این مقاله با یک رویکرد انتقادی به تکنولوژی‌های جدید ارتباطی (مانند تلویزیون‌های ماهواره‌ای، اینترنت و …) و پیامد‌های فرهنگی ایران و تأثیرپذیری آن از رسانه‌های الکترونیکی جدید است. از نظر نگارنده، جهان با ظهور رسانه‌های جدید ارتباطی مانند فکس، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت وارد “عرصه دوم رسانه‌ها” شده است که کاملاً با “عصر اول رسانه‌ها” متفاوت است. در عصر اول رسانه‌ها، انسان‌های عاقل، خودبسنده، با ثبات و متمرکز پرورش یافت و تولیدکنندگان اندک برای مصرف‌کنندگان بسیار، پیام‌ها را تولید و ارسال می‌کردند. اما در عصر دوم رسانه‌ها که مرزها شکسته شده است، تولیدکنندگان بسیار با مصرف‌کنندگان بسیار ارتباط برقرار می‌کنند. عصر دوم رسانه‌ها، انسان‌های لایه‌لایه، متغیر، منفعل و مصرف‌زده پرروش می‌دهد. مهم‌ترین پیام‌های فرهنگی رسانه‌‌ای الکترونیک جدید، ظهور هویت فراملی نزد استفاده کنندگان آنها است.
بخش‌ پایانی این مقاله مهم‌ترین پیامد‌های فرهنگی رسانه‌های الکترونیکی جدید در ایران را به طور فهرست‌وار برمی‌شمارد و بر این نکته تأکید می‌کند که در رسانه‌های آینده، چالش‌های فرهنگی مهم‌ترین میدان مشکلات پیش روی کشور و مسئولان خواهد بود.
(امروزه) ممکن است هر جامعه‌ای با اطمینان اعلام کند که بر مشکلات تاریخی و معاصر ناشی از ارتباطات فایق آمده است، اما در دهة آینده یا نهایتاً قرن آینده متوجه خواهد شد که پیشرفت‌های تکنولوژیک، چه پیامد‌ها، سردرگمی‌ها و مشکلات پیش‌بینی نشده‌ای برایش به ارمغان آورده است.
شون مک براید (1980)
در قرن بیستم، حوزه ارتباطات و تکنولوژی‌های وابسته به آن نیز مانند بسیاری از حوزه‌های دیگر، دستخوش تغییر و تحولات گسترده‌‌ای شده است. در این قرن، بشر شاهد پیدایش نظام‌هایی از ارتباطات بوده که توزیع و انتقال سریع و گستردة پیام‌ها را از یک نقطه به نقطة دیگر امکان‌پذیر ساخته است. این نظام‌ها، ابتدا از طریق الکتریکی کردن اطلاعات، یکدست شده و سپس با پیشرفت‌های روزافزون تکنولوژی‌ها از راه دیجیتالی کردن آنها توانسته است بر عوامل فضا، زمان و مکان غلبه کند. به دنبالِ این فرایند، اطلاعات به عنوان نماد (Symbol) و دستمایة توسعة همه‌جانبه و پایدار جوامع مدرن شناخته شده و دیگر بدون دسترسی به آن هیچ‌گونه تحول چشمگیری قابل پیش‌بینی و میسر نیست. چنین وضعی سبب شده که در سال‌های اخیر محققان و دانشمندان، همه‌جا از انفجار اطلاعات (Information Explosion)، انقلاب تکنولوژی‌های ارتباطی‌ (Information Technologies Revolution) عصر رایانه، عصر ماهواره و از همه مهم‌تر عصر الکترونیک یا عصر رسانه‌های الکترونیک (Electronic) Media Age سخن به میان آورند و عصر جدید را با این تعابیر تعریف کنند. به نظر این صاحب‌نظران، با شرایط جدید، جامعة جدیدی در حال شکل‌گیری و ظهور است که ویژگی‌های ماهواره‌ای است. جامعة جدیدی که با تعبیر جامعة اطلاعاتی (Infromation Society) نیز تعریف می‌شود.
برای طرح اصل بحث و موضوع مورد بررسی، در همین جا لازم است مختصری دربارة جامعه اطلاعاتی و تکنولوژی‌های مطرح در آن یا به تعبیر دقیق‌تر و ویژگی‌های جامعة اطلاعاتی و تکنولوژی‌های جدید ارتباطی سخن گفته شود.
از نظر ویلیام ملودی اولین ویژگی جامعه اطلاعاتی، تلاش در جهت دستیابی به تصویری عام از تکنولوژی‌‌های ارتباطی در تمام سطوح اجتماعی است. برخلاف دوران گذشته که اطلاعات تکنولوژیکی در اختیار متخصصان و صاحب‌نظران فن و صنایع قرار داشت و مشروعیت آن نیز به تأیید و تصدیق آنها مرتبط بود، در جامعة جدید، اطلاعات تکنولوژیست‌ها، علمای اجتماعی و مردم معمولی نیز مرتبط با تکنولوژی‌ اطلاعاتی قرار گرفته‌ و بخشی از زندگی روزمرة آنان شده است. زیرا اطلاعات و اخبار در گروه نیازهای اساسی همة مردم قرار گرفته است و تولیدات آن استفادة همه جانبه دارد. در حالی که در دوران گذشته استفاده از تکنولوژی مرتبط به قشر خاصی بود و فراگیری زیاد نیز نداشت. (1)
ویژگی دیگر جامعة اطلاعاتی، کالا شدن اطلاعات است. (2) اطلاعات کالا شده به مدد تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در دسترسی هر کس که طالب آن باشد، قرار می‌گیرد. در این وضعیت دیگر خرید و فروش اطلاعات صرفاً در سطح ملی و فراملی معنادار نخواهد بود، بلکه اطلاعات در سطح متفاوت بازار بین‌المللی، بازار ملی، بازار محلی و نهایتاً بازارهای شخصی و فردی مورد توجه قرار می‌گیرد. عامل ارتباط نیز در جامعة اطلاعاتی است که در ماهواره‌ها، اینترنت‌‌ها، واقعیت‌های بالقوه (Virtual Reality) و داده مبناها (data base) نماد یافته است. گسترش و توسعة تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در راستای ارائة خدمات سریع و روزآمد، مانند خبر و اطلاعات، زمینه‌ساز اختلالات و نابسامانی‌هایی در ساختار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیاری از کشورهای مصرف‌کننده شده است. از این رو، سؤالات بسیاری برای عالمان علوم اجتماعی و سیاسی به وجوده آمده که مهم‌ترین آنها به شرح زیر است:
1.تکنولوژی‌های جدید ارتباطی چه تأثیری بر فرهنگ ملل (به معنای عام) می‌گذارد؟
2.آیا به راستی سلطة فرهنگی غرب دوباره برای جهانیان بازتولید خواهد شد؟
3.آیا این تکنولوژی‌ها به غربی‌شدن بیشتر جهان خواهد انجامید؟
4.آیا تکنولوژی‌های جدید ارتباطی به افزایش بابرابری‌های “شمال – جنوب” کمک خواهد کرد؟ و…
این مقاله، می‌کوشد تا آنجا که مقدور است با یک رویکرد انتقادی به سؤالات مذکور پاسخ دهد. اما قبل از پرداختن به آثار تکنولوژی‌های جدید ارتباطی به طور فشرده، تئوری‌های مطرح در این زمینه به اختصار معرفی می‌شود.

