پایگاه اینترنتی روزنامه "واشنگتنپست " در مقالهای به تشریح نتایج یک بررسی دو ساله بر روی ساز و کارهای گستردهای پرداختهاند که پس از حملات یازدهم سپتامبر سال 2001، به بهانه مقابله با تروریسم و دور از چشم جامعه آمریکا در این کشور ایجاد شده است.
این روزنامه در این گزارش تحلیلی به قلم "دانا پریست " (Dana Priest)، نویسنده و روزنامهنگار 53 ساله آمریکایی و متخصص در امور جنگ علیه تروریسم و "ویلیام ام. آرکین " (William M. Arkin)، نظامی اسبق آمریکایی و تحلیلگر 54 ساله مسائل سیاسی مینویسد: دنیای فوق محرمانهای که دولت آمریکا در پاسخ به وقایع یازده سپتامبر بنیان نهاد آنقدر بزرگ و در عین حال مخفی است که اصلا معلوم نیست چقدر پول در این دستگاه به خرج میرسد، چند نفر در ساز و کارهای مختلف آن مشغول به کار هستند، چه برنامههایی در آن پیاده میشود و چه آژانسهایی در آن به طور موازی به ماموریتی واحد میپردازند؟
پس از نه سال پول پای این دستگاه مخفی ریختن و رشد بیسابقه آن، نتیجه حاصله این است که این دنیای مخفی از چشمها به حدی حجیم شده است که نمیتوان تشخیص داد آیا واقعا میتواند در حفظ امنیت آمریکا مفید باشد و یا خیر؟
در این تحقیق نتایج جالب دیگری هم بهدست آمده است. از جمله اینکه:
اولا، 1271 سازمان دولتی و 1931 شرکت خصوص آمریکایی در بخش مبارزه با تروریسم، امنیت ملی و عملیات اطلاعاتی فعالیت دارند و حضورشان در 10000 مکان مختلف در ایالات متحده قطعی است.
دوما، تقریبا 854000 نفر که معادل چیزی در حدود 1.5 برابر جمعیت شهر واشنگتن دی سی است اجازهنامههای امنیتی ویژه برای دسترسی به پروندههای طبقهبندی شده دریافت کردهاند.
سوما، از سال 2001 تنها در واشنگتن و حومه آن، 33 مجتمع ساختمانی ساخته شده و یا در حال ساخت است که به عملیات اطلاعاتی اختصاص یافته و یا خواهد یافت. در مجموع این ساختمانها قریب به 17 میلیون فوت مربع فضا اشغال میکنند که سه برابر کل بنایی است که در اختیار پنتاگون است.
چهارم اینکه، بسیاری از آژانسهای امنیتی و اطلاعاتی به ماموریت واحد اشتغال دارند، که این امر موجب هدررفت منابع است. بهطور مثال 51 سازمان فدرال و ستاد فرماندهی در 15 شهر مختلف آمریکا تنها به پیگیری چگونگی ورود پول به سازمانهای تروریستی و خروج پول از این سازمانها اختصاص یافتهاند.
پنجم، سالانه در حدود 50000 گزارش اطلاعاتی توسط تحلیلگران مختلف تهیه میشود. این رقم به حدی بزرگ است که بدیهی است برخی از این گزارشها مورد اغماض قرار میگیرند.
• ناکارآمدی دستگاههای مبارزه با تروریسم آمریکا
پریست و آرکین در ادامه گزارش خود تصریح کردهاند که آنچه به وقایعی نظیر تلاش برای بمبگذاری در یک فرودگاه در ایام کریسمس و تیراندازیهای "فورتهود " اجازه وقوع داد کمبود منابع در سیستم مبارزه با تروریسم آمریکا نبود، بلکه کمبود تمرکز بود. هزاران تحلیلگری که به استخدام این دستگاه عظیم و مخفی درآمدهاند نتوانستند یک بمبگذار را دستگیر کنند، پیش از آنکه وارد فضای پروازی شود!
چنین مواردی قطعا میتواند موجب نگرانی کسانی باشد که مسوولیت امنیت ملت آمریکا بر عهده آنها است. وزیر دفاع آمریکا، "رابرت گیتس " نیز با ابراز نگرانی از رشد روزافزون دستگاههای امنیتی این کشور پس از واقعه یازده سپتامبر تصریح کرده است که این مساله نهتنها برای سازمان سیا بلکه برای وزارت دفاع آمریکا نیز به یک معضل تبدیل شده است.
