بسیاری از مفاهیم قرآنی در قالب قصه بیان شده و این موضوع اهمیت شیوه روایی قصه در انتقال پیامهای ارزشمند، الهی و انسانی کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن را بیش از پیش یادآوری میکند. البته در قرآن موضوعات فراوانی مطرح شده که مضامین اصلی آن را میتوان به 4 بخش تقسیم کرد.
بخشی از آن در ارتباط با اصول عقاید است که شامل اصول سهگانه توحید، رسالت و معاد و مسائل مربوط به آنها مانند نهی از شرک و نفاق، توجه دادن به آیات الهی و شگفتیهای آفاق و اَنفس میشود. بخش دیگری از مفاهیم قرآن به احکام فقهی مانند عبارات، معاملات، حدود، دیات، قصاص، مسایل مربوط به خانواده، غنایم و انفال مربوط میشود و همچنین حکمتها و توصیههای اخلاقی و اجتماعی مانند ارشاد و موعظه از دیگر بخشهای کتاب آسمانی قرآن است، اما قصص انبیا، داستانهایی غیر از پیامبران، وقایع تاریخی عصر رسالت پیامبر اسلام (ص)، شرایع پیشین و کتابهای آسمانی از جمله بخشهای تاثیرگذار قرآن کریم است که در این نوشتار به اهمیت و جایگاه آن در انتقال مفاهیم قرآنی اشاره میشود. در قرآن مجید داستانهای گوناگون از سرگذشت و سرنوشت پیامبران و غیرپیامبران آمده است. که در این میان، داستانهای مربوط به پیامبران، بیشترین آیات داستانی قرآن را به خود اختصاص داده است.
در قرآنکریم نام 25 پیامبر؛ آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، ذوالکفل، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، یونس، زکریا، یحیی، عیسی و محمد (ص) آمده است. داستانهای ذوالقرنین، اصحاب کهف، عُزیر، اصحاب القریه (روستای انطاکیه)، اصحاب الجنه، صاحب دو باغ، اصحاب السبت، دو برادر ثروتمند و فقیر، داستان ملائکه و جنهای غیرانبیای قرآن است. بنابراین با نگاهی به قرآن در مییابیم که داستان در قرآن به گونههای مختلف از جمله داستانهای انبیاء و غیرانبیاء، داستانهای غیبی درباره جن و ملک و عوالم دیگر، دیده میشود.
درباره تعداد داستانهای قرآن اختلاف نظر وجود دارد. برخی چون ابواسحاق نیشابوری، تعداد داستانهای قرآن را تا حدود 116 قصه برشمرده اند و برای بیان داستانهای قرآن میتوان از دو شیوه تاریخی و ترتیب قرآنی استفاده کرد. در کتابهای قصصالانبیای راوندی، قصصالانبیای ابن کثیر، قصصالانبیای عبدالوهاب نجار ، قصههای قرآن محمد احمد جاد المولی (ترجمه مصطفی زمانی)، قصص قرآن رسولی کلانی، داستان پیامبران سیدعلی موسوی گرمارودی و بسیاری از کتابهای تاریخی دیگر از سبک تاریخی استفاده شده است. یعنی قصهها را به ترتیب وقوع و دورههای ظهور انبیاء نقل کردهاند که این داستانها با طرح قصه آفرینش و حضرت آدم (ع) آغاز و با بیان وقایع زندگی پیامبر اسلام (ص) در صدر اسلام ختم میشود که شرح و تفصیل بیشتری درباره پیامبران اولوالعزم وجود دارد. سبک دیگر، ترتیب قرآنی است، در این شیوه، عموماً سبک تفسیر قرآن است و قصهها بر حسب ترتیب درج در سورهها نقل و بیان میشود. دراین شیوه به بررسی داستانها با شأن نزول سورهها و آیات و هدف اصلی آن و نیز ترتیب نزول آنها توجه میشود. موارد یادشده نشان میدهد در کتاب آسمانی قرآن بسیاری از مطالب برای تاثیر بیشتر در قالب داستان و قصه بیان میشود تا پیامهای دینی به زبانی قابل فهم و مورد طبع به مردم رسانده شود.
