حضور پرشور و 85 درصدی مردم در پای صندوقهای رای در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ضمن آنکه جمهوریت نظام اسلامی را به منصه ظهور گذاشت، توطئههای دشمنان داخلی و خارجی که میتوانست ضربات سهمگینی، تحمیل ملت ایران کند را خنثی کرد؛ اما با این حال افرادی دیناپرست و جویای نام، با قدارهکشان علیه نظام همسو شده و شیرینی انتخابات 88 را در کام مردم تلخ کردند. حال پس از آنکه به نحوه شکلگیری و نقش خواص و دولتهای عربی و غربی در فتنه پرداختیم در فصل نهم به "نقش رهبری در پیروزی ملت و شکست آنارشیسم مخملی " میپردازیم:
* انتخابات بهانهای برای مقابله با نظام
در انتخابات دهم ریاست جمهوری، ائتلافی ضمنی و نانوشته و مقطعی و مثلثیشکل میان "جریان تجدیدنظرطلب "، "اپوزیسیون " و "دولتهای بیگانه " برای انجام انقلاب مخملی در ایران به وجود آمد. این ائتلاف به بهانه انتخابات در پی تغییر نظام بود اما شکست خورد و به نتیجه نرسید. در این میان موسوی و کروبی و خاتمی و دیگر شخصیتهای مهم جبهه دوم خرداد، خواسته یا ناخواسته، رفتاری از خود بروز دادند که به اهداف آنان یاری رساندند. انکار اهداف انقلاب مخملی توسط ائتلاف مذکور، با وجود آن همه شواهد و بیانات صریحی که اینان بر قلم و زبان جاری ساختهاند، رفتار قاعدهمند، واقعبینانه و حساب شدهای به نظر نمیرسد.
دلایل مختلفی را میتوان برای به نتیجه نرسیدن این انقلاب بیفرجام برشمرد. نخست اینکه ایرانیان به رغم انتقادهایی که به حکومت و دولت خویش دارند در مجموع به آن اعتماد دارند. اگر در مواقعی هم اعتراضهای خیابانی به دلایل مختلف صورت میگیرد، این اعتراضها در جهان امروز که نقش رسانهها حتی در زندگی شخصی افراد پررنگ شده پدیدهای طبیعی است. امروز دیگر به دلیل انفجار جمعیت و شهرهای بزرگ و نقش نهادهای مدنی و رسانهها در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت که هیچگاه با تجربه اعتراضهای خیابان مواجه نشده باشند. اصولاً اعتراضهای خیابانی از تبعات شهرنشینی جدید است که حذف آن شاید ناممکن باشد.
به ویژه در ایران که مخالفان آن تمرکز ویژهای بر امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران داشتهاند. به هر حال ایرانیان همواره نشان دادهاند که به جمهوری اسلامی اعتماد دارند و آن را به عنوان حکومت خویش پاسدارند. این موضع را دستکم میتوان در انتخابات و مناسبتهای سیاسی مشاهده کرد.
از سوی دیگر انقلاب رنگی در کشورهایی رخ میدهد که حکومتهای آنان از فرهنگ سیاسی عمیق تاریخی و ایدئولوژی سیاسی مشخصی برخوردار نیستند. در حالی که مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی مبتنی بر ایدئولوژیای است که ریشه در فرهنگ سیاسی و تاریخ گذشته ایرانیان دارد. این فرهنگ سیاسی نهادهای متناظر با خود را در بخشهای مختلف جامعه تولید کرده و از گسیختگی سیاسی آن جلوگیری میکند.
اگر جریان مخالف نظام بتواند با پیچیدهترین روشها و ترکیب آنها جمعیتی را در یک مقطع خاص به خیابانها بکشاند، جمهوری اسلامی براساس ریشههای فرهنگی و اجتماعی یاد شده همواره میتواند آن را حل و هضم نموده و عموم را برای دفاع از انقلاب سازماندهی کند.
* درایت رهبری کشور را نجات داد
اما مهمترین عاملی که در سه دهه گذشته به تثبیت و نهادینهسازی مردمسالاری در ایران انجامیده و در همین جهت در سال 88 نیز از وقوع انقلاب مخملی و براندازی دولت مردمی جلوگیری کرد، وجود نهاد ولایت فقیه در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی است. در واقع برخلاف اهداف ائتلاف سه ضلعی فوق برای مقابله با نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، این نهاد مرکز ثبات و پایداری جمهوری اسلامی محسوب میشود. تاریخ سه دهه گذشته نشان میدهد که جایگاه ولایت فقیه در نظام سیاسی کشور هم به ثبات سیاسی یاری رسانده است و هم به بازتولید مردمسالاری و جلوگیری از استبداد انجامیده است.
به طور مثال وقتی در آشوبهای اوایل انقلاب ثبات سیاسی کشور به خطر افتاد دقیقاً رهبری ولایت فقیه بود که کشور را از آن بحرانها نجات داد و همچنین در دورهای که برخی جریانهای سیاسی در پی طرح مادامالعمر کردن ریاست جمهوری بودند ایستادگی ولی فقیه مانع از پایان تجربه دمکراسی در کشور شد. به عبارت دیگر، اگر توسعه سیاسی را مبتنی بر دو رکن "ثبات سیاسی " و "رقابت سیاسی " بدانیم، ایرانیان مؤثرترین گامها را برای دستیابی به توسعه سیاسی و رقابت سیاسی با رهبری ولایت فقیه برداشتهاند.
در نمونه آخرِ آن که در انتخابات دهم ریاست جمهوری رخ داد در واقع رهبری ولی فقیه بود که از یک سو به ایجاد رقابت سیاسی انجامید و از سوی دیگر از بر هم خوردن ثبات سیاسی جلوگیری کرد. در واقع رهبری ایشان بود که مانع از آن شد آرای اکثریت ایرانیان و اتفاقاً اقشار ضعیفتر جامعه در بازی انقلاب مخملی پامال شود و اشرافیت مدرن به نام دمکراسی با راهاندازی انبوهی از رسانهها سرنوشت کشور را دست بگیرد. واقعیت این است که بدون رهبری مقتدرانهای که صورت گرفت تأمین ثبات سیاسی و صیانت از آرای عمومی ممکن نبود. لذا در ادامه به چگونگی مواضع و رفتارشناسی رهبر معظم انقلاب در طول انتخابات دهم ریاست جمهوری میپردازیم.
