كتاب خاطرات محمود عباس از جمله اسنادي است كه مي‌تواند براي محققين روند سازش و علاقمندان حوزه فلسطين مفيد باشد چرا كه عباس از جمله كليدي‌ترين مهره‌هاي روند سازش بوده است.
اگرچه اين خاطرات بيشتر حول محور مذاكرات اسلو و قبل از آن دور مي‌زند ولي اطلاعات ناب آن درباره نوع نگاه مبارزان فلسطيني با گرايشات غيراسلامي و غيرجهادي، نحوه ارتباط آنها با گروههاي صهيونيست از ابتدا تاكنون و روند سازش مي‌تواند براي مخاطبان آن جالب باشد. ضمن اينكه قاعدتاً نبايد از اين كتاب انتظار داشت تا با نگاه جهادي و اصيل مقاومت به موضوع بنگرد.


*مشكل مذاكره كنندگان فبسطيني در صحبت به زبان انگليسي

زماني كه ابوعلاء اعلام كرد از اينكه به تنهايي در گفتگو با اسرائيلي ها حاضر شود، بيم دارد، وي پيشنهاد كرد، حسن عصفور به همراه او باشد تا به او كمك كند و به عنوان دبير كميته اين مذاكرات فعاليت كند.
اما از آنجا كه زبان انگليسي را خوب بلد نبود، بايد فردي همراه اين دو نفر مي رفت كه به زبان انگليسي مسلط باشد تا دچار مشكل نشوند. زير موضوعات بحث، سياسي و در عين حال حقوقي خواهد بود. در اينجا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه حسن عصفور وابسته به حزب ملت(حزب كمونيستي فلسطين) و عضو كميته مركزي اين حزب است. اما من نسبت به خلوص او در انجام مأموريتش ايمان داشتم و مي دانستم كه او ميان وابستگي حزبي خود با مأموريت واگذار شده تفاوت ميگذارد. به همين دليل اطمينان داشتم كه وي اسرار اين كانال پنهاني را افشا نخواهدكرد، حتي اگر اين امر به اخراج او از حزبش منجر شود.
ماهر كرد به عنوان سومين عضو هيئت اعزامي انتخاب شد. وي به زبان انگليسي مسلط بود و به عنوان مشاور اقتصادي اداره ابوعلاء فعاليت كرده بود و پس از آن براي همكاري با ابوعمار از آنجا منتقل شد.
پس از اين موضوع با ابوعلاء به محتواي مذاكرات پرداختيم. ابوعلاء پرسيد... چه بگوييم؟ بر سر چه مسائلي گفتگو خواهيم كرد؟ من از افق هاي مذاكرات دو جانبه تصوير كامل و واضحي ندارم.
اين گفته هاي ابوعلاء از روي احساس سنگيني مسئوليت بود كه براي اولين بار بر دوش وي قرار مي گرفت و او از ناكامي در اين مأموريت بيم داشت. اما در همين حال، وي از اعتماد به نفس بالا و توان كسب موفقيت خوبي برخوردار بود. مطالبي كه وي به گفتگوها مي برد، قانع كننده، هماهنگ با مسأله مشروعيت ما و نزديك به واقع بود.

