فهمی هویدی» در ادامه مقاله خود در خصوص مذاکرات مستقیم تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی و همراهی برخی کشورهای عربی با آن به حمایت کشورهای عربی از مذاکرات غیرمستقیم در چهار ماه پیش اشاره کرد و نوشت: در ماه آوریل و می گذشته تصمیم و اراده آمریکا این بود که مذاکرت غیرمستقیم به مدت چهار ماه ادامه یابد تا اینکه به ماه سپتامبر برسیم. قرار بر این بود که اگر پیشرفتی حاصل شد مذاکرات غیرمستقیم به مذاکرات مستقیم منتقل شود.
هویدی با اشاره به بیهوده بودن مذاکرات و بی‌اراده بودن اعراب در این خصوص نوشت: در این مدت امور زیادی اتفاق افتاد؛ پس از 20 سفر «جورج میچل» نماینده ویژه آمریکا در صلح خاورمیانه، در مذاکرات پیشرفتی حاصل نشد ولی نخست وزیر اسرائیل بنا به ضروریات تحولات داخلی اسرائیل، پیش از سرآمدن موعدد مقرر خواستار انتقال به مذاکرات مستقیم شد. بنابراین زمانی که نتانیاهو به واشنگتن سفر کرد و موفق شد باراک اوباما رئیس‌جمهوری آمریکا را به مذاکرات مستقیم متقاعد کند و حتی موافقت او را کسب کرده تا پیش از سرآمدن موعد مقرر به مذاکرات مستقیم وارد شوند همه ما را غافلگیر کرد.
هویدی نوشت: با توجه به موقعیت متشنجی که اوباما در آن قرار دارد مانند نگرانی برای نتایج انتخابات میان دوره‌ای کنگره در نوامبر آینده و نگرانی از جلب حمایت و رضایت لابی صهیونیستی در کشورش، او تسلیم خواسته‌ نتانیاهو شد و علاوه بر این در 17 ژوئن نامه‌ای تهدیدآمیز برای محمود عباس ارسال کرد که چیزی در مایه هشدار و دستور به او بود تا در اوایل آگوست وارد مذاکرات مستقیم شود.
این نامه 16 بند داشت که لحن ارعاب بر کل آن حاکم بود و نکات ترغیب‌کننده آن اندک. به طوری که در یکی از بندهای آن آمده بود که اوباما "به هیچ وجه رد پیشنهاد خود را نمی‌پذیرد و در غیر این صورت تبعاتی به دنبال رد این پیشنهاد خواهد بود» و این تبعات شاید شامل سلب اعتماد از محمود عباس و طرف فلسطینی باشد که این خود تبعاتی برای روابط آمریکا و تشکیلات خودگردان به همراه می‌داشت و این می‌توانست موضع تشکیل کشور فلسطینی و تمدید توقف شهرک‌سازی را دچار خدشه کند.
هویدی نوشت: در همین صدد در نامه اوباما آمده بود که اوباما به فلسطینی‌ها برای تشکیل کشور فلسطینی کمک می‌کند و در صورت رد پیشنهاد اوباما برای ورود به مذاکرات مستقیم هیچ کمکی در کار نخواهد بود و در خصوص موضع برخی کشورهای عربی (که عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب آن را بیان کرد و گفت که در صورت شکست مذاکرات غیرمستقیم موضوع را به شورای امنیت خواهند برد) اوباما به صراحت اعلام کرد که این ایده را رد می‌کند و هرگز مراجعه به شورای امنیت را نمی‌پذیرد.
اوباما در نامه به موضوع عقب‌نشینی اسرائیل تا مرزهای اشغالی 1967 اشاره‌ای نکرده بود و فقط از "تعامل "‌ در خصوص اراضی اشغالی سخن گفت؛ همچنانکه به شکستن محاصره غزه اشاره‌ای نکرد و تنها اعلام کرد که درخواست عباس در این خصوص (یعنی غزه) تا حد زیادی برآورده شده است.
هویدی تصریح کرد: خلاصه کلام این که، نامه مملو از تحریک و تهدید بود تا جایی که تشکیلات خودگردان را به انزوای منطقه‌ای و قطع کمک‌ها به آن تهدید شد. خانم دکتر حنان عشراوی عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش نیز در سخنانی که در سوم جولای اعلام کرد همین مطلب را اعلام کرد.
