پایگاه اینترنتی روزنامه "واشنگتن‌پست " در مقاله‌ای به تشریح نتایج یک بررسی دو ساله بر روی ساز و کارهای گسترده‌ای پرداخته‌اند که پس از حملات یازدهم سپتامبر سال 2001، به بهانه مقابله با تروریسم و دور از چشم جامعه آمریکا در این کشور ایجاد شده است.

این روزنامه در بخش دوم گزارش تحلیلی خود به قلم "دانا پریست " (Dana Priest)، نویسنده و روزنامه‌نگار 53 ساله آمریکایی و متخصص در امور جنگ علیه تروریسم و "ویلیام ام. آرکین " (William M. Arkin)، نظامی اسبق آمریکایی و تحلیلگر 54 ساله مسائل سیاسی از نظرگاهی دیگر به میزان پراکندگی دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی آمریکا در سراسر خاک این کشور پرداخته است. نویسندگان مقاله پس از ذکر برخی شواهد در خصوص وجود تسهیلات مربوط به این‌گونه سازمان‌ها در نقاط مختلف کشور تصریح کرده‌اند که خوشه‌های سازمان‌های امنیتی سری در همه جای خاک آمریکا وجود دارند اما واشنگتن همان‌طور که پایتخت آمریکا است، پایتخت این آمریکای سری هم هست.
تقریبا نیمی از سازمان‌هایی که پس از یازده سپتامبر تاسیس شده‌اند در واشنگتن و اطراف آن قرار دارند. بسیاری از ساختمان‌های این سازمان‌ها در محوطه‌های دولتی و پایگاه‌های نظامی قرار دارند. برخی نیز در مراکز تجاری، در همسایگی مدارس یا بازارها قرار داشته و مردم نیز توجهی به وجود آنها ندارند.
پریست و آرکین در ادامه توضیحاتی در خصوص ساختمان‌سازی‌ها و ولخرجی‌های سازمان سیا پس از یازده سپتامبر در محدوده شهر واشنگتن ارائه کرده و تصریح می‌کنند که صدها میلیون دلار پولی که می‌باید محرک اقتصاد آمریکا می‌بود صرف ساخت و سازهای این‌چنینی شده است.
البته فقط خود ساختمان‌ها و تعداد و ابعاد سرسام‌آور آنها نیست که معرف ولخرجی‌های صورت‌پذیرفته است. در درون این ساختمان‌ها پر است از تجهیزات گران‌قیمت نظیر نمایشگرهای پیشرفته تلویزیون، انواع دستگاه‌هایی که با اشعه ایکس کار می‌کنند، قفل‌های رمزدار برای اتاق‌های ویژه، تجهیزات جلوگیری از استراق سمع و .... هر کدام از این ساختمان‌ها حداقل یک اتاق SCIF دارد. اتاق SCIF اتاقی است با تجهیزات و ترتیبات امنیتی بسیار ویژه. برخی از این اتاق‌ها کوچک است اما برخی از آنها چهار برابر یک زمین فوتبال وسعت دارد!
SCIF به شاخص اهمیت ساختمان‌ها در این دنیای مخفی تبدیل شده است. هرچقدر بزرگتر باشد معلوم می‌شود که این ساختمان، ساختمان مهمتری است. البته SCIF تنها چیزی نیست که داشتن آن برای این سازمان‌های امنیتی ضروری است. دفاتر فرماندهی، شبکه تلویزیون داخلی، محافظین شخصی و ... نیز به الزامات امنیت ملی آمریکا تبدیل شده‌اند.
یک ژنرال سه ستاره آمریکایی می‌گوید: هیچ ژنرال چهار ستاره‌ای در آمریکا پیدا نمی‌شود که برای خود تجهیزات ویژه امنیتی نداشته باشد. ترس باعث شده است تا همه به فکر امنیت خود باشند. البته وقتی دیگری دارد پس من هم باید از چنین تجهیزاتی برخوردار باشم.

