در این مقاله ابتدا به شرح مختصر سه کارکرد(به عنوان نمونه و مثال ) امور تربیتی درمدارس جهت نمایان ساختن اهمیت بالای امور تربیتی، پرداخته شده است. سپس باورهای سه مکتب فلسفی یعنی اگریستانسیالیم، ایدئالیسم و رئالیسم در باب آموزش و پرورش به طور خلاصه بیان شده است. ونهایتا هم گوشه ای از دیدگاه های تربیتی اسلام به عنوان یک مکتب فلسفی و تربیتی کامل و در ذیل آن دیدگاه ملاصدرا نسبت به انسان آورده شده است چرا که عملکرد امور تربیتی با وجود عقیده به هر یک از مکاتب فلسفی متفاوت خواهد بود .

امور تربیتی در مدارس کارکردهای زیادی دارد وعلاوه بر اینکه می تواند در قوی تر شدن بنیه علمی دانش آموزان به اولیا و مربیان یاری رساند در یادگیری و رشد اجتماعی دانش آموزان نیز بسیار موثر است. اما مسئله ای که دارای اهمیت است اینکه امور تربیتی با توجه به فلسفه خاصی که به آن باور دارد روش خاصی را نیز در پیش می گیرد که مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ازجمله کارکردهای امور تربیتی نه به صورت انحصاری بلکه به عنوان مثال الگو دهی و هدایت رفتار، تقویت فعالیتهای گروهی و پرورش نسل یادگیرنده است.

برخی کارکردهای امور تربیتی

الگو دهی و هدایت رفتار:

"هدایت و الگو دهی بیشترین حمایت تجربی را در آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان و نوجوانان داشته است الگو دهی رفتار به دو صورت انجام میگیرد:
الف - ارائه الگوی زنده که بر اساس آن کودک مورد نظر رفتارهای اجتماعی در محیط طبیعی کلاس درس مشاهده نماید.
ب - ارائه الگوی نمادین که در آن کودک مورد نظر رفتارهای اجتماعی نمونه را از طریق فیلم یا نوار ویدئومشاهده می کند.
هدایت عبارتست از شیوه ای که در آن کودک تحت آموزش کلامی مستقیم قرار می گیرد و دارای سه مرحله است:
الف - مربی قوانین مربوط به رفتار هدف یا استاندارد را مطرح می کند.
ب - مهارت های اجتماعی مورد نظر با هدایت مربی یا همکلاسی ها تمرین می شوند.
ج - مربی پسخوراند خاص خود را در زمینه تمرین رفتارها عرضه می نماید و پیشنهاداتی را برای عملکرد بعدی ارائه می دهد.
هر دو شیوه مدل نمادین و زنده در آموزش مهارت های اجتماعی موثر بوده اند اگر چه اکثر مطالعات تجربی به دلیل کنترل آزمایشی از شیوه الگوی نمادین و با استفاده از الگو دهی ازطریق فیلم اجرا شده اند ولی مدل زنده از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است و روشی مفید برای ارائه در کلاس درس میباشد در این شیوه دانش آموزان فرصت شکل دهی رفتار را دارند و بر اساس عملکرد رفتاری خاص تغییر و اصلاح رفتاری در آنها پیش بینی شده است علاوه بر این در مدل زنده نیازی به استفاده از ابزارهایی مانند نوار ویدئو نمیباشد "(میهر و زینس، 1383،ص 210).

فعالیتهای گروهی:

