يكي از جريان هاي رايج در سينماي ايران، فيلم هاي فمينيستي هستند. به طوري كه هر سال تعدادي از فيلم هايي كه توليد و به نمايش عمومي در مي آيند در اين گروه دسته بندي مي شوند. در اين فيلم ها ادعا مي شود كه زنان در ايران شرايط چندان مناسبي ندارند و به آنها ظلم مي شود و يا حقوقشان ناديده گرفته مي شود.
فيلم «يكي از ما دو نفر» نماينده اخير اين جريان سينمايي است كه در سينماهاي كشورمان به نمايش در آمده است. فيلمي كه در ادامه آثار پيشين كارگردان آن، يعني تهمينه ميلاني قرار دارد و ديدگاه خاصي را از جامعه، زنان و جوانان ايراني ارائه مي دهد.
«يكي از ما دو نفر» داستان دختر جواني است كه پس از تحصيل در زمينه معماري در آمريكا به ايران بازگشته و در يك شركت مشغول به كار مي شود. او از همان ابتدا به نگاه خاص مدير شركت كه يك مرد جوان و ثروتمند است پي مي برد. رفته رفته رابطه اين زن و مرد جوان صميمت بيشتري پيدا مي كند و آنها دوست يكديگر مي شوند، اما پس از مدتي دختر متوجه مي شود كه مرد قصد اذيت و آزار روحي و رواني او را دارد، يعني مي خواهد از وي بهره كشي كرده و سپس او را رها كند. رابطه اين دختر و پسر دچار تنش مي شود و آن دو با يكديگر كشمكش پيدا مي كنند.
روايت فيلم «يكي از ما دو نفر» كاملا تكراري و كليشه اي است. از اين نوع داستان ها البته در سينماي بعد از انقلاب ايران - به دليل اتخاذ رويكرد اخلاقگرايانه- كمتر ساخته شده، اما در سينماي قبل از انقلاب و همچنين سينماي ساير ملل و ادبيات عوامانه، بسيار كار شده است؛ مرد هرزه اي كه قصد فريب و استثمار جنسي يك دختر را دارد.
اين فيلم از نظر هنري و ساختاري فاقد ارزش هاي قابل بحثي است. مي توان «يكي از ما دو نفر» را ضعيف ترين فيلم كارنامه تهمينه ميلاني دانست. اين فيلم فاقد يك فيلمنامه و درام درست و چفت و بست دار است و ضعف هاي آن با به تصوير كشيدن فضايي كاملاً اشرافي و پر زرق و برق پوشش يافته است.
اما نكته قابل تأمل درباره اين فيلم، تكميل كردن سير تغيير نگاه كارگردان آن است. يعني تهمينه ميلاني پيش از اين در فيلم هايش انگاره هاي فمينيستي را با گرايش ماركسيستي منتشر مي كرد، اما در سال هاي اخير اين گرايش به سمت ليبراليسم و ابتذال شديد تصويري و اخلاقي تغيير يافته است. به اين معني كه در فيلم هايي چون «دو زن»، «نيمه پنهان» و «واكنش پنجم» مضموني بسيار زمخت داشتند كه آنها را به فيلم هايي شعاري با رويكرد چپگرايانه تبديل كرده بود، اما در فيلم هاي «آتش بس»، «تسويه حساب» و به خصوص «يكي از ما دو نفر» اين نگاه به سمت بازتوليد ايدئولوژي ليبرال سرمايه داري تغيير يافته است. تفاوت عمده اين دو رويكرد كه در فيلم هاي ميلاني هم به خوبي سير تغيير آن ديده مي شود اين است كه در رويكرد فمينيستي چپ و ماركسيستي، زن در طبقه كارگر جامعه قرار دارد و قرباني تضاد طبقاتي مي شود، اما در رويكرد ليبراليستي، بيشتر به احساسات و تمايلات جنسي زن توجه مي شود. در اين رويكرد، زنان داراي حق آزادي جنسي شناخته مي شوند.
