"جوزف کرشک " روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی سرشناس امور خارجی وبسایتهای خبری "ورلد پلیتیکس ریویو، آسوشیتدپرس و ... " در مقالهای که در پایگاه اینترنتی "ورلد پرس " منتشر شده است، نوشت: فاجعه زیست محیطی خلیج مکزیک که شرکت نفتی "بریتیش پترولیوم " مسئول آن میباشد، یادآور وضعیت مشابهی است که این شرکت 60 سال قبل در ایران به راه انداخت و علاوه بر وارد آوردن خسارات جبرانناپذیر و نابودی زندگی میلیونها انسان، تغییرات اساسی را نیز در تاریخ جهان رقم زد.
همه چیز در سال 1951 آغاز شد زمانی که "محمد مصدق " به عنوان نخست وزیر در صحنه پر آشوب سیاسی ایران ظهور کرد و ایران دوباره شور و هیجان ملی خویش را به دست آورد. مصدق که شخصیتی ملی و فرهیخته بود میخواست اهداف و افکار خویش را در جامعه بسط و توسعه دهد و از نفوذ بیگانگان بکاهد. از سوی دیگر او نخستین نخست وزیر ایرانی بود که بر طبق اصول حکومت ملی انتخاب شده بود. در همان سال مجله "تایم " از مصدق به عنوان مرد سال ایران نام برد.
قدرتهای بیگانه که سالها ایران را میدان تاخت و تاز خود قرار داده بودند و منافع خویش را از دست رفته میدیدند، بیکار ننشستند و از همان نخستین روزهای نخست وزیری دکتر مصدق طرح براندازی وی را در دستور کار خویش قرار دادند. بنابراین 27 ماه پس از آغاز دوران حکومت مصدق، سازمان جاسوسی سیا و سازمان اطلاعاتی انگلیس با وجود اختلافات فراوانی که با هم داشتند، متحد شدند و با همکاری شرکت نفتی "آنگلو - ایرانین " که بعدها به "بریتیش پترولیوم " تغییر نام داد توانستند طی یک کودتا زمینه برکناری مصدق که برنامههای سیاسیاش برای ملی کردن صنعت نفت ایران را به پایان رسانده بود، فراهم کنند.
علاوه بر آن با نابود کردن زندگی صدها انسان بی گناه و براندازی یک حکومت منتخب مردمی و جایگزینی یک رژیم سلطنتی سرکوبگر به جای آن موج جدیدی از حوادث و یا به عبارت دیگر نااستواریهای سیاسی گسترده را نه تنها در ایران بلکه آن سوی مرزهای ایران نیز به راه انداختند که تا به امروز ادامه داشته است. در طول 3 جنگ جهانی ویرانگر نه تنها میلیونها انسان جان خودشان را از دست دادند بلکه خسارات مالی سنگینی نیز به زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی جهان وارد آمد.
دخالت غرب در امور داخلی کشورهای در حال توسعه برای دستیابی به منابع طبیعی آنها سابقهای طولانی دارد اما کودتای براندازی مصدق در ایران چشمانداز جدیدی از این تحمیلهای سیاسی را به جهانیان نشان داد که بر اساس آن رابطه میان دولتها و شرکتهای چند ملیتی به طور اجتنابناپذیری توانست تغییر اساسی را در دورهای از تاریخ جهان ایجاد کند.
تحولات ایران که با ملی شدن صنعت نفت آغاز گردید بیگانگان را دچار بهت و حیرت نمود. از آنجایی که بریتانیا مالک بیشرین سهام شرکت نفتی "آنگلو-ایرانین " بود به ملی شدن صنعت نفت ایران اعتراض نمود ولی در برابر عملی انجام شده کاری از دست او ساخته نبود بنابراین با ترتیب دادن کودتای براندازی حکومت مصدق سعی داشت از تمام نیرویش برای گسترش سلطهاش در خارج از مرزهای انگلستان استفاده کند تا آنجا که "وینستون چرچیل " که در آن زمان فرماندهی نیروی دریایی انگلستان را بر عهده داشت از اعضای پارلمان درخواست کرد در جستجوی مناطق نفتی در سرتاسر جهان باشند!
"گلادیون جب " نماینده انگلیس در شورای امنیت سازمان ملل نیز خواستار اتخاذ تصمیمی اساسی در خصوص ایران شد. وی در اظهاراتش خاطر نشان کرد که دولت ایران یک سرمایهگذاری بزرگ و یا به عبارت دیگر یک تشکیلات اقتصادی کلان را مختل کرده است که در گذشته نه تنها برای ایران و انگلیس بلکه برای تمام جهان منافع زیادی را به همراه داشت که در حال حاضر متوقف شده است و اگر با ایران به طور جدی در این رابطه مقابله نشود مردم تمام کشورهای جهان فقیرتر و ضعیفتر میشوند که مردم فریب خورده ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
به گفته یکی از سخنگوهای ارشد وزارت سوخت و انرژی انگلیس، دولت بریتانیا با سرمایهگذاری، مهارت و تلاش بسیار توانست نفت ایران را کشف و استخراج کند، پالایشگاه و تصفیهخانه در این کشور بسازد و بازارهایی را برای فروش نفت ایران در 30 و یا 40 کشور جهان ایجاد کند؛ کارهایی که نه دولت و نه مردم ایران توانایی انجامشان را نداشتند.
"استفان کنزر " نویسنده کتاب "تمام مردان شاه " در پاسخ به این اظهارات گفت: تا درجه زیادی تمامی اظهارات او درست بودند اما از سال 1920 تا 1940 نفت ایران نیز نقش اساسی را در حیات انگلستان ایفا میکرد. سوخت مورد نیاز تمامی جیپها و کامیونهای انگلیسی از نفت ایران تأمین میشد، تمامی کارخانهها در سرتاسر انگلستان توسط نفت ایران سرمایهگذاری شده بودند و بودجه موردنیاز نیروی دریایی سلطنتی که نشانگر قدرت بریتانیا در سرتاسر جهان بود وابسته به نفت ایران بود.
تأسیس شرکت نفتی بریتیش پترولیوم که در حال حاضر بزرگترین تأمین کننده سوخت برای ارتش آمریکا نیز به شمار میآید به سال 1901 برمیگردد زمانی که یک سرمایهگذار ثروتمند انگلیسی به نام "ویلیام ناکس دارسی " با نخست وزیر وقت ایران مذاکراتی را برای آغاز کاوشهای نفتی انجام داد و بر اساس توافقات صورت گرفته، مجوز حفاری در محوطهای به مساحت 480 هزار مایل در نزدیکی مسجد سلیمان در جنوب غربی ایران را به دست آورد. 7 سال بعد نخستین اکتشاف نفت در خاورمیانه، دارسی را به یکی از ثروتمندترین افراد در جهان مبدل کرد.
نویسنده مقاله در ادامه افزود: این روزها اوباما در خصوص برنامههای هستهای ایران احساس ناتوانی میکند و واشنگتن در مقابله با دولت مذهبی ایران به بنبست رسیده است درست همانگونه که مردم و حکومت دینی ایران سلطنتی را که سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) با توطئهچینی و براندازی حکومت مصدق در سال 1953 به قدرت رسانده بود، سرنگون کردند.