در تبیین مفهوم و معناى افکار عمومى سخن بسیار است و صاحبنظران، دانشمندان، روانشناسان، جامعه‏شناسان اجتماعى و در نهایت تمام آنها که درباره مسائل جامعه و خصوصیات و ویژگیهاى آن به مطالعه، بررسى و تحقیق مى‏پردازند و همچنان آن را مورد توجه قرار مى‏دهند، پدیده افکار عمومى را نیز همراه با مطالعات و تحقیقات گوناگون خود به‏عنوان یک مقوله یا امر مهم و اثرگذار در تمام شؤون زندگى اجتماعى هر جامعه تلقى مى‏کنند و نقش و اثر آن را مورد تأکید قرار مى‏دهند.
از افکار عمومى تعاریف و برداشتهاى مختلف ارائه شده است، گروهى آن را حالت احساسى یا عاطفى بارز یک ملّت مى‏شمارند، گروه دیگر آن را تجلّى گرایشهاى ذهنى مردم نسبت به یک امر مورد اختلاف خوانده‏اند، عده‏اى آن را مجموعه عقاید افرادى دانسته‏اند که میان آنها توافقى ایجاد شده باشد، بعضى نیز معتقدند که افکار عمومى مجموعه‏اى از مفاهیم، معتقدات، تصوّرات ذهنى، آمال و آرزوهاى گوناگون و تعصّبات قومى است که در شرایط زیست گروهى مردم یک جامعه بروز مى‏کند، عده‏اى نیز پا را فراتر گذاشته و در مفهوم وسیع آن، تمام طرز زندگى یک ملّت یعنى همان مقوله را که علماى علوم اجتماعى «فرهنگ» مى‏نامند، مترادف با افکار عمومى دانسته‏اند.
تعاریف دیگرى نیز از افکار عمومى ارائه شده است از جمله اینکه «افکار عمومى تجلّى عمیق‏ترین خواستها و نیازهاى یک ملّت است که ناشى از مجموعه تعبیرات و تفسیرات و ارزیابى و قضاوت مردم نسبت به حوادث و وقایع روز است»، و تعریف دیگر اینکه «افکار عمومى مجموعه‏اى از باورها و انگاشتهاى افراد پیرامون یک محدوده زندگى در زمینه مسائلى است که براى آن افراد حائز اهمیت همگانى است».
با توجه به مفاهیم و تعاریفى که به‏عنوان نمونه از افکار عمومى ارائه شد و دقت نظر در هریک از آنها، این نتیجه حاصل مى‏گردد که افکار عمومى یک نیرو و برآیند اجتماعى است که داراى قدرت و حرکت است و به مثابه یک حکم قوى و تقریباً محکمه‏اى است هرچند که قدرت اجرایى ندارد امّا نمى‏توان به احکام صادرشده از این مرجع بى‏اعتنا بود، و به همین دلیل نقش و اهمیت آن بیشتر جلوه مى‏نماید و ضرورت دقت و بازنگرى مجدد و مکرر و همیشگى نسبت به آن را بازمى‏نمایاند.

مطبوعات و افکار عمومى
به همان اندازه که شناخت مفهوم و اهمیت افکار عمومى باید مورد توجه و دقت نظر منطقى و اصولى و مستمر قرار گیرد، آشنایى با عوامل تشکیل‏دهنده یا به عبارت دیگر عوامل مؤثر در شکل‏گیرى و تجلّى این پدیده نیز مهم، راهگشا و قابل توجه است.
وسایل ارتباط جمعى از جمله مهمترین عوامل تشکیل‏دهنده افکار عمومى هستند و امروزه در کشورها و جوامعى که توسعه‏یافته نامیده مى‏شوند و از نظر کمى و کیفى، وسایل ارتباط جمعى و تعداد افراد باسواد در آنها در سطح بالا و چشمگیر است، افکار عمومى پویا، بیدار و آگاه و اثرگذار نیز وجود دارد و در حقیقت مى‏توان اذعان داشت که در دنیاى امروز، افکار عمومى پیدایش، رشد و توسعه خود را مدیون وسایل ارتباط جمعى است.
