در ادامه واکاوی کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت پس از بررسی اقدامات مشارکتی‌ها در مجلس ششم (لوایح دوگانه، ارسال نامه به مقام معظم رهبری، تحصن و حمایت معاندین نظام و ضد انقلابیون خارج نشین از متحصنین و...) به دفاع مشارکتی‌ها از مجرمین سیاسی - امنیتی و ( عبدالله نوری و باند نوار سازان، بازخوانی شبکه براندازان، عباس عبدی، محسن کدیور و آغاجری) و به بازخوانی حمایت مشارکتی‌ها از "اپوزیسیون داخل‌نشین " و رسمیت دادن به آنها پرداختیم اما در این بخش به مطبوعات همسو با حزب مشارکت می‌پردازیم:

در ماه‌های نخست ریاست جمهوری خاتمی، احمد بورقانی، معاون وزیر ارشاد وقت و عضو ارشد حزب مشارکت، به شکلی فله‌ای مجوز انتشار روزنامه و هفته‌نامه را از طریق هیئت نظارت بر مطبوعات، به اسم آزادی بیان و توسعه‌ سیاسی صادر ‌کرد و با این حرکت معنادار، هر تعداد روزنامه و هفته‌نامه که توسط نهادهای نظارتی توقیف و بسته می‌شدند، تعداد دیگری جای آنها را پر ‌می‌کردند.

الف‌) مطبوعات حزب مشارکت و عملکردشان

حزب مشارکت هنوز به طور رسمی اعلام موجودیت نکرده بود که اولین جریده‌شان با نام "جامعه " را روانه‌ پیشخوان روزنامه فروشی‌ها نمودند.
یکی از خصوصیات بارز مطبوعات مشارکتی، ساختارشکنی بود. مطبوعات حزب مشارکت اعتقاد داشتند که اگر حریم‌شکنی‌شان بیشتر باشد، میوه‌ ممنوعه‌شان را زودتر خواهند چید. در این مسیر برخی از نویسندگان دوران پهلوی و معاندین جمهوری اسلامی را به کار گماشتند و همه جانبه به خطوط قرمز جمهوری اسلامی یورش بردند. در این راه اگر روزنامه‌هایی از مشارکتی‌ها توقیف می‌شد، با توجه به مجوزهای فراوانی که گرفته بودند، دیگری را فعال می‌کردند. اگر روزنامه‌های نزدیک به حزب مشارکت چون "جامعه " و "نشاط " به دلیل تخلفات صریح توقیف می‌شدند، بلافاصله جراید دیگر این حزب چون "صبح امروز " و "توس " با همان کادر و مشی پیشین، جای آنان را می‌گرفتند و بدین ترتیب علناً قانون را دور می‌زدند. بدین لحاظ نام "روزنامه‌‌های زنجیره‌ای " به آنها اطلاق گردید.
از دیگر ویژگی‌های مطبوعات حزب مشارکت می‌توان "قلم انحرافی " آنان را برشمرد که ترکیبی از سیاست‌بازی، عوام‌فریبی و تهییج مردم را در خود جای داده بود و بر همین اساس مطبوعات مذکور ایجاد التهاب و آشوب در جامعه را دنبال می‌کردند.
تندروی، افراطی‌گری، ایجاد روحیه‌ ناامیدی، توهین به مقدسات و ارکان نظام از دیگر ویژگی‌های مطبوعات مشارکتی قلمداد می‌شد و عملکرد آنان به گونه‌ای بود که تاریخ ایران این شکل هجمه را هرگز از مطبوعات به خود ندیده بود.
حملات مطبوعات نزدیک به حزب مشارکت به دین و نظام جمهوری اسلامی تا جایی شدت گرفت که رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در طی سخنرانی‌های متعددی هشدارهای قاطعانه‌ای بدان‌ها دادند و از "شبیخون فرهنگی در پوشش مطبوعات " پرده برداشتند:
"ما با یک تهاجم و جنگ حقیقی و سازمان یافته مواجه هستیم... کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه تهاجم فرهنگی خواهند شد و نشانه‌های بارز و بی‌شماری را در این زمینه مشاهده خواهند کرد ".(1)
هشدارهای رهبر انقلاب موجب شفاف‌سازی شبیخون فرهنگی دشمن برای مردم شد. دری نجف آبادی، وزیر اطلاعات وقت، در همین رابطه متذکر گردید که:
"در مبارزه‌ای که دشمنان ما آغاز کرده‌اند، برخی روزنامه‌ها و نشریات و جریان‌های سیاسی آگاهانه و ناآگاهانه زمینه‌ساز آن شده‌اند ".(2)