*بايد به دنبال روش تاره اي در پيشبرد مذاكرات مي رفتيم

من به مطالعه اسنادي پرداختم كه در مذاكرات واشنگتن ميان دو هيئت اسرائيلي و فلسطيني مبادله شده بود. اما اين اسناد را كنارگذاشتم. چراكه بيشتر از اينكه به اصل موضوع بپردازند، با عبارات سياسي و ديپلماتيك سخن گفته بودند. هر يك از دو طرف مذاكره كننده، تلاش كرده بود توانايي خود را در محكوم كردن طرف مقابل نشان دهد و از سوي ديگر محدوديت هايي براي هر يك از دو تيم مذاكره كننده وجود داشته كه مجبور به گام نهادن در گستره اين محدوديت هاي تعيين شده بودند.
به همين دليل ما بايد درباره كانال اوسلو به شيوه ديگري مي انديشيديم. بايد به دنبال شيوه اي بوديم كه به طور مستقيم به اصل موضوع پرداخته شود و در چارچوب اعلام مباني مشترك و كنارگذاشتن ايده برنامه كاري مشترك حركت كنيم. برنامه كاري مشترك، هماني است كه هيئت ما در واشنگتن به آن پايبند بود و اعتقاد داشت كه بايد توافق نامه بر اساس آن صورت گيرد تا نقطه آغازين، نقطه درستي باشد. البته تا دور نهم مذاكرات، نتوانستيم به توافق نامه اي بر اساس آن دست يابيم.
پس از گذشت بيش از يك سال از مذاكرات واشنگتن-كه دچار ركود شده بود- ديدم كه بايد به دنبال يافتن شيوه اي ديگر براي مذاكرات بود. در همين راستا، ايده هايي را تعيين كردم كه مي توانست اساسي براي اعلام مباني مشترك باشد. البته اين ايده ها را تا زمان گفتگو و بحث بر سر آن در وزارت خارجه مصر، پنهان كردم. پس از آنكه اين موضوع در حضور مقامات وزارت خارجه مصر مورد بحث و بررسي قرار گرفت و برخي اصلاحات در آن ايجاد شد، از عمرو موسي خواستم كه اين ايده ها را به اسرائيلي ها نيز ارائه كند تا ديدگاه آنان در اين موضوع را به دست آوريم. اما چنين نشد. به همين دليل ما فقط به ديدگاه مصري ها بسنده كرديم. ايده هاي يادشده شامد ده بند بود كه اولين آنها مربوط به مبنا بودن دو قطعنامه 242و338 بود. من اين بند را از گفته هاي ادوارد جيرجيان به هنگام ديدار با هيئت ما در واشنگتن، اقتباس كرده بودم. در آن زمان هيئت ما به دليل همين موضوع از سوي هيئت اسرائيلي مورد انتقاد شديد قرار گرفته بود. به همين دليل جيرجيان به دنبال يافتن طرح ديگري بود. وقتي پيشنهاد خود را ارائه داد، من آنها را مطلوب و مناسب يافتم. به همين دليل ازهيئت ما در واشنگتن خواستم كه از همين پيشنهاد در برابر هيئت اسرائيلي استفاده كنند.

*عباس دست به دامان يهوديان آمريكا مي شود

در همين حال، من اين پيشنهاد وي را به عنوان نقطه آغاز ايده هاي مربوط به اعلام مباني مشترك قرار دادم.
همچنين تلاش كردم، نبض هيئت يهودي امريكايي را بگيرم. اين هيئت سه نفره كه براي ديدار با ما آمده بودند، عبارت بودند از استيف كوهن، دان ابراهام و اوين اوين. اين سه نفر از يهودياني بودند كه ما سالها پيش با آنها رابطه داشتيم. اين هيئت يهودي امريكايي از نزديكان پرز -وزيرخارجه وقت اسرائيل- بودند كه به طور منظم و متناوب از منطقه ديدار مي كنند و نيز با ما در تونس يا قاهره ديدار نيز با پرز و تيم او در تل آويو ملاقات مي كنند. بسياري وقت ها، استف كوهن نقش پيك ميان ما و تل آويو را ايفا مي كند.
من اين ايده هاي يادشده را به طور غير مستقيم براي اين هيئت سه نفره يهودي مطرح كردم تا ديدگاه آنان را بشنوم. ديدم كه آنان نسبت به اين ايده ها اظهار شگفت زدگي كردند و گفتند كه شايسته است بر اساس همين ايده ها اقدام شود. آنان به ويژه از مسأله مرجعيت دو قطعنامه سازمان ملل، امنيت و تشكيل كنفدرالي در فلسطين، استقبال كردند. اين هيئت تلاش كرد يك نسخه از اين ايده ها را در اختيار داشته باشد. اما من از اين كار خودداري كردم و به آنان قول دادم وقتي اين ايده ها نهايي شد و به زبان انگليسي برگردانده شد، برايشان ارسال كنم.
چهل و هشت ساعت پيش از سفر اين هيئت به اوسلو ما سه نفر(ابوعلاء، حسن عصفور و من) با آنان ديدار كردي تا تصويري از خواسته ها و نقاط مطلوب خود را به آنان ارائه كنيم. من همه ايده هاي يادشده را نوشتم و برخي از صورتجلسه هاي مربوط به هيئت اعزامي به واشنگتن را نيز به همراه اين ايده ها در اختيار هيئت فلسطيني قرار دادم تا بتوانند از آنها بهره ببرند.

