تفسیر ناروا و انحرافی از اصلاح‌طلبی، به انحراف این حرکت تکاملی انقلاب انجامید که به اعتراف اصلاح‌طلبان "بین خواست آن بیست میلیون رای و آنچه قریب به یک دهه، تحت نام اصلاحات انجام گرفت به اندازه یک دره عمیق شکاف وجود داشت ". اصلاح‌طلبان رادیکال، به لحاظ فکری کاملاً در لیبرالیسم مستحیل گشته‌اند. به‌گونه‌ای که در حوزه اقتصاد، مواضع درهای باز و سرمایه‌سالاری را قبول دارند. در حوزه سیاست داخلی، طرفدار لیبرال دموکراسی و در حوزه سیاست خارجی، دارای موضع پذیرش رسمی نظام سلطه حاکم بر روابط بین‌المللی‌اند. از مهمترین احزاب این طیف دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت هستند.


جریان اصلاح‌طلبی که پس از واقعه دوم خرداد 76 در ایران مطرح شد، در طول یک دهه گذشته در مهندسی سیاسی افکار عمومی و ایجاد گفتمان جامعه مدنی و توسعه سیاسی نقش به‌سزایی داشته است. تحلیل این جریان، بررسی خطوط فکری، صورت‌بندی طیف‌های آن و تبیین عملکرد و مواضع آنها و نیز بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با آنان در شرایط حاضر، موضوع حساس و مهمی است.

دوم خرداد؛ رویکرد و گفتمانی جدید

پیدایش نظام جمهوری اسلامی با راهبرد بسیج مردمی امام خمینی(ره) نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب می‌شود. از دستاورد‌های بی‌نظیر آن، ارمغان استقلال، آزادی، اعتماد به نفس ملی، دین‌مداری، بیداری اسلامی و الهام بخشی است. در این عرصه، نعمت آزادی یکی از آثار مهم نظام مردم سالاری دینی و در نتیجه رشد گروه‌ها و جریانات سیاسی، مشارکت آنان در اداره کشور و نظام در طول سه دهه گذشته پرافتخار بوده است. اگر چه بدبینی تاریخی ایرانیان به احزاب و گروه‌های سیاسی، پیامد‌هایی از جمله عدم تشکیل دولت‌های حزبی را پس از پیروزی انقلاب ایجاد کرده، اما در جامعه سیاسی ایران یکی از گروه‌های مرجع فکری تعیین کننده در رفتار سیاسی مردم، جریان‌های سیاسی همچون لیبرال و خط امام، راست و چپ، اصلاح‌طلب و اصولگرا و امثالهم بوده است.
از پیامد‌های مهم حضور جریانات سیاسی در عرصه اداره کشور، پیدایش گفتمان‌ها و رویکرد‌های مختلف همچون محافظه‌کاری(دولت مهندس بازرگان)، عدالت اجتماعی(دولت مهندس موسوی)، سازندگی(دولت هاشمی رفسنجانی)، جامعه مدنی و توسعه سیاسی(دولت خاتمی)، اصولگرایی و عدالت همه جانبه(دولت دکتر احمدی‌نژاد) بوده است. با نگاهی تطبیقی به مسائل اجتماعی دولت‌های پس از انقلاب می‌توان گفت که مسیر حرکت آنها یک حرکت پویا و پیش‌رونده بوده و اگر چه موانعی از جمله جنگ تحمیلی از خارج و فقدان یکپارچگی در حاکمیت ایجاد شده است ولی همچنان حرکت دولت‌ها و نظام اسلامی مداوم و به سمت رسیدن به اهداف انقلاب و امام و تبدیل شدن به هژمونی برتر در منطقه و جهان بوده است.[1]
اتخاذ راهبرد تک بعدی و مبتنی بر گفتمان خاص،‌ باعث شکل گیری دولت و سیاست‌های جدید‌تر شده و در نتیجه هر یک از آنان موفقیت‌های نسبی کسب کرده‌اند. در حقیقت در این دوران، دولت‌ها در صدد بسط آرمان‌ها و اهداف انقلاب بوده‌اند اما بروز مشکلات،‌ دشواری‌ها و شرایط باعث شده که اولویت را به یکی از اهداف بدهند و کمتر به اهداف دیگر بپردازند.
در نتیجه هر دولت وجوهی از دولت دینی مطلوب در اندیشه امام را برجسته و نمایان کرده است. اگر چه رویکرد‌های دولت نهم همه جانبه به نظر می‌رسد.
بر این اساس در پرتو انتخابات دوم خرداد 76، رویکردی متفاوت از گذشته با چرخش پاشنه اقتصادی به سیاسی، به رسمیت شناختن رفتار‌های اجتماعی جوانان، همبستگی نوین و ظهور مطالبات انباشته شده سیاسی، احیای انتقاد‌های سازنده به نظام و فعال شدن عرصه‌های سیاسی جامعه با شعارهای جدید همچون همچون جامعه مدنی، جمهوریت، آزادی، مردم سالاری، اصلاحات و اعلام توسعه سیاسی به عنوان گفتمان جدید به رهبری سید محمد خاتمی آغاز شد. در این رویکرد اهدافی چون گسترش مشارکت مردم و مشروعیت نظام، تقویت جمهوریت نظام، نهادینه کردن مردم سالاری، بالفعل کردن ظرفیت‌های سیاسی قانون اساسی، تقویت نهاد‌های مدنی، گسترش احزاب، احیای شورا‌های اسلامی، گسترش آزادی‌ها، تقویت مطبوعات و فعال کردن نهاد‌های دانشجویی مد نظر قرار گرفته است.
"اصلاح طلبان " پس از قوه مجریه ابتدا شوراهای اسلامی شهر و روستا درسال 77 و سپس قوه مقننه را در انتخابات ششم در سال 78 از آن خود کردند. این جریان هشت سال در 45 انتخابات از 76 تا 80 با اقبال افکار عمومی مواجه شد. شمارش معکوس جریان سوم به اصلاح طلبان از انتخابات شوراها، در سال 81 شروع و با انتخابات نهم ریاست جمهوری در سوم تیر 84 به پایان رسید.