ب) مطبوعات همسو با حزب مشارکت از تأسیس تا تعطیلی

روزنامه‌ جامعه، اولین جریده‌ نزدیک به حزب مشارکت بود که از 1376.11.16 به مدت شش ماه، 120 شماره‌ منتشر نمود. در ابتدای مرداد 1377 این روزنامه توقیف گردید. این روزنامه که حلقه‌ اول روزنامه‌های زنجیره‌ای طرفدارحزب مشارکت قلمداد می‌شد، توسط حمیدرضا جلایی‌پور، از اعضای ارشد حزب مشارکت، هدایت می‌شد. توقیف روزنامه‌ جامعه به این شکل بود که پس از آنکه شش مورد شکایت از روزنامه‌ جامعه در شعبه‌ 34 دادگاه عمومی تهران به ثبت رسید و تفهیم اتهامات به مدیر مسئول انجام شد، جلسه‌ دادگاه، صبح روز دوشنبه 18 خرداد ماه 1377 برگزار گردید. با اتمام جلسه‌ دادگاه، هیئت منصفه به شور نشست و رأی به مجرمیت مدیر مسئول روزنامه‌ جامعه داد و قاضی نیز با توجه به نظر هیئت منصفه و به استناد مواد 608 و 640 قانون مجازات اسلامی رأی بر محکومیت جلایی‌پور داد و امتیاز این روزنامه‌ مشارکتی لغو گردید.(3)
مشارکتی‌ها با لغو امتیاز روزنامه جامعه اعلام کردند که روزنامه‌ دیگری با همان شیوه و مشی منتشر خواهند کرد و دیری نپایید که روزنامه‌ توس را به دکه‌ روزنامه‌فروشی‌ها فرستادند. از 1377.5.3 بلافاصله بعد از توقیف جامعه و در مدت پنجاه روز، 45 شماره از روزنامه‌ی توس منتشر شد. روزنامه‌ی توس همان روش ساختارشکنی و تشنج‌آفرینی روزنامه‌ی جامعه را با همان نویسندگان که در بین آنها روزنامه‌نگاران رژیم شاه نیز به چشم می‌خوردند، در پیش گرفت و از این رو، در اواخر تابستان 1377، قرار توقیف موقت انتشار روزنامه‌ی توس صادر گردید.
آنچه دلیل توقیف این جریده‌ طرفدارحزب مشارکت را سبب گردید، توهین به حضرت امام‌خمینی(ره) در مصاحبه با "ژیسکاردستن "، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه، بود. امتیاز توس دو ماه بعد از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات لغو شد و علاوه بر این، چند تن از دست‌اندرکاران مجرم آن، علاوه بر مدیر مسئول متخلف توس، از سوی شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب، احضار و بازداشت موقت شدند؛(4) چراکه قوه‌ی قضائیه که اقدام به توقیف روزنامه‌ توس کرده بود، علاوه بر مدیر مسئول آن جریده، نویسنده و دیگر دست‌اندرکاران خلافکار آن را نیز در قبال مطالب مندرج در روزنامه‌ مجرم "توس " مسئول دانست. محمد یزدی، رئیس قوه‌ قضائیه وقت، در این خصوص اعلام کرد:
"می‌توان علاوه بر مدیر مسئول، نویسنده‌ مقاله را که به دروغ اتهام زده و یا به مقدسات توهین کرده است، طبق قانون مجازات اسلامی محاکمه کرد ".(5)
دیگر جریده‌ طرفدارحزب مشارکت که حلقه‌ سوم از روزنامه‌ها زنجیره‌ای حزب مشارکت را تشکیل می‌داد و به دنبال توقیف توس منتشر گردید، روزنامه‌ نشاط نام داشت. این روزنامه از 1377.12.1 به مدت هفت ماه انتشار یافت. در 1378.6.13 نشاط به حکم قاضی شعبه‌ 1410 دادگاه عمومی تهران توقیف شد و مدیر مسئول آن برای تفهیم اتهامات به دادگاه احضار گردید.(6)
در اطلاعیه‌ای از سوی قاضی شعبه‌ 1410 دادگاه عمومی تهران، اتهام مدیر مسئول روزنامه‌ مجرم نشاط را "توهین به رهبری و مقدسات دینی " اعلام شد و قاضی دادگاه توقیف آن را طبق مواد 26 و 27 قانون مطبوعات، قانونی دانست.(7)
عملکرد ضد‌‌امنیتی مطبوعات ساختارشکن ادامه داشت تا جایی که در اردیبهشت ماه سال 1379 رهبر معظم انقلاب در هشداری انقلابی، نارضایتی خودشان را از عملکرد مجرمانه‌ برخی مطبوعات اظهار داشتند و آنان را "پایگاه دشمن در داخل ایران " خواندند:
"... من در نماز جمعه گفتم که قلباً از بعضی پدیده‌هایی که در کشور هست رنج می‌برم، نمی‌خواهم آن چیز که برای من رنج‌آور است را با افکار عمومی مطرح کنم اما آن داستان غم‌انگیز را می‌گویم... متأسفانه همان دشمنی که به وسیله‌ تبلیغات خود، همتش این است که کشور را ساقط کند، امروز در داخل، پایگاه پیدا کرده است. بعضی از مطبوعات پایگاه دشمن شده‌اند... من مایل نبودم با این حرارت و تفصیل درباره‌ برخی مطبوعات حرف بزنم اما ناگزیر شدم "(8)
در اطاعت از بیانات رهبر معظم انقلاب، دادگستری استان تهران سکوت را جایز ندانست و با صدور اطلاعیه‌ای انقلابی در تاریخ 1379.2.4 دستور توقیف دوازده نشریه از جمله جراید مجرم حزب مشارکت را صادر کرد و کودتای خزنده‌ دشمن را به بن‌بست رساند.
این اطلاعیه بدین شرح است:
"به حکم محاکم دادگستری استان تهران و به دلیل استمرار انتشار مطالب علیه مبانی احکام نورانی اسلام و مقدسات مذهبی ملت شریف ایران و ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی از ادامه‌ی انتشار شماری از نشریات جلوگیری شد.
انقلاب اسلامی ایران که به برکت جانفشانی هزاران شهید از بهترین فرزندان این ملت به پیروزی رسید، دستاوردهای بسیاری را برای ملت شریف و بزرگوار ایران به همراه داشت که از جمله‌ی آنها آزادی بیان بود. لکن دشمنان قسم‌خورده‌ این ملت و در رأس آنها آمریکا جهانخوار و رژیم اشغالگر قدس که در پی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی آمال و آرزوهای خود را بربادرفته می‌دیدند، با تمام توان خود درصدد مقابله با آن برآمدند؛ لیکن پس از آنکه نقشه‌های نظامی آنان با یاری و عنایت پروردگار متعال و هوشیاری ملت رشید ایران به ثمر نرسید، این بار تصمیم گرفتند که از طریق شبیخون فرهنگی، تهاجم دیگری را علیه مردم قهرمان و آزاده ایران و آرمان‌های مقدس آنان آغاز کنند. دشمنان قسم خورده‌ این ملت، با توسل به این شیوه و بسیج تمامی توان خود با استفاده از مزدوران خارجی و نیز عوامل خودفروخته‌ داخلی تهاجم همه جانبه‌ای را در این زمینه آغاز کردند و در هر مقطعی با استفاده از هر شیوه و وسیله‌ای برای مقابله با نظام و براندازی آن اقدام کردند و به ویژه در سال‌های اخیر در راستای تهاجم فرهنگی خود درصدد ایجاد پایگاه‌هایی در برخی از مطبوعات چاپ خارج و داخل کشور علیه جمهوری اسلامی ایران برآمدند.
متأسفانه علی‌رغم هوشیاری بسیاری از صاحبان نشریات و اهل قلم در شناسایی و مقابله با این توطئه‌ها، برخی از عوامل نفوذی دشمن با رخنه و ایجاد پایگاه‌هایی در برخی مطبوعات داخلی و جذب عناصر خود فروخته و بعضاً ساده‌لوح از طریق معدودی نشریات و جراید، هدف اربابان خود را تعقیب کرده و برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی، قانون مطبوعات و سایر قوانین، مطالبی علیه مبانی و احکام نورانی اسلام، مقدسات مذهبی ملت شریف ایران، ارکان نظام جمهوری اسلامی، مصالح جامعه و امنیت و وحدت ملی منتشر کرده‌اند... از آنجایی که احترام به اصل آزادی بیان از بالاترین و والاترین دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است، مسئولان ذیربط به دفعات مکرر از مجاری مختلف درباره‌ی لزوم هوشیاری صاحبان مطبوعات در مقابله با این حربه‌ دشمن تذکر و هشدار داده و از آنان خواسته شد که عوامل نفوذی را از خود طرد و اجازه ندهند برخلاف قانون و مقدسات این ملت شهیدپرور مطالبی در نشریات آنان درج شود، لیکن متأسفانه معدودی از این افراد علی‌رغم تذکرات مکرر مسئولان نظام، خصوصاً دستگاه‌های ذیربط از قوه‌ مجریه و قضائیه، نه تنها به تخلفات خود ادامه دادند، بلکه روز به روز گستاخانه‌تر و هم‌صدا با دشمنان قسم‌خورده مطالبی را علیه مبانی اسلام، انقلاب، ارزش‌ها، وحدت ملی و مصالح و منافع مردم منتشر کرده‌اند تا جایی که دشمنان را خوشحال و مردم متدین و مسلمان ایران و حتی مقام معظم رهبری، علمای اسلام و مسئولان عالیرتبه‌ی نظام را نگران کرده‌اند.