*بالاخره سند نهايي مذاكرات اسلو نهايي مي شود

سند زير، در واقع مبناي دستيابي به اعلاميه مباني مشترك بود:
1.مسأله و هدف دستيابي به شهرك هاي برخوردار از صلح و امنيت فراگير و دائمي، از راه مذاكرات مبتني بر دو قطعنامه 242 و 338 شوراي امنيت. مذاكرات ميان فلسطيني ها و اسرائيلي ها بر اساس چند مرحله دنبال خواهد شد كه اين مراحل به صورت يك روند تكاملي ادامه خواهند يافت.
2.گستره دولت انتقالي فلسطين شامل اراضي اشغالي سال 1967 مي باشد كه در مذاكرات، بر سر استثناهاي اداري در اين رابطه بحث و توافق صورت خواهد گرفت تا اين موارد استثنا موجب خدشه به دو قطعنامه 242و338 شوراي امنيت و ديگر مباني حقوق بين الملل نگردد.
3.دولت انتقالي فلسطين در همه مواردي كه انتقال اختيارات آن مورد توافق قرار گرفته، اعمال نفوذ خواهد كرد و اداره آنها به دست دولت انتقالي خواهد بود. (با درنظر گرفتن انجام بازنگري در قوانين مربوطه)
4.دولت انتقالي با انتخابات آزاد، مستقيم و عمومي در ميان همه ساكنان فلسطيني كرانه باختري از جمله قدس و غزه و بر اساس سرشماري تاريخ 4/6/1967 انجام خواهد شد.
5.طرف هاي بين المللي مورد توافق، بر انتخابات و انتقال قدرت نظارت خواهند كرد.
6.يك كميته دو جانبه براي بررسي مسائل مشترك و حل منازعات(از دولت انتقالي فلسطين و دولت اسرائيل) تشكيل خواهد شد.
7.يك كميته حكميت[داوري] تشكيل مي گردد تا در صورتي كه در كميته رفع مناقشات[ذكر شده در بند بالا] در مواردي اختلاف پيش آيد و امكان دستيابي به راه حل نباشد، اين موارد اختلافي به اين كميته ارجاع داده شود. اين كميته متشكل از ناظران كنفرانس، مصر، اردن و سازمان ملل خواهد بود. علاوه بر اين از طرف دولت انتقالي و اسرائيل يا طرف هاي ديگر كه توافق بر سر آنها به وجود آيد، به ترتيب يك عضو ديگر براي اين كميته انتخاب خواهد شد.
8.مسائل امنيتي، در سطح استراتژيك و مبتني بر آينده، كه به دنبال نهادينه كردن انديشه هاي همزيستي مسالمت آميز در منقطه مي باشند، نيازمند مطالعه و پژوهشي است كه مبتني بر حسن نيت همه طرف هاي ذيربط باشد. همچنين مبتني بر تمايل صادقانه براي يافتن منافع مشترك مي باشد. به طوري كه امنيت، مفهومي مثبت پيدا كند و همگي به دنبال تحقق آن باشند.
9.دو طرف، بر سر مرحله نهايي به بحث و مناقشه مي نشينند. زمان بحث بر سر اين موضوع دو سال پس از اجراي مرحله انتقالي و يا بر اساس مدت زمان مورد توافق طرفين هركدام زودتر اتفاق بيافتد، خواهد بود. اما در هر حال، بايد اين مذاكرات براي مرحله نهايي در زماني برگزار شود كه از آغاز سومين سال از اجراي اين مرحله، فراتر نرود.
10.در موازات تلاش براي اجراي مرحله نهايي، به طور غير رسمي، مطالعه اي براي بررسي امكان ايجاد اتحاديه كنفدرالي صورت گيرد تا بهترين راه و بهترين ابزارهاي مناسب براي ثبات در منطقه و اشاعه صلح مورد بررسي قرار گيرد.

