ساختارهای سیاسی شیعیان عربستان :

به شکل قانونی، سازمان یا گروه سیاسی شیعی در عربستان فعالیت ندارد؛ اما تعدادی سازمان ها و شبکه های غیر رسمی وجود دارند که مطالبات و حقوق شیعیان را دنبال می کنند. این سازمان ها عبارت است از: سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب: این سازمان همان (حرکت اصلاح اسلامی شیعه) (حرکه الاصلاحیه) است که چند ماه پیش از اعتراض 1979 توسط الصفار تغییر نام داد. سازمان انقلاب اسلامی در سال 1970 و در نتیجه مبارزات شیعیان عربستان شکل گرفت و تا چندین سال فعالیت های آن به صورت پراکنده بود. این سازمان به تغییر شکل اقتدار سیاسی و مذهبی شیعه در اواخر دهه 70 کمک کرد و در رویارویی با رژیم، تجربه جمعی و علقه های شخصی را با هم ترکیب کرد. در سال 1975 این تشکل، فعالیت های خود را در منطقه شیعه نشین شرقیه متمرکز ساخت و پس از قیام کعبه و منطقه شرقیه، رسمٹ اعلام موجودیت کرد. این سازمان سعی داشت تا مبارزات خویش را با وسایل ممکن و از راه های موثر ادامه دهد، بنابراین به بسیج مردم و سازمان دادن نیروهای آنها پرداخت. چون این سازمان براساس ایدئولوژی اسلامی طرح ریزی شده بود و می کوشید تا در وهله نخست، به مردم آگاهی سیاسی داده، آنها را از وضعیت بسیار وخیم و اسفبار خود واستبداد و وابستگی رژیم حاکم مطلع سازد و به شیوه مبارزه مسلحانه هم اعتقادی نداشت.

سازمان انقلاب اسلامی در حیطه عمل فرهنگی - تبلیغی، معتقداست که باید با دو خطر عمده و جدی که فرهنگ اسلامی مردم عربستان را تهدید می کند و تا اندازه زیادی نیز در مسخ آن موفق بوده، روبرو شد ومقابله کرد که عبارت است از:

1. غرب زدگی که به وسیله نشر فرهنگ آمریکایی تحقق می پذیرد.

2. فرهنگ ارتجاعی که توسط وهابیون و عمال رژیم و تحت پوشش اسلام بر مردم اعمال می گردد.

اهداف این سازمان در اعلامیه ای که کنفرانس گردهمایی نهضت های آزادی بخش تهران در سال 1358 منتشر شد، به روشنی مطرح گشته که عبارت است از:

1. خاتمه دادن به نظام سلطنتی و برپایی حکومت جمهوری اسلامی.

2. مصادره اموال خاندان سعود و محاکمه آنها.

3. قطع کامل فروش نفت به آمریکا، به دلیل سیاست های ضداسلامی.

4. اخراج کلیه نظامیان و مستشاران خارجی. (22)

این گروه در سال 1990 به انتشار مجله (الجزیره العربیه) در لندن مبادرت ورزید. این نشریه، یک مجله علمی - تحقیقاتی در خصوص عربستان محسوب می شد که مطالب آن مستند بود. سایر ارگان های این سازمان، عربیا مانیتور(در واشنگتن) و بقیع (در تهران) بود. (23)

سازمان انقلاب اسلامی با گذشت زمان از یک سو به دلیل اختلافات داخلی و از سوی دیگر، به دلیل تبلیغات و فشارهای رژیم سعودی، رو به ضعف گذاشت و کم کم از اهداف اولیه خود فاصله گرفت و اهداف آتی خود را نیز تعدیل کرد. نتیجه آن شد که رهبران سازمان پس از مذاکره باحکومت، کلیه فعالیت های خود را متوقف کردند و همان طور که ذکر شد، شیخ صفار، رهبر سازمان، در سال 1993 با قبول دعوت فهد به عربستان رفت. باید خاطرنشان کرد که در کنار ضعیف شدن سازمان، تحت فشارشدیدی قرار داشتن حکومت سعودی به خاطر اعتراض های گسترده مردمی نیز در پذیرش دعوت فهد نقشی اساسی داشت. پس از این مذاکره و مذاکرات متعاقب آن، سازمان انقلاب اسلامی قبول کرد تا درقبال تضمین آزادی اعمال مذهبی در منطقه احسأ، آزاد شدن شیعیان زندانی، رفع تبعیض شغلی در مورد شیعیان، پذیرش شیعه به عنوان اقلیت مذهبی، اجازه بازگشایی مدارس و حوزه های علمیه، به مبارزات خود علیه رژیم سعودی پایان دهد. همان گونه که قبلا نیز گفته شد، رژیم سعودی پس از مهار تدریجی اوضاع، از عمل به مفاد قرارداد مذکورخودداری کرد؛ به گونه ای که در حال حاضر، بسیاری تبعیض ها وسختگیری ها همچنان برای شیعیان وجود دارد. (24)

