،نشریه پنجره مصاحبه ای اختصاصی از سید حسن نصرالله را از زبان حجه الاسلام میرتاج الدینی منتشر کرده که مشروح آن در ادامه می آید:

در سومین سالگرد پیروزی غرورآفرین حزب الله لبنان در جنگ سی‎وسه روزه، توفیقی همراه شد تا در جمع بعضی از اعضای کمیته حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین، به‎حضور دبیرکل شجاع و مقتدر حزب الله لبنان حجت‎الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرا... برسیم. در این جلسه که هیئت همراه (ناصر سودانی نماینده اهواز و حسین شیخ‎الاسلام قائم‎مقام وزارت امورخارجه) مرا همراهی می‎کردند به روند تشکیل کمیته حمایت از فلسطین و فعالیت‎های آن اشاره کردم. نکاتی در مورد راهکارهای حمایت از مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان، تحریم کالاهای صهیونیستی و سؤالاتی در این خصوص مطرح کردم. نوبت به سید رسید که بعد از تعارفات معمول، بیانات مبسوطی در مسایل مختلف منطقه، لبنان و فلسطین، وحدت بین شیعه و اهل سنت داشتند. از جمله از ارتباطات خود با رهبر معظم انقلاب اسلامی در مسایل مختلف، نکات و خاطراتی تعریف کردند که بسیار حایز اهمیت و قابل‎توجه بود؛ ناگفته‎هایی که برای اولین‎بار شنیدیم، هرچند برای پاره‎ای از آن‎ها، باید زمان بگذرد و بعد منتشر شود. گزاف نیست اگر بگوییم این جلسه یکی از جلسات پرخاطره‎ای بود که نظیر آن کمتر پیدا می‎شود و دوستان هرگز طولانی بودن آن‎ را احساس نکردند.

سوال: به عقیده شما نقش امام خمینی را در احیای قضیه فلسطین، با محوریت تأکید بر وحدت اسلامی، چگونه می‎توان تحلیل کرد؟

نصرالله: در جهان اسلام مسئله فلسطین یک موضوع ویژه است، چون فلسطینی‎ها سنی هستند، حمایت شیعیان از آن‎ها عامل وحدت و نزدیکی بین اهل سنت و شیعیان می‎شود. ما که در منطقه‎ای هستیم که با برادران اهل سنت بیشتر محشوریم، این مسئله را بیشتر احساس می‎کنیم و به‎ضرس قاطع می‎گویم آن‎که در تاریخ معاصر نقش شگرفی در موضوع وحدت اسلامی ایفا کرد، امام خمینی قدس سره بود. به‎واقع هیچ راه دیگری به‎اندازه تدبیری که امام اندیشید در مسئله وحدت اسلامی پاسخ نداد.

کمی بیشتر درمورد تدبیر امام در وحدت جامعه اسلامی توضیح دهید؟

نصرالله: این تدبیر عالمانه از دو مسیر انجام شد. اول، اتحاد در مقابل دشمنان اسلام و مستکبرین: اتحاد و وحدت اسلامی در برابر مستکبرین، دعوت از همه مسلمانان برای ایستادگی در مقابل ظالمان و مستکبران جهان، اهل سنت و شیعیان را ید واحده در مقابل دشمنان اسلام قرار می‎داد.
دوم، قضیه فلسطین: تجربه سی سال گذشته نشان داد که باب فلسطین اوسع و اوضح است. در موضوع حمایت از فلسطین کسی اختلاف ندارد و روشن‎ترین راه هست؛ حتی آن‎که می‎خواهد سازش کند از ترس افکار جهان اسلام نمی‎تواند آن را آشکار کند و بلکه سعی می‎کند خود را حامی فلسطین نشان دهد. در مورد اول، بین مسلمانان اختلاف وجود دارد. اما در اصل موضوع فلسطین اختلافی نیست. در همین لبنان دشمنی با فلسطینی‎ها از صدها سال پیش خیلی زیاد بود. آن‎ها خیلی به لبنان و جبل عامل حمله کرده امام موسی صدر هم نتوانست شیعه لبنان را به فلسطینی‎ها خوشبین کند، ولی امام این کار را کرد.

