شیخ احمد کافی در عصر پهلوی اول به دنیا آمد و در اواخر دوران حکومت پهلوی دوم چشم از جهان فرو بست. در واقع دوران فعالیتهای ایشان در عرصههای مختلف همزمان با نابسامانیها و اوج فساد و فحشا، دین گریزی و دین ستیزی و نیز ضدیت با ارزشها و کمالات انسانی بود. رژیم پهلوی از راههای مختلف همچون رسانههای گروهی با بهرهبرداری سوء از روزنامهها و مجلات ، کتب ، نشریات ، رادیو و تلویزیون ... و مکانهای مخرب و تأثیرگذار از قبیل کابارهها و سینماها ، تئاترها ، کلوپها ، فرهنگسراها، پارک .. سعی نمودند که زمینههای سقوط ارزشهای اخلاقی را در جامعه ایران آن زمان فراهم نمایند که البته اثرات این اقدامات هنوز هم در جامعه امروز ما سنگینی میکند.
در این میان تلاشهای بیوقفه روحانیت ـ البته با همراهی مردم ـ در راه ایجاد وحدت فکری و اتحاد عملی و مشارکت مردمی وارتقاء سطح دانش و آگاهی عمومی بینظیر بوده است و در عرصههای دیگر نیز در جهت رشد فکری و فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و دینی اقشار مختلف مردم نقش چشمگیر و بارزی داشتهاند. شیخ احمد ، واعظ معروف با روشهای خاص خود به طور مستقیم و غیر مستقیم از سیاست ضد دینی و عناد ضد روحانی رژیم پهلوی به وضوح و با زبانی گویا و بیانی شجاعانه سخن به میان میاورد و اسناد و مدارک موجود گویای این مدعی است.
ایشان علیرغم کشمکشهای روح فرسا و احضارهای مکرر جانکاه از جانب مقامات پلیس و نیروهای امنیتی رژیم و ایجاد مزاحمتها و اذیت و آزار و در گیری با مأموران کلانتریها و ساواک، با حضور فعال خود به ارائه خدمات دینی و ارشادی و تبلیغی و حمایت از گروههای مبارز و پرورش نیروهای پر استعداد برای مبارزه با بیدادگرها و بیدینیها و خودکامگیها میپرداخت. کافی زمانی احضار و زمانی دیگر در بازداشت و گاهی تبعید میشد و این فشارها و محدودیتها ، باعث نشد وی دست از فعالیت و مبارزه بردارد. به طوری که دو سال قبل از رحلتش یعنی در سال 1355 که به مدت دو سال به ایلام تبعید شد، ایشان به خدمات اجتماعی و فرهنگی در این شهر دست زد. به هر حال واعظ شهیر، شیخ احمد کافی در 30 تیر ماه 1357 بر اثر تصادف رانندگی ـ مرگ مشکوک ـ جان شیرین خود را از دست داد.(1)
زندگینامه:
-----------
انهایی که در میانه زندگی خود، به سر میبرند، خوب به یاد دارند نالهها و اشکهای دلسوخته امام زمان(عج) و فریاد «یا صاحبالزمان» مرحوم کافی را که بارها تکرار میکرد، گویا این فریادها در پس سالها همچنان در گوشها طنین میافکند، 30 تیر سالروز درگذشت مداح اهل بیت(ع) مرحوم حجتالاسلام کافی است.
وی در سال 1315 هجری شمسی در شهر مقدس مشهد در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم میرزا محمد کافی فرزند حاج میرزا احمد کافی یزدی از علما و روحانیون پرهیزکار و وارسته بود. حجت الاسلام کافی (ره) در سن شش سالگی یعنی سال 1321 هجری شمسی به دبستان رفت.
در سال 1333 برای فراگیری علوم دینی به نجف اشرف رهسپار شد و در مدرسه «طیب» زیر نظر اساتیدی چون: آیت الله العظمی خویی، آیت الله سید اسدلله مدنی تبریزی و آیت الله حسین راستی کاشانی به تحصیل علوم دینی مشغول شد. شیخ احمد کافی که به اهل بیت (ع) محبت خاصی داشت از طرف آیة الله مدنی مأمور خواندن دعای کمیل در صحن امام حسین (ع) و دعای ندبه در مدرسه طیب شد.
مرحوم کافی به علت مشکلات مالی پدر، بعد از مدتی از نجف اشرف به قم بازگشت و به علت سخنرانیهایش در ماه محرم و صفر و رمضان در قم زندانی و یا تبعید شد.
شیخ احمد کافی (ره) در سال 1343 هجری شمسی به خاطر در خواست های مکرر مردم به تهران عزیمت می کند و در تهران به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و نیز مراسم دعای کمیل و ندبه می پردازد.
حجة الاسلام حاج احمد کافی در سن 23 سالگی با صبیه مرحوم آیة الله سیدحسین شاهرودی که از زهاد و عارفان معروف بود ازدواج کرد.