در وزارت دفاع آمریکا که به تنهایی دو سوم پروژههای اطلاعاتی را انجام میدهد تنها تعداد معدودی از مقامات اجازه دارند به همه اطلاعات دسترسی داشته باشند. اما همانگونه که برخی از این مقامات ارشد در مصاحبههای خود گفتهاند نمیتوانند از پس ماموریت حساس خود برآیند.
عریض و طویل شدن دستگاههای اطلاعاتی و در نتیجه عملیات اطلاعاتی در مصاحبه یکی از این مقامات خود را نشان میدهد: "من آنقدر عمر نخواهم کرد تا وقت داشته باشم در جریان همه چیز قرار بگیرم. برنامه اطلاعاتی پشت برنامه اطلاعاتی شروع میشود و فرصت کافی برای رسیدگی به همه آنها وجود ندارد. "
میزان جدی بودن این مسائل سال گذشته توسط ژنرال بازنشسته، "جان آر. وینز " (John R. Vines) که زمانی 145000 سرباز در عراق تحت فرمان او بودند مورد بررسی قرار گرفت و یافتههای او در بررسیهایش خودش را نیز متعجب کرد.
وی در یک مصاحبه میگوید: "من هیچ دستگاه مسوولی را نمیبینم که مسوولیت هماهنگی این همه فعالیت اطلاعاتی و بازرگانی را بر عهده داشته باشد. پیچیدگی این سیستم به حدی است که قابل توصیف نیست! "
این دو تحلیلگر آمریکایی ادامه میدهند: وینز چنین نتیجهگیری کرده است که نمیتوان گفت با وجود همه مخارجی که برای این سیستم امنیتی بزرگ انجام شده است آمریکا امنتر شده است یا نه؟!
تحقیقات واشنگتنپست مبتنی بر مستندات و قراردادهای دولتی، مستندات شرح شغل، سیستم ثبت اموال، شبکههای اجتماعی و صدها مصاحبه با مقامات اطلاعاتی و امنیتی است. بیشتر این افراد تقاضا کردند تا نامی از آنها برده نشود چون اجازه ندارند دانستههای خود را برای عامه بیان کنند. آنها میترسیدند که بهخاطر بیان این مسائل با تنبیهات شغلی مواجه شوند.
وزیر دفاع آمریکا در مصاحبه خود با واشنگتنپست تصریح کرد که به نظر وی سیستم هنوز آنقدر بزرگ نشده که قابل مدیریت نباشد اما گاهی دسترسی به اطلاعات بسیار مشکل میشود. وی با اشاره به رشد واحدهای اطلاعاتی در سیستم وزارت دفاع افزوده است که تصمیم دارد این واحدها را مرور کند تا از هدررفت منابع جلوگیری شود. به گفته وی: "9 سال پس از یازده سپتامبر بد نیست که یک بازنگری داشته باشیم و بگوییم که بله، ما آنچه را نیاز داشتهایم ایجاد کردهایم اما آیا چیزهایی نیستند که زاید بر نیاز ما باشند؟! "
• دستگاه اطلاعاتی آمریکا با سر به دیوار خواهد خورد!
"لئون پانتا " (Leon Panetta)، رئیس سازمان سیا نیز در گفتگو با واشنگتنپست اظهار داشت که قصد دارد برنامهای پنجساله را برای این سازمان تدوین کند، چرا که روش هزینهکرد پس از یازده سپتامبر نمیتواند برای همیشه باقی بماند. به گفته وی: "با این نقایصی که با آن مواجهیم حتما با سر به دیوار میخوریم! من دارم خود را برای این حادثه آماده میکنم و همه در دستگاههای اطلاعاتی باید خود را برای چنین اتفاقی آماده کنند! "
"دنیس سی. بلر " (Dennis C. Blair)، رئیس پیشین اطلاعات ملی آمریکا پیش از استعفا در مصاحبهای گفته بود: من باور ندارم که فعالیتهای اطلاعاتی میتوانند با هم تداخل داشته باشند. آنچه فعالیت اضافی بهنظر میرسد در واقع سلسله اطلاعاتی را برای مشتریان دیگر مهیا میکند.