• تحلیلگران ناآزموده بخش اطلاعات و امنیت آمریکا!

در میان افراد بسیار مهمی که در SCIFها حضور دارند، بعضا آدم‌های غیرمهمی هم هستند که برای صرفه‌جویی در هزینه‌هایشان غذایشان را با خود از منزل می‌آورند. این‌ها را در سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا تحلیلگر می‌خوانند. جوانان 20 تا 30 ساله‌ای که سالانه بین 41000 تا 65000 دلار درآمد دارند. شغل آنها به‌گونه‌ای است که در مرکز تمامی فعالیت‌های سری اطلاعاتی قرار دارند.
فرآیند تحلیل اطلاعات مختلف را به‌گونه‌ای ترکیب می‌کند که سرانجام به راهنمایی برای کشف تهدیدهای ضد ایالات متحده آمریکا بدل شود. شغل آنها به شدت با رایانه گره خورده است. رایانه به آنها کمک می‌کند تا بتوانند اطلاعات را دسته‌بندی و طبقه‌بندی کنند. اما به هر حال تحلیل هرچه باشد در پایان به قضاوت انسان نیاز دارد. نیمی از این تحلیلگران کلا بی‌تجربه هستند و برخی از آنها فاقد تحصیلات دانشگاهی بوده و آموزش‌های شرکتی دیده‌اند.
این دو تحلیلگر واشنگتن‌پست ادامه داده‌اند: این تحلیلگران در زمان استخدام اطلاعات بسیار کمی در خصوص کشورهای حساس نظیر عراق، ایران، افغانستان و پاکستان دارند و تقریبا به‌هیچ‌وجه زبان این کشورها را بلد نیستند. با این حال تعداد گزارش‌هایی که این افراد در خصوص این کشورها تولید می‌کنند سرسام‌آور است. ODNI هم به درستی نمی‌داند که دقیقا چند گزارش در هر سال تولید می‌شود اما کارشناسان این سازمان متوجه شده‌اند که تقریبا 60 سایت که بی‌ثمر شناخته شده و قرار بود تعطیل شوند همچنان مشغول به کارند! یک کارشناس می‌گوید: "این سایت‌ها انگار جان سگ دارند که همچنان کار می‌کنند. "
برخی از مقاماتی که باید این گزارش‌ها را بخوانند می‌گویند که مشکل اینجاست که بسیاری از این گزارش‌ها مربوط به موضوعات مشابهی است که مدام تکرار می‌شوند. "ریچارد ایچ. ایمرمن " (Richard H. Immerman)، از مقامات سابق ODNIدر این خصوص می‌گوید: "یک اتفاق که می‌افتد همه به سمت آن یورش می‌برند تا آن را پوشش دهند. به این ترتیب تداخلات زیادی ایجاد می‌شود. "
پریست و آرکین افزوده‌اند: حتی در سطح "مرکز ملی مقابله با تروریسم " (NCTC) که به نظر بسیار حساس است و باید تحلیلگران مستقر در آن بسیار قوی باشند، گفته می‌شود که این تحلیلگران هم نمی‌توانند گزارش‌های چندان قوی تولید کنند که حداقل بهتر از گزارش‌های سازمان سیا، اف بی آی، آژانس امنیت ملی و بخش اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا باشد.
