زندگى مشترك على و فاطمه عليهم السلام كامل ترين اسوه در مسايل خانوادگى است. آنچه در خانه ى زهرا عليهاالسلام صورت مى پذيرفت، جملگى از حكمت بى كران الهى الهام گرفته بود.
از نظرگاه اسلامى، خانواده، هسته ى مركزى جامعه است. تشكيل خانواده، رهاوردهاى پرارزشى براى مرد و زن به ارمغان مى آورد. اولين رهاورد ازدواج، ارضاى صحيح نيازهاى مرد و زن است. از ديدگاه اسلام تأمين درست نيازهاى جنسى،نه تنها به هيچ وجه مذموم نيست بلكه عملى مقدس و پسنديده به شمار مى آيد. اسلام، دينى جامع نگر است و تأمين هر يك از نيازهاى غريزى و فطرى انسان را تا جايى جايز مى شمارد كه ضررى به نيازهاى ديگر وارد نياورد. از اين روى اسلام بى بند و بارى و لجام گسيختگى هاى جنسى را روا نمى دارد.
ارضاى صحيح غريزه ى جنسى، اولين اثرى است كه از تشكيل خانواده حاصل مى شود؛ اما آيا زندگانى مشترك مرد و زن تنها براى اين غريزه است؟!
پندارى كه امروزه در غرب رواج يافته، اين است كه هيچ نيازى به تشكيل خانواده نيست؛ چرا كه نيازهاى جنسى را بدون تشكيل خانواده نيز مى توان تأمين كرد. به راستى اگر تنها فايده ى تشكيل خانواده، برطرف كردن نيازهاى جنسى بود،شايد اين پندار، نامعقول نمى بود؛ از چشم انداز اسلامى؛ اين رهاورد، اولين و كمترين فايده اى است كه بر زندگى خانوادگى مترتب مى شود.
دومين رهاورد خانواده، پيدايش آرامش روحى- روانى در وجود هر يك از مرد و زن است: و من ءاياته أن خلق لكم من انفسكم أزواجا لتسكنوا اليها...؛ [ روم (30): 21. ] و از نشانه هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنها آرامش يابيد.... در اين آيه ى شريف به اثر روحى- روانى ازدواج اشاره شده است: براى شما همسرانى آفريديم تا در كنار آنها آرامش يابيد.
سومين رهاورد تشكيل خانواده، آرامش عاطفى در سايه سار عشق و محبت است. در انسان، به خصوص پس از بلوغ جنسى، اين احساس پديدار مى شود كه مى خواهد عشق بورزد و به او عشق ورزيده شود؛ دوست بدارد و دوست داشته شود. از اين روى هر روز در پى كسى روان مى شود و به دل مى بندد؛ اما پس از مدتى شيرازه ى آن دوستى درهم مى ريزد و او با شكست هايى روحى و عاطفى مواجه مى گردد. كم نيستند جوانانى كه عمرشان را در اين گرداب هايل به هدر مى دهند و در نتيجه به بيمارى هاى روان- تنى چون: افسردگى، پريشانى، انزواطلبى، ضعف اعصاب، اضطراب و... مبتلا مى شوند.
"ميل به محبوبيت و عشق ورزى " از گرايش هاى فطرى انسان است كه ارضاى كامل آن جز در سايه ى زندگى خانوادگى امكان پذير نيست. هر جوانى با يك ازدواج سنجيده و حساب شده مى تواند محبوب خويش را بيايد؛ به او عشق بورزد و از جانب او عشق ببيند. در ادامه ى آيه مذكور بر اين رهاورد مهم تشكيل خانواده، مورد تأكيد شده است: و جعل بينكم موده و رحمه؛ در ميان شما دوستى و مهرى عميق برقرار ساخت.