در فيلم «يكي از ما دو نفر» نيز كاراكتر محوري فيلم، دختري از طبقه مرفه جامعه است كه مهمترين دغدغه او برطرف شدن نيازهاي احساسي و غريزي اش است. روابط آزاد با جنس مذكر در اين فيلم نه تنها به عنوان يك عامل آسيب زا براي دخترها معرفي نمي شود كه يكي از حقوق اوليه آنها پنداشته شده است، اما آنچه به عنوان يك ظلم براي زن معرفي مي شود، بازيچه قرار گرفتن او از سوي يك مرد هوس باز است. باز هم يك مرد عامل آسيب وارد شدن به يك زن شده است.
«يكي از ما دو نفر» محدوديت هاي سنتي و حريم هاي اخلاقي موجود در ايران درباره روابط دو جنس مخالف را تخطئه مي كند و آن را يكي از عوامل مشكل زا براي زنان معرفي مي كند. اين فيلم در لايه سطحي و ظاهري خودش مدعي اخلاقگرايي و دردمندي براي احساسات زنان است، اما در واقع دچار نوعي تضاد است، يعني از يك طرف براي حقوق و عواطف زنان مدرن و مرفه ايراني مرثيه سرايي مي كند و از طرف ديگر از شرايط و زمينه هايي دفاع مي كند كه موجب خسران و آسيب ديدن زنان مي شود. فيلم هايي از اين دست نه تنها به تأمين حقوق زنان كمك نمي كنند، بلكه به خاطر ترويج اباحه گري، امنيت زنان را به خطر مي اندازند.
از طرفي، در اين فيلم تصويري منفي و سطح پايين از زن ايراني ارائه مي شود. چرا كه كاراكتر زن فيلم به رغم آگاهي از طمع ورزي رئيس اش، باز هم به رابطه اش با او ادامه مي دهد؟ آيا اين نوع تصوير سازي، تحقير و وهن جايگاه زن شناخته نمي شود. نكته قابل توجه اين است كه در اين فيلم جايگاه مادر كاملاً محو شده است. نه كاراكتر مرد اول فيلم و نه زن هيچ يك مادر ندارند. اساساً خانواده در اين فيلم هيچ جايگاهي ندارد. اين يك نگاه غير واقعي از جامعه ايران است، يعني در جامعه ما اولاً خانواده همچنان پايگاه و پناهگاه اصلي افراد است و از طرف ديگر، مادر داراي جايگاهي مهم و محترم است. نكته مهم ديگري كه به عنوان يك تضاد محسوب مي شود اين است كه در واقع در اين فيلم نه تنها از حقوق زنان دفاع نمي شود، بلكه از جنسيت زن به عنوان يك عامل ايجاد جذابيت كاذب بهره كشي شده است. بالاترين دفاع از يك زن اين است كه شخصيت انساني او ستايش شود و نقش او به عنوان مدير نهاد خانواده و به خصوص مادر ارج نهاده شود. اتفاقي كه در اين فيلم كاملاً معكوس آن رخ داده است.
يكي از معضلات سينماي ما كه در اين فيلم هم به شكل پررنگي ديده مي شود، تصوير جوانان است. از نظر غالب سينماگران ما، جوان موجودي لاقيد و بي تفاوت است كه مهمترين مطالبه و دغدغه اش، خوش گذراني و رابطه با جنس مخالف است. اين در حالي است كه در عالم واقع، تنها بخشي از جوانان ما اين گونه هستند و غالب نسل جوان در كشور ما داراي روحيه اي آرمانگرا و مثبت است، اما متأسفانه جوانان نيك در اكثر فيلم هاي ما غائب هستند. در اين فيلم هم حتي يك جوان مثبت ديده نمي شود و اين تحريف حقايق و وقايع اجتماعي است.
در مجموع، فيلم «يكي از ما دو نفر» يك نمره منفي براي سينماي ما به حساب مي آيد.+
نويسنده: حسين كارگر