*شهر ساريسبورگ اول ايستگاه مذاكرات سازش

ديدار اول در تاريخ 1993/10/20 آغاز شد و دو روز به طول انجاميد. در ا ين ديدار كه در تاريخ بيست و دوم همين ماه به پايان رسيد، نروژي ها شهر ساريسبورگ را كه در فاصله يكصد كيلومتري اوسلو قرار دارد، به عنوان محل شروع ديدار فلسطيني - اسرائيلي انتخاب كردند. در اين ديدار اول، از طرف اسرائيلي ها يئير هرشفلد و ران بونديك حضور داشند. اما اين دو نفر ميزان رابطه خود با وزارت خارجه اسرائيل را توضيح ندادند. اما به اين نكته اشاره كردند كه ميان آنان با معاون وزير خارجه، يوسي پلن، رابطه اي وجود دارد و همين فرد آنان را به برگزاري چنين ديداري تشويق كرده و سوق داده است. با وجود اين آغاز ضعيف ديدار ها، من هيئت فلسطيني را به سوي ادامه اين مسير و اهتمام به آن سوق دادم. زيرا هميشه نقاط آغاز، همين گونه بوده است.
با توجه به اينكه ديدار يادشده به عنوان نقطه آغاز بود و دلهره ديدار، بيم از وجود سردرگمي در ديدار -چراكه هر دو طرف فلسطيني و اسرائيلي در زمينه مذاكرات، تازه كار بودند-، نيز به دليل برگزاري ديدار رودر رو با اسرائيلي ها از سوي هيئت ما و با توجه به مسئوليت سنگيني كه وجود داشت، ابوعلاء پيش از ترك تونس، هرچه را كه بايد، نوشت. وي ترجمه اين ها را به ماهر الكرد موكول كرد. ابوعلاء اين سخنان خود را به شكل خوبي به زبان عربي ايراد كرد. به طوري كه زمينه هيچگونه ابهامي در ميان طرف فلسطيني پيش نيايد. وي توانست به اين شكل، پيام ما را با امانت داري و به روشني و به طور كامل به طرف مقابل برساند.
اما به ظاهر، اين هيئت همه اين ايده هايمان را در همان جلسه اول مطرح مي كند و آنرا به عنوان يك برانداز و ارزيابي واكنش هيئت اسرائيلي نسبت به آن قلمداد مي كند. با توجه به تجربه اي كه ابوعلاء داشت، وي به مسائل مختلف اشاره مي كند. چراكه او در هيئت هاي اعزامي ما به مذاكرات چندجانبه مسئوليت هاي متعددي داشته و در اين زمينه تخصص داشت.
طبيعي است كه در اين جلسه، بر روي هيچ يك از نكات و مسائل مطرح شده به طور جدي بحث نشد. زيرا اين جلسه، بيشتر براي آشنايي بود تا مذاكره. در نتيجه بايد گفت ارزيابي صورت گرفته در پايان دور اول مذاكرات، ارزيابي مسائل مطرح شده نبود، بلكه فضاي حاكم بر اين گفتگوها ارزيابي شد و ديدگاه هاي اسرائيلي ها مورد مطالعه تحليلي قرار گرفت.


دسته ها : سیاست
يکشنبه 1390/2/4 19:51
X