در حال حاضر، سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان، شبکه ای ضعیف و فاقد هماهنگی مرکزی و دفتر عضویت رسمی است؛ اگر چه شیخ صفار در ظاهر رهبر آن است؛ اما افراد دیگری نظیر جعفرالشایب، توفیق الصیف و فوزی الصیف تا اندازه ای از استقلال رای واقتدار برخوردارند. تمرکز عمده سازمان در سال های اخیر بر آموزش، امور خیریه، برنامه های وعظ و نگهداری و مراقبت از مساجد وحسینیه ها بوده است. کاندیداهای غیر رسمی سازمان انقلاب اسلامی در انتخابات شورای شهر 2005 در شهرهای شیعه نشین، تقریبٹ کلیه آرارا به دست آورده اند و در سال های اخیر شیعیان توانسته اند، به واسطه فعالیت های الصفار، مراسم عاشورا را علنا برگزار کنند؛ البته برگزاری این مراسم تنها در روستاها و شهرهای شیعه نشین و نه مراکزی که دارای ترکیب جمعیتی شیعه و سنی هستند، نظیر دمام امکان پذیر است. (25)


حزب الله عربستان سعودی :

حزب الله عربستان سعودی معروف به حزب الله مجاز با پیروان خطامام (انصار خط الامام)، دومین گروه مهم سیاسی شیعیان در عربستان سعودی به حساب می آید که به پیروی از خط امام خمینی (ره) شناخته می شوند. گفته می شود که این گروه نام خود را از دانشجویان پیرو خطامام که سفارت آمریکا را در تهران در سال 1979 به تصرف در آوردند، برگرفته است. این گروه در سال 1987 میلادی توسط تنی چند ازروحانیون برجسته، از جمله شیخ هاشم الشکوس، شیخ عبدالرحمن الجیل و عبدالجلیل الما تأسیس شد. از نظر سازمانی، حزب الله عربستان تحت رهبری یک روحانی قرار دارد که رهبرانش از منطقه شرقیه آمده اند؛ از این رو حزب الله عربستان؛ سازمانی سیاسی - مذهبی است که از اصل ولایت فقیه حمایت و پیروی می کنند، در حالی که سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب به نظارت و دخالت یک روحانی برامور سیاسی توجهی ندارد و بر آن تأکید نمی ورزد و رویکرد سازشکارانه را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است. حزب الله عربستان با این روندکاملا مخالف بوده و کاملا نسبت به خاندان حاکم و حکومت بی اعتماداست. (26) حزب الله پس از آشتی سازمان انقلاب اسلامی با حکومت، اهمیت بیشتری یافت و از سوی شیعیان عربستان با اقبال بیشتری مواجه گردید. مقر اصلی این حزب در لبنان قرار دارد و ارگان رسمی آن مجله (رساله الحرمین) است که در بیروت منتشر می شود. این سازمان پس از انفجار پایگاه آمریکایی در ظهران عربستان در 25 ژوئن 1996که منجر به کشته شدن 19 تفنگدار آمریکایی و مجروح شدن حدود500 نفر از آنان شد، به انجام این عملیات متهم و مورد فشار بسیارزیادی از سوی حکومت قرار گرفت و براساس آن، هر فردی که احتمال می رفت، با این سازمان ارتباط ناچیزی داشته باشد، دستگیر، زندانی وشکنجه می شد. امریکا پس از این حادثه بسیار کوشید تا شیعیان عربستان و در ادامه جمهوری اسلامی ایران را مسئول این انفجار نشان دهد؛ اما مقامات سعودی به دلیل اطلاع از واقعیت امر و برای جلوگیری ازتاثیر این امر بر روابط ایران و عربستان؛ قویٹ و مکررٹ دخالت شیعیان وجمهوری اسلامی ایران را در این حادثه رد کردند؛ هر چند که به بهانه آن همان طور که گفته شد بسیاری از اعضای حزب الله را مورد آزار و اذیت وشکنجه قرار دادند؛ پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر و فاش شدن هویت القاعده، حتی خود امریکایی ها هم به این نتیجه رسیدند که انفجارهای اخیر می توانسته کار القاعده باشد. (27)