*خدمات اجتماعی
ساخت مهدیه
استقبال گسترده مردم از جلسات سخنرانی مرحوم کافى و مراسم دعای کمیل و ندبه، باعث شد که وی ساخت مهدیه در تهران را پیشنهاد کند. او با فروش منزل خود و کمک چهار تن از بازاریان خوشنام تهران و نیز عده بسیاری از مردم، در سال 1348 قطعه زمین 4 هزار متری در خیابان ولی عصر تهران، با نام مهدیه خریداری کرد که ساختمان اولیه آن پانزده هزار نفر را در خود جای می داد.
کمک به نیازمندان
وی به شیوه های گوناگون به خانواده های بی سرپرست و محروم کمک می کرد. صدها خانواده بی بضاعت را تحت نظر خویش داشت. لوله کشی آب برای ده ها خانواده، تأمین هدایایی چون کفش و لباس و ... برای بی بضاعتان از جمله خدمات ایشان است، بعدها به دلیل کمک به خانواده خرابکاران و مخالفان شاه، دستگیر شد.پس از آزادی از زندان، که تا سه ماه طول کشید، ساواک علاوه بر تعطیلی همه برنامه های مهدیه، وی را برای یک سال به ایلام تبعید کرد.
ساخت درمانگاه
این واحد درمانی که در داخل ساختمان مهدیه بنا شده بود، داروهایی را که خود مردم به آن جا می آوردند، حتی بعضا بسیار کمیاب بودند، به رایگان در اختیار نیازمندان قرار می داد.
ایجاد صندوق قرض الحسنه
بنای نخستین این صندوق در واپسین روزهای عمر مرحوم کافى گذارده شد. اما فعالیت اصلی آن، چندی پس از رحلت وی آغاز شد.
خدمات در تبعید
تاسیس حوزه علمیه، ساخت مسجد، مدرسه و حمام در ایلام، ساخت و بازسازی چندین حمام، مدرسه و مسجد در دیگر شهرهای استان ایلام، و روستاهای اطراف از جمله خدمات وی در زمان تبعید است.وی در شهرهای مختلف، بنای 72 مهدیه را با کمک اهالی پی ریزی کرد.او حتی در عربستان نیز، که هر سال برای حج به آن جا می رفت، فعالیت داشت؛ احداث بناهای مختلف مسجد، مدرسه و چاه های آب از جمله این موارد است.
فعالیت های سیاسی مرحوم کافی
مرحوم کافی از طلاب مشهدی و از مریدان آیت الله میلانی بود. به همین دلیل او از بدو جوانی و در جریانات سالهای 41 – 43 با اخلاق انقلابی بزرگ شده بود و نمی توانست از آن وضعیت فاصله بگیرد.در سالهای نخست انقلاب گهگاه به وی طعنه هایی زده می شد و از این که او مردم را سرگرم کرده و با جدیت به مسائل انقلابی نمی پردازد مخالفت هایی می شد.اما امروز که اسناد وی منتشر شده است، بدون تردید می توان او را یک شخصیت تأثیرگذار در میان توده های مردم دانست که به عشق مذهب و صدای زیبای او و عشق به امام زمان (ع) در مهدیه و شهرهای مختلف پای منبر او حضور می یافتند و تحت تأثیر کنایه ها و اشاره های وی در مخالفت با وضعیت حاکم بر ایران قرار می گرفتند.
دستگیری مرحوم کافی
سخنرانی های روحانیون اغلب با کنایه و اشاره به رژیم همراه بود، اما مرحوم کافی به دلیل نفوذ کلام و نیز سخنرانی هایش در منازل آیات میلانی و قمی در شمار افرادی بود که ساواک روی آنان تأمل داشت. به همین دلیل در چهارم اسفند 43 بار دیگر دستگیر شد. در باره اتهامات وی گفته شده بود که در منبر گفته است «حکومت ظالم با جگرگوشه های زهرا چه می کند». همچنین «آیت الله خمینی را نایب امام زمان معرفی و او را در زندان و مظلوم معرفی و مرتبا دعا و صلوات برای امام خمینی می فرستد». تا این زمان وی جمعا دو بار دستگیر شده و بار دوم به دو ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. بعدها کافی چند بار روی منبر گفت که به خاطر رطوبت زندان رماتیسم گرفته است. یکبار هم گفت: جای همه شما خالی، زندان قزل قلعه، خدا کند که همه شما را بدانجا ببرند به شرط آن که برای دین باشد نه به جرم هروئین و تریاک و باز از نمناکی آنجا سخن به میان آورد و گفت که شش ماه در زندان بوده است.
تبلیغ و حمایت از امام خمینی ( ره )
مرحوم کافی در سخنرانی خود در دی ماه 45 گفت: «این هارون ها و مأمون ها چقدر فرزندان فاطمه را اذیت و آزار کرده اند.». وی بر اساس گزارش ساواک، در سال 45 چند تصویر از امام خمینی در منزلش بوده و در جلسه ای که با برخی از افراد هیئات داشته گفته است که می بایست بر اساس رساله ایشان برای مردم مسأله گفت. این زمان وی مرتب در مسجد امین الدوله تهران منبر می رفته و به عنوان یکی از وعاظ ناراحت و مخالف برای ساواک شناخت شده بوده است.
