یهودیان براساس تعلیمات تلمود معتقدند یهوه خدای اختصاصی یهودیان است و بقیه مردم جهان خدایی مجزا دارند. تعلیمات یهودیت قوم یهود را قومی برتر میداند. صهیونیسم برگرفته از واژه صهیون (کوهی در بیتالمقدس) ، نام یک جنبش سیاسی ـ یهودی است که با هدف بازگشت ملت یهود به سرزمین مقدس قدس آغاز شد. تفاوت اساسی میان دیدگاههای یهودی صرف و صهیونیسم در این است که در دیدگاه نخست بازگشت به سرزمین موعود به اراده خداوند است اما صهیونیستها اراده بشری را عامل موثر این بازگشت میدانند. بهطور کلی اهداف صهیونیسم را میتوان در دفاع از برتری نژاد یهود خلاصه کرد.
مقدمه:
این پژوهش سعی دارد تا تعریف جامعی از صهیونیسم، مفاهیم، چگونگی شکلگیری، فعالیتهای تشکیلاتی، سیاسی، نظامی و فکری این جریان در تشکیل رژیم صهیونیستی، همدستی غرب و از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه در راستای تحقق اهداف صهیونیسم ارائه دهد.
همچنین در لابهلای این پژوهش مفهوم امپریالیسم استعمارگر مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط آن با امپریالیسم صهیونیستی، چگونگی ارتباط این دو با یکدیگر جهت انتقال سلطهگری بر فلسطین و کشورهای عربی از استعمار غربی به اشغالگری صهیونیستی به کنکاش نشسته است.
نظری کوتاه بر عقاید و شریعت دینی یهودیان
یهودیان از تورات برای شناخت دین خود استفاده میکنند و در این زمینه از "تلمود " که شرحی شفاهی از تورات است و مدتها پس از وفات حضرت موسی(ع) جمعآوری و تدوین گردیده، سود میجویند. براساس مندرجات تورات خدای آنان "یهوه " است که تنها پروردگار یهودیان است و بس اما بقیه مردم (غیریهودیان) خدای دیگری دارند.[ی]
در رابطه با دستورالعملهای (فقه) یهودی که در اصطلاح "شریعت " یهودی خوانده میشود در سینا بر حضرت موسی (ع) نازل گردید از مهمترین مسائلی که در شریعت به آن امر میکند و میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
وصایای دهگانه: به جز یهوه اله دیگری برنگزینید، بت و مجسمهها را نپرستید، نام "یهوه " را به بازی و کوچکی نگیرید، روز هفتم هفته "شنبه " را به استراحت بپردازید، به پدران و مادران نیکی کنید، نکشید، فسق نورزید، دزدی نکنید، علیه نزدیکانتان شهادت دروغ ندهید، به زنان نزدیکان خود به چشم شهوت ننگرید و به آنچه آنان دارند غبطه نخورید.[ی]
از نظر اجتماعی: از نظر اجتماعی یهودیان از ازدواج با زنان غیریهودی منع شدهاند، تعدد زوجات در این دین مباح است، همچنین به بردگی کشاندن غیریهودیان هم مجاز است، در بین یهودیان به بردگی کشیدن فقرای یهودی توسط ثروتمندان مباح است و فرد مقروض نیز باید تا زمان پرداخت قرض خود به بردگی طلبکار درآید یا آنکه پس از هفت سال آزاد میشود، برای مرد ازدواج با مادر، دختر، خواهر، عمه و خاله حرام است.[ی]
از نظر اقتصادی: ربا حرام وارث را حلال میداند اما تنها به بازماندگان مذکر میرسد، در این چارچوب پسر ارشد دو برابر هر یک از دیگر برادران خود دریافت میکند، در مورد دختران هم تنها نفقه بر آنها واجب شده است و لاغیر.[ی]
تابوت و هیکل :خدا به موسی دو لوح سنگی و یک وصیت برای بنیاسرائیل داد و برایش تابوتی را که از چوب باید میساخت توصیف نمود، این دو لوح، وصیت و عصای موسی داخل این تابوت قرار داشت.
هیکل: این اندیشه داود (ع) بود که سلیمان(ع) آنرا اجرا نمود، دوره داود دوره جنگها بود، اما در عهد سلیمان ثبات و سازندگی وجود داشت، پس او هیکل را بنا نهاد، هیکل سازهای مربع شکل است، نه مساحتی بزرگ دارد و نه حجم بزرگ، او آنرا برای عبادت خود و جایگاهی برای تابوت و نیز محلی جهت تقدیم قربانی ساخت.
روحانیون یهودی میگویند: موسی برای آنها تورات و اسفار پنجگانه را به جای گذارده و شریعت را از طریق شاگردانش که از او بهطور شفاهی فراگرفته بودند باقی گذارده است، شاگردانش این مسائل را از طریق رفتار عملی او دریافتهاند و "تلمود " لقب گرفته است، چیزی شبیه "فسنت ".
سنت در واقع قوانین و مقرراتی است که مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و شهری را بین مردم سامان میبخشد.