... بر همین مبنا شماری از محاکم دادگستری استان تهران براساس مسئولیت و وظیفه‌ای که قانون بر دوش قوه‌ی قضائیه‌ی درباره‌ی پیشگیری از جرم قرار داده است، پس از تذکرات مکرر به این دسته از نشریات متخلف و انجام اقدامات تأمینی مکرر برای جلوگیری از وقوع و تکرار جرم و با توجه به شکایات وارده و نیز با استفاده از محتویات پرونده‌های متشکله دال بر اصرار به تخلف از مواد 6 و 7 قانون مطبوعات مصوب سال 1364، برای پیشگیری از وقوع جرایم بعدی که آثار سویی در اذهان و افکار عمومی داشته و موجب نگرانی قشرهای مختلف جامعه است، به استناد بند 5 اصل 156 قانون اساسی جمهوری اسلامی و ماده‌ی 13 قانون اقدام‌های تأمینی و تزیینی مصوب 1339، دستور توقیف موقت تعدادی از این نشریات را به شرح زیر صادر کردند:
روزنامه‌ گزارش روز به مدیر مسئولی محمد مهدوی‌خرمی؛
روزنامه‌ بامداد نو به مدیر مسئولی ابوالقاسم گلباف؛
روزنامه‌ آفتاب امروز به مدیر مسئولی فریدون عموزاده خلیلی؛
روزنامه‌ پیام آزادی به مدیر مسئولی داوود بهرامی سیاوشانی؛
روزنامه‌ فتح به مدیر مسئولی یدالله اسلامی؛
روزنامه‌ آریا به مدیر مسئولی محمدرضا زهدی؛
روزنامه‌ عصر آزادگان به مدیر مسئولی غفور گرشاسبی؛
روزنامه‌ آزاد به مدیر مسئولی محمدرضا یزدان پناه فدایی؛
هفته‌نامه پیام‌ هاجر به مدیر مسئولی اعظم طالقانی؛
هفته‌نامه‌ آبان به مدیر مسئولی محمد حسن علیپور.
هفته‌نامه‌ ارزش به مدیر مسئولی علی نظری؛
ماهنامه‌ ‌ایران فردا به مدیر مسئولی عزت‌الله سحابی ".(9)
روز بعد دادگستری تهران روزنامه‌های مجرم صبح امروز و اخبار اقتصاد را نیز توقیف کرد. مرتضوی در این حکم خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت:
"وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
احتراماً:
با عنایت به اینکه آقای سعید حجاریان در اثر ترور ناجوانمردانه‌ اسفند 1378 تا این تاریخ عملاً قادر به انجام وظایف صاحب امتیازی و مدیر مسئولی روزنامه‌ صبح امروز مقرر در قانون مطبوعات مصوب سال 1364 نمی‌باشد و تاکنون بیش از نود کلاسه‌ پروژه‌ کیفری علیه نامبرده تشکیل که در بسیاری از جرایم منتسب به این روزنامه در قانون مطبوعات مجازات لغو امتیاز پیش‌بینی گردیده، علی‌هذا از آنجا که پس از حادثه‌ ترور، تعداد زیادی پروژه‌ کیفری علیه روزنامه‌ صبح امروز تشکیل و شکات پرونده از اینکه روزنامه‌ مذکور بدون نظارت مسئول قانونی، علیه نام سؤال‌کنندگان به ایراد تهمت و افترا و نشر اکاذیب و توهین و اهانت می‌پردازد و تقاضای تعیین تکلیف وضعیت حاضر روزنامه را نموده‌اند لهذا از آنجا که اظهارات اخیر جنابعالی مبنی بر معرفی مدیر مسئول جدید به‌وسیله‌ی آقای سعید حجاریان قبل از ترور جهت تعیین تکلیف و تعیین صلاحیت به هیئت نظارت بر مطبوعات یک روز بعد به وسیله‌ آقای غلامعلی ریاحی وکیل این روزنامه طی مصاحبه‌ مطبوعاتی تلویحاً تکذیب گردید و مشارالیه صراحتاً اظهار داشت هیچ‌گونه تغییری در مدیریت روزنامه‌ صبح امروز به عمل نخواهد آمد؛ لذا با عنایت به اینکه انتشار روزنامه‌ صبح امروز در حال حاضر بدون نظارت قانونی به عمل می‌آید و ادامه‌ درمان و مریضی آقای سعید حجاریان از مصادیق ماده‌ 14 قانون مطبوعات ناظر به بندهای ماده 9 همان قانون می‌باشد و به لحاظ اجتماع مسئولیت صاحب امتیازی و مدیر مسئولی در یک نفر، ادامه‌ انتشار این روزنامه با توجه به کثرت شکایات وارده‌ی جدید و بلاجواب ماندن آنها مغایر با مقررات قانون مطبوعات می‌باشد، فلذا مستنداً به مواد 14 و 9 قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و بند 5 از اصل 156 قانون اساسی و اصرار روزنامه‌ی مذکور در تخلف از مقررات ماده‌ی 6 قانون مطبوعات قرار توقیف موقت انتشار روزنامه‌ی صبح امروز صادر و اعلام می‌گردد. مقرر است تا اطلاع ثانوی و زمان تعیین تکلیف ناظر قانونی این روزنامه و مدیر مسئولی که از نظر موازین قانونی قادر به نظارت بر روزنامه و حایز شرایط قانونی باشد از ادامه‌ی انتشار این روزنامه جلوگیری به عمل آید.
رونوشت:
رضا کفاش تهرانی عضو شورای سردبیری روزنامه‌ صبح امروز جهت اطلاع و اجرای دستور قضایی دادگاه در غیاب مدیر مسئول ".
صبح روز بعد، اعلام شد حکم توقیف روزنامه‌ صبح امروز لغو شده است و روزنامه‌ی مذکور به فعالیت خود ادامه داد.
اما در تاریخ 1379.2.8، شعبه‌ی 1410 و 1413 دادگاه عمومی تهران مجدداً طی اطلاعیه‌ای روزنامه‌ صبح امروز را توقیف کرد. به همراه این اطلاعیه روزنامه‌ی مشارکت، دیگر روزنامه‌ متخلف حزب مشارکت، نیز توقیف شد. در گزارشی که روزنامه‌ همشهری به نقل از روابط عمومی دادگستری کل استان تهران چاپ کرد، آمده است:
"به گزارش روابط عمومی دادگستری کل استان تهران قرار توقیف روزنامه‌ صبح امروز به استناد مواد 14 و 9 قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و بند 5 از اصل 156 قانون اساسی و با توجه به اصرار روزنامه‌ی مذکور در تخلف از مقررات ماده‌ی 6 قانون مطبوعات صادر شده است.
قرار توقیف روزنامه‌ مشارکت نیز به استناد مواد 6 و 7 قانون مطبوعات، تبصره‌ی 3 ماده‌ی 31 قانون مذکور، ماده‌ی 13 قانون اقدامات تأمینی و تربیتی و نیز بند 5 از اصل 156 قانون اساسی صادر شده است ".(10)
در گزارش دادگستری کل استان تهران اضافه شده است: "علاوه بر تعداد کثیر شکایات وارده علیه مدیر مسئول روزنامه‌ مشارکت، تخلف از مقررات مواد 6 و 7 قانون مطبوعات مصوب سال 1364 مستفاد می‌شود. این روزنامه همچنین صریحاً از مقررات تبصره‌ سه ماده‌ی 23 و تبصره‌ 31 قانون مطبوعات تخطی نموده و حتی برخی از شکات با ارائه‌ نسخه‌ای از روزنامه، برابر مواد مذکور، تقاضای اعمال مقررات قانون مطبوعات را نموده‌اند. علاوه بر مقررات مواد فوق، به منظور پیشگیری از وقوع جرایم بعدی که آثار سوئی در اذهان و افکار عمومی داشته و موجب نگرانی اقشار جامعه می‌باشد، شعبه‌ 1413 دادگاه عمومی تهران به استناد ماده‌ 13 قانون اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب 1339 و بند 5 از اصل 156 قانون اساسی دستور توقیف موقت روزنامه‌ مشارکت را صادر نمود ".(11)
بدین ترتیب روزنامه‌های طرفدار حزب مشارکت به نام‌‌هایی "عصر آزادگان، آفتاب امروز، صبح امروز و مشارکت " در یک حرکت انقلابی توقیف ‌شدند تا به اتهامات محرز آنان رسیدگی گردد.
حزب مشارکت که عملاً مطبوعات ساختارشکن خود را از دست داده بود، در فکر جریده‌ای دیگر افتاد. بر همین اساس محسن میردامادی، دبیر کل حزب حال حاضر حزب مشارکت، وارد میدان ‌شد و مأمور راه‌اندازی روزنامه‌ نوروز گشت. روزنامه‌ای که رویه‌ای همانند دیگر مطبوعات متخلف حزب مشارکت داشت و نوک حمله‌اش به مقدسات و ارکان نظام نشانه رفته بود.
دیری نپایید که این جریده‌ جدید حزب مشارکت نیز در اوایل سال 1380 توقیف ‌گردید. توقیف نوروز با قرار صادر شده از شعبه‌ی 1410 دادگاه عمومی تهران به اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب و افترا صورت گرفت و این قرار پس از برگزاری جلسات متعدد رسیدگی و دفاعیات متهم و رأی هیئت منصفه مبنی بر مجرم بودن مدیر مسئول از سوی مرتضوی، رئیس شعبه‌ 1410، به تعطیلی دایم جریده‌ غوغاسالار حزب مشارکت مبدل شد.(12)