ایشان در سخنرانی آغاز سال 88 در صحن حرم امام رضا(ع) در جهت ایجاد رقابت سالم و فضای اخلاقی حاکم بر آن به مسایلی از تحولات آینده کشور اشاره کردند و انتخابات را یکی از پایههای نظام اسلامی برشمردند و افزودند: "مردمسالاری دینی با حرف ایجاد نمیشود بلکه نیازمند شرکت و حضور و اراده و ارتباط "فکری عقلانی و عاطفی مردم " با تحولات کشور است و تحقق آن مسئله جز با انتخابات صحیح همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. انتخابات سرمایهگذاری عظیم و سپردهگذاری ملت برای اراده صحیح کشور و دستیابی به آیندهای روشن است و هر رایی که به صندوق ریخته میشود اهمیت دارد و به این سرمایهگذاری ملی میافزاید. "
ایشان خطاب به نامزدهای انتخاباتی گفتند: "توجه کنید که انتخابات فقط ابزاری برای در دست گرفتن قدرت نیست بلکه وسیلهای است برای ارتقای توان کشور، افزایش اقتدار ملی و آبرومند کردن ملت. بنابراین در تبلیغات و رفتار خود به این مسئله اهمیت دهید و مبادا کسی در فعالیت انتخاباتی خود به گونهای حرف بزند و رفتار کند که دشمن را به طمع بیندازد. هر یک از شما حتماً حرفی دارید و طبعاً حرف فرد مقابل را رد میکنید اما در این روند از جاده انصاف خارج نشوید و به کتمان حقایق نپردازید. نامزدها خود را به مردم عرضه کنند تا مردم با هوشیاری هرگونه که تشخیص میدهند عمل کنند. "
ایشان در این سخنرانی با انتقاد از برخی افراد که از مدتها پیش تلاش میکردند تا انتخابات 22 خرداد را در ذهن مردم خدشهدار کنند افزودند: "تاکنون حدود 30 انتخابات در کشور برگزار شده و مسئولان وقت رسماً سلامت و صحت انتخابات را تضمین کردهاند. بنده نیز به مسئولان تأکید میکنم که حتماً انتخابات را سالم و با امانتداری کامل برگزار کنند و به گونهای عمل شود که دست نامزدها باز باشد و مردم نیز با حضور پرشور خود هر که را خواستند آزادانه انتخابات کنند. " ایشان درباره موضع خویش در انتخابات نیز خاطرنشان کردند: "همیشه گمانهزنیها و شایعاتی در این زمینه بوده و خواهد بود. اما بنده یک رأی دارم که در صندوق میاندازم و به هیچکس هم نمیگویم که به چه کسی رأی بدهد یا ندهد چرا که تشخیص این مسئله بر عهده خود مردم است. گاهی که از دولت دفاع و حمایت میکنم برخی معنایی ناصحیح برای این مسئله جعل میکنند، در حالی که من براساس وظیفه همیشه از دولتها و خدمتگزاران کشور حمایت کردهام به خصوص هنگامی که میبینیم دولتی بیشتر به محرومان رسیدگی میکند و در مقابل ظلم و استکبار میایستد و مورد تهاجم غیرمنصفانه نیز قرار میگیرد، اما این سخنان و رفتار بنده ربطی به انتخابات ندارد و اعلام موضع انتخاباتی نیست. "(1)
رهبر انقلاب با استمرار همین مواضع در روزهای پیش از 22 خرداد به بیان مطالب دیگری نیز درباره انتخابات پرداختند. ایشان در سفری که در هفته آخر اردیبهشت به استان کردستان داشتند در سخنرانی 22 اردیبهشت در میان مردم سنندج افزودند: "دشمنان در تبلیغاتی که به تدریج و از حدود یک سال پیش آغاز کردهاند در درجه اول سعی دارند انتخابات را در ایران تعطیل کنند که البته موفق نخواهد شد، همانگونه که در برههای درباره انتخابات مجلس چنین طرحی داشتند، اما خدای متعال و اراده ملت حیله آنها را بیاثر گذاشت. "
ایشان دومین غرض بیگانگان را حضور نیافتن ملت در پای صندوقهای رأی و برگزاری یک انتخابات سرد و سبک دانستند و تأکید کردند: "ملت هوشیار ایران درست در نقطه مقابل خواست دشمن فعال، پرشور و شعور و همراه با درک و آگاهی کامل در پای صندوقهای رای حضور خواهد یافت. چرا که انتخابات را آبروی ملی، وسیلهای برای افزایش عزت ملی و از جمله شاخصهای رشد ملی میداند. ملت بزرگ ایران برای خود حق و توان تصمیمگیری و تأثیرگذاری در روند مدیریت و اداره کشور قائل است و میداند و میبیند که اگر رئیسجمهور منتخب او شور و شوق و اراده داشته باشد میتواند چه خدمات بزرگی انجام دهد. "
رهبر معظم انقلاب اولین و مهمترین مسئله در انتخابات ریاست جمهوری را حضور گسترده مردم دانستند و افزودند: "دومین مسئله در انتخابات آتی این است که مردم از میان نامزدهایی که صلاحیت آنها پس از عبور از ذرهبین شورای نگهبان اعلام خواهد شد صالحترین نامزد را برگزینند. همه نامزدهایی که شورای نگهبان اعلام میکند صالحاند اما نباید در مسئله مهمی همچون انتخابات رئیسجمهور، به حداقلها کفایت کرد بلکه باید با تکیه بر شاخصها از میان نامزدهای صالح بهترین و صالحترین نامزد را انتخاب کرد.... کسی را برگزینید که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد کند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، ساده زیست باشد و خود و خانواده و نزدیکانش از فساد و اشرافیگری و اسراف دور باشند، چرا که گرایش مسئولان به اشراف و تجمل آفت بزرگی است. " رهبر انقلاب در بحث دوری مسئولان از تجمل و اسراف به نامگذاری سال 88 (سال حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف) اشاره کردند و افزودند: "مبارزه با اسراف و تبدیل آن به فرهنگ به سالها تلاش مستمر نیاز دارد، اما طبعاً مسئولانی که خود و یا نزدیکانشان اهل اسراف باشند نمیتوانند در این زمینه به ملت کمک کنند. "
* توصیههای رهبر انقلاب به نامزدهای انتخاباتی
رهبر معظم انقلاب که میدیدند تلاشهایی در طول سالهای گذشته آغاز شده تا با سیاهنمایی و بحرانی نشان دادن اوضاع کشور، حکومت را به "بحران کارآمدی " متهم کند ضمن توصیه انصاف به نامزدها افزودند: "نامزدها گاه مسایلی خلاف واقع درباره اوضاع کشور و مسایل اقتصادی مطرح میکنند که مردم را نگران میکند و انسان نمیتواند باور کند که دادن این همه نسبت خلاف از روی صدق و صفا مطرح شده باشد. کسی به گوینده این گونه حرفهای تخریبی که انشاءالله از روی اشتباه بیان میشود، دلبسته و علاقهمند نخواهد شد. بنابراین نامزدهای محترم دقت کنند که با حرفهایی که بسیاری از آنها واقعیت هم ندارد افکار عمومی را تخریب نکنند. "(2)
