با شروع خيزش‌هاي اسلامي در منطقه و شمال آفريقا كه رژيم‌هاي ديكتاتوري عربي را يكي پس از ديگري دست‌خوش تغيير و تحولات اساسي و بنيادين كرده است، يكي از سؤالاتي كه همواره ذهن تحليل‌گران سياسي و افكار عمومي منطقه و جهان را به خود معطوف كرده اين مطلب است كه اساساً آيا رژيم ديكتاتوري «آل سعود» در عربستان نيز سرنگون خواهد شد؟


با گذشت بيش از چهار ماه از شروع قيامملت‌هاي عربي و دخالت‌هايي كه عربستانسعودي به‌خصوص در اشغال نظامي بحرين و سركوب وحشيانه‌ي شيعيان اين كشور مرتكب شدهبه نظر مي‌رسد، رژيم مستبد و ديكتاتور آل سعود تا حدودي«زمان سقوط» خود را به جلو انداخته است.در اين ميان آن‌چه قابل توجه است شناخت نقاط آسيب پذير رژيم سعودي است كه مي‌تواندزمينه‌هاي سقوط آن را فراهم آورد.

1- كشمكش داخلي بر سر تصاحب قدرت


كارشناسان و تحليل‌گران سياسي با اشاره به رقابت تنگاتنگ و شديد ميان شاهزادگان بي‌شمار سعودي براي تصاحب قدرت، دورنمايمسأله‌ي جانشيني پادشاه كنوني عربستان (ملك عبدالله) را در اين كشور، مبهم ارزيابيمي‌كنند.


براي تسلط بر اين سرزمين،پيمان‌ها و توافق‌هاي پنهاني با انگليس در رويارويي با حكومت عثماني صورت گرفت. پس از آن توافقي بين دو جريان از بدو حاكميت بر عربستان به‌وجود آمد كه در آن،جريان وهابيت به رهبري خاندان«آل شيخ» سلطه‌ي ديني و جريان«آل سعود و فرزندانش» تاكنون سلطه‌ي سياسي را برعهده داشته‌اند.


آل شيخ هم اكنون نيز سلطه‌ي مذهبي را در شبه جزيره برعهده دارد كه شامل مساجد، حرمين شريفين، هيأت امر به معروف و نهي از منكر،سازمان‌ها ومؤسسه‌هاي فرهنگي و مذهبيمي‌شود.


مسايل سياسي هم در اختيار آل سعود است. اين دو جريان اگرچه درباره‌ي تقسيم قدرت توافق كردند اما يك تضاد و تعارض در بين آن‌ها وجود داشته و دارد كه بحث بسيار مفصلي است. هم‌چنين در درون خاندان آل سعود اختلافات حكومتي از گذشته وجود داشته است. در واقع در اين رابطه دو جريان وجود دارد؛ يك جريان شامل هفت پسر سديري‌هامي‌شود.(السديريون السبعه يا عشيره السديري، اصطلاحاً به هفت برادر تني گفته مي‌شود كه همه از فرزندان ملك عبدالعزيز آل سعود، پادشاه عربستان و همسر او حصه سديري هستند.) اين هفت‌تن به نام «آل فهد» هم مشهوراند. اين گروه با گروه نجدي‌ها در رقابت شديدي هستند و هم اكنون اين رقابت در جانشيني ملك عبدالله تجلي پيدا كرده است.از زمان به پادشاهي رسيدن ملك فهد در سال 1982ميلادي، هفت سديري تبديل به نيرومندترين ائتلاف در خاندان حاكم سعودي‌ها شده‌اند.


سُديري‌ها شامل:


1- ملك فهد بن عبدالعزيز، پنجمين پادشاه عربستان؛


2- امير سلطان بن عبدالعزيز، وليعهد كنوني و وزير دفاع؛


3- امير نايف بن عبدالعزيز، وزير كشور؛


4- امير عبدالرحمن بن عبدالعزيز، نايب‌وزير دفاع؛


5- امير تركي بن عبدالعزيز؛


6- امير سلمان بن عبدالعزيز، امير رياض؛


7- امير احمد بن عبدالعزيز، نايب‌ وزير كشور.