بسیاری ایران را مسبب برخی ناآرامی‎ها در منطقه معرفی می‎کنند؛ در حالی‎که منشأ بسیاری از این فتنه‎ها خود آن‎ها هستند. عقیده شما چیست؟

نصرالله:آمریکا یک فتنه بزرگ در منطقه در مسئله عراق ایجاد کرده بود. درگیری‎های مذهبی بین شیعه و سنی، تحریک کشورهای عربی علیه ایران، موضوع فلسطین و حمایت همه‎جانبه ایران از فلسطین، توطئه‎ها را خنثی کرد. عده‎ای گفتند چرا موضوع هولوکاست را مطرح کردید. به نظر من اتفاقا در زمانش بود، پرچم حمایت ایران از حماس، صداهای تفرقه‎انگیز را خفه کرد. همه دنیا فهمید آن مقاومت‎ها بدون حمایت ایران امکان‎پذیر نبود، اولین حمایت و تحرک در جنگ غزه توسط شیعیان بود و همین امر باعث شد تا این افکار تفرقه انگیز از بین برود.

البته در بین علمای شیعه از جمله در لبنان هم درخصوص حمایت از فلسطین اختلاف‎نظرهایی وجود دارد.
بعضی از علمای شیعه در لبنان که نگرش سنتی به موضوع دارند مرتب به ما اشکال می‎کردند که چرا این‎همه دم از فلسطین می‎زنید. مخصوصا بعد از قضایای عراق، من به ایشان گفتم فلسطین سرزمین اسلامی است، مال امام زمان است، بعد گفتم سلمنا بناء علی مبانیک؛ بیایید مقایسه کنیم ببینیم شما برای تشیع چه کرده اید ما چه کرده ایم الان عزت تشیع در جهان اسلام بیشتر شده است و روز‎به‎روز هم بیشتر می‎شود، اکنون شیعه را به‎عنوان یک طایفه اسلامی پذیرفته اند و خیلی‎ها وارد شیعه شده‎اند.

به‎نظر شما این موج توجه به مکتب شیعه متأثر از چه مواردی بود؟

نصرالله: گرایش به تشیع در اثر سه حادثه بزرگ معاصر است که هرکدام موج ایجاد کردند.
1- پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (در سال هزارونهصدوهفتادونه میلادی)؛
2- پیروزی حزب الله در سال دوهزار میلادی و خروج اسراییل از جنوب لبنان؛
3- جنگ سی‎وسه‎روزه در سال دوهزاروشش میلادی.
پرچم حزب الله به همه جهان عرب رفت، بعضی از مصری‎ها می‎گفتند در اوج محبوبیت جمال عبدالناصر عکس او در جامعه الازهر نصب نشد، ولی عکس سیدحسن نصرا... (یک طلبه شیعه) و پرچم حزب الله به الازهر رفت و در نمازجمعه مصر بالا رفت. این‎که آقای قرضاوی عصبانی شد و به من حمله کرد به این دلیل بود که به ایشان گفتند خیلی در مصر شیعه شده اند با این‎که من رابطه خوبی با او دارم و خیلی به وی احترام می‎گذارم، ولی گفته بود فلانی را در حد یک فرمانده نظامی قبول دارم، ولی اعتقادات باطل دارد. علت قطع رابطه مراکش با ایران هم این مسئله بوده است. بد نیست این‎جا به خاطره‎ای از حضور یکی از ناشرین لبنان در نمایشگاه مراکش اشاره کنم. یکی از ناشران لبنان را به یک شهرکی در مراکش دعوت می‎کنند و جمعیت عظیمی به استقبال او می‎آیند. در حدی که طرف به تعجب می افتد و فکر می‎کند بنا است مسئول بلندپایه‎ای به آن شهرک بیاید که او را هم دعوت کرده اند بعد می‎فهمد که نه، همه به استقبال او آمده اند می‎گویند بوی رزمندگان حزب‎ا.. را از شما استشمام می‎کنیم. کت و پیراهن او را به تبرک پاره پاره می‎کنند و بعدها مشخص می‎شود که بسیاری از آن‎ها به تشیع گرایش پیدا کرده بودند.

