"یوری اونری " (Uri Avnery) منتقد و قانونگذار سابق اسرائیلی و رهبر گروه صلحطلب "گوش شالوم " (Gush Shalom) در مقالهای که در پایگاه خبری "پالستاینکرونیکل " (Palestinechronicle) منتشر شده است به انتقاد از تصویب قانونی پرداخته که شورای قانونگذاری اسرائیل آنرا تصویب کرده و به موجب آن دریافت تابعیت اسرائیل مستلزم ادای سوگند وفاداری به این رژیم خواهد بود.
وی در ابتدای قسمت دوم مقاله خود به بررسی مواضع لیبرمن در این رابطه پرداخته و مینویسد: "آویگدور لیبرمن " (Avigdor Lieberman) برای رای دهندگان بالقوه خود، بهویژه برای یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفری که از اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرده ولی هنوز در این کشور ریشه ندوانیدهاند صحبت میکند. کسانیکه قبل از فروپاشی در میهن خود بر علیه قدرت استبدادی، تروریسم داخلی و استکبار قدرتهای بالا دستی خود قیام کردند. اندیشههای سیاسی و ایدئولوژیک لیبرمن در سوگند وفاداری، انتقال مردم و سرزمین و در آینده نیز برای مقابله با دشمنان رژیم، نشات گرفته از بنیانهای فکری "استالین " است.
" لیبرمن به دنبال رسیدن به رهبری بر اسرائیل است
اونری ادامه داد: برای لیبرمن تمام این مباحث در مورد سوگند وفاداری به جامعه یهودی وسیلهای جز برای رسیدن به رهبری راستگرایان اسرائیل و نهایتا رهبری تمام اسرائیل نیست. برای این منظور آماده است تا به 20 درصد ساکنین اسرائیل اعلام جنگ کند.
با همین استدلال ساده نتانیاهو و لیبرمن متقاعد شدهاند که این تقاضا باعث افزایش محبوبیت آنها در میان یهودیان اسرائیل خواهد شد. آیا ممکن است؟ آیا این مردم درگیر اضطراب عمیق درونی هستند؟ آیا هر روز، به آرامبخشی بنام به رسمیت شناختن اسرائیل نیاز دارند؟
رهبر گروه صلح طلب "گوش شالوم " با بیان اینکه اعتقادی به سوگند وفاداری ندارد، افزود: اگر از من بخواهند که به "دولت ملت یهود " سوگند وفاداری یاد کنم، با احترام آن را رد خواهم کرد. شاید در آن زمان نیز قانونی برای لغو تابعیت اسرائیلی کسانی که امتناع میورزند تصویب شود، و در این حالت من به وضعیت یک مقیم دائم در اسرائیل و البته فاقد حقوق مدنی تنزل مییابم. من از اینکار امتناع خواهم ورزید تا دروغ نگفته باشم.
اول از همه، من نمیدانم "قوم یهودی " که ظاهرا اسرائیل به آن تعلق دارد، چیست؟ چه کسانی هستند؟ یک یهودی در بروکلین، یک شهروند آمریکایی، که در نیروی دریایی خدمت کرده و به رئیس جمهور آمریکا رای داده است؟ "ریچارد گلدستون "، (Richard Goldstone) که توسط رهبران اسرائیل به عنوان یک دروغگو و خائن خود آزار محکوم شده است؟ "برنارد کوشنر " (Bernard Kouchner) ، وزیر امور خارجه فرانسه، که این هفته لیبرمن به او اعتراض کرد که بهجای دخالت در امور اسرائیل مسئله حجاب را در فرانسه حل کند.