روحانیون یهودی بر آنچه که از شاگردان موسی فراگرفته بودند افزودند پس همه این مجموعه "تلمود " نام گرفت.[ی]
از بیم از بین رفتن این مجموعه در سال ییی میلادی در کتابی گردآوری شد که نوشتن شرحهایی بر آن نمودند که شرحهای آن "جمارا "[ی] نامیده شد، پس تلمود همان "مشنا و جمارا " است.
صهیونیسم: تعریف، اصول طرحها، اهداف و راهبردها
تعریف صهیونیسم:
واژه صهیونیسم به صهیون که کوهی در قدس است نسبت داده میشود، بعد از آن این نام بر قدس نهاده شد و سپس تمام فلسطین به این نام خوانده شد، بعد از این هم نام یک جنبش سیاسی شد که هدف از آن تحقق اندیشه سیاسی برپایی دولت مستقلی برای ملت یهودی بود.
هرتزل در اولین کنگره یهود که در سال ییییم. برگزار شده بود گفت: صهیونیسم در واقع "حرکت ملت یهود برای رسیدن به فلسطین است ".
برخی دیگر از یهودیان از آن بهعنوان "جریان آزادیخواهی ملی یهودیان " نام بردند.[ی]
مضمون اندیشه صهیونیستی بازگشت به سرزمین موعود و برپایی دولت یهودی بر آن است.
اصل این اندیشه به عصر آوارگی و پراکندگی یهودیان بهدست بابلیها یعنی به حدود شش قرن پیش باز میگردد، ولی تا اواسط قرن هجدهم میلادی این اندیشهها فاقد دورنمای مشخص، هدف و راهکار بود.
در قرن هجدهم و دقیقا در سال یییی در شهر لنینگراد (پترزبورگ) سازمانی تشکیل شد که بر خود نام "اتحادیه اسرائیلی برای عموم جهان " نام نهاده بود که اهدافی دقیقا همانند اهداف جنبش صهیونیسم داشت.[ی] اهدافی که بعدها برای جنبش صهیونیسم ترسیم گردید، در سال یییی سازمان "دوستداران صهیون " در روسیه سفید شکل یافت.
اما در رابطه با بهکارگیری واژه "صهیونیسم " در معنای اصطلاحی آن باید گفت که اولین بار در سال یییی توسط "ناتان پیرنبوم "[ی] بهکار رفت، این در حالی است که هرتزل مسئله کشف صهیونیسم توسط پیرنبوم را رد نمود که این مسئله باعث خصومت بین دو شخص شد بهنحوی که پیرنبوم صهیونیسم را ترک گفته و با آن به ضدیت پرداخت.
تفاوت میان نظریه صهیونیستی و یهودی در رابطه با بازگشت به فلسطین
در دیدگاه یهودی بازگشت به فلسطین به اراده خداوند و بدون تلاش انسانی صورت خواهد پذیرفت اما از دیدگاه صهیونیستی بازگشت نیازمند تلاش بشری است زیرا تلاش بشری مشیت الهی را تحرک میبخشد و باعث تعجیل آن میشود، پس اینکار مستلزم تلاش بشری است.
عوامل اولیه شکل دهنده جنبش صهیونیسم
دو عامل باعث شکلگیری جنبش صهیونیسم شدند:
وعده الهی: در متون و تعالیم تلمودی ادعا شده است که یهودیان دارای حقوق الهی در سرزمینهای اسلامی هستند، این سرزمینها عبارتاند:
"از رود ـ فرات ـ تا دریای غربی ـ نیل جایگاه و محل استقرار شماست "[یی] "و میراث ابدی شماست ".
خدا خطاب به موسی گفت: "من یهوه هستم ".[یی]
"یهوه پرودگار خود صهیون قدس ـ را برگزید تا جایگاه و مسکن او باشد ".[یی]
کوچک شمردن دیگر ملل در طول تاریخ و در تمام اماکن و به مذلت کشاندن آنها در همه جای که در آن حضور دارند باعث گردید تا گسترش شکلگیری جنبش صهیونیسم سرعت یابد.
اهداف صهیونیسم و راهکارهای آن:
اهداف سهگانه صهیونیسم عبارتاند از:
یک: پاسداری از برتری نژادی یهودی و جلوگیری از ذوب شدن در دیگر نژادها.
دو: تلاش برای بازگشت به سرزمین موعود و برپایی دولت اسرائیل. یک متفکر صهیونیست میگوید: "ما پول و ثروت بسیار عظیم و گستردهای داریم پس باید از تمامی ابزارهایی که در اختیار داریم برای بازپسگیری سرزمینمان استفاده کنیم ".[یی]
سوم: تسلط بر تمامی ملل روی زمین و به تسخیر درآوردن تمامی آنان در راستای خدمت به نژاد یهود.
راهکارهایی که صهیونیسم برای تحقق اهداف خود در دستور کار قرار داده است:
یک: ریشهدار نمودن اندیشه صهیونیستی ـ اندیشه بازگشت به سرزمین موعود و برپایی دولتی دارای حاکمیت ـ در ذهن تمامی یهودیان.
دو: تبلیغ و بسط اندیشههای صهیونیستی در میان تمام متفکران و سیاستمداران جهان.
