انقلاب اسلامی حرکتی بسیار مهم در جامعه جهانی به شمار می‌آید. به گزارش رادیو لندن امام خمینی انقلابی را رهبری کرد که جهان را لرزاند.[1] در عصری که جاهلیت مدرن همه جا را فرا گرفته بود و چشم امید بشریت کعبه آمال خود را در بلوک شرق و غرب جستجو می‌کرد، ناگهان انقلاب اسلامی مانند خورشید تابان، مردم جهان را با نور اسلام بیداری بخشید و این رستاخیز اسلامی است که جان‌های مرده را بیدار کرده و زمینه‌ را برای روزی آماده می‌سازد که در پاسخ به سؤال: «لِّمَنِ الْمُلْکُ» (حج/5)

در گستر?ه زمین و از چهار گوشه عالم گفته شود؛ «للّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّار»[2] (غافر/16)

جاهلیت مدرن

آنچه در قرن حاضر «قرن بیستم» قبل از انقلاب اسلامی، شاهد آن بوده‌ایم مشابه همان جاهلیت کهن است. عصری که هویت انسانی دچار بحران شد و کرامت انسانی تعابیری متفاوت پیدا کرد، وجود رفاه مادی رد پایی از آرامش دیده نمی‌شد و چشم امید بشریت هم تنها دو بلوک شرق و غرب را می‌شناخت. شرق و غربی که تلاش کرده‌‌اند به بشریت بفهماند؛ یک راه بیشتر وجود ندارد، و آن هم دنیاپرستی است؛ که اردوگاه‌هایی همچون سوسیالیسم و کمونیسم و سرمایه داری در درون آن بنا شده‌اند. دشتگاه‌هایی که جزء عنانیت و استکبار و فساد حاصلی ندارند و با فطرت انسان سازگار نمی‌باشد.[3] و هدف آنان کشاندن آحاد مردم به غفت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی است[4] تا بدین طریق انسان را از آسمان به زمین کشانده و رخت ذلت را به او بپوشانند، نتیجه اسنان از هویت دور مانده و در ظلمت رنسانس، کوس أنا الحق سر دهد.

در این عصر ظلمانی که شعله امید بشریت، چهره خاموشی به خود می‌گرفت، ناگهان جهانیان شاهد انفجار نوری در ادامه حرکت انبیاء (علیهم‌السّلام) شدند و آن هم انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی «ره» بود که پیام آن عدالت، توسعه و رفاه بر مبنای معنویت گردید. میشل فوکو فیلسوف اجتماعی فرانسه می‌گوید: «مردمی که روی این خاک «ایران» زندگی می‌کنند در جستجوی چیزی مستند که ما غربی‌ها امکان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ معیت[5] از دست داده‌ایم و آن معنویت سیاسی است».

بنابراین عالم درگیر حادثه عظیم متحول کننده‌ای شد که همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنولوژی، بلکه محصول تعالیم دین اسلام می‌باشد و این امری است که محدود به مرزها نمی‌ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از عرش به فرش معطوف نمود، این تحول بار دیگر بشر را متوجه آسمان نمود و این راهی است که انسان را به آرامش خواهد رساند و چه بخواهد و چه نخواهد لاییسم و اومانیسم در همه صورت‌های آن محکوم به شکست هستند.[6] و انقلاب اسلامی بخشی از پازل ناتمام چینش نیروها در عصر حاضر خواهد بود که توانست یکبار دیگر ردایی ایدئولوژی را به دین اسلام بپوشاند و توجه همگان را برانگیزد. شکست شرق و غرب در رویارویی با انقلاب اسلامی بعد از فروپاشی شوروی سابق نظریات فوکویاما و هانتینگتون به عنوان دو نظریه اصلی در غرب مطرح شد:

1- فوکویاما که معتقد به پایان تاریخ بود و اینکه رقیب لیبرال دموکراسی شکست خورد و ملت‌ها در عرصه جهانی لیبرال دموکراسی را انتخاب کرده‌اند؛ لذا به پایان تاریخ مطلوب رسیده‌ایم و هیچ معارضی نداریم. فوکویاما در شرح نظریه خود چنین می‌افزاید: دموکراسی شکل نهایی حکومت در جوامع است و تاریخ بشریت نیز مجموعه‌ای منسجم و جهت‌دار است؛ که بخش عظیمی از جامعه بشری را به سمت نظام دموکراسی لیبرال سوق می‌دهد.[7]