دنیس بلر همچنین تصریح کرده بود که زیردستان وی آنچه را لازم است بداند به وی میگویند. به گفته وی: "من بر تمامی برنامههای مهم اطلاعاتی اشراف دارم. فرآیندی وجود دارد که تضمین میکند که قابلیتهای مختلف اطلاعاتی در کنار هم و با هم کار کرده و نیازها را برآورده میسازند. "
اما هفتهها بعد همین آقای بلر در سخنرانی خود در "هتل ویلارد " همان چیزی را گفت که یافتههای واشنگتنپست هم بر آن اذعان دارند. وی تصریح کرد: "پس از یازده سپتامبر، زمانی که تصمیم گرفتیم به افراطیگری یورش ببریم، کاری را انجام دادیم که در این کشور زیاد انجام میشود و آن هم استفاده از اصل "کار نیکو کردن از پر کردن است " بود. اگر کاری ارزشمند است، زیاد انجام دادن آن هم ارزشمند است. "
• تشکیلات عریض و طویلی که فایده آنها روشن نیست!
تحلیلگران واشنگتنپست در ادامه مقاله خود مینویسند: بیرون از یکی از بخشهای فرعی عمارتهای بزرگ "مک لین "، هر روز هفته صفی از اتومبیلها مدت زمانی را در انتظار میگذرانند تا صبحی جدید در دستگاه سری امنیتی آمریکا آغاز شود. رانندگان مدتی را صبورانه به انتظار مینشینند تا بتوانند گردش به چپ کرده و از تپهای بالا بروند که سرانجام به نقطهای منتهی میشود که نام آن در هیچ نقشهای آورده نشده و هیچ علامتی هم ندارد.
خیلی تلاش شده است تا ساختمان موسوم به "لیبرتی کراسینگ " از چشمها پنهان بماند اما آنگاه که زمستان فرامیرسد و برگی بر تن درختان باقی نمیماند، پوشانیدن این کوه سیمانی پر از پنجره از چشمها کار سادهای نیست! اگر کسی بخواهد بدون داشتن علائم ویژه به این ساختمان نزدیک شود، با مردان سیاهپوش مسلحی مواجه میشود که چون اجل معلق سررسیده و سلاحهایشان را به سمت وی نشانه میگیرند.
اگر بشود از حفاظهای سنگین و موانع فولادی هیدرولیک گذشت و وارد محوطه شد، با ساختمان لیبرتی کراسینگ مواجه میشویم که در آن حداقل 1700 کارمند دولت فدرال و 1200 کارمند پیمانکاران خصوصی مشغول بهکارند. در این ساختمان دو مرکز فرماندهی مهم قرار دارد، یکی مرکز فرماندهی اطلاعات ملی آمریکا و دیگری مرکز ملی مبارزه با تروریسم.
ساختمان عظیم لیبرتی کراسینگ اصلیترین مجموعه در میان مجموعههایی است که پس از یازده سپتامبر در آمریکا ایجاد شدهاند. اما بزرگترین نیست. در "آرلینگتون کانتی " ساختمانی وجود دارد که حتی از لیبرتی کراسینگ هم عظیمتر است.
به نوشته پریست و آرکین هر روز در سراسر ایالات متحده چیزی قریب به 854000 نفر با امتیازات ویژه امنیتی وارد اتاقهایی میشوند که همه مجهز به قفلهای الکترومغناطیسی، شبکهای از دوربینها و دیوارهای مستحکمی است که آلات استراق سمع در آنها قابلیت نفوذ ندارند.
این دستگاه عریض و طویل شباهتی به مجموعه نظامی – صنعتی ایجاد شده توسط "آیزنهاور " رئیسجمهور اسبق آمریکا در جریان جنگ سرد برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی ندارد. ادعا میشود که مجموعه فعلی تنها برای مقابله افرطیون فراملیتی طراحی شده است!
