"سید مصطفی فرقانی " در مقاله خود "سیطره بنیادهای آمریکا بر دموکراسی " شرط تداوم حیات شرکتها و مؤسسات اقتصادی بزرگ غرب را وجود پشتوانه‌ها و زمینه‌هایی می‌داند که شامل مواردی از این دست هستند: پشتوانه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، و دستیابی به علوم و فنون روز از سویی و اشراف بر افکار عمومی، کنترل اندیشه‌ها، بازاریابی‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی در سطح جهان، ارتباط با اندیشمندان و صاحبنظران و چهره ها و جریانهای سیاسی حوزه های خارج از اقتدار، نفوذ در جوامع رقیب، برآوردها و ارزیابی های دائمی از موقعیت خود و رقبا و... از سوی دیگر.
به اعتقاد نویسنده این ارتباط و هماهنگی برای دستیابی به امتیازات و موقعیتهای فوق تنها از عهده مؤسساتی برمی‌آید که بتوانند در معادلات حساس ضمن جلب و جذب منافع و برطرف نمودن خطر، مقاصد چند منظوره را دنبال نمایند.
مؤسسات و تشکیلاتی که در قالب موقوفه‌ها و بنیادهای خیریه و مؤسسات علمی و پژوهشی غیرانتفاعی و عام المنفعه؛ با اهداف عالیه انسانی! فعالیت می‌کنند، در مصونیت کامل از هرگونه سوءظن و تردید و در عین حال فشار مالی و الزامات قانونی جهت پاسخگویی ... هستند. در ایالات متحده بیش از 25 هزار مؤسسه این چنینی تحت عنوان "Foundation " یا بنیاد با شرح وظایف و مأموریتهای مختلف در حکم چشم و گوش و بازوان شرکتهای بزرگ و برای معدودی از سرمایه‌سالاران نظام کاپیتالیسم به انجام وظیفه مشغولند.
در ادامه این مقاله می خوانیم: برخی از این بنیادها بر صدها بنیاد و مؤسسه علمی و پژوهشی دیگر اشراف دارند و آنها را پدید آورده‌اند. مجوز تأسیس و اساس کار این بنیادها یک رشته قوانین و مقررات دایر بر معافیت مالیاتی آنها است که اصول کلی آن به شرح زیر خلاصه می شود:
1- آنها حق وام گرفتن از دارائی خود یا خرید بخشهای فعالیت اقتصادی را دارند.
2- درآمدهای عاید از این طریق در اختیار شخص واقف یا خاندان مؤسس بنیاد باقی خواهد ماند.
3- واقف یا صاحب یا متولی بنیاد حق تعیین هیات امنا و نظارت بر سرمایه‌گذاری‌هایی را که می‌شود، خواهد داشت.
4- هر شرکتی که اعانه مالی به بنیاد اعطا کند یا قسمت اعظم دارایی خود را به آن منتقل نماید تا 20 درصد از درآمد مشمول مالیات آن کسر خواهد گردید و...
اما این امور تنها سوپاپ اطمینان برای افکار عمومی است تا دغدغه مردم را حول محور گریز از مالیات سرمایه سالاران شکل دهند و از مصونیتی که آنان در پناه این بنیادها می‌یابند تا به مسایل حیاتی‌تر بپردازند غافل شوند!
نویسنده سپس به تشریح دامنه نفوذ این بنیادها بر حیات سیاسی آمریکا پرداخته و می‌نویسد: مشهورترین این بنیادها بنیاد فورد "Ford Foundation "، بنیاد راکفلر Rockefeller Foundation ؛ و بنیاد کارنگی ایندومنت Carnegie Endoment Foundation هستند که هر یک صدها بنیاد و مؤسسه و تشکیلات مشابه دارند که هر کدام بر بخشی از بدنه اجرایی یا نظام سیاسی آمریکا و مراکز حساس این کشور احاطه دارند.
بنیاد راکفلر و بنیاد فورد نفوذ قطعی در روابط خارجی و مناسبات اجتماعی ایالات متحده دارند و عنداللزوم در تحول آداب و رسوم و ارزش ها و افکار و نهادهای جامعه آمریکا نقشی حساس وحیاتی ایفا می‌کنند.