جریان شناسی اصلاح طلبان

جریان دوم خرداد و یا موسوم به اصلاح طلبان به چهار طیف برجسته دسته‌بندی می شوند:

1. اصلاح طلبان سنتی

این طیف از با سابقه‌ترین گروه‌های سیاسی نظام بودند که در دهه اول انقلاب به جناح چپ سنتی مشهور و از فقه پویا دفاع می‌کردند.
آنها در مجلس دوم، فراکسیون قدرتمند و در مجلس سوم طیف اکثریت و نیز اکثریت وزرای دولت مهندس موسوی بودند. در دهه دوم از نفوذ این جریان در دولت و مجلس کاسته شد و در نتیجه در نیمه اول دهه 70 در شرایط نیمه اپوزیسیون قرار گرفت. در نیمه دوم این دهه به تدریج به قدرت بازگشت و ریاست مجریه و مقننه (مجلس ششم) را به دست گرفت. این طیف در دهه 60 به عنوان بدنه ارزشی نظام شناخته می‌شد اما در دهه 70 با تجدید نظر طلبی‌هایی عمل گرا شد. آنها در آغاز، خود را جناح خط امام خواندند و سپس به جناح چپ و یا اصلاح طلب سنتی معروف شدند. در انتخابات 76 سید محمد خاتمی مشهور‌ترین چهره آن، رئیس قوه مجریه شد و در انتخابات 84 مهدی کروبی چهره دیگر این جناح، پس از شکست در انتخابات نهم، حزب اعتماد ملی را از نیرو‌های معتدل دوم خردادی فعال نمود.
طیف اصلاح طلبان سنتی از نظر اندیشه سیاسی، مشروطه خواه و از ولایت فقیه تفسیری دموکراتیک در چارچوب قانون اساسی بویژه مجلس خبرگان رهبری دارند. پایگاه اجتماعی این جریان بیشتر در طبقات محروم شهرها و روستاهاست. استراتژی سیاسی آنان آرامش فعال در داخل کشور است و به نوعی دموکراسی برخاسته از ریش سفیدی اعتقاد دارند و به دنبال نوعی آزادی خواهی مرحله به مرحله‌اند.[2]
گروه‌ها و احزاب برجسته این طیف شامل حزب اعتماد ملی، مجمع روحانیون مبارز، مجمع اسلامی بانوان، حزب همبستگی، مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و مجمع نیرو‌های خط امام است.