در میان وسایل ارتباط جمعى، مطبوعات در صفِ اوّل عوامل شکل‏دهنده افکار عمومى قرار دارد زیرا که به دلایل گوناگون از جمله ماندگار بودن و در هر لحظه و برهه از زمان دستیاب بودن و همچنین قیمت ارزان و تنوع مطالب و محتوا، تمام گروهها و طبقات مختلف مردم را مخاطب قرار مى‏دهند و در نتیجه در سطح وسیع و گسترده بر افکار عمومى اثر مى‏گذارند. از سوى دیگر اعتماد و اطمینان مردم در اغلب موارد نسبت به مطبوعات بیشتر از سایر رسانه‏هاى جمعى است و حاصل این ارتباط دوسویه بین مردم و مطبوعات، تنویر و تشکیل افکار عمومى است.
افکار عمومى فقط جنبه ملّى و داخلى ندارد، بلکه امروزه به واسطه ارتباط کشورها با یکدیگر و در نتیجه ارتباط فرهنگها با هم و کوتاهى عرصه دنیا بر اثر سرعت شگرف ایجاد و پیشرفت وسایل ارتباط جمعى و راههاى ارتباطى و وسایل نقلیه مدرن که بازار وسیعى براى مبادله افکار و عقاید و همچنین مبادله کالاها و خدمات به‏وجود آورده است و نیز گسترش نهادهاى آموزشى و افزایش تعداد باسوادان، یک نوع افکار عمومى جهانى و بین‏المللى پدید آمده است که بر افکار عمومى ملّى هم تأثیر مى‏گذارد. نشریه‏هایى که در سایر کشورها و جوامع بجز محل انتشار خود هم منتشر مى‏شوند در شکل‏گیرى افکار عمومى جهانى نقش و اهمیت بسزایى دارند. مطبوعات قادرند که به آسانى مطالب و محتویات خود را در افکار نشر دهند.
در دنیاى امروز، مطبوعات علاوه‏بر وظیفه اصلیشان که همانا خبررسانى است، با مطالب و موضوعات مختلف در زمینه‏هاى گوناگون و حتى قصه و داستان و عکس و کاریکاتور و مطالب طنز و... مى‏توانند به نحو بارز، تأثیراتى عمیق بر افکار مردم یعنى «خوانندگان» برجاى بگذارند و در اکثر موارد صحنه‏ها، شخصیتها، حوادث و عبارات و جملات درج و یا منعکس‏شده در مطبوعات به‏صورت زنده و روشن حتى پس از گذشت سالها به‏عنوان جزیى از خاطره‏ها در یادها باقى مى‏مانند.
مطبوعات در عین‏حال که عامل ایجاد و حرکت افکار عمومى هستند، در بعضى از موارد باعث رکود و سکون آن نیز مى‏شوند و به این جهت هم در حکومتهاى مردمى و هم در حکومتهاى دیکتاتورى و تحمیلى، به مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعى اهمیت فوق‏العاده داده مى‏شود، و در هر دو نوع این حکومت‏ها، مطبوعات از ویژگى و جایگاهى خاص برخوردارند.
نقشهاى گوناگون مطبوعات
در زمینه نقشهاى گوناگون مطبوعات مى‏توان گفت که:
- از آنجا که مطبوعات افقها را وسیع مى‏سازند، دیدگاهها و جهان‏نگریها را وسعت مى‏بخشند، استعدادها را شکوفا مى‏نمایند، مردم را سرگرم مى‏کنند، فزون‏خواهى را در میان مردم رواج مى‏دهند، بنابراین همکارى و مشارکت را در بین مردم ایجاد مى‏کنند.
