سرهنگ لطیف بیگلری افسر رکن 4 ستاد فرماندهی نیروی زمینی، نمونه‌ای از مخالفان بود. بیگلری پس از تحقیقات فراوان و اطمینان از میلیونها تومان سوءاستفاده و حیف و میل توسط معاون وقت وزارت جنگ سرلشکر اسدالله صنیعی و بازرس ویژه آن وزارت سرلشکر علی شجاعی در ارسال گزارشی در اردیبهشت سال 1342 به محمدرضا پهلوی، وی را در جریان کار قرار می‌دهد.(1) بیشتر سوءاستفاده افراد یاد شده در تصرف اراضی عباس آباد و ساختمان‌های احداث شده در مرکز شهر و خریدهای انجام شده از طریق دایره خرید و متفرقه بوده است. علاوه بر آن اطلاع داده شد که سرلشکر صنیعی تبلیغ بهائی‌گری نیز می‌کرده است.
پس از گذشت سه ماه ـ در 30 مرداد 1342 ـ وزیر دربار شاهنشاهی در نامه‌ای به سرهنگ لطیف بیگلری به وی اطلاع می‌دهد که گزارش مشروح ایشان توسط شاه مورد مطالعه قرار گرفته و دستور داده تا ستاد بزرگ ارتشتاران و وزارت جنگ به این گزارش رسیدگی کنند.(2)
ولیکن در پی دستور رسیدگی شاهانه، درجه سرلشکری صنیعی به سپهبدی و از پست معاونت به وزارت جنگ ارتقاء داده شد!
بیگلری با مشاهده وضع موجود با ارسال گزارشهایی، حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت را مطلع می‌کند. لیکن از آن هم نتیجه‌ای نمی‌گیرد.
در پی این گزارش‌ها، رونوشت گزارش تاریخ 24 اسفند 1342 بیگلری به نخست‌وزیر، به دست امام خمینی(س) رسید. که طبق ادعای ساواک شمیرانات این رونوشت توسط خود بیگلری به قم ارسال شده است. در گزارش ساواک تهران به ریاست ساواک در ارتباط با عکس‌العمل امام می‌خوانیم:
«آقای روغنی پیامی از طرف آقای خمینی به آقای دکتر صدر وزیر کشور برده که [وی] در تاریخ 1/2/43 در منزل شخصی معظم‌له [امام خمینی] ملاقات خصوصی انجام داده است که خلاصه آن مذاکرات به شرح زیر بوده است.
حال پیغام، نامه‌ای را که سرهنگ بیگلری افسر ستاد نیروی زمینی (مبنی بر بهائی بودن آقایان وزیر جنگ و وزیر آب و برق) برای آقای خمینی فرستاد [فرستاده بود] عیناً از طرف آقای خمینی به وزیر کشور داده و می‌گوید آقای خمینی گفتند قرار بود جناب عالی درباره سپهبد صنیعی که می‌گویند بهائی است، بررسی بفرمائید نمی‌دانم در این باره چه اقدامی فرموده‌اید. فعلاً هم طبق مندرجات این نامه مجدداً به من می‌گویند دو نفر از وزرای این کابینه بهائی هستند.
آقای وزیر کشور در جواب می‌گوید از قول من به آقا سلام برسانید و بگوئید: اولاً انتظار نبود ملاقاتی که با هم به طور محرمانه صورت دادیم با نظر خاصی برملا کنید و... به ایشان بفرمایید موضوع نبایستی حقیقت داشته باشد.»
در 9 اردیبهشت 1343 دستور ارسال پرونده بیگلری از ساواک به ضداطلاعات ارتش داده شد و در آنجا گزارشی برای شاه تهیه شد:
«افسر نامبرده «لطیف بیگلری» به موجب نامه‌هایی که به مقامات مختلف اعم از لشکری و کشوری تقدیم نموده است نسبتهایی به عده‌ای از امرای ارتش و اهانتهایی به آنان نموده که مراتب از طریق اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران به شرف عرض همایونی رسید و اوامر مبارک ملوکانه[!] چنین شرف صدور یافته است: «مگر حق دارد یک افسر این اعمال را انجام دهد نامبرده تسلیم دادگاه نظامی شود.» که بدین ترتیب پرونده امر با شماره 2539/342-12/2/43 از وزارت جنگ به اداره دادرسی ارتش ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. افسر موصوف احضار و مورد تحقیق قرار گرفت. ضمن تحقیقات معموله اعتراف به نوشته نامه‌های مورد بحث نموده و در مرحله بازپرسی نیز عین همان کلمات و جملات موهن را تکرار کرده است.»