2. اصلاح طلبان میانه‌رو (اعتدال گرایان)

این طیف در دهه 60 به صورت سایه جناح‌های سیاسی چپ و راست حضور داشت. افراد این طیف مدعی فعال بودن حول محور هاشمی رفسنجانی هستند. این طیف در سال 74 با تأسیس حزب کارگزاران سازندگی در دولت سازندگی، بخش قابل توجهی از مجلس پنجم را در اختیار گرفت اما به تدریج خصوصاً پدر معنوی این حزب در مجلس ششم از سوی اصلاح‌طلبان رادیکال و اپوزپسیون ضربه سختی خورد. به تدریج گروه دیگر این جریان، حزب اعتدال و توسعه فعال شد که در انتخابات نهم با طرح گفتمان اعتدال‌گرا مطرح گردید.
در دید‌گاه‌های این طیف باید گفت آنان «از نظر اندیشه سیاسی، مشروطه‌خواه هستند و به نوعی حکمرانی توسعه‌گرا و نخبه‌گرا و تصمیم‌سازی نخبگان معتقدند و از نظر پایگاه اجتماعی به طبقه متوسط جامعه وابسته‌اند. در همه دولت‌های پس از انقلاب(تا قبل از دولت نهم) در اداره کشور حضور داشتند و از سرمایه‌داری صنعتی دفاع کردند. به بخش خصوصی اعتقاد داشته و در استراتژی سیاسی "آرامش در داخل و تنش‌زدایی در خارج " را دنبال می‌کردند.[3]
این طیف در ایدئولوژی آمیزه‌ای از آموزه‌های لیبرالی و عمل‌گرایی و در رویکرد‌ها عرف‌گرا و سکولار بودند. در اداره اقتصادی کشور به مدل‌های جهانی اقتصاد آزاد اعتقاد داشتند و در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارای روحیه تساهل و تسامح و نگاه لیبرالی و در سیاست خارجی، دارای گرایش اعتدالی، مصلحت‌گرایی و واقع‌گرایی بودند.

3. اصلاح‌طلبان رادیکال

ریشه‌های این طیف در دهه 60، طیف چپ سنتی بود که در دهه 70 به روشنفکران سیاسی تبدیل شدند. در سال 76 رهبر معنوی آنان را پس از انتخابات، محمد خاتمی برعهده گرفت.
در بررسی دیدگاه‌های این طیف، در اندیشه سیاسی در مرز جمهوری‌خواهی سیر می‌کنند. در بحث ولایت فقیه، ایشان ناظر کل و مقوله آن را از جنس نظارت می‌دانند نه اعمال قدرت. حامی نوعی سکولاریسم به معنای استقلال نهادین از دولت، و به اندیشه‌های مدرن نزدیک‌اند. پایگاه اجتماعی آنان روشنفکران و دانشگاهی‌ها هستند. استراتژی سیاسی آنان دموکراسی‌خواهی در داخل و تنش‌زدایی در خارج بود. در پرونده هسته‌ای قائل به انفعال تا تعلیق و به دست آوردن اعتماد غرب حتماً با مذاکره با آمریکا بودند و از نوعی الگوی لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی و همچنین از عناصر اپوزیسیونی در حاکمیت دفاع می‌کرده و می‌کنند.
اصلاح‌طلبان رادیکال، به لحاظ فکری کاملاً در لیبرالیسم مستحیل گشته‌اند. به‌گونه‌ای که در حوزه اقتصاد، مواضع درهای باز و سرمایه‌سالاری را قبول دارند. در حوزه سیاست داخلی، طرفدار لیبرال دموکراسی و در حوزه سیاست خارجی، دارای موضع پذیرش رسمی نظام سلطه حاکم بر روابط بین‌المللی‌اند.[4]
از مهمترین احزاب این طیف دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت هستند.