در عربستان جابه‌جايي قدرت هميشه بر موازين قانوني نبوده و همين مسأله باعث شده اين اختلافات زمينه‌ي بروز پيدا كند. بر همين اساس بود كه ملك عبدالله براي جبران خلاء قدرت پس از مرگش، شورايي به نام«شوراي بيعت» تعيين كرد. اين شورا خود محل اختلاف است. چون ملك عبدالله رياست آن را بر عهده‌ي برادر ناتني خود يعني«شاهزاده مشعل»نهاد. مشعل، فردي تاجرمنش است و از فهم و درك سياسي برخوردار نيست؛ به همين دليل بسياري از شاهزادگان به اين مسأله اعتراض دارند.

بر اساس برآوردها، تعداد شاهزاده‌ها در عربستان به علت تكاثر نسل‌ها به 6 هزار شاهزاده رسيده كه از سه نسل مختلف هستند و اين 6 هزار شاهزاده هر كدام در يك ائتلافي در برابر يك ائتلاف ديگر قرار گرفته‌اند. در واقع اين شاهزاده‌هاهمه مدعي هستند كه اگر قدرت اول را نگيرند، قدرت دوم و سوم را در دست داشته باشند.


انتخاب شاهزاده «متعب» (فرزند سوم ملك عبدالله) توسط ملك عبدالله به عنوان رييس گارد ملي و عضو ارشد حكومتي سبب شد ناظران سياسيتأكيد كنند كه هم‌چنان رقابت بر سر قدرت در عربستان وجود دارد و ويمي‌خواهد «متعب» را به جايخود بنشاند.در اين ميان بايد يادآور شد كه مسأله‌ي انتخاب شاهزاده متعب به عنوان رييس گارد ملي كه نهادي حكومتي نظامي و بسيار تأثيرگذار است سبب ايجاد شبهاتي شده است. لازم به ذكر است كه گارد ملي عربستان حداقل 130هزار نيروي تمام حرفه‌اي دارد و اين گارد مسؤوليتش حفظ رژيم است و انتخاب متعب نشان مي‌دهد كه ملك عبدالله اقداميپيشگيرانه انجام داده تا قدرت در نسل او باقي بماند.

گزينه‌ي آمريكا براي جانشيني ملك عبدالله


بازگشت ناگهاني چندي پيش «بندر بن سلطان» به رياض كه از سه سال پيش با سرطان دست و پنجه نرم مي‌كند اوراق بازي جانشيني ملك عبدالله را در عربستان به هم ريخت. اين مسأله سبب گرديدتحليل‌ها و برداشت‌هاي سياسيكمي تغيير كندالبته درون هيأت حاكمه‌ي عربستان رقابت‌هاي مختلفي وجود دارد. «بندر» فرزند«سلطان» (وليعهد فعلي) است. وي 22 سال در دستگاه ديپلماسي عربستان مشغول به كار بود كه بيش‌تر اين مدت را در آمريكا به عنوان سفير مشغول به فعاليت بوده است. وي ارتباطات تنگاتنگي با سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب به ويژه سازمان «سيا» دارد. بندر مدتي پيش پس از پايان مأموريتش به عنوان سفير در آمريكا به عربستان بازگشت، در آن زمان اعلام شد كه وي قصد كودتا داشته است. پس از آن مورد غضب قرار گرفت و دور رانده شد.


بندرپس از سفر سال گذشته‌يملك عبدالله به آمريكا براي درمان، دوباره به رياض بازگشت. اين مسايل سبب شد بحث و ابهامات درباره‌يمسأله‌يجابه‌جايي قدرت در عربستان، جدي شود. آمريكا روي بندر براي پادشاهي در عربستان نظر مثبتي دارد تا پس از ملك عبدالله به تخت حكومت، تكيه زند.در حال حاضر مي‌توان گفت عربستان كشوري با چهار پادشاه است؛ يكي از آن‌ها «ملك عبدالله» است، ديگري وليعهد وي«سلطان»، سومي شاهزاده«سلمان» (امير رياض) و چهارمي«بندر» است. بنابراين همان‌طور كه گفته شده اختلافيطايفه‌اي ميان سديري‌ها و نجدي‌ها در مسأله‌ي قدرت در عربستان وجود دارد، علاوه بر اين اختلاف گرايشي ديگري نيز بين محافظه كاران سنتي و غرب زده‌هاي اصلاح طلب و مدرن وجود دارد كه مسأله‌ي قابل توجهي است. در اين ميان بندر بن سلطان سر دسته‌ي غرب زده‌هاي اصلاح طلب است و در مقابل، نوادگان ملك فهد (پادشاه قبلي) از محافظه كاران سنتي محسوب مي‌شوند. اين رقابت ميان اين دو جريان هم اكنون شدت يافتهكه آن را از چندجهت مي‌توان، تحليل نمود.