به عبارت دیگر، تلاش آیتالله خامنهای از همان آغاز سال این بود که رقابتهای انتخاباتی با تبلیغات سالم و اخلاقی همراه باشد. نامزدها به جای آن که یکدیگر را نفی کنند از برنامههای خود برای اداره کشور سخن بگویند. در واقع روشن بود که گسترش تخریب و سیاهنمایی اوضاع کشور را رادیکالیزه میکند و نه تنها نمیتواند به رأی آوردن کسی کمک کند بلکه به نامطلوب شدن شرایط اجتماعی و سیاسی کشور میانجامد. ایشان برای جلوگیری از به وجود آمدن چنین وضعی به نامزدها و جریانهای سیاسی توصیههای لازم را کردند، اما چنان که پیشتر دیدیم بیدقتی در رعایت این نکات، هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کرد. در واقع از میان همین فرصتها و شرایط است که دولتهای بیگانه و وابسته به نظام سلطه میتوانند در امور داخلی کشور دخالت کنند و برای ایجاد شرایط دلخواه خویش برنامهریزی کنند.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی به مناسبت بیستمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در 14 خرداد نیز همین دلنگرانیهای خویش از انتخابات و نامطلوب بودن شیوه تبلیغاتی نامزدها را بیان کرده و به ذکر چند نکته دیگر میپردازند:
نکته اول این است که از دو سه ماه قبل از این رادیوهای بیگانه شروع کردند به بدنام کردن و مخدوش کردن چهره انتخابات در کشورمان برای بدبین کردن مردم. گاهی گفتند این انتخابات نیست، انتصابات است. گاهی گفتند این یک بازی کنترل شده درون حکومت است. گفتند این کاندیداها خودشان دارند بازی میکنند. در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت. هر وقتی یک چیزی گفتند. مقصود از همه این تخریبها یک چیز است و او اینکه میخواهند ملت در انتخابات مشارکت قوی و نمایانی نکند. من به شما عرض میکنم. عزیزان من! ملت ایران! ملت باهوش و بیدار ایران! ملت تجربه شده و آزموده ایران که در طول این سی سال از این همه گردنههای سخت عبور کردید. بدانید با مردمسالاری شما مخالفند. دشمن با همین حضور شما با همین انتخاب شما مخالف است. میخواهند پشتوانه نظام را که مردم هستند و آرای مردم است از نظام بگیرند. میفهمند چه کار دارند میکنند. وای به حال آن کسانی که نادانسته از روی غفلت همان حرف آنها را تکرار کنند و همان مقصود آنها را در داخل تحقق ببخشند. آنها دارند امید را از مردم میگیرند. ملت ایران سرافراز است به این که توانسته در طول این سی سال مسئولین را خودش معین کند. مسئولین بلند مرتبه نظام از صدر تا ذیل به وسیله مردم انتخاب شدهاند؛ رهبری هم به وسیله مردم انتخاب میشود با واسطه انتخابات خبرگان، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شوراهای گوناگون. این جزو افتخارات نظام است، میخواهند این را از مردم بگیرند، چون میدانند نظام با این مستحکم میشود. من به شما عرض میکنم. هر کسی به استحکام این نظام علاقهمند است، هر که به اسلام علاقهمند است، هر که به ملت ایران علاقهمند است برای او عقلا و شرعاً واجب است که در این انتخابات شرکت کند.
نکته دوم درباره انتخابات. عزیزان من! نامزدهای مختلف هر کدام طرفدارانی دارند، علاقهمندانی دارند، علاقهمندان این نامزد نمیتوانند اعتراض کنند به علاقهمندان آن نامزد که شما چرا به او علاقهمندی به نامزد مورد علاقه من، علاقهای نداری. نه این جزو افتخارات کشور ماست. افراد گوناگون میآیند، با منشهای مختلف با سلایق مختلف با شیوههای گوناگون کار در مقابل مردم قرار میگیرند. یک عده این را میپسندند، یک عده آن را میپسندند... اما مراقب باشید این علاقهمندیها به اصطکاک نیانجامد؛ به اغتشاش نیانجامد. شما دارید برای عقیده خودتان برای ایمان خودتان تلاش میکنید، نگذارید دشمن این ایمان، دشمن این آرمان از شما سوءاستفاده کند. من شنیدم و اطلاع پیدا کردم که در خیابانها بعضی از جوانان طرفداران نامزدها میروند- حالا من درباره این رفتن تو خیابانها حرفی نمیزنم- اما مؤکداً میگویم: مبادا این خیابانگردیها به مقابله، به مجادله و به درگیری بیانجامد. مواظب باشید.
نکته سوم درباره انتخابات. خود نامزدهای محترم هم مراقب باشند. نمیپسندد انسان که ببیند یک نامزدی چه در نطقهای تبلیغاتی، چه در سخنرانی، چه در تلویزیون و چه در غیر تلویزیون برای اثبات خود متوسل بشود به نفی آن دیگری آن هم با یک استدلالهای گوناگون. به نظر من این درست نیست. قبلاً هم من یک توصیهای در این مورد کردم حالا هم در این روزهای آخر عرض میکنم. نامزدها همه برای یک هدف دارند کار میکنند. هر کسی به نظر خودش یک احساس مسئولیتی و تکلیفی دارد میآید میدان. من با مناظره و معارضه و گفتوگو و انتقاد مخالفتی ندارم. اما سعی کنید این در چارچوبهای درست شرعی و دینی انجام بگیرد. مردم، مردم بیداری هستند. میفهمند. میدانند. این چهار نامزدی که از شورای نگهبان تأیید شدهاند و در اجتماعات گوناگون سخنرانی میکنند خود آن نامزدهای محترم توجه کنند، مراقبت کنند که در این سخنرانیها، در این اظهارات جوری نباشد که منتهی بشود به ایجاد دشمنی و نقار. با برادری و مهربانی پیش بروند. البته اختلافنظر، اختلاف رأی و اختلاف سلیقه در مسایل گوناگون، در مسایل شخصی و در مسایل عمومی یک امر طبیعی است، اشکالی هم ندارد. نگذارید این به اغتشاش منتهی بشود. این را خود نامزدهای محترم هم توجه کنند.
