تعداد بازدید : 4524866
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
دشمن صهیونیستی جنگ وحشیانه خود را از مرحله حملات هوایی به مرحله نبرد زمینی منتقل کرده است ولی حملات هوایی با همان شدت روزهای اول به قوت خود باقی است و ادامه دارد. دشمن در مجموع به ویژه در مرحله نبرد زمینی تاکنون موفقیتی به دست نیاورده و نتوانسته است اهداف خود را محقق سازد و در نبرد هوایی نیز در اغلب (موقع اگر نگوییم در تمامی مورد) اهداف غیر نظامی و مردم بی دفاع را مورد حمله قرار داده است.
دشمن 27 دسامبر 2008 حملات هوایی و در سوم ژانویه 2009 نیز حمله زمینی خود را به نوارغزه آغاز کرد و اکنون ما در برابر جنگ سرنوشت سازی قرار داریم که تا حد زیادی آینده قضیه فلسطین را تعیین خواهد کرد.
با وجود پیچیدگی ها و دشواری های زیادی که در مسیر این نبرد وجود دارد و با وجود دشواری سخن گفتن درباره سناریوهای میدان نبرد ما می دانیم که هر جنگ و درگیری نظامی ابعاد سیاسی و عقیدتی و دینی خاصی با خود همراه دارد و اکنون تمامی نشانه ها حاکی از آن است که ما در این زمینه ها در ابتدای راه قرار داریم.
این بدین معناست که این درگیری از جهت جغرافیایی و مکانی آن گونه که پیداست بسیار گسترش خواهد یافت و از نوارغزه فراتر خواهد رفت همان گونه که برد موشک های فلسطینیان روز به روز بیشتر می شود. در نگاه اول این نبرد تنها شامل حماس و گروه های دیگر فلسطینی در نوارغزه می شود ولی باید بدانیم که ملت فلسطینی ساکن در کرانه باختری و خارج از این سرزمین ها و حتی سوریه و ایران را نیز دربر خواهد گرفت، دو کشوری که به عنوان دو قدرت منطقه ای در معادله های نهایی این درگیری وزنه ای به حساب می آیند و تاثیر خاص خود را دارند. این نبرد ملت های عرب و مسلمان حامی حقوق فلسطینیان را نیز در برگیرد و آنان نیز در دایره نبرد به دور نخواهند بود و بر سرنوشت آنان نیز تاثیر خواهد گذاشت.
از همین زاویه و نگرش در می یابیم که امروز پایداری مقاومت فلسطینیان موجب خواهد شد تا قضیه فلسطین از حمایت عربی و بین المللی برخوردار شود و شکست این مقاومت و ریشه کنی آن را با دشواری مواجه سازد. کاهش مقاومت در واقع ضربه به جریان مقاومت منطقه ای خواهد بود و مجال را برای مدعیان حل مشکلات فلسطینیان از راه مذاکره باز خواهد گذاشت. ادامه و استمرار مقاومت موجب خواهد شد تا نیروهای ملی و سیاسی صفوف خود را در این میدان نبرد منظم و منسجم تر سازند و این نبرد وارد عرصه های مختلف شود.
به هر حال و با وجود تمامی مسایل سرنوشت این جنگ به عواملی بستگی دارد که آن را به آینده قضیه فلسطین نیز گره می زند و شاید فراتر رود و نقشه منطقه ای جدیدی را ترسیم کند.
این عوامل عبارتند از:
1 ـ مدت زمان نبرد
شکی نیست که افزایش مدت نبرد در میان صهیونیست ها کشته های بیشتری را بر جای خواهد گذاشت و زیان های اقتصادی زیادی را بر آنان وارد خواهد آورد و در آینده از حمایت مردمی که این نبرد در ابتدا در میان اسراییلی ها از آن برخوردار بود، خواهد کاست که بهترین گواه این قضیه و این ادعا سخنان نخست وزیر صهیونیست ها در هفته گذشته است که می گوید: اسراییل نمی خواهد وارد نبرد دراز مدت با حماس شود.
از سوی دیگر جامعه اسراییل تنها می تواند، جنگ کوتاه مدت را تحمل کند و نمی تواند برای مدت نامحدودی تحت عنایت موشک های فلسطینیان قرار بگیرد. اکنون حماس و سایر گروهای مقاومت بر این نکته توافق و تاکید دارند که شلیک موشک باید ادامه داشته باشد و این به معنی کاهش توان و قدرت تحمل جبهه داخلی خواهد بود و جامعه داخلی صهیونیست ها را به چالش خواهد کشاند زیرا آنان بر این باور بودند که نبرد غزه سریع و غافلگیر کننده خواهد بود و به زودی پایان می یابد اگر چه ایهود باراک وزیر جنگ صهیونیست ها تلاش می کرد زمینه و ذهنیتی را در جامعه برای پذیرش جنگ طولانی مدت آماده کند.
