قم همواره به عنوان یکی از استراتژیک‌ترین پایگاههای مذهبی جهان اسلام مشهور و هم از این‌رو مورد توجه بوده است . به خصوص آنکه پس از تسلط انگلستان - استعمار پیر و دشمن دائمی امت اسلامی - بر عراق، نجف اشرف که قرن‌ها پرچمدار حوزه علمیه جهان تشیع - به عنوان سمبل دین‌مداری، آزادی خواهی و فریاد علیه ظلم و تعدی دشمنان اسلام - بوده، وظیفه علم‌داری و پرچم به‌دوشی را به قم منتقل کرد. چنین بود که پس از این انتقال مأموریت، دوران پرتو‌افکنی قم بیش از پیش آغاز شد. اولین ثمره این پیشتازی نورانی، جرقه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل عظیم‌الشأن بود. او که مکتب آموخته قم بود توانست اعتبار قم را نه تنها از قم و نجف بالاتر برده که جهانی سازد. این البته ریشه‌ها، پیشینه‌ها و پیش‌بینی‌هایی نیز در متون روایی منقول از حضرات معصومین علیهم السلام داشت. که در جای خود قابل بحث و نقل است.

با پیروزی انقلاب اسلامی قم یکپارچه به حمایت از انقلاب اسلامی، مرجعیت و مردم برخواست. دشمن که درصدد بود تا پایگاه مردمی انقلاب را تعضیف کند همواره از این پیوستگی رنج‌ها برد. چنین بود که غائله خلق مسلمان و شریعتمداری از سوی دشمن برای رویارو قراردادن قم و نظام، مرجعیت و نظام و در نتیجه مردم و نظام کلید خورد. پتانسیل این غائله اما چنان نبود که بتواند دردسر جدی برای انقلاب اسلامی و امام (ره) خلق کند و از این‌رو با هوشیاری مردم انقلابی قم و آذربایجان به سرعت مهار شد.

فاز دیگر برنامه‌ریزی دشمن، استفاده از پتانسیل «نفوذی‌ها» در قم برای تحت تأثیر قراردادن آینده انقلاب اسلامی بود. دشمن فهمیده بود که با وجود پربرکت امام خمینی(ره) نمی‌تواند گامی از پیش ببرد. بیت آقای منتظری طعمه‌گاه مطلوبی ارزیابی شده و مأمن خوبی برای این شبکه تعریف شد. اما تلاش‌ها برای انحراف آینده نظام و انقلاب از «قم» نیز با تدابیر امام راحل (ره) بار دیگر ناکام شد. شیخ ساده لوح از مقام خود عزل شد و به انزوا گرفتار آمد. شبکه نفوذی اطراف او اما از پای ننشست و سعی نمود تا با برنامه‌ریزی‌هایی، شیخ به عنوان «پدر معنوی» اپوزویسیون‌ نظام اسلامی تبدیل شده و از ظرفیت ساده لوحی و زودباوری وی برای کانالیزه کردن بیش از پیش و بازی با او استفاده شود.

دشمن اینجا می‌خواست قم، قم بماند اما قمی لائیک و یا حتی سکولار با رنگ مذهبی که در ظاهر کاری به کار حکومت و نظام ندارد. اما در اصل همواره با کنایه‌ها و نیش‌های گزنده، پایه‌های اعتباری نظام را متزلزل ساخته و بدین ترتیب از اعتبار نظام اسلامی می‌کاهد. برای او قم سکولار که بتواند مقابل نظام اسلامی‌بایستد بسی بهتر از نبود قم بود.

در این بین دهها هزار طلبه فدایی انقلاب و رهبری در قم به همراه دهها و صدها چهره برجسته علمی، فقهی، فلسفی، تفسیری و... که به تصریح، حاکمیت نظام ولایی اسلامی را با عمق جان پذیرفته و آمادگی جانفشانی در این آرمان داشتند اما در تبلیغات دشمن صاحب تریبونی نبودند. مراجع عظامی که شخص و جایگاه رهبری معظم انقلاب اسلامی دام ظله را برای خویش مفترض‌الطاعه شمرده و ایشان را ولی مطلق الهی بر جامعه میدانستند و از این‌رو تبعیت از ایشان را بر خود مقدم می‌داشتند نیز جزو «مغفول عنه» های جریان رسانه‌ای و تبلیغاتی آنها قرار داشت. به واقع اما چنین بود که دشمن نمی‌خواست واقعیت موجود را منعکس کند و حقیقت را بازتاباند.

فوت شیخ حسینعلی منتظری آن هم در بحبوحه جریان فتنه که امید فراوانی بدو بسته بودند باعث شد تا دشمن بیش از پیش از پدیدار شدن چهره حقیقی قم هراسناک شده و از این‌رو به تعب و رنج بیافتد.بی‌پدری جریان فتنه سبز از یکسو، نداشتن پایگاه اجتماعی در میان قاطبه مرجعیت، روحانیت، علما و متدینین از سوی دیگر، خلع به موقع صانعی از عنوان خود خوانده مرجعیت تقلید از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به همراه قلت جمعیت هوادار وی، اوضاع پایگاه دشمن در قم را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد.

