ایرانیان خاطرات تلخ دخالت آمریکا در کشورشان را فراموش نکردهاند
رابرتز سپس با اشاره به سیاستهای تاریخی اشتباه آمریکا علیه ایران میافزاید: بد جلوه دادن احمدینژاد در رسانههای آمریکایی، خود نشاندهنده نادانی آمریکاست. زیرا رییسجمهور ایران تنها تصمیم گیرنده این کشور نیست و هیچ یک از رهبران سیاسی ایران نمیخواهند که انقلاب ایران توسط پولهای آمریکایی و در پوشش انقلابهای رنگی مورد آسیب قرار گیرد.
این دیپلمات سابق آمریکایی سپس به سوابق سیاه آمریکا در مواجه با آزادی طلبی ایرانیان اشاره کرده و تصریح میکند: ایرانیان تجربه بسیار تلخی از دولت ایالات متحده دارند؛ اولین انتخابات دموکراتیک آنها که پس از بیرون آمدن کشور از اشغال و وضعیت تجزیه در دهه 1950 میلادی برگزار شد، توسط دولت آمریکا رد و برانداخته شد. آمریکا به جای مصدق و دیگر نمایندگان انتخاب شده توسط مردم، یک دیکتاتور را به قدرت رساند که مخالفینی را که خواستار استقلال ایران بودند شکنجه میکرد و یا به قتل میرساند. این در حالی بود که این مخالفین به این میاندیشیدند که ایران میبایست یک کشور مستقل باشد و نباید یک عروسک خیمهشب بازی آمریکا، در ایران حکمرانی کند.
این مقاله در ادامه میافزاید: " آمریکای ابرقدرت"، هیچ گاه رهبران اسلامی ایران را به دلیل انقلاب این کشور در اواخر دهه 1970 میلادی نمیبخشد! زیرا این انقلاب موجب اخراج دولتی شد که در واقع عروسک خیمه شببازی آمریکا بود. از سوی دیگر دانشجویان ایرانی پس از انقلاب، کارکنان سفارت آمریکا را که بعدها " لانه جاسوسی" نام گرفت گروگان گرفتند و با به هم چسباندن اسناد خرد شده، مشارکت آمریکا در انهدام دموکراسی ایران را اثبات کردند.
آیا " میرحسین موسوی" عنصر آمریکا برای انقلاب رنگین در ایران است؟
نویسنده مقاله سپس با اشاره به کمکهای آمریکا به اغتشاشگران در ایران مینویسد: گزارشهای خبری زیادی وجود دارد که از برنامه دولت آمریکا برای بیثباتسازی ایران خبر میدهند. گزارشهایی وجود دارد که حاکی از کمک مالی دولت آمریکا به بمبگذاری و کشتار در داخل ایران است.
طبق یکی از این گزارشها، ژنرال "میرزا اسلم بیگ"، رییس سابق ارتش پاکستان روز دوشنبه طی گفتگوی رادیویی اعلام کرد: اسناد بیچون و چرایی وجود دارد که از دخالت آمریکا در قضایای انتخابات ایران دلالت دارد. این اسناد ثابت میکند که سازمان سیا، 400 میلیون دلار در داخل ایران به منظور بروز یک انقلاب مخملی پس از برگزاری انتخابات، هزینه کرده است.
این دیپلمات سابق آمریکایی سپس با اشاره به برخی عملیاتهای آمریکایی در پیروزی انقلابهای مخملی در کشورهایی همچون گرجستان و اوکراین مینویسد: قطعاً چنین احتمالی نیز مطرح است که کاندیدای شکست خورده، یعنی میرحسین موسوی و حلقه پشتیبانش به عنوان اجرا کننده خواستههای آمریکا هماهنگ شده باشند.
در واقع دولت آمریکا با کمک موسوی در حال ایجاد یک "مردم ستمدیده" دیگر است!
