انقلاب اسلامی ایران، بی‌شک مهمترین واقعه سیاسی عصر حاضر و پدیده‌ای نوظهور محسوب می‌شود. پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، حرکتی بزرگ در تاریخ معاصر ایران بود که موفقیت آن مرهون مبارزه توده مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) و فعالیت گروه‌ها و جریانات سیاسی مختلف علیه نظام پهلوی بوده است. در جریان پیروزی انقلاب، بسیاری از شخصیت‌ها، احزاب، گروه‌ها و جریانات سیاسی، مبارزات و فعالیت‌های حساس و در خور توجهی داشته‌اند که به سبب این گونه فعالیت‌های سیاسی، زندانی شده‌اند. این محکومان سیاسی رژیم شاه که درزندان‌های عشرت‌آباد، جمشیدیه، قزل حصار، زندان موقت شهربانی و بویژه در زندان‌های قصر و قزل‌قلعه به سر می‌بردند، نقش مهمی در تداوم مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی داشتند. زندانیان سیاسی تا سال -1350 با وجود گروه‌ها و جریانات مختلف- به دو دسته عمده اسلام‌گرا و مارکسیست تقسیم می‌شدند و در این میان، برخی از نیروهای ملی‌گرا نیز جزء مسلمانان‌های زندان به شمار می‌رفتند. گروه‌های اسلام‌گرای زندان در یک جمع واحد زندگی می‌کردند و تنها برای مشورت و رایزنی در خصوص چگونگی تعامل با مدیریت زندان با دیگر زندانیان ارتباط داشتند. زندانیان مارکسیست نیز در گروه‌های مختلف که به کمون (جمع) مشهور شده بود، متشکل بودند و نسبت تشکیلاتی آنان نیز با نام کمون آنان مشخص می‌شد (مانند کمون توده‌ای‌ها، کمون جزنی، کمون پاک‌نژاد و...) با وقوع حادثه 15 خرداد 1342 و تشدید فضای سرکوب و اختناق در کشور و واکنش خشونت آمیز رژیم پهلوی در قبال فعالیت‌های مسالمت‌آمیز مخالفان سیاسی، مشی مبارزه مسلحانه در میان گروه‌های مختلف سیاسی تقویت شد. بر این اساس با شروع فعالیت این گروه‌ها و دستگیری تعدادی از آنان و ورود اعضای حزب ملل اسلامی، موتلفه، چریک‌های فدایی، مجاهدین خلق و چندین گروه دیگر به زندان‌ها (بخصوص زندان قزل قلعه و قصر)، ترکیب زندانیان سیاسی، ارتباطات آنان و گروه‌بندی‌های سیاسی در زندان متحول شد. این مسئله در پرتو توافق چریک‌های فدایی و مجاهدین خلق برای «وحدت استراتژیک با مارکسیست‌ها» و سپس تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال 1354 تاثیر بسیاری بر فضای زندان و تعارضات و همبستگی‌های درونی کمون‌ها گذاشت. بنابراین زندانیان سیاسی به گروه‌ها و جمعیت‌های بسیاری تقسیم شدند و آرایش نیروهای سیاسی در زندان نسبت به گذشته متفاوت گردید. (2) این موضوع همچنین در مواضع جریانات سیاسی در قبال تحولات سیاسی ایران و بویژه انقلاب اسلامی نیز تاثیرگذارد و لذا در آستانه پیروزی انقلاب، گروه‌های سیاسی مختلفی با جریان اصیل اسلامی و انقلابی توده مردم همراه شده بودند که بسیاری از آنان پس از پیروزی انقلاب، در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند. بر این اساس با توجه به اهمیت نقش زندانیان سیاسی و تحولات گروه ها و جریانات مختلف در زندان‌های رژیم پهلوی، این مقاله به بررسی جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب پرداخته و فعالیت‌ها، اقدامات و تعاملات آنان در سال‌های زندان و پس از آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهد؛ جریانات سیاسی و بالطبع زندانیان سیاسی تاریخ معاصر ایران، بر اساس سه محور جریانات ناسیونالیستی، اسلامی و مارکسیستی شکل گرفته‌اند. در واقع اگر چه مبارزات سیاسی علیه استبداد و استعمار پیشینه تاریخی طولانی داشته و فعالیت‌های سیاسی و زندانیان آن همواره در طول تاریخ ایران بخش مهمی از تحولات سیاسی اجتماعی را شکل داده‌اند، اما ظهور جریانات متشکل و سازمان یافته در تاریخ معاصر ایران محصول فعالیت‌های سیاسی دوران جنگ دوم جهانی می‌باشد. در این دوره با وقوع جنگ دوم جهانی و افول امپراتوری‌های انگلیس و روس و بروز اختلاف میان آنان، امکان استفاده سیاسی از این دو گانگی فراهم شده و با خروج رضاشاه و پایان دیکتاتوری پهلوی اول، فضای باز سیاسی در ایران به وجود آمده بود. از سوی دیگر آشنایی برخی از تحصیلکردگان با غرب و رشد احساسات وطن‌پرستی و همچنین احیای اندیشه مذهبی و بیداری مردم نیز شرایط لازم را برای فعالیت‌های سیاسی منسجم به وجود آورده بود. بنابراین جریانات سیاسی بر پایه سه محور فعالیت‌های «ناسیونالیستی»، «اسلامی» و «مارکسیستی» شکل گرفتند. با پایان جنگ جهانی و استقرار سلطنت محمدرضا پهلوی، جریانات تجزیه‌طلب نیز به مجموعه جریانات اپوزیسیون افزوده شده و با تداوم فعالیت‌های جریانات سیاسی در دهه 50 شمسی، گروه‌های التقاطی نیز به وجود آمدند.
در این میان، با پایان جنگ جهانی و بویژه تثبیت رژیم پهلوی پس از کودتای 28 مرداد 1332، بسیاری از فعالان سیاسی به جرم مبارزه علیه رژیم و یا حضور در گروه‌های سیاسی، زندانی شدند و هسته اصلی زندانیان سیاسی رژیم پهلوی را شکل دادند. با توجه به تعدد جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی و به تبع آن زندانیان سیاسی در تاریخ معاصر ایران، در اینجا تنها به زندانیان سیاسی دو دهه 40 و50 شمسی می‌پردازیم. به طور کلی زندانیان سیاسی رژیم پهلوی در دهه 40 و50 شمسی را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد؛

-1 زندانیان سیاسی گروه‌های تجزیه طلب
اولین دسته زندانیان سیاسی که پس از پایان جنگ دوم جهانی و خروج نیروهای اشغالگر از ایران و تثبیت سلطنت محمدرضا پهلوی شکل گرفتند، فعالین سیاسی گروه‌های تجزیه‌طلب بودند. این دسته از زندانیان سیاسی شامل تجزیه‌طلبان آذربایجان، کردستان و خوزستان بودند؛
الف) زندانیان سیاسی تجزیه‌طلب آذربایجان
تعدادی از فعالان سیاسی بودند که در زمان جنگ دوم جهانی به رهبری پیشه‌وری و با کمک نیروهای اشغالگر شوروی در تجزیه آذربایجان موثر بوده و به شوروی فرار کرده بودند. این افراد، زمانی که پس از پایان غائله آذربایجان به صورت مخفیانه به ایران بازگشته بودند دستگیر و زندانی شده بودند. در میان این گروه کسانی که به آنان «معاودین» می‌گفتند، به اتهام جاسوسی برای شوروی دستگیر شده بودند.