4. اصلاح‌طلبان اپوزیسیونی

در این طیف احزاب و گروه‌های مختلف اصلاح‌طلب که در رفتار، مواضع اپوزیسیونی داشته‌اند از ملی مذهبی‌های راست‌گرا و چپ‌گرا تا روشنفکران عرف‌گرا در طیف‌های رنگارنگ از گروه‌های چپ تا لیبرال را در بر می‌گیرد. این طیف در اندیشه سیاسی از مشروطه‌خواهی لیبرال تا جمهوری‌خواهی ناب را دنبال می‌کنند. از نظر پایگاه اجتماعی عمدتاً به طبقه متوسط و در فضای تمدن غرب زندگی می‌نمایند. بیشتر افراد آن از روشنفکران و دانشگاهیان بوده و در برخی مراکز صنعتی و اقتصادی و بخش خصوصی حضور دارند. استراتژی سیاسی آنان کمک به فضای بین المللی برای وادار کردن نظام به تغییرات عمیق سیاسی است. آنها نظام نوین جهانی را قادر به پذیرش دموکراسی از سوی ایران می‌دانند و نسبت به فشار‌های خارجی به ایران نظر مساعد دارند.
این طیف به دنبال اصلاحات به معنای ساختاری بودن و شعار آنها با این که توسعه سیاسی است اما معتقدند که ساختار فعلی قانون اساسی به بن‌بست رسیده و مفید و کارآمد نیست و باید عوض شود. آنها در ادبیات سیاسی خود دنبال جمهوری سکولار بودند و صرفاً رای مردم را ملاک دانسته و اسلام را صرفا دین رسمی عنوان کردند. این طیف پس از مجلس و دولت درصدد تسخیر سایر خاکریز‌ها بودند. از این رو برای راه‌اندازی یک جنبش اجتماعی تلاش کردند تا بقیه نهاد‌های نظام را عقب بزنند و با دو ابزار مهم مطبوعات متکثر و تظاهرات دانشجویی فعال بودند.
مهمترین احزاب و گروه‌های سیاسی این طیف شامل نهضت آزادی، ائتلاف ملی- مذهبی متشکل از گروه‌های حلقه ایران فردا، گروه پیام هاجر، جاما، نهضت مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، بقایای دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه و برخی چهره‌های سکولار همچون اکبر گنجی، محسن سازگارا و... هستند.