نظریات جدید


دو گروه عمده از اندیشمندان علوم اجتماعی، سعی کرده‌اند در پاسخ به سؤالات مذکور و همچنین تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که متأثر از تکنولوژی‌های جدید ارتباطی است، به تبیین آنها پرداخته و تئوری فراگیری را در این زمینه ارائه کنند. (3) گروهی عصر جدید را سرآغاز کنترل‌های بی‌رحمانة شهروندان معرفی می‌کنند و در عین حال که به هیچ‌وجه اهمیت کلیدی اطلاعات را در دنیای جدید انکار نمی‌کنند و حتی از پذیرش جامعة اطلاعاتی برای عصر رسانه‌های ارتباطی جدید بیمی به خود راه نمی‌دهند، اما بر استمرار مناسبات حاکم بر جامعه و ثبات آن از گذشته تا کنون اصرار می‌ورزند. نظریه‌پردازان این گروه عبارتند از:
1.مارکسیست‌های نو، هربرت شیلر
2.نظریة‌ مقررات‌گذاری (Regulation theory)، مایکل آگلیتا و آلن لیپیتز
3.نظریة انباشت انعطاف‌پذیر (Flexible Accumulation)، دیوید هاروی
4.نظریة دولت – ملت و خشونت، آنتونی گیدنز
5.نظریة عرصة عمومی، یورگن هابرماس
گروه دیگر، عصر حاضر را طلیعة جامعه‌ای سرشار از تخصص و مراقبت مطلوب از همه چیز می‌دانند و مدعی‌اند نوع جدیدی از جامعه ظهور کرده است که با گذشته کاملاً متفاوت است. از نظر این گروه، در این جامعه حاکمیت اصلی با رسانه‌های الکترونیک است. نظریه و نظریه‌پردازان عمده این گروه عبارتند از:
1.نظریة فراصنعتی، دانیل بل و پیروان او
2.نظریة پست‌مدرنیسم، ژان بو دریار، مارک پاستر
3.تخصصی‌سازی انعطاف‌پذیر، میشل پیور، چارلز سیبل
4.نظریة شیوه اطلاعاتی توسعه (Information mode of Development)، مانویل کستلز.
از آنجا که شرح و تفصیل این نظریه‌ها در این مقال نمی‌گنجد، در ادامة بحث سعی شده است با تلفیق هر دو رویکرد، صرفاً آثار و پیامدهای تکنولوژی‌های جدید ارتباطی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

تکنولوژی‌های جدید ارتباطی و ظهور عصر دوم رسانه‌ها


پیش‌تر گفته شد که گروهی از نظریه‌پردازان جدید،‌ مدعی ظهور و شکل‌گیری نوع جدیدی از جامعه‌اند که با گذشته کاملاً متفاوت است. این عده معتقدند ما اکنون در حال پشت سر گذاشتن “عصر اول رسانه‌ها” و شاهد ظهور “عصر دوم رسانه‌ها” هستیم. (4) عصر اول رسانه‌ها که با تکنولوژی‌های ارتباطی فیلم، رادیو و تلویزیون و ویدئو شناخته می‌شود و توسعه جریان ارتباطی تلفن است. در عصر اول رسانه‌ها، بعد از جریان تلفن که یک نفر با یک نفر ارتباط برقرار می‌کرد، گروه کوچکی از تولید‌کنندگان می‌توانستند اطلاعات و آگاهی‌ها و اخبار را برای اقشار وسیعی از مخاطبان بفرستند. به این معنی که با انتشار دست اول اطلاعات و اخبار، که ارتباط “برتر” و یک‌جانبه برقرار می‌شد و به‌خصوص آن که نشر در انحصار تولید‌کنندگان محدود و مصرف‌کنندگان بی‌شمار پیام‌ها بود. این شکل از ارتباط، چالش‌ها و پیامدهای خاص خود را داشت و دانشمندان زیادی از جمله نظریه‌پردازان مکتب وابستگی، منتقدان جدی آن به‌شمار می‌رفتند. (5) وابستگی فرهنگی، سلطة فرهنگی غرب در جهان سوم، سلطة شرکت‌های بزرگ ارتباطی (اجتماعی – فرهنگی) و تولیدگنندگان فیلم‌های تلویزیونی و سینمایی آمریکا بر جهان سوم و غربی‌شدن، مهم‌ترین پیامدهای عصر اول رسانه‌ها از منظر نظریه‌پردازان مکتب وابستگی و منتقدان جدی عصر اول رسانه‌هاست.
اما، عصر دوم رسانه‌ها که از دیدگاه نظریه‌پردازان با ظهور و شکل‌گیری نوع جدیدی از جامعه همراه شده است، از طریق ادغام تکنولوژی‌های جدید ارتباطی ماهواره‌ای با رایانه، تلویزیون و تلفن ظاهر شده است. در اثر چنین ادغامی، جانشین‌های تازه‌ای برای سیستم قبلی که محدودیت‌های فنی جدی داشت به وجود آمده و این احتمال بسیار قوت می‌گیرد که نظامی مشترک از تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان و مصرف‌کنندگان به وجود آید. از این رو در این رسانه‌های الکترونیکی، عامل تازه‌ای باعث شده که وضع کاملاً متفاوتی در روابط قبلی و مرزهایی که میان هر یک از این گروه‌ها (تولید‌کنندگان، توزیع‌کنندگان و مصرف‌کنندگان) وجود داشت، پدیدار شود. وضعیتی که حتی قادر است سیستم گذشته را به طور کامل ساقط کند و از اعتبار بیندازد.
مارک پاستر از نظریه‌پردازان پست‌مدرنیسم در تشریح عصر دوم رسانه‌ها چنین می‌نویسد:
“تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در حال از بین بردن عقیدة ارتباط عده‌ای معدود با افراد بی‌شمار است. برخی از مرتبطان همواره قدرتمند‌تر از دیگران خواهند بود. اما فکر بزرگی که در پشت قصه‌های … (این رسانه‌های الکتریکی جدید) نهفته، آن است که برای نخستین‌بار، عده‌ای بسیار با عده‌ای بسیار وارد صحبت می‌شوند. هر روز، اشخاصی که استطاعت تهیة لوازم رایانه و پرداخت صورتحساب تلفن خود را دارند می‌توانند تهیه کننده، مجری، سردبیر و شنوندة خود باشند. هر روز که می‌‌گذرد، داستان‌های ایشان بیشتر و بیشتر دارای سبکی خاص، تحت‌تأثیر کنش مقابل و توأم با فردگرایی می ‌شود. داستان‌هایی که در میدان‌های مختلف، برای شنوندگان گوناگون و به روش‌های متفاوت بیان می‌شود”. وی همچنین در ادامه می‌نویسد: “این انفجار … متکی به نوعی فناوری است که با چاپ و رسانه‌های الکترونیکی نخستین عصر رسانه‌ها تفاوت دارد؛ ارزان،‌ انعطاف‌پذیر،‌ در دسترس فوری و دارای سرعت است”. (6)
بدین ترتیب ملاحضه می‌شود، برخلاف عصر اول رسانه‌ها که به قول آدرنو و هورک هایمر تضاد ذهنی همیشه میان چند مرکز معدود تولید و گروه بسیار وسیعی از مصرف‌کنندگان متفرق و پراکنده برقرار بود، (7) در عصر دوم رسانه‌ها ظاهراً تضاد انحصاری میان تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگانِ پیام‌ها از بین می‌رود و تولید نه تنها دیگر یکطرفه نخواهد بود، بلکه در انحصار گروهی خاص قرار نخواهد گرفت!

تکنولوژی‌های جدید ارتباطی و چالش‌های فرهنگی


تکنولوژی‌های جدید ارتباطی، پیام‌های گوناگونی دارند که به نظر می‌رسد مهم‌ترین آنها در حوزة فرهنگ تجلی می‌یابد. همان‌طور که مارشال مک لوهان خاطرنشان کرده است، رسانه‌ یا خود پیام است و یا اصولاً برای پیام‌رسانی به وجود آمده است. پیام‌ نیز به همین تعبیر یا خود فرهنگ است و یا برای انتقال فرهنگ انتشار یافته است. به عبارت دقیق‌تر، هر رسانه‌ای خود حامل پیام و فرهنگ خاصی است. از این رو، رسانه‌های الکترونیکی جدید، حامل پیام‌ها و فرهنگ خاصی‌اند که با گسترش آنها، آن پیامدها و فرهنگ‌ها نیز انتشار می‌یابد.