ب) زندانیان سیاسی حزب دموکرات کردستان ایران
گروه دیگری از زندانیان سیاسی تجزیه طلب، کسانی بودند که زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری قاضی محمد را با هدف خودمختاری کردستان به وجود آورده بودند. این حزب نیز که مانند تجزیه‌طلبان آذربایجان به کمک نیروهای شوروی مستقر در ایران شکل گرفته بود، پس از مقاوله نامه قوام- سادچیکف و خروج نیروهای شوروی از ایران، توسط ارتش مرکزی ایران سرکوب شد و با اعدام قاضی محمد و دیگر رهبران آن در مهاباد، تعدادی از اعضای آن زندانی شدند. (3)
ج) زندانیان سیاسی تجزبه‌طلب خوزستان:
یکی دیگر از مجموعه زندانیان سیاسی رژیم پهلوی کسانی بودند که به اتهام تجزیه‌طلبی در خوزستان دستگیر شده بودند. ویژگی عمده این گروه، جنبه ناسیونالیستی عربی آنان بود. این گروه با وجود اینکه در میان بعضی از آنان رگه‌های مذهبی وجود داشت؛ اما در مجموع انسان‌های کم ظرفیت، بی‌بنیه و ضعیف‌النفسی بودند که هیچ‌گونه روحیات آرمان‌گرایانه، انقلابی و مبارزاتی نداشتند. از سوی دیگر خانواده‌های این دسته از زندانیان که معمولا دارای فرزندان زیادی بودند، در روستاها و شهر آبادان زندگی می‌کردند و از نظر معیشتی هم مشکلات زیادی داشتند. این مسئله سبب تضعیف روحیه این زندانیان شده بود، به گونه‌ای که آنان به انگیزه آزادی از زندان، حتی حاضر به پذیرش جاسوسی از سایر زندانیان نیز شده بودند.
به طول کلی زندانیان سیاسی گروه های تجزیه طلب که به همراه گروه دیگری از زندانیان غیر مذهبی و چپ‌گرای زندان به «بریده‌های زندان» معروف شده بودند، هیچ‌گونه فعالیتی در زندان نداشته و برای جلب نظر مساعد مسئولین زندان، به همکاری با آنان روی آورده بودند. (4)

-2 زندانیان سیاسی گروه‌های ملی گرا
جریانات ملی‌گرا یا حرکت‌های سیاسی ناسیونالیستی، بخش دیگری از فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی در دوران رژیم پهلوی بوده است. در این میان با وجود گروه‌ها و تشکل‌های مختلف ملی‌گرا، مهمترین جریانات سیاسی ملی‌گرا، جبهه ملی و نهضت آزادی بوده‌اند که معمولا اکثر زندانیان سیاسی ملی‌گرا را نیز شامل می‌شده‌اند.
الف) زندانیان سیاسی جبهه ملی
جبهه ملی ایران، در آغاز ظهور نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران در 25 اسفند 1328 توسط تعدادی ازسران احزاب و گروه‌هایی که در این باره اتفاق نظر داشتند و حول دکتر مصدق جمع شده بودند، به وجود آمد. در این میان «حزب ایران» که مشی و شیوه‌ای لیبرال و ملی‌گرا داشت و اغلب اعضای برجسته آن، صاحب مقامات دولتی بودند جریان غالب و مسلط جبهه ملی بود. اوج مبارزات جبهه ملی ایران در سال‌های 1330 -1332 و در جریان ملی‌شدن صنعت نفت بود، اما پس از کودتای 28 مرداد، تعدادی از اعضای آن دستگیر و زندانی شدند. با این وجود، فعالیت‌های سیاسی جبهه ملی تداوم یافت و در سال 1339 جبهه ملی دوم و در 1344 نیز جبهه ملی سوم وسپس در سال 1356 جبهه ملی چهارم به وجود آمد. از سوی دیگر جبهه ملی از سال 1342 فعالیت‌هایی در خارج از کشور- آمریکا و اروپا- نیز داشته و در داخل ایران نیز فعالیت‌های خود را در دو جناح غیر مذهبی و جناح ملی- مذهبی ادامه داد. (5)
ب) زندانیان سیاسی نهضت آزادی
در 27 اردیبهشت سال 1340 برخی از چهره‌های مذهبی جبهه ملی، نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند. هیئت موسس نهضت آزادی ایران شامل آیت‌الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، یدالله سحابی، منصور و رحیم عطایی (دو خواهر زاده بازرگان)، حسن نزیه و عباس سمیعی بودند که همگی در دوران رژیم پهلوی به دلیل مبارزه با رژیم از زندانیان سیاسی ملی‌گرا به شمار می‌آمدند. (6) نهضت آزادی به دلیل حضور آیت‌الله طالقانی به عنوان یک روحانی موجه و همچنین عضویت دکتر سنجابی و مهندس بازرگان به عنوان دو متخصص مذهبی، جذابیت ویژه و مشروعیت انحصاری در دهه 1340 در میان گروه‌های مخالف رژیم داشت و به این دلیل افراد بسیاری از جریانات مذهبی نیز به همکاری با آن پرداختند. بنابراین بسیاری از زندانیان سیاسی گروه‌های ملی‌گرا، در زندان‌های رژیم پهلوی از اعضای نهضت آزادی ایران بودند.

