در حوزه تفکر اسلامی وقتی از گرایش آرمانی سخن به میان میآید، تشیع مقامی ویژه مییابد؛ زیرا گرایش به مفهوم انتظار و امید به آیندهای درخشان و روشن همراه با ریشهسوزی بیداد و برپایی عدالت در تمام زوایای زندگی آدمی، در جوهره اعتقادات شیعه نهفته است.
این گرایش نتیجه دقتها و ریزهکاریهای قواعد و اصول حاکم در فلسفه یا نتیجههای عقلی برگرفته از آنها با شیوه فیلسوفان نیست؛ بلکه پشتوانه این گرایش، قرآن و روایاتی است که خبر امیدبخش ظهور و حضور حضرت مهدی(عج) را در دوره پایانی جهان مژده داده است.
تمامی مسلمانان بر این عقیدهاند که تاریخ بشر با همه فرازها و فرودها فرجامی نیک و خجسته به همراه دارد؛ زیرا کار جهان و جامعه بشری به دست آخرین وصی از اوصیای خدا به رستگاری سامان مییابد.
در قلمروی دیانت و اندیشه دینداران این موضوع به عنوان آرمانی از جامعه برتر و خوشایند که طراحی آن برگرفته از معرفی نهاد حکومت حضرت مهدی (عج) است، آرمانی تلقی شده از یک سو که قصد نفی نظامهای سلطهگر از پیکره نظام جهانی را دارد و از سوی دیگر به دنبال دستیابی به غایت کمالجویی انسان در سعادت دنیوی و رستگاری اخروی است. بنابراین وعده تحقق حکومت امام مهدی (عج) و رسیدن به جامعه سعادتمند برای بشر آرمان و اعتقادی برگرفته از آیات و روایات فراوان است که بر خرد متفکران و فیلسوفان مسلمان چون فارابی، ابنسینا و خواجه نصیرالدین طوسی بیاثر نبوده است؛ گرچه آنان اندیشه جامعه آرمانی و برتر را آمیخته با دستگاه قانونگذار دانش فلسفه و نتایج عقلی آن کردهاند؛ اما زیربنای بنیادین این تفکر ریشه در معقتدات آنان از قرآن و حدیث داشته است. بدینسان جامعه برتر و مطلوب جهانی که حاکمیت از آن انسانهای شایسته و به راهنمایی و رهبری برگزیده خدای متعال امام مهدی(عج) است، همان آرمانشهری به شمار میآید که در متون دینی بشارت داده شده است.
نکتهای که باید به آن اشاره داشت، اینکه آرمانهای یک حکومت، وقتی تحقق مییابد که دولت آن از کارگزارانی شایسته، برنامهای مناسب و مشارکت عمومی مردم برخوردار باشد و کاستی در هر یک از این سه عنصر مهم، دستیابی به اهداف مورد نظر را با مشکل مواجه میسازد.
پس اگر قدرت و مدیریت جامعه در دست انسانهای نالایق یبفتد، جامعه به انحطاط کشیده میشود. حاکم و رهبر جامعه آنگاه میتواند عدالتگستر باشد که نخست درباره خود عدالت را پیشه کند و گرنه از انسان ستمپیشه چگونه میتواند انتظار قسط و تحقق عدالت را داشت؟
امام علی (ع) در این باره فرموده است: «حاکم آنگاه که هوای نفسانی در او مختلف شود وی را از اجرای بسیاری از امور عادلانه باز میدارد.»
شرط دیگر تحقق یک حکومت آرمانی در اختیار داشتن برنامه از ناحیه متولیان و متصدیان امور حکومت است تا براساس آن دستیابی به اهداف امکانپذیر باشد. درجه اهمیت توجه به این موضوع آنگاه آشکار میشود که بخواهیم آن را با دیگر حکومتها مقایسه و مورد ارزیابی قرار دهیم.
پس تبیین هدفها و برنامههای حکومت حضرت مهدی(عج) میتواند راهی برای جداسازی ماهیت جهانی حکومت آن حضرت از پروژه جهانی شدن یا جهانیسازی باشد که ایجاد عدالت جزو محوریترین این اهداف است.
* عدالت جهانی
حال این سؤال پیش میآید که عدالت چیست؟ سؤالی که ذهن فلاسفه را در تمام تاریخ تفکر بشری به خود مشغول کرده است.
همواره جوامع انسانی از ظلم و ستم در رنج و فشار بودهاند و قرنها امیدوار به تحقق حاکمیت عدالت در گستره جهان بودهاند. این آرزو به عنوان یک شاخص مهم در تنظیم نظام اجتماعی از دورههای کهن تا به امروز مورد توجه اندیشمندان و بازخوانهای فراوان از ناحیه آنان قرار گرفته است.