با وجود اين‌كه بندر مهره‌ي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا(سيا) به شمار مي‌رود اما بر اساس عرف حاكم چون فرزند يك زن برده بوده است هرگز شانسي براي پادشاه شدن ندارد. در واقع شانس بندر براي رسيدن به پادشاهي صفر است اما وي هم اكنون با توجه به ارتباطاتي كه با واشنگتن دارد تأثيرگذارترين فرد در عربستان سعودي است كه مي‌تواند حكومت را براي پدرش سلطان، (وليعهد فعلي) حفظ كند.


در بين اعراب جاهلي اين رسم وجود داشته كه اگر زني چند بار پي در پي دختر به دنيا مي‌آورد، شوهر وييكي از كنيزان را به همسريمي‌گرفته تا پسر داشته باشد. بندر نيز به اين شيوه متولد شده است. بر اين اساس، خاندان پادشاهي آل سعود بندر را شاهزاده‌ي حقيقينمي‌داند و روي او به عنوان پادشاه نمي‌شود، حسابي باز كرد.


مجموع اين مسايل باعث گرديده كه اول؛ غرب و آمريكا در قبال خلاء احتمالي قدرت در عربستان دچار نگراني شوند و دوم؛ يكي از مهم‌ترينآسيب‌ها به عنوان پاشنه‌ي آشيل سقوط رژيم سعودي براي همگان روشن شود.

2- ساختار سنتي غرب‌گرا


عربستان سعوديداداري يكي از عجيب ترين نظام‌هاي دنياست.در واقع رژيم آل سعود برآيند يك سلسله تحولات ناشي از جنگ جهاني اول بود. در اين جنگ قدرت‌هاي جهاني، انگليس و فرانسه بودند كه غنايم و قدرت را در منطقه تقسيم كردند. در آن زمان آمريكا قدرتي نداشت. در دوران پس از جنگ جهاني اول دو اتفاق روي داد؛يكي پيمان «بالفور» در زمينه‌يتأسيس رژيم صهيونيستي و ديگري طرح «سايكسـپيكو» بود كه به موجب آن خاورميانه ميان انگليس و فرانسه تقسيم گرديد.البته يكي ديگر از موانعي كه انگليسي‌ها در راستاي تشكيل كشور يهودي با آن برخورد كردند، مخالفت شيعيان بود. بر همين اساس نظام آل سعود بنيان نهاده شد، يك نظام با تفكرات كاملاً ضد شيعيكه دربست در اختيار غربي‌ها باشد. در نهايت رژيم آل سعود با رهبري«ملك عبدالعزيز» در شبه جزيره‌ي عربستان حكمراني را آغاز كرد و از همان ابتدا موافقت خود را با تشكيل دولت يهودي در فلسطين اعلامنمود. ايناتفاق باعث گرديدانگليسي‌ها با يك تير، دو نشان بزنند، هم شيعيان را محدود كنند و هم اين‌كه نظاميقبيله‌اي و خشونت طلب را بر سر قدرت بياورند كه از منافع انگليسي‌ها در منطقه شامل منابع نفتي و كشتيراني در درياي سرخ حفاظت كند؛به طور كلي برآيند جنگ جهاني اول را مي‌توان تشكيل دولت آل سعود و برآيند جنگ جهاني دوم را مي‌توانتأسيس رژيم صهيونيستي در سال 1948ميلادي، دانست.