قرآن برای تبیین و ابلاغ اهداف دینی خویش نظیر اثبات توحید و رسالت و وحی، وحدت دینی، اصلاح جامعه و دعوت مردم به سوی حق و عدالت از شیوه داستان بهرهبرداری کرده است. داستان علاوه بر جذابیت بالا و تاثیرگذاری بر شنوندگان و خوانندگان، اهداف هنری را هم مورد توجه قرار میدهد؛ و این امر هم طبیعی است چرا که اگر دعوت های آسمانی و دینی با زبانی صورت گیرد که مردم بیشتر آن را بپسندند و بهتر بفهمند مورد پذیرش واقعی آنان قرار خواهد گرفت. در این میان، داستاننویسی یکی از شاخههای مهم و موثر و رایج هنر است. انسان ذاتاً به سوی قصه جذب میشود و از داستانها و حوادث شگفت و به خصوص وقایع و سرگذشتهای دنبالهدار لذت میبرد و هر چه شگفتتر، جاذبه آن هم بیشتر خواهد بود، داستان به عنوان وسیلهای برای جلب توجه و جذب افراد، امری مورد توجه و کاربرد فراوان دارد. در قرآن کریم و تعالیم انبیای الهی و کتابهای آسمانی و آموزشهای دینی قالب داستان برای القای پیام و تاثیر تربیتی مورد توجه است. بخش عمدهای از قرآن، تاریخ انبیاء و قصص و سرگذشت امتهای قبلی و حوادث عبرتآموز پیشینیان است .هدف عمده قرآن توجه دادن به درسهای تاریخ و عبرت آموزی وقایع و حوادث است. از جمله موارد؛ وقتی سرگذشت بلعم باعورا و موضع گیریهای مخالفان او را در برابر حضرت موسی(ع) بیان میکند او را به سگ تشبیه کرده است و مثل دروغگویان و مکذبین، به این گونه شرح میدهد و میگوید:«داستانها را برای مردم بگو، شاید تفکر کنند.»
از سویی دیگر، از آن جایی که داستان یا قصه با فطرت آدمی سر و کار دارد و کودک شور و شوق خاصی از شنیدن داستان نشان میدهد و از والدین خویش میخواهد که برایش داستان تعریف کنند، داستان و قصه اگرچه مورد پسند فطرت و ذات آدمی است، دارای زبانی است که گوینده یا نویسنده میتواند از هدف و مقصود خویش را به زبانی ساده و روشن بیان کند و اگر مطلبی به زبان داستانی برای دیگران بازگو شود با پسند خواننده و شنونده سازگارتر خواهد بود. پس داستاننویسی کاری با ارزش خواهد بود که داستاننویس با ذوق سرشار و قلم شیوای خویش بسیاری از مطالب را به دیگران عرضه کند و هر چه در داستان نکات هنری بیشتر رعایت شود بر جذابیت و گیرایی داستان خواهد افزود .در تعریف امروز، قصه یعنی اثری ادبی که نتیجه تخیل قصهپرداز در باب اشخاص و حوادث بر پایه نظمی هنری و بلاغی است، خواه آن اشخاص و حوادث اساساً ساختگی باشد و خواه به وجود واقعی آن ها چیزی افزوده یا از آنها چیز ی کاسته شده باشد و یا در چینش و ترتیب طبیعی آنها تصرفی صورت گرفته باشد. پس قصههای قرآنی، باز گو کننده حقایق مسلم تاریخی هستند و هرگز برابر با نقل وقایع و حوادث تاریخی به صورت مطلق و محض نیست. عامل تفاوت تاریخنگاری و قصهگویی در قرآن، ویژگیهای فنی و هنری قصص قرآنی است. در داستانهای قرآنی خواننده خود را در آن رویدادها و حوادث حس میکند و در پایان از آنها عبرت میگیرد و از جنبههای موعظه و نصیحت هم بهرهمند میشود. به عبارت دیگر، داستانهای قرآنی در مخاطب اثر فراوان میگذارد و عواطف و احساسات فرد را بر میانگیزد و همراه با رویدادها و شخصیتهای داستان به رشد و تعالی میرسد، چون در قصههای قرآنی، نوآوری در عرضه مطالب، زیبایی ساختاری و قدرت تعبیر بسیار قوی و محکم وجود دارد. در قصههای وحی از نقطه آغاز تا پایان تصاویر عرضه شده در هر مرحله قابل تجزیه و تفکیک هستند و نهایت جلوههای هنری در بیان تصاویر به زیبایی نمایان است. در این زمینه، زیباترین و کاملترین تصاویر هنری در قصه یوسف به نمایش گذاشته میشود. در این قصه تعبیر وحی، عقیدتی، تربیتی و حرکتی ممتاز و برجسته است همچنین وجود نظم و انسجام در قصههای قرآنی وجود یک نوع اعجاز بسیار قوی را بیان میکند. همه حوادث و اشخاص و اشیاء در درون آن، واقعی هستند نظم حاکم بر آنها رنگ آسمانی دارد و از توان بشر بیرون است. اگر اندیشمندان و آرای گوناگون، هنرشناس و گوهر سنج باشد، به شکوه و جلال قصههای قرآنی پی خواهند برد و در برابر آن سر تسلیم فرود خواهند آورد، چرا که قصههای قرآنی دو اعجاز شگفتانگیز دارد، یکی حوادث و صحنههای شگفتانگیز و اعجازآمیز و دیگری نظم و اسلوب اعجازگونه قرآنی. پس هم در بطن حقیقت و هم در متن واقعیت میتوان معجزه الهی را یافت.
نویسنده: علیالله سلیمی