مطلب چهارم. بنده در این انتخابات یک رأی بیشتر ندارم آن رأی را هم به نظر میرسد که کسی به طور مشخص نمیداند، حالا ممکن است کسانی حدس بزنند. من به کسی نمیگویم، نگفتهام و نخواهم گفت به چه کسی رأی بدهید، به چه کسی رای ندهید. رأی من مربوط به خود من است. این مال ملت است. آنچه که من از مردم میخواهم عبارت است از این که همه با همه قوا، با همه توان و با همه نشاط در روز 22 خرداد پای صندوقهای رای حاضر بشوند و رأی بدهند. خدای متعال با آن ملتی است که میاندیشد، تصمیم میگیرد، انتخاب میکند و برای خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل میکند.(3)
به هر حال، ایرانیان توانستند گام نخست انتخابات دهم ریاست جمهوری را با هدایت رهبری و ضمن آرامش و نظم اما باشکوه و رقابتی بسیار جدی با موفقیت بردارند. با پایان انتخابات که در سایه رشد سیاسی جامعه با آرامش و مشارکتی کمنظیر برگزار شد بسیاری از نگرانیهایی که درباره چگونگی انتخابات بود برطرف شد. فردای انتخابات رهبر انقلاب براساس سنت حسنه و عادت معهود فرهنگ انتخابات در ایران پیام تبریکی را خطاب به ملت ایران صادر کردند. متن این پیام چنین بود:
بسمالله الرحمن الرحیم. ملت عزیز ایران! مردان و زنان آگاه و شجاع و زمانشناس! سلام خدا بر شما که شایستگی خود را برای دریافت سلام و رحمت الهی به اثبات رساندید. جمعه حماسی شما حادثهای خیرهکننده و بیهمتا بود که در آن رشد سیاسی و چهره مصمم انقلابی و توان و ظرفیت مدنی ملت ایران در نمایی زیبا و پرشکوه در برابر چشم جهانیان به نمایش درآمد. اقتدار و عزتی که شما با آرامش و متانت و کمال خود در تاریخ کشور به ثبت رساندید و اراده خللناپذیری که در میان آتشبار جنگ روانی دشمنان با حضور در این عرصه تعیینکننده نشان دادید از چنان اهمیتی برخوردار است که با هیچ بیان معمولی و متعارفی نمیتوان آن را توصیف کرد... انتخابات 22 خرداد با هنرنمایی ملت ایران نصاب تازهای در سلسله طولانی انتخاباتهای ملی پدید آورد. ... گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونههایی از تحریکات بدخواهانه شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدانید. به همه آحاد مردم و به ویژه جوانان عزیز که سرزندهترین نقشآفرینان این حادثه شورانگیز بودند توصیه میکنم که کاملاً هوشیار باشند. همواره باید شنبه پس از انتخابات روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم از هر گونه رفتار و گفتار تحریکآمیز و بدگمانانه پرهیز کنند. رئیسجمهور منتخب و محترم رئیسجمهور همه ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند.(4)
* پیشبینی مقام معظم رهبری از آینده انتخابات
اما همانطور که رهبر معظم انقلاب براساس شواهد امر پیشبینی میکردند و در پیام تبریک فوق نیز به روشنی قابل مشاهده است، انتخابات ریاست جمهوری دهم در همان گام نخست به پایان نرسید. در واقع نهضت مردمسالاری برای صیانت از آرای اکثریت و حفظ آرای به دست آمده از گام دومی هم برخوردار بود. گویی در تاریخ نهادینهسازی مردمسالاری دینی، باید جمهوری اسلامی تجربه نوین دیگری را از سر میگذراند. تجربهای که شکستخوردگان در رقابت به دلایل گوناگون که ظرفیت شکست را نداشتند، برای تحمیل خود به جامعه از انواع روشها بهره بردند. جریانی که در پیش از انتخابات نیز به توصیههای رهبری توجه نکرد، در فردای انتخابات و معلوم شدن نتیجه نیز از گذشته خود پند نگرفت و گمان تلخی را که دوستداران انقلاب علاقهای به وقوع آن نداشتند، محقق ساختند. آنان از فرصت هیجانات به وجود آمده در کوران انتخابات سوءاستفاده کردند و همسو با دو ضلع دیگر برانداز با ادعای تقلب سعی کردند جمعیتی را که به نمایندگان آنان رأی داده بود به خیابانها بکشند. البته در مواردی نیز موفق شدند و توانستند بر بخشی از اقشار و افراد تأثیر بگذارند. در واقع از همین جا به بعد بود که گام دوم مردمسالاری دینی برای دستیابی به توسعه سیاسی و صیانت از آرای اکثریت آغاز میشد.
* سبقت جریان شکست خورده انتخابات از برنامههای دشمنان نظام
جریان شکست خورده که اپوزیسیون و دولتهای بیگانه نیز ناآرامی و اغتشاشات آنان را تأیید و حمایت میکرد، اصرار داشت آشوبهای خیابانی را توسعه دهد و آتش درگیری میان طرفداران حکومت و گروههای هفتاد رنگ مخالف جمهوری اسلامی را شعلهور کند، زیرا گمان میکرد دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. در حالیکه اگر به قواعد دمکراسی پایبند بود میتوانست از فرصتهای دیگر انتخاباتی بهره ببرد، اما ترجیح داد همه برگهای خود را بسوزاند و از دایرة نظام مردمسالاری خارج شود و رودرروی ملت بایستد. این وضعیت فضای حاکم بر جامعه را آلوده ساخت و برداشتن گام دوم برای تثبیت آرای اکثریت را با ظرافت بیشتری همراه ساخت. ظرایفی که بدون هدایتهای رهبری درک آنها و گذشتن از این مرحله با تردیدهای جدی مواجه است.
