آموزه های قرآنی بر این نکته تأکید می کند که برای دست یابی به شکوفایی اقتصادی و تمدنی و انجام شکر و سپاسگزاری واقعی می بایست روندی از تولید تا مصرف طی شود که همه چیز به درستی و کمالی آن مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد و به هیچ عنوان کفران نعمتی نشود.
در این میان نقش دولت در نظارت آن از تولید تا توزیع و مبادله تا مصرف، بسیار حیاتی و مهم است؛ به ویژه آن که اسلام با اقتصاد سرمایه داری و بازار، مخالف است و برآن محدودیت های چندی را تعیین و اعمال کرده است. براین اساس، حضور قوی و مدیریت و نظارت دولت در بخش های مختلف به قصد شکر نعمت، به عنوان یکی از اصول اصلی اقتصاد اسلامی مطرح می شود؛ زیرا مفهوم شکر در برابر کفران نعمت، به معنای استفاده درست و کمالی از هر نعمتی از نعمت های خدادادی است تا امکان دست یابی انسان به کمال مطلق و خلافت الهی را فراهم آورد.
اگر به آیات قرآنی توجه شود به آسانی می توان دریافت که قرآن بی عدالتی را عامل توزیع نامناسب ثروت می داند و با اشاره به جایگاه و اهمیت ارزشی نهاد دولت در نقش مدیریت و نظارت و تأثیر آن در اجرای عدالت بر این باور است که برای دست یابی به گردش سالم ثروت و اقامه عدالت در جوامع، لازم است تا دولت نه تنها بر گردش سرمایه نظارت کند بلکه با اعمال مدیریت و اجرای احکام و قوانین سخت گیرانه نسبت به سرمایه داران، زمینه گردش سالم سرمایه و توزیع عادلانه ثروت را در میان همه افراد جامعه فراهم آورد. این گونه است که تشریع و تقنین قوانینی چون انفال و انفاق و زکات و خمس و مانند آن موردتوجه قرار گرفته است و از دولت و امت خواسته شده تا در جامعه چنان فرهنگ سازی شود تا همه مردم از ثروت و منابع سرمایه ای بهره مند گردند.
این درحالی است که در جهان امروز به یژه نظام سرمایه داری، ثروت و منابع دریایی و معدنی و مانند آن در اختیار گروه سرمایه داران قرار گرفته است و آنان معادن عظیم از نفت و گاز و صید و چوب های جنگلی را دراختیار دارند و شرکت های عظیم سرمایه داری با سهام های بخش خصوصی با حضور همان ده درصد از کل جمعیت جهان، به چپاول آن چه انفال نامیده می شود اقدام می کنند و روز به روز بر سرمایه و ثروت خویش می افزایند و روزبه روز بر فقر مردم دامن می زنند.
در بسیاری از کشورهای جهان به ویژه آفریقایی، معادن بزرگ نفت و کانی های مهم چون الماس و مس و مانند آن، با همکاری دولت های وابسته، از سوی همین ده درصد جمعیت جهان غارت می شود و فقر و بدبختی تنها سهم عموم مردم آن سامان می باشد.
دولت می بایست در همه حوزه ها نظارت و مدیریت داشته باشد. البته اعمال نظارت باید در همه بخش ها از امور کلی و جزیی باشد، ولی اعمال مدیریت تنها در بخش کلان و کلی صورت پذیرد.
دولت برای تولید همه کالاها و خدمات موردنیاز و پاسخ گویی درست و مناسب می بایست برنامه، سیاست و خط مشی مشخص و تعیین شده ای داشته باشد. در آیات سوره یوسف به این مسئله پرداخته شده و حتی چگونگی انبار و نگهداری کالا و ایجاد سازه های مناسب برای آن موردتوجه قرار گرفته است.
مدیریت آب و ارایه راهکارهایی برای استفاده بهینه از آن ازطریق سدسازی و جدول کشی و تقسیم و توزیع آب در آیات بسیار موردتوجه است که ازجمله این آیات می توان به آیاتی اشاره کرد که به تمدن شکوفا و پیشگام سبا می پردازد و علل و عوامل شکوفایی و انحطاط آن را مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد.
مدیریت کشاورزی در آیات و روایات
در برخی از روایات به سیره امیر مؤمنان علی(ع) اشاره می شود که متوجه تغییر در روش های بهره وری و بهینه سازی به کارگیری زمین در بخش تولیدات باغی است. در این روایات آمده است که امیر مؤمنان(ع) برخلاف شیوه متداول آن روزگار، هنگام کشت دانه خرما برای ایجاد نخلستان جدید،دانه ها را نزدیک تر از آن چه معمول بوده است کشت کرد. هنگام اعتراض دیگران، به این نکته اشاره کرد که می توان به این طریق هم در زمان و هم تولید صرفه جویی کرد؛ زیرا نخل ها زمانی بسیار می برد تا به درختی کامل تبدیل شود. ولی پس از آن که نخل ها روییده شد، می توان برخی را فروخت تا به این وسیله فرصت بیشتری برای توسعه نخلستان فراهم آید و نیز مبلغی به عنوان سرمایه کار اندوخته شود.
