تعداد بازدید : 4536711
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
سیدشهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی در میان نوشتههای فراوان خود، اثر ارزشمندی به یادگار گذاشته است به نام "توسعه و مبانی تمدن غرب ".
البته وجه اشتراک مجموعه نوشتههای آوینی این است که همه در راستای تبیین مبانی انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف است، (البته تا جایی که مجال پیدا کرد)اما توسعه و مبانی تمدن غرب از آن جهت برای این مقاله برگزیده شد،که به طور مفصل در آن به بررسی و ریشه یابی پدیده مصرف گرایی و تب تند مدرنیزه شدن در جوامع عصر حاضر پرداخته است.
آوینی کتابش را در سالهایی مینویسد، که تازه شعارهای توسعه اقتصادی و مدرنیزه شدن در فضای عمومی جامعه مطرح شده است.او با بینشی عمیق از وضعیت جوامع عصر خود و به ویژه شناخت دقیق از دین اسلام و آداب و رسوم مردم کشورش ناهمخوانی و عدم تطابق ملزومات توسعه غربی را با دین و فرهنگ مردم خود تشخیص داده بود.اینگونه بود که احساس خطر میکرد و این احساس را با ضمیمه عقل و منطق به رشته تحریر در میآورد،تا گرچه به مذاق برخی خوش نمیآید،اما شاید تلنگری باشد.
قسمتهای کوتاهی از مقاله "تمدن اسراف و تبذیر " کتاب توسعه و مبانی غرب او در ادامه میآید:
"آرمان توسعهیافتگی از اصالت دادن به رشد اقتصادی و غلبهی اقتصاد بر سایر وجوه حیات بشر زاییده شده و آنچه باعث شده تا بشر برای اقتصاد اینچنین مقام و اهمیتی قایل باشد مادهگرایی و نسیان حق است.
نگرشی که انسان امروز نسبت به خود و جهان یافته است اینچنین اقتضا دارد که او خود و نیازهای مادیش را اصل بینگارد و همهی عزم و همت خویش را در جهت برآورده ساختن این نیازها متمرکز کند، و از آنجا که بشر، مادام که در محدودهی حیوانی وجود خویشتن توقف دارد و بر عادات خود غلبه نکرده است، تنها حوایج مادی است که او را به جانب خود میکشد، این توهم رخ نموده که نیازهای مادی بشر دارای اصالت است، حال آنکه اینچنین نیست.
مهمترین علتی که جامعهی غرب را به اتراف و اسراف و تبذیر کشانده است همین است که ارادهی او را در جهت ارضای شهوات و تبعیت از غرایز و اهوای خویش هیچ چیز جز قراردادهای اجتماع محدود نمیکند.
چه علتی باعث شده است تا بشر غربی اعمالی اینچنین را برای خود مجاز بشمارد؟ وقتی ارادهی بشر را در جهت ارضای شهوات و اهوای خویش هیچ چیز محدود نکند، انسان در مسیر تمتع از لذایذ دنیایی به آنچنان زیادهطلبی و تکاثری دچار میشود که از آن باید به خدا پناه برد. بشر غربی از آنجا که برای وجود انسان قایل به حقیقتی غایی نیست و به حیوانیت بشر اصالت میدهد، برای اهوا و تمایلات حیوانی خود نیز هیچ محدودیتی جز قراردادهای اجتماعی نمیشناسد و قراردادهای اجتماعی را نیز صرفا به منافع فردی باز میگرداند.
در تمدن غرب قراردادهای اجتماعی ـ و به تعبیر خودشان قانون ـ جانشین اخلاق شده است و سعی بشر غربی در این است که با اصالت دادن به قوانین مدنی و مقررات اجتماعی از اخلاق مذهبی و شریعت بینیاز شود؛ یعنی به عبارت بهتر، جامعهای بسازد که در آن هیچ کس نیازی به خوببودن نداشته باشد، و در عین حال که هیچ کس التزام اخلاقی در برابر وجدان خویش ندارد، همه بتوانند بدون تجاوز به حقوق یکدیگر از حداکثر آزادی و ولنگاری برای ارضای شهوات حیوانی و تمتع از لذایذ مادی برخوردار باشند ـ و الحق بهترین نظام سیاسی که میتواند اهداف مذکور را تأمین کند، سیستم دموکراسی است. "
راهش پر رهرو باد .