رهبر معظم انقلاب پیش از آغاز حوادث پس از انتخابات، در عصر روز یکشنبه 24 خرداد میرحسین موسوی را به حضور میپذیرند و درباره مسایل انتخابات با وی به گفتوگو میپردازند. در این دیدار پس از آن که موسوی دیدگاه خود را درباره روند انتخابات بیان میکند، رهبر معظم انقلاب ضمن تأکید بر لزوم حفظ آرامش و متانت و پیگیری مسائل از طریق مراجع قانونی خطاب به وی میگویند: "در دورههای قبلی انتخابات نیز برخی افراد و نامزدها، مسائلی داشتند که از طریق شورای نگهبان به عنوان مرجع قانون رسیدگی به شکایات انتخاباتی، پیگیری کردند و طبعاً در این دوره نیز مسائل باید از طریق قانونی دنبال شود. " ایشان با اشاره به نامه موسوی به شورای نگهبان افزودند: "به شورای نگهبان تأکید شده که با دقت به این نامه رسیدگی شود. " ایشان همچنین با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحیهای پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها خطاب به موسوی افزودند: "جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید. "(5)
با وجود این پندها و توصیهها، جریان شکست خورده در انتخابات همچنان بر روشهای غیرعقلانی، غیرشرعی و غیرقانونی خود اصرار کرد و با ایجاد حوادث 25 خرداد که در پی تجمع غیرقانونی این جبهه شکل گرفت، التهابات سیاسی افزایش پیدا کرد. رهبر انقلاب در این شرایط که ناگفتههای فراوانی از پیش از انتخابات داشتند و به دلیل وجود رقابتهای سیاسی صلاح میدیدند تا پس از انتخابات سکوت کنند، در نماز جمعه 29 خرداد حضور یافتند و به تشریح برخی مسایل راجع به انتخابات پرداختند. چنان که پیشتر نیز دیدیم بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند خطبههای رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد در بهبود اوضاع و بیداری افراد فریبخورده و هیجانزده و بازگشت آرامش نسبی به پایتخت تأثیر مهمی داشت. در واقع، مواضع رهبری در روزهای پس از انتخابات توانست اهداف برخی جریانهای سیاسی داخلی و خارجی برای تحقق انقلاب مخملی در ایران را با مانعی بزرگ مواجه سازد. ایشان در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد که از باشکوهترین و به یادماندنیترین نماز جمعههای پس از انقلاب بود، به ذکر مطالب قابل توجهی درباره مسایل سیاسی کشور پرداختند که فرازهایی از آن بیانات چنین است:
انتخابات 22 خرداد نشان داد که مردم با اعتماد و با امید و با شادابی ملی در این کشور زندگی میکنند این جواب خیلی از حرفهایی است که دشمنان شما در تبلیغات مغرضانه خودشان بر زبان میآورند. اگر مردم در کشور به آینده امیدوار نباشند در انتخابات شرکت نمیکنند. اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند در انتخابات شرکت نمیکنند. اگر احساس آزادی نکنند به انتخابات روی خوش نشان نمیدهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی در این انتخابات آشکار شد. دشمنان همین اعتماد به مردم را هدف گرفتند. دشمنان ملت ایران میخواهند همین اعتماد را در هم بکشنند. این اعتماد بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی است، میخواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند. میخواهند ایجاد شک کنند... وقتی اعتماد وجود نداشت مشارکت ضعیف خواهد شد. وقتی مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد مشروعیت نظام دچار تزلزل خواهند شد... این ضررش به مراتب از آتش زدن بانک و سوزاندن اتوبوس بیشتر است. اینها چیزی است که با هیچ خسارتی قابل مقایسه نیست... نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است. این اعتماد آسان به دست نیامده، 30 سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش و تلاشهای فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را از مردم بگیرد... این رقابتها کاملاً رقابتهای آزاد، جدی و شفاف بود بین نامزدهای مختلف. به قدری این رقابتها و گفتوگوها و این مناظرهها شفاف و صریح بود که عدهای به آن معترض شدند که عرض خواهم کرد و حق هم تا حدودی با آنهاست. التهاباتی به وجود آورد که هنوز هم آثارش را مشاهده میکنیم...
این چهار نفری که وارد عرصه انتخابات شدند همه جزء عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. خوب یکی از اینها رئیسجمهور کشور ما هست. رئیسجمهور خدوم، پرکار و زحمتکش مورد اعتماد. یکی از آنها نخستوزیر 8 سال در دوران ریاستجمهوری بنده است. نخستوزیر خود من بوده در مدت 8 سال. یکی از آنها فرمانده سپاه در سالهای متمادی و یکی از فرماندهان اصلی دوران دفاع مقدس بوده است. یکی از آنها دو دوره رئیس قوه مقننه کشور بود، رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است. اینها عناصر نظاماند... رقابتی بود در درون نظام بین عناصر وابسته به نظام متعلق به نظام و همهشان هم با این سوابق. همهشان را من از نزدیک میشناسم، کارشان را میدانم، علایقشان را میدانم، خصوصیت رفتارشان را میدانم و با همهشان از نزدیک کار کردم. همهشان را میشناسم. البته بنده همه دیدگاههای این آقایان را قبول ندارم. بعضی از نظرها و عملکردهایشان از نظر من قابل انتقاد است. بدون شک بعضی را برای خدمت کشور مناسبتتر از بعضی دیگر میدانم، اما انتخابات بر عهده مردم بوده و هست. مردم انتخاب کردند، خواست من و تشخیص من نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات کنند. مردم خودشان طبق معیارهای خودشان تشخیص دادند، حرکت کردند و عمل کردند. میلیونها این طرف و میلیونها آن طرف. بنابراین مسئله، مسئله درونی نظام است. اما این که بخواهند صورت مسئله را تغییر بدهند این صد درصد مغرضانه و خیانتآلود است. دعوا بین نظام و بیرون نظام نیست. دعوا بین انقلاب و ضد انقلاب نیست... این رقابتها و مناظرهها ابتکار مهم و جالبی بود. خیلی صریح، شفاف و جدی بود.
