از مباحث مهم و اساسی در دوره غیبت بحث حکومت اسلامی و انتظار فرج و ارتباط آن دو با یکدیگر است . بیشتر فقهای شیعه تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ضروری می دانند و براین باورند که فقهای عادل باید به این مهم اقدام کنند و اگر یکی از آنان تشکیل حکومت داد بر دیگران واجب است که از او پیروی کنند.
درمقابل شماری اندک بر آنند که اقامه حکومت از شوون امام معصوم است بنابراین در عصر غیبت تشکیل حکومت جایز نیست . این تفکر که نخست به صورت یک اختلاف نظر فقهی کلامی مطرح بود در این اواخر رنگ سیاسی به خود گرفت . شماری براساس همین بینش به مخالفت با مشروطه پرداختند1 و بزرگانی چون : آخوند خراسانی آیت الله مازندرانی علامه نائینی و ... را تخطئه کردند . زیرا این گونه کارهارا درعصر انتظار مشروع نمی دانستند. این تفکر چون تضادی با خودکامگی حکام نداشت بلکه غیرمستقیم توجیه گر اعمال آنان نیز بود از سوی آنان حمایت و ترویج شد تا جایی که پیش از انقلاب اسلامی هواداران این اندیشه به صورت تشکیلاتی منسجم درآمدند.
این گروه با تبلیغ این که وظیفه ما در این عصر انتظار است و بس و ما نباید در کارهای سیاسی دخالت کنیم با مبارزان و طرفداران راه امام خمینی مخالفت می کردند. این بینش با القای گفتاری از قبیل این که : از ما کاری ساخته نیست آقا امام زمان (عج ) خود باید بیاید و کارها را اصلاح کند ما موظف به چنین اموری نیستیم و ... روحیه بی تفاوتی سکوت و سکون و ظلم پذیری راتقویت می کردند.2
هرچند با تلاش عالمان آگاه و پیروزی انقلاب اسلامی این باور غلط از صحنه بیرون شد و بسیاری از هواداران آن به صف انقلاب و مبارزان پیوستند ولی این بدان معنی نیست که این تفکر به کلی ریشه کن شده و دیگر هیچ هواخواهی نداشته باشد زیرا هنوز در گوشه و کنار حتی از سوی برخی از خواص به آن دامن زده می شود. از این روی بسیاری از دانشوران و صاحب نظران پس ازانقلاب اسلامی برخی به اجمال و برخی به تفصیل به نقد و بررسی این اندیشه و مبانی آن پرداخته اند.3
با نگاهی به گفته ها و نوشته های طرفداران این نظریه و دلائلی که بدان استناد کرده اند می توان گفت که این باور انحرافی از سه راه زیر سرچشمه گرفته است :
.1 برداشت نادرست از روایاتی که گسترش ستم و فساد را از نشانه های ظهور امام زمان (عج ) معرفی می کند .
.2 استناد به روایاتی که از هرگونه قیامی در عصر غیبت نهی و به سکوت و سکون و صبر بر بلاها دعوت کرده است .
.3 تفسیر نادرست از امامت و رهبری و تصور این که تشکیل حکومت در عصر غیبت دخالت در قلمرو کار امام معصوم (ع ) است .
در این مقال با بهره گیری از گفتار بزرگان و با استناد به منابع روایی سیره معصومین (ع ) و... به نقد و بررسی دلائل فوق خواهیم پرداخت :
فراگیری ستم و فساد از نشانه های ظهور
در روایات ماثوره از معصومین (ع ) آمده است که پیش از ظهور مهدی (ع ) ظلم و فساد جهان را فرامی گیرد انحراف و کجروی به اوج خود می رسد. بسیاری از گناهان بزرگ رواج می یابد.
پیامبر اسلام می فرماید :
« المنتظر الذی یملاالله به الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا و ظلما . » 4
« زمین را خداوند به وسیله مهدی منتظر(عج ) پر از عدل و داد می کند همان گونه که پر از ستم و جور شده است . »
مضمون جمله فوق از ائمه معصومین (ع ) نیز نقل شده است 5. در برخی از روایات همین باب بعضی از گناهانی که پیش از ظهور رواج پیدا می کند آمده است 6.
