امام کاظم علیه‌السلام در روایتی، در تبیین سپاهیان عقل و جهل این دو گزینه را نیز آورده است: «القصد، الاسراف: میانه‌روی [و در برابر آن] زیاده‌روی.» این سخن اشاره به آن است که اصلاح الگوی مصرف و میانه‌روی در آن، مسأله‌ای عقلی است و آنچه را که اسلام در این باره آورده، چیزی جز ارشاد به حکم عقل نیست. درباره مفهوم اسراف چند نکته قابل توجه است:



یک: گسترة اسراف

با عنایت به آنچه در تبیین مفهوم اسراف اشاره شد، مصادیق این واژه در زندگی فردی و اجتماعی انسان بسیار گسترده‌تر است، چنان که در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم آمده است: «فی کل شیء اسراف: در هر چیزی اسراف وجود دارد.» مفهوم اسراف در هر کاری می‌تواند تحقق پیدا کند و هرکاری که از مرز اعتدال خارج شود، اسراف شمرده می‌شود؛ حتی در وضو گرفتن، اگر کسی بیش از حد نیاز آب مصرف کند، اسراف‌کار است.

در روایتی دیگر از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که می‌فرماید: «میانه‌روی کاری است که خداوند آن را دوست می‌دارد، و اسراف را ناخوش می‌دارد؛ حتی دور انداختن هسته [ میوه] را؛ زیرا آن [نیز] به کاری می‌آید، و حتی دور ریختن زیادی نوشیدنی‌ات را.»بنابراین اسراف، تنها در خوردن و آشامیدن نیست، بلکه حتی دور ریختن هسته خرما یا هسته دیگر میوه‌هایی که برای کاشت قابل استفاده‌اند، اسراف محسوب شود، ولی در عصر ما، گسترة اسراف بسیار گسترده‌تر از گذشته است: اسراف در بهره‌گیری از هوا و محیط‌زیست، در استفاده از بنزین، نفت، گاز و دیگر منابع حیاتی نیز مصداق دارد.



دو: اسراف کمّی و کیفی

گاه اسراف در کمیت مصرف است؛ یعنی بیش از مقدار موردنیاز، مصرف کردن. گاه نیز در کیفیت مصرف تحقق پیدا می‌کند؛ بدین معنا که مصرف از نظر کمی بیش از حد نیاز نیست، ولی از نظر کیفی بیش از حد نیاز است؛ مانند پوشیدن لباس میهمانی ـ که برای حفظ آبروست ـ در منزل. روایت است که شخصی به نام سلیمان بن صالح از امام صادق علیه‌السلام پرسید: کمترین درجه اسراف چیست؟ امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: «کمترین اندازة آن این است که لباس میهمانی‌ات را لباس خانه قرار دهی و ته‌ماندة ظرفت را دور بریزی.» بر پایة روایتی دیگر، حتی انسان می‌تواند سی پیراهن داشته باشد و از هر یک به منظوری استفاده کند و اسراف شمرده نشود؛ ولی اگر لباسی را که برای حفظ آبرو باید در بیرون از خانه بپوشد، در خانه مورد استفاده قرار دهد، اسرافکار خوانده می‌شود.

بنابراین استفادة نابه‌جا از وسائل شخصی نیز از مصادیق اسراف است. استفاده نابهینه از لباس بیرونی، اسراف کیفی قلمداد می‌شود و دور ریختن باقیماندة آب مصرفی، اسراف کمی. همچنین در روایت دیگری به نقل از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمده است: «انّ من السرف ان تاکل کل ما اشتهیت: یکی از نمونه‌های اسراف این است که هرچه دلت بخواهد، بخوری.» این سخن اشاره دارد به اینکه ممکن است کسی بیش از اندازة لازم، غذا نخورد، ولی در انتخاب نوع غذا اسرافکار باشد؛ یعنی به جای انتخاب غذای مفیدتر، غذای لذیذتر را انتخاب کند؛ به سخن دیگر: آنچه باید بخورد نمی‌خورد، بلکه آنچه می‌خواهد می‌خورد.



سه: نسبی بودن مفهوم اسراف

نکته قابل توجه دیگر در تبیین مفهوم اسراف، نسبی بودن آن است؛ بدین معنا که ممکن است بهره‌گیری مقداری یا نوعی از یک کالا برای یک نفر اسراف و تجاوز از حد اعتدال محسوب شود؛ ولی برای دیگری اسراف نباشد، چنان که در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «آیا گمان می‌کنی خداوند انسان را در مالی که به وی عطا فرموده، امین شمرده که اسبی به بهای ده هزار درهم بخرد؟ حال آنکه اسبی به قیمت بیست درهم برای او کفایت می‌کند.»بر پایة این روایت مثالی می‌زنیم: در زمان ما، دو نفر هستند که می‌توانند اتومبیلی به قیمت یک صد میلیون تومان تهیه کنند، یکی از آنها نیازمند به اتومبیلی با این قیمت است؛ ولی دیگری اتومبیلی با قیمت بیست میلیون تومان هم برای تأمین نیازهایش کافی است، اگر هر دو، اتومبیل یکصد میلیون تومانی تهیه کردند، شخص دوم اسرافکار است و اولی اسرافکار نیست؛ چون فرد دوم از مرز اعتدال تجاوز کرده و دیگری تجاوز نکرده است.