بیشتر اطلاعات این مجموعه دارای طبقهبندی است. شاید یکی از دلایل اینکه نمیتوان ارزیابی کرد که این آمریکای مخفی شده در دل آمریکا تا چه حد موفق بوده است همین طبقبندی اطلاعاتی باشد. به همین ترتیب نمیتوان ارزیابی کرد که پول در این دستگاه عریض و طویل چگونه هزینه میشود؟ بودجه اطلاعاتی آمریکا رقم بسیار بالایی است، رقمی که برای سال گذشته به اطلاع مردم رسید 75 میلیارد دلار بود که به مراتب بیش از مبلغ بودجه اطلاعاتی آمریکا پیش از یازده سپتامبر است. اما باید توجه داشت که این مبلغ شامل بودجه بسیاری از فعالیتهای ضدتروریستی و نظامی نمیشود.
بنابرگزارش فوق، حداقل 20 درصد از سازمانهای دولتی مامور به مبارزه با تروریسم پس از یازده سپتامبر ایجاد شده یا کلا تجدید ساختار شدهاند. بسیاری از سازمانهای موجود هم با توجه به افزایش بودجه آنها در دوران بوش به شدت حجیم شدند چرا که نمیدانستند این همه پول را چگونه خرج کنند؟!
بهطور مثال، سازمان اطلاعات دفاعی پنتاگون در سال 2002 در حدود7500 کارمند داشت اما اکنون 16500 کارمند دارد. بودجه آژانس امنیت ملی آمریکا که مبارزه با استراق سمع الکترونیک را برعهده دارد نیز 2 برابر شد. 35 نیروی مشترک ضد تروریستی "اف بی آی " به 106 نیرو افزایش یافت. تمام این افزایش حجم درست بلافاصله پس از یازده سپتامبر آغاز شد.
در این مقاله تصریح شده است: 9 روز پس از حملات یازده سپتامبر کنگره آمریکا بودجهای معادل 40 میلیارد دلار برای تقویت قوای دفاعی در خاک آمریکا و اجرای عملیات علیه القاعده در سراسر جهان بر بودجه نظامی آمریکا افزود. این اضافه بودجه با 36.5 میلیارد دلار در سال 2002 و 44 میلیارد دلار در سال 2003 تکمیل شد. این تنها یک آغاز بود.
با تزریق بیمحابای پول، آژانسهای نظامی و اطلاعاتی چند برابر شدند. تنها تا پایان سال 2001 میلادی 24 سازمان جدید بنیاد نهاده شدند. دو سازمان از سازمانهای ایجاد شده "اداره امنیت میهنی " و "نیروی پیگیری داراییهای خارجی گروههای تروریستی " بودند. در سال 2002 میلادی 37 سازمان دیگر به مجموعه سازمانهای موجود اضافه شدند که اهداف اصلی آنها ردیابی سلاحهای کشتار جمعی، شناسایی اشکال جدید تهدید و تمرکز جدید بر مبارزه با تروریسم بود.
سال بعد 36 سازمان دیگر به سازمانهای موجود اضافه شدند، سال بعد 26 سازمان، سال بعدی 31 سازمان دیگر، سپس 32 سازمان دیگر و در سالهای 2007، 2008 و 2009 هرکدام 20 سازمان دیگر به مجموعه سازمانهای موجود افزوده شدند.
در کل، حداقل 263 سازمان جدید در پاسخ به یازده سپتامبر به مجموعه سازمانهای موجود افزوده شده است. بدیهی است که هر یک از این سازمانها به کارکنان جدید نیاز خواهند داشت و این کارکنان نیز به نوبه خود به امکاناتی همچون اپراتور تلفن، منشی، کتابخانه، محل کار و ... نیاز خواهند داشت.
با افزایش تعداد کارکنان، واحدهای کاری و سازمانها، خطوط افتراق میان مسوولیتها شروع به کمرنگشدن کردند. برای جبران این امر طبق پیشنهاد کمیسیون دوحزبی یازده سپتامبر کنگره آمریکا و دولت بوش در سال 2004 تصمیم گرفتند که سازمان جدیدی را ایجاد کنند تا مسوولیت کنترل و هماهنگی مسوولیتها را بر عهده داشته باشد. این سازمان جدید "دفتر مدیریت اطلاعات ملی " (ODNI) نام گرفت.
• ODNI هم کاری از پیش نمیبرد!
