دعوت جبهه ملی به قیام در مقابل قرآن
من می‌خواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده است ، اساس این راهپیمایی چه هست . من دو تا اعلامیه از " جبهه ملی " ، که دعوت به راهپیمایی کرده است ، دیدم . در یکی از این دو اعلامیه ، جزء انگیزه‌ای که برای راهپیمایی قرار داده‌اند ، لایحه " قصاص " است . یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند .
در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که " لایحه غیرانسانی "! ملت مسلمان را دعوت می‌کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند ، یعنی چه ؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند ! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی می کنند در مقابل قرآن کریم . ضروری مسلمین ، چه برادران اهل سنت و چه برادران شیعی ، ضروری این است که این قرآن از خداست و در قرآن هر چه باشد ضروری است که باید پذیرفت .
قضیه " قصاص " در جاهایی از قرآن تصریح شده است . لایحه قصاص همین مسائل قرآن است . در این راهپیمایی که مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت کرده‌اند ، دعوت کرده‌اند که مردم قیام کنند در مقابل قرآن ! مردم قیام کنند در مقابل احکام ضروریه اسلام !

آنهایی که از بعض جبهه‌ها هستند ، تکلیفشان معلوم است . آن ها از اول هم ، از آن وقتی هم که " جمهوری اسلامی " تأسیس شده است ، مسئله اسلام پیش آنها مطرح نبوده است . آنچه مطرح بوده است ، اگر راست بگویند ، همان ملی‌گرایی بوده است . و من در این هم شک دارم ! برای اینکه افرادی که سردسته اینها بودند و به ملی‌گرایی معروف بودند ) شاپور بختیار ، آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی ( ما دیدیم که بر ضد ملت اینها قیام کردند . الان هم که در خارج هستند دعوت می‌کنند که بر ضد این ملت ، قدرتها فعالیت کنند .
من آن چیزی که بسیار مورد تعجبم است این نیست که در اعلامیه " جبهه ملی " ، اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند در مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید . من از آنها همچو توقعی داشتم و دارم .
اما بعضی که اعلامیه دادند و تأیید کردند این راهپیمائیها را ، آیا خوانده‌اند این اعلامیه‌های " جبهه ملی " را ؟ و یکی از انگیزه‌های آنها این است که بیایید مقابل قرآن قیام کنید ؟ راهپیمایی در مقابل اسلام ! در مقابل صریح قرآن ! در مقابل حکم ضروری اسلام ! این را چه جور تعبیر کنیم ؟ من کار ندارم به " جبهه ملی " با اینکه بعض افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند ؛ لکن من کار دارم به آن‌هایی که پیوند کرده‌اند با این جبهه ؛ پیوند کرده‌اند با منافقین ؛ پیوند کرده‌اند با منحرفین .
من با اینها کار دارم که شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید ؟
آیا تکلیف شرعی فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید ! نهی از منکر و امر به معروف فقط منحصر است به همین که دولت اسلامی را نهی و امر بکنید ؛ آن هم با آن کوبندگی ؟ ! و آن هم دعوت به قیام ؟! آن هم دعوت به شورش ؟! در مقابل این اعلامیه " جبهه ملی " که مخالف نص قرآن مجید است ، در مقابل این که مردم را دعوت کرده است به راهپیمایی در مقابل قانون الهی ، تکلیف دیگر ندارید شما ؟ آقایان تمام تکلیفها را به جا‌ آوردند و عمل کردند ، فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری را به هم زدن ؟! تمام تکلیفهایی که بر ما و شما متوجه است ، چه از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه‌ها و نهضتها و سایرین ، تمام تکالیف فقط منحصر به این شده است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشور طور دیگری که هست نمایش بدهید ، و مردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش کنند ؟! دیگر همه چیز درست شده است ، فقط این یکی مانده ؟!
من باید متأسف باشم ، من باید بسیار متأسف باشم ، از اینکه غیب نمی‌دانم ! نمی‌دانستم در چنته اینها چه هست . من بعضی از اینها را می‌پذیرفتم ؛ به ایشان هم محبت می‌کردم ؛ لیکن نمی‌دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می‌کنند . من نمی‌دانستم که اینها ائتلاف پیدا می‌کنند [و] مرکز ائتلافشان یک جا است ، و ائتلاف پیدا می‌کنند با منافقین که " شناخت " شان ( از کتب منتشره سازمان منافقین برای تبیین مبانی جهان‌بینی آنها) را اشخاصی که مطالعه کرده‌اند می‌دانند چیست ، ائتلاف کرده‌اند با این جبهه‌ها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و به طور صریح مردم را دعوت کردند به اینکه ای مسلمانها بیایید و حکم قرآن را ، حکم " غیرانسانی " قرآن را !! ولا حول ولا قوة الا بالله .