این مناظرهها توی دهن آنهایی زد که از بیرون تبلیغ میکردند این رقابتها فرمایشی است و واقعیت ندارد. دیدند نه خیر واقعیت دارد و جدی است... البته آثار مثبتی هم داشت، عیوبی هم داشت که هر دو را من عرض خواهم کرد. آن جهت مثبت این بود که در این مناظرهها و گفتارها و گفتوگوهای تلویزیونی همه شفاف و راحت حرف زدند و حرف دلشان را بر زبان آوردند. یک سیلابی از نقد و انتقاد به راه افتاد، همه مجبور شدند پاسخگویی کنند؛ به آنها انتقاد شد آنها در مقابل پاسخگویی برآمدند و از خودشان دفاع کردند. مواضع افراد و گروهها بدون ابهام، پیچیدهگویی، عریان در مقابل چشم مردم قرار گرفت. سیاستهایشان، برنامههایشان چیست، پایبندیهایشان کدام و تا چه حد است، اینها در مقابل چشم مردم قرار گرفت. مردم توانستند قضاوت کنند. مردم احساس کردند که در نظام اسلامی بیگانه به حساب نمیآیند. نظام کشور اندرونی و بیرونی ندارد. همه چیز در مقابل مردم آشکار، همه نظرات در مقابل مردم بیان شد. معلوم شد رأی مردم ناشی از همین دقتها و تأملات خواهد بود، رأی مردم زینتی نیست. حق انتخاب حقیقتاً متعلق به مردم است، مردم میخواهند آگاهانه و هوشیارانه انتخاب کنند. مناظرهها این را نشان داد. یقیناً یکی از علل افزایش 10 میلیون آرا نسبت به آخرین حد نصاب دورههای قبل همین بود که ذهن و فکر مردم مشارکت داده شد، به عرصه آمد، تشخیص دادند و وارد میدان شدند. این مناظرهها به سطح خیابانها کشیده شد، داخل خانهها هم رفت. اینها قدرت انتخاب مردم را بالا میبرد... (اما) این گفتوگوها نباید به جایی برسد که به کدورت و کینه تبدیل شود. اگر این شد آن وقت اثر عکس خواهد داشت. اگر به همان شکلی که آن روز بود و در همان حد مانده بود خوب بود... اگر این جور مناظرهها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد دیگر وقتی هنگام انتخابات این جور مناظره پیش آمد حالت انفجاری پیدا نمیکنند. همه حرفها در طول زمان گفته و شنیده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها و جوابها.
اینها محسنات این مناظرهها بود که خیلی خوب بود اما عیوبی هم داشت. این عیوب را باید برطرف کرد. در مواردی انسان میدید که در این مناظرهها جنبه منطقی مناظره ضعیف میشد. جنبه احساساتی و عصبی پیدا میشد. جنبه تخریبی غلبه پیدا میکرد. سیاهنمایی وضع موجود به شکل افراطی در این مناظرهها دیده شد. سیاهنمایی دورههای گذشته هم در این مناظرهها مشاهده شد، هر دو بد بود. اتهاماتی مطرح شد که در جایی اثبات نشد. به شایعات تکیه شد. احیاناً بیانصافیهایی دیده شد؛ هم بیانصافی نسبت به این دولت با این همه حجم خدمت و هم بیانصافی نسبت به دولتهای گذشته و دوران سی ساله. آقایان احساساتی شدند در خلال صحبت، لابهلای حرفهای خوب، حرفهایی هم که خوب نبود گفته شد. بنده هم مثل بقیه آحاد ملت پای تلویزیون نشستم و این مناظرهها را تماشا کردم. از آزادی بیان لذت بردم، از این که نظام جمهوری اسلامی توانسته است به کمک مردم بیاید تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند لذت بردم. اما آن بخش معیوب قضیه بنده را ناخرسند کرد. متأثر شدم برای طرفداران نامزدها، آن بخشهای معیوب، آن تعریضها، آن تصریحها التهابآور بود. نگرانکننده بود، از هر طرف هم بود. بنده اینجا در منبر نماز جمعه در خطبهای که در حکم نماز است باید حقایق را بیان کنم هر دو طرف در این عیب مشترک بودند متاسفانه. از یک طرف صریحترین اهانت به رئیسجمهور قانونی کشور شد، حتی از دو، سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانیها را میآوردند برای من میدیدم و گاهی میشنیدم. تهمتهایی زدند و حرفهایی گفتند به کسی که رئیسجمهور قانونی مردم و متکی به آرای مردم است. رئیسجمهور مردم را که متکی به آراء مردم است نسبتهای خلاف دادند. رئیسجمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است به دروغگویی متهم کردند. اینها خوب است؟ کارنامههای جعلی برای دولت درست کردند و اینجا و آنجا پخش کردند. ما که در جریان امور هستیم میبینیم و میدانیم که اینها خلاف واقع است. فحاشی کردند و رئیسجمهور را خرافاتی و رمال و از این نسبتهای خجالتآور دادند. اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند. این از آن طرف. از آن طرف هم همین طور. شبیه همین کارها به نحو دیگری انجام گرفت. کارنامه درخشان 30 ساله انقلاب کمرنگ جلوه داده شد. اسم بعضی افراد برده شد که اینها شخصیتهای این نظام هستند. اینها کسانی هستند که عمرشان را در راه نظام صرف کردهاند. بنده در نماز جمعه هیچ وقت رسم نداشتم از افراد اسم بیاورم، اما اینجا چون اسم آورده شده مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقای هاشمی رفسنجانی، از آقای ناطق نوری من لازم است اسم بیاورم و بگویم. البته این آقایان را کسی متهم به فساد مالی نکرده، حالا در مورد بستگان و کسان هر کس هر ادعایی دارد باید در مجاری قانون خودش اثبات شود. قبل از اثبات نمیتوان اینها را رسانهای کرد. اگر چیزی اثبات شود فرقی بین آحاد جامعه نیست. اما اثبات نشده نمیتوان اینها را رسانهای کرد و قاطعانه ادعا کرد.
