تعداد بازدید : 4364723
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 319
در تبیین مفهوم و معناى افکار عمومى سخن بسیار است و صاحبنظران، دانشمندان، روانشناسان، جامعهشناسان اجتماعى و در نهایت تمام آنها که درباره مسائل جامعه و خصوصیات و ویژگیهاى آن به مطالعه، بررسى و تحقیق مىپردازند و همچنان آن را مورد توجه قرار مىدهند، پدیده افکار عمومى را نیز همراه با مطالعات و تحقیقات گوناگون خود بهعنوان یک مقوله یا امر مهم و اثرگذار در تمام شؤون زندگى اجتماعى هر جامعه تلقى مىکنند و نقش و اثر آن را مورد تأکید قرار مىدهند.
از افکار عمومى تعاریف و برداشتهاى مختلف ارائه شده است، گروهى آن را حالت احساسى یا عاطفى بارز یک ملّت مىشمارند، گروه دیگر آن را تجلّى گرایشهاى ذهنى مردم نسبت به یک امر مورد اختلاف خواندهاند، عدهاى آن را مجموعه عقاید افرادى دانستهاند که میان آنها توافقى ایجاد شده باشد، بعضى نیز معتقدند که افکار عمومى مجموعهاى از مفاهیم، معتقدات، تصوّرات ذهنى، آمال و آرزوهاى گوناگون و تعصّبات قومى است که در شرایط زیست گروهى مردم یک جامعه بروز مىکند، عدهاى نیز پا را فراتر گذاشته و در مفهوم وسیع آن، تمام طرز زندگى یک ملّت یعنى همان مقوله را که علماى علوم اجتماعى «فرهنگ» مىنامند، مترادف با افکار عمومى دانستهاند.
تعاریف دیگرى نیز از افکار عمومى ارائه شده است از جمله اینکه «افکار عمومى تجلّى عمیقترین خواستها و نیازهاى یک ملّت است که ناشى از مجموعه تعبیرات و تفسیرات و ارزیابى و قضاوت مردم نسبت به حوادث و وقایع روز است»، و تعریف دیگر اینکه «افکار عمومى مجموعهاى از باورها و انگاشتهاى افراد پیرامون یک محدوده زندگى در زمینه مسائلى است که براى آن افراد حائز اهمیت همگانى است».
با توجه به مفاهیم و تعاریفى که بهعنوان نمونه از افکار عمومى ارائه شد و دقت نظر در هریک از آنها، این نتیجه حاصل مىگردد که افکار عمومى یک نیرو و برآیند اجتماعى است که داراى قدرت و حرکت است و به مثابه یک حکم قوى و تقریباً محکمهاى است هرچند که قدرت اجرایى ندارد امّا نمىتوان به احکام صادرشده از این مرجع بىاعتنا بود، و به همین دلیل نقش و اهمیت آن بیشتر جلوه مىنماید و ضرورت دقت و بازنگرى مجدد و مکرر و همیشگى نسبت به آن را بازمىنمایاند.
مطبوعات و افکار عمومى
به همان اندازه که شناخت مفهوم و اهمیت افکار عمومى باید مورد توجه و دقت نظر منطقى و اصولى و مستمر قرار گیرد، آشنایى با عوامل تشکیلدهنده یا به عبارت دیگر عوامل مؤثر در شکلگیرى و تجلّى این پدیده نیز مهم، راهگشا و قابل توجه است.
وسایل ارتباط جمعى از جمله مهمترین عوامل تشکیلدهنده افکار عمومى هستند و امروزه در کشورها و جوامعى که توسعهیافته نامیده مىشوند و از نظر کمى و کیفى، وسایل ارتباط جمعى و تعداد افراد باسواد در آنها در سطح بالا و چشمگیر است، افکار عمومى پویا، بیدار و آگاه و اثرگذار نیز وجود دارد و در حقیقت مىتوان اذعان داشت که در دنیاى امروز، افکار عمومى پیدایش، رشد و توسعه خود را مدیون وسایل ارتباط جمعى است.
در میان وسایل ارتباط جمعى، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکلدهنده افکار عمومى قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار مىدهند و در نتیجه در سطح وسیع و گسترده بر افکار عمومى اثر مىگذارند. از سوى دیگر اعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد نسبت به مطبوعات بیشتر از سایر رسانههاى جمعى است و حاصل این ارتباط دوسویه بین مردم و مطبوعات، تنویر و تشکیل افکار عمومى است.
