یوهان ولفگانگ فن گوته ( 1838-1749 ) بزرگترین شاعر آلمانى است که با آثار فراوان و ارزشمندش در ردیف بزرگترین شاعران جهان قرار گرفته است .تاثیرپذیرى او از فرهنگ و تمدن اسلامى و ایرانى ، از شگفت انگیزترین وقایع زندگى اوست و دیوان غربى - شرقى او که در میان اهل ادب ، اثرى درخشان به شمار مى رود ، حاصل سفر روحانى او به شرق است . آنچه در ادامه مى آید ، گزیده اى از سخنرانى خانم ممسن است که تاثیرپذیرى گوته را از اسلام و بویژه قرآن نشان مى دهد. خانم ممسن در حال حاضر استاد دانشگاه استانفرد کالیفرنیاست و کتاب او با عنوان «گوته و اسلام» در سال 2001 منتشر شده است .
چگونگى برخورد و ارتباط گوته با اسلام چنان شگفت انگیز و جالب توجه بوده که شایسته است آن را به شیوه اى علمى و دقیق بررسى کنیم . علاقه گوته به اسلام علاقه اى درونى و خارج از قواعد معمولى است . گوته علاقه اش را به اسلام در مقاطع مختلف زندگى بروز داده است . نخستین جلوه این علاقه و گرایش به دوران جوانى گوته یعنى 23سالگى او بازمى گردد که مدحى بسیار زیبا در وصف پیامبر گرامى اسلام مى سراید. در 70سالگى نیز آشکارا بیان مى کند که در این اندیشه است که همه شبهاى قدر را که قرآن در آن نازل شده است ، شب زنده دارى کند و این فاصله زمانى ، یعنى بین 23تا 70سالگى دوره اى طولانى از زندگى گوته را شامل مى شود که این شاعر آلمانى به شیوه هاى مختلف علاقه خود را به اسلام نشان مى دهد. گرایش به اسلام در گوته بیش از هر چیز در دیوان شرقى نمود مى یابد. این کتاب در کنار اثر بزرگ گوته ، فاوست ، از مهمترین آثار او به شمار مى رود . یکى از ابیات شگفت انگیز دیوان ، بیتى است که شاعر در آن گمان این را که مسلمان است ، منتفى نمى داند.
عصر گوته همزمان با دوره اى است که تقریبا جریان هاى پیشین براى منفى جلوه دادن اسلام رو به زوال نهاده اند. قرنهاى پیش از دوره گوته ، تبلیغات فراوانى علیه اسلام در غرب جریان داشت . موضعگیرى گوته نسبت به اسلام ، اگرچه اهمیت دارد، اما تنها به او منحصر نمى شد، چرا که جریان روشنگرى و رواج عقیده تحمل عقاید دیگران در آن دوران موجب شده بود بساط قضاوت هاى نادرست پیشین برچیده شود. علاقه گوته به شرق ، گرایشى درونى بود و به همین سبب تلاش کرد تا آنجا که ممکن است ، درباره مشرق زمین اطلاعاتى به دست آورد. نخستین نشانه اى که علاقه او را به اسلام نشان مى دهد، به سال 1772 بازمى گردد. این نشانه در نامه اى که گوته به استادش گوتفرید هردر مى نویسد، مشهود است : «مى خواهم براى تو مانند موسى (ع) در قرآن دعا کنم ، آنجا که مى فرماید: رب اشرح لى صدری» گوته این آیه را از قرآن یادداشت کرده است ، اما زمانى مى توانیم دریافت او را از این آیه دریابیم که ادامه را بخوانیم : «ویسرلى امرى واحلل عقده من لسانی». گوته نسبت به زیبایى هاى زبانى قرآنى و اعجاز زبانى آن احساسى عمیق دارد.