ج) هشدارهای انقلابی مقام‌معظم رهبری به مطبوعات ساختارشکن

در طی دوران اصلاحات مطبوعات دوم خردادی و در رأس آن جراید حزب مشارکت علیه مبانی انقلاب و ارکان نظام جمهوری اسلامی و عقاید اسلامی جامعه، حملات برنامه‌ریزی شده‌ای را تدارک دیدند. تیترها و مطالب منتشرشده در مطبوعات حزب مشارکت هر روز بوی توطئه می‌داد و مقصود شوم در انتخاب آنها کاملاً مشهود و مبرهن بود. جراید مشارکتی به گونه‌ای در هتک حرمت نظام و انقلاب کوشیدند که گویی به مثابه بلندگوی رادیو اسرائیل و آمریکا در خاک جمهوری اسلامی حضور داشتند. آنها نه تنها در حمله به انقلاب و نظام از کوچک‌ترین تلاشی فروگذار ننمودند بلکه در یورش به دین مبین اسلام نیز بسیار کوشیدند.
عملکرد ضد‌‌انقلابی و ضد‌‌اسلامی مطبوعات منحرف حزب مشارکت تا جایی پیش رفت که مقام معظم رهبری راهی جز هشدار‌های قاطعانه و صریح در مقابل این حرکات ضد‌‌انقلابی نمی‌دیدند. به همین سبب در طی دو سال از شهریور 1377 تا تیر 1379، هشدار‌های انقلابی خود در این زمینه را که بالغ بر ده هشدار مستقیم و علنی می‌شود، اعلام کردند؛ هشدارهایی که هر یک از سوی مشارکتی‌ها نادیده گرفته شد.
اهمیت وافر هشدارهای انقلابی مقام معظم رهبری در قبال مطبوعات غوغاسالار و همچنین ضرورت ثبت آنها در تاریخ جمهوری اسلامی، نگارنده را بر آن داشت تا در ادامه‌ی بحث این سخنان قابل تأمل را در اختیار خوانندگان گرامی قرار دهد:

1ـ این آزادی خیانت است.... من با مسئولان اتمام حجت می‌کنم

"مشکل آنجا بروز می‌کند که اسلام را قبول ندارند، امام را مطلقاً قبول ندارند، این نظام را قبول ندارند. از اول تا توانستند با این نظام جنگیدند و آن وقتی به خانه‌هایشان رفتند نشستند، که دیدند دیگر سلاح‌هایشان کند شده است. اینها بیایند پشت سر کسی یا جمعی پنهان بشوند و شروع کنند به ایمان مردم دست‌اندازی کردن و آن را هدف قراردادن، این قابل قبول نیست. من می‌بینم که بعضی از مطبوعات کشور متأسفانه دستخوش چنین بحرانی هستند که باید خودشان را نجات بدهند. دستگاه‌‌های فرهنگی و امنیتی و قضایی کشور در این زمینه موظف‌اند.
ما به آزادی بیان و آزادی فعالیت‌های اجتماعی معتقدیم. اصلاً‌ این مفاهیم و این حقایق را، انقلاب و پیشروان انقلاب در این کشور آوردند،‌ این چیز‌ها که در این کشور نبود، نه از آزادی بیان خبری بود، نه حتی اسمی، نه از آزادی فعالیت‌های اجتماعی خبری بود، انقلاب اینها را برای این کشور آورد، امام اینها را به این کشور هدیه کرد، خون شهدا این چیزها را به این کشور بخشید. کسانی که پاسدار خون شهدا هستند، کسانی که پیرو امام هستند، آنها علمداران این مفاهیم‌اند، در اینکه شکی نیست، اما این آزادی محدود است، حد این آزادی کجاست؟ حدش عبارت است از آن حدودی که اسلام تعیین کرده است. اگر بنا شد کسانی مردم را به بی‌ایمانی و به شهوات سوق بدهند، آنها در این‌کار آزاد نیستند. این آزادی خیانت است. اگر کسانی قرار شد بنشینند توطئه کنند و این توطئه را به شکلی در یک نوشته منعکس کنند، این آزادی، توطئه است، این آزادی مردود است. بنده منتظر می‌مانم ببینم دستگاه‌های مسئول چه می‌کنند، والا جلوگیری از این حرکات موذیانه، کار دشواری نیست. هیچ وقت هم ما فکر اینکه دنیا چه می‌گوید، روزنامه‌های دنیا چه می‌گویند، سازمان‌های دنیا چه می‌گویند، نکرده‌ایم و نباید بکنیم.
مگر باید برای مصالح کشور و مصالح یک ملت، منتظر این حرف‌ها ماند؟ بنده منتظر اجازه‌ بین‌المللی برای نحوه‌ اداره‌ این کشور نمی‌مانم. منتظرم دستگاه‌های مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضایی، دستگاه‌های امنیتی، کار خودشان را بکنند، ببینیم این کسانی که در بعضی از این مطبوعات، ایمان مردم را هدف گرفته‌اند، از جان مردم چه می‌خواهند.
اینها به انقلاب اهانت می‌کنند. رئیس‌جمهوری محترم در مرقد امام(ره) سخنرانی بسیار خوبی کردند که من بعد، از ایشان به خاطر آن سخنرانی تشکر کردم. اما در روزنامه به عنوان انتقاد می‌نویسند که رئیس‌جمهور متأسفانه در آن سخنرانی، باز همان لحن انقلابی را به خودش گرفت! لحن انقلابی شد یک نقطه‌ ضعف؟ این‌قدر اینها بی‌شرم‌اند! خاطرات جنگ،‌ یاد جنگ، یادگارهای جنگ، یادگارهای شهادت،‌یادگارهای نجابت و عصمت در این کشور مردود واقع بشوند، به چیزهایی بپردازند که به خیال خودشان ایمان جوانان را هدف قرار بدهد،‌ یا آنها را به مسائل خاص جوانی سرگرم بکند؛ این نمی‌شود، این قابل قبول نیست.
من یک بار دیگر هم در اول امسال این هشدار را دادم، این هم بار دوم است. من با مسئولان اتمام حجت می‌کنم. مسئولان باید در این مورد اقدام بکنند، ببینند کدام روزنامه است که از حدود آزادی پا را فراتر می‌گذارد. آنچه که برای این ملت مفید است، آنچه که آزادی حقیقی است، آنچه که بیان رأی بدون توطئه است، آن را از توطئه و خیانت و اضلال و ناامید کردن مردم جدا کنند.
این ملت، ملت انقلابی است. این کشور، کشور اسلام و امام زمان و اهل بیت و قرآن است. ریشه‌های ایمان در این کشور، خیلی عمیق است. سال‌ها حرکت استکباری و استعماری با همه‌ی مظاهر بی‌ایمانی که آورد و وارد این کشور کرد، نتوانست این ملت را از دین و ایمانش جدا کند. آن کسانی که نگاهشان به دروازه‌های غرب و به‌خصوص آمریکاست، تا ببینند آنها چه اشاره می‌کنند و اینها همان را بگویند، چه فکر می‌کنند؟ مگر می‌شود به کسانی که تقریباً همه‌ی این بیست سال را در مقابل انقلاب و امام و مردم ایستادند، اجازه داد که حالا بیایند میداندار صحنه بشوند و بنا کنند گذشته‌ی این بیست سال را، گذشته‌ی این انقلاب را، گذشته‌ی این ملت را، دوران امام را، با اهانت و دروغ و تهمت زیر سؤال ببرند.(13)

2- آنها می‌خواهند دشمن را خوشحال کنند

"قلم‌های مزدور و مسموم سعی می‌کنند این اوضاع مردمی و مطلوب را که ارمغان لطف پروردگار و مرهون همت مردم و شجاعت جوانان کشور است، کم و بی‌اهمیت جلوه دهند و این در حالی است که همین حکومت مردمی و دینی، بزرگ‌ترین دشمن برای منافع آمریکا محسوب می‌شود و چنین تشکیلاتی برای بیگانگان و طمع‌ورزان بسیار خطرناک است.
کسانی که اهل فکر و نظرند و جایی برای اظهار نظر دارند، باید بدانند چه می‌گویند و چه می‌نویسند، مبادا آنها به تبع تبلیغات بیگانه، به گونه‌ای حرف بزنند که گویی در این کشور، یک فضای استبدادی وجود دارد.
آن روزی که در این کشور استبداد حاکم بود و همه‌ی ارکان اداره‌ی امور مردم را فرا گرفته بود، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها اعتراض نکردند، رادیوهایشان هرگز علیه آن دیکتاتوری سخن نگفتند و رعایت حقوق بشر را نیز نادیده گرفتند و از خدا می‌خواستند که نظام مستبد شاهنشاهی باقی بماند. در آن زمان قلم به‌دستان مزدوری که اکنون سرو صدایشان از داخل و خارج به گوش می‌رسد، حتی کلمه‌ای حرف نزدند.
اگر در کشور خفقان حاکم باشد آیا ممکن است افرادی بتوانند در مطبوعات رسمی کشور هرچه می‌خواهند بر طبق میل دشمن بنویسند و پخش کنند؟ آنها می‌خواهند دشمن را خوشحال کنند و اگر دل مردم خوبمان شکست، جوانان مأیوس شدند و خون این همه شهید پایمال شد، از نظر آنها مانعی ندارد ".(14)

3ـ برخی روزنامه‌ها همان نقش بوق‌های تبلیغاتی خارجی را در به جان هم انداختن گروه‌های مختلف ایفا می‌کنند

"روزنامه‌ها باید از آزادی به گونه‌ای استفاده کنند که دل‌ها و جناح‌های سیاسی را به یکدیگر نزدیک کنند و گروه‌ها و جناح‌های سیاسی نیز اگر واقعاً به مبنا و اصولی اعتقاد دارند، باید در عمل خود را هرچه بیشتر به گروه‌های رقیب نزدیک سازند و اختلاف را به جای بزرگنمایی با همدلی حل کنند.
وقتی مردم ببینند که رؤسا و مسئولان کشور با هم اختلاف دارند و با یکدیگر دشمنی می‌کنند و بدتر از همه فضا را متشنج می‌سازند دلشان می‌شکند و در این میان متأسفانه برخی روزنامه‌ها همان نقش بوق‌های تبلیغاتی خارجی را در به جان هم‌انداختن گروه‌های مختلف ایفا می‌کنند ".(15)