رابرتز در ادامه افزود: اما آیا موسوی یا به عبارت بهتر کاندیدای آمریکا در انتخابات ایران که به طور سختی شکست خورده است، توسط واشنگتن انتخاب شده تا نقش حکمرانی را در ایران بازی کند که در واقع عروسک خیمه شببازی آمریکاست؟"
معاون سابق وزارت خزانهداری آمریکا میافزاید: در صورتی که از نقطه نظر عاقلانه به انتخابات ایران بنگریم باید از ایرانیان پرسید که اگر کشور شما از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی به طور مداوم تهدید به جنگ و یا حتی حمله هستهای شود، آیا شما ترجیح میدهید که بهترین مدافع خود را رها کنید و کسی را انتخاب کنید که از سوی آمریکا و اسراییل ترجیح داده شده است؟
آیا شما سیاستمداران آمریکایی باور میکنید که مردم ایران به کسی رای داده باشند که ایران را به کشوری تبدیل کند که تحت نفوذ آمریکا باشد؟
زیر سوال بردن انتخابات ایران توسط آمریکا، هدفدار و بدون سند است
نویسنده مقاله کانترپانچ، در ادامه مقاله خود به عملکرد رسانههای وابسته آمریکایی در مواجه با انتخابات ایران پرداخته و مینویسد: رسانه صنفی «صدای آمریکا» که تحت کنترل دولت آمریکا است و میتوان آن را وزارت تبلیغات و پروپاگاندای آمریکا نامید به انتخاب مجدد محمود احمدینژاد واکنش نشان داد و با گزارشهای بدون وقفهای از اعتراضات خشونتآمیز ایرانیان کوشید تا تقلب در انتخابات ایران را القا کند.
وقوع تقلب در انتخابات ایران در حالی یک حقیقت معرفی میشود که هیچ سندی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. این در حالی است که تنها واکنش رسانههای آمریکایی به تقلبات مستندی که در جریان انتخاب جورج بوش وجود داشت، رد شواهد این تقلب بود که در انتخابات آمریکا به وقوع پیوست.
منبع اطلاعاتی آمریکاییها تنها اظهارات بدون سند یک کاندیدای شکست خورده است
رابرتز در ادامه گزارش خود خاطرنشان میکند: سران کشورهای وابستهای همچون بریتانیای کبیر و آلمان نیز به خط عملیات تبلیغات روانی آمریکا افتادهاند. به طوری که دیوید میلیبند، وزیر خارجه "بدنام" انگلستان در دیدار وزرای اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ، " تردید جدی"، خود را نسبت به پیروزی احمدینژاد اعلام کرد.
دیپلمات سابق آمریکا ادامه میدهد: البته مشخص است که میلیبند هیچ منبع اطلاعاتی مستقلی ندارد و وی خیلی ساده دستورالعملهای واشنگتن را دنبال میکند و به ادعاهای بدون پشتوانه کاندیدای شکست خورده انتخابات ایران استناد میکند؛ کاندیدایی که از سوی آمریکا بر احمدینژاد ترجیح داده میشد.
از سوی دیگر آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز از سفیر ایران خواست تا "شفافیت بیشتری" در انتخابات ایران ایجاد شود.
رابرتز سپس با اشاره به برخی اظهارات افراطی برخی گروههای تندروی آمریکایی که انتخابات ایران را کودتا نامیده بودند این سوال را مطرح کرد که منبع اطلاعاتی رسانههای آمریکایی و دولتهای وابسته به آمریکا چیست؟ این دیپلمات سابق آمریکایی در پاسخ به این سوال میگوید: این منبع هیچ چیزی نیست جز اظهارات کاندیدای شکست خورده ایران که آمریکا نیز پیروزی وی را ترجیح میداد.
پول آمریکایی در جیب اغتشاشگران
نویسنده مقاله در ادامه گزارش خود به تاریخ کهن و فرهنگ بالای ایرانیان اشاره کرده و خاطرنشان میسازد: اما به هر حال، درصدی از جوانان ایرانی هم به هر دلیلی از جمله ماجراجویی، وابسته به غرب هستند و این افراد به راحتی توسط پولهای آمریکا سازماندهی میشوند تا با دولت ایران و موازین اسلامی این نظام به مخالفت بپردازند.
در حقیقت آمریکا از ایرانیان غربگرا برای بیاعتبار ساختن انتخابات و دولت ایران بهره میبرد.
این نویسنده سپس با تاکید بر این مطلب که انتخابات ایران موجب سختتر شدن کارهای اوباما شده است، میافزاید: من به عنوان کسی که تمامی قضایا را از داخل دولت آمریکا میبینم، باور دارم هدف نهایی آمریکا از به کارگیری رسانههای وابسته، برای اینکه دولت ایران را مخالف مردم این کشور نشان دهد، این است که انتخابات ایران را بیاعتبار کند.