تعداد بازدید : 4525181
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
مرکز تحقیقات امنیتی "استراتفور " یکی از صدها مرکز تحقیقاتی امنیتی است که به کاخ سفید در برنامهریزیها و سیاستسازیهایش در اقصی نقاط جهان، مشاوره میدهد والبته استراتفور یکی از مهمترین آنها است.
آنچه این مرکز به صورت مستمر به عنوان پیشبینیهای امنیتی منتشر میکند در حقیقت تعیین مسیرهایی است که در زمینههای سیاسی، امنیتی، نظامی، اقتصادی و سیاستخارجی در اختیار دولتمردان و نظامیان امریکایی قرار میدهد. البته این سیاستسازیها کارکردهای عمومی نیز دارد. هم برای افکار عمومی در ایالات متحده آمریکا و هم برای افکار عمومی در جهان. اینجاست که گزارش سیاستسازیها به عنوان پیشبینیهای امنیتی منتشر شده و به آن دلیل که این سیاستسازیها در اغلب موارد به کار بسته شده یا میشوند، به صورت اعجابانگیزی درست از آب در میآیند.
مرکز استراتفور در پیشبینیهای خود، سال 2010 از محدودیت بیش از پیش القاعده در میدانهای جنگ فیزیکی خبر میدهد. برخی کارشناسان مستقل امنیتی معتقدند که این محدودیتها در حقیقت شامل روشهای سرویسهای امنیتی آمریکا و انگلیس برای کوچ دادن هدفمند گروههای وابسته به القاعده و طالبان به سمت هدفهای مشخص است.
گزارش استراتفور به صورت غیر مستقیم کشورهای هدف برنامه کوچ هدفمند را معرفی میکند و ادامه میدهد:
" ما معتقدیم که در سال 2010 نمونههای بیشتری از حملات گروههای منطقهای مانند الشباب در اروپا و آمریکا دیده میشود.
همچنین به خاطر ماهیت باز جامعه اروپا و آمریکا و راحتی عملیات علیه آنها ما با تحرکات انفرادی در این دو منطقه در سالهای جاری مواجه خواهیم بود. "
این مرکز امنیتی در ادامه گزارش خود اضافه میکند که القاعده به سمت گسترده کردن حملات خود به صورت غیر متمرکز و با هدف قرار دادن اهداف پراکنده و متنوع خواهد رفت. مرکز امنیتی استراتفور انگیزه این شیوه عملکرد را روشی برای جذب نیرو و ایجاد محبوبیت برای القاعده تفسیر می کند. اما نتیجه عملی این تغییر روش بیشتر منجر به گسترش فشار روانی ناشی از حملات القاعده و تبدیل شدن مساله القاعده به موضوع روز در کشورهای هدف میشود. از سوی دیگر با گسترده شدن اهداف و کوچ و تغییر موقعیت القاعده کشورهای بیشتری با مساله القاعده درگیر شده و همهگیری گسترده القاعده محقق میشود.
آنچه به واقع در منطقه در جریان است، درگیریهای پراکنده عناصر القاعده و طالبان در افغانستان، پاکستان و عراق علیه نیروهای آمریکایی و متحدان اروپایی است؛ اما پیشبینیهای گزارشهای استراتفور کشورهای دیگری را نیز برای آینده به لیست اضافه میکند؛یمن، اندونزی، آفریقای شمالی و هند. این کشورها از دید گزارش استراتفور میدانهای جدید جنگ القاعده هستند و به همان میزان مناطقی هستند که قرار است نیروهای آمریکایی اعم از نیروهای جاسوسی و امنیتی و همچنین نیروهای کلاسیک نظامی در آنجا حضور پیدا کنند.
برآورد امنیتی مرکز استراتفور درباره کشورهای منطقه خاورمیانه و شبه قاره به شرح زیر است:
پاکستان:
یکی از مقامات پاکستانی در ژانویه 2010 به خبرنگار شینهوا گفته بود: "آیا آمریکا قادر خواهد بود که در سال 2010 رهبر القاعده را پیدا کند و او را بکشد و به تروریسم در پاکستان پایان دهد؟ ما خیلی امیدوار نیستیم ".
گرچه ارتش پاکستان در وزیرستان پیشرفت خوبی داشته است ولی بیشتر شبه نظامیان به جای اینکه به نبرد مستقیم با ارتش بپردازند به بخش های مختلفی از پاکستان فرار کردهاند.
نقطه مرزی پاکستان بسیار ناهموار است و تجربه ثابت کرده است که تسلط بر آن بسیار مشکل است و ما فکر نمیکنیم پاکستان بتواند ظرف مدت یک سال بر این منطقه مسلط شود.
به طور شفافتر پاکستان پیشرفت خوبی برای مبارزه با القاعده داشته است ولی [این کشور] هنوز در محدوده امن قرار ندارد.
در سال 2010 گروه تحریک طالبان پاکستان چند حمله به کراچی و پنجاب داشته است که با این وصف، ما در سال 2010 هم شاهد خشونت و ترور در پاکستان خواهیم بود.