وقتی این جور حرفها مطرح میشود تلقیهای نادرست در جامعه به وجود میآید. جوانها چیز دیگری میفهمند. خوب آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال 1336 یعنی 51 سال قبل ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب میکرد. به مبارزین میداد. اینها را خوب است که جوانان بدانند... من البته در موارد مختلفی با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم. طبیعی هم هست. در مسائل گوناگون، ولی مردم نباید دچار توهم شوند و چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و آقای رئیسجمهور از همان انتخابات سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود و الآن هم هست. اختلاف نظر با هم دارند. هم در زمینه مسائل خارجی و هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند و هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند و نظر آقای رئیسجمهور به نظر بنده نزدیکتر است. در مورد آقای ناطق نوری هم همینطور. آقای ناطقنوری هم از شخصیتهای خدوم انقلاب است و ایشان هم خدمات زیادی کرده است و در دلبستگی ایشان به این نظام و انقلاب هیچ شکی نیست. خوب مناظرههای زنده تلویزیونی خوب است اما این آسیبها باید برطرف شود. من همان وقت بعد از این مناظره به آقای رئیسجمهور هم تذکر دادم، چون میدانستم ایشان ترتیب اثر میدهد...
22 خرداد یک حماسه بود. این حماسه تاریخی و جهانی شد. اگرچه بعضی از دشمنان ما خواستند این پیروزی مطلق نظام را تبدیل به یک پیروزی مشکوک و قابل تردید کنند. حتی بعضی خواستند آن را به یک شکست ملی تبدیل کنند و خواستند کام شما را تلخ کنند و نگذارند بالاترین نصاب جهانی دنیا را به نام شما ثبت کنند، اما ثبت شد و نمیشود آن را دستکاری کرد...
خط انقلاب 40 میلیون رای دارد، نه 5/24 میلیون، که رای به رئیسجمهور منتخب است. خوب مردم اطمینان دارند، اما برخی از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران اهل خیانت در آرای مردم نیست. ساز و کارهای قانون انتخابات، در کشور ما اجازه تقلب نمیدهد. این را هر کسی که دستاندرکار مسایل انتخابات است این را تصدیق میکند و آن هم در حد 11 میلیون تفاوت! یک وقت اختلاف بین دو رای، صد هزار و پانصد هزار است، یک میلیون است، خوب ممکن است آدم بگوید یک جوری تقلب شده و جابهجا کردهاند، اما 11 میلیون رأی را چگونه میشود جابهجا کرد. در عین حال بنده این را گفتم شورای محترم نگهبان هم همین را قبول دارند که اگر کسانی شبهه دارند و مستنداتی را ارایه میدهند باید حتماً رسیدگی شود. البته از مجاری قانون و رسیدگی فقط از مجاری قانونی. بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چارچوبهای قانون شکسته شد در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده هستند و بعضی نیستند. هیچ انتخاباتی دیگر مورد اطمینان قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد...
امروز یک لحظه حساس تاریخی برای کشور است. نگاه کنید به وضع دنیا و خاورمیانه. نگاه کنید به وضع اقتصادی عالم و به مسایل کشورهای همسایه عراق و افغانستان و پاکستان. ما در نقطه حساسی از تاریخ قرار گرفتهایم. همه ما وظیفه داریم که در این مرحله تاریخی هوشیار و دقیق باشیم و اشتباه نکنیم... آن کسانی که به یک نحوی، نوعی مرجعیتی در افکار عمومی دارند؛ از سیاسیون و روسای احزاب و کارگردانان جریانات سیاسی یک عدهای از آنها حرف شنوی دارند، اینها باید خیلی مراقب رفتار و گفتار خود باشند. اگر آنها کمی افراطیگری کنند دامنه این افراطیگری در بدنه مردم به جاهای بسیار حساس و خطرناکی خواهد رسید که گاهی خود آنها نمیتوانند جمع کنند. نمونههایش را ما دیدهایم. افراط وقتی در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطی دامن میزند به حرکتهای افراطی دیگران. اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند یا برای اصلاح ابرو چشم را کور کنند، چه بخواهند چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج آنها هستند. من به همه این آقایان و دوستان قدیمی و این برادران توصیه میکنم که بر خودتان مسلط باشید و سعهصدر داشته باشید و دستهای دشمن را ببینید. گرگهای گرسنه کمین کرده را که امروز دیگر نقابهای دیپلماسی را از چهره برمیدارند و چهره حقیقی خودشان را نشان میدهند، ببینید. از اینها غفلت نکنید. امروز دیپلماتهای برجسته چند کشور غربی که تا به حال با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف میزدند این چند روز نقاب از چهره برداشتند و چهره واقعی خودشان را دارند نشان میدهند. از همه خبیثتر دولت انگلیس است. من به این برادران عرض میکنم به مسئولیت پیش خدا فکر کنید. پیش خدا مسئولید، از شما سئوال خواهد شد.
آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید. قانون فصلالخطاب است. انتخابات اصلاً برای چیست؟ برای این است که همه اختلافها سر صندوقهای رأی حل و فصل شود. باید در صندوقهای رأی معلوم بشود که مردم چه میخواهند و نه در کف خیابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آنهایی را که رأی نیاوردهاند اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشانند به خیابان، بعد کسانی هم که رأی آوردهاند در جواب آنها اردوکشی کنند و مردم را بکشانند به خیابان پس چرا انتخابات انجام گرفت. تقصیر مردم چیست؟ این مردمی که خیابان محل کسب و کار آنها است، محل رفت و آمد آنها است، محل زندگی آنها است، اینها چه گناهی کردهاند که ما میخواهیم طرفداران خودمان را به رخ آنها بکشیم ... برای نفوذ تروریست؛ آن کسی که میخواهد ضربه تروریستی بزند، مسئله او مسئله سیاسی نیست، برای او چه چیزی بهتر از پنهان شدن در میان همین مردمی که می خواهند راهپیمایی یا تجمع کنند. اگر پوششی برای او این تجمعات پیدا کند آن وقت مسئولیت با کیست؟ الآن همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند از مردم عادی، از بسیج جواب اینها را بنا است چه کسی بدهد؟ واکنشهایی که به اینها نشان داده خواهد شد، در خیابان از شلوغی استفاده کنند بسیج را ترور کنند، عضو نیروی انتظامی را ترور کنند، خب این امر یک واکنشی را به وجود خواهد آورد. واکنش احساسی به وجود خواهد آورد، محاسبه این واکنشها با کیست؟
انسان دلش خون میشود از بعضی از این قضایا، بروند در کوی دانشگاه جوانها را، دانشجوها را، آن هم دانشجوی مؤمن و حزباللهی را، نه آن شلوغ کنها را، مورد تهاجم قرار بدهند، آن وقت شعار رهبری هم بدهند. دل انسان از این حوادث خون میشود. زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است و من از همه میخواهم به این روش خاتمه دهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند آن وقت مسئولیت تبعات آن هرج و مرج بر عهده آنها است. این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی یک اهرم فشاری علیه نظام درست میکنند و مسئولین نظام را مجبور و وادار میکنند تا به عنوان مصلحت زیر بار تحمیلات آنها بروند، نه این هم غلط است. تن دادن به مطالبات غیرقانونی زیر فشار، خود این شروع دیکتاتوری است.