هویدی در ادامه با بیان اینکه "چگونه اراده اسرائیل برای ورود به مذاکره مستقیم با موافقت و چراغ سبز کشورهای عربی و کمیته صلح همزمان شد؟ "، به سازش برخی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، مصر و اردن، معروف به کشورهای میانه‌رو عربی اشاره کرد و نوشت: موافقت اعراب و چراغ سبز کشورهای موسوم به کشورهای میانه‌رو عربی پس از دیدار نتانیاهو بااوباما در واشنگتن در نیمه‌های ماه ژوئن به دست آمد که پس از آن اوباما در 17 ژوئن پیامی برای عباس ارسال کرد و در روز بعد از آن نتانیاهو با حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر دیدار کرد و محمودعباس نیز به عربستان رفت و با ملک عبدالله پادشاه عربستان دیدار کرد و در ادامه، عباس با وزیر خارجه اردن دیدار کرد و در نهایت نتانیاهو به اردن رفت و با عبدالله دوم شاه اردن دیدار کرد.
هویدی افزود: ‌این تماس‌ها بین ارکان جبهه "میانه‌رو " برقرار شد که موضوع اصلی آن انتقال به مذاکرات مستقیم بود که ظرف 10 روز تماس‌ها کامل شد. در روز 11 ژوئن کمیته طرح صلح عربی در آغوش اتحادیه عرب تشکیل جلسه و سپس به مذاکرات مستقیم و چراغ سبز نشان داد و بدین ترتیب به این امر مشروعیت داد. جالب توجه اینجاست که جلسه کمیته صلح عربی در تاریخی برگزار شد که اوباما در نامه تهدید آمیز خود به عباس آن را معین کرده بود و خواستار شده بود که مذاکرات مستقیم در ابتدای ماه ژوئیه آغاز شود و از همین جا بود که عباس مدعی شد که اساس تصمیم او اجماع و توافق اعراب بوده است در حالی که روزنامه‌ها اعلام کرده بودند که وی با مذاکرات مستقیم مخالف نبوده است.
هویدی افزود: تحلیل عبدالوهاب بدرخان تحلیلگر مسائل سیاسی برای من بسیار جالب توجه بود زمانی که اعلام کرد این مسئله بسیار پیچیده است بدین معنا که مطلوب این است که مذاکرات در آن واحد نه موفق باشد نه ناموفق. زیرا شکست مذاکره، موقعیت عباس را دشوار می‌کند و موفقیت در آن، دولت نتانیاهو را سرنگون می‌کند. بنابراین مطلوب، مذاکراتی است که با حفظ اختلافات گروه‌های فلسطینی موقعیت عباس را تحکیم و اوضاع کرانه باختری را تقریبا بهبود ببخشد و علاوه بر این، موضع برتر را در اختیار اشغالگران و نظامیان و شهرک‌نشینان آن قرار بدهد.
وی تصریح کرد: خواسته اینان این بود که مسائل اصلی حل نشود. زیرا نه اسرائیل آماده صلح است نه مذاکره کننده فلسطینی قدرتی دارد که همه مناطق و مردم خود را پوشش دهد در نتیجه مطلوب این است که همراه با خوار کردن فلسطینی‌ها و پایمال کردن کرامت آنها و ویران کردن منازل آنها و کوچاندن اجباری آنها و البته همراه با تداوم محاصره غزه، شهرک‌سازی به همراه مسائل جانبی آن ادامه یابد. همچنانکه مطلوب آمریکا و اسرائیل و تشکیلات خودگردان و اعراب است که در مقابله با اتهام‌هایی که درباره جنایات جنگی و جنایت‌های ضد بشری به اسرائیل زده می‌شود، کسی مسامحه نکند.
هویدی در پایان تصریح کرد: همگان چه راضی چه مجبور، پای میز مذاکره مستقیم رفتند، زیرا جز این چاره و اراده‌ای نداشتند. تا زمانی که اعراب از این موضع اقدام کنند، تاوان توهم خود را که دچار آن شده‌اند و به واسطه آن رسوا شده‌اند، باید پرداخت کنند و تا مدتی نامعلوم اعراب هر گاه سیلی‌ای بر یک سوی چهره خود دریافت می‌کنند، باید آن سوی چهره خود را برای سیلی تازه‌ای بچرخانند حال چه مستقیم باشد چه غیرمستقیم.


دسته ها : سیاست
شنبه 1389/5/23 13:23
X