افکار عمومى فقط جنبه ملّى و داخلى ندارد، بلکه امروزه به واسطه ارتباط کشورها با یکدیگر و در نتیجه ارتباط فرهنگها با هم و کوتاهى عرصه دنیا بر اثر سرعت شگرف ایجاد و پیشرفت وسایل ارتباط جمعى و راههاى ارتباطى و وسایل نقلیه مدرن که بازار وسیعى براى مبادله افکار و عقاید و همچنین مبادله کالاها و خدمات بهوجود آورده است و نیز گسترش نهادهاى آموزشى و افزایش تعداد باسوادان، یک نوع افکار عمومى جهانى و بینالمللى پدید آمده است که بر افکار عمومى ملّى هم تأثیر مىگذارد. نشریههایى که در سایر کشورها و جوامع بجز محل انتشار خود هم منتشر مىشوند در شکلگیرى افکار عمومى جهانى نقش و اهمیت بسزایى دارند. مطبوعات قادرند که به آسانى مطالب و محتویات خود را در افکار نشر دهند.
در دنیاى امروز، مطبوعات علاوهبر وظیفه اصلیشان که همانا خبررسانى است، با مطالب و موضوعات مختلف در زمینههاى گوناگون و حتى قصه و داستان و عکس و کاریکاتور و مطالب طنز و... مىتوانند به نحو بارز، تأثیراتى عمیق بر افکار مردم یعنى «خوانندگان» برجاى بگذارند و در اکثر موارد صحنهها، شخصیتها، حوادث و عبارات و جملات درج و یا منعکسشده در مطبوعات بهصورت زنده و روشن حتى پس از گذشت سالها بهعنوان جزیى از خاطرهها در یادها باقى مىمانند.
مطبوعات در عینحال که عامل ایجاد و حرکت افکار عمومى هستند، در بعضى از موارد باعث رکود و سکون آن نیز مىشوند و به این جهت هم در حکومتهاى مردمى و هم در حکومتهاى دیکتاتورى و تحمیلى، به مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعى اهمیت فوقالعاده داده مىشود، و در هر دو نوع این حکومتها، مطبوعات از ویژگى و جایگاهى خاص برخوردارند.
نقشهاى گوناگون مطبوعات
در زمینه نقشهاى گوناگون مطبوعات مىتوان گفت که:
- از آنجا که مطبوعات افقها را وسیع مىسازند، دیدگاهها و جهاننگریها را وسعت مىبخشند، استعدادها را شکوفا مىنمایند، مردم را سرگرم مىکنند، فزونخواهى را در میان مردم رواج مىدهند، بنابراین همکارى و مشارکت را در بین مردم ایجاد مىکنند.
- چونکه مطبوعات به مردم کشورهاى مختلف بهویژه مردم کشورهاى در حال رشد کمک مىکنند تا با طرز زندگى مردم سایر نقاط دنیا آشنا شوند و به زندگى خود با دید و برداشتى عمیق و نو بنگرند و در آنان حس مقایسه و کنجکاوى بهوجود آید، در نتیجه موجب بروز تغییر و تحولاتى در میان جوامع مىشوند.
- از طریق مطبوعات مىتوان یک نوع همدردى و همفکرى و یکسانى و یکدلى در میان مردم جهان بهوجود آورد، بهعنوان مثال انتشار خبر وقوع جنگ، طوفان، سیل و زلزله در یک نقطه از دنیا، مسافرت فلان شخصیت سیاسى و دیگر تغییرات و تحولات ملّى و جهانى و اختراعات و اکتشافات جدید، در مطبوعات، افکار خوانندگان را به هم نزدیک مىکند و در نتیجه همدردى و مساعدت در میان مردم جهان یا یک قاره و منطقه جغرافیایى وسیع را بدون آنکه با هم ارتباط رودررو و شفاهى داشته باشند، بهوجود مىآورد.
- مطبوعات با اینکه در آن واحد به گروههاى متعدد مردم با نگرشها و طرزتلقیهاى گوناگون مىرسند به هر حال تأثیرشان در اذهان مخاطبان یعنى مردم انکارناپذیر است و این به واسطه تأثیر پىدرپى و مداوم آنهاست که مجال تفکر و اندیشه بیشتر را باقى مىگذارند و طبیعتاً اثر و نقش مهم و مؤثر و دگرگونساز دارند.
- مطبوعات درایجاد ارزشهاى جدید نقش و اهمیت بسزا دارند و گاهى نفىکننده ارزشهاى قدیمى هستند که این مسأله بستگى به عوامل و عناصر بسیار مثل میزان پایبندى به اعتقادات، آداب و رسوم و سنن در بین مردم و شرایط و اوضاع و احوال و موقعیت اجتماعى و بهطور کلى فرهنگ قومى و ملّى دارد.