درختان، زمان طولانی می طلبند تا بزرگ شوند. ایجاد خزانه هایی به این طریق و همچنین بهره گیری از میوه آنها تا رسیدن به حجم های بزرگ، خود نوعی صرفه جویی در زمین است. در میان باغداران ایرانی این شیوه بسیار به کار می رود و آنان درختان زودبازده با عمر کوتاه را در میان درختان دیربازده با عمر طولانی می کارند تا به این شیوه از زمان و زمین بهترین استفاده را کرده باشند.
در داستانی که قرآن از مدیریت کشاورزی حضرت یوسف گزارش می کند این معنا بیان شده است که برای حفظ و نگه داشت محصولات کشاورزی در زمان بیشتر چون بیش از هفت سال، پیشنهاد می شود تا گندم و جو خرمن نشود و با خوشه های آن انبار شود. این شیوه برای بهینه سازی روش حفظ و نگه داشت کالا و محصولات از ابتکارات حضرت یوسف(ع) و تحت نظارت و مدیریت آن حضرت(ع) انجام می شود و جامعه از امنیت غذایی برای دوره خشکسالی و قحطی سود می برد.
قرآن گزارش می کند که حضرت یوسف(ع) از تولید تا توزیع و تا مصرف کالا بر همه امور نظارت و اعمال مدیریت می کرد و گاه به سبب مسایل و بحران های مقطعی حتی در جزئیات اجرای قوانین و اعمال مدیریت خود حضور مستقیم داشت. (یوسف آیات 46 تا 49 و نیز 59 و 60 و آیات دیگر)
حضرت شعیب(ع) به عنوان رهبر قوم و جامعه خویش در بازارها می گشت و به تبیین شیوه های درست و مناسب مبادله کالا می پرداخت و ضمن آموزش ، بر اعمال و اجرای آن نظارت و مدیریت می کرد که همین مسئله موجب تنش و اختلاف وی با سرمایه داران و گرانفروشان و کم فروشان کالا شد و حتی او را تهدید به بیرون کردن از شهر و کشور و یا قتل وی کردند. (هود آیات 84 تا 88 و آیات دیگر)
حضرت امیرمؤمنان علی(ع) برای اعمال قوانین و اجرای درست آن و نیز نظارت و مدیریت بر گردش سرمایه و کالا و خدمات، در بازارهای کوفه می گشت و ضمن ارائه رهنمودها و توصیه ها به کاسبان و بازاریان، نسبت به اجرای قوانین، نظارت مستقیم می کرد. در روایات می توان بسیاری از داستان ها در این باره را یافت که به صراحت بر شیوه نظارتی و مدیریت دولت اسلامی بر گردش سرمایه و کالا و خدمات درهمه مراحل توجه می دهد و آن را سیره و سنت دولت اسلامی می داند.
وضعیت نابسامان جامعه امروز
برخی گمان کرده اند که اصلاح الگوی مصرف به معنای مصرف نکردن و زهدگرایی و یا تشویق و تنبیه مردم در این حوزه با اعمال قوانین سخت گیرانه و اجحافی است. این در حالی است که مراد از اصلاح الگوی مصرف، اصلاح فرهنگ مصرف و بهینه سازی مصرف در راستای بهره گیری بیش تر و بهتر ازسرمایه ها و نعمت هاست که این مهم بیش از آن که متوجه ملت باشد متوجه دولت است؛ زیرا دولت می بایست با اتخاذ شیوه های مدیریتی و نظارتی، در تولید کالای با کیفیت، بکوشد و زمین و آب را با شیوه ای ابتکاری و نوین به شکل دقیق تری به دست مردم برساند.
به عنوان نمونه برای این که برق به طور بی رویه مصرف نشود و الگوی مصرفی مردم در این حوزه تغییر یابد، دولت موظف است تا به کیفیت ها بیندیشد. بدین منظور می بایست از تولید لامپ های پرمصرف جلوگیری کند و یا برای تولید و خرید تلویزیون های با مصرف کم تر برق رو آورد و اجازه تولید کالاهای پرمصرف را ندهد.
در حقیقت وظیفه و مسئولیت دولت آن است که به جای تقنین قوانین سخت گیرانه به تشویق مبتکران و نوآوران و صاحبان کارخانه بپردازد تا آنان به تولید کالاهایی برقی اقدام کنند که مصرف را کم کند.