در یک کشور اسلامی این طور سب بر قرآن و سب بر اسلام در مرئی و منظر مسلمین بشود ، و فلان مقام هم تأیید کند و دعوت به شورش !
ما با اینهایی که اظهار دوستی می‌کنند و تیشه برداشته‌اند و به ریشه اسلام می‌زنند باید چه بکنیم ؟ در تمام طول سلطنت رضا خان و محمدرضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد .
مسلمانها بدانند که یک راهی الان هست در کار ، یک روشی الان هست در کار ، که به طور ناشیگری اینها نقاب را کنار زدند . آنهایی که در این راهپیمایی می‌خواهند شرکت کنند ، یا اظهار این را کردند که شرکت بکنند ، یا تأیید کردند این شرکت را ، یا مردم را دعوت کردند به این شرکت ، اگر بدانند که محتوای این معنا چیست ، وای به حال ملتی که ملی‌هایشان این باشد

عهد شکنی بنی صدر
با اینها ما چه بکنیم ؟ با این مقدسهایی که از اینها پشتیبانی می‌کنند و با هم ائتلاف کردند ، و با منافقین هم از اول ائتلاف داشتند ، با این مسلمانهای نمازخوان ما چه بکنیم ؟
آقایان در هر چه صحبت می‌کنند و در هرچه اعلامیه می‌دهند ، یکی از مطالبشان این است که قانون .
از اول هم قانون باید به آن عمل بشود . این سال هم " سال قانون " اسم گذاشته شد ؛ یعنی اجرای قانون .
آقایان این همه بساطی که الان به حسب قانون در ایران بر پا است .
مجلس شورای اسلامی یک مجلسی است که قانون او را تأیید کرده است ، و شورای نگهبان آنی است که قانون تعیین کرده ، و دولت هم آنی است که مجلس شورا تعیین کرده ، این هم دولت قانونی ، قوه قضائیه هم این است که قانون تعیین کرده ؛
خوب ، شما اگر واقعا به قانون می‌خواهید عمل بکنید ، و ما هم می‌خواهیم که همه شماها بیایید به قانون عمل کنید ، و آمدید اینجا بنابر همین هم شد ، و بنابراین شد که دیگر روزنامه‌هاتان و صحبتهاتان برای تشنج نباشد ، آیا شما وفا کردید به عهد خودتان ؟
خوب ، شما هی می‌گویید مردم را ما قبول داریم ، مردم را قبول داریم . خوب ، بسیار خوب ، کی هست که این مردم را قبول ندارد ! این مردم تعیین کردند . خوب ، قبول دارید ، اگر می‌گویید میزان رأی مردم است ؛ خوب ، رأی مردم . حالا ائتلاف کردید که به ضد رأی مردم عمل کنید ؟ ائتلاف کردید که مجلس شورای اسلامی را کنار بگذارید ؟ ائتلاف کردید که قوه قضائیه را کنار بگذارید ؟ ائتلاف کردید دولت را کنار بگذارید ؟ این ائتلاف برای چیست ؟ این چه ائتلافی است ؟
من از اول یک خلجانی در ذهنم حاصل می‌شد راجع به بعضی اینها ؛ لکن صبر کردم . صبر کردم و نصیحت کردم . صبر کردم ، و هر وقت اینها آمدند - یعنی هر وقت نه - اما بسیاری اوقات ،آنها را به مسائل اسلامی دعوت کردم ؛ به عمل به قانون دعوت کردم ؛ به حفظ و حراست جمهوری اسلامی دعوت کردم . کم کم آن احساس من زیاد شد . تا وقتی که می‌بینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید می‌کند .