چهار: اسراف در کارهای خیر

برخی از روایات دلالت دارند که در کارهای نیک، اسراف نکوهیده نیست؛ مانند آنچه از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نقل شده که می‌فرماید: «لاخیر فی‌السرف، ولاسرف فی‌الخیر: در اسراف خیری نیست و در [کارهای] خیر، اسراف نیست.»6 در روایتی دیگر از امام علی علیه‌السلام آمده است: «الاسراف مذموم فی کل شیء إلا فی أفعال البر: اسراف در هر چیزی ناپسند است، مگر در کارهای خیر.»7

اما بی‌تردید، مقصود از این روایات این نیست که انسان حق دارد همه اموال خود را به بهانه نیکی کردن به دیگران ببخشد، و خود و خانواده خویش را به فقر و فلاکت بیندازد. قرآن کریم انفاق انسان‌های شایسته را چنین توصیف می‌کند: «والـذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما: و کسانی که هر گاه انفاق می‌کنند، نه اسراف می‌نمایند و نه سختگیری؛ بلکه میان این دو، حد اعتدال را رعایت می‌کنند.» (فرقان/67)

نیز در موردی پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله همه اموالی را که نزدش بود، انفاق کرد؛ به گونه‌ای که دیگر نزد او چیزی نماند تا بتواند پاسخگوی نیاز دیگران باشد که خداوند متعال، ایشان را از این کار نهی فرمود. بنابراین مقصود از روایاتی که تأکید دارند بر اینکه در کارهای نیک اسراف نیست، دفع توهم نکوهیده بودن گشاده‌دستی در کارهای خیر است و تأکید بر این نکته که نه تنها در کارهای خیر، گشاده‌دستی نکوهیده نیست، بلکه نیکو و پسندیده است. این معنا در روایتی که وصایای پیامبر(ص) به امام علی(ع) را گزارش کرده نیز به روشنی دیده می‌شود: «أمّا الصدقة فجهدک حتّی تقول: قد أسرَفت ولم تسرف: صدقه آن است که تا توان داری، ببخشی، چندان که بگویی: اسراف کردم، ولی اسراف نکرده باشی.»8 این بدان معناست که مؤمن باید در انفاق در راه خدا، آن‌قدر گشاده‌دست باشد که خیال کند اسراف کرده است؛ ولی در واقع، کار او اسراف نیست، بلکه گشاده‌دستی است.

با این توضیح، مقصود از روایاتی که دلالت دارند اسراف، در شماری از مصارف، قابل تحقّق نیست نیز روشن می‌گردد؛ مانند آنچه از امام صادق(ع) نقل شده که می‌فرماید: «لَیسَ فی الطَّعامِ سَرَفٌ: در خوراک اسراف نیست.»9 یا از امام علی(ع) نقل شده که می‌فرماید: «لیس فی المأکول والمشروب سرف: در خوردنی و آشامیدنی اسراف نیست.»10یا روایت مرفوعه‌ای11 که کلینی(ره) آورده است: «ما انفقت فی الطیب فلیس بسرف: مالی که صرف بوی خوش (عطر) می‌کنی، اسراف نیست.»12

بی‌تردید مقصود از این روایات این نیست که تهیة غذاهای گوناگون مازاد بر نیاز یا پرخوری اسراف نیست! یا اگر انسان در و دیوار خانه‌اش را هر روز با عطر و گلاب شستشو دهد، مانعی ندارد، بلکه این را می‌رساند که گشاده‌دستی در تهیة غذاهای لذیذ و نوشیدنی‌های گوارا و عطرهای دلپذیر، در حدّ میانه‌روی، اسراف محسوب نمی‌شود، چنان که در روایتی دیگر از امام صادق(ع) آمده است: «لیس فیما اصلح البدن‌‌ إسرافٌ... إنّما الإسراف فیما أتلف المال وأضر بالبدن: در آنچه بدن را سالم نگه می‌دارد، اسراف نیست...، بلکه اسراف، در چیزهایی است که مال را تلف می‌کند و به بدن زیان می‌رساند.»13 در همة این موارد، مقصود یک چیز است و آن، دفع توهّم صدق اسراف بر مصارفی است که گشاده‌دستی در آنها نه تنها نکوهیده نیست، بلکه نیکو و پسندیده است.