"شاید بهترین راه ایجاد هنجار در گروه و سالم سازی فعالیت گروهی کمک گرفتن از روانشناسی رفتار میباشد روانشناسی رفتارها آمیزه ای از روانشناسی رشد ، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی شخصیت است که رفتارهای سازگار و ناسازگار فرد را در جمع پی جویی می کند. روانشناسی رفتارها از شناخت فرد صحبت می کند و به کالبد شکافی اعضای گروه می پردازد. هر چه این شناخت بیشتر، دقیق تر و عمیق تر باشد زیست گروهی ممکن تر و سالم تر می شود و راه رسیدن به توافق های جمع و کشف و تقویت پو یا یی های گروهی هموارتر می گردد.
البته لازم نیست که تمام مدیران و همه کسانی که مسئولیت اداره کردن و گرداندن فعالیت های گروهی را به عهده دارند روانشناس باشند، ولی ضرورت شناخت هر چه بیشتر تک تک اعضای گروه امری ثابت شده و به منزله ضربه گیر قابل اطمینانی است که فشارهای گروهی را فرو می نشاند و مداومت جنب وجوش های گروهی را تضمین می کند "(علی رئوف ، 1383،ص 137).

پرورش نسل یادگیرنده:

"در دراز مدت هدف اصلی هر مدرسه ای باید این باشد که بچه ها یادگیری را ادامه دهند مخصوصا وقتی که خارج از نفوذ و تاثیر مستقیم قرار می گیرند. هیچ مدرسه ای صرفا یک ماشین انتقال اطلاعات نیست و تا اندازه ای به عنوان یک راهنمای پیشرفته عمل نمی کند. بخشی از وظیفه اش این است که در نگهداری و ابقای ارزش های جامعه ای که بچه ها از آن بیرون آمده و نماینده آن می شوند کوشش کند .... در حقیقت تعهد دانش آموزان در خصوص یادگیری در مدرسه توجه به تمامی رفتارهای مدرسه است، و بستگی به این دارد که تا چه اندازه احساس کنند که مدرسه و معلمین سعی و تلاش بی حد خود را برای یادگیری آنها به کار می برند. مثلا، زمانی که دانش آموزان متوجه می شوند مدرسه همه گونه امکانات را در چهار چوب مناسبی برای پیشرفت آنها مهیا نموده است و این که معلم آگاهانه و ودانا در کارش جدی است و از آن بهره می برند، بچه ها احساس تعهد بیشتری می کنند که در یادگیری تلاش نمایند "(فریمن ،1383، ص 257) .

مسلما موارد ذکر شده بدون دخالت امور تربیتی اجرا نخواهد شد. انجام این کارکردها و سایر وظایف امورتربیتی پیشینه فلسفی خاص خود را می طلبد. حتی این مسئله که چه اموری کارکردهای امور تربیتی است با توجه به فلسفه تربیتی خاص میتواند متفاوت باشد. در این قسمت به طور خلاصه مکاتب فلسفی ایدئالیسم ،اگریستانسیالیم و رئالیسم را مورد بررسی قرار می دهیم با این توضیح که مکاتب فلسفی زیادی وجود دارد و به عنوان نمونه از جمله مشهورترین مکاتب را ذکر می نماییم.

ایدئالیسم

"ایدئالیسم که واقعیت را ذاتا روحی یا تمثلی تلقی می کند یکی از کهنترین و دیر پا ترین نظام های فکری بشریت است ... در سنت آموزش و پرورش غربی ریشه های ایدئالیسم معمولا به افکار افلاطون فیلسوف یونان باستان برمی گردد...این تصور که آموزش و پرورش فرآیند شکوفا شدن استعدادهایی است که به صورت نهان در نهاد کودک وجود دارد در معرفت شناسی ایدئالسیتی ریشه دارد. مفهوم معلم به مثابه الگو یا اسوه اخلاقی و فرهنگی نیز از ایدئالیسم فلسفی سرچشمه میگیرد... افلاطون باورهای فلسفی خود را بر مبنای وجود جهانی آرمانی ولا یتغیر شامل ایده های کامل یا مثل بنا نهاد که نمونه های آن مفاهیم ازلی حقیقت، خیر، عدالت و زیبایی هستند... معرفت شناسی یا نظریه شناخت افلاطون بر نظریه تذکار یا یادآوری مبتنی است. به موجب این نظریه انسان ها حقایقی را که در ضمیرشان به صورت نهفته و نا خودآگاه وجود دارد به یاد می آورند ... آموزش و پرورش راستین نیز چون حقیقت، کلی و ابدی است. چون واقعیت تنها از راه عقل مکشوف می شود، بهترین نوع آموزش و پرورش نیز ماهیتا عقلانی است ... اصل عقلانیت یا اصل روابط بین اذهان را می توان به کمک دو مفهوم عالم کبیر و عالم صغیر توضیح داد... هدف بارز آموزش و پرورش ایدئالیستی ترغیب دانش آموزان به حقیقت جویی است ... ایدئالیست ها آموزش و پرورش راستین را امری همگانی تلقی می کنند، نه آموزش محدود برای شغل یا حرفه ای خاص. هدف حرفه آموزی کسب مهارت در انجام کار و پیشه است نه وحدت و تعالی موجود انسانی .... مدرسه از طریق انتقال عامدانه میراث فرهنگی به شکل برنامه ای منظم، متوالی و متراکم بچه ها را برای آینده آماده می کند...گرچه روش خاص واحدی را نمیتوان برای کلاس درس ایدئالیستی تعیین کرد روش گفت و شنود (دیالکتک) سقراطی مسلما مناسب است ... تقلید از الگوها و اسوه ها نیز بخشی از روش تربیتی ایدئالیسم را تشکیل می دهد " (گوتک ، 1380،ص 22 تا 45).

