كتاب خاطرات محمود عباس از جمله اسنادي است كه مي‌تواند براي محققين روند سازش و علاقمندان حوزه فلسطين مفيد باشد چرا كه عباس از جمله كليدي‌ترين مهره‌هاي روند سازش بوده است.
اگرچه اين خاطرات بيشتر حول محور مذاكرات اسلو و قبل از آن دور مي‌زند ولي اطلاعات ناب آن درباره نوع نگاه مبارزان فلسطيني با گرايشات غيراسلامي و غيرجهادي، نحوه ارتباط آنها با گروههاي صهيونيست از ابتدا تاكنون و روند سازش مي‌تواند براي مخاطبان آن جالب باشد. ضمن اينكه قاعدتاً نبايد از اين كتاب انتظار داشت تا با نگاه جهادي و اصيل مقاومت به موضوع بنگرد.

*امضاي توافق نامه صلح با قرض

زماني كه مقرر كرديم گفتگو با اسرائيلي ها را در اسلو آغاز كنيم، با مشكل مالي مواجه بوديم. اين مشكل عبارت بود از هزينه هاي اعضاي هيئت، هزينه اقامت در آنجا و نيز هزينه گذرنامه ها و.... از سوي ديگر قرار بود توجه كارمندان صندوق ملي به ا ين موضوع جلب نشود. من با ابوعلاء قرار گذاشتيم كه وي ده هزار دلار به من تنخواه بدهد و آنرا در امور مالي جنبش فتح ثبت كند.

من نيز اين پول را در زمان مناسب به او بازگردانم. من اين مبلغ را گرفتم و به هريك از اعضاي هيئت مذاكره كننده مبلغي را دادم تا بتوانند هزينه هاي سفر خود و اقامت در اسلو را بپردازند. با آنان شرط كردم كه از كارمندان مسئولت رزرو بليت در ساف درخواست رزرو بليت نكنند. بلكه خودشان به شركت هاي هواپيمايي بروند و بليت تهيه كنند. البته نبايد پرواز آنان مستقيماً به سمت اسلو مي بود.

بلكه بايد با انجام چند پرواز و فرود در كشورهاي مختلف، به اسلو مي رفتند. همچنين نبايد همه اعضا نيز به يك شكل و باهم به اسلو مي رفتند تا در هيچ نقطه اي از اروپا يكديگر را ملاقات نكنند. همچنين به آنان يادآور شديم كه نبايد در اين مسير با هيچ يك از سفارت خانه هاي فلسطين تماس بگيرند و هرگونه استفاده از تلفن ممنوع است. آنان بايد از طريق فرودگاه هاي مختلف و در زمان هاي متفاوت به آنجا مي رسيدند. در اسلو نيز بايد از انجام هرگونه ديدار با سفير فلسطين در نروژ-اگرچه به طور تصادفي- و يا ديگر اعضاي اين سفارت خودداري مي كردند.

*عمليات پنهكاري براي امضاي يك موافقت نامه

هنگامي كه ده هزار دلار تمام شد، درخواست تنخواه ديگري نمودم. اين كار تا پنج مرتبه تكرار شد. در پنجمين بار بود كه مسئول امور مالي[جنبش فتح] به من گفت: برادر ابومازن! تنخواه شما خيلي سنگين شده ولي هنوز آنرا تسويه نكرده اي؟ با اين پولها چه كرده اي؟ ما مي خواهيم حساب ها را ببنديم. من به او پاسخ دادم: "اميدوارم در كوتاه ترين زمان ممكن اين مبلغ را تسويه كنم. به دو هفته نمي كشد كه تسويه مي كنم. " هميننيز شد. دو هفته بعد از اين مطلب، پيمان اسلو امضا شد. آنگاه به مسئول مالي گفتم كه اين پول در راه اسلو هزينه شد و اين نيز صورت هزينه هاست.

آنچه تاكنون گفتيم درباره عملكرد فلسطيني ها بود. اما آيا اسرائيلي ها نيز كاري مي كردند كه جلب توجه كند؟ بي ترديد ما از گروهي كه اطلاعات فعاليت هاي اسلو را در اختيار داشت، بي خبر بوديم. زيرا رابين اين موضوع را منحصر به كابينه امنيتي اسرائيل كرده بود كه فقط شماري از وزراي اسرائيل و مشاوران بلندپايه و كارمندان نزديك به او در اين كابينه حضور داشتند.

