مرحوم حاج احمد خميني (ره) مي گفتند: « امام (ره)وقتي در معادلات به اين نتيجه رسيدند كه بايد (قطعنامه) را قبول كنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را مي نوشم. من كنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را مي زدند روي پايشان، مي گفتند: آ، آ. چرا كه تلويزيون داشت رزمندگان و صحنههاي جنگ را نشان مي داد؛ اما ايشان با آن روحيه آمدند قطعنامه را قبول كرده بودند.
خدا مي داند بر امام چه گذشت، هيچكس جرأت نميكرد خانه امام و پيش ايشان برود. بعد از پذيرش قطعنامه چند روز امام درست نمي توانستند راه بروند. مدام مي گفتند: خدايا شكرت ما راضي هستيم به رضاي تو. بعد از آن امام ديگر سخنراني نكردند و براي سخنراني به حسينيه جماران نيامدند، تا مريض شدند و به بيمارستان رفتند. امام در ساعات آخر با خداي خودش راز و نياز مي كرد و بعد پيغام داد براي مردم، كه مردم شما شهيد داديد، شما اسير داديد، شما مجروح و معلول داديد از خدا بخواهيد كه مرا قبول كند.»
منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) - جلد 4