دادگاه، لطیف بیگلری را مجرم شناخت و وی را به هجده ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد. بیگلری بیش از هر کس می‌دانست که گزارشهایش صحیح است لذا در زندان و بعد از آن نیز با ارسال نامه به جاهای مختلف به افشاگری خود ادامه داد. نامه‌های بیگلری حتی ریاست ساواک را نیز کلافه کرد. ایشان (رئیس ساواک) در یکی از پی‌نوشت‌های خود در 28 دی 1346 نوشت:
«اداره کل سوم تا کی باید این شخص به مکاتبات [خود] که آبرو و حیثیت اشخاص را با هوچی‌گری و فحاشی می‌ریزد، ادامه بدهد با نصیحت یا راهنمایی‌های دیگر که او را قانع کند خاتمه داده شود.»
سال به سال وضع معیشتی بیگلری سخت‌تر می‌شود به گونه‌ای که در 8 خرداد 1350 در یک صحبت خصوصی تهدید می‌نماید که، در صورت عدم رسیدگی، بچه‌هایش را آتش خواهد زد. بیگلری در این گفتگو اظهار می‌دارد:
«مشغول مبارزه با فاسدین و اشخاصی که وی را به این روز انداخته‌اند می‌باشد و چند روز است که عریضه به شاهنشاه آریامهر نوشته و چند نفر از امرای ارتش را نیز ملاقات نموده تا بلکه عریضه موردنظر را به حضور شاهنشاه تقدیم کنند. چون آدم زنده باید از حقوق خود دفاع نماید من تا آخرین لحظه مبارزه خواهم کرد و اگر باز هم مثل سابق به عریضه من جواب ندهند این دفعه بچه‌هایم را که گرسنه هستند آتش خواهم زد. خودم را نیز از بین خواهم برد. و یا این که در سفارتخانه‌های آمریکا و یا انگلیس متحصن خواهم شد تا تکلیف مرا روشن کنند چون دارای هفت سر عائله بوده و در دو اتاق اجاره‌ای زندگی می‌کنم. مدتی است که صاحبخانه نیز اجاره‌ای از من نگرفته است من باید درد دل و گرفتاری‌های خود را به عرض شاه برسانم برای این که من به اعتماد ایشان (شاه) مبارزه کرده‌ام و با تمام مدارک موجود دزدی نکرده‌ام.»
جالب توجه این که نواب رئیس ساواک تهران در گزارشی به ریاست ساواک در 20 آبان 1351، صریحاً صحت صحبتهای بیگلری در مورد مبارزه ایشان با افراد سوءاستفاده کننده را تأیید و پیشنهاد حل مشکل معیشتی وی را مطرح کرده است. نواب در این گزارش نوشته است:
«سوابق موجود حاکی است که مشارالیه از سال 42 شروع به تهیه و تقدیم گزارشهایی به مقامات مختلف لشکری و کشوری در مورد سوءاستفاده بعضی از افراد نموده که سرانجام منجر به اخراج وی از ارتش و چندین بار زندانی شدن مشارالیه شده است. لطیف بیگلری روی ناراحتی‌هایی که در سالهای گذشته برای وی به وجود آمده و در نتیجه درگیری با افراد سوءاستفاده کننده تمکن مالی و حقوق ماهیانه خود را از دست داده به نحوی که در حال حاضر طبق محتویات پرونده از نظر گذراندن زندگی در وضع بسیار نامناسبی به سر می‌برد و حتی کمک بعضی از عوامل مخالف را اجباراً قبول می‌کند که از جمله می‌توان مهندس مهدی بازرگان را نام برد و بدیهی است برای این که مساعدت افراد را جلب کند و خود را وجیه‌المله قلمداد کند، در بعضی موارد اعلامیه‌های پلی‌کپی شده تهیه و پخش می‌کند با توجه به موارد معروضه پیشنهاد می‌شود که از طرف یکی از مقامات ساواک مشارالیه احضار و ضمن تحبیب از وی در صورتی که امکان باشد شغلی به نامبرده ارجاع که ضمن این که درگیر کار می‌شود از نظر گذران زندگی خود و عایله‌اش نیز محل درآمدی داشته باشد و به نظر می‌رسد که این محبت و ارجاع شغل به وی در روحیه‌اش اثر خواهد گذاشت.»