برخی از این گونه روایات نتیجه گرفته اند که وجود ستم و فساد و حکومتهای خودکامه در جهان پیش ازظهور مهدی (ع ) طبیعی است بلکه مقدمه ظهور وفرج آن حضرت است و ما نباید با مقدمه ظهور آن حضرت مبارزه کنیم .
اینان با این برداشت تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ممنوع اعلام کرده اند; زیرا به پندار اینان هر اندازه دولت اسلامی موفقیت کسب کند از ظلم و فساد کاسته می شود و ظهور امام (ع ) که مشروط به پر شدن زمین از فساد و ستم است به تاخیر می افتد!
نقد وبررسی
پیامدهای زیانبار این برداشت از روایات تا حدودی روشن است . زیرا براساس این تفکر امر به معروف و نهی از منکر و دخالت در امور سیاسی نه تنها جایز نیست که باید با کسانی که به این مسائل می پردازند مخالفت کرد :
« آنان اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی خلاف رژیم طاغوتی را به اعضای خویش نمی دادند و تمام فعالیتهای گروههای مبارزاتی مسلمان را بدون پشتوانه فرهنگی و مردمی مردود می دانستند و متقابلا رژیم طاغوت هم هیچ برخوردی جدی با تشکیلات آنان نداشت . » 7
صاحبان این تفکر راه و حرکت امام خمینی را تخطئه می کردند . و ارتباط با امام و یاران او را گناهی نابخشودنی می دانستند8.
این برداشت از روایات به دلایل زیر باطل است :
به نتیجه این برداشت هیچ فقیهی نمی تواند ملتزم باشد زیرا لازمه این تفکر تنها عدم مشروعیت حکومت نیست بلکه هر عمل مصلحانه ای باید از دیدگاه آنان جایز نباشد. از امر به معروف و نهی ازمنکر در امور جزئی گرفته تا مبارزه با ستم و حکومتهای ستمگر. حال آن که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات اسلام و بر هر فرد مسلمان انجام آن واجب است .
افزون بر این پیامبر گرامی اسلام (ص ) در خصوص وظایف منتظران مهدی (ع ) می فرماید :
« طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هومقتد به قبل قیامه یتولی ولیه ویتبرا من عدوه ویتولی الائمه الهادیه من قبله اولئک رفقایی و ذوو ودی و مودتی واکرم امتی علی ... » 9
« خوشا به حال کسی که به حضور « قائم » برسد و حال آن که پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. آن که با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و مخالف است و با رهبران و پیشوایان هدایتگر پیش از او نیز دوست است .
اینان همنشین و دوستان من و گرامی ترین امت در نزد من هستند. »
بزرگترین مبارز علیه ظلم و جور و حکومتهای باطل خود مهدی (ع ) است پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر در این بعد به او اقتدا نکند و به او مانند نشود.
بنابراین انسان منتظر نمی تواند در برابر فساد و ستم و حکومتهای جور بی تفاوت باشد تا چه رسد به این که موید آنان باشد.