اسلام براى استوارسازى و تعالى اين مودت و رحمت در ميان همسران، دستورهاى حقوقى و اخلاقى فراوانى ارائه فرموده است تا كانون خانواده را به بهشتى از صفا، صميميت و محبت تبديل گرداند. نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در خانواده هايى كه بر پايه ى ارزش هاى اخلاقى اسلام استوار مى شود، به بهترين وجه تأمين مى گردد. در جوامع غربى و خانواده هايى كه دستورهاى اسلامى و توصيه هاى اخلاقى در آنها رعايت نمى شود، عشق واقعى و پردوامى يافت نمى شود. زنان در اين خانواده ها، معمولاً دچار اضطرابهاى روحى و خلأهاى شديد عاطفى مى شوند كه همين امر، روح و روان بچه ها را در دوران باردارى، شيردهى و پس از آن دچار اختلالات روانى مى كند. چهارمين رهاورد تشكيل خانواده، تولد فرزند و ارضاى ميل مادرى در بانوان و تأمين ميل پدرى در مردان است. با تولد فرزند، خانواده وارد مرحله ى جديدى مى شود و مسؤوليتى خطير بر دوش آن قرار مى گيرد؛ مسؤوليت تأمين و تربيت همه جانبه ى فرزند و در نتيجه مسؤوليت تأمين سلامت جامعه. آينده هر جامعه اى در گرو اعمال اين مسؤوليت در خانواده هاست؛ چرا كه سلامت هر جامعه اى در گرو سلامت افرادى است كه در خانواده ها تربيت و پرورش مى يابند. با توجه به همين فايده ى چهارم است كه تفاوت ها بين وظايف و حقوق زن و مرد، پديدار مى شود. سه فايده ى اول (ارضاى غريزه ى جنسى، آرامش روحى و آرامش عاطفى) براى هر يك از مرد و زن به طور مشترك و يكسان حاصل مى شود؛ اما در مورد چهارم (ارضاى ميل مادرى و تأمين ميل پدرى) وظيفه و نقش هر يك از زن و مرد با يكديگر تفاوت مى يابد.
نقش مادر در اين عرصه، به طور طبيعى توليد، شيردهى و تحمل رنج هاى طاقت فرساى پرورش فرزند است؛ نقشى كه تنها از عهده ى مادر برمى آيد و قابل انتقال به مرد نيست.
مادران مى بايد آرامش كامل- روانى داشته باشند تا بتوانند فرزندان سالمى به دنيا آورند و پرورش دهند؛ [ هم از نظر علمى و هم از نظر روايى ثابت شده است كه وضع روحى- روانى مادر به هنگام باردارى و دوره ى شيردهى در سلامت روحى فرزند مؤثر است. اگر مادر در محيطى آرام، باصفا و دور از نگرانى، هيجان و خستگى اين دوران را بگذراند، روح و روان فرزند نيز از سلامت و آرامش مطلوبى برخوردار مى شود. ] از اين روى وظيفه ى تأمين نيازهاى اقتصادى بايد بر عهده ى مرد نهاده شود تا زن دچار خستگى هاى ناشى از كار و فعاليت روزانه براى كسب درآمد نشوند. بنابراين بايد تفاوت هاى تكوينى مرد و زن در گستره ى به ثمررسانى خانواده (تولد و پرورش فرزند) در حقوق و تكاليف پدر و مادر تأثير بگذارد. در اين عرصه بايد حقوقى به نفع زن در نظر گرفته شود و حداقل، بار تأمين اقتصادى زندگى از دوش او برداشته شود تا بتواند به وظايف خويش در مقام همسرى و مادرى به بهترين نحو عمل كند.
اگر طبق ارزش گذارى هاى اسلام چنين امتيازاتى براى زن در نظر گرفته نشود، اولين جايى كه به زن ظلم مى شود، داخل خانه خواهد بود.
تفاوتهايى كه اسلام ميان وظايف و حقوق زن و مرد قايل شده است، جملگى برخاسته از اختلافهاى تكوينى آنهاست كه رعايت اين تفاوتها براى سلامت و استوارى شيرازه ى خانواده و در نتيجه سلامتى جامعه بسيار لازم و ضرورى است. [ در اسلام، از آنجا كه وظيفه ى طاقت فرساى خانه دارى و نيز حمل، شيردهى و پرورش فرزند بر عهده مادر است، وظيفه ى تأمين اقتصادى مادر و فرزند بر عهده ى پدر قرار مى گيرد. از سوى ديگر اسلام با نگاهى واقع بينانه به وظايف هر يك از مرد و زن، ارث مرد را دو برابر زن قرار مى دهد تا سرمايه و امكانات بيشترى در اختيار مردان قرار گيرد و در عرصه ى فعاليت هاى اقتصادى و تأمين هزينه هاى خانواده موفق تر باشند. كسانى كه دورادور به قانون ارث مى نگرند، شايد آن را ظلمى در حق زنان بينگارند؛ ولى با نگاه ژرف به گستره ى وظايف هر يك از زن و مرد، نه تنها ظلمى صورت نگرفته، بلكه از اين رهگذر عدالت و تعادل مطلوبى در عرصه ى وظايف خانوادگى برقرار شده است. ]
اين جاست كه بر اساس تفاوت استعدادهاى تكوينى مرد و زن، بحث چگونگى تقسيم وظايف پيش مى آيد.
تقسيم كار در خانواده
در باور جامعه شناسان، ضرورى ترين عامل در استوارى هر كانون انسانى، "تقسيم كار " است. تمدن انسانى از احساس نياز به تقسيم كار شروع مى شود. جامعه اى را مى توان متمدن ناميد كه هر يك از افراد آن عهده دار وظيفه اى ويژه باشند؛ به گونه اى كه در نهايت، بازده و ثمره ى همه ى كارها بين همه ى افراد آن جامعه به عدالت و انصاف توزيع مى گردد.
