انتشار خبر جایگزینی نایف بن‌عبدالعزیز وزیر کشور عربستان بجای سلطان بن عبدالعزیز به نقل از برخی معارضین و مخالفین حکومت سعودی بازتاب‌های متفاوتی داشته است. اگر چه احتمال وقوع این رویداد زیاد نیست اما اگر خبر رسمی چنین رخدادی منتشر شود تمام تحلیل‌هایی را که تا به امروز درباره اصلاحات ملک عبدالله در ساختار حکومتی عربستان صورت گرفته است را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. سفر مقرن بن عبدالعزیز رئیس سازمان اطلاعاتی سعودی به سوریه نیز اگر چه اتفاق مهمی محسوب می‌شود اما معقول جلوه می‌کند زیرا سیاست‌هایی را که سعودی‌ها از اجلاس کویت تا به حال پیش گرفتند با این مسئله هماهنگی دارد و می‌توان این سفر را در چارچوب همان مسئله تفسیر کرد،‌ البته باید این مسئله را در نظر داشت که سعودی‌ها خواهان تعمیق روابط خود با سوریه در متغیرات منطقه‌ای و بین‌المللی هستند و نمی‌توان این مسئله را مرتبط به مسئله داخلی عربستان دانست. اظهارنظر پادشاه سعودی در نشست سران عرب در کویت که چند روز بعد از نشست برخی سران عرب و سران دیگر کشورهای منطقه از جمله ایران برای بررسی جنایات اسرائیل در غزه برگزار شد و اشاره ملک عبدالله به سخنان بشار اسد رئیس جمهور سوریه جهت‌گیری عربستان را در حوزه سیاست خارجی اندکی تغییر داد. تغییرات داخلی عربستان الزاما به معنای نگاه بیرونی عربستان نیست زیرا تغییرات اعمالی در جامعه عربستان نتایجی را در بر دارد که این نتایج ممکن است مطلوب نظر کشورهای دیگر باشد.

تغییرات صورت گرفته در جامعه عربستان را نمی‌توان اصطلاحا اصلاحات برای اصلاحات دانست زیرا نتیجه‌ای را برای این کشور در بر ندارد و هر فردی که بر مسند قدرت تکیه زند تفاوتی را در جامعه عربستان ایجاد نمی‌کند، البته در مسائلی اینچنینی نباید جامعه سعودی را با جوامعی چون جامعه خودمان که در بحث اصلاحات سابقه 200 یا 250 ساله دارد مقایسه کنیم، اما در عین حال این حرکت در نوع خود حرکتی به سمت گشایش فضا در عربستان است، این مسئله یک الزام درونی برای جامعه عربستان است و در عین حال نیز یک فشار بیرونی بعد از حادثه 11 سپتامبر به وجود آمده بود که شاهد این روند در چند سال اخیر هستیم. تغییرات اعمال شده از سوی پادشاه عربستان را نمی‌توان یک عمل ناگهانی و یا مسئله‌ای دانست که با موضوع غزه ارتباط داشته است، البته این مسئله مطلق نیست زیرا این موضوع روندی است که عربستانی‌ها بعد از 11 سپتامبر در پیش گرفتند و همچنان این روند را ادامه می‌دهند و اگر این مسئله را به لحاظ روند ذکر شده تحلیل کنیم جایی برای پرسش و یا تعجب باقی نمی‌ماند. عربستان در انجام این جابه‌جایی قدرت یک زمان‌سنجی کاملا منطقی انجام داده زیرا سعودی‌ها خود را بر اساس فضای جدیدی که امریکا‌یی‌ها خواهان ایجاد آن هستند هماهنگ کرده‌اند و در تلاش‌اند چهره روشن‌تر یا اصلاح طلبانه‌تری را از خود به آمریکاییها ارائه دهند و لذا در این مسئله قطعا بازتاب‌های بیرونی مد نظر جامعه سعودی و ملک عبدالله بوده است و از آن نیز استفاده می‌کنند. البته مسئله تغییر قدرت تنها برای خوشایند آمریکایی‌ها صورت نگرفته زیرا نتایج درونی‌ای برای جامعه عربستان در بر داشته است و وجهه ملک عبدالله را نیز در قشر غیر سلفی و غیر جهادی تقویت می‌کند. در جابجایی‌های اخیر تقریبا کسانی جایگزین شدند که به لحاظ مشرب سیاسی قوی‌تر هستند و از لحاظ جهت گیری‌های سلفی افراطی معتدل‌تر هستند. در اینجا نیاز نیست به تغییرات نظامی و مالی نگاه شود زیرا این مسائل آنچنان مهم نیست. ما نباید این مسئله را مصادره نمایم و از این مسئله اظهار خوشحالی نماییم زیرا جریان حاکم در عربستان صلاح را بر این دیده که بتواند از چهره‌های که دارای اعتدال و توانمندی‌های بیشتری هستند، استفاده کند و آنها را جایگزین چهره‌های سنتی که بعضا برای عربستان دردسر ساز نیز شده‌اند، ‌همانند لحیدان کند. وقتی فردی که یک فرد امروزی‌تر است که چند اجلاس بین‌المللی رفته، به ایران سفر کرده، رئیس پارلمان عربستان بوده و خطیب مسجدالحرام نیز هست جایگزین لحیدان شود که تفکرات بشدت بسته‌ای دارد،‌ این کاملا به نفع عربستان است. نایف بن عبدالعزیز چهره مطلوبی در جامعه سعودی و حتی نزد آمریکایی‌ها ندارد، البته نایف به لحاظ سنی بزرگ‌تر از دیگران است و از لحاظ جایگاهی نیز نفر دوم در عربستان است اما با تحلیل‌های موجود نایف نباید ملک عربستان شود. به هر روی وقتی حتی انتشار خبر جایگزینی نایف بن عبدالعزیز بجای سلطان بن عبدالعزیز بیمار هیچ واکنشی را بر نمی‌انگیزد باید تحلیل‌های موجود درباره تغییرات علنی در عربستان را جدی‌تر گرفت و به کاربرد درونی آنها برای جامعه عربستان اکتفا نمود.

دسته ها : سیاست
دوشنبه 1387/12/5 17:30
X