اگزیستانسیالیسم

مکتب اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم به اوج شهرت خود رسید. این مکتب بیشتر دیدگاهی فلسفی است تا مکتب فکری منظم و می توان آن را بعنوان نوعی اندیشه فلسفی تلقی کرد که بر یگانگی و آزادی فرد در برابر گروه، جماعت یا جامعه توده وار تأکید می کند. سورن کی یرکه گارد و ژان پلاستر صاحبنظران این مکتبند. (گوتک ، 1380).
در مکتب اگزیستانسیالیسم "عالم یک تغییر دهنده غیر قابل تغییر ویک محیط بی طرف است که انسان ها باید در آن به سر برند. انسان ها هر خود را ( آنچه که باید باشند ) از طریق انتخاب های روزمره خویش شکل می دهند. توانایی انتخاب و آگاهی عقلانی ( بررسی کیفیت انتخاب های به عمل آمده) از ویژگی های اساسی انسان هستند " ( گریز ، 1383 ، صفحه 121 ).

" انسان ها به واسطه انتخاب هایی که انجام می دهند درباره زندگی خویش مسئولند. برای انتخاب های مناسب آگاهی امری ضروری است. در اهداف تربیتی این مکتب برانگیختن یا تقویت آگاهی، که به نوبه خود در بهبود انتخاب های فردی به کار خواهد رفت مد نظر است و تمرکز بر محتوا، خیلی کمتر از تمرکز بر نگرش فرد نسبت به محتواست " ( گریز ، 1383 ، صفحه 158 ).
از نظر اگزیستانسیالیست ها می توان ارزشهایی را شناخت که ما را در یقین درست و نادرست و همین طور زیبایی کمک کند اما این ارزشها از طریق انتخاب کردن مشخص تعیین می شوند و مفهوم شخصی دارند ( گریز ، 1383 ).
" ارزش ها از درون فرد نشأت می گیرند همه استعدادهای آدمی برای رسیدن به این ارزش ها استفاده می شوند، اما بر استعداد یکتایی آدمی برای شناخت ( آگاهی ) تأکید ویژه می شود و به دلیل اینکه ارزش ها در انتخاب شخصی ریشه دارند. مستعد تغییر کردن و در عین حال مخصوص هستند، به این معنی که آن ها احتمالا از شخصی به شخص دیگر متفاوت هستند. " (گریز، 1383، صفحه 317).
" هم ارزش های اخلاقی و هم ارزش های زیباشناختی موضوع های مربوط به انتخاب شخصی هستند. همانند روال کلیه شناخت ها ، معلم قرار است به عنوان موجد انگیزه بکار رود. دانش آموز باید از راه آگاهی جدی شخصی و از راه تفحص به انتخابی مسئولانه نائل شود " ( گریز، 1383، 379 ).
" در اگزیستانسیالیسم ما قادریم بدانیم اما صرفا از طریق احساس شخصی، و از طریق انتخاب فردی که در بردارنده آگاهی درونی و ذهنی است به معرفت و شناخت دست می یابیم " ( شورینی، 1378، صفحه 130 ).