يكي از ويژگي‌هاي حكومت سنتي آل سعود اين است كه هرگز اجازه‌يشكل‌گيرييك جريان اپوزيسيون قدرتمند را حتي در خارج از اين كشور نمي‌دهد.«ناصر السعيد» از شخصيت‌هاي متفكر و مخالف سعودي بود. وي در دهه‌ي 70 ميلاديشبكه‌اي راديويي را به راه انداخت و در كتابي با عنوان«تاريخ آل سعود» از برخي جنايات و فساد موجود در اين رژيم پرده برداشت. مقام‌هاي سعودي با پرداخت يك ميليون دلار به برخي مزدوران خود در لبنان، اين شخصيت مخالف را ربودند و به عربستان انتقال داده و در حوض اسيد انداخته و او را ذوب كردند. هم اكنون هم در پي ترور برخي از مخالفان رژيم هستند كه برخي از آن‌ها در لندنبه سر مي‌برند.


بنابراين همين ساختار سنتي فرسوده كه با هيچ‌كدام از اصول شناخته شده‌ي امروزي اداره‌ي حكومت سازگاري و مطابقت ندارد خود نقطه‌ي آسيب پذير مهمي جهت سقوط رژيم آل سعود است.

3- فساد خاندان آل سعود


قدرت مالي و ثروت نفتي هنگفت شاهزاده‌هاي سعودي تضادي اساسي را با مردم اين كشور ايجاد كرده است. شاهزادگان در رفاه، ثروت و فساد غرق شده‌اند و از طرفي مردم عادياكثراً زندگي سختي را مي‌گذرانند. به ويژه در اين ميان وضعيت اقليت‌ها شامل شيعيان، اسماعيلي‌ها، زيدي‌ها وحتي بعضي از عشاير بدتر است.خيلي از اين شاهزاده‌ها هم اكنون در عربستان حضور فيزيكي ندارند، اما در بسياري از كشورهاي جهان سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده داشته‌اند. 50 درصد از درآمدهاي نفتي بين همين 6 هزار شاهزاده تقسيم مي‌شود.هم‌چنين 700 ميليارد دلار از سرمايه‌هاي بورس «وال استريت»، بزرگ‌ترين بورس جهان در اختيار شاهزاده‌هاي سعودي است. آنان ثروت‌هاي مردم عربستان را مي‌بلعند و بدترين ستم‌ها را بر مردم به ويژه شيعيان در القطيف، الاحساء و ... روا مي‌دارند.

4- پيوند آل سعود با وهابيت و سلفي‌گري


پايه‌ريزي حكومت آل سعود بر مبناي اتحاد با جنبش‌هاي سلفي‌گري و وهابيت، خود مبنايي براي بروز تنش‌ها و بحران‌هايي بود كه اكنون ريشه‌هاي حكومت سعودي را هدف قرار داده است. در نوامبر 1970 ميلادي (آبان 1358ه.ش) وهابيان افراطي كه حاكمان رياض را مرتد دانسته و خواستار بازگشت به اصول، سنت‌ها و ارزش‌هاي ديني بودند، با غلبه بر نيروهاي امنيتي سعودي، مسجدالحرام را به تصرف خود در آوردند. در سال 1991 ميلادي (1370 ه.ش) به دنبال افزايش حضور آمريكايي‌ها در خليج فارس و عربستان، 700 نفر از علماي وهابي به رهبري «عبدالعزيز بن‌باز» مفتي بزرگ عربستان بيانيه‌اي عمومي صادر كردند كه با انتقاد از سياست‌ها و رويه‌هاي دولتي، اعلام نمودند كه خواهان اجراي كامل اصول سلفي‌گري هستند. اقدام‌هاي اين چنيني از سوي وهابيون افراطي تفاوت فاحش ديدگاه آنان را با رهبران رياض هويدا ساخته و چالشي آشكار را در برابر خاندان آل سعود به وجود آورده است.