-3 زندانیان سیاسی گروه‌های اسلام‌گرا
یکی از مهمترین گروه‌های زندانیان سیاسی، اعضای جریانات اسلام‌گرا بودند. این گروه‌ها که به مذهبی‌ها یا مسلمانان‌های زندان نیز معروف بودند، نقش مهمی در تحولات سیاسی در داخل و خارج از زندان داشتند و زمینه مبارزه توده‌های مردم علیه رژیم پهلوی را به وجود آوردند. در این میان مهمترین زندانیان سیاسی مذهبی دهه 40 و 50 شمسی را می‌توان به شرح زیر برشمرد:
الف) روحانیون
اکثر جریانات سیاسی اسلام‌گرا با محوریت و رهبری روحانیت شکل گرفته و همه آنان نیز خط مشی کلی حرکت، توسط روحانیون هدایت می‌شده است. در واقع فعالیت‌های سیاسی روحانیون شیعه در دهه‌های آخر رژیم پهلوی، تداوم حرکت‌های سیاسی آنان در طول تاریخ ایران بوده و بر این اساس، جریانات سیاسی مذهبی نیز تحت تاثیر آنان قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر روحانیون در زندان‌های رژیم پهلوی نیز جریانات اسلام‌گرای زندان را نمایندگی می‌کردند. از مهمترین روحانیون زندانی سیاسی می‌توان به آیات و حجج اسلام محمود طالقانی، شهید بهشتی، سید علی خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی، محمدرضا مهدوی کنی، ناطق نوری، محی‌الدین انواری، موحدی کرمانی، ربانی شیرازی و... اشاره کرد که نقش مهمی در تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه و در فعالیت سیاسی زندانیان سیاسی داشتند.