- مطبوعات در مواردى مىتوانند نقش آگاهکننده براى سیاستمداران از چگونگى وضعیت افکار عمومى یک کشور داشته باشند. روزنامهها و مجلهها، خواستها و آرزوها و نیازهاى مردم را چاپ مىکنند و با مقالهها و مطالب خود باعث مىشوند که فىالمثل نامزدهاى انتخاباتى از چگونگى عقاید عمومى باخبر گردند و سیاستهاى خویش را بر پایه خواستها و نظرات مردم بنیان گذارند. از سوى دیگر خوانندگان مىتوانند در صفحهها و ستونهاى مخصوصى که براى چاپ نامهها و نظرهاى آنان درنظر گرفته شدهاند (و همیشه در میان خوانندگان با استقبال زیاد روبهرو هستند). عقاید و نظرات خویش را ابراز کنند و حتى شکایتها، انتقادها و پیشنهادهاى خود را مطرح کنند، بهطورى که در برخى از موارد، مسؤولان و مدیران را در مورد مسألهاى خاص زیر سؤال ببرند و با انعکاس فکر خود در مطبوعات و پیگیرى آن، مسائل و مشکلات مهمى را که دیگران نیز با آنها دست به گریبان هستند مورد توجه قرار دهند.
- مجلههاى خبرى و اقتصادى و اجتماعى هفتگى و ماهانه نیز نقش بسیار مهمى در تشکیل افکار عمومى دارند زیرا که ارتباط بین توده مردم و رهبران سیاسى و همچنین خبرگان اقتصادى جامعه را فراهم مىسازند و به دلیل آنکه فرصت کافى براى نوشتن مقالهها و تفسیرهاى خود دارند معمولاً بحثهاى دقیق و عمیق و گستردهاى درباره مسائل اجتماع مطرح مىکنند و همچنین از طریق چاپ گزارشهاى گوناگون و نقدها و تفسیرهاى مختلف، بحثهاى به اصطلاح داغ، را در محافل و مجامع ایجاد مىکنند و در نهایت افکار عمومى را به سوى خود جلب مىنمایند.
- مؤسسات آمارگیرى و سنجش افکار نیز، که با تحقیقات وسیع و دقیق خود از افکار عمومى باخبر مىگردند، در بیشتر موارد از طریق وسایل ارتباط جمعى و از همه مهمتر و در مواردى گستردهتر و افزونتر از مطبوعات، به این امر دست پیدا مىکنند و نتایج بهدست آمده را در اختیار دولتمردان و تصمیمگیرندگان و مسؤولان اجرایى جامعه مىگذارند تا براساس آنها (افکار عمومى)، تغییر در تصمیمات و اتخاذ خط مشىهاى جدید را دنبال کنند.
- وقتىکه وضع نامطلوب و یا یک کار غیرقانونى و خلاف از طریق مطبوعات برملا و افشا مىشود، افکار عمومى علیه آن تهییج مىگردد و خواهان رسیدگى و پیگیرى آن مورد و وضع خاص مىشود، و چونکه مطبوعات بازار انعکاس افکار سیاسى هستند، از طریق آنها عملکردها و خطمشىها و هدفهاى دولتها در معرض قضاوت و ارزیابى مردم قرار مىگیرد و مفسران، موافقان، مخالفان و همچنین توده مردم، هریک به زعم و سهم خود، به اظهارنظر مىپردازند و از جمعبندى و یا تضارب افکار، یک نظر کلى و واحد حاصل مىشود، و حتى گاهى مىبینیم که مطالبى که روزنامهنگاران از وقایع نقل مىکنند و یا به ریشهیابى مسألهاى مىپردازند، در اماکن عمومى و یا تریبونهاى مختلف و باشگاهها و کلاسهاى درس نیز مردم به بحث درباره آن موضوع مىپردازند.
- وقتىکه یک مقام عالیرتبه دولتى مىخواهد از افکار عمومى در مورد یک فکر یا یک موضوع آگاه شود و آن را دریافت کند، معمولاً آن عقیده را از طریق مطبوعات در معرض قضاوت عامه قرار مىدهد و یا اینکه مصاحبههایى با خبرنگاران مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعى برگزار مىکند و به این صورت از واکنش مثبت و یا منفى مردم مطلع مىگردد. براثر این کار روزنامهنگاران و مفسران نکات اصلى مصاحبه یا نوشته و گفته وى را انتخاب مىکنند و در مورد آن به بحث و شرح و تفصیل و تنقید مىپردازند و بزودى مردم از چگونگى اجراى آن عقیده یا تصمیم مطلع مىگردند و نظرات خود را نسبت به آن ابراز مىنمایند. اگر این نقشه، مخالفان زیاد در مقابل خویش داشته باشد، بزودى بر اثر فشار گروههاى مخالف از میان مىرود و اگر تعداد موافقان بیشتر باشد به مرحله اجرا در مىآید و در حقیقت پس از بازخورد افکار عمومى، تجلّى خود را باز مىیابد.