با طولانی تر شدن مدت نبرد در غزه عنصر وقت نیز به یک عامل فشار بر صهیونیست ها تبدیل می شود و هر چه قدر به زمان انتخابات این رژیم نزدیک تر می شویم این موضوع خود را بیشتر نشان می دهد به ویژه این که لیونی وزیر امور خارجه این رژیم تلاش می کند وجه مردمی حزبش را بعد از شکست در جنگ لبنان بهبود ببخشد جنگی در دوران ریاست نخست وزیری اولمرت روی داد و منجر به شکست این رژیم در برابر حزب الله شد.
ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در وضعیت بهتر از لیونی قرار ندارد و به همین معضل گرفتار است و اگر جنگ طولانی شود به هیچ وجه به سود وی نخواهد بود و موفقیت وی نیز در انتخابات آینده تضعیف می شود. عنصر وقت در چنین شرایطی از حساسیت خاصی برخوردار است و کمتر از دو هفته به پایان دوره ریاست همپیمان بزرگ و دوست بسیار صمیمی این رژیم یعنی جورج بوش مانده است و شاید جانشین وی آن گونه که شایسته این رژیم است از آن حمایت نکند و این چیزی است که صهیونیست ها نسبت به آن بسیار حساس هستند و اوباما تاکنون درباره این جنگ اظهارنظری نکرده است و سکوت وی دست کم به تقبیح وی نسبت به این جنگ و کشتار در نوارغزه دلالت دارد.
2 ـ پایداری مقاومت فلسطینیان در میدان نبرد
تاکنون و با گذشت بیش از 14 روز از آغاز نبرد، بر همگان روشن شده است که مقاومت فلسطینیان به فرماندهی شاخه نظامی جنبش حماس از خود مقاومت بی نظیری را نشان داده است و کسانی که این مقاومت را پی گیری می کنند به خوبی دریافته اند که این مقاومت به خوبی به وظیفه خود عمل می کند و سطح عملیات های خود را بالا می برد و این عملیات ها با وجود شرایط بسیار دشوار هم از نظر کمیت و کیفیت ترقی یافته است و از همان روز اول درگیری ها به خوبی مشخص شد که مقاومت از توانایی های بسیار زیادی در مواجهه با تجاوزات و وارد آوردن زیان های سنگین به آنان برخوردار است.
مقاومت در وهله اول حمله ضربه شدیدی را متحمل شد و عده ای می پنداشتند که این مقاومت از هم پاشیده می شود و یا بسیار تضعیف می گردد ولی روزهای آینده خلاف آن را ثابت کرد و با استمرار هدف قرارگرفتن روستاها و شهرها و شهرک های اسراییلی با موشک های مقاومت این موضوع به اثبات رسید و هدف اصلی آنان تحقق نیافت. کارشناسان مسایل نظامی بر این باورند که قدرت مقاومت فلسطینیان در مورد ادامه شلیک موشک و چنگ زدن به اصول و خواسته های خود و تسلیم نشدن در برابر خواسته ها و فشارهای نظامی و سیاسی دشمن به معنی شکست حملات هوایی صهیونیست هاست.
برد موشک های مقاومت فلسطینیان به بیش از 60 کیلومتر در داخل سرزمین های اشغالی رسیده است و این به معنی فلج بودن نیمه جنوبی سرزمین های اشغالی است. در روز اول سال 2009 مقاومت موشک پیشرفته گرادی را به سوی یک پایگاه هوایی که بزرگ ترین پایگاه هوایی در جنوب این رژیم به حساب می آید، شلیک کردند. اسراییل طبق معمول این خبر را تایید و یا تکذیب نکرد. مقاومت پیوسته تهدید کرده بود که دشمن را با شگفتی های بیشتری مواجه خواهد کرد و این تهدید کم کم خود را نشان می دهد و عملی می شود.
بنابراین استمرار مقاومت فلسطینیان با وجود شرایط دشوار کنونی حمله زمینی را دشوار و دشمن را سردرگم خواهد کرد و محاسباتش را برهم خواهد زد و موضع برخی از کشورهای عربی را مانند آن چه که بعد از جنگ لبنان 2006 رخ داد، تغییر خواهد داد.