سه: فریفتن دولتهای ابرقدرت با وانمود کردن این مطلب که تحقق منافع آنها در گرو منافع صهیونیسم است.
چهار: ایجاد سازمان جهانی صهیونیسم دائم برای اجرای دستورالعملهای کنگره بال آنرا در سال یییی به تصویب رساند.
وابستگیهایی که صهیونیسم بر آن تکیه دارد
صهیونیسم به سه امر وابسته است:
وابستگی دینی (مذهبی)
وابستگی ملی به سرزمین اسرائیل
وابستگی نژادی (قومی)
وابستگی دینی
صهیونیسم به دین بهعنوان میراثی تاریخی که بین تمامی یهودیان مشترک است مینگرد، همانگونه که آلمانیها به میراث ملت آلمان بهعنوان تاریخ مشترک تمامیشان نگاه میکنند و از این مبدا برای تحقق اهداف مشترک استفاده میکنند.
آنها به دین وابستگی دارند اما به آن پایبند نیستند، پس میتوان دین را بهعنوان یک عنصر مهم از عناصر بقای صهیونیستها بهشمار برد و فرقی نمیکند که صهیونیستها مذهبگرا باشند یا لائیک. پس دین یک عنصر از عناصر قومیتی بهشمار رفته و گرد هم آمدن در حول آن بهمعنای احترام به آن نیست.
یهودیان در دیگاه صهیونیستی یک ملت به شمار میروند نه یک طایفه دینی. پس همه به دین احترام میگذارند گرچه به هیچیک از دستورالعملهای آن عمل نمیکنند.
کسی که از مسئولیتهای دینی خود شانه خالی کند به خدای خود خیانت کرده است ولی این امر الزاما به آن معنی نیست که به امت خود خیانت کرده است. پس اصل بر ملت و قومیگرایی است (وفاداری به میهن و قومیت) و نه پایبندی به دین و مذهب.
دین یهودی همچنین اثرات عمدهای در تقویت حس برتری یهودی داشته و صریحا آنرا به بازگشت به سرزمین اسرائیل امر میکند.
در متون تلمود به صراحت از یهودیان بهعنوان ملتی برگزیده یاد شده "خداوند آنها را بهعنوان مردم خویش برگزید تا خود خداوند آنها شود ".[14]
احساس یکهتازی صهیونیستها در آنها احساس برتری و حقیر شمردن دیگران "غیریهودیان " داده است، آنها حتی در زمانی که تحت شدیدترین فشارهای مذلتآور قرار داشتند باز هم مملو از حس برتری و کبر بودند حتی آنها پای از آن فراتر نهاده و تمام انزوا و مذلت کشیده شدن را بهدلیل آن میدانند که ملل دیگر برتری آنها را حس کردهاند.
دینشان هم آنها را امر میکند تا به سرزمین موعود بازگردند، که این امر توجه و عشق آنان را به سرزمین اسرائیل افزایش میدهد عشقی که با مهاجرت تکتک یا دسته جمعی به این سرزمین و اقامت دائم در آن جلوهگر میشود و تشکل درباره دولت یهودی " نام دارد. از تعالیم تلمود آمده است، هر یهودی که قادر به مهاجرت به سرزمین موعود بوده باشد و این کار را نکند کافر است، از دیگر تعالیم تلمود عدم رحم به دیگران است و بر آنها کاملا سلطه یابند، از این دیدگاه اهداف صهیونیستی کاملا در راستای تعالیم دین یهودی قرار دارد و یکی از نشانه احترام صهیونیستها به دین حتی اگر هم به آن پایبند نباشند، مشهود میباشد.
صهیونیسم جنبشی سیاسی و نژادپرست و افراطی است که هدف آن تشکیل دولت یهود در فلسطین است تا از آن طریق بر جهان حکومت کند. کلمه صهیونیسم برگرفته از اسم "جبل صهیون " در قدس شرقی است ؛ جایی که حضرت داوود پس از مهاجرت از حبرون (الخلیل) به بیت المقدس در قرن یازده قبل از میلاد قصر خود را در آن مکان بنا نهاد. این اسم به بازسازی مجدد معبد حضرت سلیمان و مملکت حضرت داوود (ع) به پایتخی قدس دلالت دارد.
جنبش صهیونیسم جدید با یک یهودی اتریشی الاصل به نام هرتزل مرتبط است. کسی که اولین مبلغ و بنیانگذار اندیشه صهیونیسم جدید و معاصر است و جنبش صهیونیسم در جهان بر پایه افکار و اندیشه های وی بنا گذاشته شد.
تاسیس صهیونیسم و مهم ترین شخصیت های آن:
صهیونیسم جهانی دارای ریشه های تاریخی، فکری و سیاسی است که به مقاطعی از این جنبش اشاره می شود:
1ـ کلمه صهیون برای اولین بار در عهد قدیم در هنگام فرمانروایی حضرت داوود از سال 1000 تا 960 قبل از میلاد به کار رفت.
2ـ اولین اهداف جنبش مکابی ها که پس از آزاد شدن از بابل 586 تا 538 میلادی تشکیل شد، بازگشت به صهیون و احداث معبد سلیمان بود.