لازمه این تفکر این است که قیام و اقدام پیامبر(ص ) و ائمه معصومین (ع ) نیز برای تشکیل حکومت درست نبوده است ; زیرا این حدیث هم از پیامبر(ص ) و هم از دیگر ائمه نقل شده است و مضمون آن نیز مقید به زمان خاصی نیست . بنابراین باید تلاشهای ائمه (ع ) و حتی پیامبر(ص ) را در راه تشکیل حکومت اسلامی منکر شویم و یا « نعوذ بالله » آنها را نیز محکوم کنیم ; زیرا همه اینها حرکتهای اصلاحی قبل از ظهور بوده است . پس برداشت فوق با سیره قطعیه معصومین (ع ) ناسازگار است زیرا آنان با این که در انتظار حکومت جهانی مهدی (ع ) بودند لحظه ای از تلاش و کوشش در راه مبارزه با حکومتهای جور بازنمی ایستادند. احادیثی که از علی (ع ) درباره ظهور مهدی (ع ) نقل شده بیانگر آن است که آن حضرت با این که در انتظار حکومت جهانی مهدی (ع ) بوده ولی این انتظار او را از تلاش و مبارزه بازنمی داشته است . برای کسی که اندک آشنایی با تاریخ اسلام داشته باشد می داند که علی (ع ) تا آخرین لحظات زندگی در تلاش و مبارزه برای تحقق حکومت حق بود و هنوز از جنگ با خوارج نیاسوده بود که در نهروان ایستاد و مردم را به جنگ با معاویه دعوت کرد10.
در کوفه نیز آماده می شد تا جنگ دیگری را با معاویه ساز کند که به شهادت رسید11.
پس از شهادت آن حضرت جریان تشکیل حکومت اسلامی و کوتاه کردن دست جباران از حاکمیت مردم به عهده امام حسین (ع ) قرار گرفت و امام (ع ) پس از به وجود آوردن تشکل نوین در لشگر به معاویه می نویسد :
« فالیوم فلیتعجب المتعجب من توثبک یا معاویه علی امر لست من اهله لابفضل فی الدین معروف ولااثر فی الاسلام محمود... فدع التمادی فی الباطل وادخل فیما دخل فیه الناس من بیعتی فانک تعلم انی احق یهذاالامر منک عندالله و عند کل امواب حفیظ . » 12
« امروز جای آن است که از دست اندازی تو بدین مسند در شگفت فرو روند چرا که تو به هیچ روی شایسته این منصب نیستی نه به داشتن فضیلتی اسلامی و نه به گذاشتن اثری نیک و پسندیده ... پس پی گیری باطل را فروگذار و چونان دیگر مردم به بیعت من درآی ; چه تو خود می دانی که من به خلافت از تو شایسته ترم در نزد خداوند و در نزد هر مسلمان توبه کار و شایسته . »
اما پس از آن که عده ای از فرماندهان وی به معاویه پیوستند و خلل در صف لشکریان پدید آمد و یاران وفادار اندک شدند و جنگ را با آن وضعیت بی سرانجام دید صلح و مراقبت بر اعمال معاویه را اصلح دانست و در برابر اعتراض برخی از یارانش فرمود :
« والله ما سلمت الامر الیه الا انی لم اجد انصارا ولو وجدت انصارا لقاتلته لیلی و نهاری . » 13
« به هدا سوگند! کار را به معاویه وانگذاشتم مگر به خاطر این که یاوری نداشتم . اگر یاورانی داشته باشم شب و روز با معاویه خواهم جنگید. »
امام حسین (ع ) نیز برای برچیدن بساط ننگین و فسادگستر یزیدبن معاویه به پا می خیزد و حماسه بزرگ کربلا را به وجود می آورد. آن حضرت در تبیین گوشه ای از هدفهای خود از امر به معروف و نهی از منکرو مبارزه با سلطنت ناحق یزید سخن می گوید و رهبری را حق خود می شمرد و با استناد به سخنان پیامبر گرامی اسلام (ص ) از مبارزه با سلطان جائر به عنوان وظیفه همه مسلمانان یاد می کند14.
دیگر ائمه نیز با توجه به شرایط زمانی و مکانی نه تنها با دستگاههای ظالم مبارزه کردند که مسلمانان را نیز به جهاد بر ضد آنان فراخواندند. بیش از پنجاه روایت در « وسائل الشیعه » و « مستدرک الوسائل » و دیگر کتابهای روایی است که ائمه به شیعیان امر می فرمایند : از پادشاهان و ستمگران کناره گیری کنید به دهان مداحان خاک بریزید هرکس مدادی برای آنان بتراشد و یا دواتشان را آماده کند چنین و چنان می شود و15...