پنج: فرق اسراف و تبذیر

پیش از این، توضیح دادیم که «اسراف» به معنای تجاوز از حد اعتدال در هر کار است؛ اما «تبذیر» از ریشة «بذر» به معنای پاشیدن دانه است. هنگامی که این واژه در مباحث اقتصادی به کار می‌رود، به معنای مصرف کردن مال به صورت غیرمنطقی و نارواست. معادل کلمة «تبذیر» در فارسی «ریخت و پاش» است. برخی از لغت‌شناسان در تبیین فرق میان اسراف و تبذیر گفته‌اند: «اسراف به معنای گذشتن از حد، در صرف مال است و تبذیر اتلاف مال در غیر محل آن است، پس تبذیر از اسراف بدتر است و به همین جهت، خدای متعال فرموده است:‌ «انَّ اَلْمبذّرین کانوا اخوان الشیطین :همانا تبذیرکنندگان برادران شیاطین‌اند.» (اسرا / 27) 14

بنابراین «تبذیر» عبارت است از مصرف کردن مال در جایی که نباید مصرف شود، هر چند اندک باشد و بر این اساس، تبذیر نوعی اسراف شمرده می‌شود، چنان‌که در برخی از روایات به این مطلب تصریح شده است: «إن التبذیر من الإسراف: همانا تبذیر [نوعی] از اسراف است.»از این رو، در شماری از روایات، اسراف و تبذیر در کنار هم مورد نکوهش قرار گرفته‌اند: «خرج کردنِ نا به جا، به یقین، حیف و میل و اسراف است.»

گفتنی است که برخی تبذیر را صفت کیفی می‌دانند و اسراف را صفت کمّی؛ مثلاً اگر خریدن اجناس بسیار مرغوب، با آن قیمت‌های بالا، موردنیاز نباشد، «تبذیر» است؛ ولی «اسراف» نیست. به عکس، خریدن چند چیز بیش از حد نیاز، اسراف است و تبذیر نیست؛ ولی با تأمّل رد آنچه در تبیین معنای اسراف و تبذیر گذشت، مشخّص می‌شود که این سخن صحیح نیست. اسراف و تبذیر، هم می‌توانند صفت کیفی باشند و هم صفت کمّی.



شش: اسراف، عنوان کلی انواع مصرف‌های ناروا

با عنایت به مفهوم دقیق اسراف باید گفت که این واژه عنوان کلی و جامع انواع مصرف‌های نارواست؛ بنابراین آنچه پس از این، در ذیل عنوان مصرف‌های ناروا خواهد آمد، در واقع مصداقی از مصادیق اسراف است.



2. افراط در رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی

خطرناک‌ترین مصادیق اسراف، افراط در رفاه‌طلبی، لذت‌جویی و تجمل‌گرایی است که در قرآن و روایات اسلامی از آن با عنوان‌های: «اتراف» و «تنعّم» یاد شده و جامعه اسلامی نسبت به آن هشدار داده است.

این ویژگی خطرناک، در واقع، زمینه‌ساز انواع گناهان و آلودگی‌های فردی و اجتماعی است. در روایتی، امام علی(ع) دربارة خطر افراط در رفاه‌طلبی می‌فرماید: «اتقوا سکرات النعمه، واحذروا بوانق النقمه: از سرمستی‌های نعمت بترسید و از سختی‌های خشم و انتقام [خداوند] دوری کنید.»15

رفاه‌طلبی، لذت‌جویی، هواپرستی، خوشگذرانی و تجمل‌گرایی چنان انسان را سرمست می‌کند که نه تنها برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزشی قائل نمی‌شود، بلکه در برابر کسانی که مردم را به ارزش‌های انسانی و اخلاقی دعوت می‌کنند، به مخالفت برمی‌خیزد.

از این‌رو، در همة دوران‌ها «مترفان (خوشگذران‌ها)» در صف مقدم مخالفان پیامبران الهی بودند: «و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال مترفوها انا بما ارسلتم به کفرون. وقالوا نحن اکثرا مولا واولدا و ما نحن بمعذبین: و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده‌ای نفرستادیم، جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌اید، کافریم» و گفتند: «ما دارایی و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد» (سبا / 34 و 35) از این‌رو، برای پیشگیری از خطری که مترفان در طول تاریخ، گرفتار آن شدند، دوری گزیدن از رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی ضروری است. در روایتی از پیامبر خدا(ص) آمده است: «ایاک والتنعم؛ فان عبادالله لیسوا بالمتنعمین: از نازپروردگی دور باش که بندگان خداوند نازپرورده نیستند.»



فرق میان تجمل و تجمل‌گرایی

البته باید توجه داشت که پرهیز از تجمل‌گرایی به معنای بی‌توجهی به آراستگی ظاهری زندگی نیست. از این‌رو در روایات اسلامی، از یک سو مسلمانان را به ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل‌گرایی توصیه می‌کند و از سوی دیگر، به زیبایی و آراستگی ظاهر تشویق می‌کند. در حدیث نبوی آمده است: «إن الله جمیلٌ یحب الجمال، و یحب أن یری نعمته علی عبده: هرآینه خداوند زیباست، زیبایی را دوست می‌دارد و دوستار آن است که نعمت خویش را بر بنده‌اش بنگرد.» به سخن دیگر، میان تجمل و تجمل‌گرایی فرق است. تجمل به معنای آراستگی ظاهر و تجمل‌گرایی به معنای افراط و و زیاده‌روی در آراستگی است. میانه‌روی در بهره‌گیری از نعمت‌های الهی و آراستگی زندگی، امری نیکوست، اما زیاده‌روی در آن، مانند تنوّع بیش از حدّ لباس و لوازم آرایشی، و محیط‌‌آرایی جدید هرسالة منزل، اسراف و نکوهیده است.