3 ـ زیان های دشمن در نبرد زمینی
نبرد زمینی بر اساس آن چه که کارشناسان نظامی تخمین می زدند، دیرتر شروع شد ؛ به ویژه این که اهداف حملات هوایی خیلی زود به اتمام رسید و صهیونیست ها تمامی اهدافی را که در نظر گرفته بودند، همگی را بمباران کردند و دو روز آخر مجبور شدند که اهداف قبلی و اهداف بمباران شده را دوباره بمباران کنند در حالی این اهداف در بمباران قبلی به تلی از خاک تبدیل شده بودند. آنان سپس به حمله به مساجد و خانه ها روی آوردند و تلاش کردند با شیوه های مختلف عملیات زمینی را به تاخیر بیندازند.
علت تاخیر عملیات زمینی صهیونیست ها دلایل زیادی داشت که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1ـ اسراییل از توان نظامی مقاومت آگاهی کافی نداشت و صرفا اطلاعات این رژیم بر گفته هایی استوار بود که از سوی روزنامه ها منتشر شده بود و منابع خبری و روزنامه ها نیز اعلام کرده بودند که جنبش حماس در حدود 15 هزار نیرو در اختیار دارد که شامل یگان های مختلفی از جمله یگان بمبگذار و یگان پرتاب کننده موشک و یگان شناسایی و غیر می باشد و علاوه بر این به 13 هزار نیروی پلیس دستور داده شده است تا به مقابله با تجاوز صهیونیست ها بپردازند. این نیروهای غیر از نیروهایی هستند که در سایر گروه ها فعالیت می کنند و سایر گروه تشکیلات و سازمان های منظمی مانند حماس ندارند.
2ـ نگرانی های حقیقی صهیونیست ها از نبرد زمینی در روزهای گذشته در روزنامه های آنان منعکس شده است. در این روزنامه ها همچنین وجود اختلافات میان ایهود باراک وزیر جنگ و لیونی وزیر امورخارجه انعکاس یافته است. باراک با گسترش عملیات زمینی مخالف است و خواستار یافتن راه حلی برای پایان دادن به وضعیت کنونی است در حالی که لیونی بر ادامه حملات تا پایان اصرار دارد.
اشغالگران مشکل پیچیده دیگری نیز دارند و آن افزایش تلفات جانی در صورت استمرار جنگ و وارد شدن به جنگ شهری است و آنان به خوبی می دانند که مقاومت برای این کار از آمادگی بیشتری برخوردار است و لحظه شماری می کند ؛ و این در حالی است که صهیونیست ها تاکنون وارد شهرها نشده اند و دست به جنگ شهری نزده اند.
مشکل دیگری که صهیونیست ها را بیش از هرچیز آزار می دهد، نگرانی به اسارت گرفته شدن نیروهایشان می باشد که موجب سرخوردگی ارتش آنان خواهد شد و موجب می شود که این ارتش دست به اقدامات جنون آمیزی بزند و رهبران سیاسی حماس را ترور کند تا بتواند بر شکست های هولناک خود سرپوش بگذارد.
4 ـ پایداری ملت فلسطین در کنار مقاومت
صهیونیست ها دل خوش کرده بودند و انتظار داشتند که مردم به دنبال محاصره شدید و طولانی دست به شورش و نافرمانی علیه جنبش حماس بزنند و تشکیلات خودگردان نیز بارها تلاش کرده است که چنین سناربویی را تقویت و حمایت کند ولی تاکنون ناکام مانده است و حضور گسترده صدها هزارنفری مردم فلسطین در همایش سالگرد این جنبش مشت محمکی بر دهان مخالفانش بود و در واقع یک نظر سنجی به شمار می رود و اکنون مقاومت اسطوره ای ملت فلسطین در برابر تجاوزات ددمنشانه صهیونیست ها در واقع نوعی سنجش افکار عمومی ساکنان نوارغزه است که نظریه شورش و قیام از داخل دشمنان را به شکست کشاند ؛ نظریه ای که صهیونیست ها و هم پیمانانانش به آن بسیار خوش بین بودند و در صورت عملی شدن هزینه کمتری برای آنان داشت.
تردیدی نیست که ملت فلسطین در شرایط بسیار دشوار و اسفباری به سر می برد و تمامی نشانه ها براین نکته تاکید دارد که این ملت به مقاومت و پایداری پایبند است و اکنون نمود آن در کرانه باختری نیز به وضوح مشاهده می شود.
آن چه که در این روزها در شبکه های ماهواره ای مشاهده می شود، رساترین پاسخ به تجاوزکاران است. مردم فلسطین با وجود این که می دانستند که جنگ ویرانگری در غزه در جریان است ولی به گذرگاه رفح هجوم می آورند تا وارد این منطقه جنگ زده بشوند و به یاری هموطنان خود بشتابند.
5 ـ میزان توانایی دولت منتخب فلسطین در نوارغزه
اگرچه رهبران و فرماندهان نظامی صهیونیست ها از سخن گفتن در مورد نابودی حماس در نوارغزه و سرنگونی دولت این جنبش و سیطره بر نوارغزه می پرهیزند ولی دست کم چنین اهدافی در ذهن آنان به عنوان کم ترین هدف عملیات نظامی به این منطقه نقش بسته است.
