"کتی کمپبل " (Cathy Campbell) رئیس و مدیر اجرایی ارشد "کردیف گلوبال " (CRDF Global) در مقالهای با عنوان "چرا بسیج پژوهشگران آمریکایی برای دیپلماسی یک ضرورت است؟ " به بررسی مسئله اعزام سفیران علمی آمریکا به اقصی نقاط جهان پرداخته و آن را ابزاری جدید برای کسب منافع آمریکا در جهان اسلام دانست.
وی در مقاله خود با طرح این پرسش که آیا دانشمندان نیز دیپلمات هستند، چنین مینویسد: صرفنظر از همکاری مستمر علمی در خارج از مرزهای کشور، نقش دانشمندان به مثابه نمایندگان آمریکا، چندان ارتباطی به بهرهگیری از کادر علمی دانشگاههای آمریکا به عنوان یک منبع دولتی ندارد زیرا که دولت اوباما تصوری غیر از این داشته و به دنبال کسب منافع خود در جهان اسلام است. دانشگاههای آمریکا باید به این نکته مهم توجه داشته باشند.
اولین سفیران علمی آمریکا در سال 2009 توسط اوباما معرفی شدند
کمپبل به نقل از سخنرانی اوباما در آکادمی ملی علوم در آوریل 2009 مینویسد که رئیسجمهور آمریکا با هدف افزایش بودجه تحقیقاتی و ارتقای سطح آموزش ریاضیات و علوم، از اجرای چندین طرح ابتکاری خبر داد و علم را "عاملی مهم برای رفاه، امنیت، بهداشت و محیط زندگی ما برشمرد. "
در نوامبر سال 2009، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا سه تن از دانشمندان برجسته آمریکا به نامهای "احمد زویل "(Ahmed Zewail) از موسسه فناوری کالیفرنیا، "الیاس زرهونی "(Elias Zerhouni) از دانشکده داروسازی "جان هاپکینز " و "بروس آلبرتز " (Bruce Alberts) از دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو را به عنوان نخستین سفیران علمی این کشور معرفی کرد که قرار بود به عنوان بخشی از طرح "آغازی نوین " (New Beginnings) رئیسجمهور اوباما با جوامع اسلامی سراسر جهان تعامل داشته باشند.
این مقاله می افزاید: از زمان انتصاب این سه نفر، سفیران علمی سفرهای متعددی به منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا، آسیای جنوب شرقی داشتند تا فرصتهای مناسب جهت همکاری عمیق و گسترده در زمینه علوم و فناوری با دانشمندان مسلمان را شناسایی نمایند.
کمپبل به نقل از سناتور "ریچارد لوگار " (Sen. Richard Lugar) در مراسم جایزه جهانی جورج براون CRDF در سپتامبر 2010 اعلام کرد که برای اثبات تعهد دولت به دیپلماسی علمی، سه سفیر علمی دیگر نیز به سوی کشورهای مسلمان اعزام خواهند شد- استاد "ریتا کول ول " (Rita Colwell) از دانشگاه مریلند، "گبیسا اجتا " (Gebisa Ejeta) از دانشگاه "پوردو " (Purdue) و "آلیس گاست " (Alice Gast) رئیس دانشگاه "لی های " - که این سه سفیر جدید راه سفیران پیش از خود را ادامه داده و به کشورهایی همچون بنگلادش، مالزی و ویتنام خواهند رفت.
به اعتقاد نویسنده، طرح اعزام سفیران علمی یکی از چند طرح ابتکاری دیپلماسی علمی آمریکا است که منافع سیاست خارجی مهمی را در چارچوب فعالیت علمی بینالمللی با خود به همراه دارد. هرچند ارتباط میان علم و دیپلماسی شاید چندان مهم به نظر نرسد، بویژه اگر فرد معتقد باشد که این شبکه بسیار پیچیده موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی است که باید بدان توجه کرد. اما دقیقاً همین پیچیدگی است که باید بر اساس آن رویکردهای جدیدی برای برقراری ارتباط، اعتمادسازی و ایجاد روابط پایدار در پیش گرفت.
دیپلماسی علمی چیست؟
وی با طرح این سؤال که دیپلماسی علمی چیست و دانشمندان چگونه میتوانند به برقراری صلح و امنیت بینالمللی کمک کنند، افزوده است: از نظر برخی، دیپلماسی علمی را میتوان از جهات مختلف نگریست، برای مثال میتواند نوعی همکاری بینالمللی باشد که در مرکز بزرگترین شتابدهنده دنیا موسوم به "لارج هادرون کولیدر " (Large Hadron Collider) در اروپا اتفاق میافتد که تقریباً 8000 دانشمند و مهندس در این محل فعالیت داشته - که نماینده 580 دانشگاه و مجتمعهای تحقیقاتی و از 80 ملیت مختلف هستند - و در آنجا به دنبال کشف اسرار فیزیک وابسته به پدیدههای درون اتمی میباشند.