3ـ بارکوخیا بانی جنبش 118ـ 138 میلادی، روح حماسی را در جان و دل یهودیان زنده کرد و آن ها را به تجمع در فلسطین و تشکیل دولت یهودی در آن تشویق می کرد.
4ـ جنبش موزس الکریتی که شبیه جنبش بارکوخیا بود.
5ـ مرحله رکود و توقف فعالیت های یهودیان به علت اختلافات میان آن ها و ظلم و ستم هایی که به آن ها می شد. با این وجود احساس ملی گرایی نزد یهودیان همچنان آتشین ماند و ضعیف نشد.
6ـ جنبش دیوید روبین و شاگردش سولومون مولوخ 1501 ـ 1532م. آن ها یهودیان را به ضرورت بازگشت برای تشکیل "اسرائیل " در فلسطین تاکید داشتند.
7ـ جنبش منشه بن اسرائیل 1604 ـ 1657م. هسته اصلی صهیونیسم بود که طر های صهیونیسم را تهیه و به پیش می برد و با هدف اجرای این طرح ها و توطئه ها از بریتانیا برای تحقق اهداف صهیونیسم بهره جست.
8ـ جنبش سبتای زیفی 1626 ـ 1676م. وی مدعی شد که حضرت مسیح یک یهودی مخلص است. بنابراین یهودیان همراه با او خود را برای بازگشت به فلسطین آماده می کردند، اما مسیح مخلص! از دنیا رفت.
9ـ جنبش بازرگانان که روچلد و موسی مونتفیوری رهبری آن را بر عهده داشتند. هدف این جنبش احداث شهرک های یهودی در فلسطین به عنوان اولین گام جهت مصادره و تملک زمین و پس از آن اقامت دولت یهود بود.
10ـ جنبش "فکری استعماری یهودیان " که در آغاز قرن نوزدهم خواستار تشکیل دولتی یهودی در فلسطین شد.
11ـ جنبش صهیونیستی خشونت طلب که به دنبال قتل عام یهودیان در روسیا در سال 1882م. تشکیل شد. در این دوره هیکلر ژرمنی کتابی تحت عنوان "بازگرداندن یهودیان به فلسطین بنا به گفته های انبیا " تالیف کرد.
12ـ ناثان برنباوم نویسنده آلمانی در سال 1893م. اصطلاح صهیونیسم را به کار برد.
13ـ در سال 1882م. برای اولین بار در روسیه جنبشی تحت عنوان "عشق صهیون " تشکیل شد. هواداران این جنبش نشست هایی تحت عنوان "دوستداران صهیون " برگزار می کردند. در سال 1890 این گروه ها به اسم "جمعیت کمک به صنعت کاران و کشاورزان یهودی در سوریه و فلسطین و احیای زبان عبری " به رسمیت شناخته شدند.
14ـ صهیونیسم جدید جنبشی منسوب به تئودور هرتزل روزنامه نگار یهودی است که در تاریخ 2/5/1860م. در بودابست به دنیا آمد. وی در سال 1878 در دانشگاه فینا لیسانس حقوق گرفت و هدف اصلی و آشکار وی رهبری یهود و حکومت بر جهان بود که ابتدا با تشکیل دولتی برای یهودیان در فلسطین شروع می شد. هرتزل در این خصوص دو بار با سلطان عبدالحمید امپراتور عثمانی مذاکره کرد اما به نتیجه ای نرسید. به دنبال مخالفت سلطان عبدالحمید یهودیان جهان تلاش خود را بربراندازی امپراتوری عثمانی و نابودی خلافت اسلامی متمرکز کردند.
15ـ هرتزل در سال 1897م. اولین کنگره صهیونیسم را برگزار کرد. وی در این خصوص از محاکمه دریفوس افسر یهودی ساکن فرانسه به جرم خیانت و فروش اسرار نظامی به آلمان که بعدها تبرئه شد، سوء استفاده و بهره برداری های زیادی نمود. هرتزل به خوبی مشکلات و گرفتاری های یهودیان را از طریق این واقعه به تصویر کشید و کتاب معروف خود یعنی "دولت یهود " را منتشر ساخت. این کتاب طرفدارانی برای هرتزل دست و پا کرد و این امر وی را به تشکیل اولین کنگره صهیونیسم در بال سوئیس (از 29 ـ 31/8/47) ترغیب کرد. وی در مورد این کنگره می گوید: "اگر از من بخواهند که نتایج و اعمال این کنگره را به صورت خلاصه بیان کنم، در برابر همگان خواهم گفت که من دولت یهودی را بنیان گذاردم. "
وی موفق شد که یهودیان جهان را دور خود جمع کند. همچنین هرتزل توانست خاخام های یهود را که خطرناک ترین قوانین و مقررات در طول تاریخ جهان را تحت عنوان "پروتکل های حکمای صهیون " تدوین کردند، نزد خود گرد آورد. این کتاب برگرفته از آموزه های کتاب های تحریف شده یهودیان است که نزد آن ها بسیار مقدس هستند.