افغانستان:
ما به دقت جهادگران را در افغانستان زیر نظر گرفتهایم و پیش بینیهای خود را درباره روند فعالیت جهادگران در پیشبینی سالانه خود منتشر خواهیم کرد.
یمن:
ما منتظر خواهیم بود تا ببینیم آیا "القاعده شبه جزیره عربستان " روند خود را برای به انجامرساندن کارهایی که سرو صدای زیادی ایجاد میکند تا از این طریق جهان را متوجه خود کند؛ دنبال خواهد کرد یا نه. البته این روش توسط عربستان و آمریکا به شدت سرکوب خواهد شد.
این روش سال ها پیش توسط القاعده عربستان بکار گرفته میشد که با مشاهده تکرار آن توسط القاعده شبه جزیره عربستان می توان گفت که سال سختی برای این گروه پیش رو خواهد بود.
نکته مهم اینکه در تاریخ 17 و 24 دسامبر یعنی درست قبل از اقدام به بمب گذاری در کریسمس، حملاتی علیه القاعده عربستان صورت گرفته بود، میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که فشار وارد شده به این گروه، یکی از دلایل اصلی این حمله کریسمس باشد.
ممکن است واقعه بمب گذاری در خطوط هوایی روز اول کریسمس کم رنگ بشود ولی یمن همچنان توسط گروه های مقابله با ترورریزم مورد توجه جدی قرار دارد.
اندونزی:
آیا گروه "تنظیم قعادات الجهاد " می تواند رهبری مقتدر را برای خروج از بحران بعد از مرگ "نوردالدین محمد " پیدا کند یا اینکه دولت اندونزی از ضعف اعضای باقی مانده این گروه برای کنترل آنها استفاده خواهد کرد.
آفریقای شمالی:
آیا گروه القاعده مراکش کماکان از ایدئولوژی هسته مرکزی القاعده دوری خواهد کرد و به دنبال گروههای سلفی در الجزایر با نامی دیگر عملیات خواهد کرد؟
یا اینکه القاعده مراکش ایدئولوژی و رفتار القاعده مرکزی را دنبال خواهد کرد و به نبرد با دشمن اصلی با توسل به عملیات های انتحاری و انفجار ماشین ها می پردازد؟ آیا القاعده مراکش در مالی ، نیجریه و موریتانی با همکاری با همراهانش خواهد توانست کاری وسیع تر از راهزنی و عملیات های ابتدایی انجام دهد تا خود را به عنوان یک گروه شبه نظامی معتبر معرفی کند؟
سومالی:
مسائل داخلی در سومالی و اختلاف بین جهادگران باعث تضعیف الشباب خواهد شد.
سال 2010 درباره با گروه الشباب سوال هایی را برای ما باقی خواهد گذاشت. آیا الشباب قادر خواهد بود کنترل منطقه و کشور سومالی را به دست بگیرد کشوری که می تواند مکان مناسبی برای تربیت شبه نظامیان خارجی باشد. و آیا گروه تصمیم خواهد گرفت تا از ارتباط های خود در آفریقا استفاده کند تا عملیات های خود را به شرق و جنوب آفریقا، استرالیا و اروپا گسترش دهد.
ما معتقدیم که الشباب قصد دارد به یک گروه جهادی فرامنطقه ای تبدیل شود و حتی ممکن است در سال 2010 این گروه دست به اقدامی بزند که در ماههای اخیر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کند.
هند:
ما بر این باوریم که جهادگران کشمیری به حملات خود علیه دولت هند ادامه خواهند داد و باعث یک ناآرامی گسترده در هند می شوند. علاوه بر آن بر آتش اختلاف بین دو کشور هند و پاکستان خواهند افزود و با افزایش تحرکات خود باعث ایجاد یک فرصت برای جهادگران تحت فشار قرار گرفته توسط دولت پاکستان[طالبان پاکستان] خواهند شد.
اما مهمترین بخش گزارش استراتفور برای پیشبینی آینده منطقه نتیجهگیری گزارش است که در حقیقت در قالب نتیجهگیری ارائه راهکار صورت میگیرد.
بر اساس این نتیجهگیری هدف آمریکا و متحدان آن دیگر گروههایی مانند القاعده یا طالبان نیست بلکه درگیری یک درگیری ایدئولوژیک و هدف محرکهای عقیدتی مقاومت در مقابل آمریکا و غرب به بهانه القاعده است.
"تا زمانی که ایدئولوژی جهاد زنده بماند مجاهدان قادر خواهند بود به جذب نیروهای جدید و مبارزه با جهان ادامه خواهد یافت. این نبرد با فراز و نشیب های گروههای جهادی گاهی قوت می گیرد و گاهی کم رنگ می شود.
ما احساس نمی کنیم که مجاهدان قادر خواهند بود تهدیدی ژئوپلتیک برای کشوری در دنیا باشند ولی آنها قطعا به حملات خود ادامه خواهند داد و مردم را در سال 2010 هم خواهند کشت. "