تا وقتی که می‌بینم آن جناح منافق در میدان است و تأیید می‌کند . تا وقتی که می‌بینم آن جبهه‌ای که بر ضد اسلام است تأیید می‌کند . [برای] من تکلیف شرعی است ، تا دیگر ، تأیید نکنم . مگر من می‌توانم که یک جریانی که بر ضد اسلام و بر ضد کشور ما دارد انجام می‌گیرد ، باز ساکت بنشینم اینجا و بگویم بیایید و با شما صحبت کنم . من اگر احتمال این معنا را می‌دادم که اینها به اسلام برگردند و به قانون اساسی که سوگند خورده‌اند وفادار باشند و قوانین اسلام را قبول کنند ، باز آنها را دعوت می‌کردم و آنها را وادار می‌کردم به اینکه با هم بنشینند و به قانون عمل کنند . لکن بسیار غفلت می‌خواهد و بسیار ساده‌اندیشی می‌خواهد که - این گروههایی که با هم ائتلاف کردند و این " جبهه ملی " که بر ضد اسلام می خواهد راهپیمایی راه بیندازند ، و - مسلمانها هم همین بنشینند تماشا کنند که به ضد اسلام مقاله بنویسند و سب اسلام بکنند و حکم ضروری اسلام را " غیرانسانی " بخوانند !
خوب ، من با این جمعیت نمازخوان و متدین چه بکنم ؟ من به اینها علاقه داشتم ، حالا به بعضیشان هم باز علاقه دارم . با اینها ما تکلیفمان چیست ؟

توصیه به نهضت آزادی در جدا شدن از معاندین
خوب چرا حسابتان را جدا نمی‌کنید ؟ من حالا باز عرض می‌کنم به شماها حسابتان را جدا کنید . به مجرد اینکه کمونیستها هم به ضد اسلام است ، آقایان از کمونیستها هم دعوت کردند که بیایید ، بیایید با هم باشیم ! خوب ، " جبهه ملی " تکلیفش معلوم است ؛ آن صریحا به ضد اسلام قیام کرده ؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ‌گاه نمی‌خواهید به ضد اسلام قیام کنید چرا این قدر هواهای نفسانیه زیاد شده است که نمی‌فهمید دارید چه می‌کنید ؟ چرا این قدر شیطان در نفس ماها سلطنت پیدا کرده است که چشمهای ما را کور کرده است و قلبهای ما را وارونه کرده است ؟
بیایید حساب خودتان را جدا کنید . آیا " نهضت آزادی " هم قبول دارد آن حرفی را که " جبهه ملی " می‌گوید ؟ آنها هم قبول دارند که این حکم - حکم قصاص - که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است ، " غیرانسانی " است ؟ آیا این نماز شب خوانها این را قبول دارند یا نه ؟ شک ندارم که قبول ندارند . خوب ، اعلام کنید . چرا ساکت نشسته‌اید . مگر نهی از منکر فقط باید من را نهی کنید ؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خرد کنید و مجلس را خرد کنید و چه ؟ با منکر می‌خواهید نهی از منکر کنید ؟! کدام منکر ؟ شما می‌فرمایید که [در مقابل ] آن کسی که دعوت می‌کند به اینکه بیایید [علیه] این حکم " غیرانسانی " اسلام راهپیمایی کنید ، مسلمانها بنشینند تماشا کنند سب به رسول‌الله بشود ، سب به قرآن هم بشود ؟ این سب به قرآن است . مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند [هر کاری می‌خواهند بکنند ] - من از آن ریشه‌هایش می‌دانم - یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند . از اولش هم مخالف بودند . اولش هم وقتی که مرحوم آیت‌الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می‌کنند و صحبت کرد ، اینها [این ] کار کردند [که] یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را " آیت‌الله " گذاشتند . این در زمان آن بود که اینها فخر می‌کنند به وجود او . او (مصدق) هم مسلم نبود . من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده‌اند و به اسم " آیت‌الله " توی خیابانها می‌گردانند . من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست ؛ این سیلی خواهد خورد . و طولی نکشید که سیلی را خورد . و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می‌زد . اینها تفاله‌های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را ، حکم ضروری اسلام را ، " غیرانسانی " می‌خوانند . ما تکلیفمان با آنها خوب تا یک حدودی معلوم است . هر وقت هم مصلحت پیدا بشود ، روشنش می‌کنیم . اما با این نمازخوانها باید چه بکنیم ؟ همین نمازخوانهایی که حضرت امیر - سلام الله علیه - من نمی‌خواهم بگویم من حضرت امیر ، آنها خوارج . خیر ، من هم مثل شما یکی از افراد ملت هستم - اما اینها همان جمعیتهایی هستند که حضرت امیر در مقابل آنها فشل شد نتوانست کاری بکند .


