شهید دیالمه و شهید آیت از جمله مخالفین سرسخت و سازش ناپذیر میرحسین موسوی در دهه 60 محسوب میشدند.
این مخالفت ها تا جایی پیش رفت که شهید آیت به خاطر مخالفت با وزارت موسوی در دولت شهید رجایی، از سوی آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، در جلسه حزب جمهوری اسلامی توبیخ شده و مورد سرزنش قرار میگیرد، چون که با کاندیدای حزبی مخالفت کرده بود!
اما این دو شهید بزرگوار که از سوابق نه چندان درخشان مبارزاتی موسوی و همسرش قبل از انقلاب آگاه بوده و همچنین به برخی ارتباطات این دو نفر با گروهک های معلوم الحال نظیر جنبش مسلمانان مبارز پی برده بودند، اعلام کردند که موسوی و همسرش به خاطر عدم اعتقاد عمیق به آرمان های انقلاب و مهمترین آن یعنی "ولایت فقیه" سرانجام روزی در مقابل انقلاب و نظام قرار خواهند گرفت.
با تحقق پیش بینی عجیب این دو شهید درباره تقابل موسوی و همسرش با نظام و ولایت فقیه، بازخوانی سخنان آنان، تامل برانگیز خواهد بود.
متن کامل یکی از سخنرانی های شهید دیالمه، نماینده جوان مشهد در مجلس شورای اسلامی به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ادامه میآید:
همین الآن هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند. زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد. همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف بودند و همه میگفتند که این مطالب را نباید بگویی، معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم. همین الآن افرادی برای بعضی وزارتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست ولی متاسفانه نمیتوانم کاری کنم.
*خط فکری موسوی ، خط فکری امثال پیمان است
فقط میتوانم به اندازه یک رأی مخالف به آنها بدهم، کار دیگری نمیتوانم بکنم. یکی از نمونه هایش را که میتوانم به شما بگویم و آن هم آقای موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی. اعتقادم بر این است که خط فکری او، خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است.
البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع کنید به روزنامه میبینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی می کند. این ها را من از دید حزب نمی بینم... مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند، دارند. موضعگیریهای روزنامه در بعضی از موارد، کم و بیش موضعگیریهای روزنامه امت (منظور روزنامه دکترپیمان) است.
به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ میکند اما حتی یک خط، خوب دقت کنید، حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمینویسد. بروید روزنامههای آن زمان را ببینید. اگر شما یک خط در روزنامه، قبل از سالگرد آیت الله کاشانی، بعد از سالگرد آیت الله کاشانی از این روزنامه آوردید من اسمم را عوض میکنم. بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت کرد، مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟ روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان خیابان مصدق. سرمقالهای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیداً آن را کوبید به این بهانه که اینها اختلاف انگیز است.
*موسوی لفظ "آناکرونیستیکی" را اشتباه به کار میبرد!
یک شب که من در حزب صحبت کردم و این موارد را گفتم، بعد از من آقای موسوی آمد از خودش دفاع کند. گفت ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمیخواهیم شیوههای آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم. البته لفظ را اشتباه به کار می برد، ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا میگویم والا معنایش این نیست. برداشتش این بود که شیوههای آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجدداً بیاییم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی. مثلا اگر یک کاشانی و مصدقی آن زمان بوده، حالا بیاییم الآن هم یک کاشانی و مصدق طراحی کنیم. برداشتش از این لغت این بود.
اخیراً که امام در مورد مصدق این صحبتها را کرد و گفت که او هم مسلم نبود و اینها تفالههای او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش میگوید اینها مثل مصدق میخواهند رفراندم انجام دهند و این اندازه مصدق را میکوبد و آن تجلیل را از آیت الله کاشانی می کند، برای آقای موسوی پیغام فرستادم که برخلاف آن دیدی که شما داشتید، امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر می کند.
البته ایشان سابقههای قبلی هم در گروههای منفی داشته است. از جمله بودنش در گروه نخشب به همراه پیمان و سامی1 و او همه در گروه نخشب2 بودند، بعد از آنجا جدا شدند، پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد، سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید که من مستقل هستم، ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه [جمهوری اسلامی] هم همین شیوه فکری را اعمال کرده است.
*نظر شهید دیالمه درباره روشنفکرترین زن مسلمان کشور!
علاوه بر موضعگیری ایشان من موضعگیری خانمش را هم نمی پسندم. نظر من نیست نظر اسلام است. یک مشت مزخرفاتی را بهم بافته به اسم اسلام... او هم زیاد سابقه مسلمانی ندارد اما حالا چطور شد که مفسر قرآن شد معلوم نیست. هر کسی در عرض یک سال مفسر قرآن می شود، مخصوصاً اینکه در جاهای مختلف هم به عنوان متفکر اسلامی با او مصاحبه میکنند! در تلویزین میآید در مورد مسائل زن بحث می کند.
الآن با این شخصیتها چه می شود کرد؟ وقتی الان برنامه این است که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟ هرچه هم داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد. مجبورم فقط یک رأی مخالف بدهم...