رئالیسم

"رئالیست ها بر خلاف ایدئالیست ها اظهار میدارند که اعیان اشیا قطع نظر از آن که موضوع ادراک ما واقع شوند یا نه، وجود دارند... و به وجود نظامی عینی از واقعیت و امکان دستیابی انسان به معرفت درباره آن واقعیت قائل هستند... ارسطو را بنیانگذار رئالیسم می دانند ... ارسطو در تبیین خویش از واقعیت از علل چهارگانه سخن میگوید (علت مادی ، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی)... در سراسر نظام فلسفی ارسطو تمایل بارزی به ثنویت - تمایلی به تلقی واقعیت از دو جز - دیده می شود... در نزد رئالیست شناسایی عبارت از داشتن علم نسبت به چیزی است. شناخت یا معرفت مستلزم تعامل ذهن و جهان خارج از ذهن است ... رئالیست به عنوان ناظری منظم،کشف نقشه یا طرح بنیادین عالم را وجهه همت خود قرار می دهد... هدف غایی آموزش و پرورش رئالیستی ...کمک به انسان ها در نیل به خوشبختی از طریق پرورش استعدادهای آنان برای نیل به حداکثر کمال میباشد. .. واقعگرایان عموما معتقدند که هر نهادی نقش و وظیفه خاصی را بر عهده دارد ... مدرسه وظیفه کاملا مشخص و یژه انتقال حیطه های دانش و مهارت های پژوهشی را به دانش آموزان بر عهده دارد. وظیفه مدرسه در درجه نخست وظیفه ای عقلانی است ... رئالیست ها نظریه پسماند را که به موجب آن مدرسه مسئولیت عرضه خدماتی را بر عهده می گیرد که نهادهای دیگر نسبت به انجام آن غفلت یا امتناع ورزیده اند، رد می کنند... در برنامه درسی رئالیستی هر شعبه ای از معرفت به عنوان نظامی مفهومی دارای ساختاری است. ساختار به چهارچوبی از معانی مفهوم دلالت دارد که واقعیت های فیزیکی، طبیعی، اجتماعی، و انسانی را تبیین می کنند...مبنای برنامه درسی رئالیستی را این توجیه منطقی تشکیل می دهد که کارآمدترین و موثرترین شیوه های کسب اطلاع درباره واقعیت، مطالعه آن در چهارچوب موضوعاتی است که به صورت منظمی سازمان یافته باشند " (گوتک ، 1380،ص 48 تا 70).

فلسفه تربیتی دین مبین اسلام

دین اسلام که برنامه زندگی بشریت را مشخص کرده است، پیامبر(ص) و ائمه (ع) را معلم مسلمانان قرار داده است و این از آنجا نشأت می گیرد که پیامبر(ص) و مردم خدایی دارند که خود ، رب و تعلیم دهنده است.
" نخستین حرکت در مسیر تعلیم و تربیت اسلامی با پیغمبر اکرم (ص) بوده است. بطور کلی در امی بودن آن حضرت اتفاق نظر وجود دارد. ایشان ضمن انجام رسالت و دعوت به دین جدید، همچنین رهبر و رئیس حکومت، مربی و معلم با نفوذ نیز بود، پیغمبر به شدت جانبدار و مشوق علم و دانش شناخته شده است... از جمله صفات باریتعالی رب است. این کلمه معنی گسترده ای دارد. به معانی تربیت کردن ، پروراندن و به کمال رسانیدن بکار می رود... معلم ومربی و رهبر در حقیقت پروردگار است. نقش انبیاء و کتب مقدس که بر آنان نازل گردیده ابلاغ اوامر و منهیات و شرح اصول دین و پایه های ایمان و اعتقاد و مسئولیت انسان در افکار و اعمال خود در پیشگاه باریتعالی می باشد... قرآن را محققین از ریشه قراء و مصدر می دانند. معنی آن خواندن است و به تعبیر دیگر قرآن از نظر لغوی و هم از نظر تعلیماتی مفهوم خواندن دارد... دلیل اصلی تمام فعالیت های تعلیماتی در عالم اسلام محققا قرآن مجید بوده است. مسلمین عقیده دارند که قرآن آخرین کتاب وحی و نمونه ای از قرآنی می باشد در ملکوت ( لوح محفوظ ) وجود دارد " (داغ و اویمن، چاپ دوم 1374، صفحات 7 و 8 و 9 و11 ).