پریست و آرکین در ادامه این مقاله اشاره کردهاند: تشکیل ODNI ایده بدی به نظر نمیرسید اما در مسیر کارکرد آن مشکلاتی وجود داشت:
اولین مشکل این بود که قانون تصویب شده در کنگره برای تشکیل این سازمان جدید هیچگونه اختیار حقوقی یا بودجهای روشن به این سازمان نمیداد تا بر برنامههای اطلاعاتی و امنیتی اعمال قدرت کند. بنابراین ODNI قدرتی نداشت تا بتواند سایر آژانسهای اطلاعاتی را کنترل کند.
دومین مشکل این بود که سازمانهای دیگر به هیچوجه همکاری لازم را با ODNI از خود نشان ندادند. وزارت دفاع آمریکا بخشی از بودجه خود را از فعالیتی به فعالیت دیگر اختصاص داد تا از دسترس ODNI خارج شود. سازمان سیا نیز بخشی از اطلاعات در دسترس خود را ارتقای درجه حفاظتی داد تا کارکنان ODNI قانونا حق دسترسی به آنها را نداشته باشند.
و سومین مشکل جالبترین مشکل بود و تا امروز هم ادامه دارد. این مشکل حجیم شدن بیحد و حصر همین ODNI بوده و هست!
وقتی که ODNI در سال 2005 آغاز به کار کرد دفتری کوچک داشت و 11 کارمند. یکسال بعد، به یک ساختمان دوطبقه منتقل شد تا کمبود فضای ناشی از افزایش پرسنل جبران شود. در آوریل 2008، همین سازمان نسبتا کوچک برای تامین فضا به دفتری بسیار بزرگ در لیبرتی کراسینگ منتقل شد!
امروزه بسیاری از مقامات آژانسهای مختلف اطلاعاتی آمریکا دقیقا نمیدانند که مسوولیت ODNI چیست؟! البته این سازمان کاملا هم بیکار نبوده است. ODNI در زمینه تعیین سطح دسترسی به اطلاعات، فن آوری اطلاعات و اصلاح بودجه کارهایی انجام داده است. مدیران و کارکنان ODNI هر روز جلساتی برای پیگیری کارها انجام میدهند. در زمینه نحوه تدارکات، استانداردهای خرید، شبکههای مورد نیاز رایانهای و نحوه همکاری میان کارکنان هم به نتایجی دست یافته است.
اما با این حال پیشرفتهای ODNI در سایه رشد بیش از حد ابعاد اطلاعات قابل چشمپوشی است. بهواقع افزایش حجم اطلاعات در این سازمان و دیگر سازمانهای مربوط به بخش اطلاعات و امنیت آمریکا توان تحلیل اطلاعات را از آنها گرفته است. هر روز در سیستم اطلاعات و امنیت ملی آمریکا قریب به 1.7 میلیارد ایمیل، تماس با تلفن همراه و سایر ارتباطات ذخیره میشود. آژانس امنیت ملی آمریکا صاحب 70 پایگاه داده مختلف است. بقیه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا هم با همین مشکل مواجهاند. آنقدر حجم اطلاعات بالاست که هیچکدام قادر به تحلیل آن نیستند.
به نوشته این دو تحلیلگر واشنگتنپست نتیجه وجود چنین حجمی از اطلاعات در مقیاسی کوچکتر در دفتر "مایکل لیتر " (Michael Leiter) مدیر مرکز ملی مقابله با تروریسم، کاملا روشن است. لیتر مجبور است هر روز بین چهار نمایشگر رایانه که بر روی میز کار وی قرار دارند سربچرخاند. شش دیسک سخت رایانه هم زیر پای او قرار دارد. جریان اطلاعات به شدت زیاد است و پایگاههای داده مختلف که از شبکههای رایانهای مختلف تغذیه شده و هیچ ربطی هم به هم ندارند به سرعت در حال تکمیل شدن هستند.
توضیحات مربوط به اینکه چرا این پایگاههای داده هنوز به هم متصل نشدهاند بسیار طولانی است اما خلاصه آن چنین است: اتصال این پایگاههای داده به یکدیگر کار بسیار دشواری است. برخی از سران آژانسهای اطلاعاتی بهواقع نمیخواهند سیستمهای فعلی را کنار بگذارند. البته لیتر از یک پیشرفت بسیار شادمان است و آن اینکه میتواند همه ایمیلهای خودش را روی یک رایانه ببیند!