16 /1 /1348 ... شاه با رییسجمهور جدید آمریکا، راجرز وزیر خارجه، ماک تاراما رییس بانک بینالمللی، شوییتزر رییس صندوق بینالمللی پول و کسینجر طراح سیاست خارجی نیکسون (در مراسم تشییع جنازه آیزنهاور رییسجمهور سابق آمریکا) ملاقات کرد.
موضوعهایی که شاه صحبت کرد، یکی راجع به گرفتاری با کنسرسیوم نفت بود و درخواستی که ما از آنها داریم و گوش نمیکنند... در این خصوص شاه گفت: آخر کویت و ابوظبی که این همه پول دارند، میخواهند چه کار کنند؟ جز اینکه شما از آنها غولهایی میسازید که بعدها مزاحم خود شما باشند. یعنی اگر الان کویت تصمیم بگیرد پولش را از انگلیس خارج کند، اقتصاد انگلیس فلج است. همین وضع هم برای ابوظبی پیش خواهد آمد که همین حالا با 25هزار نفر جمعیت، 500میلیون دلار درآمد نفت دارد و لیبی با 2میلیون جمعیت، 1200میلیون دلار. شرکتهای نفتی مطلقا سیاست منطقه و نیازهای منطقی مناطق را در نظر نمیگیرند، فقط دنبال کسبوکار خودشان و یک سنت و دو سنت پایین و بالای منافع خود هستند. آمریکاییها این مسائل را تصدیق میکنند ولی مثل اینکه نفوذ چندانی بر شرکتهای نفتی ندارند... .
مساله دیگر فروش نفت ما در بازار آمریکا – خارج از سهمیه موجود – است که در مقابل ما از آمریکا جنس بخریم. چون ورود نفت خارجی سهمیه ویژه دارد و 5/12درصد کل محصول داخلی آمریکا است، آنها با این خواست ما موافقت نمیکنند. شاه گفت: نفت ما را بخرید و در معادن نمک که استخراج کردهاید و به صورت انبارهای زیرزمینی خالی درآمده، برای روز مبادا ذخیره کنید. در این قسمت شاه خیلی پافشاری میکرد، در دولت جانسون هم پافشاری کرد، شاید به جایی برسد. شرکتهای بزرگ را اسم برد که ممکن است واسطه معامله شوند، مثل جنرال الکتریک، بتلهم استیل و غیره و ... .
17/ 1/ 1347 ... سر شب دیوید باران (Daivid Barran)، رییس کمپانی شل که به عنوان بررسی به ایران آمده است، به دستور شاه مرا دید. عنوان مسافرت او شخصی است ولی میخواهد اگر بتواند راهحلی در موضوع نفت پیدا کند. دو ساعت مذاکره کردیم. چند نکته مهم داشت: یکی اینکه گویا حاضرند درآمد نفتی مورد نظر ما را تامین کنند، دیگر اینکه حاضرند استخراج را 10درصد همه ساله بالا ببرند – ما 15درصد میخواهیم – ولی نگران آینده هستند، به این معنی که میخواهند 50میلیون دلار از 100میلیون دلاری را که خواستهایم پیشپرداخت بدهند