2- اما نظریه هانتینگتون «برخورد تمدن‌ها» کاملاً مقابل آن است که ایشان درک جدی دارند که فوکویاما از آن غافل بوده است و آن اینکه متوجه شد نیروی جدیدی وارد عرصه بین‌المللی شده که اسلام است و مدعی حکومت و عدالت اجتماعی در سطح جهانی است و در واقع پس از مرگ کمونیسم، اسلام شخصیت اصلی سناریوی مورد نظریه غرب است. با این میان روشن می‌شود که هر تمدنی که بتواند در برابر تمدن بحران زده کنونی غرب، پیام آور اخلاق و معنویت باشد می‌تواند بر سر راه نظریه فوکویاما چالش ایجاد کند و انقلاب اسلامی ایران، از آنجا که این پیام معنویت را توانسته است در سراسر جهان معاصر منتشر کند، چالش‌ عملی را بر سر راه تحقق نظریه فوکومایا ایجاد کرده است. بنابراین این انقلاب اسلامی در طی این بیست و اندی سال که از عمر آن می‌گذرد توانسته است:

1- از مرزهای خود عبور کند.
2- منشأ شکل گیری و احیای هویت تمدنی الهی قرار بگیرد و جهان را با پیام حیات بخش خود تحت تأثیر قرار دهد.

جان. ال. سپوزتیو می‌گوید: «دوست و دشمن متفقند که از انقلاب ایران تأثیر بسزایی بر جهان اسلام و غرب داشته است».[8]

و این تأثیر از آنجا ناشی می‌شود که تا قبل از انقلاب اسلامی، مقوله دین جزء معضلات حل شده شبی به حساب می‌آمد و در بین بشریت رو به فراموشی می‌رفت چنانکه کسانی مانند «مارکس» «دورکهایم» و «ویر» معتقد بودند که دین سنتی، بیش از پیش در دنیای مدرن به صورت امری حاشیه‌ای در می‌آید و دنیوی شدن فرایندی اجتناب ناپذیر است. امّا انقلاب شکوهمند اسلامی ایران افق جدیدی را به سوی بشریت گشود و با به چالش کشیدن تئوری‌های پوچ و خیالی کسانی مانند مارکس و .... جان‌های بشریت را به نور اسلام زنده کرد و حیاتی دوباره بخشید.

دانیل پایپس در کنفرانس در استامبول ترکیه گفت: «باید اعتراف کنیم که پس از انقلاب اسلامی‌، ما برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم؛[9] وی از این پس برای ما آمریکایی‌ها ضروری است که زمینه‌ای جهت مطالعه و تحقق پیرامون مذهب فراهم آوریم».

پیتر شولاتور نویسنده و مفسر سیاسی مشهور کشور آلمان می‌گوید: «اکنون نهضت بازگشت به دین و مدینه فاضله آغاز شده است» بنابراین جهانیان به برکت انقلاب اسلامی یافته‌اند که تنها راه سعادت، اسلام است».[10]

طی یک نظرسنجی از جوانان سوئد قبل از یازده سپتامبر مشخص شده بود، که انتخاب اولشان اسلام است. در حالی که مولد از توسعه یافته‌ترین کشور و در حین حال از لائیک قرین کشورهای غرب است؛ که بیش از پنجاه درصدد آن هیچ مذهبی ندارند.[11] این است عظمت انقلاب اسلامی.

پروفسور حمید مولانا می‌گوید: «به عقیده من هیچ صدایی در قرن بیستم مثل صدای امام «ره» جهان را لرزه در نیاورد ... و طلسم سکوت را در مقابل طاغوت و ظلم شکست، که اگر این طلسم نشکسته بود امروز شوروی زنده بود».[12]

و تمام سخن در اینجا است که تمدن مادی دستگاهی است که تزیین و انحواء از ویژگی‌های اوست و چون با اغفال بشریت به دنبال استثمار نوین آنان می‌باشد؛ انقلاب اسلامی که چشم بشریت را به سویدین گشوده است بزرگترین خطر برای انها می‌باشد و تمدن مادی را در سراشیب سقوط قرار داده است. ایالات متحده آمریکا بر اساس شهادت واقعیت‌های موجود و اعتراف شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و غیره آن، به شدت گرفتار مشکلات پیچیده‌ای است؛ که آینده این کشور را تیره و تار نموده است.

اکتاویوپاز، نویسنده معروف غربی و برنده جایزه ادبی نوبل، طی مقاله‌ای با عنوان «امپراطوری دموکراسی (آمریکا) در سراشیب سقوط» می‌نویسند: «چشم انداز آمریکا به هیچ وجه روی نوید و آرامش را نشان نمی‌دهد».[13]

لذا مشاهده می‌کنیم که انقلاب اسلامی تمدن مادی غرب را در حال غروب و افول قرار داده است و همه سر و صداهایی که به گوش می‌رسد، سر و صدای تمدن در حال عقب نشینی از میدان جامعه جهانی است. بابی سعید می‌گوید: «از مجموع کابوس‌های بسیاری که هر چند وقت یک بار در تمدن غربی پیدا شده، شاید هیچ یک به اندازه اسلام در عصر حاضر گیج کننده تر، عجیب‌تر و غیر قابل جبران‌تر نبوده است».[14]