از سال 1945 تا زمان حاضر هیچ شخصیت آمریکایی که مشاغل و پستهای مهم سیاسی را عهده دار شده است وجود ندارد که مدتی در این بنیادها کار نکرده و از آنها حقوق دریافت نکرده باشد. در واقع این بنیادها به منزله اطاق رخت کنی برای ورود به مقامات عالی هستند!
آیزنهاور رئیس جمهور اسبق ایالات متحده مدتها عضو هیات مدیره بنیادهای فورد و کارنگی بود.
دین راسک و جان فاستردالس از وزرای خارجه اسبق آمریکا هر کدام مدتها ریاست بنیادهای کارنگی و راکفلر را برعهده داشتند.
‌رابرت مک نامارا، رالف بانچ، سایروس ونس و هنری کسینجر نیز هر کدام سالیان طولانی در هیات مدیره و دیگر بخشهای بنیادهای فورد و راکفلر و کارنگی حضور داشتند.
طی سالهای دهه 60 از میان 191 مرکز فرهنگی و پژوهشی عمده آمریکا، 107 مرکز با بودجه مالی بنیاد فورد اداره می‌شدند و 18 مرکز نیز تحت قیمومیت بنیاد راکفلر قرار داشتند. گذشته از این 11 دانشگاه از میان 12 دانشگاه بلندآوازه آمریکا که مؤسسه مطالعات بین المللی دارند با اعانه مالی بنیاد فورد به حیات خود ادامه می‌دهند.
از میان آنها می‌توان به دانشگاههای کلمبیا "Colombia " دانشگاه معروف و قدیمی نیویورک که قسمت ایران شناسی آن شهرت جهانی دارد، دانشگاه "هاروارد "، دانشگاه "استنفورد "، دانشگاه "برکلی " A.L.C.U، و انستیتو تکنولوژی ماساچوست "M.I.T " اشاره کرد.
این مؤسسات فرهنگی و آموزش عالی، 95 مرکز تحقیقات دارند که 83 مرکز از کمک مالی بنیاد فورد و 5 مرکز از بنیاد کارنگی تغذیه می‌کنند.
بنیاد کارنگی که فعالیتش را درباره مطالعات روابط بین‌المللی و مسایل صلح و امنیت جلوه گر ساخته و انتشارات و رسالات متعددی را در این‌باره توسط محققان همکارش تهیه و به افکارعمومی ارایه می‌دهد؛ از بنیادهای حساسی است که با پنتاگون و سیا ارتباط مستقیم دارد. در واقع هدف اصلی این بنیاد ارتباط با جریانهای سیاسی و دست اندرکاران و زمامداران جوامع مختلف، بخصوص رژیمهای سیاسی است که با ایالات متحده تضاد منافع دارند.
برای نمونه در سال 1947 این بنیاد با اعطای مبلغ 750 هزار دلار به رئیس دانشگاه هاروارد، مرکزی را برای تحقیق و پژوهش مسایل شوروی سابق تحت عنوان مرکز مطالعات روسیه تأسیس می‌کند. در سال 1953بنیاد فورد نیز به سهم خود کمکهای شایانی می‌کند و بودجه مؤسسه را افزایش می‌دهد. در سال 1959مرکز نامبرده اجرای طرح پژوهشی بسیار وسیعی را درباره سیستم اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز می‌کند که اطلاعات جمع آوری شده فوق با ارقام بالا به مؤسسه تحقیقات منابع انسانی نیروی هوایی آمریکا فروخته می‌شود و در اختیار پنتاگون و سازمان سیا قرار می‌گیرد.
این اطلاعات در سالهای بعد کاربرد فراوان پیدا کرده و در زمینه سازی برای سقوط اتحاد جماهیر شوروی نقش بسزایی را ایفا می‌کند.
در ادامه این مقاله به برخی موقوفه‌ها وبنیادهای آمریکا که از اسامی جعلی بهره‌مندند اشاره می‌شود که وقف کنندگان یا مؤسسان آنها غالبا دولت‌های وقت هستند. این بنیادها بدون پشتوانه مالی و با انتقال دارایی شرکتهای بزرگ مؤسس و در راستای جذب سرمایه شرکتهای دیگر که آنها نیز به انگیزه گریز از 20 درصد مالیات مبادرت به مساعدت می‌کنند تشکیل می‌شوند.