او در یادداشت هاى خود براى فهم بهتر دیوان شرقى در وصف قرآن چنین مى نگارد: «سبک قرآن قوى ، با عظمت ، پربار و توام با حقیقى شگرف است». هرکس زبان گوته را بشناسد، مى داند که او تعبیر «حقیقت شگرف» را همه جا به کار نمى برد، مگر آن که اثر، شاهکارى عظیم باشد. اگر مطالعات قرآنى گوته را در این دوره بررسى کنیم ، متوجه مى شویم او قصد داشته است زبان و نوشتار عربى فراگیرد. همچنین در میان این مطالعات به اوراقى برمى خوریم که یادداشت هاى گوته را از برخى آیات قرآن (ترجمه مگرلین و ترجمه لاتین مارسى سی) نشان مى دهد. گوته برخى آیات را از 10سوره قرآن یادداشت کرده است . این آیات ، آیاتى بسیار جالب هستند و در آنها مى توان برخى درسها و تعالیم بنیادین اسلام را مشاهده کرد. برخى از این تعالیم با اندیشه و تفکر گوته بسیار سازگار است . عقیده اصلى گوته این است که خداوند در طبیعت جلوه مى کند و از این رو این آیات را یادداشت مى کند: مشرق و مغرب از آن خداست پس هرجا رو کنید ، همان جا رو به خداست . خدا فراخ رحمت و داناست . (بقره ، 115) گوته ایده توحید را از مهمترین دستاوردهاى دین اسلام مى داند. یکى دیگر از موضوعاتى که گوته به آن مى پردازد، این است که خداوند فقط با یک زبان و با یک واسطه با مردم سخن نمى گوید، بلکه با وسایل مختلف با انسان ها سخن مى گوید. به همین سبب آیه 144 سوره آل عمران را یادداشت مى کند: جز این نیست که محمد پیامبرى است که پیش از او پیامبرانى دیگر بوده اند که اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود بازمى گردید. برخى دیگر از یادداشت هاى گوته نیز علاقه او را به شخصیت و تاثیرگذارى حضرت محمد(ص) نشان مى دهد: کافران مى گویند: چرا از جانب پروردگارش معجزه اى بر او نازل نمى شود؟ بگو خدا هر که را بخواهد، گمراه کند و هرکه را به درگاه او رو کند، هدایت مى کند...(رعد ، 27) گوته به این نکته از قرآن که خداوند براى هر قومى پیامبرى فرستاده است ، علاقه اى فراوان نشان مى دهد.
در سال 1819 در نامه اى به یکى از علماى جوان مى نویسد: «حقیقت دارد که خدا در قرآن مى گوید: ما هیچ پیامبرى بر قومى نفرستادیم ، مگر به زبان قوم او». در سال 1827 نیز در نامه اى به کارلایل این آیه از قرآن را مى آورد: ما هیچ پیامبرى را جز این که به زبان قومش تکلم کند ، به پیامبرى مبعوث نکردیم ... (ابراهیم . 4) گوته همین نکات را در مقاله اى به سال 1828 یادآور مى شود. مطالعات قرآنى گوته در سال 1772 دستاوردى بزرگ براى او دارد، چراکه او انگیزه مى یابد تا به تدوین نمایشنامه محمد بپردازد. اگرچه این نمایشنامه هرگز مجال اجرا نیافت ، اما در بخشى از این نمایشنامه که گوته آن را یادداشت کرده است ، مى توان به مفاهیم زیبایى از اسلام و بنیانگذار این دین مبین در نزد گوته برخورد و از این رو بررسى این اثر براى دریافت بهتر رابطه گوته با اسلام بسیار راهگشاست . در این نمایشنامه به نمونه هایى برمى خوریم که دلایل و چگونگى علاقه شخصى گوته را نسبت به اسلام نشان مى دهد. در این میان ، 2جلوه نمودى بیشتر دارند: نخست شخصیت حضرت محمد (ص) و دوم تعالیم حیات بخش اسلام که گوته به سبب این 2جلوه ، علاقه اى درونى نسبت به اسلام مى یابد. یکى از بخشهاى زیباى این نمایشنامه نغمه محمد نام دارد. این شعر مکالمه اى میان على (ع) و فاطمه (س) است .