علاوه بر اين به رغم حمايت‌هاي پيشين رياض از تشكيل گروه‌هاي شبكه‌اي چون «القاعده» تهديد‌هاي ناشي از فعاليت اين گروه‌ها هم اكنون دامن‌گير رهبران سعودي شده است. لازم به ذكر است كه با همه‌ي اين تفاسير آل سعود و وهابيت هم اكنون مؤسسه‌ها و نهادهاي مذهبي و تأثيرگذار در سطح جهان دارد كه با تشيع رقابت مي‌كنند.اين فعاليت‌ها در جهان توسط مؤسسه‌اي به نام«رابطه العالم الاسلامي» هدايت مي‌شود كه مؤسسه‌اي تبليغي فرهنگي است.هم‌چنين كميته‌اي نظير شوراي عالي علما (هيأت كبار العلماء) وجود دارد كه در صدور فتواهاي تكفيري عليه تشيع نقش دارند. اعضاي اين شورا از وهابي‌هاي سرسخت هستند.وزارت حج عربستان، مؤسسه‌هاي انتشاراتي، مطبوعات، خبرگزاري‌ها،مؤسسه‌ايبه نام هيأت اغاثه عالميه، مجلس الشورا لدعوه و الارشاد، مجلس العالمي لشوؤن اسلاميه، مجمع الفقه العالمي از زير مجموعه‌هاي رابطه‌ي عالم اسلامي هستند كه همگي در خدمت نشر وهابيت قرار دارند.

هم اكنون اهل سنت غير وهابي اكثريتي خاموش در عربستان هستند كه به آنان در مناصب و پست‌هاي حكومتي توجهينمي‌شود. اهل سنت غير وهابي مخالف انديشه‌هاي وهابي هستند و با وجود داشتن شخصيت‌هاي متفكر و تحصيل كرده هيچ توجهي به آنان نمي‌شوداين‌ها از رژيم 80 ساله‌ي آل سعود، خشم دارند.


«مارتين ايندايك»، سفير سابق آمريكا در اسراييل و مدير بخش خارجي مؤسسه‌ي «بروكينگز» طي يادداشتي در روزنامه‌ي «واشنگتن پست» - 7 آوريل / 18 فروردين- به فهرستي از نقاط آسيب پادشاهي آل سعود اشاره كرده و به گونه‌اي تلويحي، ادامه‌ي حاكميت اين خاندان در شبه جزيره عربستان را ناممكن ارزيابي مي‌كند. «ايندايك» كه نظرات وي در ميان دولت‌مردان آمريكا از اعتبار بالايي برخوردار است، تنها راه پيش پاي آمريكا براي حفظ حاكميت آل سعود را تبديل «پادشاهي مطلقه» به «مشروطه‌ي سلطنتي» مي‌داند ولي بلافاصله مي‌افزايد «با توجه به امواج بلند سونامي اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا، بعيد به نظر مي‌رسد كه فرصتي براي اين تغيير ساختار در حكومت آل سعود باقي مانده باشد.» مارتين ايندايك توضيح مي‌دهد حكومت كنوني عربستان، بر گرفته از مدل حكومت‌هاي استبدادي قرن 15 ميلادي است كه نمي‌تواند در قرن 21 شانس دوام داشته باشد و در مواجهه با خيزش‌هاي امروز خاورميانه، به طور كامل از بين خواهد رفت.


سفير سابق آمريكا در اسراييل در ادامه‌ي تحليل خود از شرايط شكننده و روبه زوال آل سعود مي‌نويسد؛ «بسته‌يكمك‌هاي مالي به ارزش 100 ميليارد دلار و تعهد ايجاد 60 هزار فرصت شغلي كه ملك عبدالله وعده داده است، نمي‌تواند از خروش مردم و به خصوص جوانان عربستان عليه آل سعود جلوگيري كند» و مي‌افزايد:«مردم، اين مبلغ را فقط بخشي از مطالبات خود مي‌دانند كه تاكنون از آنان دريغ شده است» و مي‌نويسد: «جاذبه‌ي استقلال و آزادي سياسي كه از آن سوي مرزها و امروز از ايران پمپاژ مي‌شود و به وسيله‌ياينترنت و تلويزيون‌هاي كابلي در ميان شهروندان عربستان منتشر مي‌شود، چيزي نيست كه ملك عبدالله بتواند با پرداخت رشوه‌ي مالي و اختناق پليسي مانع گسترش آن شود.»


