یکی از مهم ترین پیرایههای ناشایست عزاداری سید مظلومان حضرت اباعبدالله الحسین ،کم توجهی به رعایت شئونات دینی در متن و ساختار عزاداری است. بهگونه ای که عزاداری یا تبعات آن به انحاء مختلفه مقدمه عدول افراد از جنبه های شرعی یا حتی خدای نخواسته ورود ایشان به دایره معاصی و مناهی باشد.
نکته مغفول واقع شده در این گونه موارد این است، که منظور عزاداری سالار شهیدان هم آهنگی با هدف و رویه آن حضرت است و نه سرگرمی و بازیچهای مانند بسیاری از سنتهای به جا مانده که از روح آن تنها بازیچه و و به اصطلاح مدی باقی مانده است، در طول قیام ابا عبد الله نیز دیده نشده است که به عنوان هدف مقدس، ساختارهای نامقدسی به کار گرفته شود .
حال این سؤال پیش می آید که چگونه یک عزاداری میتواند چنین باشد که بخاطر در نظر نگرفتن برخی جوانب چنان از آنچه باید و شاید دور شود که احیانا در مقابل هدف و روح آن قرار گیرد؟
در جواب میتوان، مثالهای زیادی را ارائه داد که برخی از این مثالها به عنوان نقد تحریف معنوی در حماسه حسینی شهید مطهری و برخی دیگر در سایر مقالات انتقادی مرحوم «جلال آل احمد» یا «علی شریعتی» به کرات و بعضا به زیاده از آن انتقاد شده است.
به طور نمونه، در حالی که اباعبداللهالحسین «علیه اسلام» حتی ظهر عاشورا نماز را رها نکرد و به قیمت تیرباران شدن برخی از یاران نماز ظهر را به جماعت اقامه کرد، چگونه میتوان عزاداری منهای نماز را تصور کرد؟
چگونه می توان باور کرد که بر اساس نظر سنجیها بیشتر از نیمی از نمازهای صبح عاشورا به خاطر خستگی ناشی از مراسم شب پیش قضا می شود و یا عزاداری ظهر عاشورا عملا مانند روز جمعه ( که در آن به واسطه ی اجتماع مردم در نماز جمعه مساجد کم رونق است) نماز مساجد را به حالت تعطیلی و نیمه تعطیلی بکشاند یا به عنوان نمونه دیگر می توان تزاحم بحث عفاف و حجاب در زمینه استقرار و حرکت برخی هیئتها را نام برد.
چه سخت است برای عاشورایی که در آن چند بار موضوع حجاب بحث و بررسی شد و از فرمایشات حضرت سید الشهدا که در روز عاشورا موضوع حجاب است، شاهد دسته جاتی باشیم که در آن زنهای سر برهنه و بد لباس و حتا بعضا آرایش کرده دیده شود که ظهر عاشورا و شام تاسوعا را با راهپیمایی برای هواخوری اشتباه گرفته اند.
صحبت در جذب این افراد به برنامههای حسینی نیست که قطعا عملی خدا پسندانه و درست است و اساسا یکی از رموز ماندگاری قیام امام حسین «علیه اسلام» ایجاد همین ارتباط ماندگار به همه طبقات با هر سطح فکری و معرفتی بوده اما سخن از این است که چگونه این علائق با توجه به مصالح عالیه مدیریت نمی شوند؟
چرا بسیاری از تکایا که مشتری زن زیادی دارند زن و بچه مردم را در خیابان معطل می گذارند اما جای پوشیده ای برای زنان در نظر نمیگیرند.چرا در زمان حرکت دسته انتظامات خانمی برای سامان دادن به وضعیت مشایعین زن در نظر گرفته نمیشود؟ و اساسا چرا وقتی دستهها به سمت خیابان حرکت میکنند، هیاتها هیچ برنامه سازندهای برای زنهایی که در مسجد و هیات و حسینیه و تکیه میمانند ندارند و بالاخره این همه کشش برای ایجاد فضای اختلاط و گناه به چه دلیلی است؟
از دیگر مناهی مسلم دین، آسیب زدن به خود است که در مسئله قمه زنی تبیینات موثری نیز اتفاق افتاده اما واقعیت این است که این همه مسئله نبوده و نیست.
هنوز در جاهایی موضوع علم سنگین هیات ها که معلوم نیست از کجای تاریخ سر و کلهاش در فرهنگ شیعه پیدا شده موضوعیت دارد و جوانهایی که با چه نیتهای خیری زیر آن میروند و آسیبهای جدی هم میبینند.
هنوز زنجیرهای تیغ دار و سایر وسایل من در آوردی و حرکات خود آزار برخی مانند کوبیدن سر به دیوار و منبر، و میکروفون خرد کردن ادامه دارد که هم موهون است و هم در حالت عادی و ادایی آن نامشروع.
از نمونههای دیگر موضوع برهنهشدن در زمان عزاداری است که خود از مقدمه نگاههای نامشروع نامحرمان و حتا مردان به مردان است. قدیمی ها به یاد دارند که در زمان های گذشته لباس هایی تکمه دار برای عزاداری وجود داشت که در زمان سینهزدن میشد قسمتی از پارچه آن را کنار زد اما با کم شدن این لباسها متاسفانه عمل برهنه شدن کامل بالا تنه مردان حتی در برخی انظار عمومی و جلوی دوربینهای فیلمبرداری در محافل بزرگ به عملی عادی و فراگیر تبدیل شده است .
از دیگر نمونه های بیتوجهی به حقوق ناس در موضوع عزاداری است، زیرا بر خلاف آنها که معتقدند که عزاداری باید آهسته انجام شود معتقد نیستیم که این شعار الهی باید پنهان باشد اما نمیتوان انکار کرد که به هر صورت این شعار الهی هم برای تظاهر و تکبیر حد و حدودی دارند و همانطور که سه بار شستن عضو وضو، با عث بطلان وضوء است، بیموقع عزاداری کردن و گعده های خصوصی باغها برای عزاداری و صدا و شیون عزا بعد از نیمه شب، بلند کردن صدای نوار و سیدی عزاداری در ساعات استراحت بعد از ظهر قطعا بدون اشکال نیست.
----------------------------------
یادداشت از : محمد صادق دهنادی