كتاب خاطرات محمود عباس از جمله اسنادي است كه مي‌تواند براي محققين روند سازش و علاقمندان حوزه فلسطين مفيد باشد چرا كه عباس از جمله كليدي‌ترين مهره‌هاي روند سازش بوده است.
اگرچه اين خاطرات بيشتر حول محور مذاكرات اسلو و قبل از آن دور مي‌زند ولي اطلاعات ناب آن درباره نوع نگاه مبارزان فلسطيني با گرايشات غيراسلامي و غيرجهادي، نحوه ارتباط آنها با گروههاي صهيونيست از ابتدا تاكنون و روند سازش مي‌تواند براي مخاطبان آن جالب باشد. ضمن اينكه قاعدتاً نبايد از اين كتاب انتظار داشت تا با نگاه جهادي و اصيل مقاومت به موضوع بنگرد.

*سنجش ميزان امادگي اسراييلي ها براي عقب نشيني از غزه

اين موضوع را با رئيس هيئت مذاكره كننده اسلو يعني ابوعلاء در جريان گذاردم. وي با اساس اين ايده مخالفت كرد و گفت: علاوه بر اينكه من هنوز اين را باور ندارم، ممكن نيست كه اسرائيلي ها اين را بپذيرند. به همين دليل اصلاً بحث درباره آن بي فايده است.
پس از برگزاري چند ديدار ميان من و ابوعلاء، وي قانع شد كه عقب نشيني از غزه به عنوان يك نمونه، مفيد است. زيرا بيانگر موضع فلسطيني است كه ما بر اجراي قطعنامه 242 شوراي امنيت مبني بر عقب نشيني، اصرار داريم و از سوي ديگر آزموني براي موضع اسرائيل مبني بر اجراي اين قطعنامه است كه با عقب نشيني از غزه اين آزمون رقم مي خورد.
با وجود نهايي شدن اين ديدگاه ميان من و ابوعلاء، ما به همراه هيئت مذاكره كننده فلسطيني توافق كرديم كه ابوعلاء اين موضوع را با همتاي اسرائيلي خود در اسلو مطرح كند تا واكنش آنها و ميزان آمادگي اسرائيلي ها براي پذيرش اين امر را ببينيم.

*عقب نشيني از غزه يك شوخي مطبوعاتي بود

هنگامي كه هيئت مذاكره كننده ما در اسلو، ايده عقب نشيني از غزه را مطرح كردند، اسرائيلي ها اين موضوع را به تمسخر گرفتند و آنرا فقط مطلبي براي خنداندن تلقي كردند. اما ابوعلاء اصرار كرد كه اين موضوع در دستور كار مذاكرات قرار گيرد. وقتي اسرائيلي ها با اين اصرار مخالفت كردند، ابوعلاء به آنان گفت كه نخست وزير شما، رابين اعلام كرده كه در صورت دستيابي به اعلاميه مباني مشترك، او با عقب نشيني از غزه موافق است. ما در اينجا نيز درباره اعلاميه مباني مشترك بايكديگر بحث مي كنيم. پس چرا اين موضوع را در دستور كار قرار ندهيم؟

پاسخ اسرائيلي ها اين بود كه گفته رابين، يك اظهار نظر مطبوعاتي است، نه موضع رسمي اسرائيل. ابوعلاء به آنان پاسخ داد: "گمان نمي كنيم كه آقاي رابين براي مطبوعات به شوخي سخن مي گويد.

نمي دانيم كه وي به دو زبان سخن مي گويد؛ زبان مذاكرات و زبان مطبوعاتي. ما بر اين باوريم كه وقتي رابين درباره يك موضوع سخني مي گويد، در اظهارات خود جدي است. رهبري ما اين سخنان وي را جدّي مي داند. در نتيجه ما را مأمور كرده كه در اينجا موضوع عقب نشيني را مطرح كنيم. به صراحت بگويم كه اين امتحاني است كه ميزان جديت شما در طرح مسائل جدي را نشان مي دهد. "
طرف اسرائيلي با اين اظهارات ابوقريع، نه ابراز مخالفت كرد و نه موافقت. اما گفت كه نزد رهبران اسرائيلي مي رود تا ديدگاه آنان در اين باره را جويا شود. اگرچه ترديد دارد كه آنان با اين موضوع موافق باشند. ابوعلاء به آنان يادآور شد كه اين موضوع براي ما بسيار مهم است و اعلاميه مباني مشترك بدون اين موضوع، ممكن است بي نتيجه بماند.