4ـ کسی که با دشمن دوست شد دیگر نمی‌توان به او اعتماد کرد

"هیچ‌کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد. فلسفه‌ این انقلاب، آزادی بیان و فکر است. اما نباید این آزادی به‌گونه‌ای باشد که عده‌ای حرف، خواست، تحلیل و جهت‌گیری دشمن را بر همه‌ی حرف‌های دیگر مقدم کنند و آن را اصل و ملاک قرار دهند؛ زیرا کسی که با دشمن دوست شد دیگر نمی‌توان به او اعتماد کرد ".(16)

5- اینها ذهن‌ها را منحرف و گمراه می‌کنند

"و اما امنیت سیاسی، امنیت سیاسی معنایش این است که تفکرات و معارف سیاسی در جامعه، معارف واضح و دور از نفاق و دو گونه‌گویی و دوگونه اندیشی باشد. معنایش این است که کسانی که متصدی بیان مسائل سیاسی برای مردم هستند، نسبت به مردم امانت به خرج بدهند. معنایش این است که کسانی که متصدی نوشتن و پخش کردن و منتشر کردن معارف فکری جامعه هستند، دروغ نگویند، فریب ندهند، تقلب نکنند و در طعامی که علی‌الظاهر شیرین هم هست زهر مخلوط نکنند، این امنیت سیاسی است.
آن قلمی که برمی‌دارد بیست سال تلاش و مجاهدت مظلومانه و فداکارانه‌ این ملت را در مقابله‌ با قدرت‌های زورگوی چپاولگر دشمن ظالم انکار می‌کند، این امنیت سیاسی کشور را به هم می‌زند و ناامنی فکری ایجاد می‌کند. آن کسی که در داخل کشور، با استفاده از امکاناتی که قانون و بیت‌المال این مردم در اختیار او گذاشته است، برمی‌دارد خواسته‌های دولتمردان و سیاستمداران فلان کشور دشمن را توجیه می‌کند و با قالب‌های علی‌الظاهر پسندیده، به خورد یک عده می‌دهد، این ناامنی سیاسی و فکری ایجاد می‌کنند این هم مثل اشرار لب مرز است. آنها مگر چه کار می‌کنند؟ آنها هم جنس قاچاق می‌آورند و جوانان مردم را دچار انواع بدبختی‌ها و بیماری‌ها و اعتیاد می‌کنند، اینکه دارد این کار را می‌کند، از او که کمتر نیست، اگر خطرناک‌تر نباشد.
اینها ذهن‌ها را منحرف و گمراه می‌کنند. بنده‌ درباره‌ی مطبوعات و نوشتن‌ها صحبت‌های زیادی کرده‌ام. هیچ‌کس هم نمی‌تواند منکر این بشود که بنده طرفدار فکر آزاد، قلم آزاد،‌ بیان آزاد، معارف منتشر شده‌ی گوناگون در این کشورم، اعتقاد من این است من می‌گویم بایستی افکار و آرا و سلایق مختلف در کشور به صورت صحیح و درست مطرح بشود. اما گفتن معارف یک حرف است، دروغ گفتن به مردم و دروغ نوشتن و تحریف کردن حقایق و بلندگوی دشمن شدن، حرف دیگری است. آنچه که من در باب مطبوعات نمی‌توانم قبول کنم و بپذیرم، این دومی است.
عوض بیست روزنامه، دویست روزنامه هم منتشر بشود،‌ طوری نیست. یک عده اگر توانایی داشته باشند و حرفی برای گفتن داشته باشند لابد خواننده‌هایی هم پیدا خواهند کرد و مانعی هم ندارد. اما اگر قرار باشد روزنامه‌هایی که منتشر می‌شود با استفاده از کمک این مردم، علیه مصالح این مردم بنویسد آن هم به شکل دروغ و افترا نه اینکه عقیده‌ای دارد و می‌نویسد، بنا باشد بلندگوی رادیوی اسرائیل یا رادیوی آمریکا در این کشور بشود، این قابل قبول نیست. کسانی بیایند احکام و ضروریات اسلام را انکار کنند- مثلاً قصاص را منکر بشوند- این هم یک مقوله‌ دیگر است. نوع دیگری از ایجاد ناامنی است. البته من در این ایام سفر و اشتغالات آن نتوانستم به طور مسجل و دقیق به کنه این مطلب برسم، گفتم رسیدگی کنند. اگر کسی پیدا بشود که به انکار ضروریات دین که از جمله ضروریات دین، قطعاً قصاص اسلامی و شرعی است، تجاهر کند، این مرتد است و حکم مرتد هم در اسلام معلوم است.
دشمن، فریب و تبلیغات اغواگر خود را هم قطع نمی‌کند، نباید تسلیم تبلیغات اغواگر دشمن شد. آن کسانی که سعی می‌کنند با شعارهای انحرافی در میان مردم، ذهن مردم را از حرکت عمومی اسلامی و ایمانی آنها جدا کنند به نفع دشمن کار انجام می‌دهند،‌ چه بفهمند، چه بدانند چه ندانند ".(17)