ثبوت کفر بواسطه غیرانسانی خواندن حکم خدا
اینکه من می‌گویم ، آقایان اهل سنت هستند ، آقایان متشیعین هم هستند ، علمای استان مازندران هم هستند ، علمای اهل سنت هم هستند ، خطاب من به همه علمای سرتاسر کشور [است ] ، از علمای اهل سنت و از علمای اهل تشیع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام ، این ملتی که از اول قیامش برای اسلام بود ، برای قرآن بود ، این ملتی که در طول چندین سال ، تقریبا دو دهه و اخیرا چند سال ، آن قدر زحمت کشیدند ، آن قدر تحمل بلیات کردند ، و آن قدر جوان دادند و آن قدر خانمانشان به باد فنا رفت ، اینها با صراحت گفتند که ما جمهوری اسلامی می‌خواهیم . جمهوری اسلامی معنایش این است که رژیم ، رژیم اسلامی باشد ؛ حکومت ، حکومت اسلامی باشد ، و قوانین ، قوانین اسلامی . شما از ریشه‌هایتان خراب بودید ! ولی حالا من نظرم با این جمعیتی است که اینها را تأیید می‌‌کنند. یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا ! چرا برای دنیا این قدر دست و پا می‌زنید ؟
خوب ، شما بیایید این را بگویید ، فقط نهی از منکرتان این است که بعضی از علمای اسلام را شما هی تضعیف کنید ، بعضی از نهادهای اسلامی را تضعیف کنید . این نهی از منکر همه‌اش خلاصه شده است در همین هر چه اعلامیه می‌دهند آقایان و هر چه صحبت می‌کنند و هر جا می‌روند صحبت می‌کنند ، هم و غمشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی‌خورد !

زیادی عقل رجائی از عملش
من بسیار متأسفم ! من بسیار متأسفم ! اینکه مرا به درد دل وادار می‌کند ، مقابله با این جمعیت است . مقابله با آنی است که حضرت امیر را نگذاشتند کارهایش را انجام بدهد . اگر اینها واقعا اعتقاد به اسلام دارند و لازم می‌دانند نهی از منکر کنند ، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن " غیرانسانی " است ، و مردم را دعوت کند برای این ؟
این مردمی که با خون خودشان جمهوری اسلامی را مستقر کردند حالا بیایند توی خیابانها بگردند و بیفتند به اینکه بیایید ما این احکام غیرانسانی را کنار بگذاریم ! این جمهوری اسلامی به درد نمی‌خورد ! همه این نهادها همه دروغ و غلط ! همه‌اش ! بیایید بگویید خوب ، نقض دارد ؛ بگویید قوه قضائیه نتوانسته است عمل کند . خوب ، همراهی کنید تا بشود . بگویید دولت نمی‌تواند که اقتصاد این ملت را یک روزه درست کند . شما بیایید . درست کنید . حرف نباشد . شعار نباشد . من هم اینجا می‌توانم بنشینم و بگویم که ما در یکروز می‌توانیم دنیا را به هم بزنیم .
نگویید که تو نمی‌توانی . تو هم نمی‌توانی ! مگر امکان دارد که یک همچو مملکت خرابی که برای ما گذاشتند ، و شما هم هر روز خرابترش کردید و دارید می‌کنید ، هر روز دعوت به خلاف دارید می‌کنید ، آرامش را از این مملکت بردید ، مگر امکان دارد که دیگر آقای رجایی بتواند اقتصاد این مملکت را بزودی درستش کند ؟ اگر شماها بودید ، تا حالا خرابش کرده بودید ! این بیچاره‌ها دارند اینجا درستش می‌کنند ، اگر شماها بگذارید . اگر شماها بگذارید ، اینها کوشش دارند می‌کنند برای این که درست کنند مسئله را . لکن مسئله اقتصاد یک چیزی نیست که بله ، خوب است کشاورز - اقتصاد آقایان این است - کشاورزان مشغول کشاورزی بشوند و کارخانه‌داران مشغول کار بشوند و کارگران مشغول کار بشوند و بیکاران به کار گذاشته بشوند ! اینها همه خوب است . شما می‌توانید این کار را بزودی بکنید ؟ شما می‌توانید یکدفعه بیایید و همه ایران را کشاورزیش را درست کنید و همه این بیکارها که در انگلستانش بیشتر است و در امریکایش بیشتر است - و آنهایی که قبله‌گاه شما هستند نتوانسته‌اند حلش بکنند - شما می‌توانید حلش بکنید ؟ این گوی و این میدان ، بفرمایید ! لکن قضیه این نیست ؛ مسئله این نیست . مسئله این است که نمی‌خواهند این چیزها باشد . یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانه‌اش وقتی می‌خواهند بنشینند با هم صحبت کنند ، اول قرآن می‌خوانند . آخر این هم رسم شد ، که یک مملکتی قرآن بخواند ! این " مرتجعین " ، " این مرتجعین " در وزارتخانه قرآن می‌خوانند ! شما با این چیزها بدید .