از این زمان به بعد یهودیان سازمان های خود را قویتر ساختند و به دقت و مخفیانه برای تحقق اهداف توسعه طلبانه و سرکوبگرانه شان که هم اکنون نتایج آن برای همگان روشن است، به فعالیت پرداختند
افکار و اعتقادات
صهیونیسم اندیشه و اعتقادات خود را از کتاب های مقدسی که یهودیان آن ها را تحریف کرده، گرفته اند و به عبارت دیگر این جنبش افکار و اندیشه های خود را در کتاب "پروتکل های حکمای صهیون " به تصویر کشیده است.
ـ صهیونیسم تمامی یهودیان جهان را دارای یک تابعیت و آن هم تابعیت اسرائیلی می داند.
ـ هدف صهیونیسم سیطره یهودیان بر جهان بر اساس وعده خدای آن ها یعنی یهوه است و نقطه آغازین این امر را برپایی حکومت خود در سرزمین موعود که از نیل تا فرات است، می دانند.
ـ صهیونیست ها معتقدند که یهود تنها نژاد برتر است که باید رهبر و آقای جهانیان باشد و دیگر ملت ها خادم او باشند. آن ها معتقدند که بهترین راه و شیوه برای حکمرانی بر جهان تشکیل حکومت بر پایه خشونت و ارعاب دیگران است.
ـ صهیونیسم خواستار بهره برداری از آزادی سیاسی برای سیطره بر ملت هاست و می گویند: "باید بدانیم که چگونه طعمه را به آن ها بدهیم تا در دام ما گرفتار آیند. "
ـ صهیونیست ها می گویند: "زمان حکمرانی دین گذشته است و اکنون حکومت از آن طلاست (پول و اموال) و باید به هر وسیله ممکن آن را قبضه خود داشته باشیم تا راه سیطره ما بر جهان را هموار سازد. "
ـ آن ها سیاست را نقطه مقابل اخلاق می دانند که باید در آن از حربه هایی چون مکر و ریا استفاده کرد، اما فضائل و راستگویی در عرف سیاسی جزء رذایل و ناپسندی ها به شمار می آیند.
ـ می گویند: باید که دیگر ملت ها را در رذایل غرق کنیم و از طریق فراهم کردن اساتید، خادمان و زنان فاحشه برای آن ها هر چه بیش تر آن ها را گرفتار کنیم.
ـ می گویند: باید از رشوه، نیرنگ و خیانت بدون هیچ تردیدی تا زمانی که اهداف ما را محقق می گرداند، بهره برد.
ـ می گویند: باید نگرانی و وحشت ایجاد کنیم تا فرمانبرداری کورکورانه دیگران را برای ما تضمین کند. همین که ما به انسان های نیرومند و قوی مشهور شویم برای سرکوب هر گونه شورش و عصیان کفایت می کند. "
ـ می گویند: " شعارهای آزادی و مساوات و برادری سر می دهیم تا مردم فریب آن ها را بخورند و این شعارها را سردهند و ما نیز در پس پرده به اهداف خود برسیم.
ـ می گویند: باید نوعی اشرافی گری متکی بر مال و ثروتی که در دستان ما باشد و علمی که خاص دانشمندان ما باشد، را ترویج دهیم.
ـ می گویند: تلاش خواهیم کرد که رهبران تحت نظر ما باشند و عزل و نصب آن ها به دست ما باشد و انتخاب آن ها بر اساس میزان بی توجهی به اخلاق دینی و حب ریاست و کم تجربگی است.
ـ می گویند: بر رسانه ها ـ این قدرت فعال جهانی ـ برای هدایت جهان به سمت و سوی اهداف خود سیطره پیدا خواهیم کرد.
ـ می گویند: حتما باید میان حکام و ملت ها شکاف و اختلاف ایجاد کرد تا حاکمان چون نابینایی که عصایش را گم کرده برای تثبیت قدرتش به ما پناه آورد.
ـ می گویند: باید آتش خصومت و کینه توزی میان تمامی گروه ها و طیف ها برافروخت تا با هم درگیر شوند و قدرت را هدف مقدسی قرار داد تا این که همه این گروه ها بر سر آن با هم رقابت کنند و این گونه حکومت ها فروپاشند و حکومت جهانی ما بر روی خرابه ها و آوارهای آن برپا شود.
ـ می گویند: ملت های فقیر و مظلوم را از ظلم حکومت ها نجات می دهیم، آن وقت از این ملت ها می خواهیم که به صفوف سربازان ما یعنی سوسیالیست ها، آنارشیست ها، کمونیست ها و ماسیونرها بپیوندند. با استفاده از حربه گرسنگی و فلاکت بر همه این ملت ها و مردم حکومت خواهیم کرد و بازوهای آن ها را برای نابودی و سرکوب هر کسی که سد راهمان می شود، به کار می گیریم.
ـ می گویند: باید بحران های اقتصادی ایجاد کنیم تا همه به برکت طلا و اموالی که داریم، در مقابل ما سر تسلیم فرود آورند.
ـ می گویند: اکنون ما به برکت وجود وسایل سری در وضعیت دفاعی خوبی هستیم، به گونه ای که اگر کشوری به ما حمله کند، کشوری دیگر به دفاع از ما بر می خیزد.
ـ می گویند: حربه آزادی مردم را به نبرد حتی با خدا و مقابله با سنت های الهی وا می دارد. این حربه تنها وسیله ممکن برای هدایت حکام این ملت ها جهت اجرای برنامه ها و سیاست های ما می باشد.