" در دوران شکل گیری و سازمان یابی، اسلام به عنوان یک دین و یک حکومت تعلیم و تربیت اسلامی متکی به دو پایه بود: الف - یادگیری و انتقال دانش ها به عنوان یک ایدئولوژی و به بیان دیگر یک مسئولیت دینی بود. ب - هدف از این کار تنها الله و کسب رضای او بوده است " (داغ واویمن ، چاپ دوم 1374 ، صفحه 12 ).
بنابراین تعلیم و تربیت در اسلام بر پایه مشخصی قرار گرفته که آن قرآن و مبانی اسلامی است، بر خلاف اگزیستانسیالیسم که در آن هر انسانی صلاحیت تعیین ارزشها را دارد، قرآن و همچنین پیامبر(ص) ارزش های الهی را که براساس آن انسان به سرمنزل مقصود خواهد رسید مشخص کرده اند.
در اسلام هم مانند ایدئالیست حقیقتی وجود دارد که البته مبانی و آموزه های خاص خود را داراست و در اسلام هم مانند اگزیستانسیالیسم انسان باید انتخاب کند و مسئول انتخاب خویش است. اما برای این که در این انتخاب راهنما داشته باشد خداوند پیامبران را برگزید و علت وجود پیامبران را هم می توان در همین مسأله جستجو کرد.
" خداوند پس از اینکه کرات فراوان و بیشماری را در عالم های گوناگون آفرید، اراده کرد موجودی را بیافریند که توان گزینش داشته باشد و بتواند مسیر زندگیش را خود تعیین کند و مسئولیت این گزینش را بپذیرد... زمین طبق حکمت و مشیت الهی، به موجودی نیاز داشت که با شعور و انتخابگر باشد، و زندگیش دو مسیر داشته باشد. موجودی که از نظر معنوی امکان ترقی و سقوط داشته باشد، بتواند مسیرش را عوض کند و از یک موجود خوب به یک موجود بد تبدیل شود... حال برای آن که انسان بتواند مسیر سعادت خویش را انتخاب کند به شناخت راه و آگاهی از مسیر درست نیاز دارد... خداوند بزرگ برای این که انسان بتواند مسیر تکامل و سعادت خویش را تشخیص دهد پیامبران را برانگیخته کرد. خداوند پیامبران را فرستاد تا هدف آفرینش انسان را تحقق بخشد و کمبودهایی را که عقل انسان در دریافت وحی دارد جبران کند " ( مصباح یزدی ، 1382 ، صفحه 199 و 200 و 201 ).
پیامبر خاتم(ص) با کتابی به هدایت مردم پرداخت که علاوه بر این که انسان ها را در انتخاب درست یاری می کند، ارزش ها را تعیین کرده و بر خلاف اگزیستانسیالیسم مانع از این می شود که ارزش های اخلاقی و انسانی به ورطه نسبی بودن بیفتند. قرآن مجید در عین مشخص کردن ارزش ها و حیطه ها و حدود و ثغورها ، انسان را به تحقیق و اندیشیدن ترغیب می نماید.
" قرآن بر اساس تحقیق بنیانگذاری شده است و مردم را به بنا نهادن زندگی خود بر تحقیق فرا می خواند و محققان را می ستاید و روگردانندگان از تحقیق راسرزنش می کند... ولی بدون آموزش شیوه تحقیق و ارائه شرایط رسیدن به حق ، به صرف یک بیان کلی کفایت نمی کند، بلکه موانع رسیدن به حق را یادآوری و داستان کسانی را نقل می کند که شرایط رسیدن به حق را به چنگ نیاورده، از موانع وصول به حق پرهیز نکرده ، در سرگردانی نادانی و حیرت گمراهی فرو رفته اند. همچنین به نقل سیره کسانی می پردازد که آن شرایط را یافته ، از این موانع رها گشته ، به قرب و وصال رسیده اند. پس تدبر در قرآن حکم ضروری است تا چیستی و چگونگی منطق قرآن در آموزش شیوه تحقیق روشن شود. سپس باید به سخن گویا کننده قرآن و انسان کامل معصوم (ع) گوش داد تا بیان آن حضرت نیز در چگونگی هدایت به سوی حق و رسیدن به حق روشن شود. همچنین معلوم شود، ثقلینی که رسول خدا (ص) در امت خود به یادگار گذاشت، چونان دو چشم و دو گوش هستند که هردو باهم می بینند وهردو باهم می شنوند، بدون آنکه تمایز، تعدد، ناسازگاری یا گوناگونی میان دیدیدنی ها و شنیدنی های آنها باشد " ( جوادی آملی ، 1383 ، صفحه 158 و 159 ).

