در ماه‌های ابتدای سال جاری میلادی و با به بن‌بست رسیدن تلاش‌های آمریکا برای متوقف ساختن غنی‌سازی و در اصل کل برنامه هسته‌‌ای ایران، نهادهای دیپلماتیک و مراکز استراتژیک آمریکایی و به تبع آن غربی حرکتی هماهنگ را برای راه‌اندازی مکانیزم تحریم‌های سخت‌تر علیه جمهوری اسلامی کلید زدند.
بر اساس این طرح قرار بر این بود تا تحریم‌های فلج‌کننده‌ای علیه ایران فعال شوند که از آن طریق جمهوری اسلامی مجبور شود تا از موضع حفظ برنامه هسته‌ای خود عقب بنشیند، اگر چه گفته می‌شد که سعی بر این است تا این تحریم‌ها بصورت هوشمند طراحی شوند و تنها برخی از نهادهای ایرانی را هدف قرار دهند، اما بر روی میز بازی، آمریکائی‌ها در محاسبات خود هیچ‌گونه محدودیتی را بر نمی‌تابند. با این همه این تحریم‌ها همچنان عملی نشده‌اند. دلیل آن هم آنچنان که گزارش‌های منابع غربی اذعان کرده‌اند، عملی نشدن اجماع قدرت‌ها است.
در واقع مشکل بزرگ غرب همراهی نکردن دو قدرت اصلی رقیب غرب در شرق، یعنی روسیه و چین بوده که هر دو از اعضای دائمی شورای امنیت و دارای حق وتو نیز هستند.
گزارش‌های منابع بررسی استراتژیک غربی از جمله "بنیاد هرتیج " مساله اصلی عملی نشدن اجماع علیه ایران را چین می‌دانند، کارشناسان هرتیج که از مراکز تحقیقات استراتژیک با سابقه آمریکا است معتقدند که مانع اصلی در مسیر تحریم "چین " بوده و در صورتی که چین حاضر به همکاری شود، هدف روسیه بسیار سهل‌الوصول‌تر خواهد بود.

* مشکل چین
بررسی‌های انجام شده توسط مراکز آمریکایی درباره چین نشان می‌دهد که چالش اصلی چین در برابر ایران اقتصادی است تا استراتژیک. البته نباید فراموش کرد که اقتصاد برای چین اهمیتی استراتژیک دارد.
این منابع تاکید می‌کنند که نیاز فزاینده چین به انرژی سبب شده است تا این کشور در برابر منابع تأمین انرژی بسیار محتاطانه برخورد کند. ایران برای چین یکی از این منابع و البته یکی از مهم‌ترین‌‌ها است.
چین استراتژی دهه‌های آینده خود را برای دستیابی به سکوی اول اقتصاد جهان، بر اساس "عدم برخورد " قرار داده و بر اساس همین استراتژی است که از چالش جدی دیپلماتیک بخصوص اگر منابع استراتژیک‌اش را تهدید کند، پرهیز می‌کند. مقاومت جمهوری خلق چین در برابر درخواست غرب و تلاش این کشور جهت آزرده نساختن ایران با توجه به همین نکته قابل تعریف است.
برای سرزمین اژدها هیچ چیز مقدس‌تر از حفظ رشداقتصادی 8 درصدی نیست و از همین جاست که تجارت انرژی و بازار ایران برای چین اهمیت می‌یابد.

* معمای عربستان
بر اساس برآوردهایی با نتایجی شبیه آنچه پیش از این مطرح شد، دستگاه دیپلماسی آمریکا برای رفع نگرانی چین فعال می‌شود. هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در سفری که به عربستان و چند کشور منطقه داشت از آن‌ها برای حل این معضل کمک می‌خواهد تا به کمک آنها بتواند چین را به اردوگاه مقابله با جمهوری اسلامی انتقال دهد. در نهایت عربستان ماموریت می‌یابد تا طی مذاکراتی به چینی‌ها تعهد بدهد در صورت قطع صادرات نفت ایران جای آن را با نفت ارزان قیمت پر کند. "سعودالفیصل " وزیر امور خارجه عربستان این مسولیت را برعهده می‌‌گیرد.
بر اساس پیش‌بینی‌های کارشناسان غربی در صورت پذیرفتن پیشنهاد غرب که عربستان به نیابت، آن را به چین عرضه کرده است، احتمالا چین با بی‌‌میلی به تحریم‌های سخت‌تر علیه ایران تن خواهد داد. اما آیا این تمام ماجرا است؟

‌*آیا چین خود یک هدف است؟
فرضیه‌های موجود تنها فرآیندهای بین‌المللی در کوتاه مدت را پیش‌بینی می‌کند و البته تنها بر هدف قرار دادن ایران تمرکز پیدا کرده سخنی از تاثیرات بلند مدت این تغییر توازن به میان نمی‌آورد.
با جدی شدن اثرات بحران اخیر اقتصادی، جایگاه چین و خیز بلند اما تدریجی این کشور در اقتصاد جهانی، بیش از گذشته سیاستمداران آمریکایی که برای سال‌ها بر بزرگترین اقتصاد جهان و قدرت بلامنازع اقتصادی حکم رانده‌اند، به تکاپو افتاده‌اند.
در صورتی که ایران هسته‌ای برای آمریکا و غرب تهدیدی در منطقه خاورمیانه محسوب شود، چین در بلند مدت موجودیت اقتصادی آمریکا را بصورت کامل تهدید می‌کند و این خطر اگرچه در دهه‌های آینده خواهد بود، ولی جدی است.
کم‌ترین نتیجه‌ای که "پروژه عربی - آمریکایی نفت برای چین " جهت مقابله با پکن عاید غرب می‌کند- اگرچه به ظاهر این پروژه علیه ایران طراحی شده باشد- حذف منابع مستقل و مطمئن تامین انرژی از اطراف چینی‌ها و ایجاد وابستگی بیشتر این کشور به منابع انرژی است که در کنترل غرب یا دوستان غرب، مانند عربستان، قرار دارد.
در چنین شرایطی امکان مانور از چین گرفته شده و با دور شدن ایران مستقل، چین از نظر تامین انرژی به شدت آسیب‌پذیر خواهد شد.
برخلاف آنچه در نگاه اول جلب نظر می‌کند، "پروژه نفت ارزان برای چین " در حقیقت همان حقه قدیمی "دانه و دام " است، دامی که نمونه دیگری از آن برای روسیه آماده شده؛ آمریکایی‌ها می‌خواهند با یک تیر دو هدف را مورد اصابت قرار دهند اول ممانعت از شکل‌گیری یک قدرت مستقل در منطقه استراتژیک خاورمیانه و در بلند مدت جلوگیری از ظهور قطبی جدید که قدرت غرب را به چالش بکشد.

دسته ها : سیاست
پنج شنبه 1388/12/27 10:30
X