تصویر مقوله عدالت در اندیشه فیلسوفان پیش از میلاد مسیح (ع) تا ابونصر فارابی و خواجهنظامالملک و ابنسینا در عصر شکوفایی اسلام و تا دوره پس از رنسانس، گویای دردمندی مصلحان و متفکران از نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت است.
هر یک از این شخصیتها در آثارشان تلاش کردهاند تا به وسیله اصول عقلی تعریفی از این موضوع در ساختار یک حکومت ارائه دهند. افلاطون عدالت را نوعی استعداد و تمایل درونی در انسان دانسته که جلوی احساسات و انگیزه شدید وی را که طالب منافع خصوصی هستند میگیرد و از انجام کارهای به ظاهر دارای نفع که مورد نهی وجدان قرار گرفته باز میدارد. ارسطو نیز معتقد است بهترین حکومتها آن است که همهکس در سایه آن شاد باشند و سعادتمند زیست کنند. وی سعادت انسان را در درست زیستن وی میداند.
فارابی به این موضوع به گونه دیگر نگریسته و اساس زندگی و سعادت بشر را بر نظاممندی عدالت دانسته و در تعریف آن گفته است: «عدالت یعنی همه به سعادت و کمال افضل برسند، همه زندگی کنند و همه به زندگی خود ادامه دهند. جنگ و ستیز از میان برداشته شود، هر عضوی وظیفه خود را انجام دهد و هیچ عضوی از اعضای جامعه به حقوق و وظایف دیگران تعدی نکند.»
اما امروزه نظریهپردازان نظام دموکراسی در جامعه غرب اصل اساسی عدالت و سعادت را از جدول اهداف حکومت حذف و محور اصلی را در نظام اجتماعی بر توسعه اقتصادی و رفاه عمومی نهادهاند. اندیشمندانی مانند کانت تأکید میکنند که انسانها را باید برای داشتن تصویر خاص خویش از خوشبختی آزاد گذاشت و دولتها حق ندارند مردم را برخلاف تصوری که از سعادت دارند به سمت و سویی خاص سوق دهند.
لیکن پرسش مهم این است که آیا مدعیان این ایده توانستهاند در جامعه غرب ــ نه جهان ــ به این هدف در برقراری عدالت و سعادت برسند؟ آمارها و دیدگاههای اندیشمندان منصف حکایت از نادرستی این ادعا دارد.
مارتین خور، از صاحبنظران معاصر در کتاب جهانی شدن و جنوب با نگاهی منتقدانه به موضوع جهانی شدن و فراموشی عدالت بر محور توسعه و رفاه مینویسد: «واقعگرایان و ساختارگرایان تاریخی بر این باورند: در بلندمدت با دو اردوگاه برندگان و بازندگان جهانی شدن مواجه خواهیم شد. از نقطه نظر واقعگرایان قدرتمندترین کشورها که کنترل صلح و هدایت جهانی شدن را بر عهده دارند از این رو در جهت استحکام بخشیدن به موقعیت و قدرت نسبی خود استفاده خواهند کرد و از دیگر سو ساختارگرایان معتقدند، جهانی شدن به نفع قدرتمندترین کشورهای سرمایهداری و بازیگران غیردولتی همچون شرکتهای چند ملیتی که در مرکز قرار دارند، تمام خواهد شد. در نهایت جهانی شدن و آزادی اقتصادی به نابرابریها میانجامد.»
وی نمونههای فراوانی از زبان آمار سازمانهای بینالمللی یاد میکند که نشان از افزایش بیکاری و فقر در کشورهای اروپایی و آمریکا میان مردم دارد.
بنابراین، آنچه این بنیان نوین برای دنیای کنونی به ارمغان آورده، افزایش بیعدالتی و فقر بوده است. بدین لحاظ در عصر حاضر زمینه بهتر و مناسبی در ارائه الگوی توسعه و رفاه اجتماعی بر محوریت عدالت در یک نظام حکومتی سازمان یافته از افراد صالح به پیشوایی انسان برگزیده از ناحیه خداوند فراهم شده است. تجلی این هدف و برنامه که در قرآن کریم به عنوان فلسفه بعثت پیامبران یاد شده (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ / به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مىکند آرى خدا نیرومند شکست ناپذیر است / سوره حدید، آیه 25) در دولت مهدوی با محوریت عدالت در همه ابعاد ساختار نظام سیاسی و اجتماعی به اجرا درمیآید.
براساس احادیث و روایات فراوانی که از ائمه اطهار (ع) درباره مهدویت به ما رسیده است، میتوان این نتیجه را برداشت کرد که؛ «روزی که مهدی موعود قیام کند، به عدالت حکومت میکند و در آن دوران از ستم در سراسر جهان نشانی پیدا نمیشود. راهها امن و برکات از زمین بیرون میآید. هر صاحب حقی حقوقش بازمیگردد و پیروی هیچ دینی در زمین باقی نمیماند جز آن که اسلام میآورد.»