همچنین طبق نظریات طالبان واجب نیست خلیفه عادل باشد اما این باعث سرپیچی رعایا از او نخواهد شد. نفی انتخاب خلیفه توسط مردم به معنای نفی بیعت نیست همینکه خلیفه بر سرکار آمد مردم باید با او بیعت کنند. ابنتیمیه نقش مهمیبرای علما و فقها قائل است و آنها را وارث پیامبر میداند. احیانا نام گروه طالبان به خاطر این نظریه انتخاب شده است. و مهمتر اینکه ابن تیمیه از ولیامر به جای امام در نظریاتش استفاده کرده است. ولی امر در مدل امارت به حکومت میپردازد. با این اوصاف مشاهده میشود گروه سلفی طالبان کاملا خود را بر نظرات ابن تیمیه استوار کرده است.13
دیگر برداشتهای طالبان از حکومت بدین شرح است: همه اختیارات حکومت (اعلام جنگ، صلح، عفو، مجازات....) در دست امیرالمومنین است، کسی حق اعتراض به امیر را ندارد، قرآن قانون اساسی حکومت است، احزاب، انتخابات، مشارکت سیاسی و اجتماعی در قالب نهادهای مدنی و کلیه سیستمهای جدید اداره حکومت خلاف شرع و با آن مبارزه میشود. کلیه مسولیتها فقط باید در اختیار قوم پشتون باشد. زنان حق احراز هیچ مسولیتی را ندارند.
ابزارهای جدید جهانی
بر طبق نظریات ابن تیمیه و به تبع آن مذهبهای سلفی کلیه ابزار و آلات جدید و استفاده از آنها بدعت به حساب آمده و چون در صدر اسلام قانون و دستوری برای استفاده از آنها وجود ندارد باید با آن مبارزه کرد.
طالبان بر همین اساس طی یک اقدام به اصطلاح انقلابی تمامیوسایل صوتی و تصویری شهروندان را جمع کرد. کلیه فعالیتهای رسانهای را تعطیل و فقط رادیو صدای شریعت و روزنامه شریعت به عنوان تنها رسانههای مشروع باقی ماندند. همچنین استفاده از کلیه ابزارهای علمینظیر اطلسها، اسکلتها، ماکتها و... که برای تحقیقات دانشجویان استفاده میشود ممنوع اعلام شد.14
به طور کلی هر نوع ابزاری که در صدر اسلام وجود نداشته ابزارجدید شناخته و به عنوان ابزار شیطانی، آلات لهو و لعب، سوزانده یا منهدم شدند. ناگفته نماند طالبان با استفاده از برخی امکانات امروزی برای اداره حکومتشان عملا دچار تناقضگویی شدند.
طالبان و اجتماع
طالبان در امور اجتماعی باز گشت به عصر قبل از تجدد و تفسیر سخت گیرانه از مفاهیم دینی را خواستار بودند. ممنوع اعلام کردن استفاده از رسانهها و به تبع آن ممنوع بودن موسیقی، نقاشی، سینما، عکس، لباس جدید و سایر هنرهای دیگر در همین راستا انجام پذیرفت. آنها هرگونه کت و شلوار و لباس جدید برای مردها را ممنوع اعلام کرده و پوشش سر تاپا برای زنان تجویز کردند. همچنین مردان باید ریش گذاشته موی سر را بتراشند و حتما در نماز جماعت شرکت کنند.
زنان حق بیرون آمدن از منزل را نداشتند مگر برای موارد ضروری. زن از دید طالبان یک ابزار محسوب شده که فقط باید خانهداری بکند. صدای زن و صدای راه رفتنش را مرد اجنبی نباید بشنود و حق حضور و خرید در کوچه و بازار را ندارد، حق تحصیل و شرکت در دانشگاه را ندارد و... آنها حتی نهاد صلیب سرخ سازمان ملل و برخی دیگر از موسسات بینالمللی را به دلیل وجود زنان غیرمحجبه تعطیل کردند.
انجام حدود زمان صدر اسلام به شکل سنتی آن و به صورت سرسخت، ممنوع بودن توسل و تبرک به مقابر پیشوایان، تخریب کردن معابر و مقابر و آثار تاریخی و بناها به دلیل شرک ورزیدن و... از دیگر اقدامات طالبان بود که البته این موارد از اصول سلفیگری است.
آنها در اقدامییک اثر تاریخی مربوط به چند هزار سال پیش در افغانستان (مجسمه بودا) را به توپ بستند که جامعه جهانی را در اندوه فرو برد.
شهروند پشتون از دید طالبان، شهروند درجه یک محسوب میشد و بقیه قومها تابع آنها، یک نظام کاملا طبقاتی که ناشی از اندیشه دیوبندی شاه ولیالله دهلوی تحت تاثیر محیط هند بود.15
دیدگاه بینالمللی طالبان
طالبان تنها قانون اساسی را قرآن میدانست همچنین اهمیتی به ساختار نظام جدید بینالملل نمیداد. آزادی، حقوق بشر، مشارکت سیاسی، انتخابات، احزاب، حمایت از حقوق زنان، برابری شهروندان و... برای طالبان ناشناخته بود.به طوری که کشورهای جهان اعلام کردند اگر حداقل موارد را رعایت نکنید شما را به رسمیت نمیشناسیم طالبان در جواب گفتند اجرای احکام اسلامیبرای ما مهم است خواه کشورها ما را به رسمیت بشناسند یا نشناسند.
بر اساس بدعت بودن مسائل جدید طالبان کنوانسیونهای بینالمللی را به رسمیت نشناختند و به آن عمل نکردند. حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران و کشتار کارکنان آن، پناه دادن به بن لادن با این عنوان که او یک مسلمان است و به امارت اسلامی پناهنده شده و ما یک مسلمان را به کافران تحویل نمیدهیم، بر همین اساس صورت پذیرفت.