6ـ این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است

"من قلباً از بعضی از پدیده‌هایی که در کشور هست، رنج می‌برم. من نمی‌خواهم آنچه را که برای من رنج‌آور است، با افکار عمومی مطرح کنم، اما این نکته که آن روز گفتم داستان غم‌انگیزی است، حقیقتاً همین طور است.
بنده در دو سال قبل از این، در یکی از خطبه‌های نماز جمعه گفتم که دستگاه‌های استکباری دنیا- و در رأس همه، آمریکا- از تبلیغات برای ساقط کردن و ایجاد اغتشاش در کشور‌ها استفاده می‌کنند، بعد به آن مراکز تبلیغاتی خطاب کردم و گفتم: ولی بدانید این توطئه که شما بخواهید به‌وسیله‌ رادیوهایتان در ایران اسلامی همان برنامه‌هایی را که در اروپای شرقی و در بعضی از کشور‌های دیگر به وجود آوردید، به وجود بیاورید، این نشدنی است. این خیال خامی است. من حالا می‌بینم متأسفانه همان دشمنی که به وسیله‌ی تبلیغات خود، همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه بکند، امروز به جای رادیو‌ها آمده و در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمن‌اند، همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیون‌های بی.بی.سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند!.
من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوع مطبوعات، اگر به جای بیست تا روزنامه دویست تا روزنامه هم در این کشور دربیاید بنده خوشحال‌تر هم خواهم بود و از اینکه روزنامه‌های کشور زیاد بشوند، هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات آن طوری که در قانون اساسی هست، مایه‌ روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، این مطبوعات هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه‌ همت‌شان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و ایجاد بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت به نظام است! ده تا پانزده تا روزنامه، گویا از یک مرکز تولید می‌شوند، تیترهای شبیه به هم، در قضایای مختلف قضایای کوچک را بزرگ می‌کنند و تیترهایی می‌زنند که هر کس این تیتر‌ها را نگاه می‌کند خیال می‌کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! ‌اینها امید را در جوانان می‌میرانند. روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می‌کنند، نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می‌دهند!
من نمی‌دانم مدل اینها کجاست و کیست! مطبوعات غربی هم این‌طور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفته‌اند! در دنیایی که برای بعضی از روزنامه‌های ما مدل روزنامه‌نگاری است، اگر مسئولی، وزیری، حتی رئیس‌جمهوری دزدی بکند، می‌نویسند و افشا می‌کنند، اگر جنایت بکند، افشا می‌کنند، اگر رشوه‌خواری بکند، تیتر می‌زنند و می‌گویند، اما به قانون اساسی کشور حمله نمی‌کنند، به مجلس قانونگذاری حمله نمی‌کنند، ممکن است از قوانین مصوب انتقاد بکنند، تحلیل بکنند، اما در قبال یک قانون هوچی‌بازی راه نمی‌اندازند، اینها از صاحبان اصلی این روش‌ها هم قدم جلوتر گذاشته‌اند! قانون اساسی مورد اهانت، سیاست‌های اصلی کشور مورد اهانت، قضایای کوچک، درشت‌نمایی شده! در هر حادثه‌‌ای، جو تهمت فضا را پر می‌کند! تروری اتفاق می‌افتد، هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست، هنوز از اینکه حادثه را چه کسی انجام داده، هیچ‌کس سرنخی نداشته، اما می‌بینید که در روزنامه تیتر می‌زنند، سپاه را متهم می‌کنند، بسیج را متهم می‌کنند، روحانیت را متهم می‌کنند! هدف از این کارها چیست؟! چرا با بسیج این قدر بدند؟! من در بخش اول صحبتم به شما عرض کردم که جوان سرشار از انرژی است، جوان هیجان‌طلب است. آن روزی که کشور دچار یک جنگ مسلحانه باشد، جوانان با میل و رغبت می‌روند. آن وقتی که کشور در آرامش و صلح است، برای ارضای سالم هیجان‌طلبی جوانان، چه چیزی بهتر از بسیج؟ این ابتکار امام بود. روح هیجان‌طلب جوانان، اگر بنا باشد در راه سازنده، در راه ایمانی، در راه سالم، در راهی که می‌تواند برای کشور مفید واقع بشود، به کار بیفتد، چه سازمانی مهم‌تر و مطمئن‌تر از سازمان بسیج است؟ چرا این قدر با بسیج دشمنی می‌کنند؟ با چه دشمن‌اند؟! چرا این قدر بسیج را زیر سؤال می‌برند؟! اینهاست که آن انگیزه‌های باطنی را برملا می‌کنند.
من می‌دانم که در بسیاری از این مطبوعات آدم‌های خوب و مؤمنی مشغول کارند، چه کسانی که قلم می‌زنند، چه کسانی که اداره می‌کنند. اما در لابه لای همین‌ها اثر انگشت عبدالله بن ابی‌ها را من می‌بینم، تفرقه‌افکنی‌ها، اختلاف‌افکنی‌ها، تشنج آفرینی‌ها، تشویق افکار عمومی، ناامید کردن‌ها، یأس پراکنی‌ها، چهره‌سازی عناصر وابسته و مرید دشمن، از نظر انداختن عناصر مفید و مؤمن و مخلص و دلسوز! البته این کارها به جایی هم نخواهد رسید، خدای متعال رسوا می‌کند.
من البته مایل نبودم با این صراحت و تفصیل درباره‌ی بعضی از مطبوعات حرف بزنم؛ در واقع ناگزیر شدم. من با مسئولان صحبت کردم. رئیس‌جمهور محترممان هم مثل من از این مطبوعات ناراحت است؛ من با ایشان هم صحبت کرده‌ام. شنیدم ایشان بعضی از اینها را جمع کرده‌اند، نصیحت کرده‌اند و به آنها حرف‌هایی زده‌اند. من نمی‌دانم آیا کار با نصیحت پیش می‌رود یا نه، بعید می‌دانم! وقتی که دشمن برای اثرگذاری بر روی اذهان عمومی و ایجاد مسئله‌ی روز، برنامه‌ریزی کرده، فرصت نمی‌دهند که مردم نفس بکشند. اگر مردم در جایی یک شادی هم پیدا کنند، بلافاصله مسئله‌ای را علم می‌کنند و دایم کشمکش راه می‌اندازند!
من بارها به مسئولان دولتی تذکر داده‌ام و به طور جدی از آنها خواسته‌ام که جلوی این وضعیت را بگیرند. این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست. این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد مطبوعات نیست‌ـ انتقال مستقیم اطلاعات مورد تأیید ماست ـ این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است، جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه‌ی تبلیغاتی دشمن است، من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور، به حال جوانان، و به حال انقلاب، به حال ایمان مردم مضر می‌دانم. این جریان، دایم درصدد قداست‌شکنی از مسائل اساسی اسلامی است، مباحث اسلامی را زیر سؤال می‌برند. انقلاب را زیر سؤال می‌برند نه با بیان منطقی، با روش‌های بسیار غلط که جز در مطبوعات ناسالم، در دوره‌هایی که بوده انسان نمی‌تواند نظیر و شبیه‌اش را پیدا کند! من به نظرم رسید بعد از آنکه با مسئولان در میان گذاشتم و به رئیس‌جمهور گفتم، این را به عنوان یک درد دل و شکوه- مثل پدری که با فرزندانش مطلبی را در میان می‌گذارد- با شما در میان بگذارم.
البته من به شما عرض بکنم که یکی از هدف‌های دشمن این است که با تحریک احساسات، در کشور ایجاد ناامنی بکند. من قویاً توصیه می‌کنم که به خاطر احساسات و به خاطر طرفداری از فلان کس، مبادا برخلاف قانون هیچ اقدامی انجام بگیرد، من به هیچ وجه اجازه نمی‌دهم. دشمن وقتی بخواهد ایجاد اغتشاش و درگیری بکند، برای او خیلی مشکل نیست که چهار نفر مزدور را در بین بچه‌های مؤمن، بچه‌های حزب‌اللهی و بچه‌های صادق بفرستند، به عنوان طرفداری از رهبری، به عنوان اینکه رهبری مظلوم واقع شده، بیایید کمک کنید، سپس جنجال درست کنند! مراقب نفوذی‌ها باشید. من می‌خواهم فقط شماها بدانید، می‌خواهم افکار عمومی بی‌خبر نماند از اینکه دشمن در زمینه‌ مسائل فرهنگی در کشور چه می‌کند و هدف‌هایش چیست. هدف‌های دشمن از این کارها عبارت است از: بی‌ایمان کردن، ایجاد گسست بین نسل کنونی و نسل گذشته و کوچک کردن افتخارات بیست سال گذشته. این جنگ یکی از مفاخر تاریخ ایران است، آن وقت می‌آیند جنگ و رزمندگان و شهدا و سپاه و ارتش و بسیج را زیر سؤال می‌برند! این گسست نسل کنونی از نسل گذشته و از افتخارات گذشته، این جدا کردن مردم از مسئولان، این جدا کردن مردم از عقاید دینی و باورهای دینی، آیا جز از دشمن بر می‌آید؟ ما می‌بینیم که فلان روزنامه هم این کارها را می‌کند! البته بعضی هم هستند که واقعاً دشمن نیستند- که من می‌دانم این طور است- اما غافل‌اند. این، آن شکوه‌ای بود که من خواستم به شما بکنم. شماها بدانید، دستگاه‌های مسئول هم بدانند که این یک خطر بزرگ است اگر جلوی این خطر را نگیرند، بدون شک دشمن یک قدم جلو خواهد آمد و روحیه‌ی جدیدی پیدا خواهد کرد، البته جایی که دشمن هرگز نخواهد توانست از لحاظ معنوی و روحی تصرف بکند، آن عبارت است از: جایی که مردم هستند و آنجایی که مردم هستند، و آنجایی که این خدمتگزار مردم در آن جا قرار دارد ".(18)

