1-حکمای اسمی (مانند ابن عربی) معتقدند در هر دوری از روزگار اسمی از اسماء الهی ظاهر و بر تمامی شئون آدمی حاکم می‌شود و در اصطلاح، کارسازی می‌کند و کارگزار آن دوره می‌شود. این حاکمیت را «حوالت» و به تسامح «وقت» نیز گویند. جابه‌جایی اسمی به اسم دیگر، نظامی بس شگرف دارد و گه‌گاه سریع و آنی و گاه آرام و بطئی است، نظام تغییر اسماء نیز خود متکی به اسماءاند، اسم شریف یا مسرّع و اسم شریف یا مأجل و یا مانع در خود تطور اسماء کارسازی می‌کنند، لذا است که گاه کسی سالم است (یا سالم) و آنی بعد مریض می‌گردد (یا ضار) و ناگاه شفا می‌یابد (یا شافی و یا مجید) و گاه این روند آرام است و مرض او سال‌ها آرام آرام می‌آید و می‌رود.

2-اکنون کدامین اسم در ایران کارگزاری می‌‌کند و انقلاب اسلامی دست‌خوش کدامین ظهور شده است؟ روزگار، روزگار فتنه است در کوران فتنه، اسم «یا ممتحن» و پس از آشکار شدن نتایج، معمولاً اسامی شریف «یا فارق» و «یا فاصل» (بر خلاف اسم شریف یا موصل) کارگزاری می‌کند و بر تمامی شئون جامعه حاکم می‌شوند. برادری‌ها به دشمنی‌ها و برادران به «برادران سابق»‌ بدل می‌شوند و خانواده‌ها و همکاران اداری تا اعضای دولت و مجلس و مسئولان نظام از هم دور می‌شوند و خطوط روشن می‌گردد. سپس امتحانی دیگر آغاز می‌شود و خداوند غربال می‌کند تا ابد. «لیمحص الحق من الباطل» و تا ابد این ادوار اسمی می‌آیند و می‌روند و ‌گاه جلالی و گاه جلیلی؛ گاه «یا هادی» و گاه «یا مضل».

3-به گمانم سخنان اخیر مقام معظم رهبری سخت تاریخی و البته در کمال دلسوزی برای مخالفان بود؛ هم برای سران آنان و نیز برای بدنه‌ی اجتماعی آنان، هر چند نفر که هستند؛ دعوت به عبرت‌گیری از داستان آقای منتظری و تنبّه از خطاهای گذشته و قانون‌شکنی‌ها برای موسوی و کروبی درس‌هایی آشکار دارد. دعوتی که از سر دلسوزی بود. دعوتی که بر جذب حداکثری نشسته بود و بر ناچاری دفع (اسم شریف «یا دافع») می‌گریست. این دعوتی مجدد برای دوستان سابق بود که لاحق شوند؛ اما آیا آنان پاسخی شایسته و در خور خواهند داد؟ اسم، اسم «یا فارق» است و این یعنی و «ما یزید الظالمین الا خسارا». کلام ولی الهی هرچه مشقفانه‌تر و الهی‌تر باشد، مظهریت دوسویه می‌یابد و برای اهل حق هدایت‌انگیزتر می‌شود و برای مخالفان پیامی گمراه‌گر خواهد بود و حقدها و کینه‌ها را می‌افزاید؛ این سخنان هر میزان که برای عادلان شیرین بود، برای ظالمان تلخ و بی‌معنا بود، این سخنان حب قائلش را در دل‌های مؤمنین دوچندان کرد و البته بغض او را در دل مخالفانش.

4-آیا عزیزان مخالف، منکر وجود طیفی در میان طرفداران خویش‌اند که واقعاً امام و انقلاب را قبول ندارند؟ آیا واقعاً فهم نمی‌کنند که در سایه‌ی آنان به هر آن‌چه انقلاب و اسلام است، پوزخند زده می‌شود یا خود را به عدم تفاهم زده‌اند؟ اگر فهم می‌کنند؛ که می‌کنند، چرا خطی نمی‌کشند و برائتی نمی‌جویند. آیا از جمع شدن مردم (ان الناس قد جمعوا) می‌ترسند و می‌هراسند که بدنه‌ی اجتماعی «لا انقلاب» خود را از دست بدهند و هیچ شوند و آیا ایمان ندارند «حسبک المؤمنون»؟

بر فرض که اهانت به تصویر امام(ره) ساختگی است، آیا مسأله اهانت به تمامی مقدسات منحصر به این مورد است و در میان هواداران بار‌ها و بار‌ها حدیث مکرر نشده است؟

خط‌کشی امام در مقابل مجاهدین خلق آن روزگار مشهور است و نیک می‌دانیم که خط‌کشی‌ها در اوج مبارزه بود و نه هنگام ظفر، بر فرض این‌که این آقایان در حال مبارزه‌اند. اگر با اصل نظام مبارزه‌ای سامان داده‌اند که هیچ، ولی اگر به قول خودشان؛ هر چند مزاح‌آمیز است اما به هر حال ظاهر حجت است!؛ برای اصلاح آمده‌اند، ظاهراً سیاه‌لشکر خوبی فراهم ندیده‌اند. آیا نباید بر این همه ادعا خندید که آنان که سینه در پیروی از امام می‌درند، در اصولی‌ترین خطوط سیره‌ی امام که همانا خط کشی با منحرفین فکری و اعتقادی است، توجیه جذب و تسامح می‌تراشند؟ آیا نباید آنان را که از امام می‌گویند و بزرگ‌ترین دست‌آورد او یعنی ولایت فقیه او را به تمامه به سخره‌گرفته‌اند، عده‌ای ناراست‌گو پنداشت؟ آیا صرف سخن گفتن و ادعا کافی است یا به عمل کار برآید؟ عمل این گوش فلک پر‌کنندگان از ادعای پیروی امام و اندیشه‌هایش، سخت لاغر است.

این آقایان روزگاری برای عمل کردن بر خلاف نظرات امام(ره) برمی‌آشفته و روزگاری برای اهانت به عکس او اعتراضی می‌کردند (احتمالاً البته) اما اکنون نه دیگر «عکس» امام برایشان مهم است و بلکه راه «عکس» امام را برگزیده‌اند. بی‌تفاوتی نسبت به یک عکس یعنی پیمودن راه عکس صاحب آن عکس! و باز البته وقت باقی است برای بازگشتن از آن‌راه عکس به راه صاحب این عکس. کاش دریابند ولی افسوس که «و لا یزید الظالمین الا خسارا»، چه سود که حوالت، حوالت دوری است و افتراق.

5- ما در حال سرّاء آزمایش شده‌ایم، آن‌ هنگام که گمان می‌کردیم که پیروز شده‌ایم و کارها بر وفق مراد است. آیا ظهور فتنه‌ها نتیجه‌ی غفلت‌های معنوی ما و غرور و خودبینی و خدانبینی است، انقلاب به کدامین غفلت ما ذیل اسم شریف یا فارق یا فاصل رفته‌ است؟ پروردگارا ما را به اسم شریف «یا احد» و «یا واحد» بازگردان؛ اکنون آستانه محرم است. ما دوباره فقیرانه و عاجزانه بازگشته ایم، ما را بپذیر.

عطاءالله بیگدلی


دسته ها : سیاست
يکشنبه 1388/9/29 23:59
X