جامعه علمای مجاز (جماعه علمای الحجاز):

این سازمان در دهه 80 میلادی قرن گذشته، به وسیله جمعی از طلاب و علمای شیعه عربستان تشکیل شد. مقر اصلی این گروه در لبنان وسوریه است و بیشتر فعالیت های فرهنگی و تبلیغاتی انجام می دهد. (28)



شیعیان لیبرال:

شیعیان لیبرال سکولار به میزان همتایان سنی خود؛ اقلیت بسیارکوچکی در جامعه شیعی عربستان هستند، در حالی که برخی اعضای آنها چون بنیل الخنیزی توجهات داخلی و خارجی را به خود جلب کرده؛ اما درک این گروه از نفوذ حاشیه ای برخوردار است و نقش مهمی ایفانمی کند. این گروه فاقد سازمان، سازماندهی و پایگاه های اجتماعی نظیر مساجد و حسینیه است؛ از این رو تا به حال نتوانسته پیامی را که باجامعه شیعه همخوانی داشته باشد، اعلام کند. تمرکز شیعیان لیبرال برمسائل کلان ملی به جای علائق مذهبی یا منطقه ای است و دعوت آنهابه اصلاح مذهبی و ایجاد نهادهای سکولار موجب اعتراض شدیدروحانیون و جامعه شیعیان عربستان است. (29)



سنت گرایان و معترضان:

کوچک ترین گروه بندی اسلامی شیعه متشکل از تعداد معدودی ازروحانیون مستقل است که فاقد هر گونه سازماندهی اصولی بوده و به عنوان مخالفان الصفار و دیگر طرفداران یکپارچه ملی نقشی حاشیه ای ایفا می کنند. آنها شامل عناصر مذهبی متساهلی هستند که توسطحامیان شیرازی (آیت الله محمد الحسینی الشیرازی، روحانی عالی رتبه کربلا) در دهه 70 و نیز پیروان دیگر جریانات مذهبی و سیاسی شیعه که اساسٹ نسبت به رژیم سنی حاکم بی اعتمادند، پس زده شدند. اینها معتقدند که جامعه شیعه کلا باید از سیاست ملی اجتناب ورزد وانحصارٹ بر امور جامعه شیعی متمرکز گردد. یکی از این روحانیون معترض شیخ نمرالنمر، امام مسجدی در روستای عواقیه در شمال قطیف است که نوعٹ علیه هر گونه درگیری با آل سعود سخن می راند. (30)


وضعیت سیاسی شیعیان عربستان در حال حاضر :

