افول سکولاریسم درجهان
«پیتر ال. برگر» استاد دانشگاه و مدیر موسسه مطالعات اقتصادی دانشگاه بوستون در مقاله‌ای تحت عنوان «موج تازه سکولارزدایی از جهان» می‌نویسد: «هزینه پروژه بنیاد گرایی تحت سرپرستی مارتین مارتی مورخ مشهور آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو از سوی بنیاد مک آرتور تامین شده است. بنابراین از خود پرسیدم که بنیاد مک‌ آرتور چه توجیهی برای تخصیص بودجه‌ای چند میلیون دلاری برای مطالعه و بررسی بنیاد گرایان دینی دارد؟»
یافته‌های علمی بنیاد مک‌آرتور و نیز یافته‌های پیتر ال. برگر نشان می‌دهد محاسبات غرب در عملیاتی کردن نظریه سکولاریزاسیون در جوامع انسانی منجر به افول دین نشده و این ایده غلط از آب درآمده است. پیترال.برگر اعتراف می‌کند: «این موضوع که نوگرایی به مفهوم سکولاریزاسیون لزوما به افول دین انجامد فاقد ارزش است.»
او همچنین اعتراف می‌کند؛ نهادهای دینی با توسل به راهبرد «تطابق» بر نظریه سکولاریزاسیون خط بطلان کشیده‌اند و ... حتی تجربه دین سکولاریزه شده به شکست انجامیده است.
وی سپس به خیزش‌های اسلامی در جهان اسلام اشاره می‌کند و می‌گوید: «خیزش اسلامی در واقع احیای موثر وموکد تعهدات دینی است».
برگر همچنین نتیجه‌گیری می‌کند؛ «جهان امروز جهانی به شدت دینی است و نمی‌توان آن را جهانی سکولار نامید. اروپا اولین استثنا در این زمینه است، نظریه سکولاریسم فقط در اروپای غربی مصداق دارد.»
وی مقاله خود را با این جمله به پایان می‌برد: «آنان که از نقش دین در تحلیل مسائل جهانی معاصر غفلت می‌ورزند مرتکب خطای بزرگی می‌شوند» (1)

* سکولاریسم در ایران
آنچه امروز در ایران در جریان است چالش بین گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان مدرنیته است. دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی ولایت فقیه است و نمادها و نشانه‌های این گفتمان استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی است.
دال مرکزی گفتمان مدرنیته، سکولاریسم است و نماد و نشانه‌های آن دموکراسی به قرائت غرب، آزادی به معنای رها شدن ازتعهدات الهی و انقطاع از وحی و حقوق بشر مبتنی بر اومانیسم است.
از این دوگفتمان دو نوع عقلانیت صادر می‌شود: 1ـ عقلانیت اسلامی 2ـ عقلانیت مدرنیته.
از عقلانیت اسلامی حکومت مبتنی بر وحی وعملیاتی کردن احکام خدا در ساحات اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و سیاست صادر می‌شود. از عقلانیت مدرن سه مکتب‌زاده می‌شود؛ فاشیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم؛ این سه، سه روح در یک جسد هستند و آن جسد، ماتریالیسم است. خاستگاه هر سه دراروپا است وهرسه از رحم مدرنیته بیرون آمدند.
امام خمینی (ره) اولین کسی بود که پرچم دینداری و عقلانیت اسلامی را در اواخر قرن بیستم به دوش کشید و عقلانیت مدرن را با شعار نه شرقی، نه غربی به چالش کشید. او خط غیریت گفتمان انقلاب اسلامی را با مدرنیته در خطوط فکری فاشیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم به خوبی ترسیم کرد و در وصیت نامه سیاسی، الهی خود ضمن تاکید بر قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام بر آن انگشت تاکید نهاد.
اینکه امروز از یکصد کشور جهان جوانان مشتاق، خوشفکر و استعدادهای بی نظیر درحوزه علمیه قم گرد آمده‌اند و با شیفتگی خاصی مشغول فراگیری علوم اهل بیت (ع) هستند، خبر از یک خیزش عظیم فکری علیه سکولاریسم درجهان می‌دهد. همان چیزی که پیتر ال. برگر به صراحت به آن اعتراف دارد.