- چون‏که مطبوعات به مردم کشورهاى مختلف به‏ویژه مردم کشورهاى در حال رشد کمک مى‏کنند تا با طرز زندگى مردم سایر نقاط دنیا آشنا شوند و به زندگى خود با دید و برداشتى عمیق و نو بنگرند و در آنان حس مقایسه و کنجکاوى به‏وجود آید، در نتیجه موجب بروز تغییر و تحولاتى در میان جوامع مى‏شوند.
- از طریق مطبوعات مى‏توان یک نوع همدردى و همفکرى و یکسانى و یکدلى در میان مردم جهان به‏وجود آورد، به‏عنوان مثال انتشار خبر وقوع جنگ، طوفان، سیل و زلزله در یک نقطه از دنیا، مسافرت فلان شخصیت سیاسى و دیگر تغییرات و تحولات ملّى و جهانى و اختراعات و اکتشافات جدید، در مطبوعات، افکار خوانندگان را به هم نزدیک مى‏کند و در نتیجه همدردى و مساعدت در میان مردم جهان یا یک قاره و منطقه جغرافیایى وسیع را بدون آنکه با هم ارتباط رودررو و شفاهى داشته باشند، به‏وجود مى‏آورد.
- مطبوعات با اینکه در آن واحد به گروههاى متعدد مردم با نگرشها و طرزتلقیهاى گوناگون مى‏رسند به هر حال تأثیرشان در اذهان مخاطبان یعنى مردم انکارناپذیر است و این به واسطه تأثیر پى‏درپى و مداوم آنهاست که مجال تفکر و اندیشه بیشتر را باقى مى‏گذارند و طبیعتاً اثر و نقش مهم و مؤثر و دگرگون‏ساز دارند.
- مطبوعات درایجاد ارزشهاى جدید نقش و اهمیت بسزا دارند و گاهى نفى‏کننده ارزشهاى قدیمى هستند که این مسأله بستگى به عوامل و عناصر بسیار مثل میزان پایبندى به اعتقادات، آداب و رسوم و سنن در بین مردم و شرایط و اوضاع و احوال و موقعیت اجتماعى و به‏طور کلى فرهنگ قومى و ملّى دارد.
- مطبوعات در مواردى مى‏توانند نقش آگاه‏کننده براى سیاستمداران از چگونگى وضعیت افکار عمومى یک کشور داشته باشند. روزنامه‏ها و مجله‏ها، خواستها و آرزوها و نیازهاى مردم را چاپ مى‏کنند و با مقاله‏ها و مطالب خود باعث مى‏شوند که فى‏المثل نامزدهاى انتخاباتى از چگونگى عقاید عمومى باخبر گردند و سیاستهاى خویش را بر پایه خواستها و نظرات مردم بنیان گذارند. از سوى دیگر خوانندگان مى‏توانند در صفحه‏ها و ستونهاى مخصوصى که براى چاپ نامه‏ها و نظرهاى آنان درنظر گرفته شده‏اند (و همیشه در میان خوانندگان با استقبال زیاد روبه‏رو هستند). عقاید و نظرات خویش را ابراز کنند و حتى شکایتها، انتقادها و پیشنهادهاى خود را مطرح کنند، به‏طورى که در برخى از موارد، مسؤولان و مدیران را در مورد مسأله‏اى خاص زیر سؤال ببرند و با انعکاس فکر خود در مطبوعات و پیگیرى آن، مسائل و مشکلات مهمى را که دیگران نیز با آنها دست به گریبان هستند مورد توجه قرار دهند.
- مجله‏هاى خبرى و اقتصادى و اجتماعى هفتگى و ماهانه نیز نقش بسیار مهمى در تشکیل افکار عمومى دارند زیرا که ارتباط بین توده مردم و رهبران سیاسى و همچنین خبرگان اقتصادى جامعه را فراهم مى‏سازند و به دلیل آنکه فرصت کافى براى نوشتن مقاله‏ها و تفسیرهاى خود دارند معمولاً بحثهاى دقیق و عمیق و گسترده‏اى درباره مسائل اجتماع مطرح مى‏کنند و همچنین از طریق چاپ گزارشهاى گوناگون و نقدها و تفسیرهاى مختلف، بحثهاى به اصطلاح داغ، را در محافل و مجامع ایجاد مى‏کنند و در نهایت افکار عمومى را به سوى خود جلب مى‏نمایند.