3. تباه‌کردن ثروت

یکی از وظایف عقلی و شرعی شخص مسلمان، پیشگیری از تباه‌شدن ثروت شخصی و مهمتر از آن، اندوخته‌های ملی است. تباهی ثروت گاه در نتیجة سستی در پاسداری از آن است و گاه بر اثر مصرف نابه جای آن. در روایتی از امام علی علیه‌السلام آمده است: «هر کس از شما مالی دارد، از فساد برحذر باشد که هر ‌آینه، اگر بخشیدن آن مال نابه‌جا باشد، ریخت و پاش و اسراف است و هر چند نام وی را در میان مردم برمی‌کشد، وی را نزد خداوند فرومی‌آورد. هیچ کس نیست که مالش را نابه‌جا و برای غیرشایستگان صرف کند، جز آنکه خداوند سپاس ایشان را از وی دریغ دارد و دوستیِ جز او در دلشان افتد.»

مصرف نابه‌جا نیز مصادیق مختلفی دارد که خطرناک‌ترین آنها مصرف‌کردن مال در راه گناه و کارهای ناشایست است. از امام علی علیه‌السلام نقل شده که می‌فرماید: «انَّ انفاقَ هذَا المالِ فی طاعَه الله اعظَمُ نِعمَه، وانَّ انفاقَهُ فی مَعاصیهِ اعظَمُ مِحنَه: بخشیدن این مال برای بندگی خدا، بزرگترین نعمت، و دادن آن در راه نافرمانی خداوند، بزرگترین گرفتاری است.» همه کارهایی که، حقیقتاً یا حکماً، به تباهی ثروت می‌انجامند، از مصادیق اسراف به شمار می‌روند و از نظر اسلام نکوهیده و ناپسندند.



4. ساخت و سازهای بی‌رویه و افزون بر نیاز

یکی دیگر از مصادیق اسراف ـ که مورد ابتلای بسیاری از ثروتمندان است ـ ساخت و سازهای بی‌رویّه و افزون بر نیاز است. در روایتی از پیامبر خدا (ص) آمده است: « من بنی بناءً أکثر ممّا یحتاج إلیه، کان علیه و بالاً یوم القیامه: هر کس ساختمانی بیش از اندازة نیازش بسازد، روز قیامت بر او سنگینی خواهد کرد.» این نوع اسرافکاری، به‌ویژه در شرایطی که بسیاری از مردم توان تهیة کوچکترین سرپناه را برای خود ندارند، به شدت نکوهیده شده است و معصومان علیهم‌السلام در روایاتشان، با تعبیرهای بسیار تندی،‌ مسلمانان را از ساختن چیزی که به آن نیاز ندارند، نهی کرده‌اند.



5. پیروی کورکورانه از بیگانگان در مصرف

همانند بیگانگان مصرف‌کردن، پیامدهای زیانباری برای اقتصاد و فرهنگ جامعة اسلامی دارد؛ اما بی‌تردید، آثار سوء‌فرهنگیِ مصرف‌گرایی به شیوة بیگانگان، به مراتب خطرناک‌تر از زیان‌های اقتصادی آن است. از دیرباز، بیگانگان برای به سلطه درآوردن کشورهای دیگر از اقتصاد به عنوان ابزار سلطة فرهنگی و به دنبال آن، سلطة سیاسی بهره می‌بردند. از این رو، در روایات اسلامی، مسلمانان به شدت از تشبّه به بیگانگان در مصرف و پیروی کورکورانه از آنان نهی شده‌اند.در حدیثی، امام باقر علیه‌السلام از پدران بزرگوارش نقل می‌فرماید: «خداوند به یکی از پیامبران وحی فرمود که به قومش بگوید: همچون دشمنان خدا لباس نپوشند، مثل آنان خوراک نخورند، و به شکل ایشان درنیایند، که در این حال همچون آنان دشمن خدا خواهند بود.» براین اساس، مصرف‌گرایی به شیوة بیگانگان، در صورتی که مصداق اسراف کمّی نباشد، یکی از مصادیق بسیار خطرناک اسراف کیفی است و مبارزة همگان برای پیشگیری از مفاسد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن لازم و ضروری است.



6. تفریط در مصرف

تفریط در مصرف، مانند اسراف و افراط در آن، پیامدهای زیانبار گوناگونی دارد. از این رو اسلام از یک سو با افراط و اسراف در مصرف به شدّت مخالف است و به میانه‌روی و ساده‌زیستی سفارش می‌کند و از سوی دیگر، تفریط در مصرف و سختگیری بر خود و خانواده را نیز محکوم می‌نماید. در حدیث نبوی ‌آمده است: «کلوا واشربوا و تصدّقوا والبسوا فی غیر مخیله ولاسرفِ. إنَّ الله یحب أن تری نعمته علی عبده: بخورید و بیاشامید و صدقه دهید و بدون فخرفروشی و اسراف‌کاری جامه بپوشید؛ زیرا خداوند دوست می‌دارد که نعمتش بر بنده‌اش نگریسته شود.»