گوته این شعر را بهار سال 1773 مى سراید چرا که او تا این زمان کتابهاى بسیارى درباره حضرت محمد (ص) مطالعه کرده بود. گوته در این شعر شخصیت بنیانگذار دین اسلام را به مثابه رهبر معنوى بشریت تصویر مى کند و براى بیان بهتر موضوع از تمثیل سیلى عظیم و آبى فراوان بهره مى جوید، تا بدان وسیله آغاز حرکت او را از نقطه هاى کوچک تا رسیدن به قدرت معنوى بزرگ بهتر بیان کند. (همان گونه که قطرات باران اندک اندک جمع مى شوند و سرانجام سیلى عظیم به راه مى اندازند) گسترش و ادامه پیشرفت این جریان عظیم اتحاد و وصال با اقیانوس با جلال و شکوه و عظمت است . اقیانوس در این مقام نمادى از حق است . این تمثیل حامل پیام ذیل است که : او استعدادهاى روحانى و تمایلات فطرى دیگر برادرانش را با خود همراه ساخت ، تا آنها را با خویش روانه دریا سازد. این قطره ها، آبها و نهرها و رودها سرانجام به هم مى پیوندند و روانه اقیانوس مى شوند. یکى از مفاهیم بلند تعالیم حیات بخش اسلام که گوته را بسیار تحت تاثیر قرار داده است ، مفهوم توحید است و روشن است که علاوه بر شخصیت پیامبر، آنچه موجب شده است گوته نمایشنامه محمد را به رشته تحریر درآورد، مفهوم توحید است . برخى دیگر از اندیشه هاى گوته نیز نزدیکى و مشابهت زیادى با تفکرات اسلامى دارند، اعتقاد به تقدیر و قسمت ، یکى از این اندیشه هاست . در نظر گوته اسلام تسلیم شدن در برابر خداست و او هرگز نمى خواهد خویش را مقابل خواست الهى قرار دهد.
گوته اواخر عمر توجه زیادى به این مفاهیم دارد که به چند نمونه از آن در اینجا اشاره مى کنیم : هنگام لشکرکشى فرانسه در سال 1792 گوته گرفتار مى شود و زندگى اش به خطر مى افتد. از این رو شاعر درباره این موقعیت و لحظه خطر مى گوید: خطر مرا بشدت تهدید مى کرد و من ناگهان به تقدیر و سرنوشت معتقد شدم و همین اعتقاد مرا در آن لحظه حساس یارى داد و قوت بخشید و براستى که اسلام در این موقعیت بهترین رهنمون من بود. در سال 1820 نیز یکى از بستگان گوته به بیمارى سختى دچار مى شود. شاعر آلمانى در این باره به دوستش مى نویسد: نمى توانم در این باره چیزى بگویم . مگر آن که چون آنچه اسلام فرموده ، رفتار کنم . همچنین او در پاسخ به یکى از دوستانش که از او خواسته بود او را پند و موعظه اى دهد، مى نویسد: در اینجا نمى توان دیگران را نصیحت کرد. هر کس باید خود تصمیم بگیرد. اگر به این موضوع توجه داشته باشیم ، که همه ما در اسلام زندگى مى کنیم (تسلیم خداوندیم) در آن صورت مى توانیم به خویشتن جرات و جسارت دهیم . گوته 4هفته پیش از مرگ و در 82سالگى مى نویسد: در اینجا و در هر مکان ، انسان به این فکر گرفتار است که مقابله با ناگوارى ها امکان ناپذیر است ، اما اگر با دقتى بیشتر بنگریم ، درمى یابیم انسان ها مى توانند خویش را از ترس نجات دهند؛ البته به شرط آن که در تفکر شفابخش اسلام رها شوند و بر خداوند توکل کنند. براى ما روشن است که گوته بسیارى از مفاهیم اسلامى را تجربه کرده و آنها را به دوستانش نیز توصیه کرده است .