ـ می گویند: باید دولت ایمان را از دل و جان ملت ها بزداییم و اندیشه وجود خدای یکتا را از عقل و اذهان آن ها بیرون کنیم و به جای آن قوانین ورزشی مادی قرار دهیم چرا که ملت ها وقتی که تحت نظر دولتی اسلامی و متدین قرار گیرند، احساس آرامش و سعادت می کنند. به خاطر این که به مردم این فرصت را ندهیم که کارها و اعمال خود را مورد بازبینی قرار دهند، باید آنها را با وسایل مختلف مشغول کنیم تا بدین وسیله برای دشمن اصلی خود در نبرد جهانی دسیسه چینی نکنند.
ـ می گویند: باید از هر شیوه ای برای انتقال اموال ملت ها به خزانه ها و بانک های خود بهره ببریم.
ـ می گویند: برای ایجاد جوامعی به دور از انسانیت واخلاق تلاش خواهیم کرد. جوامعی که متحجر و فاقد حس انسانی و به شدت بی زار از دین و سیاست باشند تا این که تنها آرزوی آن ها مادیات و لذات دنیوی باشد. در این هنگام از هر گونه مقاومتی عاجز و ناتوان و گوش به فرمان ما هستند و ذلیل وار تحت قدرت ما خواهند بود.
ـ می گویند: کلیه عناصر قدرت و توانمندی را در دستان خود خواهیم گرفت و بر تمامی اعمال و صنایع و کارها دست می یازیم و سیاست در دستان دست پروده های ما قرار می گیرد و اینچنین در هر وقتی با قدرت فوق العاده خود می توانیم هر گونه مخالفتی و شورشی را با استمداد از نیروهایی از همین ملت ها خاموش کنیم و از بین ببریم.
ـ می گویند: بذر فتنه و اختلاف را در هر جایی و مکانی پاشیده ایم به نحوی که دیگر نمی توان آن را از بین برد و میان مصالح مادی و ملی ملت ها نوعی تضاد ایجاد کردیم و آتش فتنه های مذهبی و قومی در جوامع برافروختیم و از 20 قرن گذشته تاکنون از هیچ تلاشی برای شعله ور ساختن آن فروگذار نبوده ایم به این علت محال است که حکومت و کشوری بتواند کمک و یاری برای ضربه زدن به ما بیابد و کشورها بدون موافقت ما حتی نمی توانند یک توافق نامه ناچیزی را منعقد کنند چرا که موتور محرکه کشورها در دستان ما قرار دارد.
ـ می گویند: خداوند ما را برای حکومت بر جهان مهیا ساخته است و ویژگی ها و خصایصی به ما داده است که دیگر ملت ها از آن بی بهره اند و اگر در میان آن ها انسان های نابغه و خلاقی وجود داشت، به مقاومت با ما بر می خواستند.
ـ می گویند: باید از عواطف و احساسات دیگران به نفع خود بهره بریم و این احساسات را تحریک کنیم تا به اهداف خود برسیم و باید بر افکار و اندیشه های دیگران سلطه یافت تا به جای نابود کردن آن ها به گونه ای این افکار را در راستای خدمت مصالح و منافع خود هدایت کنیم.
ـ می گویند: توجه خاصی به افکار عمومی خواهیم داشت تا این که قدرت فکر و اندیشه سالم را از آن بگیریم و به گونه ای آن را به کار گیریم تا فکر کند شایعات ما همگی حقیقت دارد و کاری می کنیم که دیگر تشخصی ندهند که کدام وعده ها واقعی و کدام ها دروغین است. باید کمیته ها و هیأت هایی تشکیل دهیم که اعضای آن با ایراد سخنانی آتشین مدام وعده و وعید دهند و باید به گونه ای در میان ملت ها این اندیشه را که آن ها سیاست را درک نمی کنند و بهتر است که آن را برای اهل خود رها کنند، ترویج دهیم.
ـ می گویند: هر چه بیش تر تناقضات و تضادها را ترویج و شهوت را تحریک و عواطف و احساسات را بر می انگیریم.
ـ می گویند: مدیریت عالی حکمرانی تشکیل خواهیم داد که دارای ایادی زیادی در تمام نقاط کره خاکی باشد و کلیه حکام تحت امر آن باشند.
می گویند: باید بر صنعت، تجارت سلطه یابیم و مردم را به بی بند و باری و خوش گذرانی و انحطاط عادت دهیم و برای بالابردن حقوق و اجرت ها و تسهیل بازپرداخت بدهی ها و افزایش بهره های بانکی تلاش کنیم تا در این وقت ملت ها در مقابل ما به سجده افتند و تحت امر ما خواهند بود.
ـ می گویند: در ظاهر باید به خلاف باطن خود تظاهر کنیم و ظلم و ستم را تقبیح و فریاد آزادی سر دهیم و طغیان و سرکشی را محکوم کنیم.