بررسی مدیریت رهبری نظام در مواجهه با اصلاح‌طلبان

در راهبرد رهبری نظام در طول 8 سال حاکمیت اصلاح‌طلبان، اصلاح و هدایت گفتمان اصلاحات از سوی ایشان یکی از اقدامات بود. همچنین معظم‌له ملاحظاتی همچون تفکیک میان دو الگوی متفاوت از اصلاح‌طلبی اسلامی و ایمانی و یا اصلاحات آمریکایی، درخواست باز تعریف اصلاحات، ترسیم اصول و مبانی آن و این که اصلاحات به مثابه یک فرآیندی در درون نظام با رعایت وفاق ملی، سامان‌مندی، قانونمندی، خود ترمیمی، جامعیت، استمرار، تحمل و پرهیز از خشونت را متذکر شدند.
در آسیب‌شناسی اصلاحات نیز مقام معظم رهبری به فراموشی ارزش‌ها، رادیکالی شدن و افراطی‌گری، الگوبرداری تقلیدی و فقدان اجتهاد، بروز اختلاف در هسته مرکزی نظام، غربی شدن، نفوذ عناصر بیگانه، تمایل به دشمن، گردش به غرب؛[5] به ترسیم اشتباهات دشمنان در بهره‌برداری از گفتمان اصلاح‌طلبی در ایران پرداختند.
رهبری نظام در مواجهه با اصلاح‌طلبان، با پذیرش گفتمان اصلاح‌طلبی به عنوان شالوده اصلی انقلاب و نظام اسلامی، ترمیم نقص‌ها و معایب ادبیات اصلاح‌طلبی و هدایت آن به سمت اصلاح‌طلبی اسلامی، ضمن تفکیک و تمایز بین اصلاح‌طلبان درون نظام از طیف اصلاح‌طلب برانداز، به افشاگری علیه آنان و ایجاد هوشیاری، مقایسه و یکپارچگی در حاکمیت پرداختند و با تحمل کمترین هزینه، نظام را به سلامت از دوران حساس و خطرساز حاکمیت اصلاح‌طلبان افراطی تجدید نظر‌طلب رهایی بخشیدند.

بررسی مواضع و عملکرد اصلاح‌طلبان

برآیند عملکرد اصلاح‌طلبان[6] در دوران حاکمیت هشت ساله از 76 تا 84 در چند محور قابل نقد و بررسی اجمالی است:

الف) عملکرد دولت اصلاحات

1- وضعیت اقتصادی: در این دوران روند رشد شاخص اقتصادی کند، توزیع عادلانه ضعیف و انضباط مالی دولت غیرقابل قبول بوده است؛
2- عدم قاطعیت دولت در مواضع خارجی و داخلی: با شعارهای دولت اصلاحات همچون آزادی، جامعه مدنی، تساهل و تسامح، گفت‌وگوی تمدن‌ها و ... در صحنه عمل و در مواجهه با قدرت‌های جهانی، نوعی عدم قاطعیت و وادادگی را از جمله در جریان پرونده هسته‌ای و تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای را در آن دوران شاهدیم.
3- ایجاد امید در اردوگاه دشمن: مواضع و عملکرد اصلاح‌طلبان، دشمنان قسم خورده را به تعریف و تجلیل و حمایت از تجدید نظر‌طلبان واداشت.
4- ساختارشکنی: رفتار‌های ساختارشکن از جمله عبور از قانون اساسی، تشکیک در حاکمیت دین و اصل ولایت فقیه، تاخت و تاز به نهاد‌های نظام از سوی اصلاح‌طلبان برانداز... است.

ب) عملکرد مجلس ششم

1- تنش سیاسی: برآیند عملکرد چهارساله آن حکایت از دامن زدن نمایندگان به تنش‌های سیاسی و جنجال علیه نظارت استصوابی شورای نگهبان، طراحی لایح دو قلوی افزایش اختیارات رییس جمهور، طرح رفراندوم، حمله به نهادهای نظام از تریبون مجلس و... بوده است.
2- تحصن در مجلس: از نقاط تاریک و غیرقابل دفاع آنها؛ تحصن 80 نماینده در صحن مجلس در اعتراض به ردصلاحیت‌ها و طراحی الگوی انقلاب مخملین به همراه مطبوعات زنجیره‌ای،‌ ماهواره‌ها و... است.
3- استعفای نمایندگان و مدیران دولتی: طرح استعفای 12 عضو هیئت دولت و صد تن از مسئولان نظام از فضاسازی‌های دیگر آنان بود.
4- رابطه با باندهای اقتصادی فاسد: رابطه برخی از نمایندگان مجلس ششم با مفسد معروف اقتصادی "شهرام جزایری " و دریافت مقادیر هنگفتی پول از او و صدور کارت ویژه تردد برایش.
5- بی‌توجهی به مشکلات معیشتی مردم: تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و طرح "لشکر قابلمه به دستان " و نیز بحث "صف مردم برای دریافت مرگ موش مجانی " از سوی برخی نمایندگان مجلس ششم.