تحلیل شما از پیوستگی موضوع فلسطین با معارف مکتب شیعه و دیگر مسلمانان جهان چیست؟

نصرالله: اکنون از طریق موضوع فلسطین شیعه و معارف آن وارد خانه‎های مسلمان در اقصی‎نقاط عالم می‎شود. در سمینار بین‎المللی حمایت از فلسطین در تهران وقتی سخنرانی می‎کردم دیدم در سمت چپ همایش چند نفر با قیافه سلفی و ریش بلند و بالباس‎های مخصوص، نگاه عجیبی به من داشتند. بعد از سخنرانی که پایین آمدم، آن چند نفر پیش من آمدند و مرا بغل کرده و بوسیدند و اظهار علاقه کردند. یکی از آن‎ها خودش را معرفی کرد ( از اهل سنت بلاد شام بود – از سلفی‎های اردن) و گفت: «ما شما را دوست داریم، ما به خانه‎هایمان تلویزیون ماهواره‎ای نمی‎آوریم، ولی به‎خاطر شبکه المنار، خانواده‎ام مرا مجبور کرد تا ماهواره بخرم، دختر کوچکی دارم. وقتی شما سخنرانی می‎کنید دختر سه‎چهار ساله‎ام می‎آید مقابل شیشه تلویزیون می‎ایستد و مرتب صورت شما را می‎بوسد.» (بعد سیدحسن نصرا... نکته‎ای گفت که وقتی خدمت رهبر معظم انقلاب تعریف کردم فرمودند خیلی نکته ظریفی است) مرد اردنی گفت می‎دانید چرا پذیرفتم که شبکه المنار شما را به خانه‎ام ببرم؟ به‎خاطر دفاع از اسلام و فلسطین و دانستم که شما کاری برای تبلیغ تشیع ندارید، قصد اصلی‎تان فلسطین است. گفتم از کجا فهمیدید؟ گفت از این‎که شما اذان پخش نمی‎کنید. (در شبکه المنار ماهواره‎ای فقط وقت اذان را اعلام می‎‎کند و اذانی پخش نمی‎کند. البته در شبکه داخلی المنار لبنان پخش می‎شود) ادعیه شیعه، دعای کمیل مناجات خمسه عشر امام سجاد(ع) پخش می‎شود و خیلی معروف شده است. در یکی از این شبکه‎های عربی دیدم مناجاه‎المریدین امام سجاد(ع) با صدای خوبی پخش می‎شود. آخرش نوشتند «من ادعیه سیدنا الامام زین‎العابدین رضی الله عنه» ما الان به اسم فلسطین داخل خانه‎های اهل سنت شده‎ایم و به خانه‎های آن‎ها صحیفه سجادیه، امام حسین(ع)، اهل بیت(ع)، امام خمینی، آیت الله خامنه‎ای وارد شده است و آن‎ها احساس نزدیکی و برادری با ما می‎کنند.

کمی هم از خاطرات و تعاملات خودتان با دیگر علمای لبنانی بفرمایید.

نصرالله:یکی از علماء در لبنان، خیلی به عملکرد ما اعتراض می‎کرد و با هیچ دلیل و استدلالی قانع نمی‎شد. بعد از شهادت شیخ احمد یاسین (رهبر معنوی حماس) مراسمی در بیروت گرفتیم. چند نفر از جمله من و خالد مشعل صحبت کردیم. در صحبت‎هایم خیلی از جهاد و شهادت شیخ یاسین تعریف کردم و بیشتر از خالد مشعل به ایشان پرداختم. آن عالم لبنانی ناراحت شده بود که چرا از این عالم سنی این‎همه تعریف می‎کند و او را شهید می‎نامد. آن شب در خواب حضرت امام زمان(علیه السلام) را می‎بیند که به وی عتاب می‎کند و می‎فرماید همین کاری که فلانی (سیدحسن نصرا...) کرد خوب است و آن مرضی ما است. بعد همین عالم پیش من آمده بود عذرخواهی می‎کرد و می‎گفت حضرت مرا توبیخ کرد. شما ببینید ما در شهر بیروت با این‎همه بودجه‎هایی که عربستان، هزینه می‎کند پایتخت لبنان را تصرف کردیم؛ تصرف نظامی. همه از ما حمایت کردند، حتی متعصبین اهل سنت مثل علی بالحاج الجزایری.... از ما دفاع کرد، این به‎خاطر روح مبارزه ضد صهیونیستی است.