ب) زندانیان سیاسی جمعیت موتلفه اسلامی
در سال 1342-1341 سه هیئت مذهبی مسجد شیخ‌علی، هیئت اصفهانی‌ها و هیئت موید مسجد امین‌الدوله، مرکب از بازاریان و فرهنگیان در ارتباط با نهضت امام خمینی(ره) به یکدیگر پیوستند و تشکیلاتی را به نام «هیئت‌های موتلفه» ایجاد کردند که از موثرترین گروه‌های سیاسی در نهضت اسلامی محسوب می‌شود. اعضای هسته اولیه هیئت‌های موتلفه دارای سه گرایش خاص، طرفداران فداییان اسلام، طرفداران آیت‌‌الله کاشانی و علاقه‌مندان سابق جبهه ملی بودند که پس از آغاز سازماندهی این تشکل، مورد تائید امام خمینی(ره) نیز قرار گرفتند. آنان که در شکل‌گیری و هدایت قیام 15 خرداد نقش مهمی داشتند، پس از تبعید امام خمینی(ره) در آبان 1343، به این نتیجه رسیدند که در کنار فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی، یک شاخه نظامی را تشکیل داده و به اقدامات مسلحانه‌ای دست بزنند. بنابراین با ترور حسنعلی منصور- نخست وزیر شاه، به دیل نقشی که در ارائه و تصویب لایحه کاپیتولاسیون داشت- مهمترین اقدام جهادی خود را در کارنامه‌شان ثبت کردند. این ترور سبب شد که تمامی افراد موتلفه - به جز سید علی اندرزگو و حاج مهدی بهادران که متواری شده بودند- دستگیر و پس از بازجویی توام با شکنجه در دادگاه نظامی محکوم شدند. از میان آنان چهار نفر (محمد صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیک‌نژاد و رضا صفار هرندی) اعدام شدند، حکم اعدام برخی به حبس ابد تبدیل شد و عده‌ای نیز به حبس‌های طولانی محکوم شدند. (7) زندانیان سیاسی جمعیت موتلفه در ابتدا شامل آقایان توکلی بینا، شهید صادق اسلامی و حاج خلیلی بودند که به اتهام همکاری با این گروه در اول بهمن 1343 دستگیر شده بودند و بقیه اعضای موثر درترور منصور یعنی 9 نفر دیگر از اعضای موتلفه، پس از اعتراض نسبت به زندانی شدن در بند یک زندان قصر- که محل زندانیان عادی بود- به جمع زندانیان سیاسی منتقل شدند. این عده شامل آقایان شهید عراقی، هاشم امانی، عسکر اولادی، ابوالفضل حاج حیدری، عباس مدرسی‌فر، حاج احمد شهاب، حمید ایپکچی، تقی کلافچی و آیت‌الله محمدباقر محی‌الدین انواری می‌شد که در سال‌های بعد اعضای دیگری از گروه نیز به آنان محلق شدند.
به طور کلی حضور زندانیان سیاسی موتلفه در زندان و اختلاف نظرهای عمیق میان آنان و زندانیان سیاسی وابسته به دیگر گروه‌ها و همچنین فعالیت‌های تشکیلاتی و منسجم آنان در تعامل با سایر گروه‌های اسلام‌گرا، نقش مهمی در تحولات سیاسی داخل زندان و در فعالیت‌های گروه‌های سیاسی در خارج از زندان داشت. به گونه‌ای که حتی پس از دستگیری اعضای اصلی آن، برخی از اعضای موتلفه که در بیرون از زندان بودند با سازمان مجاهدین خلق به همکاری پرداختند. و پس از تغییر ایدئولوژی این سازمان، از ادامه همکاری با آنان خودداری کردند و در پوشش فعالیت‌های فرهنگی- مذهبی از جمله تاسیس مکتب تحقیقات و تبلیغات صادقیه، بنیاد رفاه وتعاون، مدرسه رفاه، شرکت سبزه، شرکت صحرا، شرکت فیلم در خدمت دین و... به فعالیت‌های سیاسی پرداختند و با نزدیک شدن به سال‌های پیروزی انقلاب و آزادی اعضای اصلی آن از زندان، در سال‌های 55 و 56، نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشتند. از سوی دیگر زندانیان سیاسی