اگر بخواهیم مانند اگزیستانسیالیسم صرف آگاهی و انتخاب انسان ها را برای تعیین ارزش و پیدا کردن راه ملاک قرار دهیم انسان به ناکجاآباد هایی خواهد رسید که زمان قبل از ظهور حضرت محمد (ص) رسیده بود. البته رجوع به عقلانیت گرایی رئالیسم تا حدی این مشکل را رفع خواهد کرد.
در خطبه 198 نهج البلاغه چنین آمده است : " سپس خداوند سبحان حضرت محمد (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که دنیا به مراحل پایانی رسیده، نشانه های آخرت نزدیک، و رونق آن به تاریکی گراییده و اهل خود را به پا داشته، جای آن ناهموار، آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان ، نشانه های نابودی آشکار.... در این هنگام خداوند پیامبر (ص) را ابلاغ کننده رسالت، افتخار آفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان و عزت و شرافت یارانش قرار داد. "( دشتی ، 1380 ، صفحه 417 ).
خداوند پیامبر(ص) را مبعوث نمود تا انسان ها را در انتخابشان با ایجاد آگاهی نشأت گرفته از قرآن و علم الهی یاری رساند و حجت را بر مردم تمام نماید.
در قسمتی از خطبه 86 چنین آمده است : " پیامبرش را مدتی در میان شما قرار داد تا برای او و شما، دین را به اکمال رساند، و آنچه در قرآن نازل شد و مایه رضای الهی است تحقق بخشد و بازبان پیامبرش کارهای خوشایند و نا خوشایند، بایدها و نبایدها را ابلاغ کرد و اوامر و نواهی را آموزش داد و راه انس را بر شما بست و حجت را تمام کرد. " ( دشتی ، 1380 ، صفحه 145 ).
در قسمتی از خطبه 109 آمده است : "پیامبر (ص) برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذرهاست تلاش کرد و امت اسلامی را با هشدارهای لازم نصیحت کرد وبا بشارتها مردم را به سوی بهشت فرا خواند و از آتش جهنم پرهیز داد. " ( دشتی ، 1380 ، صفحه 209)

