"جوزف نای " استاد روابط بینالملل دانشگاه "هاروارد " و نویسنده کتاب "آینده قدرت " که به زودی منتشر میشود، طی مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: سیاستهای جهانی به یک مسابقه باورمندی رقابتی تبدیل شده است. جهان سیاستهای قدرت سنتی به طور معمول درباره این بود که چه ارتش یا اقتصادی پیروز میشود اما در یک عصر اطلاعات، قدرت در این باره است که داستان چه کسی پیروز میشود.
نای با تأکید بر اینکه «داستانها یا روایتها به وجه رایج یک قدرت نرم یا جذاب تبدیل میشوند»، یادآور شده است: دولتها برای کسب اعتبار نه تنها با دولتهای دیگر به رقابت میپردازند بلکه با گستره وسیعی از گزینههای جایگزین شامل رسانههای خبری، هنرمندان مشهور و دیگر افراد، شرکتها، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای بین دولتی و شبکههای انجمنهای علمی رقابت میکنند.
وی در بخش دیگری از مقاله خود آورده است: از انتقال اطلاعات و فروش یک تصویر مثبت اغلب توسط شهروندان خصوصی به بهترین نحو انجام میشود و از همین رو در حال حاضر ممکن است اثبات شود که این فروش نرم موثرتر از فروش سخت باشد، قدرت اصلی رویکرد پخش دولتی و رسانههای گروهی برای دیپلماسی عمومی، دسترسی مخاطبان آن و توانایی برای ایجاد آگاهی عمومی و تنظیم دستور این دستور کارهاست.
نظریه پرداز قدرت نرم و دیپلماسی عمومی آمریکا افزوده است: اما عدم توانایی در تأثیرگذاری در این زمینه که چگونه یک پیام در گونههای فرهنگی مختلف مورد برداشت قرار گیرد نقطه ضعف آن محسوب میشود. ارسال کنندگان پیام میدانند چه میگویند، اما همیشه آنچه مورد هدف قرار میگیرد، شنیده نمیشود. موانع فرهنگی در آنچه شنیده میشود اختلال ایجاد میکنند.
استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود مینویسد: از سوی دیگر ارتباطات شبکهای در میان جوامع مدنی از روابط دو سویه و دوست به دوست برای غلبه بر اختلافات فرهنگی بهره میبرد، به جای یک طراحی مرکزی و پخش یک پیام در سراسر مرزهای فرهنگی، شبکهها ساختاری را برای کانالهای ارتباطی موثر ایجاد میکنند و داستانها یا روایتها به صورت مشترک در میان فرهنگها ایجاد میشود.
وی می افزاید: به طور ساده روابط رو در رو اعتبار بین فرهنگی بیشتری دارد نسبت به پخش برنامههای دولتی اما پذیرش این تمرکز زدایی و انعطاف پذیری برای دولتها دشوار است، انعطافپذیری بیشتر سازمانهای غیردولتی در استفاده از شبکهها به آنچه که "دیپلماسی عمومی جدید " خوانده میشود امکان حضور داده است، این دیپلماسی عمومی جدید قرار است روابطی با بخشهای مدنی-اجتماعی در کشورهای دیگر ایجاد و ارتباط شبکههای بین احزاب غیردولتی را در داخل و خارج تسهیل کند.
به نوشته جوزف نای، در این رویکرد دیپلماسی عمومی سیاست دولت، ارتقا و شرکت در مراسمها به جای کنترل چنین شبکههایی در سراسر مرزهاست، در واقع کنترل بیش از حد دولت، یا حتی حضور بیش از حد آن میتواند به اعتباری ضربه بزند که چنین شبکههایی برای ایجاد آن طراحی میشوند.
استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود مینویسد: تکامل تدریجی دیپلماسی عمومی از ارتباط یک سویه به مدل گفتوگوی دوسویه با عموم مردم به عنوان ایجاد کنندههای مشترک دوست به دوست معانی و ارتباطات عمل میکند، پدیدهای که برای نسل جوان به خوبی شناخته شده است.
در عصر امروزی یک کشیش قدرت نرم را بوسیله تهدید به قرآن سوزی تخریب میکند
نای تأکید کرده است: دولتها برای موفق شدن در جهان شبکهای دیپلماسی شهروندی، باید کنترل خود را کنار بگذارند اما این در بردارنده یک خطر است و آن این است که اهداف و پیامهای بخشهای مدنی-اجتماعی اغلب همسو با سیاستهای دولت نیست، این پدیده منجر به تناقض استفاده از دیپلماسی شهروندی در عصر اطلاعات جهانی میشود.
نظریه پرداز قدرت نرم و دیپلماسی عمومی آمریکا در ادامه مقاله خود نوشته است: تمرکز زدایی و کنترل کاهش یافته ممکن است در کانون ایجاد قدرت نرم باشد اما در عصری که تمام تلفنهای [همراه] یک دوربین هستند و تمام رایانهها نرم افزار فوتوشاپ هستند، یک کشیش ناشناس از یک کلیسای کوچک میتواند باعث ایجاد آشوب شود و قدرت نرم را به وسیله تهدید به قرآن سوزی تخریب کند.
وی میافزاید: در یک دموکراسی، چنین خطری غیرقابل اجتناب است و بهترین پاسخ ممکن است نوعی گفتوگوی ملی باشد که نهایتاً آن کشیش نافرمان را به چالش کشید، با این همه ممکن است دیپلماسی شهروندی برای دموکراسیها دشوار باشد، به نظر میرسد حتی برای روابط بینالمللی دیکتاتورهایی مانند چین دشوارتر باشد.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: همانگونه که "دیوید شامبا " کارشناس امور چین در این صفحات مطالبی نوشته است، در صورتیکه "قدرت نرم واقعی از یک جامعه سرچشمه میگیرد نه از دولت. دولت چین به سرکوب بسیاری از عناصر خلاق و گوناگون خود ادامه میدهد، و این در حالی است که گزارش حقوق بشر چین، نظام سیاسی، قدرت اقتصادی و قدرت نظامی رو به افزایش آن همه و همه به ترسیم منفی این کشور در خارج کمک میکند.
نای در ادامه مقالهخود تأکید میکند: نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که تلاشهای پرهزینه "هوجین تائو " نخست وزیر چین برای افزایش قدرت نرم پکن ثمر چندانی نداشته و ممکن است تا زمانی صحیح باشد که چین جامعه مدنی آن را آزاد گذارد.
وی در پایان خاطرنشان کرده است: به دلیل آنکه دیپلماسی عمومی بیشتر به دست خود مردم صورت میگیرد، هم دولتهای دموکرات و هم دیکتاتوری خود را گیر افتاده در شرایط دشواری میبینند، دیپلماسی شهروندی به طور روز افزون در حال اهمیت یافتن است اما در عصر اطلاعات جهانی امر سادهای نیست.