وی در سخنرانی 3 فروردین 46 خطاب به مردم گفته است: «از دین تان دفاع کنید از اسلام وقرآن و امام زمان و علماء و مراجع تقلید نگهداری کنید»
یکبار هم در سخنرانی خود در 20 بهمن 45 گفت: «در هر عصری منصورها و حجاج ها وجود دارند و اولاد پیغمبر را اذیت می کنند. عده ای را اعدام و عده ای را زندانی می نمایند... خدایا پرچم دار اسلام پیشوای شیعیان جهان حضرت آیت الله خمینی را در پناه خودت از جمیع بلایا حفظ بفرما و او را صحیح و سالم به ایران برگردان و وسایل خلاصی زندانیان بیگناهی که به جرم طرفدارای از قرآن و دین و روحانیت گرفتار شده اند فراهم نما»
در یکی از سخنرانی های خود خطاب به حضرت امام گفت:آیت الله العظمی خمینی ! بزرگ مرجع شیعه ! افتخار قرآن! افتخار اسلام! افتخار اهل بیت(ع)! افتخار این روحانیت! مدافع اسلام و شیعه! با توام آقا ! قربانت بشم آقا!اون مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی خمینی(ره)از اون گوشه نجف ناله می کند کسی ناله اش را نمی شنود!
کنار قبر جدت علی(ع) بگو: آقا، آقایم کی می آید؟! اگر روحانیت شیعه را تنها بکذارید یعنی امام زمان عج را تنها گذاشتید.
امام نیز بارها نسبت به جلسات مهدیه اظهار علاقه کرده بودند و حتی برای ایشان پیام فرستاده، ایشان را به ادامه جلسات تشویق می کردند.
کافی از منظر ساواک
جمع بندی ساواک تا تاریخ (14/3/46) از مرحوم کافی این بود: شیخ احمد کافی از وعاظ ناراحت و ماجراجوست که سعی دارد همیشه از نیروی جوانان کم سن و سال و بی تجربه متعصب مذهبی به نفع روحانیون مخالف استفاده کند و آنها را برای مخالفت با دولت آماده سازد و اکثرا در منابر خود به طور مستقیم و غیر مستقیم ضمن تجلیل از روحانیون افراطی از اعمال دولت بدگویی می کند. با ادامه سخنرانی های وی، ساواک دوبار توصیه کرد که به وی تذکر جدی داده شود.
افشا گری علیه رژیم طاغوت در جریان شهادت شهید سعیدی
مرحوم کافی در تیرماه سال 49 احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی در ارتباط با مسائلی بود که پس از شهادت سید محمدرضا سعیدی در مشهد و در دستگاه آقای میلانی رخ داد. از نظر ساواک چهار نفر عامل سروصدا در مشهد پس از شهادت سعیدی بودند: شیخ عباس طبسی، سید علی خامنه ای، شیخ محمد رضا محامی، و شیخ احمد کافی واعظ . کسی هم برا ی ساواک گفته بود: «کافی در مدت اقامت خود در مشهد با حرارت شدید خبر فوت سعیدی را در بین مردم انتشار داد سعیدی را به قدری شکنجه داده که شهید شده. این مطالب را چنان با آب و تاب تعریف می کرد که باعث برهم زدن نظم حوزه علمیه و تحریک عده ای گردید» .
توجه و ارادت مراجع عظام به آقای کافی(ره)
مرحوم حاج شیخ احمد کافی(ره) همواره کارهایش را با مشورت مراجع عظام تقلید همچون امام خمینی(ره)، آیت الله خوئى، آیت الله گلپایگانی (ره) و آیت الله مرعشی نجفی (ره) انجام می داد، از این رو همواره مورد حمایت و تأیید آن بزرگواران بود.بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، مرحوم کافى را همواره در امر تبلیغ مورد تشویق و حمایت قرار میداد و به وی میگفتند: «من از شما می خواهم که در مهدیه برای من دعا کنید».مرحوم آیت الله میلانی(ره) نیز در مشهد توجه خاصی به مرحوم کافى داشتند و همواره میگفتند:«کافی برای شیعیان کافی است».مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) نیز بارها میگفتند:«کمتر مرجعی را سراغ دارم که به اسلام چنین خدمتی کرده باشد».
روضه نمک منبر است
مرحوم کافی همواره بر این امر پافشاری می کرد و می گفت:«روضه، نمک منبر است و حتما باید در آخر منبر خوانده شود.»
یکی از فضلای قم می گوید: «به مرحوم آقای کافی گفتم که شما از چه کتابی استفاده می کنید که منبرهای شمااین قدر جذاب است؟ ایشان در پاسخ گفت: «از کتاب سلیقه»
مرحوم کافی همواره به جوانان توصیه می کرد که برای والدین خویش احترام ویژه ای بگذارید و می گفت: «هر توفیقی که خداوند در زندگی به من داده است، به خاطر احترام به والدین است، شما اگر دنیا و آخرت را می خواهید سعی کنید پدر و مادرتان از شما راضی باشد.»