جایگاه شخصیت‎های شیعی را در منطقه چگونه ارزیابی می‎کنید؟

نصرالله:در مصر رسانه‎های شیعه خیلی ضعیف است و در سال گذشته خیلی علیه ما و آقای دکتر احمدی‎نژاد تبلیغات کردند، ولی در نظرسنجی شخصیت‎های اول جهان عرب و جهان اسلام که لیست بلندبالایی از شخصیت‎های کشورهای عربی را داده بودند، افرادی چون بشار اسد، عبدا... ‎بن عبدالعزیز، حسنی مبارک، محمودعباس و قذافی رهبران مقاومت فلسطین (اسم آقا «آیت الله خامنه‎ای» را در هیچ لیستی نمی‎آورند، تحریم کرده‎اند). در این نظرسنجی سید حسن نصرا...، دکتر احمدی‎نژاد و خالد مشعل به ترتیب اول تا سوم بودند. همچنین یک سازمان آمریکایی در فلسطین، کرانه باختری و نوار غزه نظرسنجی‎ای انجام داد که به کدام شخصیت اعتماد دارید و نظر دهنده می‎توانست بیش از یک نفر را در جا بنویسد. باز در این نظرسنجی لیست بلندبالایی از شخصیت‎های عربی نوشته شده بود. در کرانه باختری که محمودعباس همه‎کاره است عبدا...‎بن عبدالعزیز از نظر مالی مساعدت‎های زیادی کرده است و خیلی به حزباللهو شخص دبیرکل آن حمله شده است، نتیجه نظرسنجی چنین بود: سیدحسن نصرا... هشتادودو درصد، بشار اسد شصت‎وهفت درصد و عبدا...‎بن عبدالعزیز پنجاه‎وسه درصد.

نگاه شما به حوادث پس از انتخابات در ایران چیست؟

نصرالله:در حوادث پس از انتخابات ایران، تبلیغات سوء و گسترده در رسانه‎های عربی موجب شده بود که دوستان ایران شدیدا نگران شوند. رمضان عبدا... (دبیرکل جهاد اسلامی) خیلی نگران بود. پیکی پیش من فرستاده بود و این سؤال را داشت که به آقا سید بگویید آیا از حوادث ایران نگران هست یا نه؟ گفتم بگویید من اصلا نگران نیستم، گفتند چرا؟ گفتم کسی که آقا (آیتالله خامنه‎ای) را بشناسد نگران نمی‎شود. شما هم بدانید آینده بهتر از این خواهد بود. «عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم». در رسانه‎های عربی تبلیغات شدیدی علیه ایران جریان داشت. اگر کسی چند دقیقه در مقابل شبکه‎هایی مثل العربیه می‎نشست فکر می‎کرد در ایران چه شده است و به زودی به هم می‎ریزد. روی این موضوع خیلی کار شده بود که ایرانی‎ها دنبال زندگی خودشان هستند و شعار «اول ایران» را داده‎اند (برق تهران، آب آبادان و...) می‎خواستند بگویند آنان‎که به آقای موسوی رأی دادند، اعتراض دارند که ایران طرفدار فلسطین و لبنان باشد. بنابراین حضور مردمی در روز قدس آینده خیلی مهم است. تظاهرات بزرگ به دنیا ثابت می‎کند که ایران عوض نشده است.