در مجموعه گفتگوهاى گوته که از سوى اکرمن گردآورى شده ، مى توان توصیفهاى زیبایى را درباره اسلام مشاهده کرد. در زمان لشکرکشى ناپلئون به آلمان ، گوته از فرصت به دست آمده بهره مى جوید تا با سربازان مسلمان که با سربازان روسى همراه بودند، براى تکمیل اطلاعاتش درباره مسلمانان ارتباط برقرار کند. گوته در وایمار حتى در یکى از مراسم مسلمانان شرکت مى کند، که این موضوع نه تنها خود شاعر، بلکه اطرافیان و ناظران را بسیار تحت تاثیر قرار مى دهد، به گونه اى که افراد بسیارى به کتابخانه شهر مراجعه مى کنند، تا قرآن را براى مطالعه به امانت گیرند. گوته پیش از این نیز با قرآن ارتباط یافته بود، چرا که سربازان وایمار از جنگ در اسپانیا برگه اى از قرآن را که روى آن آخرین سوره قرآن ، ناس نوشته شده بود، با خود به ارمغان آورده بودند و گوته از شرق شناس آلمانى لورباخ مى خواهد تا این سوره را برایش ترجمه کند و خود گوته نیز سعى مى کند از نوشته هاى عربى آن رونویسى کند. گوته بعدها اشعار دیوان غربى شرقى را سرود و بى گمان اگر او چنین اطلاعات و مطالعاتى را نسبت به اسلام نداشت ، این اثر تا این حد نمى توانست جو و فضاى اسلامى را در خویش بگنجاند و منعکس کند. منابع گوته براى مطالعه دین اسلام - که انگیزه سرودن دیوان را در او پدید آورد عبارت بودند از : قرآن ، سنت پیامبر و کتابهایى که درباره زندگى حضرت محمد (ص) نوشته شده بود. شعر زیباى زیر متاثر از یکى از آیات قرآن است و نشاندهنده تاثیرپذیرى گوته از قرآن : شرق از آن خداست غرب از آن خداست سرزمین هاى شمالى و جنوبى در دستان او آرمیده اند این شعر متاثر از آیه شریفه «ولله المشرق و المغرب ...» است . و یا شعر زیر برگرفته از مغنى نامه که متاثر از آیه «اهدنا الصراط المستقیم» است : هرگاه که به کار مشغولم و یا شعر مى سرایم تو راه راست را به من نشان بده و یا شعر و ستارگان را در آسمان نهاد راهنمایانى در بر و بحر که شما را نشانه باشند با درخشش خود در بلنداى آسمان این شعر متاثر از آیه 17سوره نحل است : «و علامات و بالنجم هم یهتدون». در دیوان به تفکر و اعتقاد گوته نسبت به سرنوشت نیز اشاره مى شود: آفریننده همه چیز را اندیشیده است و تقدیر معین شده ، پس حکمت را پیروى کن راه آغاز شده ، پس سفر را کامل کن دیوان حکمت نامه اندیشه گوته درباره موجودات و طبیعت و نیز آن که نشانه هاى خدا را مى توان در طبیعت مشاهده کرد، در دیوان به شکلى بسیار زیبا و با تاثیر از آیه مبارکه : «ان الله لایستحیى ان یضرب مثلا ما بعوضه» . «خدا از مثال زدن به پشه نیز خجالت نمى کشد» [بقره26] در شعرى زیبا تجلى یافته است : آیا نباید این تمثیل را استفاده کنم که مورد علاقه من است؟ خدا حیات را براى ما در تمثیلى از پشه توضیح داده است گوته در جاى جاى دیوان شرقى علاقه اش را به اسلام نشان مى دهد و اشعار ز یادى را مى توان از دیوان او استخراج کرد که برگرفته از آیات قرآن است . در شعر زیبایى از زلیخانامه به اسماى صدگانه الهى اشارت دارد و نیز مفهوم توحید را مهمترین دستاورد دین اسلام مى شمارد. بررسى تک تک این اشعار مجالى فراخ تر مى طلبد. از این رو این مقال را با شعر زیباى گوته در ساقى نامه دیوان شرقى پایان مى بریم :
این که قرآن قدیم است من نمى دانم و این که قرآن حادث است پرسشى ندارم تنها مى دانم که قرآن کتاب کتاب هاست.

دسته ها : فرهنگی
پنج شنبه 1388/1/27 18:29
X