آثار کافی
آخرالزمان به روایت معصومین علیهمالسلام از زبان مرحوم کافی رحمهالله علیه: کلید نجات و ایمنی از فتنههای آخرالزمان،روضههای مرحوم کافی: با استفاده از 50 مقتل و تاریخ ائمه علیهمالسلام،لطیفههای چهارده معصوم علیهمالسلام ونجاتیافتگان امام زمان علیهالسلام از زبان مرحوم کافی رحمهالله،
نغمههای فاطمیه شامل آخرین سخنرانیهای حجتالاسلام مرحوم حاج شیخ احمد کافی خراسانی از جمله آثار به جا مانده از این واعظ شهیر میباشد و بسیاری از سخنرانیهای این عالم و مرثیه خوان اهل بیت(ع) در قالب کتاب نوشته شده است.
کافی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی:
-------------------------------------------
شیخ احمد از جمله روحانیونی بود که فعالیت سیاسی خود را برای مبارزه با رژیم پهلوی به صورتهای مختلف آغاز نموده و به همین خاطر تحت نظر و زیر ذرهبین دستگاههای اطلاعایت و امنیت قرار گرفت به طوری که شهربانی [تهران] در خصوص بازداشت ایشان به اتهام ایراد سخنرانی بر خلاف مصالح مملکت چنین گزارش میدهد: «نامبرده بالا در ساعت 14:30 مورخه 2/11/43 در مسجد حضرتی کوچک به منبر رفته و بیاناتی بر خلاف مصالح مملکت ایراد نمود ... پرونده متشکله درباره وی به ضممیه ایفاد خواهشمند است دستور فرمایید ضمن اعلام رسید شهربانی کل را از سرانجام کار وی مطلع سازند. رییس شهربانی کل کشور . سپهبد نصیری» (2)
در گزارشی دیگر اتهام شیخ احمد کافی بدین گونه بیان شده: «بدینوسیله تعداد هفت برگ پرونده نامبرده که به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی در تاریخ 2/11/43 به وسیله شهربانی کل کشور دستگیر و به این سازمان تحویل گردیده است به پیوست ایفاد میگردد. رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور . سرلشکر پاکروان»(3)
کافی از جمله وعاظی بودند که در ترویج شعائر مذهبی اقدامات ارزندهای از خود نشان داد و در مقابل ترویج فساد از سوی رژیم واکنشهایی را از خود نشان داد به طوری که اداره پلیس تهران در خصوص سخنرانی احمد کافی در مسجد امامزاده زید درباره ضرورت ادای واجبات و انتقاد از رواج بیبند و باری چنین گزارش میدهد: «ساعت 19 روز 18/6/45 مجلس سوگواری در مسجد امامزاده زید ... با شرکت 150 نفر تشکیل گردید شیخ کافی به منبر رفت و ضمن سخنان خود اظهار داشت در زمان قدیم پدران بچههای خود را به مدرسه میفرستادند، قرآن و نماز یاد میگرفتند ولی امروز شاگردان مدارس بیسوادند و محصل 12 [ساله] نماز خواندن را نمیداند و در تلویزیون زنان لخت میرقصند و دین ما را از ما گرفتهاند و قصد دارند ما را از قرآن جدا کنند در خاتمه برای مؤمنین دعا نمود و مجلس ساعت 21:30 پایان یافت».(4)
در گزارش دیگر اعلام شده که شیخ احمد کافی به منبر رفته و پس از بحث درباره مسائل دینی اظهار میدارند که امروز زنان و دختران لخت و بدون جوراب در شهر پراکنده شدهاند و در ادامه میگویند دیگراز جوانان چه توقعی داریم که بتوان آنان را به نماز و قرائت قرآن دعوت کنیم و اظهار داشت که ما اصلاح این جریانات را از اشخاصی که در رأس کار هستند میخواهیم که آنها هم بدتر از همه هستند.(5)
کافی در آذر ماه 1345 در یکی از سخنرانیهای خود از رواج بیحجابی در جامعه انتقاد نمود به طوری که اداره اطلاعات پلیس تهران در خصوص این سخنرانی چنین گزارش میدهد: «ساعت 18 روز 5/9/45 مجلس عزاداری ...منعقد بود و آقای شیخ احمد کافی به منبر رفته و درباره مسائل مذهب و امام زمان (ع) صحبت کرد و ضمن انتقاد از بیحجابی اظهار داشت مردم، غیرت شما کجا رفته که زنان و دختران خود را با این وضع بیرون میفرستید و [اگر] میخواهید امام زمان از شما راضی باشد دختران خود را از این دبیرستان که محل فساد میباشند بیرون بیاورید. مجلس ساعت 19:30 پایان پذیرفت».(6)