تلاش ساواک به نتیجه رسید. طبق اظهار بیگلری در 10 مرداد 1357 خانواده وی ماهانه مبلغ چهل هزار ریال از ارتش مستمری دریافت می‌دارند. اشتباه بزرگ لطیف بیگلری اعتماد بی‌جای وی به شاه بود. سخنان پر از دروغ محمدرضا پهلوی وی را فریفته بود. لذا به نیت شاه‌دوستی و خدمت اقدام به تهیه گزارش علیه دزدی‌ها و خیانت‌های سپهبد صنیعی کرده بود، غافل از آن که سرمنشأ تمام ظلم‌ها، بی‌عدالتی‌ها و فساد، زیر سر شخص محمدرضا و خاندان وی می‌باشد که سالیان سال به همراه اربابان خارجی خود به ویژه آمریکا، سرمایه‌های کشور ایران را به تاراج می‌بردند. یکی از نمونه‌های روشن آن، تشکیل بنیاد پهلوی – امپراطوری تجارتی شاه و اطرافیان او – بود.
متن نامه‌های سرهنگ لطیف بیگلری به این شرح است:
جناب آقای حسنعلی منصور نخست‌وزیر
موضوع: میلیونها تومان سوءاستفاده در سازمان تعاونی مصرف کادر نیروهای انتظامی (تدارکات ارتش) وسیله تیمسار سپهبد اسدالله صنیعی وزیر جنگ و مدیر عامل اسبق سازمان مزبور و سایر مسئولان امر
پیرو گزارش شماره 8-1/8/42
با نهایت احترام به استحضار می‌رساند: قبل از عرض مطالب وظیفه خود می‌دانم که احراز مقام نخست‌وزیری را از صمیم قلب تبریک عرض کرده و موفقیت آن جناب را در اجرای مقاصد و هدفها و منویات عالیه اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه که همانا تجدید مجدد عظمت کشور باستانی و تأمین سلامت و رفاه حال افراد این مرز و بوم است، از پیشگاه خداوند متعال مسألت کنم.
و اما اصل مطالب: در تاریخ 18/12/42 ضمن معرفی کابینه به مجلس شورای ملی پس از تشریح برنامه دولت و توضیحات لازم در مورد چگونگی مبارزه با فساد و نادرستی، بیاناتی ایراد فرمودند که خلاصه آن چنین بود «به نامه‌های بی‌امضا اهمیت نمی‌دهیم ولی در مورد اتهامات اشخاص اگر کسی باشد که به شهامت مطالبی بنویسد و امضاء کند، قطعاً رسیدگی می‌کنیم در صورتی که صحت نداشته باشد به نام مفتری تحت تعقیب قرار می‌دهیم.» با توجه به بیانات خود و با استحضار کامل از ماده 271 قانون مجازات عمومی این جانب لازم دانستم که به منظور رعایت مصالح عالیه کشور و در اجرای فرمایشات آن جناب به نام یک نفر میهن‌پرست و شاه‌دوست واقعی مطالب زیر را با امضای صریح و روشن به عرض برسانم. باشد که این بار مورد توجه قرار گیرد «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» بدیهی است در صحت اثبات مطالب خود که صرفاً برای خدمت‌گزاری است توقع هیچ‌گونه پاداش و اجری را نداشته و ندارم و نخواهم داشت ولی در صورتی که توفیق اثبات حاصل نگردد با نهایت افتخار برای شدیدترین مجازات آمادگی خواهم داشت.