1.شیوة جدید اطلاع‌رسانی


صاحبان رسانه‌های الکترونیکی جدید (در اینجا منظور تلویزیون‌های ماهواره‌ای موجود اینترنت و سایر خدمات مربوط به اینترنت) نوع جدیدی از اطلاع‌رسانی را در دستورکار خود قرار داده‌اند که عمدتاً موجب تأثیرات گوناگون سیاسی، فرهنگی می‌شود. ویژگی این شیوة اطلاع‌رسانی آن نیست که صرفاً به مثابه مجرایی خنثی برای انتقال داده‌ها و اطلاعات عمل کند، بلکه دقیقاً برعکس، تغییرشکل دادن‌ داده‌ها و اطلاعات و ترویج تأویل چند لایه‌ای آنها، مشخصة آن است. (8) وسایل الکترونیکی جدید، اطلاعات را از طریق چند لایه کردن، شکستن و پراکنده‌سازی داده‌ها همراه با تصاویر و صداها و زمینه‌ای کاملاً دستکاری شده در معرض مخاطبان قرار می‌دهند. شیوة اطلاع‌رسانی جنگ خلیج فارس را می توان یک نمونة جدید اطلاع‌رسانی از طریق وسایل الکترونیکی جدید به شمار آورد. مهم‌ترین مسأله در شیوة اطلاع‌رسانی جنگ خلیج فارس، مسأله انتقال آنی حوادث از محل درگیری به اتاق‌های نشیمن در آمریکا و سپس مخابرة آن به سراسر جهان بود. پاستر معتقد است در شیوه اطلاع‌رسانی ارتباطات مبتنی بر وسایل الکترونیکی با روش‌های جدید و شگفت‌آور، زبان و تصاویر را تغییر شکل می‌دهند. مثلاً در اطلاع‌رسانی جنگ خلیج فارس، گزارشگر تلویزیون که از صحنة جنگ گزارش می‌داد،‌ این تأثیر را در بیننده ایجاد می‌کرد خبرنگاران در جنگ حضور دارند و فعالند، چون تصاویر آنها در حالی نشان داده می‌شد که با عجله ماسک‌های ضدگاز را بر صورت می‌گذاشتند. در جنگ خلیج‌فارس، پیام‌آوران،‌ خودِ پیام بودند. سرنوشت خبرنگاران درست به همان اندازه اهمیت داشت که سرنوشت سربازان و مردم غیرنظامی. در واقع اخبار به گونه‌ای نظام‌مند انعکاس‌دهندة خود (Self Reflexive) شده بود. همان‌طور که تماشاگران به صحنة عملیات انتقال داده می‌شود، وسیلة انتقال، خود به بخشی از عملیات و داستان‌ تبدیل شده بود. در این جنگ، تصویر تلویزیونی، ظاهرسازی را با راست‌نمایی و غیرواقع را با صمیمیت درهم آمیخته بود. (9)
در عرصة اینترنت و خدمات پیام‌رسانی رایانه‌ای نیز نوع ارتباط به گونه‌ای دیگر است. در این عرصه، که برخلاف تلویزیون‌های ماهواره‌ای، عده بسیار با عده بسیار ارتباط برقرار می‌کنند، شیوة اطلاع‌رسانی جدیدی ظهور کرده است.
در این شیوه که نگارش الکترونیکی، نوع خاصی از فناوری ارتباطی را عرضه می‌دارد، شامل گوناگونی گسترده‌ای از روش‌های نگارش است که پردازش کلمات، متن دگرگون شده، نامه‌نگاری الکترونیکی، خدمات پیام‌رسانی و مذاکرات رایانه‌ای مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود. در همة آنها، رایانه، واسطة ارتباط بین نویسنده و خواننده است. نگارش الکترونیکی را باید ادامه همان انگیزه‌ای دانست که نوشتن با دست و چاپ با آن آغاز شده بود. این نوع نگارش، جداسازی نویسنده از متن را ممکن می‌سازد. به عبارت دقیق‌تر، این نوع نگارش فاصلة (زمانی و مکانی) بین نویسنده و خواننده را بیشتر و مشکل تأویل متون را افزون می‌کند. نگارش الکترونیکی در مقایسه با چاپ، زمان کمتری برای نسخه‌برداری و فضای کمتری برای اندوختن لازم دارد. با اتکاء به نگارش الکترونیکی و ثبات کلمات بر روی صفحه رایانه، خواننده می‌تواند دربارة آنها بیندیشد، به بخش‌های پیشین رجوع کند و حلقه‌های ارتباط دهندة بحث را بازبینی کند و نهایتاً آن را برای مخاطب (مخاطبان) ارسال کند، بی‌ آنکه از جای خود در مقابل رایانه تکانی خورده باشد. این کارها همه در انزوا انجام می‌گیرد. نگارش الکترونیکی در عین حال واژ‌گون‌کنندة فرهنگ چاپی است. کنار گذاشتن کاغذ و قلم، کلمه‌سازی رایانه‌ای، سهولت تغییردادن نوشتة دیجیتالی، جسمیت نداشتن نشانه‌ها روی صفحه رایانه در مقایسه با جوهر روی صفحه کاغذ، متن را از دفتری با ثبات به دفتری فرار تغییر مکان می‌دهد. همچنین متون دیجیتالی خود را به دست نویسندگان متعدد می‌سپارند. هر پرونده ممکن است بین اشخاص مختلف ردوبدل شود و هر شخصی روی متن کار کند و نتیجه آن باشد که در شکل‌گیری آن بر صفحه رایانه یا روی کاغذ چاپ شده، هیچ ردی از هویت اشخاص هویدا نباشد. علاوه بر آن، برنامه‌های متون متراکم خواننده را ترغیب می‌کند که به متن به مثابة میدان یا شبکه‌ای از نشانه‌ها بنگرد که می‌تواند در آن بندهای خود را به وجود آورد، بندهایی که ممکن است بخشی از متن شود و بنا به میل خوانندگان دیگر، ادامه یا تغییر پیدا کند. این متن که ممکن است هزاران نفر در آن تداخل و تصرف کرده باشند در دسترس هزاران نفر دیگر قرار می‌گیرد که خود نیز می‌توانند در آن تأثیر بگذارند.
خدمات پیام‌رسانی الکترونیکی (رایانه‌ای) نیز به نوبة خود، نوعی ارتباط را بنا نهاده است که آن هم، فرهنگ نگارش با دست و چاپ را واژگون می‌کند. انواع مختلف ادارات پست الکترونیکی (E-mail) نیز در زمرة خدمات پیام‌رسانی رایانه‌ای‌اند. در ادارات پست الکترونیکی، افراد می‌توانند با به دست اوردن نشانی افراد دیگر (خصوصاً غریبه‌ها) از طریق اینترنت با آنها ارتباط برقرار کرده و بی‌آنکه آنها را دیده باشند برای‌ آنها اطلاعات یا پیام‌هایی ارسال کنند. این شیوة اطلاع‌رسانی سبب پرورش انسان‌های خیال‌پرداز، بازیگوش و منزوی می‌شود.
مذاکرات رایانه‌ای، نوع دیگر از ارتباطات فراهم شده از طریق نگارش رایانه‌ای است که در آن می‌توان اطلاعات و اخبار زیادی را ردوبدل کرد. در این مورد، نوشتة دیجیتالی جایگزین چاپ نمی‌شود، بلکه جای ملاقات‌های رودررو و ارتباطات شفاهی را می‌گیرد. مذاکرات رایانه‌ای، لزوم تجمع اشخاص در یک زمان و مکان را برطرف می‌کند. حتی امروزه بسیاری از گردهمایی‌های همزمان نیز با استفاده از این شیوه انجام می‌گیرد. (10) آنچه که در مجموع، در اثر این نوع ارتباط و شیوه اطلاع‌رسانی رخ می‌دهد، این است که کیفیت و نوع خاصی از مناسبات ارتباطی در فضای رایانه‌ای بروز می‌کند. کیفیتی که بدون ایما و اشاره‌های حرکت‌ بدن، موقعیت، قدرت نفوذ شخصیت، جنسیت، سبک لباس پوشیدن، شناخت طرف مقابل، کاغذ و قلم و زمان و مکان تجلی می‌کند.