در عصر پهلوی سینماها و کابارهها ... مکانها بودند که در ترویج بیبندوباری سهم به سزایی داشتند و شیخ احمد میدید که چگونه جوانان به این مراکز فساد و تباهی کشانده میشوند و در منجلاب بدبختی فرو میروند و به سوی گمراهی سوق داده می شوند و در سند ذیل میتوان به واکنش شیخ احمد و نقش سینما در ترویج بیبندوباری پی برد. «ساعت 18 روز 11/11/45 حاج شیخ احمد در مسجد امینالدوله واقع در بازار چهل تن به منبر رفت ، جمعیت در حدود یک صد نفر بودن پس از ذکر مسائل دینی اظهار داشت در مملکت اسلامی باید خانه خدا و قبر پیغمبر در سینماها روی پرده نمایش داده شود و همچنین آدم و حوا را لخت و عریان در سینما نمایش بدهند، این شد مسلمانی و شیعه جعفری و مجلس ساعت 20 خاتمه پذیرفت». (7)
در عصر پهلوی اول فرقهها و گروههای مختلفی از جمله بهاییان و یهودیان ... در جامعه ایران رسوخ کرده و به فعالیت میپرداختند و بهاییان در واقع از فرقههایی بودند که تبلیغات خود را در ایران آغاز کرده بودند و حتی در بسیاری از مشاغل حساس صاحب نفود و سعی در انحراف و اغفال مردم میکردند که شیخ احمد کافی از جمله روحانیونی بودند که به فعالیت بهاییان در ایران توجه داشتند. اداره پلیس تهران هم در خصوص سخنرانی ایشان در مورد فعالیت بهاییان چنین گزارش میدهد: «.... شیخ احمد کافی خراسانی در مسجد حضرت علی علیه السلام ... به منبر رفت ، پس از بحث پیرامون مسائل مذهبی اضافه نمود آقایان بهاییان با اخلاق و رفتار خودشان مسلمانان را اغفال مینمایند و عدهای دیگر تبلیغ میکنند این واعظین و روضه خوانان مفت خور هستند ولی در جواب باید بگویم یک نفر واعظ باید 25 سال درس بخواند و زحمت بکشد تا نگذارند شما منحرف شوید ... »(8)
علاوه بر بهاییان، یهودیان نیز از اقلیت مذهبی در ایران هستند که مورد احترام مردم بوده و هستند و شیخ احمد کافی در یکی از سخنرانیهای خود به تاریخ 6/3/46 در مسجد حضرت علی (ع) در خصوص رفتار ایرانیان با یهودیان بیان میکند که «در کشور ما با یهودیان در نهایت احترام رفتار میشود و این در حالی است که آنان با مسلمانان فلسطین رفتار خوبی ندارند.»(9)
توجه به مسائل جهان اسلام از دغدغههای علمای اسلام بوده، و یکی از این مسائل اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی و جانیان اسرائیل و رفتار آنان با مسلمانان میباشد. که جهان اسلام به واکنش وا داشته است. و شیخ احمد به عنوان یک عالم نیز مستثنی از این قاعده نبود به طوری که اداره اطلاعات پلیس تهران در خصوص سخنرانی ایشان در مسجد مروی در باب جنایات اسراییل در جنگ اول اعراب و تبدیل مساجد به شرابخانه بدین گونه گزارش میدهد: «برابر گزارش واصله از کلانتری بازار روز 17/7/52 آقا شیخ احمد کافی در مسجد مروی با حضور عدهای به منبر رفته ضمن صحبت درباره موضوعات دینی اظهار داشت اشخاص اینکه در دنیا به مردم ظلم و ستم میکنند در آخرت حساب آنان معلوم خواهد شد و اضافه کرد در یکی از روزنامهها میخواندم در جنگ اول مصر و اسراییل 54 به مسلمان را یهودیان سر بریدند و در 11 مسجد شرابخانه تشکیل دادند جگرم داغ شد پس از خاتمه برای پیروزی مسلمانان و سربلندی اعراب و نابودی اسراییل دعا کردند ... (10)
بر اثر فعالیتهای شیخ احمد اداره اطلاعات شهربانی کشور ناچار میشود بار دیگر به پلیس تهران در خصوص تحقیق پیرامون سوابق ایشان دستوری صادر نماید که پلیس تهران نیز در جوابیه خود چنین گزارش میدهد: «عطف به شماره ... طبق گزارش کلانتری 12 نامبرده بالا در حدود یک سال است که در نشانی تعیین شده ساکن که اخلاق و رفتار و همچنین میزان دارایی وی رضایت بخش میباشد ضمنا مشارالیه معروف به احمد کافی خوانساری از وعاظ ممنوعالمنبر بوده که اظهارات خارج از رویه مشارالیه کرارا به آن اداره اعلام گردیده است.»(11)
یکی از راههای تبلیغ در عصر پهلوی مسافرت علما و روحانیون و وعاظ به شهرهای مختلف بود که شیخ احمد نیز به عنوان یک واعظ شهیر به شهرهای مختلف ایران مسافرت مینمود و اعمال و رفتار ایشان تحت مراقبت و کنترل نیروهای امنیتی بوده، به عنوان نمونه، بنابر دعوت مردم همدان، شیخ احمد کافی به این شهرستان سفر نمود ، به دنبال خبر حرکت ایشان ، شهربانی کل کشور هم به شهربانی همدان در خصوص اجازه سخنرانی کافی و کنترل اعمال و رفتار نامبرده در شهرستان مذکور چنین دستور میدهد: «دستور بفرمایید از منبر رفتن آقای شیخ احمد کافی که از طرف اهالی آن شهرستان برای وعظ و روضه خوانی دعوت شده جلوگیری به عمل نیاید، ضمنا مأمورین مربوطه به طور نامحسوس اعمال و رفتار وی را تحت مراقبت قرار دهند. سرهنگ ستاد: جعفری» (12)