چنین شد که فتنه‌گران داخلی - با دستور از سوی اربابان کراوات‌زده خارجی خود - در انتحاری بی‌سابقه سعی در پاک کردن صورت مسئله - به زعم خود - کرده و تلاش نمودند تا کل «قم» را حذف کنند. کسانی که تا چندی پیش دیدار دوره‌ای با مراجع تقلید! - صانعی و منتظری - راه انداخته و جلسات محفلی خود را در خانه‌های تیمی اطراف منازل این آقایان ترتیب می‌دادند، یکدفعه با خلاء مرجع تقلید! روبرو شده و از آنجا که حتی آنها را به صف‌نعال - کفش‌کن - بیوت مراجع معظم تقلید قم نیز راه نمی‌دادند، سخن از انتقال یا بازگشت دوباره مرجعیت از قم به خارج کشور سر دادند.

جالب آنجا بود که یکی از شخصیت هایی که در محافل سیاسی از او به عنوان بازیگر پنهان جریان فتنه یاد می‌شود نیز در سفری به نجف و در دیدار با آیت‌الله سیستانی - مدظله‌- خواستار احیای مجدد حوزه نجف! و رونق بخشی بیشتر این حوزه و.... شده بود.
- بین‌الهلالین بایستی گفت که البته وی جواب قاطعی نیز از این فقیه پیر و پخته نجف شنیده که ایشان، وی را به تبعیت بیش از پیش از رهبری معظم انقلاب اسلامی دام ظله فراخوانده بود. دیگران نیز بارها گفته‌اند که مرجعیت شیعه در نجف و بخصوص حضرت آیت‌الله سیستانی حفظه الله ضمن تأکیدات مکرر بر احاطه علمی ، فقهی و سیاسی حضرت آیت‌‌الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری، اعلام داشته‌اند که همواره نظرات رهبر انقلاب اسلامی را بر نظرات خود مقدم داشته و همواره از فرامین و رهنمودهای ایشان تبعیت می‌نمایند -

پیشنهاد بازگشت مرجعیت به خارج آنچنان مورد هجو همگان حتی همراهان جریان فتنه قرار گرفت که در نطفه خفه شد. چراکه همه می دانستند این سناریو نه برای پاسداشت ارج و قرب نجف اشرف و حراست از میراث معنوی این حوزه در تحولات سیاسی و اجتماعی و علمی صده‌های اخیر و تاثیر آن در تمدن اسلامی مطرح می شد که گامی برای تفرقه‌افکنی در امت اسلامی و رویارو قرار دادن نجف و قم و مرجعیت با مرجعیت و کاستن از ظرفیت‌های نهفته هردو حوزه تاثیر گذار در جهان تشیع تعبیه شده بود که البته نیم‌نگاه آن نیز استفاده از پتانسیل حوزه نجف برای مقابله با نظام اسلامی بود.این حرکت همانگونه که اشاره شد با پاسخ قاطع علما و روشن‌بینی قابل انتظار آنان ناکام شد.

از این‌رو گام دیگری برای تحت‌الشعاع قرار دادن قم و مرجعیت انقلابی و ولایت‌مدار قم برداشته شد. بدین منظور شخصی دارای پتانسیل تهاجمی علیه نظام، وابسته به روحانیت، تندرو و افراطی و برخوردار از تظاهر به التزام به نظام، انقلاب و امام در خارج از قم و این‌بار در شیراز رصد شد.
دشمن و فتنه‌گران طراحی کردند تا علی محمد دستغیب که پدرخوانده عاملین و قاتلین پرونده قتل‌های زنجیره‌‌ای سال 77 به شمار می‌رفت هم از پتانسیل مجلس خبرگان رهبری بهره‌برداری نموده و هم فرقه جدید «واقفیه» پس از امام راحل(ره) را راهبری کند.بدین وسیله هم خلاء رهبری معنوی در میان جریان فتنه مرتفع می‌شد و هم تأثیرگذاری قم در تحولات سیاسی، اجتماعی و علمی جامعه مهار می‌شد.

خالی بودن دست فتنه‌گران اما این‌بار نیز نتیجه را به ضرر آنها به اتمام رساند چرا که:
اولاً چنین فردی که نه در عداد مرجعیت بوده نه از سابقه انقلابی مبرزی برخوردار بوده، نه حتی در خود شیراز - سومین شهر مذهبی ایران اسلامی - هوادار قابل توجهی داشته و نه وی از توان لیدری جریان فتنه برخودار است، حتی نمی‌تواند خود را در سطح کشور مطرح کند تا چه رسد به اینکه در مقابل قم ایستاده و به عرض اندام بپردازد.