آری ائمه (ع ) منتظر حکومت جهانی مهدی (ع ) بودند. ولی انتظار آنان مسئولیت ساز بود نه مسئولیت بردار. انتظاری که آنان را لحظه ای از تلاش و کوشش برای نابودی دشمن و استقرار حکومت اسلامی بازنمی داشت .
پاورقی :
1 ـ اندیشه سیاسی در اسلام معاصر حمید عنایت ترجمه بهاالدین خرمشاهی 290 خوارزمی
2 ـ امام خمینی بارها و بارها تفکر این گروه را مطرح کرده و به نقد آن پرداخته است . از جمله ر . ک : « صحیفه نور » مجموعه رهنمودهای امام خمینی ج 20 196 96 21 وزارت ارشاد .
3 ـ « فقه سیاسی » عمید زنجانی ج 189 2 ـ196 امیرکبیر « دادگستر جهان » ابراهیم امینی 271 ـ 300 شفق قم
4 ـ « بحارالانوار » علامه محمدباقر مجلسی ج 71 51 ـ 73 موسسه الوفا بیروت
5 ـ « همان مدرک » ج 322 52 و 38 « دلائل الامامه » ابن جعفر محمدبن جریر رستم الطبری 258 منشورات الرضی قم .
6 ـ « همان مدرک » ج 256 52
7 ـ « در جستجوی قائم » سید مجید پورطباطبایی 390
8 ـ « در شناخت حزب قاعدین زمان » 319 ـ 320
9 ـ بحار ج 130 52
10 ـ « شرح نهج البلاغه » ابن ابی الحدید ج 194 2 ـ 197 داراحیا التراث العربی بیروت
11 ـ « همان مدرک » ج 100 10
12 ـ « صلح الحسن » شیخ راضی آل یاسین ـ80 ـ81 دارالکتب العراقیه فی الکاظمیه
13 ـ الاحتجاج طبرسی با تعلیقات سیدمحمدباقر خرسان ج 291 2 موسسه اعلمی بیروت
14 ـ « تاریخ الامم و الملوک » محمدبن جریر الطبری ج 48 4 دارصادر بیروت
15 ـ « وسائل الشیعه » شیخ حر عاملی ج 127 12 ـ 135 داراحیا التراث العربی بیروت ; « مستدرک الوسائل » حاج میرزا حسین نوری ج 130 13 ـ122 موسسه آل الست قم
پیامبر اکرم (ص ) :
خوشا به حال کسی که به حضور « قائم » برسد و حال آن که پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. چنین کسی با دوست قائم دوست و با دشمنش دشمن و مخالف است
انسان منتظر نمی تواند در برابر فساد و ستم حکومت های جور بی تفاوت باشد تا چه رسد به این که موید آنان باشد!
صاحبان تفکر ضرورت تداوم ظلم و فساد در عصر غیبت برای فراهم آمدن مقدمات ظهور با تشکیل حکومت اسلامی در عصر انتظار مخالفت می ورزیدند زیرا موفقیت حکومت و دولت اسلامی در دوره غیبت در مبارزه با جور و تباهی را موجب کاسته شدن مفاسد و مظالم و در نتیجه به تاخیر افتادن ظهور قائم می دانستند! و هم اینان بودند که راه و حرکت امام خمینی را تخطئه می کردند و ارتباط با امام و یاران او را گناهی نابخشودنی می دانستند!
هیچ فقیهی نمی تواند به تفکر ممنوعیت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت ملتزم باشد زیرا لازمه این تفکر تنها عدم مشروعیت حکومت نیست بلکه هر عمل مصلحانه ای باید از دیدگاه آنان جایز نباشد از امر به معروف و نهی از منکر در امور جزئی گرفته تا مخالفت و مبارزه با ظلم و ستم و حال آن که این ها از ضروریات اسلام می باشد

نویسنده:محمد صادق مزینانی

دسته ها : مذهبی
يکشنبه 1388/1/30 9:41
X