خداوند در آیاتی چون آیات 12 و 13 سوره سبا گزارشی از دولت حضرت سلیمان(ع) و تشویق صنعت گران برای تولید کالاهای رفاهی و شکوفایی اقتصادی و تمدنی ارائه می دهد. در این گزارش آمده است که آن حضرت(ع) با بهره گیری از دانش خود و دیگر صاحبان علم و کتاب، فن آوریهای جدید را مورد توجه و تشویق قرار داد. از جمله می توان به تولید شیشه و آبگینه اشاره کرد که حتی برای بهسازی محیط و معماری و دیگر سازه های تمدنی از آن بهره گرفت. این که وی در کاخ خویش از طرح آبگینه ای استفاده کرد و با بهره گیری از شیشه، نهری را در زیر محیط زیست خانگی خویش ایجاد کرد که حتی ملکه سبا را با آن تمدن پیشرفته اش به شگفتی انداخت (نمل آیه 44)، خود دلیل آن است که وی می کوشید تا نظارت خود را در همه عرصه ها گسترش دهد و در تولید و بهینه سازی اقتصاد، آن را به کار گیرد.
بنابراین نظارت برای بهینه سازی مصرف می بایست از هنگام تولید مورد توجه قرار گیرد و به جای آن که تنها در فکر بهینه سازی مصرف در هنگام استفاده آن بود، می بایست به تولید کالاهای با کیفیت و با عمر مفید و کارآیی بیش تر توجه شود. این مهم تنها از راه نظارت و مدیریت کامل دولت ونهادهای نظارتی آن تحقق می یابد. از این رو بهینه سازی مصرف می بایست نه تنها در بخش های دولتی به عنوان الگوهای مردم در زندگی آغاز شود بلکه باید از بخش بهینه سازی تولید با تولید کالاهای مرغوب و با کیفیت و کم مصرف شروع شود.
در جامعه امروز، تولید کالاهای نامرغوب و بی کیفیت هم هزینه مردم را افزایش می دهد و سرمایه و ثروت آنان را به تباهی می کشاند و هم موجب می شود تا دولت از اجرای طرح های عظیم و بزرگ تمدنی باز ماند. از این رو لازم است تا جریان تغییر و اصلاح در الگوهای مصرف از دولت آغاز شود و با اعمال مدیریت و نظارت دقیق و کامل و تشویق همه تولیدکنندگان، بر کیفیت و مرغوبیت کالا تاکید شود تا رفتار مردم برای خرید کالاهای با کیفیت و مرغوب نیز تغییر یابد.
افزایش کیفیت، راهی برای صرفه جویی
به سخن دیگر بهترین راه برای دست یابی به شکوفایی اقتصادی و تمدنی، صرفه جویی از راه تولید کالاهای مرغوب و افزایش کیفیت آن است. دولت می بایست برای رسیدن به اصلاح الگوهای مصرف و ارایه بهترین آن، تحقیقات نظری و علمی داشته باشد؛ زیرا مردم بر دین ملوک و رفتارهای دولتمردان خویش هستند؛ هرگونه رفتار ایشان، سرمشق و الگوی رفتاری مردم می شود. بنابراین دولت از دو طریق بهینه سازی تولید و کیفیت بخشی به آن و نیز اعمال رفتارهای درست نظارت و مدیریتی بر تولید و هم چنین ارایه عملی مصرف درست کالا و خدمات و دیگر نعمت ها و ثروت ها و سرمایه های ملی، می تواند در تغییر و اصلاح الگوی مصرف تاثیرگذار باشد.
با توجه به آموزه های قرآنی و سیره عملی پیامبران و معصومان(ع) به ویژه امیر مومنان(ع) می توان دریافت که مسئولیت دولت در اصلاح الگوی مصرف از راه بهینه سازی و اصلاح فرهنگ تولید و مصرف، بسیار اساسی و حیاتی است و دولت نمی تواند از بار مسئولیت خویش در برابر مردم نسبت به نظارت و مدیریت حوزه اقتصادی از تولید تا مصرف شانه خالی کند.
از نظر کارشناسان مسایل اقتصادی، ارتباط تنگاتنگی میان استانداردسازی و بهینه سازی از یک سو و افزایش بهره وری سرمایه و ثروت و نیز کاهش مصرف از سوی دیگر وجود دارد. از این رو بسیاری از کشورهای پیشرفته در اندیشه الگوهای اصلاح مصرف از طریق تغییر در تولید و بهینه سازی تولیدات در راستای کاهش هزینه و افزایش عمر مفید کالا هستند.


نویسنده:سلمان صادق زاده

دسته ها : مذهبی
شنبه 1388/5/31 12:45
X