اما پرز در اظهارات و سخنراني هاي فراوان خود، جانب احتياط را رعايت نمي كرد. از اظهارات او مي شد فهميد كه مسأله اي به صورت پنهاني در حال رخ دادن است. زيرا وقتي وي مي گويد: "ما و فلسطيني ها در آينده نزديك به يك راه حلي دست مي يابيم كه بسيار فراتر از انتظار برخي مي باشد. "

اما سياستمداران و روزنامه نگاران اين سخنان را در حالي مي شنيدند كه نتايج مذاكرات واشنگتن خوش بين كننده نبود. در نتيجه آنان هماني را كه بايد، نتيجه مي گرفتند و مي فهميدند كه مسأله اي پنهاني وجود دارد. پرز اين عبارات خوشبينانه خود را تقريباً به طور روزانه در برابر مطبوعات تكرار مي كرد و به هنگامي كه از او درباره ديدارهاي صورت گرفته با او و يا نشست هاي برگزار شده با ديگران سوال مي شد، او پاسخي نمي داد كه در آن به طور قاطعانه اين موضوع را تكذيب كند. در نتيجه روزنامه نگاران و سياستمداران نيز هرچه مي خواستند در اين راستا به خيال پردازي مبادرت مي كردند. در همين حال وي به دنبال آماده كردن افكار عمومي اسرائيل براي اين موضوع بود. به همين دليل در هيچ مناسبتي نبود كه وي نسبت به وقوع يك راه حل قطعي در آينده اظهار اميدواري نكند و نگويد كه چنين امري به يقين رخ خواهد داد. به اين ترتيب اين موضوع به شكلي بود كه نزديك بود همه چيز فاش شود.


در تاريخ 1993/8/19 پرز در اسلو بود. عصر همين روز وي و همراهانش از سوي سفير اسرائيل در نروژ براي ضيافت شام دعوت شده بودند. از پيش هماهنگ شده بود به محض اينكه وي به رستوران مي رسد، وزير خارجه نروژ با او تماس بگيرد و او را بخواهد تا سريع به مقر نخست وزير نروژ برود. واقعيت اين است كه دليل اين كار شروع شدن مراسم امضاي اوليه اعلاميه مباني مشترك بود. لازم بود كه پرز نيز در اين لحظه تاريخي حضور مي داشت. هنگامي كه اين اعلاميه به امضا رسيد، او نزد همراهان خود و اعضاي سفارت اسرائيل بازگشت، گويا كه هيچ اتفاقي نيافتاده است.
هنگامي كه در مرحله پاياني مذاكرات اسلو قرار داشتيم ميان ما و هيئت اسرائيلي توافق شد تا نهايي كردن اين توافق نامه به اين صورت باشد كه آنرا براي امريكايي ها ارسال كنيم تا آنان نيز توافق نامه يادشده را تأييد و نظر خود را بدهند. سپس توافق نامه را به عنوان يك پيشنهاد امريكايي نهايي شده به هيئت هاي فلسطيني و اسرائيلي بازگردانند. دو هيئت فلسطيني و اسرائيلي نيز يا بايد آنرا مي پذيرفتند و يا ردّ مي كردند. اما اسرائيلي ها به سرعت به افشاي اعلاميه مباني مشترك و همه پيوست هاي آن مبادرت كردند. به طوري كه روزنامه يديعوت احرنوت آنرا منتشر ساخت. همين امر موجب به هم خوردن توافق هاي قبلي شد.

*سردرگمي دولت آمريكا

پس از اين اتفاق ما بايد براي نهايي كردن اين توافق به شيوه ديگري عمل مي كرديم. دولت آمريكا دچار سردرگمي شده بود. از يك طرف از موضوع باخبر بود اما آنرا خيلي جدي نمي گرفت. همچنين امريكا از امضاي توافق نامه در اسلو بي خبر بود. به همين دليل اگر آنان اعلام مي كردند كه از اين موضوع باخبر هستند و خودشان اين موضوع را پشتيباني كرده اند، همه خواهند فهميد كه دروغ مي گويند. از سوي ديگر اگر ادعا مي كردند كه از آن بي خبرند، معناي اين حرف نيز اين است كه امريكايي ها آخرين كساني هستند كه از اين موضوع باخبر مي شوند و اين در حالي است كه هادي اصلي مذاكرات ميان فلسطيني ها و اسرائيلي ها، امريكايي ها مي باشند.

به همين دلايل، لازم بود درباره نحوه اطلاع امريكايي ها از موضوع اسلو رايزني هاي لازم انجام شود. من باخبر شده بودم كه آنان درباره بيانيه صادر شده از سوي وزارت خارجه امريكا در خصوص اعلام اين مطلب با دكتر اسامة الباز گفتگو و مشورت كرده بودند. در اين بيانيه وزارت خارجه آمده بود كه اسرائيلي ها و فلسطيني ها به توافق دست يافته اند و ايالات متحده در اين راستا نقش مهمي ايفا كرده است. اين موضوع پس از ديدار وارن كريستوفر با پرز و هولست صورت مي گرفت.