بنا به گزارش های خبری مستند و موثق از غزه دولت منتخب فلسطین تاکنون با وجود شرایط جنگی و بمباران مستمر به وظایف خود عمل می کند و کنترل اوضاع را در دست دارد. آژانس خبری فرانسه به نقل از "اسلام شهوان" سخنگوی پلیس غزه می نویسد که مسئولان پلیس نوارغزه ستاد اضطراری تشکیل داده اند و تمامی اعضای نه هزارنفری آن در حالت آماده باش به سر می برند.
سخنگوی پلیس به این آژانس خبری گفته است که ما هماهنگی هایی را با نیروهای امنیت داخلی ایجاد کرده ایم و آماده دریافت شکایت های شهروندان هستیم و بارها شماره تلفن هایی را از طریق رسانه ها اعلام کرده ایم و هنگامی که غزه تحت موشکباران و بمباران شدید قرار دارد این نیروها به جدیت تمام مشغول انجام وظیفه هستند و با قانون شکنان و افراد فرصت طلب به شدت برخورد می کنند.
مشخص است که هماهنگی میان دستگاه های داخلی دولتی با وجود حمله زمینی و هوایی ممکن است تضعیف بشود ولی این به این معنی نیست که مسئولان دولتی به کلی از انظار ناپدید بشوند و حضور مسئولان دولتی در میان مردم آن هم در چنین شرایطی موجب تقویت روحی ملت و مبارزان خواهد شد.
6 ـ حمایت مردمی از مقاومت در خارج از نوارغزه
مسلم است که حمایت مادی و معنوی از مقاومت در خارج از نوارغزه و برگزاری تظاهرات و اعتراضات تاثیر مستقیمی بر پایداری مردم نوارغزه و نیروهای مقاومت دارد.
ما در این جا کافی است که به سخنان رییس پیشین مجلس نمایندگان اردن دکتر عبداللطیف عربیات در یک موسسه تربیتی در پایتخت اردن اشاره بکنیم که گفته است: به فضل و برکت بازوان مقاومت صبور در نوارغزه، امروز قضیه فلسطین از حمایت جهانی برخوردار شده است و اگر این مقاومت نبود امروز چنین دستاورد عظیمی حاصل نمی شد و در پنچ روز گذشته جهان شاهد انتفاضه بوده است. وی تاکید کرد که قطعا نصرت و کمک الهی محقق و در آینده همه چیز روشن خواهد شد.
مسلما آن چه که در نوارغزه در جریان است؛ پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت و خیزش اکنونی مردم جهان در حمایت از مردم بی دفاع فلسطین حالت گذرایی نخواهد بود و نخبگان و رهبران این ملت ها باید فرهنگ مقاومت را با وسایل و ابزارهای مختلف نهادینه و سازمان دهی کنند.
7ـ تحرکات بین المللی
همان گونه که در جنگ لبنان اتفاق افتاد، مجامع بین المللی زمانی دست به تحرک می زنند که مقاومت به پایداری و استقامت خود ادامه دهد و به وظایف قهرمانانه خویش عمل کند. اگر مقاومت ادامه یابد صهیونیست ها چاره ای جز یافتن راه بین المللی برای خارج شدن از نوارغزه ندارند و در صورت استمرار مقاومت است که دست به دامان آمریکا و هم پیمانان عرب خود می شوند تا راهی را برای خروج از این بحران بیابند و تا آبروی ارتش این رژیم حفظ شود. در چنین صورتی است که یکی از طرح های پیشنهادی را می پذیرد حال این پیشنهاد از سوی ترکیه باشد و یا فرانسه و یا دیگران.
در چنین صورتی است که ممکن است این گونه طرح های پیشنهادی با خواسته های یکی از طرف های درگیری مباینت و تعارض داشته باشد و منطقی است که حماس در صورت ادامه مقاومت به چیزی کمتر از بازگشایی گذرگاه ها و پایان دادن به محاصره و تضمین های بین المللی برای نظارت بر طرح آرام سازی و یا آتش بس راضی نشود.
از سوی دیگر صهیونیست ها نیز به چیزی کمتر توقف کامل موشکباران و تضمین بین المللی برای این موضوع است و این رژیم تمایل دارد که حماس را به صورت پلیسی و نیرویی برای حفاظت از مرزهای خود در آورد و مسئولیت شلیک موشک ها از نوارغزه را به گردن این جنبش بیندازد حتی اگر پرتاب کنندگانش از اعضای دیگر گروه های مقاومت باشند.