- مؤسسات آمارگیرى و سنجش افکار نیز، که با تحقیقات وسیع و دقیق خود از افکار عمومى باخبر مى‏گردند، در بیشتر موارد از طریق وسایل ارتباط جمعى و از همه مهمتر و در مواردى گسترده‏تر و افزونتر از مطبوعات، به این امر دست پیدا مى‏کنند و نتایج به‏دست آمده را در اختیار دولتمردان و تصمیم‏گیرندگان و مسؤولان اجرایى جامعه مى‏گذارند تا براساس آنها (افکار عمومى)، تغییر در تصمیمات و اتخاذ خط مشى‏هاى جدید را دنبال کنند.
- وقتى‏که وضع نامطلوب و یا یک کار غیرقانونى و خلاف از طریق مطبوعات برملا و افشا مى‏شود، افکار عمومى علیه آن تهییج مى‏گردد و خواهان رسیدگى و پیگیرى آن مورد و وضع خاص مى‏شود، و چون‏که مطبوعات بازار انعکاس افکار سیاسى هستند، از طریق آنها عملکردها و خطمشى‏ها و هدفهاى دولتها در معرض قضاوت و ارزیابى مردم قرار مى‏گیرد و مفسران، موافقان، مخالفان و همچنین توده مردم، هریک به زعم و سهم خود، به اظهارنظر مى‏پردازند و از جمع‏بندى و یا تضارب افکار، یک نظر کلى و واحد حاصل مى‏شود، و حتى گاهى مى‏بینیم که مطالبى که روزنامه‏نگاران از وقایع نقل مى‏کنند و یا به ریشه‏یابى مسأله‏اى مى‏پردازند، در اماکن عمومى و یا تریبونهاى مختلف و باشگاهها و کلاسهاى درس نیز مردم به بحث درباره آن موضوع مى‏پردازند.
- وقتى‏که یک مقام عالیرتبه دولتى مى‏خواهد از افکار عمومى در مورد یک فکر یا یک موضوع آگاه شود و آن را دریافت کند، معمولاً آن عقیده را از طریق مطبوعات در معرض قضاوت عامه قرار مى‏دهد و یا اینکه مصاحبه‏هایى با خبرنگاران مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعى برگزار مى‏کند و به این صورت از واکنش مثبت و یا منفى مردم مطلع مى‏گردد. براثر این کار روزنامه‏نگاران و مفسران نکات اصلى مصاحبه یا نوشته و گفته وى را انتخاب مى‏کنند و در مورد آن به بحث و شرح و تفصیل و تنقید مى‏پردازند و بزودى مردم از چگونگى اجراى آن عقیده یا تصمیم مطلع مى‏گردند و نظرات خود را نسبت به آن ابراز مى‏نمایند. اگر این نقشه، مخالفان زیاد در مقابل خویش داشته باشد، بزودى بر اثر فشار گروههاى مخالف از میان مى‏رود و اگر تعداد موافقان بیشتر باشد به مرحله اجرا در مى‏آید و در حقیقت پس از بازخورد افکار عمومى، تجلّى خود را باز مى‏یابد.
- از طریق مطبوعات، افکار عمومى تحت تأثیر تبلیغات قرار مى‏گیرد و در مواردى، یک قالب فکرى از پیش تعیین‏شده به‏وجود مى‏آید که همواره و به‏طور مستمر مورد توجه مؤسسات تجارى و بازرگانى و جمعیتهاى سیاسى و احزاب و جناحهاست. البته این نکته را هم باید اضافه کرد که در بعضى از موارد تبلیغات نمى‏تواند در یک جامعه فهیم و داراى معیارها و اصول منطقى و ریشه‏دار اثرگذار باشد.