شما یک اشتباه بزرگی دارید و آن این است که خیال می‌کنید که حالا در زمان محمدرضا اگر یک دو تا اعلامیه بر ضدش دادید ، مردم به شما علاقه پیدا کردند ، حالا هم اگر چنانچه یک اعلامیه به ضد مثلا دولت بدهید ، مردم علاقه پیدا می‌کنند ! شما مقایسه این دوتاتان غلط بوده است .
شما حسابتان را بیایید جدا کنید ؛ همین امروز . دیر نشده است ؛ همین امروز در رادیوی ایران اعلام کنید. اگر این شیطان باطنی بگذارد شما را که عقلتان عمل بکند - شما بیایید همین قضیه را محکوم کنید . رادیوی بعد از ظهر را ما باز کنیم ، گوش کنیم ببینیم که " نهضت آزادی " اعلام کرده است که این اطلاعیه " جبهه ملی " کفرآمیز است ؛ قرآن را سب کرده است . هی نروید دنبال اینکه رجایی علم ندارد ! این عقلش بیشتر از علمش است . و بعضی از شما علمتان بیشتر از عقلتان است !


ارتداد جبهه ملی
و من نتوانستم ، و می‌خواستم و واقعا می‌خواستم ، و متأثرم از اینکه با دست خودشان اینها گور خودشان را کندند ، من نمی‌خواستم این طور بشود . من حالا هم توبه را قبول می‌کنم ؛ اسلام قبول می‌کند . حالا هم بروند در رادیو ، بروند در تلویزیون ، توبه کنند بگویند ما تا حالا خطا کردیم ؛ اشتباه کردیم ، مردم را دعوت کردیم به شورش غلط بوده ؛ خلاف اسلام بوده ، خلاف قوانین کشوری بوده تأیید کردیم ، ائتلاف کردیم با گروه منافق .
من چندین بار به این آقا (بنی صدر) گفتم آقا این جمعیت تو را به به باد فنا می‌دهند ! این افرادی که دور تو جمع شده‌اند ، بعضی از اینها ، یک گرگهایی هستند که تو را به باد فنا می‌دهند . گوش نکرد . حالا هم دیر نشده . آقایانی که متدین‌اند اعلام کنند به اینکه این دعوت به راهپیمایی دعوت بر ضد اسلام است - چنانچه صریحش این است - و آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت ؛ بگویند ملتی که به من رأی داد من مطابق رأی آنها عمل نکردم ؛ از حالا به بعد می‌کنم . اما این طور نباشد که لفظا ، مکرر بهشان می‌گویم ! لفظا [قبول] می‌کند ، لکن [در عمل ] " من نه این مجلس را قبول دارم ، نه آن قوه قضائیه را قبول دارم و نه آن شورای نگهبان را قبول دارم و نه این هیأت سه نفری را ، که خودم هم یکیش را تعیین کردم ، قبول دارم و هر چه هست باید من بکنم ، این نباشد در کار ، سایرین مانعی ندارد " !
من نمی‌خواستم که این مردم و این ملت که سال اول جمهوری اسلامیشان هست این طور مشوش بشود خاطرشان از امثال شماها . الان هم من نصیحت می‌کنم ، این جمعیت متدین " نهضت آزادی " را ، و آقای رئیس جمهور را ، الان هم من نصیحت می‌کنم که آقا شماها دست بردارید از این سنگ‌اندازی جلوی چرخ اسلام ، دست بردارید از این تضعیف مجلس و تضعیف روحانیت و تضعیف ملت و تضعیف روحیه ملت و تضعیف روحیه ارتش . دست بردارید از این امور ، و بیایید در میدان با برادران دیگرتان بنشینید ؛ شما رئیس جمهور قانونی باشید ؛ روی قوانین عمل کنید . شما وکلایی هستید در مجلس ، محترمید ، متدینید ؛ جدا کنید حساب [خودتان ] را از مرتدها . اینها مرتدند . " جبهه ملی " از امروز محکوم به ارتداد است .