طالبان جنگ با مسلمانان غیرسلفی را مجاز و با شیعیان را واجب میدانستند. ( این اندیشه کل مذاهب سلفی است) قتل این گروهها از نظر طالبان مباح و اموال آنها باید غارت شود. گروههای سلفی به خصوص القاعده آمریکا را دشمن درجه یک خود میدانند. آمریکا به دلیل مرکزیت در ایجاد مصنوعات و ابزارهای جدید و غیر مسلمان بودنش بزرگترین دشمن مذاهب سلفیه محسوب میشود. نکته قابل تامل اینکه گروههای سلفی برای اینکه از آمریکا بر علیه شیعه استفاده کنند ظاهرا وظیفه دشمنی سرسخت با آمریکا را بر عهده القاعده گذاشتهاند. آمریکا نیز با هدف ایجاد شکاف در جهان اسلام به خصوص خصومتش با جمهوری اسلامیایران به مبارزه سرسخت بر علیه مذاهب سلفیه (بهجز القاعده) نپرداخته و در برخی شرایط کمکهای شایانی نیزبه آنها کرده است.
<ابن تیمیه> و اندیشه سیاسی او
ابوعباس تقیالدین احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن تیمیه الحرانی معروف به ابن تیمیه، فقیه و متکلم مسلمان دوره حمله مغول بود. او سال 1263 میلادی در حران از شهرهای ترکیه کنونی که زمانی در سرزمین تاریخی شام قرار داشت و اینک اثری از آثارش باقی نمانده، به دنیا آمد و در سال 1328 میلادی بعد از 65 سال مبارزه و تعلیم و تعلم وفات یافت. ابن تیمیه در فقه حنبلی خیلی زود به مقام اجتهاد رسید ولی در ارائه فتواها هرگز خود را محدود به فقه حنبلی نمیکرد و حتی بسیاری از فتواهای او مطابق هیچ یک از مذاهب چهارگانه اهل تسنن یعنی حنبلی، شافعی، مالکی و حنفی نبود. وی پیرو نقل و حدیث است و با اندیشه و عقل به کلی مخالف و دشمن سرسخت شیعه و تصوف بود و قتل آنها را به صرف داشتن عقیده مجاز میشمرد. از جمله ویژگیهای ابن تیمیه، جسارتش در ارائه عقاید و باورهایش بود که بارها وی را به زندان کشانید، تا اینکه عاقبت در زندان دمشق به دلیل کهولت سن وفات یافت. وی نقش بسیار برجستهای در پیروزی سپاه ممالیکمصر بر خیل مغولان بر عهده داشت.
او طلب یاری و استغاثه از خدا را جایز، ولی این امر را از رسول خدا(ص) و جانشینان او جایز نمیدانست و معتقد بود که رسول خدا(ص) تنها میتواند در نزد خداوند شفیع انسانها باشد و نباید او را بابحوائج خود بدانند و این امر شرک خواهد بود که مسلمانان از آن منع شدهاند. او حتی زیارت قبر رسول خدا(ص) را مجاز نمیدانست.
ابنتیمیه از اینکه عدهای بنام تصوف، دلق بپوشند و یا ناخنها و سبیلهای خود را بلند سازند و با حشیش خوردن خود را دچار خلسه سازند به خشم آمده و مردمان را به شدت از این گونه عادات منع نموده و از پیشگویان و تعبیرگران خواب بیزاری جسته و با ایشان در افتاده و مردم را از گرد اینگونه افراد متفرق میساخت. او با فرقه صوفیان احمدیه که بر روی آتش راه میرفته و مارهای سمی میبلعیدند و دست به کارهای خارقالعاده میزدند در افتاد و کارهای ایشان را شیادی و خلاف کتاب و سنت میدانست و تا آنجا پیش رفت که بزرگان ایشان را مجاب نمود تا از اینگونه افعال و اعمال دست بردارند.
از جمله کارهایی که ابنتیمیه انجام داد و موجبات خشم مردمان را فراهم ساخت، شکستن سنگی بود که در خارج از مسجد دمشق به محل زیارت عوامالناس تبدیل شده بود و عوام که نقش پایی را بر آن سنگ یافته بودند، به گمان آنکه این سنگ قدمگاه رسولخدا (ص) میباشد به تبرک و تکریم و حتی استغاثه به آن سنگ پرداخته و آنرا میبوسیده و از آن حاجت میطلبیدند.
یکی دیگر از اقدامات ابنتیمیه مطالعه آثار ابنعربی و شاگردان این عارف بزرگ جهان اسلام و نقد و بررسی آن بوده است. وی پس از مطالعه این آثار کتابی در رد ابن عربی و یارانش نگاشت و در اقوال و فصول کتاب خود، ابن عربی را مورد حملات تند و سرسختانه خود قرار داد و وی را کافر انگاشت. در پی این اقدام وی، پیروان ابنعربی و صوفیان از وی به دادگاه شکایت نمودند ولی این بار نیز ابنتیمیه توانست از مجازات به خاطر باورهایش در امان بماند. اما پس از این بود که او بارها بخاطر ارائه صریح عقایدش به دادگاه تفتیش عقاید کشانده شده و به زندان افتاد و عاقبت در سال728 هجری قمری در زندان دمشق وفات یافت.
پینوشتها
13- برای مطالعه بیشتر رک به حاتم قادری- اندیشههای سیاسی در اسلام و ایران- تهران- سمت - 1382
14- فصلنامه علوم سیاسی شماره 4 و سایتwww.hawzeh.net
15- همان
پنج شنبه 1387/12/29 23:59