افزون بر آیات و روایاتی که به بهره‌گیری از مواهب الهی توصیه دارند، در احادیث فراوانی، کسانی که خود را از لذّت‌های مشروع زندگی محروم می‌کنند، به شدت نکوهش شده‌اند. روایت شده است که پیامبر (ص) هنگامی که شنید ده نفر از اصحاب او شماری از لذّت‌های زندگی را بر خود تحریم کرده‌اند، ضمن نکوهش این اقدام، در یک سخنرانی عمومی فرمود: «انَما هلک من قبلکم بالتشدید: شددوا علی أنفسهم فَشدَدَالله عَلَیهِم، فَاولئِکَ بَقایاهم فِی الدَّیاراتِ وَالصَوامِع: جز این نیست که کسانی پیش از شما بر خود سخت گرفتند و از این روی هلاک شدند. ایشان بر خود سخت گرفتند و خدای هم بر آنان سخت گرفت. پس اینان (راهبان و کشیشان)، باقی ماندة در دیرها و صومعه‌ها هستند.»



هـ ـ راهکارهای اصلاح الگوی مصرف از امکانات ملی

هدر دادن منابع ملّی و درست مصرف نکردن بودجة عمومی کشور، یکی از بزرگترین خطرهایی است که همة نظام‌های سیاسی ـ به‌ویژه نظام‌هایی که مبتنی بر ارزش‌های اسلامی و مردم‌سالاری دینی‌اند ـ تهدید می‌کند. از این رو اصلاح الگوی مصرف از امکانات ملی به مراتب مهمتر، ضروری‌تر و فوری‌تر از اصلاح الگوی مصرف از درآمدهای فردی است.

براین اساس، در جمهوری اسلامی ایران، همه ارگان‌ها، به‌ویژه دولت، باید با بهره‌گیری از فضایی که نام‌‌گذاری سال جاری (1388) برای اصلاح الگوی مصرف پدید آورده، نهایت توان خود را در جهت اصلاح الگوی مصرف از بودجة عمومی و امکانات ملّی به کار گیرند و این حرکت پربرکت را در نهادهای تحت اشراف خود، به طور جدّی آغاز کنند. مهمترین راهکارهایی که با بهره‌گیری از رهنمودهای پیشوایان اسلام می‌توان برای اصلاح الگوی مصرف از منابع ملّی ارائه داد، عبارت اند از:



1. تقویت برنامه‌ریزی‌های کلان اقتصادی

نخستین گام در اصلاح الگوی مصرف از منابع ملّی، تقویت برنامه‌ریزی‌های کلان اقتصادی است. در روایتی از امام علی علیه‌السلام می‌خوانیم: «حسن التدبیر و تجنب التبذیر من حسن السَّیاسه: حسن تدبیر و پرهیز از حیف و میل، [بخشی] از حسن سیاست است.» بر پایة این روایت، سیاستمداران نظام اسلامی برای استفادة بهینه از منابع ملّی، از یک سو باید تدبیرهای اقتصادیِ خود را تقویت کنند و از سوی دیگر، از زیاده‌روی‌ها و ریخت و پاش‌های بی‌فایده در دستگاه‌های دولتی پیشگیری نمایند. امیر مؤمنان علیه‌السلام در روایتی دیگر می‌فرماید: «سوء التَّدبیر مفتاح الفقر: سوء تدبیر کلید فقر است.»16این سخن بدین معناست که سیاستمدارانی که از تدبیر لازم در مدیریت اقتصادی کشور برخوردار نیستند، زمینه‌ساز عقب‌ماندگی اقتصادی جامعه هستند.



2. استفاده بهینه از منابع ملی

رعایت اولویت‌هایی که موجب استفاده بهینه از منابع ملّی و بودجة عمومی است، به مراتب مهمتر از رعایت اولویت‌ها در هزینه کردن از منابع شخصی است. از این‌رو، بر همة مدیران در نظام اسلامی فرض است که با همه توان خود تلاش کنند تا از منابعی که از بودجة عمومی در اختیار دارند، به بهترین وجه، در جهت مصالح مردم استفاده نمایند و بدین سان در آزمون امانتداری اموال عمومی موفق باشند: «انا جعلنا ما علی‌الارض زینة لها لنبلوهم أیهم أحسن عملاً: در حقیقت، ما آنچه را که بر زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند.»(کهف/7) بی‌تردید، تلاش برای استفادة بهینه از منابع و امکانات ملّی یکی از مصادیق بارز این آیه کریمه، و موفقیت در این تلاش دستیابی به پاداش بهترین عمل است.