حضرت رسول(ص) و ائمه (ع) در حالی مربی بشر از سوی خداست که انسان را به خوبی می شناسد. می داند که انسان خلیفه خدا در زمین است ( مضمون 35 بقره ، 165 انعام) ، ظرفیت عملی انسان بزرگترین ظرفیت هایی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد ( مضمون 31 و 32 بقره)، انسان فطرتی خدا آشنا دارد (172 اعراف)، آفرینش انسان آفرینشی حساب شده است ( مضمون 121 طه)، او شخصیتی مستقل و آزاد دارد و باید با ابتکار و کار خود زمین را آباد کند ( مضمون 72 احزاب و 3 دهر)، انسان ترکیبی است از ماده و روح ( سجده 7و9)، انسان کرامتی ذاتی و شرافتی ذاتی دارد( مضمون 70 اسراء )، او وجدانی اخلاقی دارد و زشت و زیبا را درک می کند (مضمون 8 و 9 شمس)، او فقط با یاد خدا آرام می گیرد و زمانی که به ذات خدا بپیوندد به خواستهای خود رسیده است ( مضمون 28 رعد و 6 انشقاق)، نعمتهای زمین برای انسان آفریده شده است ( مضمون 29 بقره و 13 جاثیه)، او تنها برای مسائل مادی کار نمی کند بلکه رضای خدا برایش مهم است ( مضمون 28 فجر و 72 توبه)، انسان بسیار ستمگر ونادان است ( احزاب 72)، نسبت به پروردگارش ناسپاس است( حج 66)، آنگاه که خود را مستغنی می بیند طغیان می کند (علق 71)، عجول و شتابگراست(اسراء 11)، تنگ چشم و ممسک است( اسراء 100)، او حریص آفریده شده ( معارج 19)، او مجادله گرترین مخلوق است(کهف 54)، اگر بدی به او رسد خرج کننده است و اگر نعمت به او رسد بخل کننده است ( معارج19).
براستی از کدامیک از مکاتب و فلسفه های تربیتی می توان انتظار داشت انسان را به اندازه قرآنی که از سوی خالق او نازل شده بشناسد. لذا انسان شناسی انسان که بر پایه شناخت ویژگیهای انسان است، یک انسان شناسی دینی است که دارای جامعیت، اتقان و خطاناپذیری، توجه به مبدأ و معاد و بینش ساختاری و رابطه ساحتهای مختلف وجود انسان می باشد ( رجبی ، چاپ دوم 1379 ).

لازم به ذکر است که نباید اثرات مثبت بکارگیری فلسفه فکری اگزیستانسیالیسم، را در آموزش و پرورش فراموش کرد. چرا که باعث می شود در هیاهوی توجه به گروه و امور جمعی، انسان خود را فراموش نکند و انتخاب وآگاهی مانع از این می شود که خلاقیت افراد سرکوب گردد، ولی باید این انتخاب ها و آگاهی ها مبنایی دینی و انسان شناسانه داشته باشد تا انسان ها را در سیر الی الله یاری رساند.
همچنین رئالیسم در دعوت به عقلانیت وایدئالیسم در تشویق به در نظر داشتن حقیقت دارای آثار مثبتی در آموزش و پرورش خواهند بود.

فلسفه ملا صدرا:

