سلام به بلندی آفتاب بر مولای عزیزی که این روزها ثانیه‌ها در انتظار آمدنش لحظه‌ شماری می‌کنند.
مولا جان! این روزها در و دیوار شهر کریمه اهل‌بیت (ع) به یمن قدمت غبار از خود ربوده‌ است؛ این روزها، باد صبا خبر خوش آمدنت را به گوش تک‌تک سلول‌های شهر رسانده است، هر کس در گوش دیگری خبر خوش آمدنت را زمزمه می‌کند، این ‌روزها در بلندگوهای دل‌هایمان اعلام کرده‌اند که گویی قرار است امسال نماز ظهر میلاد امام رضا(ع) را با امامت نائب اماممان اقامه کنیم.

* تو که خود درد هجران کشیدی پس بیش از این ما را در سوز هجرانت وا مگذار!

آقا جان، می‌خواهم بگویم تو که خود درد هجران کشیدی پس بیش از این ما را در سوز هجرانت وا مگذار که فلک رسم نا مهربانی با عشاق دارد، هر چند از روزی که عمه ‌جان پا در دیار قم گذاشت، ‌شهر قم به کشیدن درد هجران عادت کرده است و گویی در و دیوار این شهر هنوز در غم هجران مولایشان علی‌ ابن موسی الرضا (ع) می‌سوزد، اما آقا جان! دیگر این روزها شهر کریمه اهل‌بیت، شب به خود نمی‌بیند و سرتاسر وجودش نور شده، که گویی قرار است امام رضا (ع) نائبش را به شهر قم روانه کند؛ این هفته شهر قم قرار است میزبان مهمانی شود که خود میزبان تمام جهانیان است.
آقا جان!‌ همه ما در این کشور میزبان تو‌اییم و چه شیرینی دارد نشستن بر سر سفره کریمی که سخاوت را از جدش حسن(ع) به ارث برده است، شنیده بودیم سجییت‌کم‌الکرم امام رضاست؛ اما قشنگی و شیرینی آن، وقتی بیشتر از همه بر دل می‌نشیند که تو به این مهمان نالایقت اجازه دادی تا برای روزی میزبان تو باشد و از آنچه خودت به او دادی برایت بگوید.
یادم می‌آید، سال پیش میلاد عمه ‌جان بعد از نماز ظهر و عصر بود که منادی ندا سر داد هر کس هر حاجتی دارد امروز روز شادی باب‌الحوائج است؛ آن روز خواسته‌ای نداشتم جز دیدن آقا و امامم.
درد غربت چنان بر دلم چنگ زده بود که گویی دلم خمپاره خورده و هزار تکه شده بود، آن روز از آقایم باب الحوائج موسی‌بن جعفر خواستم که مرا از درد بی‌ پدری جدا کند و این هجران را برایم تمام کند و در دلم آرزو کردم که ای‌کاش می‌شد من سال آینده نماز جماعت ظهرم را با اقامه امامم بخوانم.
هر چند هنوز نا امید از کرم صاحب این سفره نشده‌ام، اما منادی آمدن تو خود علاوه بر اینکه الیتامی بود بر درد بی‌پدریم، اما دیدن چهره پر از غمت که در دوری از مولایش می‌سوزد، باز هم دردی جدید را بر دلم می‌اندازد، گویی شیعه قرار نیست، در هیچ جشنی شیرینی را به همین راحتی بچشد؛ غربت دردی است که با شیعه‌بودن معنای خود را می‌یابد.
سید علی جانم! رهبر و مولای عزیزم! اصلا گویی غربت معنای مجازی علی بودن و علوی بودن است.
آقا جان! این روزها تمام شهر به یمن آمدن مردی از دیار مهدی (عج) سبزپوش شده است، کی می‌شود که شهر با آمدن تو مهدی جان آذین ببندد؟!


دسته ها : سیاست
سه شنبه 1389/7/27 11:13
X