در دوره‌ای که "ژنرال جان ام. کاستر " (John M. Custer) در ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا مسوولیت عملیات اطلاعاتی را بر عهده داشت از اینکه اطلاعات خروجی از مرکز ملی مقابله با تروریسم تا این حد به‌دردنخور است ابراز خشم می‌کرد! در سال 2007، وی در این خصوص در دیدار با رئیس سابق مرکز ملی مقابله با تروریسم اظهار داشت: "پس از بیش از 40 سال این سازمان حتی یک گزارش که به درد من بخورد تولید نکرده است. "
دو سال پس از آن روز و در حالی که کاستر اکنون مدیر دانشکده اطلاعات ارتش آمریکا در منطقه‌ای از آریزونا است هرگاه که آن روز را به خاطر می‌آورد صورتش از خشم سرخ می‌شود. وی که کاملا از بوروکراسی آمریکایی ناامید شده است در این خصوص می‌گوید: "چه کسی مسوول آن است که کارهای زائد را کاهش داده، هماهنگی ایجاد کرده و از دوباره‌کاری جلوگیری کند تا محصولات مشابه تولید نشوند؟! "
در ادامه گزارش واشنگتن‌پست می‌خوانیم: البته کاستر تنها کسی نیست که از این موضوع ناراحت است. سپس مثالی از یک مقام امنیتی و اطلاعاتی دیگر که نامش مشخص نیست ذکر شده که مجبور است حجم گسترده‌ای از اطلاعات را هر روز بخواند. از خلاصه اطلاعات روزانه گرفته تا پیش‌بینی اطلاعات هفته آتی، گزارش‌های مختلف ارزیابی و ....
وی ضمن شکایت از حجم گسترده‌ای از اطلاعات که باید بخواند یک زونکن از اطلاعات را روی دست گرفته و می‌گوید: چرا باید این همه وقت صرف تولید این اطلاعات شود؟ چرا این اطلاعات باید تا این حد حجیم باشد؟ چرا کاغذی است و مکانیزه نشده است؟
اضافه حجم گزارش‌های ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه کاملا غیرسازنده است. این نظر همان کسانی است که این اطلاعات را دریافت می‌کنند. برخی از سیاستمداران آمریکایی حتی جرات نمی‌کنند سراغ رایانه‌های پر از اطلاعاتشان بروند و در نتیجه از اطلاعات خلاصه‌ای استفاده می‌کنند که مقامات امنیتی – اطلاعاتی به آنها ارائه می‌کنند. این مقامات نیز عموما متکی بر اطلاعات سازمانی هستند که خود به آن تعلق دارند و سرانجام همان مشکل همیشگی باقی می‌ماند: "کمبود دسترسی به اطلاعات مفید برای تصمیم‌سازی. "
دفتر امور تحلیل‌های ODNI نیز به خوبی به این معضل واقف است. اما باید دانست که تحلیل تنها جایی نیست که در آن تداخل کارها رویت می‌شود و خطوط مسوولیت محو می‌شود.
تنها در وزارت دفاع آمریکا 18 آژانس و فرماندهی، عملیات اطلاعاتی را راهبری می‌کنند و همگی آرزو دارند که افکار عمومی جهانیان را نسبت به سیاست خارجی آمریکا مدیریت کنند. تمامی آژانس‌های اطلاعاتی و حداقل دو فرماندهی نظامی ادعا می‌کنند که فرماندهی "نبرد سایبری " را بر عهده دارند. حوزه نبرد سایبری جدیدترین جبهه این نبرد محسوب می‌شود.
پانتا رئیس سازمان سیا در خصوص سازمان‌هایی که در امر جنگ سایبری دخالت دارند می‌گوید: هنوز رویکرد جنگ سایبری به صورت مجتمع و یکپارچه طرح‌ریزی نشده است.
"بنیامین ای. پاول " (Benjamin A. Powell)، که پیش‌تر مشاور سه نفر از مدیران اطلاعات ملی آمریکا بوده و همین سال گذشته پست خود را ترک گفته است در این خصوص می‌گوید: هماهنگ‌کردن عملیات سایبری کار سختی است. گاهی این رویکرد نامناسب در جنگ سایبری به چشم می‌خورد که باید همه امکانات را بسیج کرد و آماده دفاع از خود بود. دلیلش هم این است که در این بخش پول خوبی خرج می‌شود! "


دسته ها : سیاست
چهارشنبه 1389/6/31 14:14
X