با توجه به نقش و جایگاه تأثیر گذار سازمان انقلاب اسلامی شیعیان جزیره، به رهبری الصفار در سازماندهی و جهت دهی به فعالیت های شیعیان، به خصوص در منطقه شرقی، با بررسی وضعیت سیاسی شیعیان عربستان را در حال حاضر، باید با بررسی گرایش های سیاسی کنونی این سازمان آغاز کرد. بر این اساس، کانون فعالیت شیعیان پس ازبازگشت رهبری آنها از تبعید در سال 1993، اساسٹ فرقه گرایانه بود؛ یعنی بیش از هر چیز خود را وقف دفاع از منافع جمعیت شیعه در مقابل دیگر گروه های فرقه ای و دولت کردند(31)اما دیگر وقایع داخلی و خارجی، نظیر حملات 11 سپتامبر، مبارزه تروریستی القاعده در داخل عربستان و جنگ عراق موجب شد، تاتعدیل های مهمی صورت گیرد؛ شیعیان در مواجه با نهادهای مبارزه طلبانه و خشونت آمیز اسلام گرایان وهابی، به عناصر دیگری که براصلاحات مذهبی و سیاسی تصریح داشتند، پیوستند تا از تحریک افراط گرایی در داخل عربستان جلوگیری کنند. بدین ترتیب برخی فعالان شیعه به اعضای برجسته اصلاحات در سال 2003 در سطح ملی تبدیل شدند. (32)در کنار دستور کار فرقه گرایی شدید، برخی فعالان سیاسی شیعه خواستار اصلاحات گسترده نهادی و سیاسی، تساهل در قبال محدودیت های اعمال شده بر سخنرانی ها و نظام سیاسی مشارکت جویانه تر شدند. بر اساس این تفکر برخی رهبران شیعه، در ژانویه 2003طرحی را تحت عنوان (چشم انداز حال و آینده ملت) به ملک عبدالله ارائه دادند که به مباحثات بیشتر و گسترده ای در خصوص اصلاحات دامن می زد. جنگ در عراق و سقوط رژیم بعث در این کشور، به شیعیان عربستان این قدرت را داد تا مطالبات و خواست های خود را با جسارت بیشتری دنبال کنند. شیعیان از این فرصت کاملا عملگرایانه وهوشمندانه بهره گرفتند؛ یعنی با یک سیاست دو وجهی، از یک سوتلاش کردند تا مطالبات و تظلمات جامعه شیعی را به طور متناوب بیان دارند و از سوی دیگر، وفاداری خود را به کشور سعودی و عدم سوء استفاده از شرایط موجود به خصوص وضعیت عراق نشان دهند. شیعیان در این چارچوب، درست سه هفته پس از سقوط صدام، در اواخر آوریل 2003عرض حالی را با نام (شرکای ملت) تقدیم امیر عبد الله؛ ولیعهد آن زمان کردند. در این عرض حال، در حالی که اساسٹ وفاداری شیعیان به رژیم سعودی نشان داده شده بود، بر تظلمات مستمر جامعه شیعه تأکیدو به تغییرات فراگیر برای پایان دادن به تبعیضات دعوت شده بود. شیعیان در این عرض حال، همچنین خواستار آزادی بیشتر در مراسم عبادی، گسترش فرصت های سیاسی، محدود کردن تنفر فرقه ای شده، با صریح بر تعهد امضا کنندگان به ملت، مسئله نیاز به مکانی امن تر رابرای شیعیان در داخل ملت مطرح کرده بودند. شاهزاده عبدالله در جلسه حضوری، شفاهٹ به رهبران شیعیان قول داد که نگرانی های آنان رارسیدگی می کند. (34)

با اتخاذ این رویکرد ملی، حدود 15 نفر از روشنفکران شیعه توانستند، به ائتلاف مرکز گرایی که عریضه ژانویه 2003 را صادر کرده بود، بپیوندند. در میان آنها جعفر الشاین (مبارز حقوق شیعیان) و محمدالمحفوظ وجود داشتند. این اقدام از سوی رهبر شیعیان عربستان، یعنی حسن الصفار نیز حمایت می شد. این مرکز گرایی از سوی رژیم سعودی که همواره نگران فعالیت های جدایی طلبانه از جمله از سوی شیعیان است، با استقبال مواجه شد. در حال حاضر جنبش شیعیان در عربستان سعودی، روند دو وجهی ومسالمت آمیز خود را همچنان حفظ کرده است. در حال حاضر اغلب شیعیان به این نتیجه رسیده اند که امنیت جامعه آنها با بقای رژیمی که می تواند به خوبی از رفتارهای افراطی و کینه جویانه وهابی ها و سلفی جلوگیری کند، تامین می گردد، از این رو تأکید بر وحدت ملی، همزیستی، همکاری و محوریت اسلام نیز برای از بین بردن تردیدها نسبت به عدم وفاداری به رژیم سعودی طراحی شدند. نتیجه این سیاست، تساهل بیشتر رژیم سعودی با شیعیان، حق برگزاری مراسم روز عاشورا در آزادی نسبی از مارس 2004، و پیروزی قاطع در انتخابات 3 مارس 2005بوده است. ناگفته نماند که هنوز این اعتقاد قوی نزد وهابی ها وجود دارد که شیعیان تنها در انتظار فرصت بوده و منتظرند، تا به کمک یک کشورخارجی، کشور مستقل خود را بنا نهند(36).