7ـ نمی‌توانم قبول کنم و بپذیرم که این سیل لجن بیاید و جوان و کودک و قشرهای مختلف را در خودش غرق کند

"در شوروی سابق وقتی که این کار را شروع کردند، در دروازه‌ی فیلم‌ها و کتاب‌ها و روزنامه‌ها و لباس‌ها و الگوهای غربی باز شد، یعنی آن ادعاها در واقعیت‌ها مصداق‌های مشخص غربی را مجسم می‌کرد؛ این حالت، همان حالت بسیار خطرناک بود. در اینجا به نقش رسانه‌ها توجه کنید؛ در اینجا رسانه‌ها مسئولیت دارند؛ در اینجا روزنامه‌ها حساس‌اند. قسمت عمده‌ حساسیت من بر روی روزنامه‌ها از اینجا ناشی می‌شود. بحث بر سر روزنامه‌ها و مطبوعات، بحث بر سر آزادی نیست. بعضی‌ها نخواهند آزادی را برای ما معنی کنند؛ حرفی نداریم، استفاده کنیم؛ اما معنای آزادی را می‌دانیم؛ برای آزادی هم خیلی دلمان می‌تپد. مراد از آزادی هم همان بیان و آزادی فکر است؛ منتها اگر شما رفتید بر طبق وظیفه‌تان در دکان یک قاچاق‌فروش را بستید، او نمی‌تواند بگوید شما با آزادی و کسب‌وکار مخالف‌اید؛ نه، بحث آزادی کسب‌وکار نیست، کسب‌وکار آزاد است، قاچاق‌فروشی ممنوع است. بحث بر سر آزادی بیان نیست؛ بیان آزاد است؛ فکر آزاد است؛ سمپاشی و اضلال و گمراه‌گری ممنوع است؛ آن هم در شرایط حساسی که امروز کشور ما دارد.
من به بعضی از مسئولان تبلیغاتی کشور بارها گفته‌ام، آن روزی که شما توان و استعداد مقابله با تهاجم تبلیغاتی دشمن را داشته باشید،‌آن کسی که بیش از دیگران میداندار تکثر مطبوعات و روزنامه‌ها و کتاب و فیلم و غیره باشد بنده هستم؛ اما شما بگویید ببینم در مقابل آن فیلمی که پایه‌های فرهنگ مردم، اعتقاد مردم، دین مردم، روحیه‌ی انقلابی و ایثار و شهادت را در مردم متزلزل می‌کند، که نه یکی، نه دوتا، نه ده تاست، شما چند فیلم ساخته‌اید؟! اینجاست که من احساس خطر می‌کنم. البته کار اساسی و بلند مدت این است که برای تولید آنچه که خوب است، فکر کنیم؛ اما تا آنچه خوب است به میدان بیاید، نمی‌توانم قبول کنم و بپذیرم که این سیل لجن بیاید و جوان و کودک و قشر‌های مختلف را در خودش غرق کند. از تمام شیوه‌های دشمن شادکن و دشمن‌آموز برای مقابله با تفکر انقلاب استفاده بشود؛ اگر کسی هم مخالفت و مقابله کند فوراً انگ و تهمت بخورد! اینکه آزادی نشد؛ اینکه عاقلانه و خردمندانه نیست؛ اینکه مدیریت کشور نیست. شما مسئول‌اید به نقش رسانه‌ها توجه کنید؛ این بسیار بسیار مهم است. حساسیت بر روی نقش رسانه‌های مکتوب و روزنامه‌هاـ به‌خصوص در شرایط کنونی ماـ بسیار مهم است. با این تصویری که عرض کردم، مشخص می‌شود که آنها چه قدر می‌توانند به نفع دشمن نقش ایفا کنند. مدعی آنها هم باید همه دستگاه و همه‌ جبهه‌ متحد طرفدار نظام و مسئولان قوه‌های مختلف و مسئولان بخش‌های میانی گوناگون باشند. مدعی آنها فقط دستگاه قضایی یا فلان روحانی نیست؛ مدعی، همه‌اند. همه باید در این قضیه باشند ".(19)



ادامه دارد....


پانوشت:
1. حمید رسایی، پایان داستان غم انگیز، ج اول، تهران، کیهان، 1380، ص 174
2. روزنامه‌ کیهان، 1376.12.11
3. محمدجواد صالحی‌انصاری، دادگاه مطبوعات در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 255
4. همان، ص 256
5. نشریه‌ عصر ما، شماره‌ی 104
6. حمیدرضا جلایی‌پور، پس از دوم خرداد، تهران، انتشارات کویر، 1378، ص 442
7. محمدجواد صالحی‌انصاری، پیشین، ص 272
8.روزنامه‌ کیهان، 1379.2.3
9. روزنامه‌ رسالت، 1379.2.6
10. روزنامه‌ همشهری، 1379.2.10
11. همان
12. محمدجواد صالحی‌انصاری، پیشین، ص 303
13. روزنامه‌ رسالت، 1377.6.25
14. روزنامه‌ ایران، 1377.9.15
15. همان، 1377.10.5
16. روزنامه‌ صبح امروز، 1379.5.9
17. روزنامه کیهان، 1378.6.11
18. همان 1379.2.3
19. اصلاحات؛ راهبردها و خطر‌ها، انتشارات سروش، 1379.4.19
منبع: کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت ایران اسلامی
(انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

دسته ها : سیاست
يکشنبه 1388/10/27 17:47
X