ساواک استان خراسان به دنبال مسافرت احمد کافی به مشهد از شهربانی این شهر در خصوص کنترل فعالیتهای ایشان چنین درخواستی دارد: «.... خواهشمند است دستور فرمایید طی مدت اقامت مشارالیه در مشهد از منابرش دقیقا مراقبت لازم معمول و نتیجه را به موقع به این ساواک اعلام دارند».(13)
یکی دیگر ازمسائلی که مورد توجه شیخ احمد کافی بود ، وجود مراکز مشروب فروشی در عصر پهلوی میباشد، در بین جوامع یهودیان، مسیحیان و ارامنه و اقلیتهای دیگر، با تجربه دیرنیهای که در کار تولید و مصرف و عرضه شراب سهم به سزایی داشتند، اقدام به تولید و مصرف ، تبلیغ و تجارت آن میکردند که در دوران حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه (پدر و پسر) و به علت نفوذ قدرتهای بزرگ در ایران و وجود ضعف اعتقادی و تقلید کورکورانه از تمدن اروپایی و امریکایی ، عمل زشت شرابخواری و میگساری در جامعه تبلیغ و تشویق و شایع و رایج گردید. دکانهای مشروب فروشی و دخمه های شراب خواری و میکدهها و میخانهها و مراکز عیش و نوش،در این دوران رو به فزونی گذارد.(14)
دخالت مستقیم دولت باعث شد که انحصار مشروبات را به طور کامل در اختیار خود بگیرد و از فروش آن بخش بزرگی از درآمد و عایدات دولت تشکیل میداد و از طرفی خود توجهی به وخامت اوضاع و تلفات و صدمات و مضرات آن نداشته است. شیخ احمد کافی از عناصر روحانی آگاه آن دوران بود که درد دین داشت. بر این اساس ، کافی از سنگر مهدیه بر ضد این فساد اجتماعی به مبارزه پرداخت و با ارشاد جوانان و راهنمایی مردم به بیان مضرات و خطرات آن پرداخته است.(15)
این اقدامات در اسناد هم منعکس شده است به طوری که اداره پلیس تهران در خصوص سخنرانی شیخ احمد کافی در مسجد روحانی آن شهر درباره ضرورت جلوگیری رژیم از فروش مشروبات الکلی در جامعه چنین گزارش میدهد: «ساعت 22:20 روز 19/9/46 شیخ احمد کافی در مسجد روحانی در حضور یک هزار نفر مستمع چند آیه قرآن مجید را در مورد شراب و قمار میباشد قرائت و اظهار داشت عموم مشروب فروشان ما ارمنی هستند و این وظیفه دولت است جلو آنها را بگیرد...»(16)
شیخ احمد علاوه بر اینکه خود به مبارزه میپرداخت بلکه از راههای مختلف تلاش نمود که مردم را به شیوههای مختلف مبارزه آشنا سازد. طوری که ساواک تهران در خصوص سخنرانی ایشان در مسجد ارگ تهران درباره شیوه مبارزاتی و مسائل مذهبی چنین گزارش میدهد: «نامبرده بالا در مورخه 6/2/47 در مسجد ارک به منبر رفته و ضمن بحث پیرامون انواع مبارزه صحبت نمود و اظهار داشت که اگر شما خواستید مبارزه کنید با یک روش و دو روش و ده روش نمیشود شما میبینید رقیب هر ساعت یک نوع لباس میپوشد و با لباس و فرم جدید و راه جدید به مبارزه میپردازد بیدار باشید ...(17)
شیخ احمد کافی علاوه بر تشکیل جلسات و سخنرانیهای علنی، اقدام به برپایی جلسات محرمانه و غیر علنی مینماید که شهربانی هم این گونه مراسمها را تحت کنترل قرار میدهد و در گزارشی در خصوص تشکیل جلسه محرمانه در تهران توسط احمد کافی و شرکت عدهای از طرفداران امام خمینی و حضور جوانان و بازاریان در جلسه فوق چنین آمده است: «خبر واصله حاکی است واعظی به نام احمد کافی در تهران، خیابان امریه جلسه محرمانه به نام مجاهدین اسلام تشکیل، و عدهای از جوانان و بازاریان متعصب که بعضی نیز از طرفداران خمینی هستند در آن شرکت مینمایند».(18)
به دنبال فعالیتهای مختلف ایشان، رژیم تصمیم میگیرد که از ادامه سخنرانیهای شیخ احمد جلوگیری نماید و اسم ایشان را در فهرست رجال روحانی ممنوعالمنبر قرار دهد و سازمان اطلاعات و امنیت کشور هم از اداره اطلاعات شهربانی کل کشور در خصوص قرار دادن نام احمد کافی در فهرست روحانیون ممنوعالمنبر ، با توجه به ایراد مطالب ضد رژیم توسط نامبرده چنین درخواست میکند: «نامبرده بالا از وعاظ افراطی و ناراحت مقیم تهران میباشد اخیرا به مشهد مسافرت و مبادرت به ایراد مطالب تحریکآمیز و خلاف مصالح مینماید، علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نام وی را جزء وعاظین ممنوعالمنبر اعلام و از نتیجه اقدامات معموله این سازمان را آگاه کنید»(19).