شیعه زدایی و مصداق های آن در عربستان :

در کشوری چون عربستان سعودی که بنیان های مشروعیت آن بر پایه اصول وهابیت و اتحاد تاریخی با آن نهفته است، شیعه زدایی و ضدیت با شیعیان، همچون یک اصل بوده و از قرن هجدهم میلادی تا به امروز، شواهد تاریخی زیادی در این زمینه به چشم می خورد. صلاح الدین مختار، از نویسندگان وهابی می نویسد: (در سال 1216 هجری قمری امیر سعود با قشون بسیار، متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب وحجاز و تهامه و نقاط دیگر، به قصد عراق حرکت کرد و در ماه ذی القعده به کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد. سپاهش برج و باروی شهر راخراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار وخانه ها بودند، به قتل رساندند. آنها با تخریب اماکن مقدس شیعی، نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت وبقیه به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمان تقسیم شد. در حقیقت این اصول ضد شیعی وهابیت است که در طول سالیان گذشته، منشأ ظلم و اقدامات کینه توزانه علیه شیعیان و تبعیض وتنفر از آنها بوده است. امروزه فرقه گرایی، همراه با تبعیض ضد شیعی، به یک نابه سامانی موجی داخلی در عربستان تبدیل شده است. نهادمذهبی وهابیت با وجود کاهش اقتدار، همچون گذشته مبنای مشروعیت رژیم را تحکیم می کند و در عوض آل سعود از چالش با آن واز جمله عناصر بر جسته ضد شیعه آن، خودداری می ورزد. در گذشته نیز، به خصوص پس از پیروزی انقلاب، فرقه گرایی و شیعه ستیزی یک ابزاراستراتژیک ارزشمند برای رهبران سعودی به شماررفت که برای کنترل جریانات آزادی طلب، نشأت گرفته از انقلاب و گسترش نفوذ عربستان در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی به کار می آمد. (38)

نتیجه تحولات عراق نیز که به افزایش قدرت شیعیان و تحقق حقوق آنها و آغاز رقابت سیاسی و حتی نظامی بین شیعیان و سنی ها انجامیده، وضعیت موجود را تشدید کرده و موجی از نگرانی را نه تنها درعربستان، بلکه در دیگر کشورهای سنی که جمعیت های شیعه در کشورهای خوددارند و به آنها ظلم و ستم می کنند، بر انگیخته است و موجب افزایش خشونت، هم در کلام و هم در عمل علیه شیعیان شده است و برخشونت های فرقه ای افزوده است. از نظر وهابی ها شیعیان کافر بوده و مروج شرک هستند. آنها از اصول توحید تجاوز کرده، مرتکب گناه بدعت شده اند؛ گناهی که مجازات آن مرگ است. وهابیون شیعیان را مسئول سقوط خلافت اسلامی در بغداد، تهاجم مغول ها و کشتار بسیاری علمای خود می دانند؛ اتهاماتی که دروغ بودن آن بسیار واضح و آشکار می نماید. بر این اساس جامعه شیعیان عربستان، جامعه ای است که ستم ها، تبعیض ها و ناروایی های بسیاری را تحمل کرده است. از مظاهر آشکار تبعیض، عدم حضور یا حضور نادرشیعیان در پست های رسمی حکومتی است. تاکنون هیچ وزیر یا عضوکابینه سلطنتی ای شیعه نبوده است. وقتی ملک فهد در سال 2005مجلس شورا را از 120 نفر به 150 عضو گسترش داد، تنها دو نفر شیعه دیگر به اعضای آن اضافه شد و در کل تعداد آنها به 4 نفر رسید. در شکل دهی مجدد و همزمان شورای 15 نفره منطقه ای در منطقه شیعه نشین پیشرفته نیز اعضای شیعی این شورا از 2 نفر به یک نفر کاهش یافت. (39)در حالی که عربستان بیش از 37850 مسجد دارد و تاکنون بیش از1600 مسجد در سراسر دنیا ساخته است، شیعیان عربستان حق ندارند، مسجدی برای خود بنا کنند و تاریخ ساخت معدود مساجد موجود نیز به زمان حکومت عثمانی ها باز می گردد. علاوه بر این بسیاری مساجد وحسینیه های شیعیان در شهرهای مختلف شیعه نشین تخریب شده وشیعیان خانه های خود را به صورت مخفی به مسجد یا حسینیه تبدیل کرده اند. مساجد شیعیان در روزهای مراسم مذهبی توسط پلیس بسته می شود و شیعیان حق ندارند، در شهری چون قطیف، حتی مراسم جشن و عروسی خود را در هتل ها یا اماکن عمومی برگزار کنند. (40)