3. نهایت صرفه‌جویی

یکی از لوازم اجتناب‌ناپذیر استفادة بهینه از منابع ملّی، صرفه‌جویی همراه با تدبیر در مصرف بودجة عمومی است. امام علی(ع) در این باره بخشنامه‌ای به کارگزاران حکومتی خود داردکه بسیار قابل تأمّل و آموزنده است. متن این بخشنامه چنین است:«أدقّوا أقلامکم، و قاربوا بین سطورکم، واحذفوا عنی فضولکم، واقصدوا قصد المعانی، و إیّاکم والاکثار؛ فإن أموال المسلمین لاتحتمل الاضرار: قلم‌هایتان را تیز کنید، سطرها را به هم نزدیک سازید. [در نگارش] برای من، زیادی‌ها را حذف کنید و به معنا بنگرید و از زیاده‌نویسی بپرهیزید؛ چرا که بیت‌المال مسلمانان زیان بر نمی‌تابد.»

این بخشنامه بدین معناست که سیاست صرفه‌جویی در اموال عمومی باید به صورت قانون و دستورالعمل، به کارگزاران نظام اسلامی ابلاغ شود و آنان موظف‌اند برای بهره‌گیری بهتر و بیشتر از وقت خود و مدیریت‌های بالاتر از خود و امکانات ملّی نهایت صرفه‌جویی را داشته باشند.



4. پیشگیری از سوءاستفادة شخصی و خانوادگی

در نظام اسلامی، باید پیشگیری از سوءاستفاده شخصی و خانوادگی از امکانات ملّی، در میان کارگزاران، به فرهنگ تبدیل شود. آنان باید توجه داشته باشند که اموال عمومیِ در اختیار آنها، در واقع، امانت ملّی‌اند و تنها در خصوص مسئولیتی که به عهده دارند، می‌توانند از این امکانات استفاده کنند و هرگونه استفاده شخصی از امکانات عمومی نامشروع است.مشهور است که امیرمؤمنان(ع) در شبی مشغول نوشتن چگونگی تقسیم اموال بودند که طلحه و زبیر نزد ایشان رسیدند. به محض ورود آنها، امام چراغی را که در برابرش بود، خاموش کرد و دستور داد چراغی دیگر از خانه‌اش بیاورند! آنان که از این برخورد امام شگفت‌زده شده بودند، سبب را پرسیدند، امامپاسخ داد: «کان زیته من بیت‌المال، و لاینبغی أن نصاحبکم فی ضوئه: روغن آن چراغ از بیت‌المال بود؛ از این رو سزاوار نیست که با شما در روشنایی‌اش همنشینی کنیم!»

در حکومت امام علی(ع)، در بهره‌گیری از بیت‌المال، تفاوتی میان نزدیکان امام و دیگران وجود نداشت. یکی از نکات بسیار آموزنده در سیرة علوی این است که یک روز پیش از شهادت آن امام بزرگ، مردم بر او وارد شدند و گواهی دادند که حقوق آنان را از بیت‌المال، به طور یکسان رعایت کرده، استفادة شخصی از بیت‌المال نداشته و با دورترین مردم در حکومت، همانند نزدیک‌ترین آنان به او رفتار شده است.بنابراین پیروان راستین امام علی(ع) و مدیرانی که افتخار خدمت در نظام منسوب به آن بزرگوار را دارند، باید با یاری جستن از خداوند متعال و روح بلند آن امام بزرگ، همة توان خود را در جهت نزدیک شدن هرچه بیشتر به آن الگوی کامل انسانیت به کار گیرند.



5. دوری جستن از بذل و بخشش اموال عمومی

از دیدگاه اسلام بخشش نیکوست؛ اما از اموال خود، نه از اموال دیگران. بخشش از اموال دیگران نه تنها نیکو نیست، بلکه نکوهیده و ناپسند است. لذا در نظام اسلامی، دولتمردان حق ندارند از اموال ملّی ببخشند. در روایتی از امام علی(ع) آمده است: «جود الولاه بفی‌ء المسلمین جورٌ و ختر: بخشش حکمرانان از اموال مسلمانان، بیدادگری و خیانت است.»

در سیره حکومتی علوی آمده: هنگام تقسیم بیت‌المال، بردة پیری نزد امیرمؤمنان(ع) آمد و تقاضای یاری کرد. امام(ع) به او فرمود: «والله، ما هو بکدِّ یدی ولا تراثی من الوالد، ولکنّها أمانة ارعیتها فأنا اؤدّیها إلی أهلها: به خدا سوگند! این، نه دسترنج من است و نه میراثم از پدرم، بلکه امانتی است که به من سپرده شده. پس آن را به اهلش می‌رسانم.»در ادامه، امام با درخواست یاری از مردم مشکل آن نیازمند را حل کرد.