*موافقت اسراييل با عقب نشيني از غزه

در دور بعدي مذاكرات، اسرائيلي ها موافقت اصولي خود با عقب نشيني از غزه را ابراز كردند. اما به جزئيات ضروري اين موضوع وارد نشدند. اما ما اشاره كرديم كه غزه را بايد طرفي تحويل بگيرد كه توانايي حفظ امنيت و نظام امور آنجا را داشته باشد و نسبت به مشكلات ساكنان اصلي آنجا در خصوص وضعيت اقتصادي، اجتماعي، اداري و امنيتي، پاسخگو باشد. مشاهده كرديم كه اسرائيلي ها با ايده تحويل غزه به رهبري ساف، موافق مي باشند. اما مي گويند اين كار به اقدامات فراواني نياز دارد. در اين دور از مذاكرات به جزئيات موضوع وارد نشديم بلكه موضوع را به زمان پايان يافتن كامل اعلاميه مباني مشترك موكول كرديم.

هنگامي كه ابوعمار به گزارش هيئت مذاكره كننده ما در خصوص موافقت اصولي اسرائيل با عقب نشيني، گوش داد، شروع كرد به طرح مطالبات بيشتر... مانند... عقب نشيني از غزه كافي نيست، بايد از نقطه ديگر در كرانه باختري نيز عقب نشيني كنند تا گفته نشود كه راه حل فقط در عقب نشيني از غزه است و كرانه باختري را شامل نمي شود. به همين دليل -به عنوان مثال-بايد ما خواستار عقب نشيني از اريحا نيز باشيم.

پس از آن بود كه وي تعبير "غزه-اريحا " را به عنوان يك پروژه كامل مطرح مي كرد و با سران و مقاماتي كه با وي ديدار مي كردند، از همين موضوع سخن مي گفت. به گونه اي كه ما احساس كرديم كه همه پروژه اعلاميه مباني مشترك در اين عبارت [غزه-اريحا] خلاصه مي شود. وي به هيچ يك از مسائل ديگر مطرح در اعلاميه يادشده اشاره نمي كرد. بلكه به فقط درباره اقدامات صورت گرفته در خصوص طرح "غزه-اريحا " سوال مي كرد. به گونه اي كه بسياري گمان كردن توافق نامه اي كه بعدها مطرح شد، فقط به غزه و اريحا پرداخته است و راه حل مقطعي به دو راه حل مقطعي تبديل شده كه يكي از اين دو راه حل مشخص و ديگري مشخص نيست. حتي فراتر از اين، برخي شايع كردند كه راه حل مقطعي و راه حل نهايي همان غزه- اريحا هستند.

پيش از ديدار رابين از اسماعيليه، ابوعمار و حسني مبارك[رئيس جمهور مخلوع مصر] بايكديگر ديدار كردند. ياسرعرفات در اين ديدار از وي خواست نظر رابين در خصوص طرح غزه-اريحا را جويا شود. از آنجا كه حسني مبارك از پيشينه اين موضوع بي خبر بود -چراكه ابوعمار موضوع را برايش توضيح نداده بود-، مبارك نيز يكباره و به طور مستقيم اين موضوع را براي رابين مطرح كرد. رابين نيز با شنيدن اين سخن، بسيار خشمگين شد و حاضر نشد به اين موضوع پرداخته شود. گفته مي شود كه در آن زمان رابين با چهره اي گشاده و خندان به مصر آمد و خشمگين بازگشت.

* "ما غزه-اريحا را مي خواهيم "

كمي پيش از سفر كريستوفر به منطقه، ما به قاهره سفر كرده بوديم تا پاسخ فلسطين به پيش نويس طرح آمريكايي را تهيه كنيم. اين پيش نويس در آستانه پايان دور دهم مذاكرات به هيئت مذاكره كننده ارائه شده بود. ما در اين رابطه به يك نتيجه مناسب دست يافتيم و قرار شد مصري ها آنرا به امريكايي ها بدهند و هيئت ما در قدس نيز به او ارائه دهد، در همين اثنا بود كه ابوعمار -كه به جنوب شرق آسيا سفر كرده بود- با ما تماس گرفت و به ما اعلام كرد كه دان كرتزر-يكي از معاونان كريستوفر، [وزير خارجه وقت آمريكا]- در گفتگويي با حنان عشراوي پيشنهادي را ارائه كرده است و به او اعلام كرده كه امريكا با طرح غزه -اريحا موافق است. در نتيجه ما بايد براي اين طرح، چارچوبي تهيه كنيم.
به صراحت بگويم... باور نكردم كه امريكايي ها با اين طرح موافق هستند. باورم اين بود كه اين يك گفتگوي حاشيه اي و جنبي ميان حنان و كرتزر در اين خصوص بوده است... كرتزر گفت: "مشكلي نيست... آنچه مدّنظر داريد، ارائه كنيد "