1. موضوع اول که باید به عرض برسانم این است که آنچه این جانب اطلاع دارم از وزرا کابینه آن جناب به طور قطع دو نفر «1. تیمسار سپهبد اسدالله صنیعی وزیر جنگ 2. جناب آقای مهندس روحانی وزیر آب و برق» از بهائیان بسیار متعصب می‌باشند. با صرف‌نظر از نوع چگونگی و فلسفه بهائی و بهائی‌گری که در گزارش سه صفحه تقدیمی در شماره 8-1/8/42 قبلاً مختصر معروض گردید با توجه به اصل پنجاه و هشتم که می‌گوید هیچ‌کس نمی‌تواند به مقام وزارت برسد مگر این که مسلمان و ایرانی‌‌الاصل و تبعه ایران باشد» وجود این دو وزیر بهائی در کابینه جناب عالی که از یک خانواده اصیل و ایرانی می‌باشید با روح قانون اساسی و مذهب مقدس اسلام منافات و مغایرت کلی دارد. در واقع با این وضع... تاریخ ایران فصل... «حکومت بهائیان در ایران» خدمت در دولت آن جناب اضافه شده است. نظر جناب عالی که قطعاً از این جریان بی‌اطلاع بوده‌اند. در مقابل یک چنین عمل... باشد حال اگر غیر از این است کافی است که وزراء معروضه، موضوع را به وسیله روزنامه. رادیو. تلویزیون تکذیب فرمایند.
2. موضوع دوم این است که تیمسار سپهبد اسدالله صنیعی وزیر جنگ علاوه بر بهائی بودن اساساً از عناصر بسیار نادرست و ناصالح و نیرنگ‌باز و... ارتش بود و فقط در سازمان تعاونی مصرف کادر نیروی انتظامی به دستیاری عده دیگر میلیونها تومان سوءاستفاده کرده است. چون مدارک و دلایل و نحوه این سوءاستفاده در گزارش 32 صفحه‌ای تقدیمی شماره در 8-1/8/42 به طور مشروح تشریح شده است و بعداً نیز اطلاعات و مدارک لازم در اختیار گذارده خواهد شد لذا فعلاً ازتکرار آن خودداری می‌شود «سوابق امر در دفتر محرمانه نخست‌وزیری موجود است و قطعاً به آنها مراجعه خواهند فرمود.»
با عرض مراتب مختصر بالا و بدون توجه به این که تقدیم این گزارشها موجب ترقی سریع تیمسار معروضه شده است، چه پس از تقدیم اولین گزارش در مهرماه 42 از درجه سرگردی به درجه سپهبدی ترفیع یافته‌اند و پس از تقدیم گزارش دیگر به مقام کفالت وزارت جنگ ارتقاء یافتند و با تقدیم گزارش شماره 8-1/8/42 به سوءاستفاده در دفتر محرمانه نخست‌وزیری به مقام ریاست رسیدند و با این ترتیب پیش‌بینی می‌شود که بعد از وصول این گزارش هم زمینه احراز مقام نخست‌وزیری... گردد. مع‌هذا چون ایمان قطعی دارم که تاکنون اعلی‌حضرت شهریاری از جریان امر استحضار حاصل نفرموده‌اند و به استحضار کامل از نیات مقدس... در مورد مبارزه... نادرست مخصوصاً با در نظر گرفتن این که در روز 17/12/42 نیز موقع معرفی کابینه جناب عالی خطاب به هیأت دولت فرمودند «... باید بدانید یک ثانیه تحمل کوچکترین عوامل فساد نخواهد شد...» و خود آن جناب نیز به شرحی که در بالا عرض شد با تصمیم قاطع... شده‌اید لذا جریان امر بدین وسیله به استحضار می‌رسد. استدعا دارم به تعهد خود وفا فرموده و برخلاف... سوء آن مورد توجه قرار داده و با رعایت مفاد گزارش 32 صفحه اقدام لازم معمول و شایعات و توهمات مضر ناشی از گزارشهای تقدیمیه خاتمه دهند «صالح و طالح متاع خویش نمودند ـ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.»
با تقدیم احترامات – سرهنگ لطیف بیگلری»

پی‌نویس‌ها:
1. متن گزارش سرهنگ بیگلری به شاه.
2. پرونده انفرادی لطیف بیگلری.
3. نقاط نقطه‌چین مربوط به ناخوانی متن سند است.

به نقل از:
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک،
مرکز بررسی اسناد تاریخی
صص 102-96


دسته ها : انقلاب اسلامی
دوشنبه 1388/5/12 13:20
X