سپهبد صدری ـ رییس شهربانی کل کشور جوابیه ای بدین شرح اعلام میدارد: «در مورد جلوگیری از منبر رفتن نامبرده فوق با مأمورین دستور لازم داده شده است».(20)
رژیم در ادامه محدودیتها، راه چاره را در تبعید ایشان میبیند که در سال 1355 به مدت دو سال از سوی رژیم به ایلام تبعید شدند. وی در دوران تبعید در آن شهر با وجود سختگیریها از انجام فعالیتهای مذهبی خود دست نکشیده و به همراه روحانیون محلی توانست اقدامات مؤثری را در تبعیدگاه ایلام به نفع مردم انجام دهد و به نحوی بذر انقلاب را با اعمال و کردار خود در این شهر کاشت و اقدام فرهنگی زیادی چون تأسیس مدرسه، اعزام جوانان برای تحصیل علوم اسلامی و تأسیس کانون مذهبی در شهر مهران ، برگزاری جشنها و مراسمهای دینی ، کمک به مستمندان ، برپایی نماز جماعت ... انجام داد. (21)
به دنبال خبر تبعید شیخ احمد کافی به ایلام تیمسار کاتوزیان تلاش نمود که وی را به تهران بازگرداند که تلاشهای وی در گزارش شهربانی تهران منعکس شده است.(22) بعد از مدتی از شیخ احمد رفع ممنوعیت منبر شد و ساواک خراسان از شهربانی آن استان در خصوص مراقبت و کنترل سخنرانی ایشان با توجه به رفع ممنوعیت منبر از نامبرده و سفر ایشان به شهرهای خراسان چنین درخواست میکند: «از شیخ احمد کافی رفع ممنوعیت به عمل آمده، خواهشمند است دستور دهید از سخنرانیهای وی آگاهی حاصل و نتیجه را به موقع به این سازمان اعلام دارند. رییس سازمان اطلاعات خراسان ، شیخان » (23)
سرانجام شیخ احمد کافی پس از سالها مبارزه در 30 تیرماه 1357 بر اثر تصادف رانندگی در گذشت. در خصوص فوت احمد کافی در اثر تصادف در گزارش چنین آمده است «به طوری که یکی از مأمورین این بخش اظهار نموده آقای شیخ کافی در جاده قوچان تصادف نموده و فوت کرده است».(24) در گزارش دیگر در خصوص این حادثه چنین عنوان شده: «در ساعت 10 صبح 30/4/37 خبر رسید که در جاده قوچان مشهد ماشین سواری احمد کافی واعظ مشهور با ماشین دیگری تصادف و شیخ احمد فوت نمود و جنازه بر وسط راه میباشد که بلافاصله به نگهبانی دایره اطلاعات تلفنی خبر داده شد. در ساعت 14 پس از نماز جماعت عده کثیری از طلاب و روحانیون قصد نمودند به دستور شیرازی به قوچان رفته تا جنازه را به مشهد حمل نمایند که شش نفر از روحانیون که یکی از آنان شیخ علی محقق طوسی بود با فرزندان شیرازی .... به طرف قوچان حرکت نمودند ..»(25) ساواک درگزارشی بعد از فوت شیخ احمد اعلام میکند که بین اهالی مردم مشهد شایع نمودهاند که کافی کشته شده و تصادف ساختگی بوده است. (26)
مأموری که این گزارش فوق را اعلام میکند در ادامه میگوید که به هر حال وظیفه مأمور اطلاعاتی ایجاب مینماید کلیه شایعات را گزارش نماید هر چند این شایعات چرند باشند. مأمورین طبق وظیفه کماکان عمل [می]نمایند.(27) با پخش خبر تصادف کافی، مردم شهرها و روستاهای دور و نزدیک پیاده و سواره ، مسیرهای منتهی به شهر، با حضور فعال خود اشغال کرده بودند، پس از گذشت چند ساعت سراسر مسیر جاده قوچان ـ مشهد پوشیده از ماشینهای شخصی بود و در مسیر حرکت شعارهایی سر میدادند که رژیم را به واکنش وا میداشت و سعی نمود که از گسترش موج تظاهرات و شعارها ممانعت به عمل آید.(28)
به دنبال درگذشت و نیز هنگام تشییع جنازه مرحوم احمد کافی، مردم به تظاهرات و راهپیمایی پرداختند و در مسیر حرکت از میدان فردوسی تا مسجد جعفرها شعارهایی سر دادند و گزارشهای ساواک خراسان در این خصوص نمایانگر این مدعا است به عنوان نمونه در گزارشی چنین آمده است: «عده زیادی جهت تشییع جنازه کافی آمدهاند و مشغول قطع کردن برقهای چراغان و شکستن لامپها و شیشههای مغازهها هستند و شعار میدادند زنده باد خمینی ...»(29) در مشهد طرح انتظاماتی در روز تشییع جنازه به عمل آمد و ساواک استان در خصوص تقویت نیروی پلیس مشهد به دنبال فوت مرحوم احمد کافی و انجام تظاهرات ضد رژیم در آن شهر، از شهربانی آن استان چنین درخواستی مینماید: «عدهای از عوامل محرک با جمعآوری تعدادی از کسبه و دانشجویان و طلاب در خیابانهای مختلف شهر ... اجتماع و با شکستن شیشههای بانک و حمله توسط آجر به پلیس موجبات اختلال در نظم را فراهم کردهاند و با توجه به اینکه تعداد افراد پلیس به علت اجتماعات پراکنده ، نسبتا کم و نیز نیاز به تقویت بیشتری دارند خواهشمند است و دستور فرمایید در این مورد به هر نحو متقضی ... تعداد نیروی کمکی تأمین تا در مورد متفرق نمودن اجتماع کنندگان اقدام سریع به عمل آید. شیخان »(30)