کمپبل در ادامه نوشته است: یا میتوان فعالیتهای دوجانبهای را تصور کرد که سازمانهای دولتی آمریکا در چارچوب تقریباً 50 توافق علمی بین دولتی با کشورهای دیگر در حال انجام هستند، با وجودیکه چنین برنامههایی برای حل مشکلات علمی و تقویت همکاری بینالمللی حائز اهمیت هستند، اما این طرحهای ابتکاری خود بیانگر همکاری ریشهدار بین همکاران قدیمی است.
از نگاه نویسنده مقاله، طرح دیپلماسی علمی اوباما بر استفاده از علم و دانش به عنوان ابزاری برای درگیر نمودن کشورهایی متمرکز است که در حال خروج از انزوا هستند یا اینکه روابط سیاسی با آنها به سردی گرائیده است، دیپلماسی علمی شامل گفتگو، تبادلنظر و در نهایت همکاری است. این طرح پروسهای طولانی است که کسب موفقیت در آن به خلاقیت، شکیبایی و پشتکار نیاز دارد.
رئیس و مدیر اجرایی ارشد سازمان CRDF Global همچنین خاطرنشان کرده است: بسیج پژوهشگران آمریکایی برای دیپلماسی علمی به سه دلیل زیر ضروری است. اول اینکه، بسیاری از چالشهای امروزی در جهان- غذا، آب، انرژی، تغییرات جوی و بهداشت- به راهحلهای فنی نیاز دارند. این دانشمندان، مهندسان و مخترعان هستند که باید این مشکلات را شناسایی نموده، برای آنها برنامهریزی کرده و در نهایت راهحلهای اجرایی را پیشنهاد دهند.
به نوشته کمپبل، دانشمندان باید در دنیای بدون مرز و در ارتباط با همکاران خود در سراسر جهان فعالیت کنند. فقط تعداد اندکی از مشکلات جهانی امروز هستند که به یک کشور خاص محدود میشوند. بیماری، خشکسالی و نابودی محیطزیست مرزی نمیشناسد. تنها از طریق همکاری بدون مرز است که میتوان این چالشها را با موفقیت برطرف نمود.
این نویسنده دومین دلیل ضرورت دیپلماسی علمی را توجه به علم و فناوری آمریکا دانسته و نوشته است: نظرسنجی اخیر از شهروندان کشورهای مسلمان از توجه ویژه آنها به برتری علم و فناوری آمریکا حکایت دارد. این حوزهای است که نشان میدهد شهروندان این کشورها درصدد همکاری با آمریکا در آن زمینه هستند، با برقراری ارتباط در این حوزه، آمریکا میتواند فرصتهای مغتنمی برای همکاری بیشتر بدست آورد.
رئیس و مدیر اجرایی ارشد "کردیف گلوبال " تأکید کرده است: سومین دلیل ضرورت دیپلماسی عمومی اینکه، دانشمندان و مهندسان به زبان مشترکی سخن میگویند که مرزهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را شفاف میسازد. با وجود فعالیت در خاک آمریکا، دانشمندان روسی، مصری یا اندونزیایی یکدیگر را درک کرده و از یک فرمول و قاعده استفاده میکنند.
به نوشته کمپبل، دانشمندان با علاقه وافر خود قادرند تا علم جدیدی را کشف نموده و راهحلهای نوینی را برای برخی از آزاردهندهترین مشکلات امروزی پیدا کنند. توانایی آنها برای یافتن راههای جدید همکاری، اغلب با وجود محیطهای سیاسی متفاوت، ابزاری ارزشمند برای دیپلماسی است. بعلاوه، همانگونه که در سراسر جهان دیدهایم، زمانیکه علم و فنآوری شکوفا شوند اقتصاد نیز رونق میگیرد.
برای موفقیت دیپلماسی علمی چه باید کرد؟
نویسنده مقاله در ادامه این پرسش را مطرح میکند که برای موفقیت دیپلماسی علمی چه باید کرد و خود در پاسخ چنین اظهار میدارد: اول اینکه، باید انجمن تحقیقات بینالمللی، سیاستگذاران و عامه مردم را از اهمیت دیپلماسی عمومی آگاه سازیم، اوایل امسال، سازمان CRDF Global همکاری خود را با "انجمن آمریکایی " (American Association) و "آمریکای امن " (Secure America) برای پیشرفت علم آغاز کرد تا به جهانیان اهمیت نقش دیپلماسی علمی را نشان دهد.
در ادامه این مقاله آمده است: از طریق انتشار بیانیه دوجانبهای که دانشمندان و دیپلماتهای پیشگام در این عرصه آنرا امضا کردند و نیز برگزاری کارگاههای آموزشی در شهر واشنگتن و منطقه "سیلیکون ولی " در سانفرانسیسکو و نیز برنامههای دیگری که برای سال 2011 تدارک دیده شده، از بسیج یکی از بزرگترین داراییهای آمریکا- یعنی دانشمندان و مهندسان برجسته- به عنوان بخشی از دیپلماسی آمریکا حمایت میکنیم.