... بنده در این دو سه هفته رفتار و گفتار دولتمردان آمریکا و چند کشور اروپایی را دنبال کردم ... یک وضع متغیر و متفاوتی داشت. قبل از شروع انتخابات جهتگیری رسانهها و دولتمردانشان این بود که در اصل انتخابات ایجاد تردید کنند، شاید شرکت مردم کم شود، البته همین نتایجی که پیدا شد، همین نتایج را آنها هم حدس میزدند، در اظهاراتشان هم اروپاییها و هم آمریکاییها، همین نتایج را حدس میزدند، اما این حرکت عظیم مردم را انتظار نداشتند، این کار 85 درصدی 40 میلیونی این را باور نمیکردند. بعد از آن که این حضور عظیم دیده شد اینها شوکه شدند و فهمیدند چه اتفاق بزرگی افتاد در ایران. فهمیدند که باید خودشان را با این شرایط جدید وفق بدهند. هم در امور بینالملل، هم در امور خاورمیانه و جهان اسلام و در مسئله هستهای، هم در مسایل ایران شوکه شدند و فهمیدند که سر فصل جدیدی در مسایل مربوط به جمهوریاسلامی پیدا شد و مجبورند این را بپذیرند. این مال هنگامی بود که این حرکت عظیم مردم دیده شد و از اینجا مرتب مخابره شد به وسیله ایادی خودشان و همه آنها اظهار تعجب کردند. از همان صبح جمعه این اظهارات شروع شد، آنجا هم برخی از بازخوردهای این اظهارات دیده شد. وقتی اعتراض بعضی از نامزدها را دیدند ناگهان احساس کردند یک فرصتی برای آنها پیش آمده است. این فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موجسواری کنند. سخنشان از روز شنبه و یکشنبه عوض شد. یواش یواش چشمشان افتاد به بعضی از این اجتماعات مردمی که به دعوت نامزدها مثلاً در خیابانها پیدا شد، امیدوار شدند و یواش یواش نقابهایشان کنار رفت و حقیقت خود را بنا کردند به نشان دادن. چند تا از وزرای خارجه و رؤسای جمهور و رؤسای دولتهای چند تا کشور اروپا و امریکا حرفهایی زدند که باطن آنها را نشان داد. نقل شد از قول رئیسجمهور آمریکا که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابانها بریزند. از آن طرف نامه بنویسند و اظهار علاقه به روابط بکنند، ابراز احترام به جمهوریاسلامی بکنند و از این طرف این حرفها را بزنند، کدام را باور کنیم ما. در داخل کشور هم عوامل این عناصر خارجی به کار افتادند، خط تخریب خیابانی شروع شد، خط آتشسوزی. اموال عمومی را آتش بزنند، حریم کسب و کار مردم را ناامن کنند، شیشههای دکان مردم را بشکنند، اموال برخی از مغازهها را به غارت ببرند. امنیت مردم را در جانشان و مالشان سلب کنند، این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد. این مال بدخواهان است ... این کاری که در داخل ناشیانه از برخی سر زد، اینها را به طمع انداخت، خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایهدار صهیونیست آمریکایی چند سال قبل از این طبق ادعای خودش که در رسانهها و مطبوعات نقل شد گفت: من ده میلیون دلار خرج کردم در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم و حکومتی را بردم و حکومتی را آوردم. احمقها خیال کردند جمهوریاسلامی ایران (گرجستان است). این ملت عظیم را با کجا مقایسه میکنند، مشکل دشمنان این است که ملت ایران را هنوز هم نشناختهاند.(6)
گذشته از ویژگی مقتدرانه خطبهها، نکته بسیار مهمی که در آن به چشم میآمد تحلیل دقیق و جامع ایشان از جامعه ایران، مسایل انتخاباتی و حوادث پیرامون آن بود که انتشار آنها در جامعه میتوانست آگاهی جامعه را بیش از گذشته افزایش دهد. بالا بردن آگاهی جامعه در آن شرایط که میتوانست در فرآیند تصمیمگیری جامعه تأثیر بگذارد، مهم تلقی میشد. ایشان همچنین مواضع خود را در قبال گروه فشار و جریان متمایل به انقلاب مخملی به طور علنی اعلام کردند و مصمم بودند که تنها طریق نتیجهبخش بازگشت به قانون و ساز و کار تعیین شده است. ایشان همچنین تلاش کردند با اعلام این که همه جریانهای داخل کشور عضو انقلاباسلامی هستند، وحدت را به نخبگان سیاسی کشور بازگردانند، هر چند که جریان شکست خورده در انتخابات تا همان روز نیز هزینههای سیاسی فراوانی را به کشور تحمیل کرده بود.
پینوشت:
1. "سخنان رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی و مردم مشهد "؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ شنبه 1388.1.15؛ ش 8577.
2. "استقبال پرشور مردم کردستان از حضرت [آیتالله] خامنهای "؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388؛ ش 8611.
3. "رهبر انقلاب در اجتماع عظیم و پرشکوه قشرهای مختلف مردم در حرم امام(ره) "؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ شنبه 16 خرداد 1388؛ ش 8629.
4. رهبر انقلاب: انتخابات 22 خرداد با هنرنمایی ملت ایران نصاب تازهای در سلسله طولانی انتخاباتهای ملی پدید آورد "؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ یکشنبه 2 خرداد 1388؛ ش 8636.
5. "مسایل باید از طریق قانونی دنبال شود "؛ روزنامه مردمسالاری؛ 1388.3.26؛ ش 2098.
6. "بیانات مهم رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه پیرامون انتخابات "؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ شنبه 30 خرداد 1388؛ ش 8641.
منبع: کتاب شورش اشرافیت بر جمهوریت