موتلفه، مهترین فعالان سیاسی گروه‌های اسلام‌گرای زندان بودند که پس از تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق نیز نقش مهمی در سازماندهی نیروهای مذهبی زندان داشتند. این افراد با گرایش‌های مذهبی در داخل زندان، به بحث‌های ایدئولوژیک و مذهبی می‌پرداختند و با برگزاری جلسات تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه درصدد مقابله با افکار کمونیستی و تداوم حرکت روحانیت در زندان بودند. (8)
ج) زندانیان سیاسی حزب ملل اسلامی و گروه حزب‌الله
یکی دیگر از گروه‌های زندانیان سیاسی اسلام‌‌گرا، اعضای حزب ملل اسلامی بودند. این حزب، سازمان و تشکیلاتی سیاسی داشت و دارای مشی مسلحانه بود که در سال 1344 به وسیله سید محمد کاظم بجنوردی با هدف ایجاد حکومت اسلامی و بر مبنای اصول و روش‌های دینی تشکیل شده بود. این حزب به موازات هیئت‌های موتلفه اسلامی اما مستقل از آن، مبارزه فرهنگی و سیاسی را در پیش گرفت و با اتخاذ شیوه جنگ چریکی اقدام به جذب و آموزش افراد و جمع‌آوری سلاح کرد. با این وجود تشکیلات حزب در همان اوایل شروع فعالیت گروه در سال 1344، به طور تصادفی مورد شناسایی قرار گرفت و همه اعضای آن نیز دستگیر و زندانی شدند. مهمترین زندانیان سیاسی عضو حزب ملل اسلامی شامل سید محمد کاظم بجنوردی، محمد جواد حجتی کرمانی، جواد منصوری، احمد احمد، محمد علی مولوی عربشاهی، عباس آقا زمانی، علیرضا میرسپاسی و.... بودند(9) در این میان تعدادی از اعضای حزب ملل پس از آزادی از زندان، با توجه به تجارب پیشین خود، گروه دیگری به نام «حزب‌الله» را پی‌ریزی کردند و از سال 1347 فعالیت خود را بر مبنای کار تئوریک و آموزشی آغاز کردند که این عده نیز بعدها، مجددا مورد شناسایی قرار گرفته و به جمع زندانیان سیاسی بازگشتند. (10)
د) زندانیان سیاسی گروه‌های هفت گانه
پس ازتغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم، تعدادی از گروه‌های اسلامی با تکیه بر آموزه‌های دین اسلام، حرکت سیاسی علیه رژیم پهلوی را آغاز کردند. از میان این گروه‌ها، هفت گروه اسلامی- تقریبا مستقل از یکدیگر- از سال‌های 1349 و 1350 به بعد پدید آمدند. در این میان برخی از این گروه‌ها از بقایای مجاهدین خلق بودند که با پدید آمدن تحولات درون سازمانی بر مواضع اسلامی خود ایستادگی کرده و با مطالعه نقاط ضعف و قوت این حرکت‌ها، گروه‌های اسلامی اصیلی را پایه‌گذاری کردند. هفت گروه اسلامی که در دهه 50 دست به مبارزه مسلحانه زده بودند و با اوج‌گیری مبارزات مردم به رهبری امام خمینی(ره) به عنوان بازوی نظامی نهضت در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی نقش داشتند عبارت بودند از: امت واحده، توحیدی بدر، توحیدی صف، فلاح، فلق، منصورون وموحدین. حوزه فعالیت این گروه‌ها در تهران بود وگروه‌های فلاح و بدر در خوزستان و کرمان و گروه منصورون در اصفهان فعالیت می‌کردند. از گروه‌های فوق، منصورون در شهرهای بسیاری فعالیت داشت. گروه‌های هفتگانه در اواخر عمر رژیم پهلوی، فعالیت‌های نظامی، سیاسی و فرهنگی گسترده‌ای داشتند و بر این اساس اعضای آن پس از دستگیری، بخشی از زندانیان سیاسی اسلام‌گرا را تشکیل دادند. (11)

-4 زندانیان سیاسی گروه‌های مارکسیستی