ج) عملکرد در رابطه با پرونده هسته‌ای

1- نرمش در مقابل استکبار: چراغ سبزهای برخی نمایندگان به دشمن و پیشنهادهای ذلت‌بار برخی از آنان
2- عقب‌نشینی از حق مردم و تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای: دیپلماسی منفعلانه در پرونده هسته‌ای و عدم ایستادگی در برابر فشارهای خارجی، منجر به تعلیق دو ساله فعالیت‌های هسته‌ای شد.
3- ترساندن مردم: القای شرایط بحرانی و فضاسازی احتمال حمله آمریکا به ایران و همچنین طرح سه فوریتی برخی نمایندگان برای الزام دولت به امضای سریع پروتکل الحاقی NPT از تریبون مجلس و ترساندن مردم از عواقب پیگیری پرونده هسته‌ای

د) عملکرد در حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی

1- حمله به مبانی دینی با تکیه بر شعارهای تساهل و تسامح
2- شکستن و زیر سوال بردن جایگاه ولایت و رهبری
3- ترویج فساد و بی‌بندوباری از طریق پیگیری سیاست‌های غلط نهادهای فرهنگی کشور
4- کاهش خودباوری جوانان
5- راه‌اندازی شورش‌های اجتماعی همچون 18 تیر 78
6- ترویج اشرافی‌گری
7- جایگزین کردن گفتمان لیبرالیسم و سکولاریسم به جای گفتمان اصیل انقلاب
8- قانون شکنی با زیر سوال بردن نهادهای اسلامی نظام

و) عملکرد در حوزه رسانه‌های زنجیره‌ای

1- حمله به مقدسات اسلامی از جمله اعلام کردند "در جامعه مدنی می‌توان علیه خدا هم راهپیمایی کرد "
2- حمله به نهادهای انقلابی نظیر سپاه، بسیج، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه و...
3- زیر سوال بردن ارزش‌هایی همچون دفاع مقدس
4- افشای اسناد محرمانه و سری نظام
5- تقویت اختلاف قومی و مذهبی
6- ترویج فساد در مطبوعات
7- ترویج افکار فمینیستی و سکولار
8- تدوین و راه‌اندازی تئوری براندازی نرم(انقلاب مخملین)
9- انعکاس اخبار رسانه‌های خارجی بدون تغییر، به عنوان بلندگوی دشمن