سيزدهم اكتبر 1993 آخرين زمان براي تأييد و تصويب توافق نامه فلسطيني- اسرائيلي از سوي نهادهاي قانونگذاري دو طرف اسرائيلي و فلسطيني بود. پس از اين تاريخ، فوراً فعاليت كارگروه هاي تخصصي براي اجراي اعلاميه مباني مشترك شروع مي شد. اين توافق ميان عرفات و رابين در تاريخ 1993/10/10 صورت گرفت. دو طرف در قاهره توافق كردند چند كميته فرعي وابسته به كميته اي عالي با نام كميته پيگيري تشكيل شود. اين كميته نيز در قاهره به رياست من از طرف فلسطيني ها و رياست شيمون پرز از طرف اسرائيلي ها برگزار شود.

اين كميته فعاليت خود را به انجام رسانيد. پس از آن نيز بنده با پرز، ديداري داشتم كه يوسي سريد، وزير وقت محيط زيست اسرائيل و سعيدكمال، سفير فلسطين در قاهر نيز حضور داشتند.

*ضيافت ناهاري با پرز

در اين ديدار مجموعه اي از مسائل مربوط به نحوه فعاليت اين كميته و ديگر كميته هاي فرعي بررسي و توافق هايي نيز صورت گرفت. پس از اين موضوع، عمرو موسي وزيرخارجه وقت مصر ما را به ضيافت نهار وزارت خارجه مصر دعوت كرد. يوسي سريد در اين ضيافت با من درباره مسائل مختلفي گفتگو كرد. زيرا ما از مدت ها پيش همديگر را مي شناختيم. اگرچه تا به امروز بايكديگر ديداري نداشتيم. وي سر ميز غذا خلاصه اي از فعاليت هاي سياسي خودش از گذشته تاكنون را بيان كرد.

او از زمان عضويتش در حزب كار و اختلافات وي با گولدا ماير سخن گفت. همچنين به كناره گيري اش از اين حزب و پيوستن به جنبش حقوق شهروندان به رياست شولاميت آلوني گفت. در ادامه از شكل گيري ائتلاف سه جانبه با نام جبنش مرتس سخن به ميان آورد. او يادآور شد كه اكنون در دولت ائتلافي با حزب كار فعاليت مي كند اما از رابين بسيار بيزار است. او شيمون پرز را بر رابين ترجيح مي دهد. زيرا در اتخاذ مواضع سياسي، انعطاف بيشتري دارد. اما در همين حال به رابين احترام مي گذارد. زيرا او وارد دولت شده و تصميم گير اصلي در دولت اسرائيل، رابين است.

اين وزير اسرائيلي پس از آن به توافق نامه ميان اسرائيلي ها و فلسطيني ها و اهميت اجرايي ساختن آن پرداخت. او از ضرورت اقدام سريع براي پياده كردن اين توافق نامه سخن مي گفت. البته يادآور شد كه نخست وزير به دليل اطمينان صددرصد به او، يوسي سريد را از مذاكرات اسلو مطلع ساخته است. اما او اين راز را فاش نكرده است. زيرا اين موضوع بسيار مهم و بي نهايت خطير است. يوسي سريد يادآور شد كه در همين حال نمي تواند با كسي در اين رابطه سخني بگويد. به طوري كه آرزو مي كند كاش از اين راز بي خبر مي بود.

يوسي سريد در ادمه گفت: نخست وزير خيلي به كانال اسلو ايمان نداشت. شايد به اين دليل كه متولي اين امر شيمون پرز بود. اما او در همين حال، اميدواربود كه كانال واشنگتن شاهد پيشرفت مذاكرات باشد. ولي وقتي نامه تو را به همراه احمد الطيبي و از طريق حاييم رامون-وزير بهداشت اسرائيل- به رابين داديم، ناگهان موضعش تغيير كرد. همان نامه پنج سوالي و پنج جوابي.
به او گفتم: اما اين سوال ها و پاسخ ها براي شما تازگي نداشت. پيش از اين نيز در اسلو مدت زماني طولاني درباره آنها بحث كرده بوديم. مطلب جديدي در آن نبود.

او پاسخ داد: اين پاسخ ها وي را تحت تأثير قرار نداد. اما پيام شفاهي كه برايش بردم، موضع وي را تغيير داد.


دسته ها : سیاست
دوشنبه 1390/2/26 23:57
X