از بعد آموزشی در مدارس و دانشگاه ها نیز درجات بالای تبعیض قابل مشاهده است. دانشجویان شیعه از تعصب و خصومت آشکار اساتیدوهابی که مرتبٹ آنها را به عنوان کفار، مشرکان یا رافضی می خوانند، درعذاب اند. آنها در دانشگاه ها به سختی پذیرفته می شوند و به عنوان کادراجرایی یا آموزشی به استخدام در نمی آیند. در مقاطع تحصیلی تکمیلی به خصوص در دانشگاه های علوم دینی، نظیر دانشگاه محمد بن سعودیا دانشگاه اسلامی مدینه، دانشجویانی که پایان نامه خود را علیه شیعیان بنویسند، تشویق شده و پایان نامه های آنان با هزینه دولت چاپ و منتشر می شود. (41)در مدارس وضعیت از دانشگاه ها بدتر بوده و معلمان و دانش آموزان شیعه، هر دو در فشار و تبعیض قرار دارند. در کلاس های درس از دانش آموزان خواسته می شود، شیعیان را با عنوان رافضی بخوانند و متون درسی که توسط روحانیون وهابی و براساس تفاسیر آنها تهیه و منتشرمی شوند، مملو از مطالب کینه توزانه علیه شیعیان بوده، در آنها شیعیان لعن و تکفیر شده اند. به معلمان شیعه هشدار داده شده که عقاید خود رابه صورت شخصی نگهدارند، در غیر این صورت با اقدامات تنبیهی مواجه می شوند. آنها در سلسله مراتب اداری ارتقا نمی یابند و مدیری دربین آنها دیده نمی شود؛ برای مثال از میان 47 مشاور آموزشی که در سال 2000 از سوی اداره آموزش و پرورش منطقه شرقیه انتخاب شدند، حتی یک معلم شیعه حضور نداشت. (42)در بعد آموزش دینی نیز وضعیت بسیار تبعیض آمیز و ظالمانه است. رژیم سعودی آموزش دینی از پایین ترین سطوح تا سطوح عالی آن راچه در مراکز دولتی و چه مراکز خصوصی، تحت نظارت و کنترل خود دارد. روحانیون شیعه حتی اجازه ندارند که به شکل خصوصی به آموزش آموزه های شیعه بپردازند؛ از این رو بسیاری روحانیون تحصیلات خود رادر ایران یا عراق می گذرانند و به عربستان باز می گردند. جدای از موضوع مدارس و آموزش، شیعیان با فشارهای مضاعف دیگری نیز مواجه اند. اشتغال در دستگاه های امنیتی ـ نظامی و انتظامی نادر و چشم اندازارتقای درجه برا ی کسانی که شاغل اند، وجود ندارد. تبعیض در بخش خصوصی نیز متداول است. نتیجه این رفتار فقر نامتناسب و شرایطسخت اجتماعی برای شیعیان بوده است. (43)در کنار این تبعیض های متداول، هستند وهابیون افراطی ای که شیعیان را دشمن می پندارند و با آنان به مثابه یک دشمن رفتار می کنند. در سال 1991 عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین، یکی از اعضای وقت شورای عالی علما، فتوایی صادر کرد که بر مبنای آن شیعیان مرتدمعرفی شده، ریختن خون آنها مباح است. وی در ژانویه 1994 در پاسخ به سوالی در خصوص نماز شیعیان در مساجد سنی فتوایی صادر کرد وطی آن تصریح کرد که آنها دشمن هستند و به دلیل دروغی که به خدابستند، در جنگ با خدایند. وی در فتوایی دیگر در همان سال، در پاسخ به سؤالی درباره نحوه برخورد با شیعیان در محل کار گفت که نشان دادن انزجار، بیزاری و تنفر نسبت به آنها ضروری است و تلاش برای انقیاد وسرکوب آنها اولی است. (44)



نتیجه گیری :