بیایید با هم برادر بشوید ، این ممکلت را به پیش ببرید . هی ننشینید و بگویید که این مملکت را دارند خراب می‌کنند . آخر کجا ، کی دارد خراب می‌کند جز شماها ؟ کی دارد مملکت را خراب می‌کند ؟ حساب کنید آخر ! ملت بنشینند حساب کنند این دولتی که با تمام توانش دارد زحمت می‌کشد و دارد راهسازی می‌کند و دارد به جنگزدگان کمک می‌کند و دارد به جبهه‌ها کمک می‌کند ، و عیبش فقط این است که می‌گوید من مسلمانم ! من به غیر اسلام هیچ فکر نمی‌کنم ، شما این یک عیب را صرفنظر بکنید ! این دارد ایران را به هم می‌زند ؟ این مجلسی که خوب ، مردم می‌بینند چه قدر این مجلس تحمل کرده است بار سنگین فحاشیهای شما را ، اینها هم که دارند زحمت می‌کشند ، اینها که علما هستند ، به استثنای بعضیها ، خوب دارند زحمت می‌کشند ، اینها دارند خراب می‌کنند کشور را ؟ آن هم قوه قضائیه‌اش که با کمبود فرد ، حتی در حوزه‌های علمی کمبود ما داریم ، کمبود قضایی داریم ، دارند شب و روز زحمت می‌کشند که این کمبود را رفعش بکنند ، اینها دارند خراب می‌کنند ؟

دانشگاه اسلامی ، در خدمت ملت
یکی از چیزهایی که اینها باز برایش سینه می‌زنند و " جبهه ملی " هم در اعلامیه‌اش [‌آورده این است که ] دانشگاه چرا باز نمی‌شود . هی دانشگاه ! آقا دانشگاه شما را بیرون داده ! این دانشگاه باز بشود ، ده بیست سال دیگر یک عده‌ای بیایند ، همینها هستند ، همین که شمایید ! آنها هستید که اسلام را هیچ قبول ندارید ؛ احکام اسلام را احکام " غیرانسانی " می‌دانید ! ما می‌خواهیم یک دانشگاهی درست بشود برای ملت . شما با اسم ملت دارید به ضد ملت عمل می‌کنید . این ملت این جمعیتها هستند که در خیابانها و در بازارها دارند برای اسلام زحمت می‌کشند ؛ برای کشور زحمت می‌کشند . ما می‌خواهیم یک دانشگاهی باشد که بعد مثل شما را بیرون ندهد ! یک دانشگاهی که یک آدم متعهد به اسلام را بیرون بدهد .
اگر تعهد به اسلام داشته باشد ، نه ما را طرف شرق می‌کشد ، نه ما را طرف غرب می‌کشد ؛ نه آن دید تنگ بعضی از شما را دارد که می‌گوید " ما نمی‌توانیم " .
شما تا آن آخر هم " اعلیحضرت " را می‌خواستیدش ! به من گفتید دیگر . اینکه نمی‌توانید حاشا کنید . تا آن آخر هم می‌گفتید خوب ، ایشان باشند . اعلیحضرت همایونی باشند ، حکومت نکنند ! شما تا آخر هم این طور بودید . بختیار هم تا آخر می‌خواستید ! آخر شما نباید دیگر ما را بازی بدهید بگویید که ما چه ، ما چه . شما می‌گویید که احکام غرب مترقی است . ما باید احکام مترقی را ... شما هم رأیتان ، همه‌تان ، مثل آن آقایان حقوقدانهاست که مقابل قصاص ایستاده‌اند . منتها آنها این تعبیر فضیح شما را نکردند ! و من گفتم که در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام در کار نبوده ، و " جبهه ملی " سب اسلام کرده است.
من از خدای تبارک و تعالی می‌خواهم که همه اصلاح بشوند . ان شاء الله همه به آغوش اسلام برگردند . و نگذارند خدای نخواسته یک وقت چیزی پیش بیاید که ناگوار باشد .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دسته ها : انتخابات دهم
يکشنبه 1388/3/31 19:5
X