2.آگاهی‌‌آفرینی همراه با سلطه


بسیاری از کشورهای جهان، خصوصاً کشورهای جهان سوم و کمتر توسعه یافته امیدوارند با رشد و توسعه تکنولوژی‌های جدید ارتباطی راحت‌تر بتوانند به اطلاعات، دانش و آگاهی و فناوری‌های پیچیده دست یابند و در مسیر توسعه گام بردارند. این کشورها که خوشبینانه به مبادلة اطلاعات و آگاهی‌ها از سوی کشورهای غنی و صنعتی چشم دوخته‌اند، کمتر به پیامدهای غیراقتصادی آنها می‌نگرند. ویلیام ملودی معتقد است “در هر فرآیند ارتباطی که بین شرکت‌های پیشرفتة غربی و کشورهای جهان سوم برقرار می‌شود، همیشه منافع و نیازهای شرکت‌های فراملی و پیشرفته غربی تأمین می‌شود. وی که در عین حال منکر آگاهی‌آفرینی و انتشار اطلاعات از سوی شبکه‌های دیجیتالی پیشرفته در جهان سوم نیست، بر این نکته نیز تأکید می‌ورزد که نظام‌های ارتباطی جدید مناسباتی را در عرصة جهانی به وجود می‌آورند که با وجود تغییرات اندک در عرصة آگاهی و دانش‌آفرینی کشورهای مادر و پیشرفته غربی را به همراه می‌آورد”. (11) البته سلطه‌ای که ملودی از آن نام می‌برد به طور بسیار ظریفی با سلطه‌ای که در عصر اول رسانه‌ها رخ می‌داد، متفاوت است.
فرانسوا میتران در نشست سران کشورهای صنعتی در ژوئن 1982 در کاخ ورسای در این‌باره چنین گفت:
(امروز) در همة کشورها اعمال قدرت بر ارتباطات متمرکز شده است … چند مؤسسه همه شبکه‌های لازم برای انتقال الکترونیکی را در اختیار دارند. آنها با کنترل این شبکه‌ها رسانه‌های سستی مانند سینما، مطبوعات و تلویزیون را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. اکثر فعالیت‌های جدیدی که بسیاری از مؤسسات وارد آن شده‌اند (تولید، ذخیره‌سازی و پردازش اطلاعات) مستلزم سرمایه‌گذاری سنگینی است که این نیز به نوبه خود به تمرکز شدید منجر می‌شود … در کل، توزیع اطلاعات که در اخبار چند کشور مسلط است، برای دیگران به این معنی است که تاریخ باید حاکمیت خود را از دست بدهد و به این ترتیب، آزادی آنها در تفکر و تصمیم‌گیری را زیر سؤال می‌برد”. (12)
رافائل رونکاگلیولو (Rafael Roncagliolo) محقق پرویی نیز در تحلیلی مشابه، دربارة آگاهی‌آفرینی و دموکراتیک کردن تولید و توزیع اطلاعات ضمن تأکید بر وابستگی فزاینده از طریق فناوری‌های جدید و سلطة نظام‌های چندملیتی بر جهان سوم، چنین نوشته است: (13)
روزگاری که مدیران ارتباطات به شکلی نسبتاً پراکنده از طریق سازمان‌هایی چون انجمن مطبوعات کشورهای آمریکایی و مؤسسه بین‌المللی مطبوعات عمل می‌کردند، به سر آمده است. امروز شاهد شکل‌گیری یک اردوگاه بزرگ فراملی هستیم که هدف اصلی راهبرد آن … این است که “دیگر بحث‌ها و فعالیت‌هایی که به پیشنهادی غیرقابل پذیرش برای غرب مربوطند تنفیذ شوند.” هدف دیگر آنها، آن است که خودشان متولی ارائه پیشنهادهای مربوط به یک نظم نوین جهانی در زمینه اطلاعات و ارتباطات شوند و “همکاری با جهان سوم با هدف کمک به آن برای احیای منابع آموزشی و تولیدی خود” را جایگزین روند دموکراتیک کردن تولید و توزیع اطلاعات بسازند. به این ترتیب، مشکل کیفی نقش ارتباطات در بر ساختن دموکراسی به مسأله‌ای کمی تبدیل می‌شود که چیزی جز وابستگی فزاینده از طریق فناوری و آموزش حرفه‌‌ای و ایدئولوژیک نیست.

3.جهانی‌شدن فرهنگ (غربی)


با ظهور عصر دوم رسانه‌ها، نوع جدیدی از جامعه ظهور کرده است که وسایل ارتباطی جدید در آن جامعه همگی در راستای جهانی‌شدن فرهنگ (و …) عمل می‌کنند. در جامعة جدید، جهان که به نظر مارشال مک لوهان در عصر ارتباطات به دهکدة کوچک تبدیل شده بود، به صورت یک دهکدة الکترونیک در آمده است. زیرا در این جهان جدید همه می‌توانند به رادیو و تلویزیون و رسانه‌های الکترونیک جدید و آخرین اطلاعات منتشر شده دسترسی داشته باشند. در این جهان، یک انسانِ مثلاً اتیوپیایی می‌تواند با داشتن اندک امکانات، مانند یک انسان اروپایی و آمریکایی از اطلاعات روزآمد و جدید در همة زمینه‌ها استفاده کند و در صورت لزوم، اطلاعاتی را تولید و برای مصرف‌کنندگان بی‌شمار ارسال کند.
بسیاری از محققان و نظریه‌پردازان مکتب انتقادی (14) برآنند که این امر صورت ساده شدة مسأله مربوط به رسانه‌های جدید الکترونیک و جهانی‌شدن اطلاعات است. این گروه معتقدند که جهانی‌شدن در معنای واقعی‌اش، غربی‌شدن، یکنواخت شدن و هماهنگ کردن فرهنگ جهان با فرهنگ غربی است. از نظر آنها، تمام شبکه‌های پیشرفته ماهواره‌ای در غرب تولید و راه‌اندازی می‌شود. همچنین تمام سیستم‌های ارتباط جدید، اعم از اینترنت و سٍرورهای (Servers) مرتبط با آن و حتی نرم‌افزارهای مادر، توسط شرکت‌های بزرگ چندملیتی ساخته شده و مقر همة آنها در اروپا و خصوصاً آمریکا است. و از همه جالب‌تر آنکه کابرد غالب زبان انگلیسی در شبکة اینترنت و سایت‌های مرتبط با آن، مبین بسط یافتن قدرت آمریکاست.
از سوی دیگر در عصر دوم رسانه‌ها ما بیش از گذشته شاهد تجاری شدن فزایندة بخش فرهنگ در جامعه هستیم. در این عصر، فرهنگ نیز مانند کالا از طرف بسیاری از تولیدکنندگان قو‌ی‌تر و بانفوذتر، تولید و در اختیار بسیاری از مصرف‌کنندگان منفعل قرار می‌گیرد. رسانه‌های الکترونیکی جدید، انقال‌دهندگان سریع فرهنگ غربی (ارزش‌ها، نوع دین‌داری، موسیقی، هنر، تفریحات و … ) به اقصی نقاط جهانند و عوامل اصلی تغییرات فرهنگی در جهان سوم محسوب می‌شوند.