ـ می گویند: همه رسانه ها در قبضه قدرت ما هستند مگر چند رسانه ای که زیاد مهم نیستند. این رسانه ها را برای ترویج شایعات به کار می گیریم تا این که به حقایقی راستین بدل گردند. از این طریق ملت ها را مشغول می کنیم و آن ها را از آنچه برایشان منفعتی در بردارد، باز می داریم و کاری می کنیم که به دنبال شهوت و خوشگذرانی بیافتند.
ـ می گویند: حاکمان عاجزتر از آنند که نافرمانی ما را بکنند چرا که می دانند زندان و نیست و نابود شدن سرنوشت هر شورشی است. بنابراین مطیع و فرمانبردار ما و بر منافع و مصالح ما حریص تر خواهند بود.
ـ می گویند: تلاش می کنیم که طرح هایمان قبل از زمان خود فاش نشود و قدرت و توان ملت ها را نابود نکنیم.
ـ می گویند: این ما بودیم که شیوه انتخابات و نظام حاکمیت اکثریت مطلق را بنا نهادیم، تا بدین وسیله شخص مورد نظر ما پس از این که افکار عمومی را برای رأی دادن به وی مهیا می کنیم، به قدرت برسد.
ـ می گویند: بنیان خانواده را از هم می پاشیم و خودخواهی و خودکامگی را در انسان ها تقویت می کنیم تا این که طغیان کنند و این گونه از رسیدن آن ها به مراتب عالی جلوگیری می کنیم.
ـ می گویند: تنها کسانی که دارای کارنامه سیاه و پنهانی هستند، به قدرت می رسند. این افراد امین ما هستند و از ترس این که رسوا نشوند و کارنامه سیاهشان برملا نشود، اوامر ما را اجرا می کنند. همچنین رهبران و مقامات را تربیت می کنیم و آن ها را نزد مردم بزرگ و قهرمان جلوه می دهیم.
ـ می گویند: هر وقت مناسب دیدیم به کودتا و انقلاب متوسل می شویم.
ـ می گویند: نیروهایی مخفی خود را برای رسیدن به اهداف خود تشکیل داده ایم، اما انسان های حیوان صفت از این ملت ها نسبت به اسرار و اهداف ما غافلند بنابراین به این نیروها اعتماد می کنند و در محافل آن ها رفت و آمد می کنند، که در نتیجه بر آن ها سیطره می یابیم و آن ها را برای خدمت خود تسخیر می کنیم.
ـ می گویند: تفرقه میان ملت برگزیده خداوند نوعی نعمت است و نشانه ضعف نیست، و همین امر ما را به حکومت بر جهان رساند.
ـ می گویند: همه انتشارات در دستان ما خواهد بود و فرایند ارائه اندیشه انسانی در اختیار حکومت ماست و هر انتشاراتی که مخالف اندیشه و برنامه های ما باشد با حربه قانون از ادامه فعالیت آن جلوگیری می کنیم.
ـ می گویند: مجلات و روزنامه های زیاد و مختلف و در همه زمینه ها خواهیم داشت و همه این ها ما را به اهدافمان نزدیک می گرداند.
ـ می گویند: باید دیگران را به چیزهای جذاب مانند کاباراها، اماکن رقص و سرگرمی ها و گردهمایی ها و مخدرات و فساد مشغول کنیم تا این گونه، آن ها را از مخالفت با خود و سنگ اندازی در اجرای طرح هایمان باز داریم.
ـ می گویند: هر جماعت و گروهی را محو و نابود می کنیم و این کار را با تغییر برنامه های دانشگاه ها و بازبینی و بازسازی آن ها بر اساس طرح های خاص خود شروع می کنیم.
ـ می گویند: با خشونت و سنگدلی با هر که سد راهمان شود، برخورد می کنیم.
ـ می گویند: برای گسترش دامنه نفوذ خود محافل ماسونی را در هر نقطه و مکانی توسعه می دهیم.
ـ می گویند: وقتی قدرت را به دست می گیریم غیر از دین خود کلیه ادیان را از بین می بریم و اجازه نمی دهیم هیچ دینی ترویج و گسترش یابد.
ریشه های فکری و اعتقادی
ـ صهیونیسم به اندازه تورات قدمت دارد و این جریان بود که در همان روزهای نخستین حس ملی گرایی را در میان یهودیان برانگیخت و جنبش هرتزل تنها صهیونیسم قدیمی را تجدید و سازماندهی کرد.
ـ صهیونیسم بر آموزه های تحریف شده تورات و تلمود بنیان نهاده شده است. نباید فراموش کرد که تعدادی از رهبران صهیونیسم ملحد و بی دین هستند و دین یهود تنها پوششی برای رسیدن آن ها به مطامع سیاسی و اقتصادیشان است.
ـ اکثریت یهود آنچه به اصطلاح به تلمود معروف است را یک نوع قانون اساسی دینی می دانند. تلمود عبارت است از پژوهش ها و نظریات خاخام ها و احبار یهود که در آن ها تمامی جوانب خصوصی و عمومی زندگی مشخص شده است. در آن ها احکام و تعلیماتی آمده است که وضعیت اجتماعی و سیاسی آن ها را توجیه می کند و در قلب و دل آن ها و نسل های بعدی بذر کینه و عداوت و حس انتقام جویی از جامعه بشری و دیگران و خوردن مال مردم و قتل و کشتار و هتک حرمت ناموس آن ها را می کارد و برای خوش گذرانی از خون انسان در برخی مناسبات دینی استفاده می شود و قطراتی از آن بر روی کلوچه های خاصی که در ایام عید و دیگر ایام پخته می شود، ریخته می شود.