ثانیاً: سناریوی موردنظر از بعد فعلی ناتوان و ناکارآمد تعبیه شده بود. چراکه پتانسیل عظیم انقلابی، معنوی و علمی نهفته و در بطن شهر مقدس قم آنچنان متلألی و درخشان است که به سرعت همگی تعارض‌ها را در خود حل کرده و حتی از آن برای پیشبرد انقلاب اسلامی و حرکت علمی و معنوی قم استفاده می‌کند. از این‌رو رویارویی با این پتانسیل جز اثبات ناپختگی و عدم شناخت و بالجمله اثبات حماقت مقابله‌کنندگان ثمره دیگری در بر نخواهد داشت.

ثالثاً: سناریوی مدنظر از بعد فاعلی نیز ناکام و ناقص متولد شده بود .چنانکه دست یازیدن چنین فردی کم بنیه از لحاظ علمی و سیاسی - که حتی پاسخ سؤالات ارجاع شده به خود را به دیگرانی وانهد و آنان نیز بی‌مطالعه و تدقق به جای آنکه حداقل شبهه‌ای پیرامون انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، مجلس خبرگان و رابطه آن با شورای نگهبان و... مطرح سازند که تاکنون مطرح نشده و پاسخ آن داده نشده باشد را مطرح کنند - نشان از اوج خالی بودن دست فتنه‌گران از استدلال و تولید شبهه می‌کند و این، رسوایی این جریان را بیش از گذشته به معرض دید می‌نهد.

چنانچه به عنوان نمونه وی در نامه اخیر خود برای زیر سؤال بردن انتخاب قانونی مجلس خبرگان رهبری در سال 68 - که با حضور مراجع برجسته فعلی و فحول علما نظیر آیات عظام فاضل لنکرانی، مشکینی، مکارم،جوادی آملی و... به انجام رسید - به نقل چندین باره شبهه‌ای - در تسلسل مجلس خبرگان و شورای نگهبان - می‌پردازد که افرادی چون نگارنده حداقل 14 سال پیش پاسخ آن را در مجامع مختلف و سخنرانیها و کتب حضرت استاد علامه آیت‌الله مصباح یزدی حفظه‌الله تعالی و سایر مدرسان علوم عقلی ، فلسفی و سیاسی دریافت کرده بود. این باعث خواهد شد تا پنبه خیالات انحراف اذهان عمومی داخلی و خارجی از قم زودتر از آن هنگامیکه توقع آن می‌رفت زده شود و هم از این‌رو بود که وی به دلیل قلت توان و ضعف بنیه علمی، فکری و سیاسی و نیز استدلالی حتی جرأت نکند در اجلاسیه اخیر مجلس خبرگان رهبری به صورت نمادین و ظاهری شرکت کند.

به نظر می‌رسد این سناریوی جریان فتنه نیز همچون سایر سناریوهای آنان برای نادیده گرفتن ابهت قم یا رویارویی قم با نظام اسلامی زودتر از موعد به شکست انجامیده و این فرقه باید برای هدف خود سناریوی مضحک دیگری بچینند. شاید بدین ترتیب، وسیله ادخال سرور دیگری در قلوب مردم پدید آورده و باعث شوند تا فکاهی‌های جدیدتری در لسان محاوره‌ای نخبگان سیاسی خلق شود.

و در آخر ذکر این نکته نیز لازم است که گرچه اهمیت فرد یاد شده تا بدان جا نیست که زحمت قابل ملاحظه‌ای برای درگیر ساختن فضای علمی بدان معطوف شود، اما خطیر بودن جایگاه رهبری و نیز ضرورت حفظ قداست و شأنیت و شخصیت ذی‌جود مقام معظم رهبری مدظله‌العالی ایجاب می‌کند تا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و مجلس خبرگان رهبری به خصوص رئیس آن به میان صحنه آمده و وظیفه خویش در این راستا را عملی سازند. گو آنکه کرامت و بزرگواری رهبری معظم انقلاب دام‌ظله در مورد این شخص مُهر «اذهبوا فانتم الطلقاء» را بر پیشانی وی نهاد و باعث شده تا اخراج وی از لیست نمایندگان فخیم و عالیرتبه مجلس خبرگان رهبری متوقف گردد اما اعمال وظیفه تنها در «اخراج» خلاصه نشده و شقوق مختلف دیگری را نیز شامل می‌شود.

قم اما با قیام آمیخته است. قیام تاریخی مردم قم در استقبال از مقتدای قافله صبر و بصیریت بسی دیدنی است. به یقین قمیین در این پیشواز قلب‌هایی را روشن و چشم‌هایی را نیز کور خواهند ساخت.
این استقبال چه «استقبال شدنی» است... .
یادداشت از‌: محمدسعید ذاکری


دسته ها : سیاست
دوشنبه 1389/7/19 21:41
X