اما عرفات اصرار داشت كه اين گفته وي را جدي بگيريم و به عنوان يك طرح جدي امريكا، تلقي كنيم؛ عرفات تأكيد مي كرد كه اين "هديه اي " است از سوي امريكايي ها و نمي توان آنرا نپذيرفت. هنگامي كه به او گفتيم چنين موضوعي در اعلاميه مباني مشترك مطرح مي شود و مابايد اين اعلاميه را محقق سازيم؛ او پاسخ داد: "من غزه-اريحا را مي خواهم "، به اعلاميه مباني مشترك چه كار دارم؟ چه نيازي به اين اعلاميه هست؟ آيا آنرا قاب كنم و به ديوار آويزان كنم؟

هيئت اسرائيلي با شنيدن درخواست ما [علاوه بر عقب نشيني از غزه] براي عقب نشيني از اريحا، به شدت خشمگين شد. آنان در ابتداي امر اساساً با ورود به اين موضوع مخالفت كردند. اما تيم مذاكره كننده ما اصرار داشت كه دليل اين خواسته را برايشان تشريح كند كه اريحا دروازه كرانه باختري است و درخواست عقب نشيني از آن براي اين كرانه، كليدي است. ما تشريح كرديم كه عقب نشيني از اريحا نتايج و پيامدهاي منفي ندارد. به ويژه اينكه در اين منطقه شهرك[هاي صهيونيستي] نيز وجود ندارد. و ديگر دلايلي كه برايشان گفتيم... اسرائيلي ها با شنيدن اين توضيحات تقاضاي مهلت كردند تا در اين باره فكر كنند و موضوع را به اسحاق رابين اطلاع دهند. زيرا پرز نمي تواند در اين مسأله حياتي و مهم تصميم گيري كند.

اسرائيلي ها وقتي بازگشتند، اظهار داشتند: "ما با عقب نشيني از شهر اريحا موافق هستيم تا به هنگام اجراي توافق نامه، رهبري شما اين شهر را به دست گيرد. " اما خواسته هاي ما فراتر از اين بود و يكي پس از ديگري مطرح مي شد تا اينكه اسرائيلي ها از كوره در مي رفتند. اما آنان برخي خواسته هاي ما را پذيرفتند و با برخي ديگر مخالفت كردند ولي باب طرح خواسته هاي ديگر همچنان باز ماند.

*فشار بر اسراييل

وقتي ما درخواست عقب نشيني -نه فقط از شهر بلكه-از بخش اريحا را مطرح كرديم آنان به طور قاطع با اين موضوع مخالفت كردند. به همين دليل ما خواسته خود را به صورت عقب نشيني از "حوزه اريحا " تغيير داديم. اما اين بار نيز خواسته ما را رد كردند. سپس مقرر شد عقب نشيني از منطقه اريحا باشد تا بعداً در اين رابطه توافق هاي لازم صورت گيرد.

پس از اين موضوع به گذرگاه ارتباطي اريحا پرداخته شد. ما اشاره كرديم كه مي خواهيم اين گذرگاه نيز الحاقي به اين دو منطقه باشد. اما آنان با اصرار با خواسته ما مخالفت كردند. زيرا اين كار اسرائيل را دو تيكه مي كرد. معقول نبود كه آنان اين خواسته را بپذيرند. آنان پيشنهاد دادند گذرگاهي امن براي شخصيت هاي مهم ايجاد شود. ولي ما اين را نپذيرفتيم كه عبور از گذرگاه فقط براي شخصيت هاي مهم باشد. زيرا اين تبعيض بيش از اينكه بخواهد براي حمايت از اين شخصيت ها باشد، موجب مخدوش شدن وجهه اين افراد مي شود. در نهايت امر، آنان موافقت كردند كه اين گذرگاه هم براي افراد و هم براي عبور و مرور [كالا و خدمات] امن باشد.

در اينجا فقط به مسأله غزه-اريحا پرداخته نشد. بلكه مسائل ديگري بود كه بايد به آنها نيز پرداخته مي شد. مهم ترين آنها گذرگاه هاي غزه و اريحا-اردن بود. ما مي خواستيم اين دو گذرگاه در كنترل ما و يا كنترل مشترك ميان ما و پليس بين الملل باشد. اما اسرائيلي ها در آغاز با پرداختن به اين دو گذرگاه مخالفت كردند و نيز با ايده كنترل و اداره اين دو گذرگاه از سوي ما يا با مشاركت ديگران مخالفت كردند. زيرا اين دو با مسأله امنيت خارجي گره خورده بود و مسأله امنيت خارجي نيز قرار بود تا پايان مرحله انتقالي به دست آنان باشد. در پايان گفتگو، توافق شد كه از اين دو گذرگاه يادشود و قرار شود مسأله اشراف بر دو گذرگاه يادشده با توافق ميان ما و آنان نهايي گردد اما به گونه اي كه در خصوص مشاركت ما در اين اشراف، هيچ گونه عقب نشيني از موضع خويش نداشته باشند.


دسته ها : سیاست
چهارشنبه 1390/2/28 23:34
X