اولين تقسيم كار در كوچكترين واحد اجتماعى، يعنى خانواده صورت مى پذيرد. چگونگى تقسيم وظايف ميان مرد و زن در عرصه ى كوچك خانواده، زيربناى تقسيم بندى هاى ديگر در پهنه ى وسيع جامعه مى گردد. از اين روى بحث از چگونگى تقسيم كار در گستره ى خانواده جايگاه و اهميت ويژه اى دارد.
حكمت الهى بر آن قرار گرفته كه هر چيزى در عالم به صورت جفت آفريده شود: من كل شى ء خلقنا زوجين؛ [ ذاريات (51): 49. ] هر شيئى را به صورت جفت آفريديم.
جفت آفريده شدن هر گونه اى از موجودات اين عالم و تفاوتهاى ميان آنها، از لوازم خلقت و ضروريات تكوينى آفرينش است؛ تا جايى كه بقاى اين عالم در گرو چنين تفاوت هايى مى باشد. دوگانگى هاى تكوينى موجود ميان دو جنس مؤنث و مذكر تفاوت هايى را در تقسيم وظيفه ها و نقش ها ايجاب مى كند. تقسيم كار ميان مرد و زن، به هر ميزان كه با استعدادهاى فطرى و تكوينى ايشان هم آهنگ و متناسب باشد، ثمره ها و بهره هاى بيشترى در پى خواهد داشت.
تقسيم كار در خانه ى زهرا
در تعيين چگونگى تقسيم كار، بيش از هر چيز مى يابد به استعدادهاى تكوينى مرد و زن نظر داشت و چنين دقت نظرى بدون بهره گيرى از افق برتر وحى امكان پذير نخواهد بود؛ چرا كه عقل كوته انديش بشر به تنهايى و بدون الهام از خالق، هرگز نخواهد توانست استعدادهاى شگفت نهاده شده در ضمير آدمى را بازشناسد. از اين روى در تعيين الگوى تقسيم كار در عرصه ى خانواده بايد به دنبال نمونه هايى بود كه پشتوانه هايى وحيانى دارند. با نظر به اين نكته، به سيره ى زندگانى بهترين اسوه هاى الهى روى مى آوريم تا جستجوگر كامل ترين شيوه در گستره ى تقسيم كارهاى خانوادگى باشيم.
زندگى مشترك على و فاطمه عليهما السلام كامل ترين اسوه در مسايل خانوادگى است. آنچه در خانه ى زهرا عليهاالسلام صورت مى پذيرفت، جملگى از حكمت بى كران الهى الهام گرفته بود. تقسيم كار در اين خانه ى نورانى از علم و حكمت نبوى سرچشمه مى گرفت: تدبير كارهاى منزل بر عهده ى زهرا عليهاالسلام و تدبير امور بيرون منزل بر دوش على عليه السلام.
آن هنگام كه رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين تقسيم كارى را به على و زهرا عليهاالسلام پيشنهاد فرمود، فاطمه خوشحالى و رضايت خويش را اين گونه ابراز نمود:
جز خدا كسى نمى داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه مسرور و خوشحالم؛ چرا كه رسول خدا مرا از انجام كارهايى كه مربوط به مردان است، بازداشت. [ قالت فاطمه عليهاالسلام: فلا يعلم ما داخلنى من السرور الا الله باكفائى رسول الله تحمل رقاب الرجال. بحارالانوار: ج 43، ص 81 و 31. وسائل الشيعه: ج 14، ص 123. تفسيرالبرهان: ج 1، ص 282. كوكب الدرى: ج 1، ص 151. ]
طرح پيشنهادى رسول خدا صلى الله عليه و آله بيش از هر چيز ناظر به استعدادهاى طبيعى و تكوينى هر يك از مرد و زن است؛ طرحى كه در عرصه ى وظايف خانوادگى، نه زن سالارى را تجويز مى كند نه مرد سالارى را؛ بلكه در بردارنده ى تقسيم كارى عادلانه در سايه سار ايثار و صميميت است.
جامعه ى جاهليت بر پايه ى "مرد سالارى " بنا شده بود. اسلام، اين بت مردگرايى را درهم شكست و به زن عزت و شرافتى بى نظير عطا فرمود. از ديدگاه اسلام، مرد حق ندارد همسر خويش را به چشم يك خدمتكار بنگرد و كارهاى خانه را وظيفه ى واجب او بينگارد. اين صفا، ايثار، صميميت، رأفت و عطوفت زن است كه زمينه ى پذيرش كارهاى طاقت فرسايى چون: خانه دارى، فرزنددارى و همسردارى را پديد مى آورد.