این بنیادهای جعلی نیز در نهایت به کارگزاران سیا و پنتاگون مبدل می‌شوند.
مؤسسه "هوور " Hoover که بنام "هربرت هوور " رئیس جمهور اسبق آمریکا در سالهای (1929-1939) است و مؤسسه "اقدام آمریکایی " و... از این دسته‌اند.
این مؤسسات با دریافت کمک‌های قابل توجه از شرکتهای "Lockheed "- لاکهید، "Standard oil- استاندارد اویل "، "Golf Oil- گلف اویل "، "Unieon Carbiaed- یونیون کارباید " و... به فعالیتهای پژوهشی برای پنتاگون و سیا می‌پردازند.
بخشی از فعالیت بنیادهای آمریکا بت‌سازی از داخل این کشور یا چهره‌های بیرونی و جهانی است که توسط آنان افکار و ایده‌های مخالفان آمریکا، شناسایی و بررسی شود.
نویسنده سپس به معرفی برخی از این چهره‌ها پرداخته و "نوآم چامسکی Noam Chomski " زبانشناس معروف آمریکایی را که اکثر سیاستمداران و کارشناسان مسایل بین المللی می‌شناسند، این گونه معرفی می‌کند: وی به واسطه اتخاذ مواضع انقلابی و ضدفاشیستی علیه سیاستمداران آمریکایی شهرت جهانی دارد. او سالیان طولانی سعی بر این داشت که آمریکا را به سبب جنگ ویتنام محکوم سازد و گرایشات فاشیستی ایالات متحده را بر ملا کند و بطور دائم عواقب بمبارانهای ناپالم را گوشزد می‌کرد. اما همین قدیس سیاسی که مظهر و سخنگوی آمریکائیان مبارز است، سالیان طولانی به عنوان استاد مؤسسه علمی "M.I.T - ام، آی، تی " یا همان کارخانه آدم سازی پنتاگون تدریس می کرد.
چامسکی ارتباط تنگاتنگی نیز با نیروی هوایی آمریکا؛ نیرویی که بمبهای ناپالم را بر سر ویتنامی‌ها می‌ریخت دارد؛ چرا که سالیان طولانی است که نیروی هوایی آمریکا وجوه فراوانی را برای تحقیقات زبانشناسی بصورت مستمر در اختیار وی قرار داده است.
"البته وجهه سیاسی و انقلابی وی در افکار عمومی بین‌المللی و کارشناسان سیاسی جهان و در نتیجه ارتباط با جبهه‌های فرهنگی و سیاسی ضد واشنگتن به واسطه این پل ارتباطی بیشتر مدنظر نیروی هوایی آمریکا و پنتاگون است تا تحقیقات زبانشناسی وی ".
چامسکی 80ساله که متاسفانه در ایران طرفدارانی نیز دارد ؛ (طرفدارانی که فریب مواضع به اصطلاح ضد آمریکایی وی را خورده‌اند)؛ درجریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری اسلامی ایران؛ به تصور اینکه کودتای مخملی و اغتشاشات داخلی و جاروجنجالهای برخی سران ضد انقلاب؛ انتظار 30 ساله آمریکا را در براندازی نظام اسلامی برآورده می سازد؛ با اعلام حمایت و ارسال پیام به گروهی چند ده نفره از خوانندگان لس‌آنجلسی درآمریکا که درکارناوال اکبر گنجی شرکت کرده بودند علیه جمهوری اسلامی ایران موضعگیری کرد و ماهیت اصلی خود را نه برای کارشناسان سیاسی وخبرگان امور؛ بلکه برای فریب خوردگان این بازیگر قدیمی CIA افشا کرد.
هربرت مارکوزه "Herbert Marcuse " نمونه مشهور دیگری از این افراد است. این فیلسوف آلمانی اشراف‌منش ضمن آنکه دارای افکاری ضد امپریالیستی وانقلابی بود و بر روی شورش طبقه کارگر آمریکا حساب می‌کرد، مخاطبانش یک قشر فهمیده و غرق در افکار انتزاعی از روشنفکران غربی بودند.