پراکندگی و مراکز نفوذ
ـ صهیونیسم چهره سیاسی یهودی جهانی است و همچنان که خود یهودیان توصیف کرده اند، مانند فشنو خدای هندوهاست که صد تا دست دارد. صهیونیسم هم در رژیم های حاکم بر جهان ایادی خاص خود را دارد که در راستای منافع آن گام بر می دارند.
ـ این صهیونیسم است که اسرائیل را راهبری و برنامه ها و سیاست های آن را تنظیم می کند.
ـ ماسونی هم بر اساس آموزه های صهیونیسم و راهنمایی های آن فعالیت می کند و رهبران جهان و اندیشمندان زیر نظر آن هستند.
ـ صهیونیسم صدها جمعیت و انجمن در اروپا و آمریکا در زمینه های مختلف که به ظاهر متناقض هستند، فعالیت می کنند ولی در اصل همه آن ها برای خدمت به منافع و مصالح یهودیت جهانی کار و تلاش می کنند.
ـ برخی خیلی زیاد در میزان قدرت و توان آن مبالغه می کنند و برخی هم آن را ناچیز می انگارند. این دو نظر هر دو اشتباه است چرا که واقعیت موجود بر این نکته دلالت دارد که یهودیان اکنون دوران استثنایی و بلندپروازی خود را احیا می کنند.
نتیجه گیری
صهیونیسم جنبشی سیاسی و نژادپرست و افراطی است که هدف آن تشکیل دولت یهود در فلسطین است تا از آن طریق بر جهان حکومت کند.
نام صهیونیسم مشتق از کوه صهیون در فلسطین است و آموزه ها و تعالیم تورات و تلمود را که خواهان تحقیر جامعه بشری و تقویت حس انتقام جویی از غیر یهود است، تحریف کرده است و مبادی و اصول ویرانگر یهود را در کتابی تحت عنوان پروتکل های حکمای صهیون که خطرناک ترین قوانین و مقررات را در طول تاریخ در خود جای داده است، مدون کردند.
پینوشتها:
1ـ مقارنه الادیان، یوسف العشی
2ـ سفر الخروج
3ـ الیهود فی تاریخ الحضارات الاولی [یهودیان در تاریخ تمدنهای اولیه]، گوستاف لوبون، ترجمه عادل زعیتر، ص یی
4ـ سفر الخروج الاصحاح
5ـ قصه الحضاره ی
6ـ الکنز المرصود فی قواعد التلمود، روهلنج، ترجمه از فرانسه به عربی، یوسف نصر،
7ـ صهیونیسم و نژادپرستی مجموعهای از پژوهشها در رابطه با صهیونیسم و نژادپرستی در نشست طرابلس
8ـ سه هدف داشت: مقاومت در برابر ذوب شدن در جوامع، اهمیت و تکیه بر قومیت و مهاجرت و سکونت در فلسطین
9ـ خاطرات هرتزل، ماروین لونتال، نیویورک
10ـ سفر التیه سفر خروج
11ـ مزمور سفر
12ـ صهیونیسم و نژادپرستی مجموعه از پژوهشها در رابطه با صهیونیسم و نژادپرستی در نشست طرابلس.
13ـ اندیشههای صهیونیستی
14ـ سفر الخروج صهیونیسم به مقوله "ملت برگزیده خدا " بهعنوان انگیزهای جهت تسلط بر دیگر ملل و حتی قتلعام آنها در صورت لزوم مینگرد، پس میتوان گفت که تعریف و تمجید از خود و تکیه بر وحشیگری دو رکن اصلی سیاسی و صهیونیستی هستند، صهیونیستها خود را در جهانی تصور میکنند که "تنها به قدرت احترام میگذارد "، مشکل فلسطین هم از دیدگاه آنها تنها از طریق سرنیزه و زور اسلحه حل میشود نه از راه قوانین و قطعنامههای رسمی. صهیونیسم یهودیان را تحت نام "سرزمینی بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین " به سوی فلسطین میکشاند و برای تحقق این منظور از تمامی راهکارها جهت خالی نمودن فلسطین از جمعیت فلسطینی آن استفاده نمودند، آنها پس از ناکارآمد شدن راهکارهای سیاسی و اقتصادی به قدرت نظامی برای تحقق هدف خود در تخلیه فلسطین از فلسطینیان پناه بردهاند، اسرائیل همواره سعی دارد خود را "طالوت کوچک و دلیر " نشان دهد که جالوت (یعنی اعراب) را از پای درآورد، صهیونیستها عربها را عقبماندگانی به تصویر میکشند که به هیچ عنوان حاضر به پذیرش پیشرفت نخواهند شد، در حالیکه قرآن در قرون اولیه از آنها نسلی از بهترین نسلها ساخته شد اما شکلگیری چنین نسلی هرگز تکرار نخواهد شد.
منبع: سایت موعود