وی معتقد است انسان مراتب دارد. لذت های اتسان هم مراتب دارد. بالاترین لذت معرفت الله و رضوان ا... اکبر است و بهشت هم دارای مراتب است. تنها صدرا فیلسوف ماهیت وجودی است یعنی هر چه هست هست و هر چه نیست، نیست. وی استعداد آدم را مجموعه ای از اجزای جدا نمیداند بلکه مراتبی از نفس انسان میداند چون فیلسوفی است که به اصالت وجود معتقد است. از نظر ملا صدرا موجودات نه تنها در معنی یکی هستند در هستی هم یکی هستند. موجودات نه تنها در عالم ذهن بلکه در عالم عینی و خارجی هم یکی هستند. هر چه داریم واجب الوجود است، ممکن الوجود و ممتنع الوجود در عالم ذهن است. چیستی ها حد و نفاد هستی ها میباشند. حدود و مرزها ویژگی هستی ها است. مراتب هستی ها با هم متفاوتند و هستی ها درجاتی دارند مانند نور که دارای درجات است (وحدت تشکیکیه یا حقیقت تشککیه وجود ). خداوند، باری تعالی، دارای حقیقت شخصیه است که یک مرتبه دارد و دارای مراتب نیست و جلوه ها و تجلیات مختلفی دارد (حقیقت بسیطیه ) . موجودات مراتبی از جلوه های خداوند هستند. در واقع وجود خودش درجه بندی نمی شود بلکه شئون وجود متفاوتند. از نظر صدرا انسان می تواند اشتداد وجودی داشته باشد تمام شئونات حق میشود هستی و عالم جسمانی ولی در یک نقطه تمام هستی به تکامل خود میرسد و آن انسان است این نهایت تکامل عالم جسم است، جسم تبدیل به روح می شود و امر مادی تبدیل به امر مجرد میشود. این جسم انسان است که تبدیل به روح انسانی میشود . انسان شناسی صدرا مبتنی بر حرکت است. از نظر صدرا عرض تغییر نمی کند بلکه این جوهراست که تغییر می کند (حرکت جوهری ). حرکت جوهری در انسان حرکتی علمی است. منظور صدرا از حرکت جوهری رشد جسمانی نیست. حرکت روح حرکت علمی است بنابر این آگاهی هایی که خداوند از ابتدا قرار داده است یا دچار رشد می شوند یا توسط خود انسان دچار دسیسه. انسان با علم جدید وجود خود را تشدید میکند و به خدا تقرب پیدا میکند. مرتبه وجودی انسان مرتبه معرفتی اوست (جمیله علم الهدی ،1384 ).

نتیجه:
- امور تربیتی و نقش مهم آن در آموزش و پرورش انکار ناشدنی است.
- امورتربیتی و فعالیتهای آن به بستر فلسفی نیازمند است .
- هر مکتب فلسفی فعالیتهای خاص خود را می طلبد.
- در آموزش و پرورش اسلامی پیشینه فلسفه تربیتی اسلامی از ملزومات اساسی است که نیاز به پژوهش گسترده در آن کاملا احساس می شود.



منابع:

- القرآن الکریم .

- امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) ( 23 قبل از هجرت ). نهج البلاغه . ترجمه محمد دشتی . تهران : دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی (1380) .

- جوادی آملی ، عبدالله (1382) . قرآن حکیم از منظر امام رضا (ع) . قم : مرکز نشر اسراء .

- خلیلی شورینی ، سیاوش (1378) . مکاتب فلسفی و آراء تربیتی . تهران : یادواره کتاب .

- داغ ، محمد و رشید اویمن ، حفظ الرحمن ( چاپ دوم 1374 ) . تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام قرن یک و شش هجری . ترجمه دکتر علی اصغر کوشافر. تبریز : انتشارات دانشگاه تبریز .

- رئوف ،علی (1383). سهم معلم شیوه معلم .مشهد:انتشارات آستان قدس رضوی
- رجبی ، محمود ( چاپ دوم 1379 ) . انسان شناسی . قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) .

- علم الهدی ، جمیله ( 1384) . مبانی تربیت اسلامی و برنامه ریزی درسی بر اساس فلسفه صدرا. تهران :انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)

- فریمن،جان(1383). اساس کیفی تعلیم و تربیت رشد شایستگی . ترجمه داود ریحانی . کرمان:دانشگاه شهید باهنر.

- گوتک ، جرالد ال ( چاپ چهارم 1384 ) . مکاتب فلسفی و آراء تربیتی . ترجمه دکتر محمد جعفر پاک سرشت . تهران : سمت .

- گریز ، آرنولد (1383) . فلسفه تربیتی شما چیست . ترجمه شعبانی ورکی و دیگران . مشهد : انتشارات به نشر .

- مصباح یزدی ، محمد تقی (1382) . آفتاب ولایت . قم : مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) .

- میهر ، چارلز و زینس ،جوزف (1383) . ،راهبردها و مداخلات روانشناختی - تربیتی در مدارس . ترجمه رضا شریفی و ربابه نوری .تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین (ع).

نویسنده:سعیده رسولی -دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی دانشگاه امام صادق (ع)


دسته ها : مذهبی
پنج شنبه 1389/2/30 14:1
X