و ـ سیره پیشوایان دین در مصرف

عصمت پیشوایان بزرگ الهی و مصونیت آنان از گناه و اشتباه ایجاب می‌کند که سیره عملی آنان در مسائل مختلف، از جمله مصرف درآمدها، یکسان باشد و تفاوت‌های ظاهری مقتضای شرایط زمان و مکان زندگی آنهاست؛ مثلاً اگر امام علی(ع) در زمان امام صادق(ع) زندگی می‌کرد، همان‌گونه می‌زیست که امام صادق(ع) زندگی کرده بود. عکس این مطلب نیز صادق است. بر این اساس، نکاتی که در سیره عملی هر یک از پیشوایان دیده می‌شود، قابل تسرّی به همة آنهاست. با این نگاه، در بررسی سیره پیشوایان بزرگ دین مشخص می‌شود که همة بایدها و نبایدهای الگوی مصرف رعایت شده؛ اما چند نکته برجسته و قابل توجه است:



1. رعایت وظیفه خاص پیشوایان

وظیفة الهی همه پیشوایان عدل این است که در مصرف، همانند تهی‌دست‌ترین مردم زندگی کنند تا اسوه و الگویی برای همه مردم باشند و مشکلات اقتصادی فشار روانی دوچندانی بر بینوایان وارد نسازد: «إن الله عَزوجّل فرض علی أئمة العدل أن یقدِّروا أنفسهم بضعفة النّاس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره: خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را با مردم تهیدست همسان سازند، تا مبادا ناداریِ تهیدست، او را برافروخته سازد.»از این‌رو، انبیا و امامان در شرایطی که فقر از جامعه ریشه‌کن نشده بود، نهایت قناعت و ساده‌زیستی را در زندگی خود رعایت می‌کردند؛ اما در عین حال، دیگران را به میانه‌روی توصیه می‌نمودند و اجازه نمی‌دادند که دیگران، خود را از لذت‌های مشروع زندگی محروم کنند.



2. رعایت مقتضیات زمان

پیشوایان دین، همواره مقتضیات زمان خود را در مقدار مصرف و چگونگی آن رعایت می‌کردند؛ بدین معنا که: اولاً امامان کاری را که موجب انگشت‌نما شدن آنها شود، انجام نمی‌دادند. از این‌رو امام صادق(ع) در پاسخ کسی که به او ایراد می‌گیرد که: «چرا برخلاف سیره جدّت امام علیـ که از لباس‌های ارزان و خشن استفاده می‌کرد ـ از لباس نو و نرم استفاده می‌کنی؟!» می‌فرماید: «علی(ع) در زمانی از آن نوع لباس استفاده می‌کرد که در فرهنگ عمومی زشت نبود و اگر در زمان ما چنین لباسی می‌پوشید، انگشت‌نما می‌شد؛ بنابراین بهترین لباس در هر زمان، لباس مردم همان زمان است.

ثانیاً در شرایط مناسب اقتصادی که همه مردم می‌توانستند از امکانات مناسب زندگی بهره‌مند شوند، امامان نیز در استفاده کردن از مواهب الهی پرهیز نمی‌کردند. به همین جهت، در روایتی دیگر امام صادق(ع) در پاسخ به این ایراد سفیان ثوری که به ایشان گفته بود: «چرا پدرانت از لباس‌های زیبا اسفتاده نمی‌کردند؛ اما شما استفاده می‌کنید؟» می‌فرماید: «آنان در روزگاری زندگی می‌کردند که مردم در فقر و تنگدستی بودند؛ ولی در شرایط کنونی که وضع اقتصادی مردم خوب است، نیکان سزاورترند که از مواهب الهی بهره‌مند شوند.»



3. در تنگنا قرار ندادن خانواده

قناعت و ساده‌زیستی پیشوایان موجب در تنگنا قراردادن خانواده و سختگیری بر آنان نبود. شیخ کلینی از امام صادق(ع) روایت کرده که: پیامبر خدا(ص) امکانات مورد نیاز خانواده خود را به خوبی تأمین می‌کرد و درباره فلسفه این اقدام، ایشان می‌فرماید: «ان النفس اذا عرفت قوتها قنعت به و نبت علیه اللحم: نفس انسان اگر از روزی‌اش آگاه باشد، به آن رضایت می‌دهد و گوشت با روزی می‌روید.» این سخن بدین معناست که اگر امکانات مورد نیاز انسان در زندگی تامین نباشد، از نظر روحی و جسمی با مشکل روبه‌رو می‌شود؛ اما وقتی نیازهای او تامین شود، احساس آرامش روانی می‌کند و از نظر جسمی هم نیرومند می‌گردد.پیشوایان الهی، شخصاً، از قدرت روحی خارق‌العاده‌ای برخوردار بودند که کمبودهای مادی آنها را تحت تاثیر قرار نمی‌داد؛ ولی همسر یا دیگر اعضای خانواده آنها ـ که از این قدرت روانی برخوردار نبودند ـ نمی‌توانستند مانند آنها باشند.همچنین گزارش کتاب شریف «الکافی» از خانه مزین همسر امام باقر(ع) نیز نشان‌دهنده این معناست که هر چند اهل بیت در زندگی شخصی، فقر اختیاری را برگزیده بودند؛ اما هیچ‌گاه همسر و خانواده خود را در تنگنا و سختی قرار نمی‌دادند.