به طور کلی جریانات سیاسی مارکسیستی در ایران از ابتدای قرن بیستم و پس از آشنایی ایرانیان با فرهنگ اروپای شرقی و اقتباس از آن و تحت تاثیر تبلیغات انقلابات کمونیستی در جهان به وجود آمدند. از سوی دیگر، نفوذ فرهنگی شوروی و ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی آن با جریانات داخلی در ایران و همچنین غرب زدگی و سرخوردگی از شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه و عدم وجود تشکیلات مذهبی منسجم نیز نقش مهمی در ظهور جریانات مارکسیستی در ایران داشتند. این جریانات در طول قرن بیستم، سبب تحولات سیاسی مهمی در ایران شده و گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌های مختلفی را جذب نمودند. بنابراین بخش مهمی از زندانیان سیاسی رژیم پهلوی در دوره‌های مختلف و بویژه در دهه 40 و 50 شمسی را گروه‌های مارکسیستی تشکیل می‌دادند و تا مدت‌ها جو زندان در اختیار زندانیان مارکسیست بوده و تعداد زندانیان مذهبی نیز بسیار کم بود؛ به گونه‌ای که در دهه‌های 30 و 40 شمسی، معمولا زندانیان سیاسی را به طور کلی به دو دسته مذهبی‌ها و مارکسیست‌ها تقسیم می‌کردند و بسیاری از گروه‌های دیگر را جزء زیر شاخه‌های یکی از این دو دسته به حساب می‌آوردند. با این وجود، زندانیان مارکسیست در زندان بر اساس گروه‌هایی که به آن کمون (جمع) گفته می‌شد تقسیم‌بندی و شناخته می‌شدند. در این میان مهمترین گروه‌های زندانیان سیاسی مارکسیست در دهه 40 و 50 عبارت بودند از:
الف) زندانیان سیاسی حزب توده
اولین گروه از زندانیان سیاسی مارکسیست در زندان‌های رژیم پهلوی را برخی از اعضای حزب توده تشکیل می‌دادند. این گروه از زندانیان سیاسی که بیشتر از سران حزب توده بودند، معمولا افراد مسنی بودند که از زمان کودتای 28 مرداد 1332 و بویژه پس از کشف سازمان مخفی حزب در نیروهای مسلح (سازمان افسری)، دستگیر و زندانی شده بودند. سران حزب توده اکثرا در زندان شماره 4 بوده و کمتر با زندانی‌‌های سایر گروه‌های سیاسی رفت و آمد داشتند. در این میان مهمترین زندانیان سیاسی حزب توده شامل پرویز حکمت‌جو، علی خاوری، یدالله شهید زند و تعدادی از کادرهای درجه دو حزب می‌شدند. (12) از سوی دیگر برخی دیگر از زندانیان سیاسی وابسته به حزب توده را جریانات منشعب از این حزب مانند سازمان انقلابی توده، سازمان مارکسیستی - لنینیستی توفان، سازمان رهایی بخش خلق‌های ایران و... تشکیل می‌دادند.
ب) زندانیان سیاسی عضو سازمان چریک‌های فدایی خلق
در سال 1350 سازمان چریک‌های فدایی خلق به عنوان سازمانی سیاسی و نظامی از ادغام دو گروه مارکسیستی معتقد به مبارزه مسلحانه به وجود آمد. گروه اول گروه بیژن جزنی از فعالان حزب توده و جبهه ملی دوم بود که در دهه 30 و 40 به مبارزه روی آورده و در مبارزات سیاسی جبهه ملی دوم نیز شرکت فعال داشت. گروه دوم نیز توسط مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان و عباس مفتاحی درسال 1346 تشکیل شده بود و از سال 1349 به خط مشی مسلحانه روی آورد. در این میان معمولا زندانیان سیاسی دهه 40 را اعضای گروه جزنی تشکیل می‌دادند. سازمان چریک‌های فدایی خلق از اتحاد این دو گروه سیاسی به وجود آمد و با فعالیت‌ها و اقدامات سیاسی و مسلحانه خود تاثیر زیادی در جلب روشنفکران ایرانی و مبارزه مسلحانه و اندیشه مارکسیستی داشت؛ به‌گونه‌ای که کلیه افراد غیر مذهبی که دستگیر و وارد زندان می‌شدند، تحت پوشش آنان قرار می‌گرفتند و عملا فضای سیاسی زندان نیز در مواردی متاثر از فعالیت‌های آنان بود. (13)