کتاب معروف او به نام انسان تک ساحتی "one dimensional man " که تحلیلی آمیخته با نفرت از فرهنگ و سیستم سرمایه‌داری است (سرمایه‌داری که به عقیده او باید از بیخ و بن ریشه کن شود) توسط بنیاد راکفلربزرگترین سرمایه سالار آمریکا چاپ و منتشر می شود.
بر پایه اطلاعات مطرح شده در این مقاله، دعوت از شخصیتهای سیاسی کشورها و نظامهایی که با ایالات متحده مشکل دارند بخش دیگری از فعالیتهای موقوفه‌ها و بنیادهای خیریه آمریکاست که برخی از آنها توسط دانشگاهها و مراکز تابعه این مهم را به انجام می‌رساند.
Raymond Aron- ریمون آرون، اقتصاددان و جامعه شناس و متفکر و نویسنده مشهور فرانسوی که تألیفات معتبری درباره جنگ و صلح و مسایل اجتماعی و اقتصادی جهان معاصر داشت، "Bertrand Rassel " برتراند راسل ریاضی‌دان و جامعه‌شناس و فیلسوف معروف انگلیسی که مبارزات او در راه صلح و آزادی و علیه سلاحهای کشتارجمعی مشهور است، "olaf Palme- اولاف پالمه " رهبر حزب سوسیال دمکرات و نخست وزیر اسبق سوئد، "Bulent Ecevit بلنت اجویت " رهبر سوسیال دمکرات ترکیه و نخست وزیر اسبق این کشور که از چهره های فرهنگی و ادبی ترکیه به شمار می رود و آثار منظوم عمده‌ای را از انگلیسی به ترکی ترجمه نموده بود؛ تنها مشتی از خروارند که در سمینارهایی که توسط دانشگاه هاروارد بصورت دائمی برگزار می‌شود و ریاست آن از سال 1954 با هنری کیسنجر است، شرکت کرده‌اند و هدایت‌های لازم و متقابلا امتیازات تبلیغی برای چهره‌ای جهانی شدن را در معاملات منطقی (CIA) احراز کرده‌اند.
فعالیتهای بنیادفورد نسبت به سایر بنیادها متنوع‌تر است. بخشی از فعالیتهای برون مرزی این بنیاد که از سال 1973 با مساعدت 850 نفر برنامه‌ریز در داخل آمریکا و 920 نفر کادر متخصص در خارج از این کشور انجام گرفته، تأسیس درمانگاههای صحرایی در هندوستان و برزیل و اندونزی و سنگاپور برای عقیم ساختن مردم این کشورها بوده است.
"مرکز مطالعاتی نهادهای دمکراتیک " که در سانتا باربارای ایالات متحده قرار دارد یکی دیگر از فعالیتهای متنوع بنیادفورد است. این نهاد کاملاً دمکراتیک وظیفه جلب و جذب جریانهای چپ و ضدآمریکایی را در حوزه‌های داخلی و خارجی ایالات متحده برعهده دارد که با برقراری حقوق و مزایای قابل توجه برای این افراد و جریانها؛ ضمن آنکه درصد عمده‌ای از کمکهای مالی تراستها و کارتل‌های دنیای سرمایه‌داری را برای رفع خطر جذب می‌کند از تعداد دشمنان آمریکا کم کرده و بر دوستانش می‌افزاید.
"Rand Coraption رند کورپوریشن " یکی دیگر از مؤسساتی است که توسط بنیاد فورد در سال 1946 در شهر "سانتامونیکا santa monica " تأسیس شد. این مؤسسه مشهورترین سازمانی است که تشکلی از روشنفکران و اندیشمندان و دانشمندانی را که برای صنایع نظامی کار می‌کنند، مجموعاً در اختیار دارد.
این مؤسسه و پژوهشهای متنوعش از ابداع سیستم پرتاب موشکها و در مدار قرار دادن ایستگاه‌های فضایی و تکمیل موشکهای بالستیک گرفته تا بررسی سیاستهای رشد اقتصادی در هندوستان و... را در دستور کاری خود دارد.
بخشی از هزینه‌های این مؤسسه بنیادفورد ساخته را بنیاد موقوفه راکفلر و بخش دیگری را نیروی هوایی آمریکا تأمین می‌کنند.