رئیس و مدیر اجرایی ارشد "کردیف گلوبال " افزوده است: دوم اینکه برای دانشمندان و مهندسان باید فرصتهای واقعی را در راستای همکاری جهانی فراهم نماییم، علم و فناوری باید جزء لاینفکی از دستور کار سیاست خارجی باشند بویژه در زمان رویارویی با کشورهایی که روابط آمریکا با آنها به سردی گرائیده است، آژانسها و سازمانهای دولتی و غیردولتی باید این امکان را داشته باشند تا طرحهای جدید را هر چه زودتر اجرایی نموده و بیازمایند و در قبال آن سیاست و حمایت مالی مناسبی را از دولت آمریکا دریافت دارند.
به زعم کمپبل، اما اجرای این طرح تلاش همهجانبهای را میطلبد که دامنه آن نه فقط سازمانهای دولتی آمریکا بلکه دانشگاهها، انجمنهای غیرانتفاعی و شرکتهای بازرگانی خصوصی را در بر میگیرد. سازمانها باید همکاری بینالمللی را به منظور تحقق اهداف خاص سازمان در اولویت بالاتری قرار دهند. دانشگاههای آمریکا باید انگیزههای لازم برای تبادلنظر دانشکدهها و دانشجویان خود با دانشگاههای خارج از کشور بویژه کشورهای در حال توسعه یا کشورهایی را فراهم نمایند که در حال خروج از انزوا هستند. بنیادها و سازمانهای غیرانتفاعی باید مسیر توسعه و آزمودن روشهای جدید این طرحهای نوین را در پیش گیرند.
وی تصریح کرده است: عامل سوم کسب موفقیت، طراحی سیستمهایی برای ارزیابی و ارزشیابی دورهای پیشرفتی است که در نتیجه تلاشهای دیپلماسی عمومی بدست میآید. این امر کار سادهای نیست زیرا کسب موفقیت شاید چندین سال به طول انجامد و ممکن است حتی در مراحل بعدی قابل سنجش باشد همچون توانایی تبادل هیئتهای علمی یا عقد قراردادهای همکاری.
کمپبل یادآور شده است: در برخی از موارد، این حقیقت که دانشمندان کانال ارتباطی را باز نگه میدارند بویژه اگر سایر کانالها بسته باشند، خود یک شاخص مثبت است. همانگونه که میدانید در تاریکترین روزهای جنگ سرد دانشمندان آمریکایی با همتایان روسی خود همکاری میکردند و با این اقدام خود توانستند کانال ارتباطی ارزشمندی را باز نگه دارند و اعتماد مورد نیاز برای تحقق توافق منع اشاعه تسلیحات را در دهه 1990 ایجاد نمایند.
به نقل از کتی کمپبل، سازمان CRDF Global در راستای ارتقای صلح و آرامش از طریق همکاری علمی بینالمللی، پژوهشگران آمریکایی را برای 15 سال بسیج کرده است.
وی همچنین افزوده است: اخیراً، ما برنامه جهانی جدیدی را از طریق طرح ابتکاری علم و فناوری جهت همکاری با دانشمندان خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای جنوب شرقی آغاز نمودیم که هدف از آن ایجاد مکانیسمهای نوین برای توسعه فناوری، تاسیس کتابخانههای دیجیتالی، نظیر مدل بسیار موفق در عراق و نیز تقویت ظرفیت تحقیقات علمی است.
نویسنده در بخش پایانی مقاله خود تصریح کرده است: دیپلماسی عمومی مسئله پیش پا افتاده و سادهای نیست و به خودی خود مشکلات جهانی را حل نخواهد کرد بلکه منبع مهمی است که تا به حال کمتر مورد استفاده قرار گرفته و میتوان در آینده بهمنظور تامین رفاه جهانی با انگیزه بیشتری از آن بهره جست. زمانیکه زیرساختارهای لازم برای همکاری وجود داشته باشند، پس میتوان امیدوار بود. دیپلماسی علمی این زیرساختارها را فراهم میکند و مسیر ثبات و پایداری را نشان میدهد.
وی افزوده است: اینکه آیا اهداف منع اشاعه با گسترش علم و فناوری غیرنظامی، ایجاد همکاری علمی میان دانشمندان مناطق پرتنش به لحاظ تاریخی همچون ارمنستان و آذربایجان یا توسعه کتابخانه علمی مجازی برای ورود دانشمندان و مهندسان عراقی به جامعه جهانی قابلتحقق باشد، خود بحث دیگری است که در سیاست خارجی باید با رویکردی مثبت به آن نگریست و در راستای فعالیت علمی بینالمللی آن را تنظیم کرد. اگر آموزشهای لازم و طرحهای مناسب ارائه شده باشند، پس صلح و پیشرفت دور از دسترس نخواهد بود. اگر علم پیشرفت کند، در آنصورت تمدن نیز پیشرفت خواهد کرد.