4.تغییر هویت و ذهنیت


پیامد‌های اصلی و شگرف رسانه‌های جدید الکترونیکی را باید در ظهور نوع جدیدی از هویت جست‌وجو کرد. بدین معنی که کارکرد اصلی رسانه‌های جدید الکترونیکی را باید در شکل‌دهی ذهنیت جدید دانست. این ذهنیت خود هویت جدیدی می‌سازد. در عصر اول رسانه‌ها که فرهنگ چاپی در آن غلبه دارد، فرد به مثابة یک ذهنیت تثبیت می‌شود، ذهنیتی که برتر از عینیات است و هویتی پایدار و معین دارد. این ویژگی فرهنگی با نقش ذهنیت در بنیادهای مدرسه نیز همخوانی دارد – بازار سرمایه با افراد تملک جویش، نظام حقوقی با انسان منطقی‌اش، حکومت جمهوری مبتنی بر مجلس نمایندگان با آرای مخفیانه‌اش و فرض حفظ منافع شخصی افراد، دیوان‌سالاری با معقولیت سودمندش، کارخانه با نظام تیلوری‌اش و نظام آموزشی با امتحانات و گزارش‌هایی که موجب تمیز دادن افراد از یکدیگر می‌شود. به عبارت دیگر، انسان عهد مدرن، انسان معقول خودبسنده‌ای است که ذهنیت عاقل سودمند به عنوان ذات استوار در او متجلی می‌شود. (15) اما در عصر دوم رسانه‌ها که ارتباطات الکترونیکی جایگزین ارتباط متکی بر صنعت چاپ و تلویزیون‌های قدیمی می‌شود، نوع جدیدی از ذهنیت شکل می‌گیرد. اگر در عصر اول رسانه‌ها، شیوة تولید (Mode of production) به گونه ای است که هویت‌ها را به صورت عاقل سودمند و خودبسنده در می‌آورد، عصر دوم رسانه‌ها با شیوة جدید اطلاع‌رسانی حاکی از آن روش‌های ارتباطی است که ذهنیات را ناپایدار، چند لایه و پراکنده می‌کند. در عصر دوم رسانه‌های بزرگراه اطلاعاتی و واقعیت‌ بالقوه (Virtual Reality) شیوه‌های اطلاع‌رسانی را به کار‌بست‌های باز هم بیشتری تعمیم خواهد داد و از طریق گنجاندن روش‌های بیشتر و افراد بیشتر در درون الگوی صورت‌بندی آن، میدان پراکندگی‌اش را بسیار وسیع خواهند کرد. (16)
مارک پاستر معتقد است داده مبناها (Data Base) در اینترنت و رسانه‌های الکترونیکی جدید هویت افراد کاربر را می‌سازند. از نظر پاستر این هویت‌سازی حتی بدون آگاهی افراد از این امر شکل می‌گیرد. (17) به طور کلی، رسانه‌های الکترونیکی جدید در اثر تغییراتی که در برداشت‌های بشر امروزی به وجود می‌آورند “هویت‌”ها را در وضعیت کاملاً تازه‌ای قرار می‌دهند که متفاوت و حتی مغایر با هویت‌های عصر اول رسانه‌ها با دوران مدرن است. در عین حال هویت‌ها در عصر دوم رسانه‌ها در مسیر فراملیتی شدن نیز حرکت می‌کند.
بنابراین ارتباطی که با اتکا به وسایل الکترونیکی جدید شکل می‌گیرد، چشم‌اندازی از فهم ذهنیت را آشکار می‌کند که در صورت‌بندی‌های گفتار عملکرد که به لحاظ تاریخی محسوسند، جان می‌گیرد. این ارتباطات، راهگشای نگریستن به تغییر انسان به عنوان پدیده‌ای چندلایه، تغییرپذیر، منفعل و تکه‌تکه است. پدیده‌ای که خود شکل دادن خویش را به گونه‌ای طراحی می‌کند که با هر گونه تثبیت هویت، بستیزد. به عبارت دقیق‌تر، عصر دوم رسانه‌ها و رسانه‌های الکترونیکی جدید، از صورت‌بندی‌های ذهنی جدیدی حمایت می‌کنند که سازندة هویت بی‌ثبات و تغییرپذیر انسان جدید است.

5.افزایش نابرابری


هنگامی که از عصر انفجار اطلاعات و عصر رسانه‌های جدید الکترونیک سخن به میان می‌آید، بی‌درنگ این نکته در ذهن تداعی می‌شود که در این عصر افراد به طور برابر و یکسان به اطلاعات دسترسی خواهند داشت. در عصر اول رسانه‌ها، در حالی که نظریه‌پردازانی چون بنیامین و مک لوهان امکان دموکراتیک بودن ظرفیت ارتباطی را مدنظر داشتند. متفکرانی چون آدرنو، هورک‌هایمر و هابرماس با آنها مخالفت کرده و معتقد به ظرفیت به شدت نابرابر رسانه‌ها در ارائة اطلاعات بودند. (18) در عصر دوم رسانه‌ها که گفته می‌شود “رسانه‌ها انعطاف‌پذیر، در دسترس فوری و دارای سرعت” است و در آن عده بسیار می‌توانند با عدة بسیار تماس برقرار کرده و اطلاعات ردوبدل کنند و برخلاف عصر اول رسانه‌ها، رابطه‌ها یکسویه و یک‌طرفه نیست و تولیدکنندگان محدود برای مصرف‌کنندگان بیشمار برنامه‌ تولید نمی‌کنند، به شکل دیگری این نابرابری‌ها تداوم پیدا می‌کند. در عصر دوم رسانه‌ها، تنها اشخاصی که استطاعت تهیة لوازم رایانه، خط تلفن و مودم را داشته باشند و قادر به پرداخت صورت‌حساب‌های تلفن خود باشند، می‌توانند اطلاعاتی را تولید و برای دیگران ارسال کنند و یا در صورت لزوم، اطلاعاتی را دریافت کنند. از این گذشته برنامه‌ها(ی‌ ماهواره‌ای) و نرم‌افزارها(ی‌ مربوط به اینترنت، پست الکترونیکی و وب سایت‌ها) توسط کسانی ساخته و به کار گرفته شده‌اند که همگی متعلق به شرکت‌های بزرگ و چندملیتی است و عمدتاً آمریکایی هستند.
پرسشی که میچل کیپور (Mitchell Kepor) در این خصوص مطرح می‌کند، بحق محل توجه است. وی در این باره می‌پرسد: کلیدها تحت اختیار کیست؟ (19) هر چند او خود پاسخ این پرسش را به وضوح نمی‌دهد، اما روشن است که “کلیدها” در اختیار کشورهای پیشرفتة صنعتی است. به عنوان مثال در خصوص برنامه‌ها، سریال‌ها و فیلم‌های ماهواره‌ای، کشور آمریکا هم‌اکنون بیش از نصف آنها را تولید کرده و از طریق کانال‌های مختلف برای جهان به نمایش می‌گذارد. در زمینة اینترنت نیز نه‌تنها کاربرد زبان انگلیسی اکنون در آن غالب است و تبلیغات کالاهای غربی به وفور در آن جاری است، بلکه کاربران عمدة آنها سفیدپوستان و کشورهای ثروتمند هستند. (20) به قول فرانک وبستر، فرآیند ارتباطات در عصر “انقلاب اطلاعاتی” (Informational Revolution) به‌ گونه‌ای است که “کشورهای پیشرفته که ثروت‌های (عمده) جهان در آنها متمرکز شده است،‌ بهره‌مندان واقعی آن هستند”. (21)
در عصر حاضر که رسانه‌های جدید الکترونیکی در آن غلبه پیدا کرده است، ملت‌های فقیر و کم‌ثروت عمدتاً کشورهای منفعل (همراه با انسان‌های منفعل) و قابل انعطافی هستند که سازمان‌ها و مؤسسات اقتصادی مدرن، شرکت‌های بزرگ چندملیتی، هالیوود و در یک کلام آمریکا برایشان اطلاعات تولید می‌کند و به هر میزان که بخواهد و منافعش اجازه دهد برای آنها روانه می‌سازد. این امر در قرن بیست‌ویکم منجر به عمیق‌تر شدن “شکاف اطلاعاتی” بین شمال و جنوب، یا کشورهای غنی و فقیر می‌شود و نابرابری میان آنها را تشدید خواهد کرد. هربرت شیلر از نظریه‌پردازان مارکسیست نو، اطلاعاتی را که در عصر جدید از سوی کشورهای غنی و ثروتمند به طرف کشورهای فقیر و توسعه‌ نیافته سرازیر می‌شود و در دسترس افرادی که از نظر اقتصادی و تحصیلی بر دیگران برتری دارند، قرار می‌گیرد، “اطلاعات بی‌مصرف” می‌نامد. وی می‌گوید “این اطلاعات سرگرم‌کننده‌اند، خنده‌آور و لبریز از پرگویی بی‌حاصل‌اند و ارزش‌ اطلاعاتی بسیار اندکی دارند.”(22)