شیعه ستیزی تا زمانی که وهابیت از ارکان و اجزای اصلی رژیم سعودی باشد، از سوی این رژیم حمایت و بنابر مقتضیات زمان وبرآوردهای استراتژیک به کار گرفته خواهد شد؛ هم چنان که پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و گسترش نفوذ معنوی آن، عربستان از این ابزاربرای کنترل بخش های شیعه نشین خود و دیگر مناطق شیعه نشین درکشورهای همجوار، از جمله عراق و بحرین و گسترش وهابی گری درنقاط دیگر از جمله آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان بهره برده است؛ اگر چه حوادث 11 سپتامبر تا حدودی موجب شد تا از جو شیعه ستیزی وشیعه زدایی در عربستان کاسته شود؛ اما با سقوط رژیم بعثی عراق وقدرت یافتن شیعیان در این کشور، این روند بار دیگر تقویت شده وخصومت بین شیعه و وهابی افزایش یافته است؛ در حال حاضر بسیاری سلفی های عربستان در عراق هستند و به خاطر کشتن شیعیان و نه مبارزه با اشغال گر خارجی، یعنی ایالات متحده، در این کشور حضوریافته اند. از سوی دیگر، اگر چه سیاست حکومت سعودی در قبال شیعیان، ازخصومت ذاتی و ریشه ای از بدو تأسیس به رودررویی در پی رویدادهای 1979 و در سال های اخیر و بعد از قدرت یافتن ملک عبدالله به تنش زدایی گراییده؛ اما حاکمان سعودی، همچنان که گفته شد، از روی هدف، متناوب و با احتیاط، محوریت ها و تبعیض ها را علیه شیعیان اعمال می کنند و بخش های خصوصی از هیچ ظلمی به شیعیان دریغ نمی ورزند.



پی نوشت ها:

1. برآوردهای استراتژیک عربستان سعودی ( سرزمینی - سیاسی)، نجف زراعت پیشه، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، تهران 1384، صص 14 - 13.

2. عربستان سعودی، رقیه سادات عظیمی، موسسه چاپ و انتشاروزارت امور خارجه، تهران، 1375، صص 87 ـ 82.

3. برآورد استراتژیک عربستان سعودی (سرزمینی ـ سیاسی)، همان، ص 17.

4. عربستان سعودی، همان، ص 14.

5. همان، صص 16 ـ 15.

6. همان، ص 17.

7. مسئله شیعه در عربستان سعودی، مترجم: محسن یوسفی، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، تهران، 1386، ص 168.

8. همان، ص 168.

9. www. shianews. com

10. آسمان محترم و جنگ مقدس: سیاست، فرهنگ و تاریخ اسلام شیعه، ژوان کول، نیویورک، 2001، ص 42.

11. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، صص 169ـ168.

12. همان، ص 170.

13. همان، ص 173.

14. روزنامه المدینه، 8 اکتبر 2004.

15. Mamoun Fandy، Saudi Arabia and the Politics of Oissent، Newyork، 1999، P. 198.

16. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 174.

17. همان، ص 175.

18. Jacob Goldberg، the Shia Minoritg in Saudi Arabia، in Juan Cole andNikki kiddie(Eds)، Shiasm and Social Protest، New york، 1989.

19. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 177.

20. همان.

21. Graham E، Faller and Rahim Francke، the Arab Shia: the ForgohenMuslims، New york، 1999، P. 190

22. برآورد استراتژیک عربستان، همان، صص 204-205.

23. همان.

24. ساختار حکومت و بحران مشروعیت در عربستان سعودی، حسن گلیوند درویش وند، پایان نامه کارشناسی ارشد دیپلماسی سازمان های بین المللی، تهران، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، 1376، صص 93-94.

25. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 183.

26. همان، ص 1840.

27. برآورد استراتژیک عربستان، همان، ص 206.

28. ساختار حکومت و بحران مشروعیت در عربستان سعودی، همان، ص 96.

29. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، صص 185-186.

30. همان.

31. Crisis Group Middle East، North Africa Report، N. 28، can Saudi ArabiaReform itseif? 14 July 2004

32.. Ibib

33. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 1790.

34. همان، صص 179-180.

35. همان، ص 133.

36. همان، ص 181.

37. www. Sibtagn. com

38. Ceisis Group Report، N. 95، the state of Sectarianism in Pakistan، 18 April2005.

39. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، ص 191.

40. www. shianews. com

41.. Ibib

42. مسئله شیعه در عربستان سعودی، همان، صص 192-193.

43. همان.

44. همان، ص 194.

دسته ها : سیاست
دوشنبه 1387/12/12 9:31
X