* سکولاریسم و فتنه سال 88
مدرنیته از یکصد سال پیش تاکنون در ایران با تبلیغ و ترویج سکولاریسم مشغول سربازگیری بوده و اکنون نیز هست. سکولارها انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت را با نفوذ در حرکت اسلامی مردم به نفع غرب و به نفع گفتمان مدرنیته مصادره کردند.
اینکه امروز برخی از رضاخان به نیکی یاد می‌کنند، در گفتمان مدرنیته و عقلانیت مدرن یک گزاره مقبول است. چون رضاخان اولین کسی بود که پس از قتل عام رهبران واقعی مشروطه پرچم استیلای غرب را در ایران بالابرد و با دین و علما، اعلام جنگ نموده و مظاهر مدرنیته را یکی پس از دیگری در ایران نهادینه کرد و شنیع‌ترین و پست‌ترین آن مقوله کشف حجاب بود. سکولارها می‌خواستند همان بلایی را که سر انقلاب مشروطه و نهضت ملی آوردند بر سر انقلاب اسلامی نیز بیاورند، اما هوشمندی رهبری نهضت اسلامی و بصیرت تاریخی مردم مانع شد.
غرب برای حاکمیت مدرنیته در ایران مرتب نیروهای فکری و عملیاتی خود را باز تعریف و باز تولید می‌کند. اوایل انقلاب بنی‌صدر به عنوان کسی که لیبرالیسم را در ایران نمایندگی می‌کرد در کنار مارکسیست‌ها و منافقین درصدد نابودی انقلاب برآمد و برای بازگشت غرب به قدرت در ایران تلاش کرد اما با مقاومت مردم وعلما روبه رو شد.
فتنه سال گذشته در پیچیده‌ترین شکل خود نوعی بازتولید مدرنیته در ایران بود. غربی‌ها در فتنه سال 88 برای بازگشت سکولارها به قدرت، می‌خواستند آنها را با سرخاب و سفیداب اسلامی به بازار رقابت بفرستند اما مردم دست آنها را خواندند. جهل و غفلت و نهایتاً خیانت برخی رجال سیاسی و به اصطلاح مذهبی باعث شد آنها خیلی سریع لباس سربازی در پادگان مدرنیته را برتن کنند و بر ارزشهای الهی و آرمانهای واقعی ملت بتازند. اما مردم حداقل در یکصد سال اخیر رد پای سکولاریسم را در ایران شناسایی کرده‌اند و دیگر مغلوب آنها نخواهند شد.
مردم ایران با آموزه‌های امام (ره) پیشتاز سکولارزدایی در جهان هستند، بنابراین باز تولید سکولاریسم را در جامعه خود تاب نمی‌آورند. اکنون نیروهای زیادی در پنج قاره جهان تحت تاثیر گفتمان انقلاب اسلامی و نهضت فکری امام خمینی (ره) هستند. آنها چون سدی در برابر سکولاریسم ایستاده‌اند. تحقیقات مک آرتور نشان می‌دهد که خطوط نبرد ما با آنها خارج از مرزهای جغرافیایی ایران است.

* چیستی سمومات سکولاریسم
چیستی سمومات سکولاریسم و بازتولید عقلانیت مدرن در جامعه یک مسئله مهم است؛ اینکه علوم انسانی در دانشگاه‌ها آلوده به سمومات سکولاریسم است و باید از آنها سم‌زدایی شود، حرف درستی است. در اینکه ما در علوم انسانی حتی در رشته‌های الهیات و حقوق با چالش‌های‌های جدی روبه‌رو هستیم و با یک تولید انبوه از سوی جهان مدرن مواجهیم تردیدی نیست. اما نفوذ سکولاریسم در محیط‌های علمی، روابط اجتماعی و فردی از جایی دیگر هم صورت می‌گیرد.
سکولاریسم قبل از ظهور عصر روشنگری در دنیای اسلام وجود داشت و اروپایی‌ها فقط آن را تئوریزه کردند. آنچه امروز ما را به سمت سکولاریسم سوق می‌دهد، بیش از آنکه یک خطر بیرونی باشد؛ یک خطر درونی است. ضعف انگیزه الهی در اجرای حدود الهی و احکام دینی، ما را در معرض تند بادهای فکری غرب بی‌دفاع نگه می‌دارد، ترک امر به معروف و نهی از منکر و امر به معروف و نهی ازم نکر کسانی که خود عامل به معروف‌ها و پرهیز از منکرات نیستند ما را به سمت سکولاریسم سوق می‌دهد. امروز ترک تعقل، نداشتن استقلال فکری و عقیده، فقر فهم عمیق دینی، وابستگی به دیگران و نداشتن قاطعیت در مواضع اعتقادی و بینش فکری، ما را در برابر هجوم عقلانیت مدرن بی‌دفاع نگه می‌دارد.
امروز دوستی با کافران و مشرکان و خصومت با اهل ایمان، کافران را دوست و سرپرست گرفتن، ما را به وادی سکولاریسم می‌کشاند. نظیر آنچه که در فتنه سال گذشته اتفاق افتاد و حتی برخی روحانیون را تا سرحد بلند کردن صدای آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی بر سر ملت به انحراف کشاند. بی‌نشاطی در نماز، اعراض از یاد خدا و سرگرم شدن به دنیا، سرگردانی و بی‌هدفی و بی‌برنامگی، چون سمّی ایمان الهی انسانی را ضایع کرده و او را به دره تباهی سکولاریسم پرتاب می‌کند.
دنیا گرایی در وجوه لهو و لعب، زینت بودن و نیز دنیاگرایی در وجوه تفاخر و تکاثر و ... همه ساحات‌ در روابط‌ اجتماعی، جامعه و فرد را به سوی سکولاریسم و نهایتا لائیسیته سوق می‌دهد (2).
یک جامعه دینی با چنین رویکرد و مشخصاتی قبل از اینکه بوی عفونت سکولاریسم دهد و موجب آزار دیگران شود، بزرگترین مزاحمت را برای خود فراهم می‌کند و زشتی حاصل از چنین مزاحمتی را هیچ کس نمی‌تواند تحمل کند.

----------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- افول سکولاریسم ـ پیترال . برگر ـ نشر پنگان ص 17 و 18 و 19 و 20 و 25 و 33 .
2- رجوع شود به تحقیق گرانسنگ دکتر حاج حیدری و خانم الهام نصرتی که این روزها در روزنامه رسالت در باب سکولاریسم در صفحه 2 می‌خوانید.

-------------------------------------
نویسنده: محمد کاظم انبارلویی


دسته ها : مذهبی
يکشنبه 1389/8/30 15:16
X