منتقد و قانونگذار سابق اسرائیلی در ادامه میپرسد: مالکیت اسرائیل توسط این یهودیان چگونه خواهد بود؟ آیا آنها قادرند به رژیم اسرائیل رای بدهند (بعد از اینکه این حق از یک میلیون و نیم شهروند عرب گرفته شده است؟ آیا آنها با پیوستن به یهودیان میلیاردر، صاحبان کازینوها و فاحشهخانهها، که روزنامهها و ایستگاههای تلویزیونی را در اختیار داشته و سیاستمداران ما را خریدهاند، سیاستهای دولت ما را تعیین خواهند کرد؟
اونری با تکید بر اینکه در هیچ قانون اسرائیلی تعریفی از "قوم یهود " نشده است، مجدداً میپرسد: آیا این یک جامعه مذهبی است، یا یک گروه قومی، یک نژاد و یا ترکیبی از تمام این موارد؟ آیا شامل همه کسانی است که به دین یهود قائل هستند؟ یا هر کسی که از مادر یهودی متولد شده است؟ آیا آن غیر یهودی که پدربزرگ یا مادر بزرگ همسرش یهودی بوده، و اکنون با مهاجرت به اسرائیل میتواند تابعیت او را بگیرد را نیز شامل میشود؟ اگر صد هزار عرب نیز فردا به دین یهود بگروند این سرزمین متعلق به آنها نیز خواهد بود؟ فرق بین "ملت " و "مردم " چیست؟ دولت متعلق به "ملت " است یا "مردم "؟ با توجه به کدام تعریف علمی یا فقهی؟ آیا "دولت آلمان " متعلق به "مردم " آلمانی است که به گفته برخیها شامل اتریشیها و سوئیسیهای آلمانی زبان هم میشود؟
وی پس از طرح این سوالات نتیجه میگیرد که اسرائیل با مشکل ابهام در مفاهیم، اصطلاحات و معانی روبرو است و این گرهی است که بهراحتی نمیتوان آنرا باز کرد.
وزیر سابق دادگستری، "یاکف شیمشون شاپیرا "، (Yaakov Shimshon Shapira) یک صهیونیست نسل اندر نسل، یک بار به من گفت که، به عنوان مشاور حقوقی اسرائیل، به "دیوید بن گوریون " (David Ben-Gurion) در مورد تصویب قانون بازگشت تذکر دادم. چرا که او هرگز پاسخی به این سوال که "چه کسی یک یهودی است؟ " نیافته بود. حتی سختتر از آن پاسخ به این سوال بود که "دولت یهودی چیست؟ "
معنای واقعی دولت یهود چیست؟ کشوری که در آن اکثریت یهودی وجود دارد؟ کشوری که زبان آن عبری بوده و تعطیلات رسمی یهودی دارند؟ کشوری که متعلق به یهودیان در سراسر جهان است؟ کشوری که همه ساکنان آن تنها یهودیان هستند؟ کشور مهاجرت و پاکسازی قومی؟ و با این اوصاف چگونه میتوانیم واژه "یهود " و "دموکراسی " را با هم منطبق کنیم؟
بهخاطر وجود این پرسشها است که اسرائیل هنوز هیچ قانون اساسی مدونی ندارد. در چنین وضعیتی تمام مسائل و ابهامات در دست دیوان عالی کشور خواهد بود.
این نویسنده یهودی سپس به تظاهراتی که در اعتراض به تصویب این قانون انجام شده اشاره کرده و مینویسد: من در تظاهرات نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران در بلوار "راتسچلد " (Rothschild) تلآویو شرکت کرده بودم، در مقابل ساختمانی که در آن بن گوریون در تاریخ 14 مه سال 1948، تاسیس "دولت یهودی در زمین اسرائیل به عنوان دولت اسرائیل " را اعلام کرد.
به گفته نویسنده، چرا "دولت یهودی " برای بن گوریون یک تعریف ایدئولوژیک نبود. او فقط به نقل از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، که اسرائیل را بین دولت "عرب " و " یهود " تقسیم کرده بود سخن میگفت. تدوینکنندگان قطعنامه هیچ برداشت ایدئولوژیکی در ذهن خود نداشتند. آنها تنها به این واقعیت که دو جمعیت رقیب عرب و یهود وجود دارد توجه کرده و به سادگی این کشور را بین این دو رقیب تقسیم کردند.
اونری در پایان اظهار داشت: تظاهرات زمانی به اوج خود رسید که "هانا مرون " (Hanna Meron) ملکه صحنه نمایش اسرائیل، کسی که یک پایش را در سال 1970 در آغاز حمله "ایسام سرتاوی " از دست داده بود (قبل از اینکه یک فعال صلح و دوست نزدیک من شود) اعلامیه استقلال اسرائیل را خواند و خاطر نشان کرد که این بیانیه شامل تعهدات اسرائیل برای "تسریع توسعه کشور به نفع همه ساکنان آن؛ بر پایه آزادی، عدالت و صلح طبق آموزههای پیامبران بنیاسرائیل است، برای تضمین تساوی کامل حقوق اجتماعی و سیاسی برای تمام ساکنان آن صرفنظر از مذهب، نژاد یا جنسیت، برای تضمین آزادی دین، وجدان، زبان، آموزش و فرهنگ؛ و وفاداری به اصول منشور سازمان ملل متحد است. "حقیقتا تظاهرات ناراحت کنندهای بود.