4ـ آراستگی همراه با ساده‌زیستی

پیشوایان الهی به موجب روایت : «ان الله جمیل یحب الجمال» در عین ساده‌زیستی، از نظر ظاهری کاملاً آراسته بودند. البته آراستگی آنان شبیه آرایش اسرافکاران و مستکبران نبود؛ ولی آنان از نظر رنگ لباس، پاکیزگی و معطر بودن، برای مخاطبان جذابیتی خاص داشتند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «العطر من سنن المرسلین: عطر زدن از سنت‌های پیامبران است.» همچنین از ایشان روایت شده: «کان رسول الله (ص) ینفق فی الطیب أکثر مما ینفق فی الطعام: پیامبر خدا (ص) برای عطر بیشتر از غذا خرج می‌کرد».روایت شده که پیامبر خدا(ص) نه تنها برای خانواده خود، بلکه برای دیدار با یارانش نیز خویشتن را می‌آراست و می‌فرمود: «خداوند دوست دارد که بنده‌اش وقتی برای دیدار با برادرانش از خانه بیرون می‌رود، خود را بیاراید و آماده دیدار آنها نماید.»



5ـ گرامیداشت میهمان

یکی از حقوق میهمان گرامی داشتن اوست. در روایتی از پیامبر (ص) آمده است: «ان من حق الضیف ان یکرم: از حقوق میهمان این است که گرامی داشته شود.»17در احادیث اسلامی، رهنمودهای فراوانی برای چگونگی احترام به میهمان وارد شده است، یکی از آنها آماده‌سازی بهترین غذایی است که تهیه آن برای میزبان، به سادگی امکان‌پذیر است. از امام علی(ع) روایت شده که می‌فرماید: «اذا دخل علیک أخوک المؤمن، فاطعمه من أطیب ما فی‌ بیتک: هرگاه برادر مؤمنت بر تو وارد شد، از بهترین غذایی که در خانه‌ات داری،‌به او بخوران.»18

بر پایه روایاتی که کلینی(ره) نقل کرده، اهل بیت، خود در انجام دادن این رهنمود پیشگام بودند. ابو خالد کابلی روایت کرده که صبحانه‌ای میهمان امام باقر(ع) بودم، تا آن موقع غذایی پاکیزه‌تر و خوشبوتر از آن صبحانه نخورده بودم. پس از صرف غذا امام به من فرمود: «چگونه دیدی غذای ما را؟» گفتم: غذایی پاکیزه‌تر و خوشبوتر از این نخورده بودم؛ ولی [هنگام خوردن غذا] به یاد این آیه افتادم که در کتاب خدا آمده: «لتسئلن یومئذ عن النعیم: البته در قیامت، از نعمت‌هایی که داشته‌اید، بازپرسی خواهید شد.» (تکاثر / 8)گویا ابوخالد تصور می‌کرد که خوردن غذای لذیذ و مطبوع موجب طول حسابرسی روز قیامت خواهد شد؛ از این رو در فکر بود که چرا در خانه حضرت غذایی به این لذیذی تهیه شده است! بدین جهت، ابهام خود را با اشاره به آیه یاد شده مطرح کرد. امام در پاسخ فرمود: «لا، انما تسألون عما أنتم علیه من الحق: نه! آنچه درباره‌اش از شما بازخواست می‌کنند، عقیده حقی است که شما دارید.»



6ـ ایثار نسبت به نیازمندان

یکی از ویژگی‌های پیشوایان الهی این بود که تأمین نیازهای دیگران را برخود مقدم می‌داشتند. در مورد پیامبر(ص) نقل شده: «ما شبع رسول‌الله ثلاثة ایام متوالیه حتی فارق الدنیا، ولو شاء لشبع، ولکنه کان یؤثر علی نفسه: پیامبر خدا(ص) تا زمانی که از دنیا رفت، هرگز سه روز پیاپی، غذای سیر نخورد. البته اگر می‌خواست، می‌توانست سیر بخورد، اما دیگران را بر خود مقدم می‌داشت.»

الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث(چاپ 1388)



پی‌نوشتها:

6. عوالی الآلی، ج1، ص 291؛ بحارالأنوار، ج77، ص 165، ح2. گفتنی است که در بسیاری از منابع، این سخن به عنوان روایت نقل نشده است.

7. غرر الحکم، ح 1938

8. الکافی، ج8، ص9، ح33

9. المحاسن، ج2، ص162، ح 1444

10. بحار الانوار، ج69، ص261

11. حدیث مرفوع: حدیثی که راوی آن را از پیامبر(ص) یا یکی از اهل بیت(ع) نقل کرده؛ اما سلسلة سند خود را تا گویندة حدیث ذکر نکرده است.

12. الکافی، ج6، ص512، ح16

13. میزان الحکمه، ج5، ص287، ح8683

14. معجم الفروق اللغویه، ص114

15. نهج‌البلاغه، خطبه 5

16. مـــیزان الـــحکمه: ج 5، ص 437، ح 9185.

17. الکافی، ج 6، ص 285، ح 3 (عن سلیمان بن حفص عن الامام الصادق(ع)؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج3، ص 357، ح 4261؛ مکارم الاخلاق، ج 1، ص 329، ح 1050 (وفیه «وفی خبر آخر...» و لیس فـــیهما «أن یکرم»)؛ بحارالانوار، ج 75، ص 455، ح 2618. دعـائــم الاسلام: ج 2، ص 107 ،ح 342.


نویسنده:آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری

دسته ها : عمومی
دوشنبه 1388/9/30 14:5
X