در يكي از اسناد منتشر شده‌ي «ويكي ليكس» به ملاقات سرّي «مئير داگان» - رييس وقت سازمان موساد- با «نيكلاس برنز» معاون وقت وزارت خارجه‌ي آمريكا در سال 2007 ميلادي اشاره شده است. اين ملاقات هم‌زمان با فروش 63 ميليارد دلار تسليحات نظامي از سوي آمريكا به عربستان سعودي صورت گرفته و موضوع آن رايزني با اسراييل و ارزيابي پي‌آمدهاي فروش تسليحات ياد شده به عربستان است. در اين ملاقات، مئير داگان به وزارت خارجه‌ي آمريكا اطمينان مي‌دهد كه از فروش تسليحات نظامي به عربستان نگران نيست و در توضيح نظر خود مي‌گويد؛ آل سعود، متحد منطقه‌ايما هستند ضمن آن كه توان و مهارت‌هاي لازم براي استفاده از سلاح‌هاي مدرن را ندارند و اين تسليحات در اختيار مستشاران و نظاميان آمريكايي باقي مي‌ماند. رييس وقت موساد در اين ملاقات به نكته‌اي اشاره مي‌كند كه با توجه به تهديد اخير عربستان عليه جمهوري اسلامي ايران و حضور جنايتكارانه‌ي ارتش اين كشور در بحرين، نكته‌اي شنيدني است. داگان مي‌گويد: «توان ارتش عربستان فقط در حد و اندازه‌ي مقابله با يك قبيله‌ي بدون سلاح عرب است و اساساً قدرت تقابل با يك ارتش منظم و حتي يك قبيله‌ي عرب مسلح را ندارد.»


گفتني است كه دو سال قبل، ارتش آل سعود با تجهيزات كامل زميني و هوايي براي كمك به «علي عبدالله صالح» در سركوب انقلابيون جنوب يمن- الحوثي‌ها- وارد يمن شد ولي در فاصله‌اي بسيار كوتاه، شكست سخت و سنگيني را تحمل كرده و با برجاي نهادن بسياري از ادوات نظامي خود- حداقل 7 تانك و دو فروند بالگرد و انبوهي از تجهيزات و تسليحات فردي نظاميان سعودي - مجبور به عقب نشيني شد. با توجه بهامواج بلند سونامي اسلامي كه منطقه را فرا گرفته و هر روز بر دامنه و بلنداي آن افزوده مي‌شود، به آساني مي‌توان نتيجه گرفت كه پادشاهان آل سعود با لشكركشي به بحرين و قتل عام مردم بي دفاع آن دست به خودكشي زده‌اند و سقوط حتمي خود را جلو انداخته‌اند.


مطلب را با بخشي از مقاله‌ي «معتز فيصل» نويسنده و تحليل‌گر برجسته‌يمسايل جهان عرب با عنوان«عربستان و ممنوعيت تظاهرات» خاتمه مي‌دهيم كه نوشت:«رژيم سعودي نمي‌خواهد از بحرين، عمان و يمن و از كل تاريخ درس عبرت بگيرد لذا هيچ گريزي جز فروپاشي و سقوط آن نيست؛ حتي اگر بسياري فكر كنند كه اين كار امروز، بعيد به نظر مي‌رسد. اين امر نزديك‌تر از آن چيزي است كه همگان فكر مي‌كنند و وضعيت نظير ساير كشورهاي عربي منتظر يك جرقه است و حكام عرب به امكان خاموش كردن و جلوگيري از آن قبل از آغازش دل بسته‌اند درحالي كه آن‌ها در توهم به سرمي‌برند زيرا چه كسي مي‌تواند همه‌ي گاري‌هاي سبزي فروشي را در كشورش كنترل كند؟ چه كسيمي‌تواند همه‌ي صفحه‌هاي اينترنت را زيرنظر بگيرد؟ چه كسي مي‌تواند انديشه‌ي همه‌ي جوانان عرب را كنترل كند؟ چه كسي مي‌تواند نسيم حاوي اخبار از سراسر جهان را محبوس كند و قبل از همه‌ي اين‌ها، چه كسي مي‌تواند بين خداوند متعال و نداي مظلوم مانع ايجاد كند؟»

نويسنده: احد كريم خاني


دسته ها : سیاست
دوشنبه 1390/3/9 17:25
X