6.زمینه‌سازی مناسبات جدید


رسانه‌های الکترونیکی جدید با خدماتی که ارائه می‌دهند و ذهنیت‌هایی که می‌سازند، نوع جدیدی از مناسبات اجتماعی را پی‌ریزی می‌کنند که نه‌تنها از این پس “ارتباطات میان‌کنشی بین انسان‌ها شخصی‌تر شده” (23) بلکه،‌ انسان‌ها بیش از پیش گوشه‌گیر، منزوی و کم‌تحرک شده و کم‌کم ز زمینة علمی زندگی روزانه‌شان دور می‌شوند (24) مناسباتی که سبب مصرف‌زدگی، انفعال، کودنی و میانه‌روی می‌شوند. (25)
هاوارد راین گولد، یکی از کاربران پرشور و حرارت اینترنت در این باره چنین می‌گوید: “می‌توانم سوگند یاد کنم که من و هزاران تن دیگر از کاربران رایانه می‌دانیم که آنچه در جست‌وجویش هستیم و با روش‌هایی شگفت‌آور آن را می‌یابیم، صرفاً اطلاعات نیست بلکه دسترسی آنی به مناسباتی در جریان با افراد بسیار دیگر است”. (26) گولد شبکه مراوداتی که در صفحات مجلات اینترنت پا به عرصة وجود می‌گذارد را اجتماعات بالقوه (Virtual Communities) می‌نامد. محققان معتقدند که موفقیت اجتماعات بالقوه، عملاً به مثابة نشانة زوال اجتماعات “واقعی” است. (27) از نظر این محققان، اینترنت و دیگر رسانه‌های الکترونیک جدید فراهم‌آور شق دیگر هم آنچه که واقعی است هستند. بنابراین، اینترنت و ارتباط با آن امکان پیدایش انواع جدید کنش متقابل را مطرح می‌سازد که به کلی با آنچه که در عصر اول رسانه‌ها جاری بود، متفاوت است. کنش متقابلی که عموماً به ارتباطات راه دور مرتبط است و با واسطة رایانه انجام می‌گیرد. افراد در این مناسبات جدید،‌ پیام‌های رمزداری برای مخاطبان خود می‌فرستند و در همان حال می‌توانند، پاسخ‌های آنها را دریافت کنند. این افراد از این پس عضو یک اجتماع متغیر و ناپایدار خواهند بود و هویت سیالی را به همراه خواهند داشت. راین گولد در این ارتباط تغییرات فرهنگی عظیمی را پیش‌بینی می‌کند که ناشی از تأثیرات استفاده از اینترنت بر فرد خواهد بود؛
“… آیا وابستگی و سرسپردگی‌ها، آنچنان که ما درباره‌شان می‌دانیم، در جایی که هویت سیالند، حتی امکان وجود خواهند داشت؟ … ما هویت‌هایمان را رمزدار کرده، به واژه‌هایی روی صفحة رایانه تبدیل می‌کنیم و هویت‌های دیگر را از حالت رمز در می‌آوریم و آشکار می‌کنیم.” (28) انسان‌ها روی صفحات مجلة اینترنت، با “غریبه‌ها” ارتباط برقرار می‌کنند. بدون ایما و اشاره‌های دیداری دربارة جنس،‌ سن، نژاد و جایگاه اجتماعی و در جهاتی که در غیر این صورت مورد اجتناب قرار می‌گرفت، بین افراد گفت‌وگو سر می‌گیرد. مشارکان (Participants) در این اجتماعات بالقوه، غالباً بدون فرونشاندن احساسات و افکارشان، آنها را بیان می‌کنند و گفت‌وگو‌ها به سرعت پیش می‌رود و گسترش می‌یابد.
مناسبات جدیدی که متأثر از رسانه‌های الکترونیکی نوظهور شکل می‌گیرد، خرده دنیاهایی را به وجود می‌آورد که در آن افراد جدا از دیگران هستند و هیچ کس نمی‌تواند بدون موافقت صریح آن افراد، از آن خرده دنیا اطلاعات و شناختی به دست آورد. در این مناسبات، فرد در گمنامی خود سیر خواهد کرد و به عنوان یک “ذره” در نقابی پنهان، اندیشة مستقل خود را از “دیگری” مصون خواهد داشت.
در این مقاله آنچه که مطرح شده است، عموماً ناظر بر پیامد‌های فرهنگی رسانه‌های الکترونیکی جدید است، پیامدهای اقتصادی و خصوصاً سیاسی این رسانه‌ها خود مقولات و موضوعات پردامنه‌ای‌اند که بحث‌های مفصل و جداگانه‌ای را می‌طلبد و هر یک از آنها نیز می‌تواند موضوع مقالة مستقلی باشد. اما در بخش پایانی این مقاله سعی می‌شود تا مطابق آنچه که در صفحات قبل گفته شد، مروری بر تأثیر رسانه‌های جدید الکترونیکی بر فرهنگ ایران داشته باشیم و چشم‌اندازی را که این رسانه‌ها برای فرهنگ کشورمان ترسیم می‌کنند، فهرست‌بندی کنیم.