از اين روى اسلام مرد را موظف مى كند كه همچون گلى پربها از همسر خويش مراقبت كند.
در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چشم هاى خطابينى گمان مى كردند زن در عرصه ى خانواده، موظف به انجام هر گونه خدمتى است. خطا بودن اين نگرش را پيامبر به اين بيان نورانى گوشزد فرمودند: المرأه ريحانه ليست بقهر مانه؛ [ بحارالانوار: ج 103، ص 253. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد: ج 20، ص 313. اعلام الدين: ص 288. ] زن گُلى خوشبوست، نه قهرمانى نيرومند.
اين فرمايش پيامبر كه براساس لطافت هاى تكوينى روح و جسم زن استوار گشته است،زن را در عرصه ى خانواده چون گلى خوش رنگ و بو مى شمارد كه به ملاطفت و مراقبت نيازمند است. البته گل بودن زن در كانون خانواده است؛ نه در ميدان هاى اجتماعى، اقتصادى، سياسى و.... [ با الهام از فرموده هاى مقام معظم رهبرى در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام، 30/ 6/ 79. ]
تقسيم كار از چشم انداز عرفانى
هر موجودى به فراخور ظرفيت هاى وجودى خويش، جلوه نماى پرتوى از صفات حضرت حق است. امكان اين جلوه نمايى در وجود انسان، اين برترين آفريده ى الهى، از هر موجود ديگرى بيشتر است. وجود هر انسانى نمايان گر شعاعى از نور جمال و جلال الهى است كه به ميزان قرب او به اين يگانه منبع بى كران نور، توان پرتوافشانى و جلوه نماى بيشترى در آن پديدار مى شود. از آن جا كه شكل گيرى نظام احسن الهى در عرصه ى اجتماع انسانى وابسته به تجلى و حضور كامل اسما و صفات الهى است، مى بايد توان و استعداد اين جلوه نمايى در هر يك از گونه هاى انسانى كه زيربناى جوامع انسانى مى باشند، نهاده شود. اين استعداد و توانايى،طبق حكمت الهى در وجود يكايك افراد گونه هاى بشرى (زن و مرد) قرار داده شده است. طبق مشيت الهى هر يك از دو جنس مرد و زن، استعداد جلوه نمايى تمام اسما و صفات الهى را در فطرت خويش دريافت داشته اند؛ استعداد تجلى صفات جمال و جلال الهى در وجود هر يك از گونه هاى انسانى شدت و ضعف مى پذيرد. به ديگر سخن، درون مايه هاى فطريى كه زمينه ساز مظهريت اسما و صفات الهى در انسان است، در دو جنس زن و مرد متفاوت است:
زن، داراى ظرفيت و يارايى بيشتر براى مظهريت صفات جمال الهى؛
مرد، واجد لياقت و توانايى فزون تر براى مظهريت جلال الهى.
آيات و روايات پرشمارى، گوياى اين حقيقتند كه وجود زن در جلوه نماى صفات جمال الهى تواناتر است؛ صفاتى چون: رأفت عطوفت، رحمت، گذشت، محبت، لطافت، ظرافت و...؛ برخلاف وجود مرد كه در بروز صفات جلال الهى يارايى بيشترى دارد؛ صفاتى مانند: صلابت، قاطعيت، قدرت و....
افزون بر آيات و روايات، رهاوردهاى علم روان شناسى و آمار و تجربه نيز نشانگر اين حقيقت است كه صلابت، قدرت، قاطعيت و ميل به كارهاى سخت و سنگين در وجود مردان و در مقابل؛ لطافت، ظرافت، حساسيت، و ميل به كارهاى دقيق و ظريف در وجود زنان بيشتر است. آدمى، چه زن و چه مرد، براى بهترين بهره ورى ها از سرمايه ى عمر و نيل به بالاترين كمالات درخور، بايد استعدادهاى فطرى خويش را باز شناسد و براى شكوفايى و رشد آنها تلاش كند. اگر آدمى، با شناسايى استعدادهاى ويژه اش در به ظهور رسانيدن صفات الهى، براى شكوفايى اين استعدادها، حركت نمايد، به رشد و پيشرفتى چشم گير در عرصه ى سلوك به سوى خداوند دست خواهد يافت؛ اما ناشناختگى اين استعدادها، كاهلى در شكوفاسازى آن، به كارگيرى ناصحيح آن يا افراط و تفريط در به كارگيرى هر يك از آنها موجب ركود، انحراف يا سقوط آدمى از مسير تكاملى او خواهد شد.
منبع: سايت حوزه