دانیل پایپس رئیس انستیتو پژوهش‌های سیاست‌های خارجی آمریکا در سمینار پاییز 1368 در استانبول ترکیه گفت: «امروز ایران به مشابه یک آزمایشگاه است. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر هم بیشتر خواهد شد. ما تا ده سال پیش حساسیت خاصی نسبت به اسلام نداشتیم، اما امروز اینطور نیست و همه ما نسبت به این پدیده جدید در ایران باید با حساسیت بیشتری برخورد کنیم. امروز مسلمین جهان به ایران نظر دارند و از آن الگوبرداری می‌کنند».

چنانکه «شروین ماروین» استاد دانشگاهی در آمریکا گفت: «چگونه می‌توان باور داشت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یکباره شعار «مرگ بر آمریکا» در جهان طنین افکند؟ همین اسلام بود که آرامش را از کشورهای عربی و طرفداران آن‌ها در منطقه خلیج فارس گرفت»[15]

بنابراین ملاحظه می‌کنیم که انقلاب اسلامی با ظاهر ساختن باطن خبیث شرق و غرب و شکست آنان بار دیگر هوشیاری و عزت را به امت اسلام بازگرداند. گرایش هر چه بیشتر مردم به اسلام در عصر حاضر نشان می‌دهد که ظلمت جهالت از بشریت دور گشته است. امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان پیش از پیش می‌بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده در حال گسترش است،‌ امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می‌کند گویی جهان مهیا می‌شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان.[16]

خانم پروفسور المیرا عضو هیئت تحقیقات زنان آذربایجان می‌گوید: «هر جا تمایلی به حق در آنجا باشد نام امام «ره» در آنجا هست»[17]


منابع:

[1]- اکبری، محمدرضا؛ سیمای امام خمینی «ره»، انتشارات پیام عترت، سال 1378، چ ششم، ص 84
[2]- موسسه فرهنگی قدر ولایت؛ ویژگی‌های انقلاب اسلامی در آتیه مقام معظم رهبری، بی‌جا، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، سال 1380، چاپ اول، ص 21.
[3]- میرباقری، سید محمدمهدی؛ در شناخت غرب، قم، مؤسسه فرهنگی فجر ولایت، 1385، چاپ اول، ص 47-45.
[4]- مؤسسه فرهنگی قدر ولایت؛ ویژگی‌های انقلاب اسلامی در آینه مقام معظم رهبری، ص 90.
[5]- قوکو، میشل؛ ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟، حسین معصومی همدانی، تهران 1357، انتشارات هرمس،‌1377، چاپ اول، ص 42.
[6]- آوینی، سید مرتضی؛ آغازی بر یک پایان، تهران، کانون فرهنگی علمی ایثارگران، 1372، چاپ اوّل، ص 34.
[7]- فوکویاما، فرانسیس؛ آمریکا بر سر تقاطع، مجتبی امیری وحید، نشر نی، سال 1386، ص 12.
[8]- اسپوزیتو، جان.ال؛ انقلاب اسلامی و بازتاب جانی آن، دکتر محسن مدیر شانه چی، تهران، انتشارات بارز، سال 1382، چاپ اول، ص 325.
[9]- حاجتی، میر احمدرضا؛ عصر امام خمینی (ره)، قم، مؤسسه بوستان کتاب، سال 1381، چاپ چهارم، ص 53.
[10]- حاجتی، میر احمدرضا؛ عصر امام خمینی (ره)، ص 69.
[11]- میرباقری، سید محمد مهدی؛ در شناخت غرب، مؤسسه فرهنگی فجر ولایت، قم، سال 1385، چاپ اول، ص 67.
[12]- حاجتی، میر احمدرضا؛ عصر امام خمینی، ص 60.
[13]- حاجتی، میر احمدرضا؛ عصر امام خمینی، ص 244.
[14]- بابی سعید؛ هراس بنیادین، غلامرضا جمشیدیان، موسی مبرقع، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، سال 1379، چاپ اول، ص 1.
[15]- رجبی، فاطمه؛ آمریکا شیطان بزرگ، انتشارات کتاب صبح، تهران، سال 1376، چاپ اول، ص 186-181.
[16]- آئین انقلاب اسلامی، گزیده‌ای از اندیشه امام «ره»، مؤسسه تنظیم و نشر امام ره، بی‌جا، سال 1373، چاپ اول، ص 424.
[17]- اکبری، محمدرضا؛ سیمای امام خمینی «ره»، ص 83


دسته ها : انقلاب اسلامی
چهارشنبه 1387/11/23 17:23
X