مورد ایران


بحث پیامد‌های فرهنگی رسانه‌های جدید الکترونیکی در ایران، به واقع نیازمند یک بررسی و تحقیق همه‌جانبه است و کمتر در قالب یک مقاله، قابل تبیین است. از این رو، آنچه در ادامه می‌آید صرفاً طرح این بحث و فهرستی از پیامد‌های فرهنگی رسانه‌‌های الکترونیکی جدید در ایران است. در عین حال این بحث می‌تواند به سهم خود چشم‌اندازی از تأثیر رسانه‌های جدید الکترونیکی را بر فرهنگ ایران ترسیم کند.
از یک منظر و مطابق آنچه که از پیامدهای رسانه‌های الکترونیک جدید در این مقاله گنجانده شده است، جهان و به تبع آن ما (یعنی کشور ایران) وارد عصر دوم رسانه‌ها شده‌ایم که برخلاف دورة مدرن و عصر اول رسانه‌ها، آیندة آن به طور کامل قابل پیش‌بینی نیست. عصر دوم رسانه‌ها که در آن بحث رسانه‌های الکترونیک جدید حاکمیت دارند و “اطلاعات” حرف نهایی را می‌زند، پدیده‌ها کمتر قابل پیش‌بینی شده‌اند. جهان امروز، جهانی انباشته از سرگشتگی‌ها، دودلی‌ها، تردیدها، عدم قطعیت‌ها (حتی علوم طبیعی و فیزیک نیز از آن در امان نماندند) سؤالات جدید، ریسک‌ها و در یک کلام جهان بی‌ثبات و بسیار متغیر است. این جهان، دیگر مثل گذشته منظم و کاملاً قابل کنترل نیست. این جهان پیامد‌های ناخواستنی بسیاری دارد. با این رویکرد بی‌تردید می‌توان گفت تمامی مواردی که در صفحات قبل به عنوان پیامد‌های رسانه‌های جدید الکترونیکی ذکر شده است، همگی در مورد ایران صدق می‌کند. رسانه‌های جدید الکترونیکی از این پس نقش بسیار مؤثری در تغییرات فرهنگی ایران ایفاء خواهد کرد. علاوه بر این به نظر می‌رسد که پیامد‌های این وسایل در ایران حتی بسیار بیشتر از آن باشد که در صفحات قبل ذکر شده است. صرف‌نظر از قابل پیش‌بینی نبودن همه پیامداهای این وسایل، باز به نظر می‌رسد، به خاطر “خاص” بودن مورد ایران تأثیر این وسایل بیش از جاهای دیگر باشد. کشورمان ایران بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 به طور کلی در عرصة فرهنگ بسته عمل کرد و رادیو و تلویزیون دولتی ماند. همچنین حوزه مطبوعات، کتاب، موسیقی، سینما و هنر از گسترة رقابت دور بوده است. از این رو، در حال حاضر به نظر می‌رسد اشتهای سیری‌ناپذیر نسبت به آنچه که در آن سوی مرزها (خصوصاً اروپا و آمریکا) می‌گذرد، وجود دارد. البته این امر، در جای خود می‌تواند بسیار خطرناک و ویرانگر باشد. امروزه فرهنگ در غرب به صورت کالا در آمده و تجاری شده است و بازار خود را می‌جوید. کشورمان ایران اگر نتواند در رقابت‌ سختی که در حوزة فرهنگ در گرفته است با دست پر وارد شود زیان بسیار زیادی خواهد دید. اکنون دیگر نمی‌توان و نمی‌باید دور خود حصار کشید و خود را از دنیا دور نگه داشت. دنیا (و خصوصاً غرب) وارد شده است و رسانه‌های الکترونیک جدید مظاهر آن هستند. در یک نگاه اجمالی مهم‌ترین آثار این وسایل را برای ایران می‌توان چنین شمرد:

1.اطلاع‌رسانی غیرقابل کنترل


اطلاعاتی که اکنون از طریق فکس، اینترنت (پست الکترونیکی و وب سایت‌ها) و ماهواره‌ها ارسال می‌شود کمتر از طرف حکومت‌ها قابل کنترل است. در عصر جدید، شهروندانی که توانایی تهیه لوازم مربوط به اینترنت را در اختیار دارند، به راحتی می‌توانند اطلاعات روزآمد را از آن سوی جهان دریافت دارند و در همان حال اطلاعاتی نو تولید کرده و در اختیار مخاطبان خود قرار دهند. رسانه‌های الکترونیک جدید مرزها را شکسته است و حکومت‌ها کاری در این زمینه نمی‌تواند بکنند. اطلاع‌رسانی به شیوة جدید سبب شکستن انحصار رسانه‌های داخلی شده و افراد را قادر می‌سازد منبع اطلاعاتی خویش را تعیین کنند. کشورمان ایران به هیچ‌وجه در این خصوص نمی‌تواند اطلاعات را کنترل کرده و به دلخواه خود در دسترس مخاطبانش قرار دهد. زمان به نفع تکنولوژی‌های جدید ارتباطی و به زبان شیوه‌های سنتی و انحصاری اطلاع‌‌رسانی در ایران است.

2.ظهور انسان‌های با تابعیت بین‌المللی


شیوة جدید اطلاع‌رسانی به نوبة خود سبب آگاهی‌های جدید شده و انسان‌های نو می‌آفریند. اطلاعاتی که در عصر دوم رسانه‌‌ها تولید و عرضه می‌شود، غالباً مخاطبان فراملی و بین‌المللی دارد. انسان‌های بی‌شماری با “دیگران” و “غریبه‌ها” ارتباط برقرار کرده و تبادل اطلاعات می‌کنند. به همین جهت این شیوه اطلاع‌رسانی فرهنگ خاصی (جهانی‌ و غربی) را ترویج می‌کند و مخاطبان (مصرف‌کنندگان) اندک‌اندک بیش از آن که خود را متعلق به قوم، فرهنگ و کشور خاصی بدانند، خود را انسانی با تابعیت جهانی و بین‌المللی خواهند نامید. انسان‌های عصر دوم رسان‌ها، با وجود فاصلة فیزیکی بسیار، می‌توانند به یکدیگر بسیار نزدیک شوند. یک ایرانی ممکن است بیش از آنکه با همسایه خود دوست باشد، با یک آمریکایی یا خارجی که همیشه با او از طریق اینترنت در ارتباط است دوست شود.

3.رواج فرهنگ جهانی (و غربی) در ایران


فرهنگ غربی و خصوصاً آمریکایی که امروزه به عنوان فرهنگ جهانی در سراسر گیتی شهرت یافته است، از طریق وسایل الکترونیکی جدید در حال گسترش است. تلویزیون‌های ماهواره‌ای (خصوصاً به دلیل آنکه اکنون سیستم آن از آنالوگ (Analog) به دیجیتال (Digital) در حال تغییر است و از این پس شهروندان سراسر جهان می‌توانند با کمک آنتن‌های بشقابی بسیار کوچک همزمان به تماشای چند ده کانال بنشینند که غالباً به زبان انگلیسی برنامه پخش می‌کنند و فیلم‌ها و شوهای آمریکایی نمایش می‌دهند و شبکه خبری C.N.N و B.B.C در آن میدان‌داری می‌کنند، همگی چیزی جز ترویج فرهنگ غربی را در دستور کار خود ندارند. اینترنت نیز در این زمینه دست کمی از تلویزیون‌های ماهواره‌ای ندارد. که وسایل هم‌اکنون به قدری در ایران نفوذ کرده‌اند که صرفاً یک مورد از اثرات فرهنگی‌ آنها را در پیروی شهروندان ایرانی از مدهای مختلف لباس و موی ورزشکاران غربی و هنرپیشه‌های معروف هالیوود می‌توان مشاهد کرد. موسیقی در این خصوص نیز جای خود دارد. رواج فرهنگ غربی در ایران به گونه‌ای است که به نظر می‌رسد در آینده نه‌چندان دور تبدیل به “فرهنگ برتر” شود.

4.تغییر هویت نزد جوانان


نفوذ سریع و گستردة وسایل الکترونیکی جدید و در همان حال، بسته بودن فضای فرهنگی کشور سبب شده است تا تغییر هویت نزد جوانان ایرانی خیلی زود حادث شود. رسانه‌های الکترونیکی جدید از نظر هویتی وضعیت تازه‌ای ایجاد کرده که بسیاری از جوانان کاربر این وسایل در ایران هم‌اکنون مثل غربیان رفتار می‌کنند، لباس می‌پوشند (و موسیقی‌های آنها را گوش می‌کنند). این وسایل در آیندة نه‌چندان دور، کاربران آن را در ایران منفعل و از نظر ذهنی کاملاً وابسته به غرب خواهد ساخت. هویتی را که رسانه‌های الکترونیکی جدید ترویج می‌کنند و در صدد ساختن آن هستند، هویت فراملی و احتمالاً هویت غربی است. این هویت می‌تواند با هویت ملی ایرانی در تضاد قرار بگیرد.