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تمام مراسمهایی که به مناسبت ختم و چهلم ایشان برگزار میشد تحت کنترل قرار میداد. رییس شهربانی کل کشور به مناسبت چهلمین روز درگذشت کافی طرح اطلاعاتی و انتظامی چنین گزارش و ارائه مینماید:
ماده یک ـ وضعیت : به مناسبت چهلمین روز در گذشت احمد کافی امکان دارد عناصر اخلالگر و ماجراجو در روزهای 24ـ25ـ26 ماه مبارک رمضان برابر 7ـ8ـ9 شهریور مبادرت به اقدامات مغایر نظم و آرامش عمومی نموده و تحت عنوان برگزاری مجلس مذکور ضمن بر پا نمودن تظاهرات ضد ملی به ایجاد آتشسوزی ـ تخریب ـ پخش اعلامیه ـ حمله به مؤسسات دولتی و ملی و سینماها موجبات شورش و اغتشاش را فراهم نمایند.
ماده دو ـ مأموریت: جلوگیری از هرگونه اخلال در نظم و تظاهرات ضد دینی و تحریکات عناصر اخلالگر و افراطیون مذهبی ، ممانعت از سخنرانیهای مخالف مصالح مملکتی به وسیله وعاظ افراطی ... جلوگیری از عملیات خرابکارانه ، شعارنویسی و کنترل دقیق و غیرمحسوس جمعیتهای غیرقانونی ... (31).
نتیجه:
خلاصه اینکه از بررسی چند برگ سند فوق نکات زیر قابل توجه است:
1ـ کنترل شدید اعمال و رفتار شیخ احمد کافی توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی
2ـ بازداشت ایشان به اتهام ایراد سخنرانی بر خلاف مصال مملکت و اقدام بر ضد امنیت داخلی
3ـ مبارزه شیخ احمد با بیحجابی و بیبندوباری در جامعه
4ـ تلاش در جمعیت ترویج شعائر مذهبی و مبارزه با مراکز فسادی همچون کابارهها، سینماها، مشروبفروشیها ، میکدهها ....
5ـ انتقاد از عملکرد تلویزیون ملی به جهت پخش فیلمهای غیر اخلاقی و تلاش این رسانه در سست کردن باورهای اعتقادی
6ـ مبارزه با بهاییت
7ـ مسافرت به شهرهای مختلف و تحمل سختی این سفرها به خاطر تبلیغ
8ـممنوعالمنبر شدن
9ـ تبعید راه چاره رژیم برای جلوگیری از فعالیتهای شیخ احمد کافی
10ـ تشکیل جلسات علنی و غیرعلنی برای مبارزه با رژیم و شرکت اقشار مختلف مردم
11ـ مرگ مشکوک ایشان
12ـ برپایی تظاهرات و راهپیمایی مردم به دنبال رحلت ایشان و سر دادن شعارهایی ضد رژیم به حمایت از امام خمینی
13ـ برقراری طرح اطلاعاتی و انتظامی از طرف شهربانی کل کشور در مشهد جهت کنترل تمام حرکتها به دنبال رحلت ایشان و سرکوب هرگونه اقدامی
پینوشتها:
* کافی واعظ شهیر به روایت اسناد - محمدرضا تمری
1ـ کافی، مهدی ، کافی واعظ شهیر ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران ،1386
2ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308، ص 9
3ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 8-7
4ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 22
5ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص23
6ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 27
7ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص57
8ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص 82
9ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص83
10ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1312 ، ص 66
11ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1308 ، ص98
12ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص3
13ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1302 ، ص 3
14ـ کافی ، مهدی ، پیشین ، ص 59
15ـ همان ، ص 62-60
16ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص 19
17ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1309 ، ص 49
18ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 65
19ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 17
20ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1313 ، ص 18
21ـ کافی ، مهدی ، پیشین ، صص 113ـ111
22ـ همان ، ص 246
23ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 1
24ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، صص 10و8
25ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 11
26ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1305 ، ص 76
27ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1305 ، ص 17
28ـ کافی ، مهدی ، پیشین ، ص 135
29ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 32-28
30ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1304 ، ص 59
31ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شماره بازیابی 1307 ، ص 30ـ28