- از طریق مطبوعات، افکار عمومى تحت تأثیر تبلیغات قرار مىگیرد و در مواردى، یک قالب فکرى از پیش تعیینشده بهوجود مىآید که همواره و بهطور مستمر مورد توجه مؤسسات تجارى و بازرگانى و جمعیتهاى سیاسى و احزاب و جناحهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در بعضى از موارد تبلیغات نمىتواند در یک جامعه فهیم و داراى معیارها و اصول منطقى و ریشهدار اثرگذار باشد.
مطبوعات، مخدر یا محرک افکار عمومى
مطبوعات مىتوانند از یک طرف ناشر افکار مردم و از سوى دیگر راهنماى همان افکار باشند و خود را نماینده مردم نیز بدانند. مطبوعات مىتوانند شورشگران را آرام سازند یا مردم را تحریک کنند، سیاست دولتها را تغییر دهند و تاریخ ملّتها را رنگى دیگر ببخشند.
مطبوعات قهرمانان سیاسى و اجتماعى مىسازند و از بین مىبرند، موارد اشتباه، ارتشاء، غفلت و انحراف را برملا مىسازند و نیز قادرند بسیارى از جنایتها و خرابکاریها را بپوشانند و توجه مردم را از آنها منحرف سازند.
مطبوعات در مواردى مىتوانند بهطور دائم به پخش پیام بپردازند و عکسالعملهاى خوانندگان را یکسان سازند. این امر دلیلى بر قدرت و نفوذ مطبوعات است. دلیل روشن دیگرى که مىتوان ذکر کرد پول و سرمایهاى است که صاحبان آگهیها، سیاستمداران و گروههاى مختلف اجتماع در مقابل خدمات تبلیغاتى مطبوعات، به آنها مىپردازند.
تسلط وسایل ارتباط جمعى و بهویژه مطبوعات بر افکار عمومى واقعیتى است انکارناپذیر و مشخصاً در دنیاى سرمایهدارى امروز، مطبوعات بهتدریج ارزش و موقعیت اوّلیه خود را از دست دادهاند. این ابزار که پس از انقلاب کبیر فرانسه بزرگترین سلاح مبارزه در راه کسب آزادى و عدالتخواهى محسوب مىشد و بهعنوان مظهر و نماد دموکراسى و برابرى و وحدت ملّى از اروپاى غربى به سایر نقاط جهان نفوذ کرد، اکنون پس از گذشت بیش از دو قرن تا حدودى نقش خلاق و سازنده و اغلب ارزشهاى سازنده خود را بهعنوان پیشاهنگ مبارزات انقلابى و مردمى گم کرده است و در بسیارى از موارد بهصورت وسیلهاى براى انحراف و تحریف افکار عمومى درآمده است که عدهاى بهوسیله آنها مىکوشند تا آزادى عقیده را از بین ببرند و مردم را بهصورت ماشینى هرچه بهتر براى مصرف بیشتر بدون هیچ ویژگى انسانى و اخلاقى درآورند.
در مورد نقش مطبوعات در تحولات سیاسى و رشد افکار عمومى مىتوان به نقش روزنامههاى برون مرزى براى ایرانیان اشاره کرد که در بیدارى و تنویر افکار عمومى مردم کشورمان در زمان قاجار و پس از آن بسیار مؤثر و کارساز بوده است.
گاهى مطبوعات نقش یک ارگان و تریبون را براى احزاب و جمعیتهاى سیاسى و گروههاى فشار و ذىنفوذ بازى مىکنند و طرفداران، اعضا و مخاطبان آنها را به سوى اهداف و خطمشىهاى از پیش تعیینشده رهنمون مىسازند. با این حال مىتوان ادعا کرد که مطبوعات با آنکه زبان ملّتند ولى نقش و اثر آنها بر افکار عمومى داراى پیچیدگیها و نکات مثبت و منفى فراوان است. بهگونهاى که در اکثر موارد بهعنوان یک عامل خیر و صلاح و تنویر افکار عمومى و در موارد نادر نیز بهعنوان عامل شر عمل مىکنند، در صورتى که مطبوعات باید بهطور کلى موجب بیدارى ملّتها و راهنمایى آنها به سوى سعادت و ترقى باشند و راهى را بپیمایند که موجب پسند و توجه جامعه باشد.
نویسنده:هوشنگ عباسزاده
منبع: مطالعات رسانه