تعداد بازدید : 4538222
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
داورى عوام و خواص جامعه اسلامى نسبت به اعترافات آقایان ابطحى و عطریانفر، از متهمان آشوب ها و اغتشاشات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهورى متفاوت است.
۱- عده اى این اعترافات را ناشى از شکنجه و فشار دانسته و تلاش کرده اند گفته هاى متهمان را تکذیب کرده و بى ارزش جلوه دهند.
۲- عده اى دیگر، منشااین اعترافات را ناشى از قرص هایى دانسته اند که احتمالاً به خورد متهمان داده شده است.
۳- عده اى دیگر، منشااعترافات را صرفاً نوعى تاکتیک براى رهایى متهمان از مجازات اسلامى دانسته اند.
۴- برخى از مردم و نخبگان، این اعترافات را ناشى از فشار وجدان و متاثر از فرهنگ ایرانى، اسلامى دانسته اند؛ به این معنا که خون شهیدان مظلوم و خون دل هایى که امام (ره) براى این انقلاب خورده اند موجب بیدارى وجدان متهمان شده تا به خود آمده و تغییر استراتژى (بازگشت به اصل هویت دینى و سیاسى) دهند تا به آرمان هاى امام(ره) و شهیدان خیانت نورزند.بى شک همه موارد بالا، نفیاً و اثباتاً احتیاج به ارائه ادله و برهان منطقى دارند که ما در حد حوصله این مقاله به آن مى پردازیم.
* مدعاى اول:
از آنجا که اعتراف کنندگان، وقایع و حقایق را با زبان خود بازگو کرده اند و از طریق نوشتارى در اختیار مردم قرار نداده اند، حتى به گونه اى مشکوک سخن نگفته که احتمال فشار و شکنجه داده شود و همچنین دستگاه هاى ناظر از قوه مقننه و قوه قضاییه ادعاى فشار و شکنجه را منتفى دانسته اند، ادعاى اول باطل و غیر قابل اعتنا است. یعنى متهمان از روى اراده و در فضایى کاملاً آزاد وقایع و حقایق را بازگو کرده اند.
* مدعاى دوم:
این که عده اى خورانیدن قرص به متهمان را سبب بیان وقایع بیان کرده اند به دلایل ذیل این ادعا نیز باطل است:
۱- در وقت سخن گفتن اثرى که دال بر غیر عادى بودن وضعیت متهمان باشد مشاهده نمى شد.
۲- تسلط متهمان بر مطالب به شکل حرفه اى بیانگر حالت عادى آنان بود.
۳- دگرگون شدن حالت عاطفى متهمان در ایام بیان حقایق و اعترافات، نشان از واقعیت هاى درونى آنان داشت.
۴- بهره گیرى از محفوظات، مانند آیه، حدیث و اخبار تاریخ اسلام و نیز انقلاب اسلامى دلالت بر تعادل روحى آنان داشت.
علاوه بر موارد فوق الاشاره، شخص آقاى ابطحى طى تماس با خانواده اش، همسر و دخترش را نسبت به ادعاى یاد شده (مصرف قرص) مذمت و شماتت کرده است و بر دروغ بودن موضوع مصرف قرص تاکید کرده است.
* مدعاى سوم:
اگرچه فرض تاکتیکى بودن اعترافات آقایان ابطحى و عطریانفر براى رهایى از مجازات اسلامى به طور صددرصد منتفى نیست، اما احتمالات دیگرى وجود دارد که (قدر تیقن) در تحول و تغییر نگرش آنان دارد و مى توان آن را بر بطلان مدعاى سوم اقامه کرد.
اولاً: بر مبناى اصل (اصاله البراعه) اقاریر و اعترافات ابطحى و عطریانفر، دلالت بر ندامت از مسیر گذشته داشته و آنان را در آستانه توبه قرار داده است.
ثانیاً: آقایان ابطحى و عطریانفر، بر خلاف عقیده پیشین خود به رفعت جایگاه ولایت مطلقه فقیه و نقش معظم له در هدایت و رهبرى جامعه اقرار کردند و این اقرار و اعتقاد به جایگاه ولى امر، افشاگرى خیانت برخى از مدعیان نخبگى و بر ملا ساختن نقشه هاى عناصر ضعیف النفس، در حقیقت به معناى پذیرفتن خشم و بغض همقطاران و همفکران کینه توز خود است.
ثالثاً: آقایان ابطحى و عطریانفر، اقتدار نظام را درک کرده اند و باور دارند که اگر چنانچه تصمیم دیگرى را در سر بپرورانند و دوگانه عمل کنند تا از مجازات اسلامى رهایى یابند و پس از برخوردارى از رافت اسلامى، همان راه باطل گذشته را طى کنند در امان نخواهند ماند و به همین دلیل پاى حرف هاى خود خواهند ماند. بنابراین معترفین از روى عقیده و ندامت از مسیر گذشته به اعتراف پرداختند.
* مدعاى چهارم:
منطقى ترین فرض این است که بپذیریم این اعترافات ناشى از فشار وجدان و متاثر از فرهنگ ایرانى، اسلامى است. به این معنا که خون شهیدان مظلوم انقلاب اسلامى و خون دل هایى که امام(ره) براى این انقلاب خورده اند، فرصتى را براى بیدارى وجدان متهمان فراهم آورده تا به خود آمده و تغییر استراتژى (بازگشت به اصل هویت دینى و سیاسى) دهند و به آرمان هاى امام (ره) و شهیدان خیانت نورزند که البته این اعترافات مى تواند حجتى براى عوامل و فرماندهان پشت پرده اغتشاشات باشد، تا به جبران خسارت رهایى که تحت لواى رویاى مخملین متوجه خود، نظام و مردم کرده اند برآیند.
* خاتمه:
الف: آقایان ابطحى و عطریانفر، با پذیرفتن خطاهاى گذشته باید خود را نسبت به پذیرش حکم دادگاه آماده سازند تا اینکه ثابت کنند آنچه را که اعتراف کرده اند در حقیقت تغییر استراتژى بوده است نه تغییر تاکتیک.آقایان ابطحى و عطریانفر، باید همانند حربن یزید ریاحى به خیمه ولایت روى کرده و ملازم رکاب ولى امر و نایب امام زمان (عج) گردند.آقایان ابطحى و عطریانفر، باید خود را آماده ملامت همفکران سابق کنند و به میزان توان آنان را از باتلاق توهم نجات بخشند.آقایان ابطحى و عطریانفر، به هر میزان که مى توانند افرادى که به انحراف کشیدند را هدایت کنند تا از حق الناس، برى الذمه گردند.آقایان ابطحى و عطریانفر، از محضر امت شهیدپرور و به خصوص خانواده هاى معظم شهیدان عذرخواهى کنند و با حضور بر مرقد امام خمینى (ره) میثاقى مجدد ببندند.ب: آقایان هاشمى رفسنجانى، سید محمد خاتمى و میرحسین موسوى به بستن زاویه انحراف از هدف، تلاش کرده و پیش از آنکه در محضر عدل الهى انگشت ندامت به دندان بگیرند، همانند آقایان ابطحى و عطریانفر، شجاعت به خرج داده و بر سر دوراهى و تردید معطل نمانند که ممکن است از قافله حسینى (ع) بازمانده و به ننگ ابدى دچار گردند؛ چنانچه در نسخ تاریخ آمده است، قدرت طلبانى که از ولایت امرى عقب ماندند و آرزوى «حکومت رى» بر قلب و دلشان مانده و براى همیشه منفور تاریخ ماندند و این هشدارى بود که رهبر معظم انقلاب اسلامى به نخبگان جامعه دادند.