جمع‌بندی

1- اصلاحات پروسه‌ای درون ساختاری است که نظام در طی سه دهه گذشته با آن مواجه بوده، تحول‌خواهی بیش از هفتاد درصد مردم ایران بر اساس اصلاحات درون ساختاری است نه اصلاحات ساختار شکن
2- تقلیل حماسه بزرگ دوم خرداد به اصلاحات و تجدیدنظر طلبی، به میزانی که برای سکولارها جذابیت داشته به میزان بیشتری برای مردم خسته‌کننده و ملال‌آور بود. شکاف‌های طبقاتی، تندروی‌ها، افراطی‌گری‌ها و حریم شکنی‌ها از سوی اصلاح‌طلبان افراطی، تقابل با ارزش‌های دینی و انقلابی، تضاد ایدئولوژیک، اختلافات درونی، غفلت از مطالبات حقیقی مردم، فقدان استراتژی، رفتار اپوزیسیونی، رابطه‌سالاری، قانون شکنی، رواج روح اشرافیت و کاهش ساده‌زیستی و ده‌ها مولفه دیگر باعث از دست‌دادن پایگاه اجتماعی و در نتیجه افول اصلاح‌طلبان در جامعه شد.
3- اگر چه اصلاح‌طلبان در انتخاب راهبرد اصلاح‌طلبی اشتراک نظر داشتند اما قرائت‌ها و برداشت‌های متفاوت و طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلبی که دارای تضادهای بی‌شماری بود، موجب شده برخی از آنان در ذیل گفتمان جمهوری اسلامی خواه و بعضی دیگر در طیف اصلاح‌طلبان دموکراسی خواه قرار گیرند.
4- در طیف‌بندی اصلاح‌طلبان از طیف‌های سکولار که معتقد به نقش حداقلی دین در اداره جامعه‌اند تا طیف‌هایی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی، آرمان‌های امام راه‌حل و ولایت فقیه در چارچوب قانون اساسی‌اند، در جبهه اصلاح‌طلبان قرار می‌گیرند که باید آنان را از هم متمایز کرد. همچنین باید اصلاح‌طلبی برخاسته از اسلام و نظام اسلامی را از اصلاح‌طلبی که درصدد تغییر و براندازی نظام دینی است، تفکیک نمود.
5- تفسیر ناروا و انحرافی از اصلاح‌طلبی، به انحراف این حرکت تکاملی انقلاب انجامید که به اعتراف اصلاح‌طلبان "بین خواست آن بیست میلیون رای و آنچه قریب به یک دهه، تحت نام اصلاحات انجام گرفت به اندازه یک دره عمیق شکاف وجود داشت ". به این ترتیب حرکتی که می‌توانست در جهت سازندگی کشور، بهبود معیشت مردم و در نهایت به پیشرفت و روند تکاملی انقلاب اسلامی کمک کند،‌ با گرفتار آمدن در دست عده‌ای فرصت طلب و برخی عناصر نفوذی که خود رابه دروغ خالق حماسه دوم خرداد می‌خواندند مصادره گشت و به انحراف کشیده شد و سرانجام نیز درصدد ستیز با نظام و ارزش‌های دینی و باورهای اعتقادی این ملت برآمد و هم از این‌رو حمایت ملی و مردمی خود را به کلی از دست داد.
6- در پایان باید گفت اصلاح‌طلبان اگر چه در رویکرد و گفتمان اصلاح‌طلبی، مهندسی مناسب و به موقعی در فضای سیاسی ایران در سال 76 ایجاد کردند، اما متاسفانه عملکرد، مواضع و رفتارهای نامناسب عمده اصلاح‌طلبان خصوصاً طیف‌های رادیکال واپوزیسیونی،عامل دوری آنان را در نزد افکار عمومی فراهم کرد.

پی‌نوشته‌ها:

[1] حسین‌زاده، محمد علی، گفتمان‌های حاکم بر دولت‌های بعد از انقلاب، مرکزاسنادانقلاب اسلامی، تهران1386، ص‌225.
[2] قوچانی، محمد.عصرجدید.سیاست‌نامه شرق، تهران1384، ص4.
[3] همان، ص5.
[4] موسوی، سید نظام الدین.انتخاب نهم ریاست جمهوری، مرکزاسنادانقلاب اسلامی، 1384، ص101.
[5] فیاض، سید علی.رهبری واصلاحات، کتاب نقد، شماره 16، پاییز 79، ص176.
[6] ر.ک: شعبانی، رمضان، انتخابات نهم، معاونت سیاسی نمسا، 84 و طالبی، علی، کالبدشکافی جریان اصلاح‌طلبی نشریه دید، سال 80 و بولتن«تا انتخابات هشتم»، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی 86 و امیری، جهاندار اصلاح‌طلبان، تجدید‌نظر طلب و پدرخواده‌ها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 86.

نویسنده: رمضان شعبانی سارویی

دسته ها : انتخابات دهم
يکشنبه 1388/3/31 20:45
X