مطبوعات، مخدر یا محرک افکار عمومى
مطبوعات مى‏توانند از یک طرف ناشر افکار مردم و از سوى دیگر راهنماى همان افکار باشند و خود را نماینده مردم نیز بدانند. مطبوعات مى‏توانند شورشگران را آرام سازند یا مردم را تحریک کنند، سیاست دولتها را تغییر دهند و تاریخ ملّتها را رنگى دیگر ببخشند.
مطبوعات قهرمانان سیاسى و اجتماعى مى‏سازند و از بین مى‏برند، موارد اشتباه، ارتشاء، غفلت و انحراف را برملا مى‏سازند و نیز قادرند بسیارى از جنایتها و خرابکاریها را بپوشانند و توجه مردم را از آنها منحرف سازند.
مطبوعات در مواردى مى‏توانند به‏طور دائم به پخش پیام بپردازند و عکس‏العملهاى خوانندگان را یکسان سازند. این امر دلیلى بر قدرت و نفوذ مطبوعات است. دلیل روشن دیگرى که مى‏توان ذکر کرد پول و سرمایه‏اى است که صاحبان آگهیها، سیاستمداران و گروههاى مختلف اجتماع در مقابل خدمات تبلیغاتى مطبوعات، به آنها مى‏پردازند.
تسلط وسایل ارتباط جمعى و به‏ویژه مطبوعات بر افکار عمومى واقعیتى است انکارناپذیر و مشخصاً در دنیاى سرمایه‏دارى امروز، مطبوعات به‏تدریج ارزش و موقعیت اوّلیه خود را از دست داده‏اند. این ابزار که پس از انقلاب کبیر فرانسه بزرگترین سلاح مبارزه در راه کسب آزادى و عدالتخواهى محسوب مى‏شد و به‏عنوان مظهر و نماد دموکراسى و برابرى و وحدت ملّى از اروپاى غربى به سایر نقاط جهان نفوذ کرد، اکنون پس از گذشت بیش از دو قرن تا حدودى نقش خلاق و سازنده و اغلب ارزشهاى سازنده خود را به‏عنوان پیشاهنگ مبارزات انقلابى و مردمى گم کرده است و در بسیارى از موارد به‏صورت وسیله‏اى براى انحراف و تحریف افکار عمومى درآمده است که عده‏اى به‏وسیله آنها مى‏کوشند تا آزادى عقیده را از بین ببرند و مردم را به‏صورت ماشینى هرچه بهتر براى مصرف بیشتر بدون هیچ ویژگى انسانى و اخلاقى درآورند.
در مورد نقش مطبوعات در تحولات سیاسى و رشد افکار عمومى مى‏توان به نقش روزنامه‏هاى برون مرزى براى ایرانیان اشاره کرد که در بیدارى و تنویر افکار عمومى مردم کشورمان در زمان قاجار و پس از آن بسیار مؤثر و کارساز بوده است.
گاهى مطبوعات نقش یک ارگان و تریبون را براى احزاب و جمعیتهاى سیاسى و گروههاى فشار و ذى‏نفوذ بازى مى‏کنند و طرفداران، اعضا و مخاطبان آنها را به سوى اهداف و خطمشى‏هاى از پیش تعیین‏شده رهنمون مى‏سازند. با این حال مى‏توان ادعا کرد که مطبوعات با آنکه زبان ملّتند ولى نقش و اثر آنها بر افکار عمومى داراى پیچیدگیها و نکات مثبت و منفى فراوان است. به‏گونه‏اى که در اکثر موارد به‏عنوان یک عامل خیر و صلاح و تنویر افکار عمومى و در موارد نادر نیز به‏عنوان عامل شر عمل مى‏کنند، در صورتى که مطبوعات باید به‏طور کلى موجب بیدارى ملّتها و راهنمایى آنها به سوى سعادت و ترقى باشند و راهى را بپیمایند که موجب پسند و توجه جامعه باشد.


نویسنده:هوشنگ عباس‏زاده

منبع: مطالعات رسانه

دسته ها : فرهنگی
پنج شنبه 1388/8/28 12:50
X