در ادامه، فهرست و مشخصات برخی دیگر از بنیادهای آمریکایی ارائه شده است: مؤسسات " لنیکلن Lincoln "، "چارلز استارک دویپر Charles stark Praper "، " استنفورد Stanford "، "سالومون "Salamon " و "استفن بچل Stephen Bechel " از دیگر نهادهای وابسته بنیادهای فورد وکارنگی و راکفلر و... هستند که در عرصه پژوهشهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی فعالیت می‌کنند.
از دیگر بنیادهای آمریکایی، بنیاد جنایی " پاروینParvin Foundation " نیز قابل تأمل است. این بنیاد که بگفته خود آمریکائیها بنیاد مافیا یا اتحادیه جنایتکاران است توسط آلبرت پاروین، صاحب قمارخانه و مهمانخانه مشهور فلامینگو در شهر لاس و گاس در سال 1960 تأسیس شد. پاروین از سال 1945 به این سو همواره نامش درصدد فهرست اعضای مافیا و خیانتکاران که از طرف وزارت دادگستری آمریکا تهیه شده ثبت گردیده است.
بنیاد پاروین مرکز فعالیتهای خود را در آمریکای لاتین و در جمهوری دومینیکن قرار داده است. رهبر مافیای آمریکا توسط بنیادش فعالیتهای گسترده‌ای در امور سیاسی و اقتصادی و نظامی کشورهای آمریکای لاتین دارد. به کاندیداهای موردنظر آمریکا برای ریاست جمهوری کمک می‌رساند. از کودتاگران دولتهای چپ و ضدآمریکایی حمایت می‌کند. به شورشیان اسلحه می‌رساند و... ضمن برقراری پل ارتباط با سازمان سیا و دریافت مساعدتهای لازم از نیروی هوایی آمریکا و نهادهای دمکراتیک این کشور مجوز تأسیس قمارخانه‌های زنجیره‌ای و مراکز فحشای عمومی را در این کشورها دریافت می‌کند.
"شورای آتلانتیک Atlantic Covncil " یکی دیگر از مراکز حساس و تصمیم گیر در ایالات متحده است که از بطن خود- باشگاه "بیلدبرگ Bild berg " و طرحهای جنجالی همچون جهانی سازی و حکومت جهانی به رهبری آمریکا را بیرون داده است.
از دیگر بنیادهای معروف آمریکا می توان به بنیادهای نیکسون که توسط ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق این کشور تأسیس گردید؛ "بنیاد سوروس " که توسط جورج سوروس سرمایه دار یهودی مجاری تبار تاسیس گردیده ؛ "بنیاد هریتیج " که توسط هنری کسینجر پایه گذاری شد و...اشاره کرد.
نویسنده پس از معرفی بنیادهای مزبور، دشمنی آنان با جمهوری اسلامی ایران را مورد اشاره قرار داده و می نویسد: در ایالات متحده آمریکا بیش از 25000 بنیاد و مؤسسه علمی پژوهشی وجود دارد که برخی از آنها همانند بنیادهای فورد، کارنگی، راکفلر و هیوز اقتدار واقعی این کشور را در دست دارند و حیطه عمل و نفوذ آنان از دانشگاهها گرفته تا مراکز سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و علمی و پژوهشی را در داخل آمریکا و خارج از حوزه های این کشور در برگرفته است. باتوجه به ماهیت و روال این کانونها که وظیفه پاسداری و حفاظت از نظام سلطه را برعهده دارند، هم اینک بخشی از این بنیادها و مؤسسات زیرمجموعه آنها فعالیت خود را حول محور اسلام زدایی در دهها کشور مسلمان و مهمترین قطب سیاسی جهان اسلام یعنی "جمهوری اسلامی ایران " تمرکز داده‌اند و راههای مقابله با نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران از طریق ارتباط با عناصر و عوامل معاند و بریده از ملت در داخل و خارج از کشور و هدایت سیاسی آنها و پشتیبانی و حمایت مادی آنان، چهره‌سازی، برپایی تشنج، فضاسازهای بین المللی و... را دنبال می‌کنند.
مقابله با این ترفند از طریق شناخت دشمن و ابزارهایی که در اختیار دارد و روشنگری افکار عمومی میسر بوده و ازعوامل مؤثر در گزینش استراتژی بازدارنده است.


دسته ها : سیاست
دوشنبه 1389/7/19 14:38
X