ج) گروه پرویز نیکخواه (زندانیان چپی 21 فروردین)
گروه نیکخواه موسوم به «یوش» شامل افرادی مانند پرویز نیکخواه (رهبر گروه)، مهندس احمد منصوری مقدم، مهندس منصور پورکاشانی و... با مرام و رویه‌ای مارکسیستی- مائوئیستی بود که به بهانه دخالت در ماجرای ترور شاه در 21 فروردین سال 1344 توسط شمس‌آبادی در کاخ مرمر، دستگیر شده بودند. در واقع اگر چه بر اساس اسناد ساواک و پژوهش‌های بعدی مشخص شد که رضا شمس‌آبادی فردی مذهبی و پایبند به اعتقادات دینی بوده و طرح حمله به شاه تنها توسط وی به اجرا درآمده است، اما در جریان تحقیقات شهربانی از خانواده و دوستان شمس‌آبادی و دستگیری یکی از دوستان او به نام احمد کامرانی، ارتباطات او با گروه نیکخواه، به طور تصادفی سبب دستگیری و زندانی شدن اعضای گروه شد. رژیم پهلوی نیز به دلیل مرام کمونیستی گروه نیکخواه، با اتصاف حادثه ترور شاه به آنان، در یک اقدام تبلیغی سعی در بهره‌برداری سیاسی از آن نمود. (14)
د) گروه ستاره سرخ
این گروه که در مطبوعات به گروه 20 نفری معروف شده بودند، گروهی با معدل سنی کمی بیش از 20 سال بود که با تمایلات مارکسیستی پا به عرصه مبارزه گذاشته بودند و بدون هیچ‌گونه رابطه سازمانی به چریک‌های فدایی خلق گرایش شدید پیدا کرده بودند. در گروه ستاره سرخ، علی‌رضا شکوهی، جوانی بیست‌ساله، در راس گروه قرار داشت. در سال 1350 همه اعضای این گروه بعد از دستگیری در دادگاه بدوی به حبس‌های از 10 سال تا ابد محکوم شدند. سه تن از اعضای اصلی آن شکوهی، هاشمی و محمد احمدیان- به اعدام محکوم شدند. (15)
ه-) گروه فلسطین
این گروه که با انتشار دفاعیه شکرالله پاک‌نژاد معروف و مطرح شد، در سال‌های 1347 و 1348 توسط پاک‌نژاد و چند تن از دوستانش با ایدئولوژی مارکسیستی تشکیل شد. آنان تصمیم گرفتند که برای آموزش به فلسطین عزیمت کنند و بدین لحاظ به گروه فلسطین معروف شدند. این گروه، که تعداد آنان به 23 یا 24 نفر محدود می‌شد، در حالی که می‌خواست افرادش را از طریق عراق به فلسطین بفرستد، شناسایی شده و به جز چهار نفر از اعضای آن‌که توانستند وارد عراق شوند، بقیه اعضاء دستگیر شدند. در این میان پاک‌نژاد و دو تن از اعضای اصلی گروه به حبس ابد و سه تن دیگر به 10 سال زندان محکوم شدند. (16)
و) سایر زندانیان‌ سیاسی کمون مارکسیستی
علاوه بر گروه‌هایی که نام برده شد، اعضای گروه‌های دیگری از جمله «گروه جبهه خلق»، «گروه جبهه دموکراتیک خلق ایران» (گروه عبدالله اندرودی) و... نیز با گرایشات مارکسیستی در زندان وجود داشتند که تحت تاثیر چریک‌های فدایی خلق بودند.
به طور کلی، مهمترین زندانیان سیاسی گروه‌های مارکسیستی را اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق و بویژه گروه بیژن جزنی تشکیل می‌دادند و سایر گروه‌های مارکسیستی تحت تاثیر آنان قرار داشتند. بنابراین اگر چه افراد وگروه‌های مختلفی در زندان حضور داشتند اما اگر آنان علیه چریک‌های فدایی خلق مطلبی می‌گفتند، از طرف این گروه‌ها بایکوت می‌شدند.


دسته ها : انقلاب اسلامی
دوشنبه 1387/12/5 22:34
X