معروف است که شما خاطرات فراوانی هم از همراهی با حضرت آیت ا... العظمی خامنه‎ای دارید. به آن‎ها هم اشاره‎ای می‎کنید؟

نصرالله: خیلی مسایل در گذشته داشتیم. اکثریت همه مسئولین یک نوع فکر می‎کردند و نظر می‎دادند و آقا هم نظر دیگری می‎داد. بعد می‎دیدیم نظری که آقا داده‎اند صائب است و نتیجه‎بخش. من خیلی با حضرت آقا محشور بوده ام .مسایل زیادی دارد که اگر بگویم تا صبح تمام نمی‎شوند، بعد از حادثه یازده سپتامبر آقا فرمودند: نگران نباشید. یازده سپتامبر شروع نزول آمریکا است. آمریکا به اوج خود رسیده است و آغاز نزول آن است. این‎ها از کجا است؟ این‎ها از هدایت الهی است. همیشه آقا به آینده خوش‎بین است. قدر آقا را بدانید. یکی از علمای شیعه مدینه آمده بودند و نگران بودند. به ایشان بعضی از مسایل را تعریف کردم و مسایلی درباره آقا گفتم و اطمینان دادم.

در جنگ تموز (جنگ سی‎وسه روزه)، تحلیل‎ها حاکی از یک جنگ محدود بود. فکر می‎کردند چند تا ساختمان را می‎زنند، حملات محدودی برای آزادی اسرا انجام می‎دهند و تمام می‎شود، لکن از روز دوم تهاجم وسیعی را آغاز کردند و تقریبا همه‎جا را زدند. در اتاق عملیات بودیم و مقابله می‎کردیم. وضعیتمان خوب بود، ولی چند نفر از دوستان از نظر روحی و عاطفی ناراحت بودند. آیا اسیر گرفتن امل باعث این تهاجم و جنگ شده است؟ این سؤال ذهنمان را آزار می‎داد و بچه‎ها را در فشار روحی قرار می‎داد. هرچند این مسئله در اصل اداره جنگ و مقاومت تأثیری نداشت. در این شرایط حساس بود که پیام الهام بخش آقا، رسید: «این حمله از قبل تدارک دیده شده است. می‎خواستند در غفلت حزب الله تهاجم وسیع داشته باشند. همه‎جا را بزنند و بعد حمله زمینی بکنند و مسلط بشوند و شروط خود را تحمیل کنند. این‎هایی که رفتند اسیر گرفتند، لطف خدا بود، این جنگ احزاب است «ستبلغ القلوب الحناجر» اگر به خدا توکل کنند و مقاومت کنند پیروزند به آقای سید حسن نصرا... بگویید پیروزید و اگر در این جنگ پیروز شوید قدرتی می‎شوید که هیچ قدرتی در مقابلتان نمی‎ایستد. این را هم بگویید که آن‎ها می‎خواستند حمله کنند. اسیر گرفتیم جنگ را جلو انداختند و آخرین سفارششان هم این بود که به امام زمان (ع) توسل کنید.

این پیغام، بسیار الهام‎بخش بود. مشکل روحی و عاطفی ما را حل کرد. آن‎ را لطف الهی دانستیم و امیدوار به پیروزی شدیم. در سخنرانی‎ها هم گفتیم که دشمن از قبل برنامه‎ریزی برای حمله داشته و می‎خواستند در پاییز حمله کنند و لکن بعد از حادثه اسیرگیری حمله را به تابستان آوردند، وقتی ما این حرف را زدیم، خیلی از تحلیل‎گران سیاسی جهان عرب آمدند آن را تأیید کردند. آقای حسین هیکل در حمایت از این حرف مصاحبه کرد و گفت من هم اطلاع داشتم و در تحلیل به آن رسیده بودم. روزنامه‎های معروف جهان عرب هم این تحلیل را واقع‎بینانه معرفی کردند. از سیاسیون لبنان افرادی مثل میشل عون هم آن ‎را تأیید کردند. اما یک چیز برای خود من سؤال بود که آقا، این حرف را از کجا می‎دانسته و با چه دلیلی گفته است؟ بعد از جنگ، از طریق یکی از دوستان آن را از آقا پرسیدم. آیت الله خامنه‎ای فرموده بودند اطلاعات خاصی در این‎باره نداشتم. به ذهنم خطور کرد. گفتم این الهام خدایی است که به ذهن بنده‎اش جاری کرد.

دسته ها : سیاست
سه شنبه 1388/6/31 9:55
X