5.افزایش نابرابری‌ها و طبقاتی‌شدن بیشتر


هرچند گفته می‌شود وسایل الکترونیکی جدید ارزان و در دسترس است، اما باید به خاطر داشت که به هر حال این وسایل و استفاده از خدمات آنها هزینه‌هایی در بر دارد و همگان نمی‌توانند از آنها استفاده کنند. تحصیل‌کردگان (بالا)، ثروتمندان و شهرنشینان و خصوصاً شهروندان تهرانی عمدة استفاده‌کنندگان این وسایل در حال حاضر هستند. از این‌رو دانش‌جویان، فقرا، روستانشینان، ساکنان شهرهای کوچک و به طور کلی اقشار آسیب‌پذیر جامعه کمتر توانایی استفاده از این وسایل را خواهند داشت. این امر سبب می‌شود که یک قشر همچنان مثل گذشته بیشتر از امکانات (و حال امکانات اطلاعاتی) استفاده کند و خود را از هر لحاظ روزآمد و همگام با فرهنگ‌ روز جهان نگه دارد و اقشار دیگر از دسترسی به آن محروم باشند و توانایی استفاده از آن را نداشته باشند.

6.زبان


یکی از مواردی که در بحث پیامد‌های وسایل الکترونیکی باید آن را جدا از مباحث دیگر فرهنگی، به طور مجزا مدنظر قرار داد، زبان است. در رسانه‌های الکترونیکی جدید، غالباً زبان انگلیسی سلطه دارد و می‌خواهد خود را به همة (فرهنگ) کشورها از جمله ایران تحمیل کند. نفوذ و گسترش زبان انگلیسی از طریق تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت در جای خود می‌تواند مهم‌ترین تهدید علیه زبان فارسی قلمداد شود.

7.فقدان سانسور


رسانه‌های الکترونیکی جدید از قوانین ملی کشورهای مختلف پیروی نمی‌کنند و از این رو قانونمند و مرزپذیر نیستند. عدم پیروی از مقررات دولت‌ها سبب شده است که این وسایل ماهیتی جهانی و غیرمتمرکز پیدا کرده و دست‌اندرکاران آنها مطابق امیال و سلیقه‌های خود عمل کنند. از این رو آنها برنامه‌ها را مطابق میل خود (یا میل مخاطبان خود) می‌سازند و روی آنتن می‌فرستند. فقدان سانسور در اینترنت نیز مانند تلویزیون‌های ماهواره‌ای اطلاعات طبقه‌بندی شده و حتی تصاویر مغایر شئونات اخلاقی (پورنو گرافیک) را به راحتی در دسترس استفاده‌کنندگان قرار می‌دهد. این امر خصوصاً برای کشورهایی مانند ایران که از نظر فرهنگی دارای سیستمی بسته هستند می‌تواند بسیار خطرناک و افسونگر باشد.

8.رواج فردگرایی و انزواطلبی


وسایل الکترونیکی جدید در مجموع سبب رشد فردگرایی و انزوای اجتماعی اقشار استفاده‌کنندة آن خواهد شد. استفاده‌کنندگان این وسایل زمان‌های طولانی را با آنها می‌گذارنند و در گوشه‌ای با خیال‌پردازی و بازیگوشی و به دور از هر گونه سروصدا و مزاحمت در دنیای خود سیر خواهند کرد. این وسایل نوع جدیدی از مناسبات اجتماعی را در ایران و در نزد اقشار استفاده‌کننده، به دنبال خواهد داشت که در مجموع منجر به افزایش کنش‌های فردی و ظهور انسان‌های منزوی، گوشه‌گیر و کم‌تحرک می‌شود. این انسان‌ها بعدها از نظر ارتباطی با دیگر شهروندان مشکل پیدا خواهند کرد و جامعه را درگیر یک تضاد میان‌کنشی خواهد ساخت. رواج و گسترش وسایل الکترونیکی جدید در ایران منجر به افزایش انسان‌های گوشه‌گیر، کم‌تحرک و منفعل خواهد شد.

چالش سیاسی


تردیدی نیست که پیامد‌های فرهنگی و اجتماعی رسانه‌های الکترونیک جدید در ایران را می‌توان با ذکر موارد دیگر، همچنان برشمرد. اما آنچه که در این مقاله مورد توجه بوده است، بیشتر پیامد‌های فرهنگی و اجتماعی رسانه‌های الکترونیک جدید به عنوان یک مسأله جدید است. این مسأله، خصوصاً در شرایطی که فرهنگ تبدیل به کالا شده و مرزها را درنوردیده و هر کجا که تقاضا برای آن وجود داشته باشد وارد می‌شود و در شرایطی که کشورمان به طور رسمی وارد مبادلات فرهنگی جهان نشده و دور خود حصار کشیده و از سیستم بسته فرهنگی دفاع می‌کند، بیشتر جلب توجه می‌کند. جهان،‌ وارد عصر تازه‌ای شده است که در آن رسانه‌های الکترونیک جدید حاکمیت پیدا کرده‌اند. این رسانه‌ها، مرزها را شکسته و هر جا که بخواهد وارد می‌شوند. همچنین این رسانه‌ها، کالای دیگری جز کالاهای فرهنگی و اطلاعاتی عرضه نمی‌کنند. رسانه‌های جدید در همة کشورهای جهان، در درجة اول روی گروه‌های مرجع و نخبگان فکری، فرهنگی و … تأثیر می‌گذارند و اینها نیز دنباله‌روها و پیروانی دارند که از الگوهایشان پیروی می‌کنند. به عبارت دیگر فرهنگی را که رسانه‌های جدید در صدد ترویج آن هستند خیلی سریع در تمام کشورها و از جمله در کشور ما رواج می‌یابد و فرهنگ ما را به چالش می‌کشد. رسانه‌های جدید، وارد شده و ریشه دوانده‌اند، بنابراین راه درست مواجهه با چنین ورود بی‌وقفه‌ای شناخت آن و برخورد علمی و آگاهانه با جلوه‌های آشکارآن است.
منابع و مآخذ
1.به نقل از رسانه‌ها و فرهنگ، مجموعه مقالات ش 2، کتاب سروش 1376، ص 2.
2.Frank Webster, Theories of the Infromation Society, Rutledge, 1995, p 3.
3.Ibid, pp 2 – 6.
4.مارک پاستر، عصر دوم رسانه‌ها، ترجمه غلامحسین صالحیار، مؤسسه ایران، 1377، صص 14، 15، 48 و 74.
5.ر. ک. جرالد ساسمن و جان ای. لنت، ارتباطات فراملی و جهان سوم، ترجمة طاهره ژیان حیدری، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1374؛ جریس هنسون اوما نارولا، تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در کشورهای در حال توسعه، ترجمه داوود حیدری، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها، 1379.
6.مارک پاستر، همان، صص 5 – 74.
7.Theodor Adorno and Max Horkheimer, Dialectic of Enlightenment, Trans, John Cumming New York, 1972, p 121.
8.مارک پاستر، همان، صص 4 – 213.
9.همان، صص 6 – 285؛ هرمان و چامسکی، فیلترهای خبری، ترجمه تژا میرفخرایی، مؤسسه ایران، 1377.
10.مارک پاستر، همان، صص 134 – 130.
11.جرالد ساسمن و جان ای. لنت، همان، صص 65 – 64.
12.سایمن دورینگ، مطالعات فرهنگی، ترجمه حیمرا مشیرزاده، مؤسسه آینده پویان، 1378، ص 465.
13.همان، ص 464.
14.همان، صص 59 – 39.
15.مارک پاستر، صص 112 – 111.
16.همان، صص 69 – 68.
17.همان، ص 128.
18.همان، صص 51 – 13.
19.همان، ص 59.
20.همان، صص 62 – 60.
21.Frank Webster, I bid, p 91.
22.Ibid.
23.John B. Thompson, Ideology and modern cultyre, polity press, 1994, p 214.
24.The media and modernity, polity press, 1997. P190.
25.مارک پاستر، همان، ص 59.
26.همان، ص 69.
27.همان، ص 70.
28.همان، ص 72.


دسته ها : فن آوری
چهارشنبه 1387/12/7 14:35
X